فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: متیل فنیدیت از داروهای اصلی در درمان اختلال نقص توجه و بیش فعالی می باشد. بنا بر نظرسنجی بالینی فرم خارجی این دارو تحت عنوان ریتالین نسبت به فرم داخلی تحت عنوان استیمدیت اثربخشی بیشتری دارد. هدف از این تحقیق مقایسه اثربخشی متیل فنیدیت ایرانی با خارجی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سویه کور 200 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی شهر اصفهان بر اساس معیارهای چهارمین ویرایش کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی در سال 1386 مورد مطالعه قرار گرفتند. به 100 نفر از آنها ریتالین و 100 نفر دیگر استیمیدیت تجویز شد و پس از 4 هفته میزان تغییر شدت علایم بیماری با استفاده از پرسشنامه کانرز والدین مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی زوجی و مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین کاهش نمره کانرز گروه ریتالین بعد از چهار هفته درمان 5/13± 63/19 و در گروه استیمیدیت 2/7±29/3 به دست آمد. داروی ریتالین در 83 نفر (3/83 درصد) بیماران موثر بود، در حالی که استیمیدیت تنها در 37 نفر (5/37 درصد) بیماران موثر بود.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد که فرم خارجی داروی متیل فنیدیت (ریتالین) موثرتر از فرم داخلی آن (استیمیدیت) می باشد.
بررسی عملکرد نوروسایکولوژیک و ارتباط آن با عملکرد روانی - اجتماعی و متغیر های بالینی در اختلالات دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کارکردهای نوروسایکولوژیک در حالت های مختلف اختلال دوقطبی و پاسخ به این سئوال که آیا بیماران دوقطبی وابسته به حالت بالینی شان الگوی متفاوتی از عملکرد نوروسایکولوژیک نشان می دهند یا خیر ، بود. 15 بیمار دوقطبی افسرده ، 15 بیمار دوقطبی منیک ، و 15 بیمار دوقطبی یوتایمیک از لحاظ نوروسایکولوژیکی ( کارکرد اجرائی ، توجه ، حافظه کلامی ، حافظه دیداری ) مورد ارزیابی قرار گرفتند . گروه مقایسه شامل 15 آزمودنی بهنجار بدون داشتن سابقه اختلالات روانپزشکی یا نورولوژیکی بود . برای تحلیل داده ها از روش های آماری ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده شد .هیچ تفاوت معناداری در عملکرد نوروسایکولوژیک در بین گروه های دوقطبی مشاهده نشد. گروه های دوقطبی افسرده ، منیک، ویوتایمیک در کارکرد اجرائی و حافظه کلامی در مقایسه با گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند .
"
شیوع و تنوع ناتوانی های ویژه یادگیری در دانش آموزان دوره ابتدایی شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین میزان شیوع ناتوانی های ویژه یادگیری و انواع آن به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی شهر شیراز هدف اصلی این تحقیق بود. روش: در این پژوهش، ابتدا از پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر(فرم معلم)، جهت غربالگری
دانش آموزان مبتلا به اختلالات رفتاری استفاده گردید. به این ترتیب تعداد 401 دانش آموز (200 پسر و 201 دختر) که مبتلا به اختلالات رفتاری نبودند مورد بررسی قرار گرفتند. این تعداد دانش آموز با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. چک لیست مایکل باست و چک لیست های اختصاصی مرکز ناتوانی های یادگیری شهر شیراز در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده، همسانی درونی، پایایی باز آزمایی و روایی چک لیست ها را تأیید کردند. همچنین میزان شیوع ناتوانی های یادگیری 7/9 درصد، نارساخوانی 7/8 درصد، ناتوانی های ریاضی 7/6 درصد و ناتوانی های دیکته 2/7 درصد کل گروه نمونه به دست آمد. با استفاده از آزمون نسبتها در هیچ یک از انواع ناتوانی-ها تفاوت معنی داری بین نسبت مبتلایان دختر و پسر، همچنین نسبت مبتلایان کلاس سومی و کلاس چهارمی به دست نیامد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدارس ابتدایی جهت پیشگیری و درمان ناتوانی های یادگیری نیازمند خدمات مشاوره و راهنمایی هستند. این موضوع در برنامه ریزی، تنظیم بودجه و سیاست های آموزشی و درمانی
می توانند سودمند باشد.
