فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
227-250
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه هوش هیجانی، تحریفات شناختی و رفتار اجتماعی بین افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر تهران و همچنین مردان غیر وابسته به مواد مخدر بود. 216 مرد 20 تا 70 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه وابسته (108 نفر) و غیر وابسته (108 نفر) به مواد مخدر قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس تجدیدنظر شده هوش هیجانی، مقیاس تحریف های شناختی و مقیاس تجدیدنظر شده گرایش های مطلوب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون خی دو و تی مستقل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر در هوش هیجانی و تحریف های شناختی(به استثنای تعمیم مبالغه آمیز) تفاوت معنی داری وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در هوش هیجانی و نمرات بالاتری در تحریف های شناختی داشت. همچنین، بین دو گروه تفاوت معنی داری در خرده مقیاس رفتارهای اجتماعی ناآشنا وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در رفتارهای اجتماعی ناآشنا داشت. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
اثربخشی توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۶۰-۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد انجام گرفت. روش: روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر هنرستان های (دو هنرستان) شهر چالوس در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه ابتدا پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد بر روی تمامی دانش آموزان دو هنرستان اجرا شد. سپس از بین دانش آموزانی که در پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد زرگر نمره ی بالایی کسب کرده بودند، 40 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه ی یک و نیم ساعته برنامه ی توانمندسازی روانی-اجتماعی ارائه شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی آمادگی به اعتیاد زرگر (1385) و پرسشنامه ی تجدید نظرشده ی خودکنترلی گراسمیک، تایتل، براسیک و امکلو (1993) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که توانمندسازی روانی-اجتماعی بر خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد اثربخش بود و توانمندسازی روانی-اجتماعی باعث افزایش معنادار خودکنترلی در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی روانی-اجتماعی نقش مهمی در افزایش خودکنترلی دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد دارد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۴۰-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوء مصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروه ها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05>P). نتیجه گیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوء مصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در دراز مدت دارد.
تعیین مولفه های اجتماعی موثر بر افزایش اعتیاد در جامعه (مورد مطالعه: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۸۴-۱۶۷
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تأثیرات نامطلوب بر جای می گذارد. از ابعاد مهم این مسئله عودت به اعتیاد بعد از ترک و افزایش اعتیاد در جامعه است. هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های اجتماعی موثر بر افزایش اعتیاد در جامعه بود. روش: این پژوهش توصیفی و پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد ی بود که به مراکز ترک اعتیاد شهر بجنورد در سال 1398 مراجعه نموده اند به تعداد 1534 نفر. طبق فرمول کوکران 308 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه برآورد و به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه محقق ساخته بود که از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار Smart PLS و SPSS انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد عوامل موثر در این مطالعه (متغیرهای خانواده، رسانه، سبک زندگی، سهولت دسترسی، نگرش به خاصیت درمانی، همسالان، پایبندی به مناسک دینی، پایگاه اجتماعی) بر افزایش اعتیاد در جامعه تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. نتیجه گیری: مولفه های اجتماعی در افزایش اعتیاد در جامعه موثر است و پیشنهاد می گردد به این مولفه ها در کاهش اعتیاد توجه گردد.
مقایسه ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۰۴-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه اعضای انجمن معتادان گمنام در شهرستان ملایر به تعداد تقریبی 4000 نفر بود. حجم نمونه شامل دو گروه افراد موفق (86 نفر) و ناموفق (126 نفر) در ترک اعتیاد بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و مقیاس ارضای نیاز های بنیادین روان شناختی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. در این تحلیل متغیرهای سن و سابقه مصرف مواد به عنوان متغیرهای همپراش در نظر گرفته شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات خرده مقیاس های ترس از صمیمیت، ناگویی هیجانی و ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی در بین دو گروه افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد، تفاوت معنی داری با یکدیگر دارد. افراد موفق نسبت به افراد ناموفق، نمرات ترس از صمیمیت و ناگویی هیجانی کمتری را کسب کردند. همچنین، گروه موفق در ترک اعتیاد نمرات بیشتری را در ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی داشتند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش لزوم توجه به ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، هیجانات درگیر در روابط بین فردی و ترس از صمیمیت افراد در حال ترک را از طرف خانواده، دوستان و درمانگران مورد تأکید قرار می دهد.
