" هدف: علیرغم ارزیابی تحمل عضلات تنه در بیماران دچار کمردرد مزمن، این کار در بیماران حاد یا انجام نشده و یا در بیمارانی انجام شده که چندین تجربه کمردرد حاد داشته اند. هدف از این تحقیق مقایسه میزان تحمل عضلات فلکسور و اکستانسور تنه در بیماران مبتلا به اولین تجربه کمردرد با افراد سالم و همچنین امکان پیش بینی طولانی شدن علائم بوده است.
روش بررسی: در مرحله اول این تحقیق، طی یک مطالعه تحلیلی مقطعی از نوع مورد – شاهدی 30 بیمار دچار اولین تجربه کمردرد حاد که با استفاده از نمونه گیری غیر تصافی ساده انتخاب شده بودند، با 51 فرد سالم که بر اساس همتاسازی و جورکردن با بیماران انتخاب شده بودند، از نظر متغیرهای مورد بررسی مقایسه شدند. از آزمونهای تحمل اکستانسوری و فلکسوری ایتو برای ارزیابی تحمل عضلات تنه استفاده گردید و برای بررسی بهبودی از متغیرهای درد و ناتوانی استفاده شد.در مرحله دوم تحقیق، طی یک مطالعه تحلیلی طولی و آینده نگر، بیماران تا شش هفته پیگیری شده و به دو گروه بهبودیافته و بهبود نیافته تقسیم شده و توانایی آزمونهای انجام شده بر روی آنان، در پیش آگهی بهبودی یا مزمن شدن درد در آنان بررسی گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری کولموگراف – اسمیرنوف، تی مستقل و مجذور خی استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمونهای تی مستقل نشان دهنده تحمل عضلانی پایین تر اکستانسوری و فلکسوری در گروه بیماران نسبت به افراد سالم بود. بعلاوه تحمل فلکسوری بیمارانی که پس از شش هفته بهبود نیافتند، از ابتدا کمتر از بیماران بهبود یافته بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بیماران کمردرد در اولین تجربه خود دچار کاهش تحمل شده و برای کاهش تحمل نیاز به تکرار دفعات حمله نباشد. همچنین آزمونهای تحملی می توانند در پیش آگهی ناتوانی و مزمن شدن کمردرد و تفکیک بیمارانی که در معرض این رخداد هستند، بعنوان روشی غیر تهاجمی و کم هزینه نقش ارزنده ای داشته باشد. "
هدف: اضطراب در زندگی امروزی، به خصوص در سالمندان که قدرت تطابق و سازگاری کمتری دارند، می تواند باعث عوارض وخیم و جبران ناپذیری در ابعاد سلامت آنان شود. این مطالعه با هدف کاهش میزان اضطراب آشکار این افراد با استفاده از تکنیک ماساژ استروک سطحی پشت «اس.اس.بی.ام» در سالمندان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش نیمه تجربی در مرکز سالمندان کهریزک تهران در سال 1385 انجام شد. 102 نفر سالمند بر اساس معیارهای ورودی انتخاب و با روش بلوک های تبدیل شده تصادفی به دو گروه مساوی مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه اضطراب آشکار اسپیل برگر بود. در گروه مداخله ماساژ «اس.اس.بی.ام» به مدت 5 روز متوالی، روزی 5 دقیقه بین ساعات 7-3 بعد ظهر اجرا گردید. میزان اضطراب آشکار هر دو گروه قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل، کولموگروف- اسمیرنوف و تی زوجی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: میانگین اضطراب آشکار دو گروه مداخله و کنترل قبل از شروع ماساژ «اس.اس.بی.ام» اختلاف معناداری نداشت(05/0< P )، در حالی که بعد از ماساژ « اس.اس.بی.ام» اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده شد(05/0> P ).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه می توان چنین اظهار نمود که با بکارگیری روش ماساژ « اس.اس.بی.ام» امکان کاهش اضطراب و عوارض ناشی از آن در سالمندان وجود .
هدف: امروزه بر توانبخشی زودهنگام و صحیح بیماران دارای اختلال هوشیاری تأکید فراوان دارند، اما تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از ارائه این مداخلات در زمان های متفاوت می باشد. لذا به منظور مقایسه میزان افزایش سطح هوشیاری متعاقب تحریکات حسی در دو زمان زودهنگام و دیرهنگام مطالعه حاضر انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه تجربی و مداخله ای و به طریق سنجش های مکرر، 21 مرد دچار اغما که GCS آنها در 3 روز اول پس از ضربه، 8 یا پایین تر بود، به صورت تصادفی به 3 گروه مقایسه، مداخله زودهنگام و مداخله دیرهنگام تخصیص یافتند. تمامی بیماران تا روز 25 پس از ضربه پیگیری شده و سطح هوشیاری آنان با دو معیارGCS و CRS-R به صورت یکروز درمیان ارزیابی شد. مداخله تحریک حسی یک هفته ای با تحریک 5 حس شنوایی، بینایی، لامسه، حرکتی و بویایی در گروه زودهنگام از روز 7-5 پس از ضربه و در گروه دیرهنگام از روز 15 پس از ضربه ارائه شد. همچنین طی هفته انجام مداخله، روزانه قبل و بعد از دریافت مداخله سطح هوشیاری ارزیابی شد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی، همبستگی پیرسون و اندازه گیریهای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل روند تغییرات سطح هوشیاری در طول 25 روز اول پس از ضربه حاکی از افزایش معنادار نمره دو معیار نامبرده در هر 3 گروه بود . مقایسه میزان تغییرات نمره GCS در 3 گروه توسط آزمون تعقیبی post hoc تفاوت معناداری بین 3 گروه نشان نداد (15/0 = P). اما میزان تغییرات نمره CRS-R در دو گروه زودهنگام و دیرهنگام تفاوت معناداری را نشان داد.