دانستنی هایی برای والدین (17) آنچه باید والدین درباره اختلال بی اعتنایی مقابله ای کودکان بدانند
مقایسه انواع کودک آزاری در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی زاهدان
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه انواع کودک آزاری (جسمانی، عاطفی، غفلت و بهره کشی) در بین دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهر زاهدان می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم مقطع متوسطه شهرستان زاهدان درسال اجرای تحقیق بوده اند. با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای تعداد 360 نفر(180 نفر دختر و 180 نفر پسر) به صورت تصادفی به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که بین کودک آزاری جسمانی و کودک آزاری ناشی از غفلت در بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد اما دختران بیش از پسران مورد کودک آزاری عاطفی و پسران بیش از دختران مورد بهره کشی اقتصادی قرار می گیرند.
مقایسه پیشرفت مهارت نوشتن در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و عادی پایه اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه پیشرفت مهارت نوشتن در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و عادی پایه اول ابتدایی انجام شده است.روش: در این پژوه، روش مورد استفاد، علی مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانش اموزان پایه اول ابتدایی در شهر فسا است که از کل مدارس ابتدایی، 6 مدرسه دخترانه و پسرانه و از هر مدرسه 5 دانش آموز عادی (مجموعا 30 دانش آموز دختر و پسر) به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گزینش دانش آموزان با نارسایی توجه/بیش فعالی، با مراجعه به 23 دبستان و با استفاده از معیارهای تشخیضی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (2000) و مقایس کانرز نسخه مربوط به معلمان، 30 دانش آموز دختر و پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی غربالگری شدند. ابزار مورد استفاده برای سنجش مهارت نوشتن، آزمون پیشرفت مهارت نوشتن پایه اول ابتدایی (راغب، 1384) است. برای تحلیل داده ها از آزمون t، تحلیل واریانس، همبستگی و خی دو استفاده شده است.یافته ها: در نوشتن (املا و انشا) برخوردارند. در خرده آزمون «نوشتن اسم تصویر» بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نگردید.در مقایسه گروه عادی و زیر نوع های اختلال، بیشترین تفاوت مربوط به گروه با اختلال از نوع بی توجه و گروه با اختلالاز نوع بی توجه و گروه با اختلال از نوع تکانشگری بود. همچنین، بین عملکرد دختران و پسران در گروه عادی و بیش فعال، تفاوتی به دست نیامد. یافته های پژوهش نشان داد که بین پیشرفت مهارت نوشتن و زیر نوع های اختلال رابطه معناداری وجود ندارد، از سوی دیگر بین معیارهای تشخیصی انجمن روانپزشکی امریکا و مقایس کانرز همبستگی در سطح 0.87 به دست آمد.نتیجه گیری: دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، به ویژه نوع بی توجه ضعیف ترین عملکرد را در املا و انشا از خود نشان دادند.
شناسایی عوامل مؤثر بر فرار دختران و بررسی رابطه این عوامل با اختلالات روانی آنان در استان خوزستان
تعیین مشخصات روان سنجی مقیاس درجه بندیSNAP-IV، اجرای والدین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: پرسشنامه SNAP-IV، مقیاسی جهت تشخیص و درجه بندی اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است که توسط سوانسون، نولان و پلهام تألیف شده است. هدف از این پژوهش تعیین مشخصات روان سنجی این آزمون در جامعه کودکان 7 تا 12 سال شهر تهران بر اساس نظرات والدین است.
روش بررسی: پژوهش توصیفی حاضر از نوع مطالعات متدولوژیک، کاربردی و اعتبارسنجی است. از جامعه کودکان تهرانی، نمونه ای به حجم 1000 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و سپس از مادران این کودکان خواسته شد طبق مقیاس SNAP-IV، کودک خود را ارزیابی کنند. 686 پرسشنامه بطور کامل پاسخ داده شد و مابقی بعلل مختلف و نقص های موجود حذف گردید. بدین ترتیب حجم نمونه نهایی 686 نفر بود. 30 نفر از اعضاء نمونه مجدداً یک ماه پس از اجرای اصلی، مورد آزمون قرارگرفتند. همچنین مصاحبه بالینی نیز روی 30 نفر از نمونه ها انجام شد. جهت بررسی و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، کولموگراف – اسمیرنوف، لوین و آزمون تی برنز فیشر استفاده شد.
