فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تأثیر راهبرد مرورذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر راهبرد مرور ذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان اجرا شد.
روش: در این تحقیق که از نوع کاربردی است و با روش نیمهتجربی به اجرا درآمده است، 15 دانشآموز نارساخوان بهروش نمونهگیری در دسترس و 15 دانشآموز عادی بهروش تصادفی انتخاب شدند. نمونههای انتخاب شده از لحاظ میانگین سنی و پایه تحصیلی با یکدیگر وضعیت مشابهی داشتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون WMTB-C که توسط پیکرینگ و گدرکول در سال 2001 تهیه شده است، استفاده شد. راهبرد مرور ذهنی با استفاده از روش آموزش مستقیم در گروه نارساخوان به اجرا درآمد .
یافتهها : عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان از دانشآموزان عادی ضعیفتر بود.
نتیجهگیری: راهبرد مرور ذهنی تأثیر معنیداری بر عملکرد حافظه فعال دانشآموزان نارساخوان ندارد. "
بررسی هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد عوامل شخصیتی است. در میان ارزیابیهای شخصیتی، هیجان خواهی پیش بینی قوی را برای شروع اولیه انواع سوء مصرف مواد نشان داده است. هدف این پژوهش، تعیین سطح هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت است.
مواد و روش ها: این مطالعه، به روش پس- رویدادی بر روی 90 نفر (با دامنه سنی40-20 سال) از مراجعین به مراکز بهزیستی و مراکز درمان سر پایی در بخش های مختلف شهر تبریز و مرند در سال 1388 انجام شد که به طور تصادفی با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شده بودند. گروه مورد بر مبنای ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد آمفتامین مبتلا بودند. گروه دیگر، 60 نفر مرد، 30 نفر زن از افراد عادی جامعه که اعتیاد نداشتند از بین اقوام، همسایگان و دوستان انتخاب شدند. مجموع نمونه شامل 180 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از آزمون هیجان خواهی Zuckerman استفاده شد. برای تحلیل آماری از آزمون تحلیل وایانس چند متغیره و آزمون پیگیری (LSD) استفاده شد.
یافته ها: تفاوت معنیداری بین گروه معتاد و عادی در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های آن شامل ماجراجویی، ملال پذیری، تنوع طلبی و هیجان خواهی نشان دادند و افراد معتاد در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های هیجان خواهی نسبت به افراد عادی بالاتر بودند. همچنین مردان معتاد نسبت به زنان معتاد در هیجان خواهی، تنوع طلبی، ماجراجویی و هیجان خواهی کل بالاتر از زنان بودند. اما بین زنان و مردان معتاد در مؤلفه های ملال پذیری، تجربه طلبی و گریز از بازداری تفاوت معنیدار نبود.
نتیجه گیری: اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی، هیچ گاه به طور کامل ریشه کن نخواهد شد، اما با تدبیر، اندیشه و تلاشى مخلصانه حداقل می توان آن را به کنترل در آورد. ارزیابی ویژگی های شخصیتی و هیجان خواهی در معتادان در بر دارنده اطلاعات مهمی برای تعریف، شناسایی و درمان این گروه است.
تبیین نظری اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی: الگوی بازداری رفتاری و ماهیت خود کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مرور الگوی بازداری رفتاری بارکلی (1997a,b) در مورد خود کنترلی و کارکردهای اجرایی و کاربرد آن در تبیین اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است. در این الگو گفته می شود که اختلال مذکور در اثر نارسایی در بازداری رفتاری ایجاد می شود. این الگوی نظری، بازداری را با چهار کارکرد عصب روان شناختی اجرایی مرتبط می داند. این چهار کارکرد عبارتند از (الف) حافظه کاری، (ب) خودگردانی (ج) درونی سازی گفتار، و (د) بازسازی. الگوی بازداری رفتاری بیان می کند که اختلال مذکور پیامد ثانویه نارسایی در چهار کارکرد یاد شده و کنترل حرکتی است. در الگوی بازداری رفتاری، نارسایی در احساس زمان نوعی نارسایی نا آشکار ولی اساسی به حساب می آید که تاثیر قابل ملاحظه ای بر حافظه کاری و در نتیجه استحکام و پایداری رفتار و از جمله توجه می گذارد. ملاحظه های مربوط به ارزیابی و درمان براساس الگوی یاد شده مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی مسایل و مشکلات عاطفی، رفتاری، خانوادگی و شخصیتی مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 79-1378(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی خصوصیات فردی، خانوادگی، رفتاری و شخصیتی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 79-1378 بوده است.