رابطه خودکارآمدی، امید به زندگی و سلامت عمومی با میزان فعالیت بدنی مصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۲۴-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی، امید به زندگی و سلامت عمومی با میزان فعالیت بدنی مصرف کنندگان مواد مخدر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مردان مصرف کننده مواد مخدر حاضر در کمپ های ترک اعتیاد شهرستان رفسنجان تشکیل دادندکه با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 160 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982)، امید به زندگی اشنایدر (1991)، سلامت عمومی گلدبرگ (1988) و میزان فعالیت بدنی بک (1982) بود. داده ها نیز با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های همبستگی نشان داد رابطه بین فعالیت های بدنی با خودکارامدی عمومی، امید به زندگی و سلامت عمومی مردان مصرف کننده مواد مخدر معنادار است. نتایج پیش بینی فعالیت های بدنی نیز به روش گام به گام نشان داد خودکارامدی و سلامت عمومی به ترتیب پیش بینی کنندگان مثبت و منفی فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر هستند و به ترتیب 12 و 15 درصد از واریانس فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد قضاوت فرد از توانایی های خود برای انجام اقدامات مثبت و تفکر و احساس فرد نسبت به زندگی خود می تواند نقش مثبت در انجام فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر داشته باشد.
اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۳۶-۳۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مراکز کاهش آسیب شهر کرمانشاه در سال 1398 تشکیل دادند. از میان آن ها، یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب و تعداد 75 نفر از زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد توسط پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ غربال شدند. سپس، 30 نفر از زنان که نمره پایین تری کسب کردند و نسبت به بقیه دارای سطح پایین تری از عزت نفس بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود سطح عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی در بهبود و ارتقاء عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد به کار رود.
بررسی عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد در استان آذربایجان غربی و ارائه ی راهکار: مطالعه ی کمی- کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۴۴-۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد در استان آذربایجان غربی و ارائه ی راهکار بود. روش: به این منظور از طرح اکتشافی آمیخته استفاده شد و داده ها طی دو مرحله کیفی و کمی جمع آوری شد. در مرحله نخست مبانی نظری و پژوهش های انجام شده در خصوص عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و با بهره گیری از روش کیفی با 16 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه اعتیاد به صورت فردی مصاحبه شد. طی سه مرحله کدگذاری داده های کیفی، مقوله های اصلی و فرعی، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین آن ها به دست آمد. در مرحله بعد بر مبنای یافته های حاصل از مرحله پژوهش کیفی، پرسشنامه و الگوی اولیه طراحی شد و در نهایت با مشارکت 156 نفر از زنان وابسته به مواد الگوی مذکور آزمون شد. تحلیل داده های کمی به منظور شناخت روابط بین عوامل و تعمیم یافته های مرحله نخست انجام شد و شاخص های برازندگی الگو به منظور بررسی برازش مطلوب داده ها با الگوی مفهومی که پژوهشگر بر اساس یافته های مرحله پژوهش کیفی مفروض دانسته بود، بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده 5 مقوله کلی بود که در قالب الگوی پارادایمی{شامل عوامل شناختی (نگرش مثبت به مواد؛ فقدان شناخت نسبت به مواد؛ عدم آموزش بهداشت روانی و عدم شناخت مهارت های زندگی)، عوامل روانی- رفتاری (عوامل روانی؛ هیجانی و شخصیتی)، عوامل اجتماعی (همسالان و همکاران؛ محل زندگی و تحصیل و دسترسی آسان و نارسایی های اجتماعی)، عوامل خانوادگی (اعتیاد اعضا خانواده (والد-خواهر-برادر)؛ از هم گسیختگی خانواده و عوامل ارتباطی-تربیتی خانواده) و عوامل فرهنگی(تبلیغ مصرف مواد؛ فرهنگ مصرف تفننی؛ نبود امکانات تفریحی-آموزشی و ضعف اعتقادات مذهبی)، عوامل موثر در گرایش زنان به اعتیاد و روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کردند. در الگو مرحله کمی پژوهش، نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت عوامل شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی در گرایش زنان به اعتیاد از نقش بسزایی برخوردار می باشند و این امر مستلزم ارائه آموزش ها و راهکارهای شناختی، روانی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی است.
