در پژوهش حاضر، رابطة عوامل مخاطرة پزشکی و روانشناختی با بیماری عروق کرونر بررسی شد. بدین منظور نمونهای شامل 72 نفر مرد در دامنة سنی 37 الی 65 سال از بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان کسرای شهر تهران به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. متغیرهای مصرف سیگار، قند، چربیهای خون، سابقه بیماری قلبی، فشار خون، شاخص تودة بدن، امید، خشم خصیصهای، اضطراب خصیصهای، الگوی رفتاری نوع A، و تنیدگی به منزلة متغیرهای پیشبین و تعداد عروق درگیر بیماران به عنوان متغیر ملاک اندازهگیری شد. به منظور بررسی تأثیر متغیرهای پیشبین پزشکی و روانشناختی بر متغیر ملاک، از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان دادند که از میان متغیرهای پیشبین تنها ضرایب همبستگی فشار خون، سابقة بیماری قلبی، و تنیدگی، با تعداد عروق درگیر معنادارند (p<0/05)
به منظور مطالعة ارتباط بین منابع تنیدگیزا و سبکهای کنارآمدن دانشجویان با نشانگان تنیدگی، پژوهشی بر دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. هدف این پژوهش، یافتن اطلاعاتی در مورد الگوهای رفتاری دانشجویان به هنگام کنارآمدن با تنیدگی و نیز تبیین اثر منابع تنشزای دانشجویی در پاسخهای شناختی، عاطفی، رفتاری، و جسمی دانشجویان بود. در این پژوهش 1320 نفر از دانشجویان رشتههای مختلف شرکت داشتند. دادههای پژوهش به وسیله سه مقیاس عوامل تنیدگیزا، نشانگان تنیدگی، و راههای کنارآمدن با تنیدگی گردآوری شدند. تحلیل رگرسیون چندگانة دادهها نشان داد که بین سبک کنارآمدن در حل مسأله با نشانههای تنیدگی، همبستگـی منفی معناداری وجود دارد. همچنین از بین منابع نهگانة تنیدگی، به ترتیب عادات فردی، تنیدگیهای تحصیلی، ازدواج، و مسائل عاطفی، اجتماعی و خانوادگی دانشجویان در ایجاد نشانگان تنیدگی اهمیت بیشتری دارند. وجه متفاوت پژوهش حاضر با پژوهشهای پیشین، توجه به میزان تأثیرگذاری عوامل تنیدگیزا بر فرد و نیز سنجش نشانگان شناختی، عاطفی، جسمی، و رفتاریِ تنیدگی است. در پایان، همسویی و عدم همسویی یافتهها مورد بحث قرار گرفته و کاربرد یافتههای تحقیق حاضر بیان شدهاند.
این پژوهش با هدف مقایسه باورهای عامیانه درباره نشانه ها، علل، و درمان اعتیاد در بین معتادان خودمعرف، اعضای معتادان گمنام، و غیرمعتادان به اجرا درآمد. بر این اساس، از جامعه آماری معتادان خودمعرف که در ماه های فروردین تا پایان خرداد 1385 به مرکز ترک سرپایی اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده بودند (300 نفر) تعداد 150 نفر به عنوان گروه نمونه معتادان خودمعرف انتخاب شدند. به منظور مقایسه نیز 150 نفر از اعضای انجمن معتادان گمنام که در سه ماهه دوره تحقیق در جـلسات این انجمن شـرکت داشتند و150 نـفـر فـرد غیرمعتاد نـیز که از لـحاظ سـن و محل سکونت با معتـادان خودمـعرف تـشابه داشتند به شیـوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی و پرسشنامه باورهای عامیانه درباره اعتیاد از فرنهام و تامسون (1996) بودند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفتند. در موارد زیر تفاوتهای معنادار دیده شدند: بین اعضای معتادان گمنام و گروه غیرمعتادان در بُعد آغاز (از زیرمقیاس نشانه ها)، بین معتادان خودمعرف و اعضاء معتادان گمنام و بین غیرمعتادان و اعضای معتادان گمنام و غیرمعتادان در گـرایـشهای ضد اجتماعی (از زیـرمقیاسهای نـشانه ها)، معتادان خودمعرف نسبت به اعضای معتادان گمنام و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیرمعتادان در بُعد نشانه ها و شرایط خانوادگی (از زیرمقیاسهای نشانه ها)، معتادان خودمعرف نسبت به اعضاء معتادان گمنام و غیرمعتادان و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیر معتادان در بعد گرایشهای غیراخلاقی (از زیرمقیاسهای نشانه ها) و معتادان خودمعرف نسبت به اعضاء معتادان گمنام و غیرمعتادان، و اعضای معتادان گمنام نسبت به غیرمعتادان در نمرة کلی نشانه ها. در تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه در زیرمقیاس علل اعتیاد و در تمامی ابعاد آن بین گروه معتادان خودمعرف، اعضای معتادان گمنام، و غیرمعتادان نیز تفاوت معناداری وجود دارد. تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی شفه در زیرمقیاس درمان و تمامی ابعاد آن تفاوت معناداری را بین گروههای سه گانه فوق نشان دادند
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش برنامة مـهارتهای اجـتماعی ـ هیـجانی بر هوش هیـجانـی دانش آموزان بود. بدین منظور، 40 نفر دانش آموز از بین پسران سال اول دبیرستانهای شهرستان مهاباد به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. قبل از شروع آموزش مهارتها به گروه آزمایشی، آزمون هوش هیجانی (بهرة هیجانی بارـ آن: 90 سؤالی) برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس برنامة آموزش مهارت های اجتماعی ـ هیجانی، که در این تحقیق با مراجعه به برنامه های موجود تهیه شده بود، طی 12 جلسه به گروه آزمایشی آموزش داده شد. پس از پایان آموزش ها، آزمون هوش هیجانی مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادنـد که آموزش مهارت های اجتماعی ـ هیجانی در افزایش مؤلفه های اصلی هوش هیجانی دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است.
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای مقابله دختران فراری و غیرفراری در شهر تهران انجام شد. بدین منظور، تعداد 120 دختر از سه گروه انتخاب شدند: دختران فراری از مراکز نگهداری بهزیستی شهر تهران، دختران دانش آموز مقطع سوم متوسطه، و دختران غیرفراری از پارکها و فرهنگسراهای جنوب شهر تهران (در هر گروه 40 نفر). روش نمونه برداری در گروه دختران فراری و دانش آموز روش تصادفی چند مرحله ای و در گروه دختران غیرفراری انتخاب شده از پارکها و فرهنگسراها روش در دسترس بود. پرسشنامه سبک های مقابله تهران (TCSS) بر هر سه گروه اجرا شد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین گروه دختران فراری و غیر فراری در سبکهای مقابله هیجان مدار منفی تفاوت معنادار وجود دارد و دختران فراری در متغیر سبک مقابله هیجان مدار منفی نمره هایـی بیشتر از دختران غیرفراری کسب کردند. اما در سبکهای مقابله هیجان مـدار مثـبت و مسأله مدار تفاوتی بین دو گروه به دست نیامد.