فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحقیق باهدف مقایسه اثر بخشی «طرحواره درمانی» و«حساسیت زدایی باحرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی مراجعین نا ایمن مرکز مشاوره اجرا گردید.روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود و نمونه به تعداد 22نفر با توجه به اجرای آزمون بر روی جامعه مراجعینِ مرکز مشاوره انتخاب و در سه گروه جایگزین تصادفی شدند.جهت گردآوری داده ها ازمقیاس اضطراب اجتماعی کانور( SPIN) وآزمون دلبستگی هازان و شیور(ASP) استفاده شد.داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل گردید. نتایج نشان دادکه طرحواره درمانی و حساسیت زدایی در مقایسه با گروه لیست انتظار تاثیر معناداری در کاهش اختلال دارند.تفاوتی از لحاظ میزان تاثیر در بین دو روش درمانی مشاهده نشد.برای کاهش مولفه ترس اختلال اضطراب اجتماعی روش طرحواره درمانی موثر تر از حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد می باشد.بر این اساس میتوان برای کاهش اضطراب اجتماعی از هر دو روش درمانی بهره برد.وبرای کاهش مولفه ترس،طرحواره درمانی ارجحیت دارد
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک و افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک و افیون بود. روش: در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک و افیون به صورت در دسترس 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک انتخاب شدند و پرسشنامه های انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی فرم پنج در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج تابع تشخیصی نشان داد هیجان خواهی و انقطاع پاداش تأخیری توانسته اند 66/86 درصد افراد مواد محرک و 44/84 درصد افراد مواد افیونی را درست گروه بندی کنند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 60/85 درصد کل نمونه درست طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این دو اختلال به این متغیرها توجه ویژه شود.
آزمون مدل علّی میزان افسردگی براساس مولفه های سبک زندگی با میانجی گری سلامت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفه های سبک زندگی با میانجی گری سلامت اجتماعی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونه گیری تصادفیِ چند مرحله ایِ خوشه ای و براساس برآورد حجم نمونه کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمع آوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود. نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیت پذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند
مقایسه ی کارکرد توجه پایدار در افراد وابسته به مت آمفتامین، هروئین و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی کارکرد توجه پایدار در افراد وابسته به مت آمفتامین، هروئین و افراد عادی بود. روش: در مطالعه ی حاضر که از نوع علّی - مقایسه ای می باشد، از بین مردان مراجعه کننده به کانون ترک اعتیاد تولد دوباره شهر تبریز، با استفاده از نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر برای گروه وابسته به متامفتامین، تعداد 30 نفر برای گروه وابسته به هروئین، و تعداد 30 نفر نیز برای گروه عادی انتخاب شدند. این سه گروه از نظر سن، جنسیت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، و وضعیت اجتماعی-اقتصادی با هم همتا شده بودند. هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه ی خصوصیات جمعیت شناختی، و آزمون عملکرد پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در زمان واکنش آزمون عملکرد پیوسته، به عنوان شاخصی از توجه پایدار، تفاوت بین گروه متامفتامین و گروه هروئین و بین گروه مت آمفتامین و افراد عادی معنادار بود، که میانگین گروه متامفتامین بیشتر بود (0/01 P<). در خطای ارتکاب و پاسخ حذفی این آزمون نیز به عنوان شاخص های دیگری از توجه پایدار تفاوت بین گروه عادی و هروئین معنادار به دست آمد (0/01 P<). نتیجه گیری: در نتیجه می توان مطرح کرد که کارکرد افراد مصرف کننده ی متامفتامین و هروئین در تکلیف توجه پایدار نسبت به افراد عادی، ضعیف تر است. شناسایی و درک بهتر این عوامل علاوه بر درک دقیق تر مشکل، می تواند راهگشای مؤثرتر بودن درمان های کنونی و نیز ارائه ی راهکارهای جدید درمانی باشد.
تأثیر روش آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان در کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بررسی تأثیر آموزش تقلید متقابل بر بهبود نشانگان کودکان اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 کودک اتیستیک (30 تا 54 ماهه)از یک مرکز توان بخشی و نگهداری کودکان اتیستیک انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش آموزش تقلید متقابل را طی 70 جلسه (3 روز در هفته و هر جلسه 20 دقیقه ای) دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون گارز به عنوان پیش آ زمون و پس آ زمون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات کودکان اتیستیک در دو گروه معنی دار است (01/0 p<). این پژوهش نشان داد که روش آموزش تقلید متقابل منجر به بهبود نشانگان (تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتار کلیشه ای) کودکان اتیستیک می شود؛ بنابراین مداخله رفتاری طبیعی به عنوان یک درمان انتخابی جدید و مهم برای کودکان اتیستیک موثر است.
