فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
139-152
حوزه های تخصصی:
سلامت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت محسوب می شود و نقش مهمی در کاهش آسیب های اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی بود. این پژوهش یک مطالعه علّی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 نفر عادی، 50 نفر افراد وابسته به مواد) بود که بر اساس ملاک های ورود به پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مولفه های سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که افراد وابسته به مواد از سطوح پایین تر سلامت اجتماعی(شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) برخوردار بودند. در مجموع نتایج حاکی از آن بود که افراد وابسته به مواد دارای مشکلاتی در سلامت اجتماعی هستند و ارتقای سلامت اجتماعی با همکاری بخش های مختلف جامعه همواره باید مورد توجه مسئولین، متخصصان و کل افراد جامعه قرار گیرد.
نقش نگرش در پیشگیری و درمان اعتیاد
حوزه های تخصصی:
رواج دهندگان اعتیاد به خوبی به این نکته پی برده اند که با ایجاد نگرش مثبت به موادمخدر و شیوع باورهای غلط در میان افراد جامعه می توانند بازار مصرف خوب و سودآوری به دست آورند. از این رو، یکی از دلایل عمده مشکل اعتیاد، خطر هنجار شدن مصرف مواد و نگرش مثبت به موادمخدر و آثار آن است. بر این اساس، بررسی نقش نگرش به موادمخدر در پیشگیری و درمان اعتیاد امری ضروری است. در این پژوهش عوامل موثر بر ایجاد نگرش مثبت و منفی نسبت به موادمخدر و اعتیاد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد که نگرش به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رفتارهای اعتیادآور تاثیر می گذارد. از این رو، می توان با تغییر نگرش های مثبت افراد و تقویت نگرش های منفی آنان نسبت به مواد مخدر از تمایل به سوء مصرف مواد و تداوم آن پیشگیری نمود. هر چه این نگرش ها بر علم، تجربه و آموزش متکی باشد در رفتار آینده فرد موثرتر خواهد بود. با شناخت نگرش های مثبت و منفی، شدت و ضعف آن ها، بررسی عوامل موثر بر شکل گیری نگرش ها و تدوین برنامه های آموزشی پیشگیرانه خانواده محور و هدفمند می توان نگرش ها را هدایت نمود و با تغییر آن ها به تصحیح رفتار پرداخت. برنامه ریزی ها باید به نحوی باشد که نوجوانان و جوانان در سلسله آموزش های ارتقاءتوانمندی اجتماعی و روانی نسبت به مواد نگرشی منفی پیدا کنند. در مجموع می توان گفت اصلاح و تغییر نگرش افراد نقش مهمی در پیشگیری و درمان اعتیاد دارد.
نقش مهارت های شغلی در عدم بازگشت به مصرف مواد
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. افراد وابسته به مواد از لحاظ اجتماعی افرادی آسیب پذیر محسوب می شوند. متأسفانه عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد و جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد بر می گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی در عدم بازگشت به مصرف مواد دخیل هستند که یک از این عوامل داشتن مهارت شغلی است. در واقع عوامل شغلی نه تنها زمینه ساز در ابتلای افراد به اعتیاد هستند بلکه در بازگشت و عدم بازگشت به مصرف مواد نیز نقش دارند. مسلماً افراد بهبود یافته از اعتیاد با داشتن مهارت شغلی و یافتن شغل مناسب با توجه به مهارت هایی که در درون خود احساس می کنند، رقبتی به بازگشت به اعتیاد از خود نشان نخواهند داد. اگر بتوان برای افراد وابسته به مواد بهبود یافته یافته از اعتیاد با توجه به مهارت شغلی شان، شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه ی توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه فراهم می شود. بنابراین با توجه به اهمیت شغل در جلوگیری از بازگشت به مصرف مواد، پیشگیری از اعتیاد در محیط های کاری نیز باید به عنوان یک باور و ضرورت برای تمامی مسوولان و دست اندرکاران اجرایی تلقی شود. در این مقاله در خصوص مهم بودن مهارت شغلی در افراد بهبود یافته بحث شده است و به این موضوع پرداخته شده است که مهارت های شغلی از عوامل اساسی در عدم بازگشت افراد وابسته به مواد به سمت مصرف مواد به شمار می آید.