جامعه آماری از تمام دانشجویانی که در سال تحصیلی 79-1378 به مرکز مشاوره مراجعه نموده اند، تشکیل شده است. نمونه آماری برابر با جامعه آماری بوده است که تعداد آنها 77 نفر است. جهت جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، ضمن مصاحبه، از پرسشنامه نیز استفاده شده است. روش تحقیق، روش زمینه یابی بوده است که به منظور مطالعه و شناسایی شرایط موجود در رابطه با نیازهای آموزشی به کار برده شده است. ابزار سنجش، همان طور که قبلا نیز ذکر شد، مصاحبه و پرسشنامه بوده است. برای سنجش پرسشهای تحقیق از آزمون خی دو (x2) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که بیشترین علت مراجعه دانشجویان را مسائلی از قبیل مشکلات روانی (54 مورد)، مشکلات اجتماعی (52 مورد)، مشکلات خانوادگی (30 مورد) و مشکلات تحصیلی (17 مورد)، تشکیل می دادند. اغلب مسائل آنان از آغاز شروع به درس خواندن در دانشگاه به وجود آمده است (61 مورد) و تنها 16 مورد از آنان قبل از زمان تحصیل در دانشگاه دچار مشکل بوده اند.
بررسی عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر نقش عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور 60 نفر از دختران 18 ـ 12 ساله در دو گروه 30 نفری فراری و عادی از نظر عوامل شخصیتی، سبک حل مساله و عوامل محیطی مورد مقایسه قرار گرفتند. دخـتران فراری با مراجـعه بـه مرکز مداخله در بحران و خانه ی سلامت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دختران عادی از طریق نمونه-گیری تصادفی خوشـه ای از بین مدارس راهنمـایی و دبیرستـان انتخـاب شـدند. آزمودنی ها پرسشنامه های شخصیت نوجوان آیزنگ وسبک حل مساله کسیدی و محقق ساخته جهت بررسی عوامل محیطی را تکمیل کردند نتایج پژوهش نشان داد که دختران فراری در بعد برون گرایی ـ درون گرایی و روان پریش خویی ـ کنترل تکانه تفاوت معنی داری با دختران عادی دارند. دختران فراری در سبک حل مساله خلاق تفاوت معنی داری با دختران عادی دارند. عوامل محیطی در فرار دختران از منزل موثر است. بین شخصیت و سبک حل مساله دختران فراری رابطه وجود دارد و برون گرایی و روان پریش-خویی حدود 33/0 از مولفه ی مهارگری حل مساله را تبیین کرد و برون گرایی حدود 10/0 از متغیر اعتماد در حل مساله را تبیین کرد.
شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی برای برنامه ریزی درسی مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش، شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و برای جمع آوری داده های مورد نظر از پرسشنامه شناسایی مهارت های اجتماعی استفاده شد. به منظور تهیه و تدوین پرسشنامه مورد نظر، ابتدا با بررسی پیشینه موجود، مصادیق مهارت های اجتماعی مربوط به دانش آموزان عقب مانده ذهنی شناسایی شد. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه تهیه شد و پس از مطالعه مقدماتی و محاسبه ویژگی های روان سنجی، پرسشنامه نهایی در اختیار سه گروه از والدین، معلمان و متخصصان قرار گرفت. بدین منظور 151 نفر از والدین و 144 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و 42 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل داده ها، مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در نه مؤلّفه به شرح زیر شناسایی شد: 1) مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه، 2) مهارت های اجتماعی مربوط به کلاس درس، 3) مهارت های بین فردی، 4) مهارت های خودمدیریتی، 5) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، 6) همکاری، 7) مهارت های مربوط به جرئت ورزی، 8) مهارت های اجتماعی مربوط به عواطف و احساسات، 9) مهارت های اجتماعی مربوط به جامعه. همچنین نتایج نشان داد که همه مهارت های اجتماعی فهرست شده در پرسشنامه از نظر هر سه گروه مورد مطالعه اهمیت بالایی دارد. بنابراین، توصیه می شود در برنامه ریزی درسی، اجرای طرح های پژوهشی و اجرای برنامه های مداخله ای برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی، به نظرات هر سه گروه توجه شود.
مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتار کودکان پیش دبستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
چکیده
با هدف اندازهگیری مهارتهـای اجتماعی، مشکلات درونیسازیشده و مشکلات برونیسازیشده براساس تفاوتهای جنس در کودکان، والدین (1001 = n) و مربیان (284 = n) 518 دختر و 483 پسر (3 تا 5 ساله)، به فرمهای والد و مربی نظام رتبهگذاری مهارتهای اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که برحسب رتبهگذاری والدین و مربیان، در زیرمقیاسهای مهارتهای اجتماعی (همیاری، خودمهارگری و مسئولیتپذیری) و مشکلات درونیـ سازیشده (غمگینی، افسردگی و تنهایی) دختران رتبههای بالاتر از پسران بهدست آوردند. پسران در مقایسه با دختران، رتبههای بالاتری در زیرمقیاس مشکلات برونیسازیشده (پرخاشگری، مهار ضعیف خلق و بحث با دیگران) کسب کردند. رتبهگذاری والدین برای نمرههای جرئتورزی در دختران و پسران تفاوت معناداری را نشان نداد.
"
نقش عوامل شخصیتی بر راهبردهای مقابله ای و تاثیر روش مقابله درمانگری بر عوامل شخصیتی و افسردگی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگیهای شخصیتی و راههای مقابله ای دانشجویان دختر افسرده و همینطور به مقایسه تاثیر «مقابله درمانگری» با «تنش زدایی تدریجی» می پردازد. 45 دختر دانشجوی افسرده دانشگاههای آزاد اسلامی و پیام نور قم با 40 همتای غیر افسرده (نمره پایینتر از 11 در شکل کوتاه فهرست افسردگی بک) توسط «آزمون 16 عاملی شخصیت کتل» و «پرسشنامه راههای مقابله ای فولکمن – لازاروس» مورد سنجش قرار گرفته و گروه افسرده به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. نتایج نشان داد که افسردگی متاثر از عوامل عمقی شخصیت و سپس عوامل سطحی و راههای مقابله ای است. «مقابله درمانگری» به عنوان یک فن ابداعی نه تنها مانند «تنش زدایی تدریجی» افسردگی را کاهش داد، بلکه از میزان اضطراب نیز در حد قابل توجهی کاست، و اثرات خود را از راه تاثیر بر نمرات عوامل بسیار بیشتری از شخصیت اعمال کرد. بواسطه تمرکز «مقابله درمانگری» بر تغییر راهبردهای مقابله ای، این روش درمانگری توانست دو راهبرد مقابله ای موثر در افسردگی را به گونه ای موفقیت آمیز تغییر دهد (کاهش راههای گریز – اجتناب و مسئولیت پذیری) که در مجموع نشان دهنده کارآمدی «مقابله درمانگری» و ارجحیت نسبی آن بر «تنش زدایی تدریجی» در این زمینه است. این پژوهش همچنین مشخص ساخت، که عوامل شخصیتی بالنسبه مشابهی در ساخت اختلالات اضطرابی و افسردگی دخالت دارند
رابطه سبک های والدینی با استعداد اعتیاد در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر نوع سبک والدینی در پیش بینی میزان استعداد اعتیاد فرزندان است. به این منظور پژوهش حاضر قصد دارد بررسی کند، آیا سبک های والدینی مختلف به شکل دهی استعداد متفاوت برای اعتیاد در فرزندان می انجامد؟ شرکت کنندگان در پژوهش 304 نفر از دانشجویان دختر و پسر مجرد دانشگاه آزاد اسلامی خوی بودند که دامنه سنی بین 19 تا 26 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استعداد اعتیاد- ویراست دانشجویان ASQ-SV و پرسشنامه سبک های والدینی PSQ بود. داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چندمتغیری و ضریب همبستگی تفکیکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند، سبک والدینی مقتدر پدر و مادر رابطه منفی و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده معکوس و معنا دار آن است. سبک والدینی مستبد پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد و پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است. سبک والدینی