فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۶۱ تا ۲٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه پردازش انتخابی اطلاعات مربوط به تهدید در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش از نوع پژوهشهای علی ـ مقایسهای است که با هدف مقایسه پردازش انتخابی اطلاعات و نقش توجه آگاهانه در این فرایند در اختلالهای اضطرابی صورت گرفته است. بدین منظور سه گروه 15 نفری از آزمودنیها شامل گروه افراد بهنجار (بهصورت تصادفی نظاممند از بین همراهان بیماران انتخاب شدند)، گروه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر (GAD) و گروه بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) از بین بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی روانشناسی و مطبهای خصوصی روانپزشکی در شهر نیشابور بهصورت تصادفی انتخاب شدند و سپس در یک موقعیت آزمایشی با آزمون استروپ و آزمون بازشناسی مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که سوگیری توجه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر در مقایسه با دو گروه دیگر، به سمت نشانههای تهدید بدنی و اجتماعی است (P<0/01). در حالی که سوگیری توجه بیماران مبتلا به اختلال PTSD فقط به سمت نشانههای تهدید مربوط به PTSD است و این محرکها را به طور انتخابی پردازش میکنند (P<0/01). یکی دیگر از یافتههای پژوهش این بود که علیرغم پردازش بیشتر نشانههای تهدید بدنی و اجتماعی در گروه مبتلا به GAD و نیز نشانههای تهدید مربوط به PTSD در گروه مبتلا به PTSD، از نظر یادآوری این نشانهها بعد از آزمایش بین سه گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (P>0/05).
"
آزمون ترسیم خانواده در کودکان آسیب دیده زلزله بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوادث غیر مترقبه ای همچون زلزله می تواند آثار مخربی بر سلامت روانی و تحول کودکان داشته باشد و حتی منجر به وقفه در مسیر تحولی کودکان گردد. در دی ماه سال 1382 زلزله هولناکی در شهرستان بم بوقوع پیوست که منجر به ویرانی و آسیبها ی جسمی و روانی شدید برای ساکنین بویژه کودکان این شهرستان شد. هدف این پژوهش بررسی نتایج حاصل از آزمون ترسیم خانواده در کودکان آسیب دیده از زلزله بم است.
روش: بدین منظور 41 دختر و 22 پسر (63 = n) ساکن در اردوگاه المهدی شرقی شهرستان بم با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و آزمون ترسیمی خانواده روی آنها اجرا شد. برای بررسی تاثیر حضور در زلزله، از دست دادن یکی از اعضای خانواده و جنسیت از حیث مؤلفه های افسردگی، اضطراب، واپس روی، پرخاشگری و حرمت خود پایین آزمون مان – ویتنی انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که پسران در مؤلفه های پرخاشگری، واپس روی، افسردگی و حرمت خود پایین نشانه های شدید تری نسبت به دختران داشتند. آزمودنیهایی که در زلزله حضور داشتند، تنها در مولفه پرخاشگری تفاوت معناداری با آزمودنیهایی که در زلزله حضور نداشتند نشان دادند. از دست دادن عضوی از خانواده در افزایش یا کاهش نمرات 5 مولفه آزمون ترسیم خانواده تاثیر معناداری نشان نداد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد پسران آسیب دیده از زلزله، بیش از دختران نشانه های نابهنجاری را نشان دادند. حضور در آسیب یا زلزله نیز از عوامل تاثیر گذار بر افزایش پرخاشگری و تجربه خشم پس از واقعه است.
رابطه بین سابقه سکته قلبی و طرحواره شناختی از انفکتوس میکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماران بازنماییهای شناختی از بیماری تشکیل می دهند که ممکن است بر سیر بهبودی و سازگاری با بیماری تاثیر گذارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط سابقه سکته قلبی و ابعاد طرحواره شناختی بیماری در بیماران سکته قلبی است. در یک مطالعه مقطعی 176 بیمار سکته قلبی بستری در یکی از بیمارستان های مجهز به واحد مراقبت قلبی شهر اصفهان طی پنج ماه اول سال 1385، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. فرم کوتاه مقیاس ادراک بیماری، پرسشنامه های افسردگی بک و اطلاعات طبی و جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که %30.1 از آزمودنیها دارای سابقه سکته قلبی بودند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه بیمار پس از سکته قلبی با سابقه سکته قلبی و بدون سابقه سکته قلبی تفاوت معناداری F=2.653) و (P=0.025 وجود دارد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه در سه بعد ماهیت بیماری F=4.776) و (P=0.03، پیامدهای بیماری F=7.671) و (P=0.006 و مدت زمان بیماری F=10.092) و (P=0.002 وجود دارد. معهذا تفاوت معناداری بین دو گروه در بعد کنترل پذیری F=0.165) و (P=0.687 و درمان پذیری F=0.26) و (P=0.611 مشاهده نشد. یافته ها نشان داد که احتمالا بیماران پس از سکته قلبی با سابقه حمله قلبی در مقایسه با بیماران با اولین حمله قلبی بازنمایی شناختی منفی تری از بیماری خویش تشکیل می دهند و تلقی ناگوارتری از بروز حمله قلبی فعلی خویش دارند. بنابراین احتمالا سابقه سکته قلبی بر ادراک بیماری از ماهیت بیماری، پیامدهای بیماری و مدت زمان بیماری تاثیر دارد. معهذا، یافته ها چنین تاثیری را در ابعاد کنترل پذیری و درمان پذیری مورد تایید قرار نداد. بنابراین احتمالا در نظام شناختی این بیماران، سابقه قبلی حمله قلبی سبب تکوین طرحواره های شناختی منفی در برخی از ابعاد شناختی بیماری می گردد.
اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از بازگشت معتادان مرد در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: این پژوهش به اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری ، بر میزان سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از عود معتادان می پردازد.
روش: بررسی حاضر، یک پژوهشی شبه تجربی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر آزمایشی (آموزش های مهارت های ارتباطی به مدت 8 جلسه)، از پیش آزمون و پس آزمون 1 و پس آزمون 2، به فاصله 2 ماه استفاده شده است. نمونه مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان همسران معتادان مرد انتخاب شد که در حال اتمام مراحل ترک خود بوده، در مقطع زمانی 4 ماه (از فروردین تا تیرماه 1386)، به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده و نمرات سازگاری زناشویی آنها زیر حد میانگین بوده است. (1 انحراف استاندارد زیر میانگین). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون معناداری (خی دو) استفاده شد. ابزار پژوهش، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1979)، با چهار مؤلفه (رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق دو نفری و ابراز محبت زناشویی) بوده است و برای سنجش بازگشت به مصرف معتادان از «تست آزمایشگاهی تشخیص سریع» ، استفاده شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی، در سازگاری کلی، تاثیر مثبت داشته، همچنین آموزش مهارت های ارتباطی بر مؤلفه های توافق دو نفری و ابراز محبت، تاثیر مثبت نشان داد و به افزایش هر یک از شاخص های یاد شده منجر شد، اما در مؤلفه های رضایت زناشویی و همبستگی دو نفری تاثیر مثبتی مشاهده نشد. همچنین در پیشگیری از بازگشت معتادان مرد نیز تعداد بازگشت به مصرف در گروه کنترل، بیشتر از گروه آزمایش بود ولی از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتایج: در کل، نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری، بر سازگاری زناشویی همسران معتادان مرد مؤثر است.
بررسی تاثیر افزودن آموزش مهارت های اجتماعی بر گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان هراس اجتماعی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: انسان موجودی اجتماعی است و با دیگر همنوعان خود در جامعه رابطه برقرار می کند، بنابراین وجود هراس اجتماعی در برخورد و ارتباط با دیگر اعضای جامعه برای وی مشکلات زیادی را به همراه می آورد. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش هراس اجتماعی دانشجویان انجام پذیرفتروش کار: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پسآزمون با گروه کنترل و انتساب تصادفی) می باشد. آزمودنی ها پس از انجام مصاحبه ی بالینی ساخت یافته بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (ویرایش چهارم) و اجرای آزمون هراس و اضطراب اجتماعی با استفاده ازروش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه) انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش با مداخله ی تلفیق گروه درمانی شناختی رفتاری (GCBT) و آموزش مهارت های اجتماعی (SST) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی رفتاری) قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره ی 12جلسه ای (سه ماه و هفته ای یک جلسه دو ساعته) درمان در گروه ها، به منظور سنجش متغیر وابسته (هراس اجتماعی)، مجددا آزمون هراس و اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد.نتایج: نتایج تحلیل های آماری آزمون t نشان داد که افزودن گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی درمقایسه با گروه درمانی شناختی رفتاری سسب کاهش معنی دار هراس اجتماعی ( با ارزش معناداری 001/0P<) در دانشجویان می گردد.بحث: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه ی آموزش مهارت های اجتماعی به درمان های رایج هراس اجتماعی افزوده گردد.