مدل یابی ساختاری شدت اعتیاد بر اساس سلامت و حمایت خانواده اصلی با میانجی گری تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
137-156
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری شدت اعتیاد بر اساس سلامت و حمایت خانواده اصلی با میانجی گری تمایزیافتگی خود در گروهی از افراد معتاد به مواد مخدر شهر مشهد بود. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از 300 نفر از معتادان خودمعرف و یا ارجاع داده شده به مراکز دولتی ترک اعتیاد شهر مشهد بر اساس جدول مورگان 169 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که 19 پرسش نامه به دلیل عدم پاسخ گویی شفاف از جریان تحلیل کنار گذاشته شدند. بنابراین تعداد 150نفر (75 نفر مرد و 75 نفر زن) به پرسش نامه های غربال گری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیادآور، سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی ادراک شده چند بعدی و تمایزیافتگی خود پاسخ دادند. یافته ها: بر اساس نتایج، سلامت خانواده اصلی و همچنین حمایت اجتماعی در سطح خانواده به طور مستقیم پیش بین منفی برای شدت اعتیاد بودند (05/0> P ). تمایزیافتگی به طور مستقیم پیش بین منفی برای شدت اعتیاد نبود (05/0< P ). سلامت خانواده اصلی با میانجی گری تمایزیافتگی خود پیش بین منفی برای شدت اعتیاد بود(05/0> P ). حمایت اجتماعی در سطح خانواده با میانجی گری تمایزیافتگی خود پیش بین منفی برای شدت اعتیاد نبود (05/0< P ). نتیجه گیری: لازمه کاهش شدت اعتیاد افراد ارتقای سطح سلامت خانواده اصلی آن هاست که این ارتقا به افزایش میزان تمایزیافتگی و در نتیجه کاهش شدت اعتیاد منجر می شود. به علاوه ارتقای میزان حمایتی که خانواده به این افراد عرضه کرده و آن ها نیز آن را ادراک می کنند در کاهش شدت اعتیاد مؤثر می باشد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
223-242
حوزه های تخصصی:
هدف: افراد دارای وابستگی مصرف مواد محرک با عدم شناخت صحیح از عواطف و احساسات خویش در به کار بردن درست هیجان ها مشکل دارند و این مشکلات در تنظیم هیجان ها منجر به مصرف مواد می شوند. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین بود. روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد وابسته به متامفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد امید پویا در شهر تهران در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند و گروه گواه آموزش دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای، و افسردگی (لاویبوند، 1995) به دست آمد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک افراد وابسته به متامفتامین موثر است (0/01 p< ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد وابسته به متامفتامین است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش ولع و افسردگی پس از ترک مواد مؤثر واقع شود.
مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مواد مخدر تحت درمان متادون مبتلا و غیرمبتلا به ایدز
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
91-102
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مواد مخدر تحت درمان مبتلا و غیر مبتلا به ایدز بود. پژوهش حاضر از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مصرف کنندگان مواد تحت درمان مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد در شهر شیراز بود. نمونه پژوهش شامل 40 مصرف کننده مواد مخدر تحت درمان مبتلا به ایدز و 40 مصرف کننده تحت درمان غیر مبتلا به ایدز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، شرکت کنندگان مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده را کامل کردند. در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مصرف کنندگان مواد تحت درمان متادون مبتلا و غیر مبتلا به ایدز در سه بعد حمایت اجتماعی ادراک شده در حوزه دوستان، افراد مهم دیگر و خانواده تفاوت معنی دار وجود داشت. بدین صورت که مصرف کنندگان مواد تحت درمان غیر مبتلا به ایدز در مقایسه با مصرف کنندگان مواد تحت درمان مبتلا به ایدز به طور معناداری نمرات بالاتری در میزان حمایت اجتماعی ادراک شده در بعد دوستان، افراد مهم دیگر و خانواده به دست آوردند. این یافته ها حاکی از اهمیت حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد است. لذا، فرد وابسته به مواد در صورت حمایت از طرف خانواده، دوستان و سایر افراد دیگر بهتر می تواند با مشکلات و محیط خود سازگار شود و در جهت بهبودی گام بردارد.
مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد تحت درمان در بیمارستان های شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. طرحواره های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (1500 نفر)، 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (20 نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه های آزمایشی در 12 جلسه گروه درمانی به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود.
نتيجه گيري: روش های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
اثربخشی درمانگری مبتنی بر مواجهه روایی در بهبود اختلال استرس پس از ضربه و حافظه سرگذشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:اختلال استرس پس از ضربه، یک اختلال اضطرابی تضعیف کننده است که تعداد قابل توجهی از بازماندگان ضربه های روانشناختی بزرگ را مبتلا می سازد و موجب بروز اختلالاتی در حافظه سرگذشتی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی بهبود حافظه سرگذشتی و مؤلفه های مرتبط، به واسطه درمان مواجهه روایی بود. درمان مذکور، شامل بسیاری از مؤلفه های مواجهه سازی، به علاوه مؤلفه هایی از درمان مبتنی برشواهد است. روش:24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرس پس از ضربه، با جایگزینی تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همه افراد، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند، سپس مقیاس تجدید نظرشده تأثیر رویداد (IES-R)، آزمون حافظه سرگذشتی، آزمون تعیین اهداف و آزمون جملات بیست گانه را تکمیل کردند و مصاحبه حافظه سرگذشتی از ایشان گرفته شد. گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشت سر گذاشتند و گروه کنترل مداخله درمانی دریافت نکردند، سپس افراد هر دوگروه، مقیاس و سه آزمون را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند و به مصاحبه حافظه سرگذشتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها:نتایج تحلیل آماری نشان داد استرس پس از ضربه در گروه آزمایش، بلافاصله پس ازدرمان و سه ماه پس ازآن به طور معنادار کاهش پیداکرد. میزان اختصاصی بودن حافظه سرگذشتی افزایش معنادار داشت. محتوای غیرمرتبط با ضربه و بارهیجانی مثبت در تعریف ازخود در گروه آزمایش به طورمعنادار افزوده شد. میزان استقلال اهداف بیان شده تغییر چشمگیری نشان نداد. نتیجه گیری:موفقیت درمان مواجهه روایی در بهبود نشانه های استرس پس از ضربه، مؤید این است که خاطره ضربه به خوبی در حافظه سرگذشتی یکپارچه شده است و با شکسته شدن شبکه ترس و دسترسی به جزئیات حافظه سرگذشتی، اختلالات مرتبط با این حافظه نیز بهبود یافته اند.
نقش ازخودبیگانگی تحصیلی و احساس تنهایی در پیش بینی گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع مشکلات رفتاری که نوجوانان را تهدید می کند، گرایش به رفتارهای پرخطر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ازخودبیگانگی تحصیلی و احساس تنهایی در پیش بینی گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر انجام گرفت. پژوهش حاضر به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره ی متوسطه مدارس دولتی شهرستان پارس آباد که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دادند. از این جامعه نمونه ای به حجم 120 نفر انتخاب شدند و به پرسش نامه های رفتارهای خطرپذیری محمدی زاده و همکاران (1388)، ازخودبیگانگی تحصیلی جانسون (2005) و احساس تنهایی دیتوماسو و همکاران (2004) پاسخ دادند. داده ها نیز توسط شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون (گام به گام) تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که رفتار پرخطر با از خودبیگانگی و مؤلفه های آن و احساس تنهایی و مؤلفه های تنهایی اجتماعی، تنهایی رمانتیک و تنهایی خانوادگی ارتباط مثبت و معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 45 درصد از کل واریانس رفتارهای پرخطر به وسیله ازخودبیگانگی تحصیلی و 28 درصد به وسیله احساس تنهایی تبیین می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ازخودبیگانگی تحصیلی و احساس تنهایی توانایی پیش بینی گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر را به صورت معنی داری دارند.
اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به اختلال شخصيت خودشيفته: پژوهش مورد- منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder یا NPD)، اختلالی است که افراد مبتلا به دلیل احساس اهمیت شخصی بزرگ منشانه، با مشکلات بین فردی و همدلی بسیاری روبه رو می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشي طرحواره درماني ذهنیت مدار بر کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه، از روش مورد- منفرد با طرح A-B و خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه ها شامل 3 مورد (2 زن و 1 مرد) از مراجعه کنندگان به کلینیک مشاوره شهر قزوین بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از پاسخگویی به نسخه 40 گویه ای مقیاس شخصیت خودشیفته (40-Narcissistic Personality Inventory یا 40-NPI)، بر اساس ملاک های Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition (DSM-5)، توسط روان پزشک مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و مبتلا به NPD تشخیص داده شدند. جهت سنجش علایم خودشیفتگی آزمودنی ها، از مقیاس چند محوری بالینی Millon (Millon Clinical Multiaxial Inventory-III یا MCMI-III) استفاده گردید. طرحواره درمانی در 20 جلسه انفرادی 60 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه اجرا شد. دوره پیگیری درمان نیز 1 ماه پس از پایان مداخله دنبال گردید.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و میانه، تحلیل دیداری شکل ها در دو بخش درون موقعیتی و بین موقعیتی با شاخص ثبات و جهت روند، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها، طرحواره درمانی در کاهش علایم خودشیفتگی مبتلایان به NPD مؤثر بود.
نتيجه گيري: طرحواره درمانی در بهبود و کاهش علایم افراد دارای NPD از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار رود.
ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های رشدی کودکان با کیفیت زندگی والدین شان ارتباط دارد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی ارتباط رشد حرکتی و شاخص توده بدنی کودکان با کم توانی ذهنی با کیفیت زندگی والدین آن ها بود.
فنیل کتونوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: فنیل کتونوریا نوعی بیماری سوخت وسازی مادرزادی و ژنتیکی از نوع اتوزومال مغلوب است که به علت کمبود یا فقدان آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز، اسید آمینه فنیل آلانین به تیروزین تبدیل نشده و باعث افزایش فنیل آلانین در خون به ویژه در مغز می شود. از آن جا که تیروزین پیش ساز انتقال دهنده های عصبی چون سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین است، کمبود آن باعث اختلال های عصبی، شناختی و اجرایی در مغز می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش افسردگی بیماران شهر تهران واجد تشخیص کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی از رایج ترین اختلالات همراه با دردهای مزمنی همچون کمردرد است که باعث محدودیت هایی در اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری در این افراد می شود. وجود مشکلات و محدودیت های مشابه در برنامه های شناختی- رفتاری به منظور درمان افسردگی، باعث گرایش جدید محققان به استفاده از طرحواره درمانی (Schema therapy یا ST) در درمان افسردگی شده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و ST درکاهش افسردگی در بیماران ایرانی واجد تشخیص کمردرد مزمن صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت طرح شبه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد انجام شد. 35 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن که برای درمان کمردرد خود به کلینیک فوق تخصصی درد یا درمانگاه جراحی مغز و اعصاب بیمارستان های اختر و امام حسین (ع) شهر تهران مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. کلیه بیماران پرسش نامه های درد مزمن، مؤلفه افسردگی از پرسش نامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب، استرس (Depression anxiety stress scale یا 21-DASS) را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل کردند. همچنین، گروه تحت ST علاوه بر پرسش نامه های ذکر شده، نسخه کوتاه پرسش نامه طرحواره Young-90 سؤالی (Young schema questionnaire-Short form یا YSQ-SF) را نیز تکمیل نمودند. برای بررسی تأثیر دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، از مدل رگرسیون با اثر تصادفی در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها:روش های CBT (005/0 > P) و ST (033/0 > P) تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن در مرحله پیگیری داشت، اما در این مرحله بین دو روش اختلاف معنی داری از نظر کاهش بر نمرات افسردگی مشاهده نشد (519/0 > P). نتیجه