واکاوی دلایل، زمینه ها و پیامدهای مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان (مورد مطالعه نوجوانان شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۶۵-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه ، به دنبال شناخت دلایل گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر در شهر ایلام بود. روش: این پژوهش با روش نظریه ی زمینه ای و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با 22 نوجوان مصرف کننده مواد مخدر گردآوری شد. یافته ها: در مرحله ی کدگذاری باز، 660 عبارت معنایی و در کدگذاری محوری، 155 مفهوم و 20 مقوله ی اصلی استخراج گردید. یافته ها نقش گروه همسالان، دوستی زیان آورانه، محیط نامناسب زیست شهری، ضعف ساختاری نهادهای اجتماعی کننده ا ی نظیر خانواده به دلیل وجود سابقه اعتیاد در خانواده، سبک فرزندپروری آسیب زا، مدیریت ناتوان خانواده و در نتیجه نابسامانی خانواده را و نهاد آموزش به واسطه ی مدیریت ناکارآمد مدرسه و امکان تشکیل باند و آشنایی با مواد در مدرسه در گرایش به اعتیاد را تایید می کنند. دسترسی آسان به مواد مخدر، هیجان طلبی نوجوانان، استقلال مالی زود هنگام همراه با نداشتن مهارت مناسب ارتباطی نقش تشدید کننده ای در این مورد ایفا نموده اند. نوجوانان مورد مطالعه در این وضعیت از راهبردهای ترک ناموفق، پنهان کاری، اقدام مجرمانه در تأمین مواد و حتی تصمیم های خود ویرانگرانه استفاده کرده اند که همراه با پیامدهایی نظیر طرد اجتماعی بوده است. نتیجه گیری: از برآیند مقوله ها، مقوله ی هسته ی «هم گشتی و برهم کنشی با همگنان بزهکار» حاصل شد که موجب تداوم مصرف، ناتوانی در ترک و طرد فراگیر نوجوانان از سوی خانواده شده است.
مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۴۴-۲۲۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت داده ها کیفی از نوع روش زمینه ای استراوس و کوربین (1997) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول و دوم شهر بیرجند در سال تحصیلی 99-1398 بود. تعداد 18 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. همچنین ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ داده ها با استفاده روش های کدگذاری باز، محوری و انتخایی صورت گرفت. یافته ها: در تجزیه و تحلیل در مرحله کدگذاری باز 101 کد شناسایی شدند، که در کدگذاری محوری و براساس شباهت موضوعی 13 زیر مقوله و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی 5 مقوله انگیزه پایین دانش آموز و والدین، جو نامطلوب آموزشگاه، آموزش های نامطلوب در آموزشگاه، همسالان و دوستان نامناسب و وجود قوانین معیوب در آموزشگاه شناسایی شد. نتیجه گیری: مجموعه عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی سهم چشمگیری در بروز و تداوم رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان دارند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و مشاوران از یافته های پژوهش حاضر می توانند برای کاهش و پیشگیری از رفتارهای پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان استفاده کنند.
رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری در زنان دارای همسر وابسته به مواد تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۶۰-۲۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان دارویی در مراکز ترک اعتیاد شهر زاهدان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد بودند ک ه جه ت درم ان همس ران خود به مراکز ترک اعتیاد خود معرّف شهر زاهدان مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل 200 نفر از زنان افراد وابسته به مواد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ی حمایت اجتماعی واکس و همکاران (۱۹۸۶)، پرسشنامه ی سرسختی روانشاختی اهواز کیامرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه ی تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که 58 درصد از واریانس تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان براساس حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تاب آوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطه ی مستقیم دارند و می توانند تاب آوری را پیش بینی کنند، می توان برای افزایش تاب آوری خانواده های مواجه با اعتیاد، برنامه ی حمایت اجتماعی این خانواده ها را در اولویت قرار داده و از کلاس های آموزشی برای افزایش سرسختی روانشناختی آن ها استفاده کرد.
مطالعه ی کیفی تجربه ی زیسته ی افراد شرکت کننده در انجمن معتادان گمنام از کارکردهای انجمن در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۲۲-۲۸۹
حوزه های تخصصی:
هدف: انجمن معتادان گمنام، گروهی خودگردان است که در درمان اعتیاد، موفق عمل کرده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته ی افراد دارای اعتیاد از کارکردهای انجمن معتادان گمنام در ترک اعتیاد انجام شد. روش: رویکرد این پژوهش کیفی و در تحلیل از روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شده است. تکنیک جمع آوری داده در این پژوهش انجام مصاحبه های فردی بود و جامعه مورد مطالعه را کلیه زندانیان اردوگاه حرفه آموزی و کاردرمانی چناران در سال 1399 تشکیل داده بودند. نمونه آماری 19 نفر از اعضای انجمن در زندان بودند. مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: کارکرد انجمن معتادان گمنام در فرآیند ترک اعتیاد و تداوم آن در قالب 12 قدم طراحی شده که بنا بر تجربه زیسته افراد دارای اعتیاد ارائه سبک زندگی سالم به عنوان جایگزین و راهبردهای آموزشی و آگاهی بخش از جمله شرایط علی موثر بر اثربخش بودن عملکرد این انجمن بود و عواملی مانند قدرت معنوی، ترمیم اعتقادی، ارزشی و سینرژی گروه نیز به طور ضمنی بر اثربخشی و کارآیی انجمن موثر بود؛ به نحوی که علاوه بر ترک اعتیاد و تداوم آن، نتایجی مانند بهبود آسیب های روانی و اجتماعی ناشی از اعتیاد، ترمیم نارسایی های شخصیتی افراد عضو و جبران تخریب و تلفات ناشی از اعتیاد را نیز در برداشت. نتیجه گیری: انجمن معتادان گمنام به عنوان یک منبع مهم حمایت توانسته است که در بستری از روابط سالم نقش های شخصیتی افراد دارای اعتیاد را ترمیم و بهبود بخشیده و به آنان حمایت های عاطفی و اجتماعی مناسبی را ارائه دهد.
تحلیل الگوهای مصرف چندگانه مواد و رفتار جنسی پرخطر و نقش محافظت کننده ایمان مذهبی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۵۹-۳۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت پایش مداوم الگوهای رفتار پرخطر در دانشجویان و شناسایی عوامل محافظت کننده در برابر آن ها، پژوهش حاضر با هدف تحلیل الگوهای مصرف چندگانه مواد و رفتار جنسی پرخطر و نقش محافظت کننده ایمان مذهبی در دانشجویان انجام شد. روش: در یک پژوهش مقطعی، 400 دانشجو (200 نفر از دانشگاه علامه طباطبایی و 200 نفر از دانشگاه رازی کرمانشاه) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های ایمان مذهبی و رفتارهای پرخطر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل طبقه نهفته، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه و با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل طبقه نهفته به استخراج یک گروه غیرمصرف کننده و چهار گروه مصرف کننده مواد منجر شد. مصرف کننده سیگار، قلیان و دارو عمده ترین مصرف کنندگان در بین شرکت کنندگان بودند و مصرف کنندگان مواد سنگینی مانند تریاک در اقلیت بودند. رفتار جنسی پرخطر بیشترین میزان شیوع را در بین مصرف کنندگان الکل و گل داشت و ایمان مذهبی بیشترین نقش محافظتی را در برابر مصرف الکل ایفا می کرد. نتیجه گیری: با توجه به الگوهای متفاوتی از رفتار پرخطر که در بین دانشجویان شایع است، مداخلات طراحی شده باید با این الگوها متناسب باشد تا بتواند بیشترین اثربخشی را داشته باشد. همچنین، تقویت ایمان مذهبی با برنامه های مختلف می تواند به کاهش درگیری دانشجویان در رفتارهای پرخطر منجر شود.