"
رابطه بین تحصیلات والدین، جمعیت خانواده، تاهل، سن و ترتیب تولد با الگوهای شخصیتی اسکیزوتایپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه اسکیزوتایپی در جمعیت عمومی فرستی ویژه برای بررسی شاخص های زیستی، شناختی و اجتماعی آسیب پذیری به اسکیزوفرنیا بدون اثرات مغشوش کنندگی ناشی از موسسه ای شدن، مداخلات دارویی و نشانه های روان گسستگی شدید فراهم می آورد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برخی از مولفه های جمعیت شناختی از قبیل تحصیلات والدین، تعداد اعضای خانواده، تاهل، سن و ترتیب تولد بر شخصیت اسکیزوتایپی می باشد. بدین منظور نمونه ای به حجم 749 نفر (380 نفر گروه مذکر و 369 نفر گروه مونث) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب و با مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی (STA) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که صفات شبه روان گسستگی اسکیزوتایپی در بین فرزندان متعلق به والدین با تحصیلات پایین، خانواده های پرجمعیت و فرزندان آخر خانواده بیشتر دیده می شود. همچنین، سن و تاهل با اسکیزوتایپی رابطه ای نشان ندادند. این یافته ها در ارتباط با پژوهش های قبلی و نیز در ارتباط با ویژگی های جمعیت شناختی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا به بحث گذاشته شدند. بنابراین، شناسایی تفاوت های جمعیت شناختی در شیوع اسکیزوتایپی در جمعیت عمومی در تشخیص عواملی که سیر و سبب شناسی آن را تحت تاثیر قرار می دهند، کمک کننده می باشد.
اثربخشی پیشگیری ازعود بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی وسلامت روانی
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی روان درمانی پیشگیری از عود، بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی و سلامت روانی هدف اصلی این پژوهش بود.
روش: در یک طرح آزمایشی، 90 بیمار مرد با تشخیص وابستگی به مواد افیونی بر پایه معیارهای DSM-IV پس از دوره سم زدایی انتخاب و بر حسب تصادف در دو گروه آزمایشی) رفتار درمانی شناختیِ و پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی( و یک گروه گواه جای داده شدند. گروه های آزمایشی در طی 12 جلسه دو ساعته، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها به کمک مصاحبه ساختار یافته و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی ((GHQ-28، پیش از آغاز درمان، جلسه دوازدهم و پایان مرحله پی گیری 4 ماهه، پس از درمان گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ درمان گروهی، تنها داروی نالترکسون دریافت کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری و آزمون خی دو تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش پیشگیری از عود گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و رفتاردرمانی شناختی، در کاهش میزان عود (01/0p< )، افزایش اطاعت درمانی و مدت باقی ماندن در درمان (0001/0p< )، کاهش علایم جسمانی، اضطراب، بهبود کارکرد اجتماعی، از نالترکسون مؤثرتر است. روش پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر کاهش میزان عود، افزایش میزان اطاعت درمانی، کارکرد اجتماعی از رفتار درمانی شناختی و نالترسکون به تنهایی موثرتر بود (01/0p< ).
مقایسه باورهای عامیانه درباره نشانه ها، علل، و درمان اعتیاد در میان معتادان خود معرف، اعضای معتادان گمنام، و غیرمعتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه باورهای عامیانه درباره نشانه ها، علل، و درمان اعتیاد در بین معتادان خودمعرف، اعضای معتادان گمنام، و غیرمعتادان به اجرا درآمد. بر این اساس، از جامعه آماری معتادان خودمعرف که در ماه های فروردین تا پایان خرداد 1385 به مرکز ترک سرپایی اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده بودند (300 نفر) تعداد 150 نفر به عنوان گروه نمونه معتادان خودمعرف انتخاب شدند. به منظور مقایسه نیز 150 نفر از اعضای انجمن معتادان گمنام که در سه ماهه دوره تحقیق در جـلسات این انجمن شـرکت داشتند و150 نـفـر فـرد غیرمعتاد نـیز که از لـحاظ سـن و محل سکونت با معتـادان خودمـعرف تـشابه داشتند به شیـوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی و پرسشنامه باورهای عامیانه درباره اعتیاد از فرنهام و تامسون (1996) بودند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفتند. در موارد زیر تفاوتهای معنادار دیده شدند: بین اعضای معتادان گمنام و گروه غیرمعتادان در بُعد آغاز (از زیرمقیاس نشانه ها)، بین معتادان خودمعرف و اعضاء معتادان گمنام و بین غیرمعتادان و اعضای معتادان گمنام و غیرمعتادان در گـرایـشهای ضد اجتماعی (از زیـرمقیاسهای نـشانه ها)، معتادان