بی اعتنای پدر و مادر رابطه مثبت و معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان دارد. سبک والدینی بی اعتنای مادر پیش بینی کننده مستقیم و معنا دار آن است اما سبک والدینی بی اعتنای پدر پیش بینی کننده معنا دار آن نیست. سبک والدینی آزادگذار پدر و مادر رابطه معنا داری با استعداد اعتیاد فرزندان ندارد. پژوهش حاضر سبک والدینی مقتدر را به عنوان کارآمدترین سبک از نظر کاهش استعداد اعتیاد و سبک های والدینی بی اعتنا و مستبد را به عنوان سبک های ناکارآمد از نظر افزایش استعداد اعتیاد در فرزندان معرفی می نماید و آموزش به والدین را در این زمینه جزء اهداف اصلی برنامه های کاهش تقاضای مصرف مواد می داند.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای میزان ویتامین D در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم با کودکان سالم: یک مطالعه ی مورد-شاهدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات طیف اوتیسم (ASD) گروهی از اختلالات عصبی-تکاملی با منشا ژنتیکی-محیطی هستند. اخیرا کمبود ویتامین D به عنوان یک عامل خطر محتمل در پیدایش ASD در نظر گرفته شده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به این اختلال و مقایسه ی آن با کودکان سالم انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مورد-شاهدی در سال 1393، 13 کودک 12-3 ساله ی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان ابن سینای مشهد که بر اساس مصاحبه ی بالینی طبق معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و روان پزشک فوق تخصص کودک و نوجوان، دارای نمره ی آزمون سنجش اوتیسم کودکی بالاتر از 30 بوده و تشخیص اختلالات طیف اوتیسم (با رد سایر اختلالات روانی محور یک) دریافت کرده بودند، به عنوان گروه آزمون انتخاب و در گروه های خفیف-متوسط و شدید قرار گرفتند. 14 کودک سالم بدون بیماری طبی یا روان پزشکی که از نظر سن و جنس با گروه آزمون، یکسان سازی شده بودند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. سپس سنجش سطوح سرمی ویتامین D به روش الایزا در هر دو گروه انجام و داده ها با نرم افزار SPSS، آمار توصیفی، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون من-ویتنی و پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میانه ی متغیر میزان ویتامین D در گروه بیماران 0/13 (فاصله ی بین چارکی 5/19-6/9) و در گروه شاهد 0/12 بود (فاصله ی بین چارکی 2/13-9/4) ولی این تفاوت معنی دار نمی باشد (350/0=P). هم چنین میزان سرمی ویتامین D با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است (534/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج این مطالعه، میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به اوتیسم و سالم بدون تفاوت معنی دار می باشد و میزان این ویتامین با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است.
خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات به عنوان پیش بین های افسردگی و رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات و همچنین تعیین سهم این متغیرها در پیش بینی افسردگی و رضایت از زندگی دانشجویان بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی و پیش بینی، 187 نفر (110 زن و 77 مرد) از دانشجویان علوم انسانی و علوم پایهی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز به صورت تصادفی با روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات، افسردگی، خوش بینی-بدبینی و رضایت از زندگیرا تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان یا استاندارد استفاده شد.