چالش های انتظامی در پیشگیری از اعتیاد از طریق مقابله با توزیع مواد مخدر صنعتی (مطالعه موردی کلانتری های شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
67-96
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تبیین چالش های انتظامی در پیشگیری از اعتیاد از طریق مقابله با توزیع مواد مخدر صنعتی در شهرستان کرمانشاه انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی و ماهیت از نوع تحقیقات کیفی-کمی بود. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان ناجا در استان کرمانشاه و در بخش کمی کارکنان کلانتری های شهرکرمانشاه بود. از میان آنها، نمونه ای به حجم 112 نفر بر اساس فرمول کوکران انتخاب شد. داده ها در بخش کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی با استفاده از روش های آمار استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس یافته های کیفی، تعداد 10 چالش درون سازمانی و 12 چالش برون سازمانی مشخص شد. در بخش کمی و نهایی پژوهش نیز تعداد 10 چالش درون سازمانی و 12 چالش برون سازمانی مورد تایید قرار گرفتند و مهمترین چالش ها ناتوانی مامورین در ورود و کشف مواد به دلیل بکارگیری تکنولوژی روز توسط توزیع کنندگان و ضعف همکاری سازمان های دخیل در مقابله با توزیع کنندگان مواد مخدر بودند. همچنین، تحلیل عاملی تاییدی وجود دو عامل چالش های درون سازمانی و برون سازمانی را مورد تایید قرار داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که پلیس در شهرستان کرمانشاه می تواند با برنامه ریزی اصولی نسبت به حذف یا کاهش چالش های شناسایی شده و مبارزه موفقیت آمیز با توزیع کنندگان مواد مخدر صنعتی، میزان گرایش، دسترسی و تقاضا به مواد مخدر را کاهش دهد.
پیش بینی شیوه های ناکارآمد حل مسئله بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
231-252
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی شیوه های حل مسئله ناکارآمد مسئله افراد وابسته به مواد از طریق شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های درمان اعتیاد در شهر قم در سال 1398 بود. 270 نفر افراد وابسته به مواد (216 مرد و 54 زن) به عنوان نمونه آماری و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسش نامه شیوه های حل مسئله بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و شیوه های حل مسئله ناکارآمد روابط مثبت معناداری وجود داشت. طرحواره انزوای اجتماعی/بیگانگی قوی ترین پیش بینی کننده شیوه های حل مسئله به صورت درماندگی و مهارگری بود. طرحواره معیارهای سرسختانه قوی ترین پیش بینی کننده شیوه حل مسئله اجتنابی بود . نتیجه گیری: بر اساس نتایج، با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه افراد وابسته به مواد امکان پیش بینی سبک پاسخ دهی آنان به مسائل روزمره زندگی وجود دارد. بنابراین، با اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه می توان شیوه های حل مسئله در این بیماران را بهبود بخشید و آنان را در جهت رویارویی موثر و سازنده با مسائل زندگی یاری نمود. افزون بر این، طبق این یافته لازم است در برنامه های پیشگیری از اعتیاد، به آموزش والدین و معلمان برای ایجاد طرحواره های سازنده و سازگار در دوران کودکی توجه شود.
رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر با میانجی گری سازگاری اجتماعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
139-156
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر با میانجی گری سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان لالی در سال تحصیلی 1397-1396 بود. 275 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه سازگاری اجتماعی، ابزار سنجش خانواده و پرسش نامه نگرش سنج مواد مخدر پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم عملکرد خانواده به نگرش به مواد مخدر معنادار نبود. مسیر مستقیم عملکرد خانواده به سازگاری اجتماعی مثبت و معنی دار بود و مسیر سازگاری اجتماعی به نگرش به مواد مخدر منفی و معنی دار بود. همچنین، سازگاری اجتماعی رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر را به صورت کامل واسطه گری کرد. نتیجه گیری: در مجموع، عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی از جمله متغیرهای موثر بر نگرش نسبت به مواد مخدر هستند و تقویت این متغیرها موجب نگرش منفی نسبت به مواد مخدر در نوجوانان خواهد شد.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
275-292
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در گرایش به اعتیاد در دانش آموزان شهر تبریز بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود که 375 نفر از دانش آموزان به صورت نمونه گیری اینترنتی داوطلبانه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه الگوهای ارتباطی خانواده، پرسش نامه فرهنگ مدرسه و پرسش نامه گرایش به اعتیاد را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین الگوی ارتباطی جهت گیری گفت و شنود و گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار و بین جهت گیری همنوایی و گرایش به اعتیاد رابطه مثبت معناداری در دانش آموزان وجود داشت. همچنین، بین مولفه های فرهنگ مدرسه (روابط دانش آموزان، روابط دانش آموزان و معلمان و فرصت های آموزشی) و گرایش به اعتیاد روابط منفی معناداری وجود داشت. به علاوه، الگوهای ارتباطی خانواده و مولفه های فرهنگ مدرسه به ترتیب قادر به پیش بینی 7 و 11 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد در دانش آموزان بودند. نتیجه گیری : با توجه به نقش متغیرهای الگوهای ارتباطی خانواده و فرهنگ مدرسه در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان، می توان از نتایج حاضر در برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد استفاده کرد.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
واکاوی گفتمان های سیاست جنایی-اجرایی درکنترل سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
335-360
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش به واکاوی و بررسی گفتمان های سیاست جنایی-اجرایی در کنترل سوءمصرف مواد مخدر پرداخته شد. روش: تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی بود و اطلاعات مورد نظر به صورت کتابخانه ای ازکتاب ها، پایان نامه ها و مقالات جمع آوری شد. یافته ها: این پژوهش نشان داد که سیاست جنایی-اجرایی حاکم بر سوءمصرف مواد مخدر به دلیل واگذاری امر اجرا به عوامل اجرایی مختلف از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و جلوه های این عدم هماهنگی را می توان در بروز گفتمان اصلاح و درمان،گفتمان کاهش زیان و گفتمان مدیریتی مشاهده نمود. همچنین، عدم انسجام گفتمان ها باعث شده برنامه های اجرا شده در خصوص کنترل سوءمصرف مواد چندان موفقیت آمیز نباشد. نتیجه گیری: برای کنترل سوءمصرف مواد مخدر، سیاست های اتخاذی باید در یک راستا و مکمل هم باشند و برای کاستن ازآسیب های سوءمصرف مواد مخدر و درمان افراد وابسته به مواد و جلوگیری از عود باید از روش های نوین در قالب سیاست جنایی-اجرایی منسجم استفاده نمود.
نقش توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری در پیش بینی آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۶۶-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط توانمندی ایگو، سبک های فرزندپروری با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان اسکو بود که سال تحصیلی 1399-1398 در حال تحصیل بودند ( 1100 نفر). تعداد 200 دانش آموز پسر و مادران آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسش نامه ی روانی–اجتماعی توانمندی ایگو، پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ی سازگاری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر آسیب پذیری نسبت به اعتیاد داشتند. همچنین، سرکوبگری عاطفی در رابطه ی سبک های فرزندپروری و توانمندی ایگو با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد نقش واسطه ای معناداری داشت. نتیجه گیری: ابعاد توانمندی ایگو و سبک فرزندپروری مقتدرانه به واسطه ی کاهش سرکوبگری عاطفی قادر به تبیین کاهش اعتیادپذیری نوجوانان می باشند. این امر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین نوجوانان و جوانان مفید واقع گردد.