یافته ها: روایی ملاکی آزمون 48/0 و طبق تحلیل عامل این آزمون دارای 3 عامل است که مجموعاً 56% واریانس را تبیین می کنند. روایی محتوا نیز مورد تأیید متخصصان است. ضریب پایایی بازآزمون برابر با 82% ، آلفای کرونباخ 90/0 و ضریب دو نیمه کردن 76/0 می باشد. نقطه برش در کل مقیاس و هر کدام از خرده مقیاس های کمبود توجه و بیش فعالی به ترتیب برابر با 57/1 و 45/1 و 9/1 است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد آزمون از مشخصات روان سنجی مناسبی برخوردار است و استفاده همراه با اطمینان آن را در موقعیت های مختلف پژوهشی، تشخیصی و درمانی توصیه می کند.
شناخت مشکلات هیجانی کودکان دارای اختلال های یادگیری با استفاده از تست نقاشی -خانه -درخت- آدم(KHTP)
تأثیر مداخلات کاردرمانی بر مهارتهای بینایی- حرکتی کودکان دارای اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: بررسی و تشخیص اختلال بینایی- حرکتی در کودکان با اختلال ویژه یادگیری و کاربرد مداخلات کاردرمانی در جهت ارتقا و بهبود این مهارت، می تواند در بهبود وضعیت خواندن و نوشتن این کودکان مؤثر واقع شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر مداخلات کاردرمانی بر مهارتهای بینایی- حرکتی کودکان دارای اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی می باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به روش تجربی و مداخله ای می باشد. برای انجام این پژوهش، 23 کودک با اختلال ویژه یادگیری (پایه دوم، سوم و چهارم) از مراجعین به مرکز مشکلات ویژه یادگیری شهر تهران، انتخاب شدند. این کودکان از نظر بینایی و شنوایی سالم و بهره هوشی آنها طبیعی بود. نمونه ها بطور تصادفی به دو گروه مداخله (11 نفر) و مقایسه یا شاهد (12 نفر) تقسیم شدند. مهارتهای بینایی- حرکتی کلیه نمونه ها ابتدا توسط آزمون مهارتهای بینایی- حرکتی (TVMS-R) مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مداخلات کاردرمانی در گروه مداخله صورت گرفت و مجدداً توسط آزمون TVMS-R ارزیابی هر دو گروه انجام و با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: در بررسی نمره کل آزمون، اختلاف معناداری در گروه مقایسه، قبل و بعد از مداخله داده نشد (4/0=P)، اما در گروه مداخله اختلاف معناداری دیده شد. در بررسی مجموع نمرات طبقه 2، 5 و 7 نیز که علاوه بر مهارتهای یکپارچگی بینایی- حرکتی و تثبیت چشمی بیشتر نیازمند مهارتهای بینایی- فضایی هستند، تأثیر معنادار مداخلات کاردرمانی دیده شد و بررسی مجموع نمرات طبقات 1، 3، 4، 6 و 8 نشان داد که مداخلات کاردرمانی تأثیر معناداری بر مجموع این طبقات و در نتیجه مهارتهای تجزیه و تحلیل بینایی داشته است .
نتیجه گیری: مداخلات کاردرمانی بر مهارتهای بینایی- حرکتی و اجزای آن (یکپارچگی بینایی- حرکتی، تجزیه و تحلیل بینایی و بینایی- فضایی و تثبیت چشمی) در کودکان دچار اختلال ویژه یادگیری مراجعه کننده به مرکز مورد نظر، بطور معناداری مؤثر بوده است.