گیری:هر دو روش CBT و ST در بهبود علایم افسردگی مبتلایان به کمردرد مزمن مؤثر است و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در مبتلایان به درد مزمن افسرده مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر قم و عوامل مرتبط با آن در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: اضطراب امتحان یکی از شایع ترین مشکلات روانی که نقش مخرب و بازدارنده ای در سلامت روانی و آموزشی دانش آموزان بخصوص دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی که می تواند عملکرد فرد را مختل کند و منجر به عدم موفقیت در امتحان گردد . روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی بود که در آن تعداد 250 نمونه به روش نمونه گیری در دسترس جهت بررسی انتخاب شدند. جهت انجام تحقیق از پرسشنامه استاندارد اضطراب امتحان TAI استفاده گردید. داده ها در Spss نسخه 16 با استفاده از آزمون های واریانس یک طرفه و T مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری 0/05> p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در این مطالعه 125 نفر (50%) از دانش آموزان پسر و 125 نفر (50%) دختر بودند. 53 نفر (21%) دارای اضطراب امتحان بالا، 121 نفر (4/48%) اضطراب امتحان متوسط و 76 نفر (4/30%) اضطراب امتحان پایین بودند. یافته ها اختلاف معناداری را در نمره اضطراب امتحان بر حسب جنس نشان داد (0/006= p ). و همچنین بر حسب سطح تحصیلات والدین ( پدر و مادر) نشان داد (0/008= p ) . ضریب همبستگی پیرسون همبستگی معکوس و معنی داری بین اضطراب امتحان با معدل دانش آموزان مورد بررسی نشان داد (0/283-= r و 0/003= p ). نتیجه گیری: با توجه به میزان بالای اضطراب امتحان در بین دانش آموزان مقطع پی دانشگاهی ، و با در نظر گرفتن تأثیر منفی اضطراب بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، لزوم بکارگیری خدمات روانشناسی و مشاوره، و برنامه ریزی جهت کمک رسانی برای پیشبرد اهداف بهداشت روانی دانش آموزان به منظور پیشگیری از خسارات جسمانی، روانی، تحصیلی و اقتصادی پیشنهاد می گردد.
بررسی پدیدارشناسانه تجربه غم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غمیگینی یکی از ویژگی هسته ای اختلال شخصیت مرزی است با این وجود مطالعه های معدودی ماهیت این هیجان را در این بیماران مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به ارزش سازگارانه ی این هیجان، درک این که چگونه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی غمگینی را تجربه می کنند با درمان در ارتباط قرار می گیرد. مطالعه ی حاضر تحلیل کیفی روایت های 7 شرکت کننده ی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ست که در یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته شرکت کرده و تجارب غمگینی شان را در بافتی رابطه ای توصیف کردند. متن پیاده شده ی مصاحبه ها بر اساس اصول تحلیل پدیدارشناسانه ی تفسیری تحلیل و شش مقوله ی اصلی استخراج شد: 1) از دست رفتن رابطه/خراب شدن رابطه/ جدایی، 2) پرخاشگری، 3) احساسات منفی نامتمایز، 4) من به عنوان موجودی بد/ناکارآمد/بی ارزش، 5) تجربه ای خارج از ظرفیت های درون روانی و 6) اجتناب از تجربه کردن. به نظر میرسد تجربه ی غمگینی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی همچنان که متمرکز بر از دست دادن فرد یا رابطه ای مهم است، تلاشی است برای تجربه نکردن فقدان، از دست دادن و غمگینی ناشی از آن و بیش از آن که بر فقدان متمرکز باشد بر نبود ظرفیت تجربه ی فقدان و نبود ظرفیت تجربه ی غمگینی متمرکز است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و حساسیت اضطرابی زنان وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
135-154
حوزه های تخصصی:
هدف: تحمل پریشانی و حساسیت اضطرابی عوامل آسیب زا برای اختلالات سوءمصرف مواد محسوب می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و حساسیت اضطرابی زنان وابسته به سوءمصرف مواد انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش زنان وابسته به سوءمصرف مواد بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر اراک در بهار سال 1395 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 زن وابسته به سوءمصرف مواد انتخاب شد و در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند . از مقیاس تحمل پریشانی و پرسش نامه حساسیت اضطرابی استفاده شد. گروه آزمایش آموزش گروهی را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تحمل پریشانی و کاهش حساسیت اضطرابی زنان وابسته به سوءمصرف مواد شد. نتیجه گیری: مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای زنان وابسته به سوءمصرف مواد قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان مداخله ی روان شناختی در کنار درمان های دارویی مورد استفاده قرار گیرد .