نتیجه گیری: بیداری بیماران اغمایی در طول 25 روز اول پس از ضربه در هر 3 گروه بهبود خودبخودی دارد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که ارائه تحریکات حسی زودهنگام می تواند این روند بهبود خودبخودی را تسریع کند.
هدف: یکی از مشکلات آموزشی دانش آموزان کم توان ذهنی در مدارس استثنایی اختلالات دست نویسی است. به منظور ارزیابی بهتر این اختلالات، این پژوهش با هدف ساخت ابزاری برای ارزیابی دست نویسی و اجرای آن بر روی دانش آموزان کم توان ذهنی انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی و مقطعی که از نوع مطالعات همبستگی و بخشی از آن نیز اعتبارسنجی ابزار است، از 157 دانش آموز کم توان ذهنی دختر و پسر که در سال تحصیلی 85-1384 در پایه های اول تا پنجم مدارس استثنایی شهرری مشغول به تحصیل بودند، پس از حذف نمونه هایی که معیارهای خروج از مطالعه را شامل بودند، مابقی 126 دانش آموز کم توان ذهنی (53 دختر و 73 پسر) که در دامنه سنی 9 تا 19 سال قرار داشتند، به روش تمام شمار شرکت نمودند. برای همه دانش آموزان چک لیست دست نویسی محقق ساخته اجرا شد. داده های بدست آمده با آزمونهای آماری تی مستقل، یومن و یتنی و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که دست نویسی با جانبی شدن (196/0=p)، جنسیت (487/0=p) و با سن (449/0=p) رابطه معنی دار ندارد. اما با پایه تحصیلی (248/0 = r ، 005/0 P<) رابطه معنی دار دارد، که البته بین پایه های مختلف تفاوت معنادار مشاهده نشد. شایع ترین مشکل دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی شهرری جدانویسی با 82 درصد و کم اهمیت ترین مشکل دست نویسی آنان، فاصله گذاری بین کلمات و حروف با 9/34 درصد بود.
نتیجه گیری: فراوانی اختلالات مربوط به اجزای خوانایی دست نویسی در دانش آموزان کم توان ذهنی مبین این امر است که اختلالات دست نویسی در مدارس استثنایی نیازمند توجه تخصصی است.
هدف: پرسشنامه SNAP-IV، مقیاسی جهت تشخیص و درجه بندی اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است که توسط سوانسون، نولان و پلهام تألیف شده است. هدف از این پژوهش تعیین مشخصات روان سنجی این آزمون در جامعه کودکان 7 تا 12 سال شهر تهران بر اساس نظرات والدین است.
روش بررسی: پژوهش توصیفی حاضر از نوع مطالعات متدولوژیک، کاربردی و اعتبارسنجی است. از جامعه کودکان تهرانی، نمونه ای به حجم 1000 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و سپس از مادران این کودکان خواسته شد طبق مقیاس SNAP-IV، کودک خود را ارزیابی کنند. 686 پرسشنامه بطور کامل پاسخ داده شد و مابقی بعلل مختلف و نقص های موجود حذف گردید. بدین ترتیب حجم نمونه نهایی 686 نفر بود. 30 نفر از اعضاء نمونه مجدداً یک ماه پس از اجرای اصلی، مورد آزمون قرارگرفتند. همچنین مصاحبه بالینی نیز روی 30 نفر از نمونه ها انجام شد. جهت بررسی و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، کولموگراف – اسمیرنوف، لوین و آزمون تی برنز فیشر استفاده شد.
یافته ها: روایی ملاکی آزمون 48/0 و طبق تحلیل عامل این آزمون دارای 3 عامل است که مجموعاً 56% واریانس را تبیین می کنند. روایی محتوا نیز مورد تأیید متخصصان است. ضریب پایایی بازآزمون برابر با 82% ، آلفای کرونباخ 90/0 و ضریب دو نیمه کردن 76/0 می باشد. نقطه برش در کل مقیاس و هر کدام از خرده مقیاس های کمبود توجه و بیش فعالی به ترتیب برابر با 57/1 و 45/1 و 9/1 است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد آزمون از مشخصات روان سنجی مناسبی برخوردار است و استفاده همراه با اطمینان آن را در موقعیت های مختلف پژوهشی، تشخیصی و درمانی توصیه می کند.