"
مقایسه سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران دختران عادی شهر کاشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: در این تحقیق سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی مقایسه شده است. هدف از این مطالعه پاسخ به این پرسش بود که آیا حضور کودک عقب مانده ذهنی بر سازگاری اجتماعی مادران تأثیر منفی دارد یا نه؟
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مورد- شاهدی از نوع تحلیلی است. نمونه های این تحقیق شامل 80 نفر، 40 مادر دارای فرزند دختر عقب مانده ذهنی با انتخاب تصادفی از مدارس استثنایی و 40 مادر دارای فرزند دختر عادی با انتخاب تصادفی از بین مادرانی که با گروه مورد همتاسازی شده بودند، می باشد. در این مطالعه از مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن وپی کل (1974) استفاده شد. این مقیاس یک مصاحبه نیمه سازمان یافته است که سازگاری اجتماعی رادرهفت نقش یا حوزه اصلی بررسی می کند. این نقشها شامل: سازگاری در شغل، فعالیتهای اجتماعی و فوق برنامه، روابط خویشاوندی، روابط زناشویی، نقش والدینی، روابط خانوادگی و وضعیت اقتصادی می باشد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با سازگاری اجتماعی مادران دختران عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. آنالیز واریانس و همبستگی نشان داد که بین سازگاری اجتماعی مادران دختران عقب مانده ذهنی با متغیرهای دموگرافیک سن کودک، سن مادر، میزان تحصیلات، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان وترتیب تولد فرزند عقب مانده ذهنی ارتباط معنی داری وجود ندارد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله به نظر می رسد در مجموع مادران دارای دختر عقب مانده ذهنی نسبت به مادران دختران عادی سازگاری اجتماعی کمتری دارند. "
" نقش حافظه آشکار وحافظه ضمنی در افراد مبتلا به لکنت "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: لکنت یکی از شایع ترین اختلالات گفتاری است. با این وجود علت آن به درستی مشخص نیست. آسیب عملکردهای شناختی همچون حافظه هیجانی و توجه یکی از عوامل مهم آن به شمار می رود. در این تحقیق بعنوان هدف اصلی، عملکرد حافظه آشکار و حافظه ضمنی بین افراد مبتلا به لکنت و افراد عادی مورد مقایسه قرار گرفته و همچنین بصورت جنبی میزان اضطراب و افسردگی در این دو گروه مقایسه شده است.
روش بررسی: این مطالعه ازنوع تحلیلی مورد- شاهدی تحلیلی می باشد. تعداد 30 نفر افراد مبتلا به لکنت به عنوان آزمودنی با انتخاب هدفمند از نمونه های در دسترس و مراجعه کننده به کلینیک های گفتار درمانی تهران و 30 نفر افراد عادی به عنوان گروه شاهد از طریق همتاسازی با گروه مورد بر اساس سن، جنس، تحصیلات و دوزبانگی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی عملکرد حافظه آشکار از آزمون «یادآوری نشانه ای» و برای بررسی عملکرد حافظه ضمنی از آزمون «تکمیل کردن ریشه واژه» و برای سنجش میزان اضطراب و افسردگی افراد از پرسشنامه سلامت عمومی (28 GHQ) استفاده شد. سپس متغیرهای تعداد واژه های با بار عاطفی مثبت و منفی در حافظه آشکار و حافظه ضمنی و نیز نمره میزان اضطراب و افسردگی با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، تی زوجی، من ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به لکنت واژه های با بار عاطفی مثبت درحافظه آشکار را به طور معنی داری نسبت به افراد عادی کمتر بازشناسی می کنند. همچنین افراد مبتلا به لکنت در آزمون های حافظه آشکار وحافظه ضمنی، واژه های با بار عاطفی منفی را بیشتر از واژه های با بار عاطفی مثبت بازشناسی می کنند. علاوه بر این مشخص شد که میزان اضطراب افراد مبتلا به لکنت به طور معناداری بیشتر از افراد عادی بود، همچنین میزان افسردگی افراد مبتلا به لکنت بیشتر از افراد عادی بود ولی تفاوت آنها معنادار نبود .
نتیجه گیری: با توجه به نقش عملکردهای شناختی از جمله حافظه هیجانی در برنامه ریزی حرکتی گفتار و مشاهده تفاوت درعملکرد حافظه هیجانی مثبت و منفی بین افراد لکنتی و عادی در این مطالعه، به نظر می رسد که توجه به مقوله حافظه هیجانی در بازتوانی افراد مبتلا به لکنت می تواند مؤثر واقع شود."