فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از بحث هایی که در مورد اختلال شخصیت ضد اجتماعی مطرح می شود، کاردکردهای اجرایی این افراد می باشد؛ هدف اصلی این پژوهش مقایسه عملکرد اجرایی در زندانیان دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی و افراد فاقد این اختلال بود.
روش: از میان مردان زندانی که با کمک روان شناس زندان، پرونده های روان شناسی و روان پزشکی و استفاده از مصاحبه ساختاریافته به عنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تشخیص داده شدند، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان روی آنها اجرا شد. 30 نفر افراد گروه شاهد نیز از بین مردان شاغل در مشاغل آزاد و خدماتی شهرستان سمنان با استفاده از مصاحبه بالینی انتخاب شدند. ضمن همتا کردن این دو گروه از نظر سن و تحصیلات، آزمون های ویسکانسین و 4 خرده مقیاس هوش از گروه شاهد نیز به عمل آمد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، نسبت به افراد فاقد این اختلال در آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند؛ بدین ترتیب که افراد ضد اجتماعی خطای درجاماندگی و خطای کلی بیشتری نسبت به افراد عادی داشتند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که با وجود کنترل اثر متغیر هوش، افراد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نسبت به افراد فاقد این اختلال، عملکرد اجرایی ضعیف تری داشتند.
مقایسه ی عملکرد دانش آموزان دختر 8-6 ساله ی با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در تکالیف نظریه ی ذهن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، مقایسهی عملکرد دانشآموزان دختر 8-6 سالهی با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در تکالیف نظریهی ذهن بود.
روشکار: در مطالعهی علیمقایسهای حاضر،180 دانشآموز دختر 8-6 ساله (60 نفر با اختلال نافرمانی مقابلهای،120 نفر بدون این اختلال) که در سال تحصیلی
89-1388 در دبستانهای شمال و جنوب تهران مشغول به تحصیل بودند، از طریق نمونهگیری خوشهای مرحلهای بررسی شدند. برای تعیین نظریهی ذهن از آزمون نظریهی ذهن پارکر و همکاران و برای تشخیص اختلال نافرمانی مقابلهای از دو پرسشنامهی مقیاس درجهبندی اختلال رفتار ایذایی و سیاههی اختلال نافرمانی مقابلهای استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها: بنا بر تحلیل دادهها، عملکرد دانشآموزان بدون اختلال نافرمانی مقابلهای به گونهی معنیداری در تکالیف نظریهی ذهن از عملکرد دانشآموزان دارای این اختلال، بالاتر بود (05/0>P). همچنین تفاوت عملکرد دانشآموزان با و بدون اختلال نافرمانی مقابلهای در سطوح مختلف سنی، معنیدار است (001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از این بود که دانشآموزان مبتلا به اختلال بیاعتنایی مقابلهای در انجام تکالیف نظریهی ذهن، نقص دارند
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان افراد وابسته یا سوء مصرف کننده مواد چه به صورت سرپایی یا بستری مستلزم مشاوره و درمان گروهی و شرکت در فعالیت های گروهی دیگر، مثل شرکت در گروه های سوء مصرف کنندگان مواد بی-نام می باشد. هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش گروهی غنی سازی و ارتقاء زندگی و واقعیت درمانی بر بهبود شاخص های درمانی اعتیاد سوء مصرف کنندگان مواد. شرکت کنندگان (30= N) که همگی به دلیل سوء مصرف مواد تحت درمان بودند، به طور تصادفی به یکی از سه گروه برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی، واقعیت درمانی، و کنترل نما گمارده شدند و بر روی همه آنها پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با استفاده از ابزار یکسانی، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل نما، برنامه های آموزشی غنی سازی و ارتقاء زندگی LEAP و واقعیت درمانی RT با بهبود شاخص های اعتیاد در پس آزمون و آزمون پیگیری همراه بودند. گروه آموزشی RT در شاخص های منبع کنترل، میزان وسوسه، احساس کنترل مثبت و رضایت از زندگی موثرتر از گروه کنترل نما بود. برنامه LEAP در شاخص های، افزایش شادکامی، کاهش احساس کنترل منفی، اطمینان موقعیتی، کاهش میزان داروی مصرفی، کاهش میزان وسوسه و میزان رضایت از زندگی برتری داشت.