اثر تمرین مقاومتی برسطح سرمی پروتئین واکنشگرC و فیبرینوژن در مردان معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر با امراض قلبی عروقی همراه است و سطوح افزایش یافته نشانه های زیستی چون پروتئین واکنشی C و فیبرینوژن به طور مستقل با خطر امراض قلبی عروقی مرتبط هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پروتئین واکنشی C و فیبرینوژن در مردان معتاد بود. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون 30 مرد معتاد به طور تصادفی به گروه های تمرین مقاومتی (15 نفر) و گواه غیر ورزشی (15 نفر) تخصیص داده شدند. برنامه تمرین مقاومتی 50 تا 60 دقیقه در روز، 4 روز در هفته و برای 2 ماه اجرا شد. سطوح سرمی پروتئین واکنشی C، فیبرینوژن، ترکیب بدنی و شاخص های متابولیکی قبل و بعد از دوره تمرینی ارزیابی شد. یافته ها: بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی قدرت عضله اسکلتی به طور معنا دار افزایش یافت (05/0P<). بطور همزمان، مقادیر پروتئین واکنشی C و فیبرینوژن در پاسخ به تمرین مقاومتی بطور معنا دار کاهش یافت (05/0P<). نتیجه گیری: برنامه تمرین مقاومتی کوتاه مدت موجب بهبود قدرت و توده عضلانی در مردان معتاد پس از ترک می شود و این بهبودی با کاهش سطوح پروتئین واکنشی C و فیبرینوژن همراه است.
نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان بین شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه چند بعدی درد را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایح نشان داد راهبرد ارزیابی مجدد هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه منفی و با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و راهبرد سرکوب هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه مثبت و با کیفیت زندگی رابطه منفی دارد؛ شدت درد و کیفیت زندگی نیز با هم رابطه منفی معنادار داشتند؛ به علاوه، نتایح نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین شدت درد و کیفیت زندگی نقش میانجی ایفا می کنند. نتیجه گبری: با وجود رابطه منفی و مستقیم شدت درد و کیفیت زندگی، با میانجی گری دو راهبرد عمده تنظیم هیجان، تغییرات شدت درد به طور غیرمستقیم سطح کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به اختلال درد تعیین می کند.
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای، مشکلات توجه و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:اختلال نافرمانی مقابله ای، یک اختلال شایع و ناتوان کننده در کودکان است که با میزان بالایی از مشکلات توجه و مشکلات ارتباطی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن (نارسائی توجه و مهارت های ارتباطی) در کودکان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر (18 نفر گروه آزمایش و14 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری هدفمند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن یعنی مشکلات توجه و نقص در مهارت های ارتباطی داشتند را شامل می شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان ویلر بود. برنامه قدرت مقابله با والدین و کودکان گروه آزمایش در16 جلسه گروهی 90 دقیقه ای از ابتدای سال تحصیلی 1393-1394 تا اواخر سال تحصیلی انجام شد. گروه کنترل نیز علاوه بر دریافت خدمات معمول مشاوره در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:براساس نتایج به دست آمده، برنامه قدرت مقابله بر روی اختلال نافرمانی مقابله ای ومشکلات توجه تأثیر معناداری بر گروه آزمایش داشت، اما برنامه قدرت مقابله بر مهارت های ارتباطی با همسالان کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری:یافته ها بیانگر آن است که برنامه قدرت مقابله به عنوان یک برنامه اثربخش در حیطه اختلال نافرمانی مقابله ای و مشکلات توجه است. با این وجود، نیاز به پژوهش های بیشتر و تغییر در محتوای برنامه برای اثربخشی در حیطه افزایش مهارت های ارتباطی دارد.
ADHD در زنان
حوزه های تخصصی:
اثربخشی درمان بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی و اضطراب دو طبقه از اختلال های بسیار شایع و همبود هستند. میزان بالای افسردگی و اضطرابِ همبود، مداخلات درمانی را اغلب پیچیده می سازد. مدل درمان بین تشخیصی، مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده ای از اختلال های هیجانی قابلیت کاربرد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان انجام شد. تعداد 34 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب همبود، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان بین تشخیصی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 8 جلسه درمان هفتگی بین تشخیصی را دریافت کرد. شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان بین تشخیصی در کاهش نشانه های افسردگی، اضطراب و نیز تعدیل راهبردهای تنظیم هیجان اثربخش است. دست اوردهای درمانی، در پیگیری 2 ماهه نیز حفظ شده است. با توجه به تاثیر درمان بین تشخیصی در بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب و تنظیم هیجان در دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.
اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر خود کنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری در دانش آموزان دارای استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر خودکنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری دانش آموزان مستعد اعتیاد می باشد. روش: روش تحقیق از نوع آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 50 نفر از دانش آموزان پسر دارای استعداد اعتیاد از بین دبیرستان های مشکین شهر از طریق پرسش نامه استعداد اعتیاد شناسایی و بطور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. مقیاس های خودکنترلی، خودکارآمدی و تکانشوری قبل و بعد از آموزش حل مسئله اجتماعی توسط دانش آموزان تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش حل مسئله اجتماعی قرار گرفته و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی موجب افزایش خودکنترلی، و خودکارآمدی؛ و کاهش تکانشوری در دانش آموزان دارای استعداد اعتیاد شد. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی بر متغیرهای روان شناختی در افراد مستعد اعتیاد می باشد. لذا پیشنهاد می شود از این آموزش به منظور پیشگیری از اعتیاد در مدارس استفاده شود.
نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد شهرستان جیرفت بود. روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش تمامی معتادان مرد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد سرپایی و افراد مرد غیر معتاد شهرستان جیرفتدر سال 1394 بودند. روش نمونه گیری به ترتیب تصادفی ساده و در دسترس بود که 136 نفر معتاد و 147 نفر غیرمعتاد به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هر سه متغیر سلامت معنوی (P<0/04)، خودکارآمدی (P<0/001) و استعداد به اعتیاد (P<0/03) توانستند بطور معناداری دو گروه را از هم تفکیک کنند. نتیجه گیری: بنابراین در کنار روش های معمول ترک، آموزش سلامت معنوی و دینداری وآموزش خودکارآمدی به ویژه در افراد مستعد اعتیاد می تواند در کاهش وابستگی به اعتیاد نقش ایفا کند.
اثربخشی آموزش مدیریت جامع استرس بر کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان شرکت ملی حفاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت جامع استرس بر علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی کارکنان انجام شد.
مواد و روش: طرح پژوهش، تجربی میدانی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بودند. نمونه تحقیق نیز شامل 30 نفر از کارکنان بودند که بعد از غربال گری اولیه به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه افسردگی بک(1988)فرم بلند و پرسشنامه علایم عمومی اختلالات روان تنی موهر(2000) استفاده شد. ابتدا هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس مداخله آزمایشی بر روی گروه آزمایش به صورت 11 جلسه 60 دقیقه ای مدیریت جامع استرس اجرا شد. و در پایان پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد(0001/0 > p). بنابراین آموزش مدیریت جامع استرس باعث کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان شده است.
نتیجه گیری: می توان از آموزش مدیریت جامع استرس به عنوان یک مداخله موثر به منظور کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان استفاده کرد.
رابطه مولفه های هوش هیجانی و سبک های فرزندپروری با گرایش به سوءمصرف مواد در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه مولفه های هوش هیجانی و سبک های فرزندپروری با گرایش به سوءمصرف مواد در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 312 نفراز دانش آموزان متوسطه دوم ناحیه یک شهر زنجان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سبک های فرزند پروری، هوش هیجانی و گرایش به اعتیاد استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین برخی از مؤلفه های هوش هیجانی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه منفی معنادار وجود دارد. سبک فرزندپروری استبدادی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه مثبت معناداری داشت و سبک فرزندپروری مقتدرانه به شکل منفی و معناداری با گرایش به سوءمصرف مواد مرتبط بود. نتایج حاکی از اهمیت و نقش سبک های فرزندپروری و مولفه های هوش هیجانی در گرایش به سوءمصرف مواد بود. بنابراین، برنامه های آموزشی مبتنی برمولفه های هوش هیجانی ومهارت های تربیتی برای والدین، می تواند رویکردی مناسب در پیشگیری از رفتار های پرخطر دانش آموزان به ویژه در گرایش به سوءمصرف مواد باشد.