خودمعرف نسبت به اعضای معتادان گمنام و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیرمعتادان در بُعد نشانه ها و شرایط خانوادگی (از زیرمقیاسهای نشانه ها)، معتادان خودمعرف نسبت به اعضاء معتادان گمنام و غیرمعتادان و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیر معتادان در بعد گرایشهای غیراخلاقی (از زیرمقیاسهای نشانه ها) و معتادان خودمعرف نسبت به اعضاء معتادان گمنام و غیرمعتادان، و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیرمعتادان در نمرة کلی نشانه ها. در تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه در زیرمقیاس علل اعتیاد و در تمامی ابعاد آن بین گروه معتادان خودمعرف، اعضای معتادان گمنام، و غیرمعتادان نیز تفاوت معناداری وجود دارد. تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه در زیرمقیاس درمان و تمامی ابعاد آن تفاوت معناداری را بین گروههای سه گانه فوق نشان دادند
بررسی مقایسه ای رابطه بین راهبردهای مقابله ای و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین راهبردهای مقابله ای و نگرش معتادان نسبت به مواد انجام گرفته است،
روش: بررسی حاضر با نمونه ای متشکل از یکصد نفر آزمودنی (50 نفر مرد معتاد و 50 نفر مرد غیر معتاد همتا) که در محدوده سنی 34-20 قرار داشتند و در سال 87-86 برای درمان دارویی به مرکز درمانی موسسه مطالعات ملی اعتیاد ایران مراجعه کرده بودند، انجام شد. طرح پژوهشی این تحقیق نیز از نوع توصیفی (علی- مقایسه ای) است. فرضیه اصلی پژوهش رابطه بین راهبردهای مقابله ای و نگرش نسبت به مصرف مواد بود که با استفاده از پرسشنامه های راهبرد های مقابله ای کارور و شیرر و وینتراب (1989)، با 72 سوال که پایایی و اعتبار آن 63/. تا 95/. و پرسشنامه بررسی نگرش نسبت به مواد، با 20 سوال که ضریب اعتبار آن 73/. محاسبه شده بود، صورت پذیرفت. آزمون های آماری مورد استفاده t دو گروه مستقل و خی2 بوده است.
یافته ها: داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله ای و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد 2/36 X2 = در سطح معناداری P<0/000است.
نتایج: نتایج نیز حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است.
رابطه بین شوخ طبعی و اختلالات روانی در دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین شوخ طبعی و اختلالات روانی دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر اصفهان بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1386-1385 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 214 دانش آموز (105 دختر و 109 پسر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در مورد آنها پرسشنامه شوخ طبعی (SHQ) و نسخه تجدید نظر شده 90 نشانه ای (SCL-90-R) اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین کل شوخ طبعی با شاخص کلی علایم روانی و ابعاد شکایات جسمانی، وسواس - اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، فوبیا، افکار پارانوییدی، روان پریشی گرایی و سوالات اضافی رابطه معنی دار منفی وجود دارد، اما بین کل شوخ طبعی با بعد خصومت رابطه ای معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، مقایسه میانگین ها نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ میزان کل شوخ طبعی، شاخص کلی علایم روانی و ابعاد وسواس - اجبار، حساسیت بین فردی، خصومت، افکار پارانوییدی و روان پریشی گرایی تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما از لحاظ ابعاد شکایات جسمانی، افسردگی، اضطراب، فوبیا و سوالات اضافی تفاوت میان آنها معنی دار بود.
اثربخشی آموزش روش خوددرمانی به شیوه شناختی - رفتاری بر علایم اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش خوددرمانی شناختی-رفتاری بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی اصفهان اجرا گردید.
روش: 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه پنج نفره شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه شاهد قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. گروه آزمایشی به مدت دو هفته آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری را دریافت کردند و آزمودنی های گروه شاهد در فهرست انتظار قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش روش خوددرمانی به شیوه شناختی – رفتاری در گروه آزمایشی، باعث کاهش معنادار علایم اختلال وسواسی – اجباری (نسبت به گروه شاهد) در مرحله پس آزمون شده است (005/0p<).
نتیجه گیری: آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری ممکن است در بهبود علایم اختلال وسواسی – اجباری مؤثر باشد.