سوگیری حافظه صریح و ضمنی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه صریح و ضمنی نسبت به محرک های مربوط به مواد در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار بود. روش: سه گروه 25 نفری از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و بهنجار به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات و نوع ماده مصرفی، توسط آزمون ها ی بازشناسی حافظه (سوگیری حافظه صریح) و تکمیل ریشه کلمات (سوگیری حافظه ی ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و ترک کرده در مقایسه با افراد بهنجار دارای سوگیری حافظه ضمنی هستند، در حالی که در حافظه صریح فقط افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، سوگیری نشان دادند. نتیجه گیری: شناسایی فرایندهای حافظه صریح و ضمنی حاکم بر اعتیاد می تواند تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه تشخیص، درمان و پیشگیری سوءمصرف مواد داشته باشد.
مقایسه نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه ذهن توانایی قضاوت درباره ی حالت های ذهنی خود و دیگران است که در عملکردهای اجتماعی و رفتاری نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه علّی مقایسه ای بود. آزمودنی های پژوهش شامل 25 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی عضو در مراکز ویزیت در منزل و مراکز نگهداری بیماران مزمن روانی شهر بجنورد ، 27 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی مراجع کننده به کلینیک های روان پزشکی و 30 فرد بهنجار از کارکنان شرکت صنعتی مواد لبنی آشنا شهر بجنورد، بودند. آزمودنی های پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در مقطع زمانی آبان ماه تا دی ماه سال 91 مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنی ها به وسیله آزمونهایSCID-I و فرم خلاصه شده WAIS-R و ذهن خوانی از طریق چشم های بارون- کوهن مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی با افراد بهنجار به طور معنی داری متفاوت است) 001/0 >(P .
نتیجه گیری: همان گونه که نتایج پژوهش حاضر نشان داد نظریه ذهن در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی در مقایسه با افراد بهنجار آسیب دیده است. این آسیب در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بیشتر می باشد. همچنین نتایج بیانگر این بود که بهره هوشی نمی تواند نقص نظریه ذهن را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی تبیین کند.
اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر باورهای فراشناختی، نگرانی و حوزه های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر باورهای فراشناختی، نگرانی و حوزه های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاه تهران بود. تعدادی از بیماران مذکور به شیوه در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه های فراشناخت، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، و پرسشنامه حوزه های نگرانی و مصاحبه ساختار یافته بالینی برای اختلالات روانی توسط روان پزشک، 30 آزمودنی انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. از 15 نفر آزمودنی گروه آزمایش، 12 نفر درمان را تکمیل کردند. درمان فراشناختی گروهی در 10 جلسه 120 دقیقه ای طی 5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و در دوره پیگیری سه ماهه پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی اثر معنی داری بر کاهش باورهای فراشناختی منفی دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی به طور معنی داری باعث کاهش نگرانی و حوزه های نگرانی شده است. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری: درمان فراشناختی گروهی بر کاهش میزان باورهای منفی فراشناختی و نگرانی بیماران تأثیر گذار است.
بررسی اثربخشی آموزش بازداری از پاسخ بر کاهش علایم زیرگروه ADHD مرکب ، عمدتاً بی توجه و ADHD همراه با ODD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیقات، تفاوت میان زیرگروه های ADHD مطرح است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازداری از پاسخ بر کاهش علایم زیرگروه های ADHD مرکب، عمدتاً بی-توجه و ADHD همراه با ODD در یک نمونه 6 نفری مبتلا به این اختلال در محدوده سنی 7-10 ساله بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و بهره گیری از مصاحبه بالینی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) و آزمون هوش ریون کودکان (دامنه هوشی 90-119) نمونه ها انتخاب و در یک بررسی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، فرایند درمان بر روی (2 نفر گروه ترکیبی، 2 نفر عمدتاً بی توجه، 2 نفر ADHD همراه با ODD) انجام شد. یافته ها نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودارها و نیز براساس شاخص های آمار توصیفی، آموزش بازداری از پاسخ موجب کاهش علایم ADHD نوع ترکیبی و ADHD عمدتاً بی توجه می شود. آموزش بازداری از پاسخ موجب کاهش معنی دار علایم زیرگروه ADHD/ODD نمی-گردد.