تاثیر تقویت حافظه فعال هیجانی بر کنترل شناختی افراد مبتلا به اضطراب صفت بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش طول مدت زندانی شدن و ابتلا به HIV/AIDS بر شدت علائم آسیب شناسی روانی سوء مصرف کنندگان مواد: یک مطالعه مقطعی شاهد دار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش طول مدت زندانی شدن و ابتلابه HIV/AIDS برشدت علائم آسیب شناسی روانی سوء مصرف کنندگان مواد بود.
مواد و روش ها:در یک پژوهش مقطعی-واپس نگر از 43 سوءمصرف کننده مواد مبتلابه HIV ، 49 سوءمصرف کننده مواد فاقدHIV که درکلینیک های مشاوره بیماری های رفتاری وترک اعتیاد تحت پوشش درمان نگه دارنده بامتادون(MMT)بودند به ترتیب به شیوه نمونه گیری در دسترس و پیاپی انتخاب شدند. تمامی اعضای این دو گروه از نظر متغیرهای مخدوش کننده(نظیر سن، جنسیت، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و محل سکونت و طول دوره درمان نگهدارنده با متادون) همتاشده و از طریق چک لیست تجدیدنظرشده نشانه های اختلالات روانی(SCL-90-R) مورد ارزیابی قرارگرفتند.نتایج بااستفاده از آزمون های کای اسکوئر(χ2)، t استیودنت مستقل،رگرسیون دومتغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) تحلیل شدند.
یافته ها:اگرچه میانگین طول مدت حبس در سوء مصرف کنندگان مبتلابه HIV/AIDS بیشتر بود، اما معادلات پیش بینیِ شدت ناراحتی روانی از روی طول مدت حبس نشانگر معنی داری و نیرومندی این رابطه در گروه سوء مصرف کنندگان مواد فاقدHIV/AIDS بود(004/0P=،27/9F=)، درحالیکه این معادله در سوء مصرف کنندگان دارای HIV/AIDS معنی دار به دست نیامد(061/0P=،71/3F=). تاثیرِ داشتن سابقه حبس و ابتلابه HIV/AIDS برشدت ناراحتی روانی هردو گروه معنی دار بود(به ترتیب با سطح معنی داری 049/0P=، 001/0P=). اثرتعاملی هریک از این عوامل بر شدت ناراحتی روانی معنی دار نبود اما بر سطوح افسردگی و شدت نشانه های مثبت(PST)معنی دار به دست آمد.
نتیجه گیری:طول مدت حبس بیشتر نقش زیان بارتری در شدت ناراحتی روانی سوء مصرف کنندگان مواد فاقدHIV/AIDS دارد. هم دارابودن سابقه حبس و هم ابتلابه HIV/AIDS بهداشت روانی سوء مصرف کنندگان مواد را به مخاطره می اندازد. در این میان اگرچه سوء مصرف کنندگان مواد مبتلابه HIV/AIDS بدون سابقه حبس، سطوح افسردگی بیشتری داشتند اما سوء مصرف کنندگان مواد مبتلابه HIV/AIDS دارای سابقه حبس از تعداد یا گستره نشانگان روانی بیشتری رنج می بردند.
رابطه علی تعارض والد-فرزند، اضطراب، احساس تنهایی و کنترل شخصی به عنوان پیشایندهای گرایش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
115-132
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علی تعارض والد-فرزند، اضطراب، احساس تنهایی و کنترل شخصی به عنوان پیشایندهای گرایش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان بود . روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه آماری را نوجوانان دختر معتاد شهر آبادان تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری داوطلبانه 200 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس های گرایش به مواد مخدر (موسوی، دوست قرین و روشن فکر دزفولی، 1378)، تعارض نوجوان با والدین نسخه کوتاه (پرینتز، 1979)، مقیاس خودگزارشی اضطراب (زانگ، 1971)، مقیاس تجدید نظر شده ی احساس تنهایی (راسل، پپلائو، و فرگوسن، 1978) و مقیاس کنترل شخصی (برنبرگ، 1987) بودند . یافته ها : نتایج تحلیل مسیر نشان داد تعارض والد فرزند، اضطراب و احساس تنهایی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر مثبت دارند (0/05> p ). مسیر کنترل شخصی به گرایش به مصرف مواد مخدر معنادار نبود (0/05< p ). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعارض والد- فرزند، اضطراب و احساس تنهایی بر گرایش به مواد مخدر می توان با کاهش تعارض والد فرزند، اضطراب و احساس تنهایی راه حل هایی جهت کنترل گرایش به مواد ارائه نمود .