پر اشتهایی ( خوردن بیش از اندازه )
حوزههای تخصصی:
شیوع اختلالات خواندن در دانش آموزان پایه سوم و چهارم ابتدایی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر، با هدف بررسی میزان شیوع اختلال خواندن در دانش آموزان پایه سوم و چهارم ابتدایی شهرکرد انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی- همه گیرشناسی است.400 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه سوم و چهارم ابتدایی با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و آزمون تشخیصی سطح خواندن برای آنها اجرا شد. داده های این پژوهش از طریق روشهای آمار توصیفی و آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته ها : این پژوهش نشان داد که به طور کلی 5/10 درصد از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی و 3/7 درصد دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی دچار اختلال خواندن هستند. در ضمن 4/8 درصد از دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی و 3/4 درصد دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دبستانهای شهرکرد از اختلال در خواندن رنج می برند. همچنین مشخص شد که هرچند بین فراوانی اختلال خواندن در دانش آموزان پسر و دختر تفاوت معنادار وجود دارد، ولی تفاوت دانش آموزان پایه سوم و چهارم معنادار نیست. نتیجه گیری : شیوع اختلال خواندن در میان دانش آموزان پایه سوم و چهارم دبستانهای شهرکرد نسبتاً بالاست و اختلال خواندن در دانش آموزان پسر بیش از دانش آموزان دختر است ولی تفاوت معناداری بین فراوانی اختلال خواندن در میان دانش آموزان پایه سوم و چهارم وجود ندارد.
"مقایسه اثربخشی درمان نگهدارنده با متادون و درمان سم زدایی با متادون بر نشانه های اضطراب و افسردگی افراد وابسته به مواد مخدر "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تحقیق حاضر اثربخشی دو نوع روش درمانی سم زدایی(MD) با متادون و درمان نگهدارنده با متادون را (MMT) بر نشانه های افسردگی و اضطراب افراد وابسته به مواد مخدر مقایسه می کند. در این تحقیق درمان سم زدایی با متادون و درمان نگهدارنده با متادون به عنوان متغیر مستقل و نشانه های افسردگی و اضطراب به عنوان متغیر وابسته می شدند. حجم نمونه تحقیق 100 نفر بوده که هر گروه درمانی 50 نفر را شامل می شود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ بود که در سه مقطع زمانی قبل از شروع درمان و 45 و 90 روز بعد میان بیماران توزیع و اجرا شد. آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که نشانه های افسردگی گروه MMT، بعد از گذشت 45 روز، کاهش معنادار داشت و بعد از گذشت 90 روز نیز، این کاهش معنادار بیشتر شد. در خصوص نشانه های اضطراب هم همین طور بود. به عبارت دیگر، نشانه های اضطراب گروه MMT بعد از گذشت 45 روز به طور معناداری کاهش یافت که این کاهش معنادار بعد از 90 روز نیز ادامه یافت. در گروه MD نیز نشانه های افسردگی بعد از گذشت 45 روز، کاهش معنادار داشت که این کاهش معنادار بعد از 90 روز نیز همچنان بیشتر شد، نشانه های اضطراب هم در گروه MD، بعد از 45 و 90 روز کاهش معناداری داشت. نتایج حاصله نشان دهنده نقش مؤثر عامل زمان بر اثربخشی این دو نوع درمان بود، اما در تعامل عوامل زمان با گروه و نشانه ها نتایج حاکی از آن بود که گروه به تنهایی عامل موثری بر نتایج تحقیق نبود.
"
مقایسه طرح واره های ناسازگارانه اولیه بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی با بیماران افسرده غیر اقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه طرح واره های ناسازگارانه در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی، بیماران افسرده غیر اقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی انجام شد.
روش: در یک طرح پژوهشی مقایسه ای- مقطعی، نمونه ای 63 نفر متشکل از 16 بیمار افسرده اقدام کننده به خودکشی ، 22 بیمار افسرده غیراقدام کننده به خودکشی و همچنین 25 نفر از جمعیت غیربالینی که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شده بودند، بااستفاده از پرسشنامه طرح واره های یانگ (YSQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس یک طرفه چندمتغیره با روش تعقیبی توکی استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار نمره طرح واره ها در سه گروه شرکت کننده در پژوهش بود. به این ترتیب که دو گروه بالینی در تمامی طرح واره های ناسازگارانه اولیه با گروه غیربالینی تفاوت داشتند (001/0p<)، ولی دو گروه بالینی فقط در سه طرح واره محرومیت عاطفی، وابستگی و بی کفایتی، و آسیب پذیری در مقابل صدمه و بیماری با یکدیگر تفاوت معنا دار داشتند (05/0p<). این تفاوت ها مستقل از شدت افسردگی بیماران بود) 074/0>p).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش فوق، با یافته های پژوهش های مشابه همسو و حاکی از تفاوت ساختار شناختی در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی با بیماران افسرده غیراقدام کننده به خودکشی و جمعیت غیربالینی است. این یافته ها همچنین تاییدکننده نظریه شناختی و نشان دهنده اهمیت انجام مداخلات درمانی بر سه طرح واره محرومیت عاطفی، وابستگی و بی کفایتی، و آسیب پذیری بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی در مقابل صدمه و بیماری است.