Effectiveness of Cognitive Behavioural Therapy and Eye Movement Desensitization and Reprocessing Among Iranian Children With Post Traumatic Stress Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to compare the effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) and Eye Movement Desensiti zation and Reprocessing (EMDR) in reducing PTSD symptoms severity among Iranian children 20 months after the 2008 Qeshm earthquake. This study follows an experimental design with randomized pre-test post-test to control the internal and external validity of the study. In this study, 26 students from 7 to 12 years old who received PTSD diagnosis due to earthquake based on the clinical interview were randomly assigned to CBT, EMDR, and wait-list control groups. All the participants completed UCLA-PTSD DSM-IV Index as pre-test and post-test. The respondents in the treatment groups were also required tocomplete The Youth Client Satisfaction Questionnaire (YCSQ). According to the results of ANCOVA, after participating in 8-12 sessions of psychotherapy, the participants of CBT and EMDR groups showed a significant reduction in overall PTSD symptoms compared to the wait-list group between the pre and the post-intervention. Although in comparison to EMDR, CBT was more effective in reduction of PTSD symptoms, the difference was not statistically significant. Post-treatment therapeutic outcomes were maintained during six weeks follow-up; however, the effects of EMDR were improved during this period. The results also showed no significant difference between the respondents' satisfaction from CBT and EMDR.
Both CBT and EMDR appeared to be feasible and acceptable to PTSD children survived from natural disasters.
بررسی ارزش گذاری به بدن و عوامل مرتبط در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری پیش رونده و به شدت می تواند ارزش گذاری به بدن را در بیماران تحت تأثیر قرار داده و به صورت چشم گیر احساسات و نگرش بیماران را در ارتباط با بدن شان تغییر دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزش گذاری به بدن در بیماران MSصورت پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی از نوع توصیفی بوده و در این پژوهش 395 بیمار مبتلا از انجمن MS شهر تهران در سال 1391 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ارزش گذاری به بدن بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون های آماریt مستقل، ANOVA ، آزمون تعقیبی شفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: با توجه به نمره ارزش گذاری به بدن (25/3) و میانگین کلی نمره ارزش گذاری به بدن (25/42)، بیماران ارزش گذاری به بدن مطلوبی داشتند. بین ارزش گذاری به بدن با وضعیت تأهل (011/0=p)(= ، میزان تحصیلات (001 /0>P)، وضعیت اشتغال(004/0=P)، درآمد ماهیانه (001 /0>p) و مدت تشخیص بیماری ( 004/0=P) ارتباط معنی داری وجود داشت در حالی که ارتباط برای ارزش گذاری به بدن و سن به صورت معکوس، معنی دار بود (001 /0>P).
نتیجه گیری: از آن جایی که احساس انسان در ارتباط با ارزش گذاری به بدن مطابق ارزشی است که در نتیجه آن چه که می شنود، می بیند و حس می کند در ذهنش به وجود می آید و جامعه در تکامل ارزش گذاری به بدن نقش به سزایی دارد، پرستاران می توانند سوگیری افراد جامعه را در اولین برخورد با افراد ناتوان جسمی تغییر دهند و این گونه در ارزیابی مثبت ارزش گذاری به بدن در بیماران نقش بسزایی داشته باشند.
آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجیگیری دلبستگی به خدا بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز می باشد. روش: روش این پژوهش تحلیل مسیر بود. در این مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شده و از بین کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز 319 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه سنجش دلبستگی به پدر، مادر و پرسشنامه افسردگی بک بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مدل فرضی در حد قابل قبولی بود. نتایج نشان داد که روابط همبستگی غیرمستقیم بین دلبستگی به پدر و مادر و اضطراب با میانجی گری دلبستگی به خدا، دلبستگی به پدر و مادر و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا معنی دار می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، دلبستگی به پدر و مادر و دلبستگی به خدا را در برنامه های تربیتی جای داد.
بررسی رابطه اختلال کارکرد فیزیکی با شدت خستگی، علائم روانی و شاخص توده بدنی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک اختلال عصب شناختی مزمن است که شیوع آن در زنان بیش از مردان می باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ارتباط اختلال در کارکرد فیزیکی (به عنوان متغیر ملاک) با خستگی، علایم روانی و شاخص توده بدنی (به عنوان متغیرهای پیش بین) زنان مبتلا به این بیماری می باشد.
مواد و روش ها:در یک پژوهش مقطعی 114 بیمار به شیوه پیاپی نمونه گیری شده و توسط سیاهه متغیر های جمعیت شناختی، بعد فیزیکی پرسش نامه زمینه یابی سلامت، مقیاس شدت خستگی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و شاخص توده بدنی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج حاکی از همبستگی قوی و معنی دار کارکرد فیزیکی با متغیرهای خستگی، افسردگی، اضطراب و استرس داشت (0001/0>P). در این میان شاخص توده بدنی از کمترین ضریب همبستگی در ارتباط با کارکرد فیزیکی برخوردار بود (05/0P<). یافته های حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که واریانس کل تمام متغیرهای پژوهش در گام نهایی 58/0 (2R) می باشد (0001/0P<؛20/18 F=). به علاوه واریانس افزوده انحصاری در این گام بعد از کنترل متغیرهایی نظیر سن، تحصیلات و طول مدت بیماری، 39/0 محاسبه گردید.هم چنین در گام نهایی متغیرهای خستگی (0001/0P< ؛ 25/0- =β) و اضطراب (0001/0P< ؛ 44/0- =β) به طور معنی داری توانستند اختلال در کارکرد فیزیکی زنان را پیش بینی نمایند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که خستگی و اضطراب می توانند در ایجاد اختلال در کارکرد فیزیکی زنان تأثیرگذار باشند. از همین رو غربالگری زنان دچار این علایم و اجرای درمان های مناسب توصیه می شود.
اثر آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه بر عملکرد اجرایی و نشانه های رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یک اختلال روان پزشکی است که در دوره کودکی ظاهر می شود و شایع ترین اختلال عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه بر عملکرد اجرایی و نشانه های رفتاری کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. روش: این مطالعه بر روی شش دانش آموز مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی (دو دانش آموز از هر زیر ریخت این اختلال) از شهر پل سفید انجام شد. برای سنجش نشانه های رفتاری این اختلال و بهره هوشی به ترتیب از پرسشنامه علائم مرضی کودک- 4 و آزمون ماتریس های پیشرونده ی رنگی ریون استفاده شد. برای اندازه گیری توجه پایدار از نرم افزار فارسی آزمون عملکرد پیوسته، برای اندازه گیری توانایی طرح ریزی از نرم افزار فارسی آزمون برج لندن و برای اندازه گیری نشانه های رفتاری از مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- 4 استفاده شد. داده ها با روش مقایسه نرخ رفتار خط پایه با مرحله درمان و اندازه اثر کوهن تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه باعث افزایش توجه پایدار و طرح ریزی و کاهش نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی در همه زیر ریخت ها شد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که استفاده از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه می تواند نشانه این اختلال را کاهش و عملکرد اجرایی را افزایش دهد. بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه به عنوان روشی مکمل برای درمان این اختلال استفاده شود.
تأثیر ماساژ درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان معتاد زندان مرکزی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ماساژ درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان معتاد زندانی شهرستان اصفهان بود.
مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. آزمودنی های این تحقیق را 30 نفر از زنان معتاد زندان مرکزی اصفهان را تشکیل می دادند که بصورت تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در جلسات ماساژ درمانی به مدت 8 هفته (3جلسه در هفته) هر جلسه 30 دقیقه، شرکت کردند، در حالی که برای گروه کنترل فقط 3 جلسه در هفته جلسات مذاکره و بحث در مورد مسائل روز مره انجام شد. در ابتدا و پایان دوره ی مداخله نمرات اضطراب و افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی بک ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس در سطح کمتر از 5/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون اضطراب و افسردگی، هشت هفته ماساژ درمانی اثر معناداری بر سطوح اضطراب (921/0; Partial ƞ2= 001/0P<) و افسردگی (881/0; Partial ƞ2= 001/0P<) زنان معتاد در مقایسه با گروه کنترل داشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ماساژ درمانی به عنوان یکی از مدالیته های درمانی می تواند نقش بسزایی در بهبود علائم اضطرب و افسردگی زنان معتاد زندانی را ایفا کند.
تأثیر موسیقی بر توجه پایدار کودکان دارای اختلال نقص توجه ـ بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر موسیقیدرمانی بر توجه انتخابی کودکان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی شهر شیراز در سال تحصیلی88-89 بود.
روش: این پژوهش که از نوع مطالعات تجربی ـ مداخلهای بود به صورت پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل انجام شد، 30 دانشآموز پسر پایههای چهارم و پنجم دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی بر اساس ملاکهای تشخیصی DSMIV با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه مساوی تقسیم گردیدند و مداخله فعالیتهای موسیقیایی (شامل برنامه موسیقیدرمانی بر اساس نظریه ارف شولورک) در گروه آزمون به مدت 12جلسه 90 دقیقهای اجرا گردید. برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخلات، آزمون توجه پایدارCPT))که به صورت نرمافزار تهیه شده بود به منظور سنجش توجه پایدار اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها برحسب روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی وابسته صورت گرفت.
یافتهها: در توجه پایدارنیز مقایسه میانگینها در پسآزمون و پیشآزمون حاکی از آن بودکه در نمرات صحیح (002/0P<) و خطای ارائه (02/0P<) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. اما اگرچه اختلاف میزان خطای حذف (نشاندهنده بیتوجهی به محرک) در گروه آزمایش دارای میانگین بالاتری بود و میزان خطای حذف در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش داشت؛ اما تفاوت معنادار ایجاد نشد.
نتیجهگیری: با استناد به دادههای بدست آمده میتوان نتیجه گرفت، اجرای برنامه موسیقیدرمانی، بر توجه پایدار دانشآموزان دارای اختلال نقصتوجه ـ بیشفعالی اثر مثبت دارد.
تأثیر گفتاشنود منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی در کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتاشنود (dialogue) منطقی در حلقه های کندوکاو فلسفی، بر کاهش نشانه های اختلالات روان تنی دانش آموزان دختر 11 تا 12 سال شهر تهران پرداخته است. روش انجام این پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بوده و جامعه آماری آن متشکل از 50 دانش آموز دختر پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی دبستان های دولتی شهر تهران است که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی در چندمرحله از میان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش به طور تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه آخنباج، فرم YSR (خودسنجی) بود. ابتدا با استفاده از این پرسش نامه همه دانش آموزان پایه های پنجم و ششم دو مدرسه منتخب غربالگری شدند. 58 نفر از آنان حائز نمره ای بودند که نشانگر اختلال روان تنی بود و از این میان 50 نفر به شرکت در این پژوهش تمایل داشتند که به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت، در حلقه کندوکاو فلسفی گرد مربی آموزش دیده نشستند و داستان های فکری شماره 2 و 3 فیلیپ کم را قرائت کردند و درباره آن به بحث پرداختند. پس از پایان جلسات، مجدداً آزمون آخنباج برای تعیین تأثیر مشارکت در حلقه های کندوکاو فلسفی بر اختلالات روان تنی از هر دو گروه گواه و آزمون صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اجرای این برنامه در کاهش نشانه های اختلال روان تنی گروه آزمایش تأثیر معناداری دارد.