یافتهها: بین سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی و خوش بینی با افسردگی، همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد ولی رابطهی بین خردگرایی و خوش بینی با رضایت از زندگی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). رابطهی بین رضایت از زندگی و افسردگی، منفی و معنی دار ولی بین خوش بینی و خردگرایی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان نشان داد که متغیرهای خوش بینی و خردگرایی پیش بین های معنی داری برای افسردگی و رضایت از زندگی هستند. این متغیر ها در پیش بینی افسردگی ارزش بتای منفی ولی در پیش بینی رضایت از زندگی ارزش بتای مثبت داشتند. سهم خوش بینی در پیش بینی هر دو اندازهی سازگاری روان شناختی، بیشتر از سبک پردازش اطلاعات خردگرایی بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خوش بینی و سبک پردازش اطلاعات خردگرایی در درک سازگاری روان شناختی تاکید می کند.
اثربخشی برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن یکی از مهارت های اساسی است که ما را در دریافت و درک اطلاعات و مفاهیم جدید یاری می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن انجام شد. نوع مطالعه حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم ابتدایی دارای اختلال خواندن بود که از مراکز اختلال های یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 92-91 انتخاب، و به صورت همتا در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. برنامه تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری در طول ۱٠جلسه یک ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک متغییره و چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد استفاده از برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود نمره عملکرد خواندن و مؤلفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک کلمات، حذف آواها، و آزمون نشانه های حرف در دانش-آموزان مؤثر است در حالی که اثر این برنامه ها بر مؤلفه های درک متن، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، و آزمون نشانه های مقوله، معنی دار نبود. بنابراین استفاده از این رویکرد در درمان افراد مبتلا به اختلال خواندن در کنار سایر روش های درمانی پیشنهاد می گردد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به ایجاد رویکرد جدید در درمان اختلالات مزمن و شیوع بیشتر افسردگی مزمن نسبت به افسردگی غیر مزمن، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن انجام شد.
مواد و روش ها: 14 بیمار مبتلا به افسردگی مزمن با دامنه سنی 21 تا 29 سال، به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب و از آن ها مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته (Structured clinical interview for DSM-IV یا SCID) بر اساس DSM-IV به عمل آمد. همچنین از آزمون افسردگی Beck برای غربال بیماران استفاده شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش گنجانده شدند و تنها گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کرد.
یافته ها: طرحواره درمانی به طور معنی داری نشانه های افسردگی مزمن را در گروه آزمایش کاهش می دهد.
نتیجه گیری: طرحواره درمانی، نشانه های افسردگی مزمن را به موازات تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه کاهش می دهد و این درمان قابلیت اجرا در مراکز روان درمانی را دارد.
ارتباط افسردگی مادران با وضعیت شیردهی در دوره 24 ماهه پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی یکی از مهم ترین اختلالات روان پزشکی در دوران پس از زایمان می باشد. این بیماری عواقب نامساعدی بر هر دو نسل (مادر وکودک) در پی خواهد داشت و ممکن است با شیردهی ارتباط داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین افسردگی مادران پس از زایمان با وضعیت شیردهی در دو سال اول زندگی انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 366 مادر 45-18 ساله که در مراکز بهداشتی- درمانی پرونده بهداشتی داشتند، با روش نمونه گیری تصادفی آسان انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. پرسش نامه های استاندارد افسردگی پس از زایمان Edinburgh (Edinburgh Postnatal Depression Scale) و خصوصیات فردی- باروری توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. اطلاعات با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 4/30 درصد مادران غیر شیرده مبتلا به افسردگی بودند. این میزان در مادران با روش تغذیه انحصاری با شیر مادر، 6/19 درصد و در گروه شیر مادر با سایر ترکیبات،
3/18 درصد به دست آمد. یافته ها نشان داد که بین نمره افسردگی و دو متغیر نوع و مدت زمان شیردهی ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 > P).
نتیجه گیری: وجود درجاتی از افسردگی در نمونه های مورد پژوهش و همچنین، وجود ارتباط بین افسردگی مادران و وضعیت شیردهی، اهمیت غربالگری افسردگی در دوران شیردهی را روشن می سازد. بنابراین، به منظور سود بردن از فواید تغذیه با شیر مادر و نیز بهبود رشد و تکامل و سلامت شیرخواران، پیشنهاد می شود که مراقبان بهداشتی به این مسأله توجه نمایند.
بررسی عملکرد نوروسایکولوژیک و ارتباط آن با عملکرد روانی - اجتماعی و متغیر های بالینی در اختلالات دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کارکردهای نوروسایکولوژیک در حالت های مختلف اختلال دوقطبی و پاسخ به این سئوال که آیا بیماران دوقطبی وابسته به حالت بالینی شان الگوی متفاوتی از عملکرد نوروسایکولوژیک نشان می دهند یا خیر ، بود. 15 بیمار دوقطبی افسرده ، 15 بیمار دوقطبی منیک ، و 15 بیمار دوقطبی یوتایمیک از لحاظ نوروسایکولوژیکی ( کارکرد اجرائی ، توجه ، حافظه کلامی ، حافظه دیداری ) مورد ارزیابی قرار گرفتند . گروه مقایسه شامل 15 آزمودنی بهنجار بدون داشتن سابقه اختلالات روانپزشکی یا نورولوژیکی بود . برای تحلیل داده ها از روش های آماری ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده شد .هیچ تفاوت معناداری در عملکرد نوروسایکولوژیک در بین گروه های دوقطبی مشاهده نشد. گروه های دوقطبی افسرده ، منیک، ویوتایمیک در کارکرد اجرائی و حافظه کلامی در مقایسه با گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند .
"
بررسی اثر بخشی روشهای درمان شناختی، تن آرامی و رفتاری در بهبود کمردرد مزمن در دبیران مرد دبیرستانهای شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر اثر بخشی درمانهای شناختی، تن آرامی و رفتاری را در گروهی از دبیران شهر اهواز که مبتلا به کمردرد مزمن بودند مورد ارزیابی قرار داد. روش این تحقیق آزمایشی بود. جمعیت هدف این تحقیق را دبیران مرد شهر اهواز تشکیل می دادند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر بیمار مبتلا به کمردرد مزمن می باشد که به طور تصادفی از بین بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انتخاب و به گروههای آزمایشی (شناخت درمانی، رفتار درمانی، تن آرامی) و گروه گواه گمارده شدند (هر گروه 25 نفر). شیوه های مداخله (درمان) در این تحقیق عبارت بودند از: الف) مصون سازی در مقابل درد (میکنبام و ترک، 1976)، ب) کنترل محرک (کانفر، 1980)، ج) تن آرامی عضلانی پیشرونده (جاکوبسن، 1962). چهار شاخص بهبودی در تحقیق حاضر در نظر گرفته شد که شامل بهبود باورهای درد، بهبود رفتار درد، بهبود خودکفایی درد و بهبود افسردگی بود. ابزارهای درد (زارکوفسکا، 1988)، آزمون خودکفایی درد (نیکولاس، 1989)، آزمون افسردگی (بک، 1961) و آزمون درد مزمن (اصغری مقدم، 1374) بودند. نتایج مرحله اول تحقیق بیانگر پایایی و اعتبار مطلوب و رضایت بخش این آزمونها می باشد. نتایج آماری نشان داد که روشهای درمان در بهبود کمردرد مزمن در آزمودنیها مؤثر بوده اند. تحلیل واریانس یک راهه تفاضل میانگین نمره های آزمودنی های گروه های مختلف، در دو مرحله اجرای آزمودنی های مربوط به درد مزمن، حاکی ازتفاوت معنی دار بین گروه های درمانی در شاخص های بهبودی بود. آزمون توکی، نشان داد که گروه شناخت درمانی و گروه تن آرامی عضلانی در بهبود باورهای درد و کاهش افسردگی تفاوت های معنی داری با گروه گواه ظاهر ساختند. حال آن که، چنین یافته ای در گروه رفتار درمانی دیده شد. وانگهی، هر سه گروه درمان شناختی، تن آرامی و رفتاری در خودکفایی درد و بهبود رفتارهای درد، تفاوت های معنی داری با گروه گواه نشان دادند. افزون بر آن چه گفته شد، نتایج آماری حاصل از بررسی مقایسه ای روش های درمانی نشان داد که این روش ها از لحاظ میزان کارایی تفاوت های معنی داری با یکدیگر داشتند.