نقش آرزوها، نیازهای روان شناختی بنیادین، خودشناسی انسجامی، شفقت خود در پیش بینی اضطراب مرگ
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش آرزوها، نیازهای روان شناختی بنیادین، خودشناسی انسجامی، شفقت خود در پیش بینی اضطراب مرگ انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان روان شناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال تحصیلی 94-95 بودند که از میان آنها تعداد 160 نفر (116 زن، 33 مرد و 8 نفر نامشخص) با میانگین سنی 17/24 و انحراف استاندارد 41/6 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000)، نمایه آرزو (گروزت، کسر، آهویا، دالز، کیم و همکاران، 2005)، مقیاس خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسن و هارگیس، 2008)، مقیاس شفقت خود-فرم کوتاه، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر پاسخ داده شد. نتایج نشان داد که اضطراب مرگ با اهمیت و احتمال دست یابی به آرزوهای بیرونی (شهرت، همنوایی، زیبایی، ثروت) و خود جسمانی (لذت گرایی، حفظ سلامتی و رهایی از بیماری و امنیت)، نیاز به شایستگی همبستگی مثبت و با شفقت خود همبستگی منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر اهمیت آرزوهای خود جسمانی 13 درصد از واریانس نمره های اضطراب مرگ را به طور معناداری تبیین کردند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و فراشناختی بر وسواس فکری-عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون و دارای دو گروه آزمایشی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد (20-30 سال) دانشگاه علم و صنعت ایران در سال تحصیلی 94-93 بود. نمونه گیری اولیه به صورت داوطلبانه توسط فراخوان اجرای پژوهش انجام شد و افراد پرسشنامه پادوا (Padua) ساناویو را تکمیل نمودند؛ سپس از میان آن ها 12 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی که به تأیید روانشناس بالینی (براساس ملاک های تشخیصی DSM5) نیز رسیده بودند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناختی رفتاری (6=n) و فراشناختی (6=n) به طور تصادفی قرار گرفتند. سپس مداخلات شناختی-رفتاری و فراشناختی هر یک به مدت ده جلسه دو ساعته اجرا شدند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (ANOVA) و آزمون تحلیل واریانس آمیخته (Mixed-ANOVA) استفاده شد. هر دو روش درمانی فراشناختی و شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین اثربخشی هر دو گروه شناختی-رفتاری و فراشناختی در وسواس فکری-عملی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه تفاوت معنی داری ندارند. بنابراین درمان فراشناختی به عنوان درمان جدیدتر در حوزه روانشناختی به اندازه درمان شناختی-رفتاری در کاهش نشانه های وسواس فکری-عملی و زیرشاخه های آن مؤثر است و می توان به عنوان درمان جایگزین از آن استفاده کرد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر بود. طرح تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، ۳۶ نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه آسیب به خود و خودانسجامی استفاده شد. برای گروه آزمایشی گروه درمانی شناختی-رفتاری به مدت 7 جلسه اعمال شد و برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی تأثیر معنی دار دارد. با توجه به یافته ها می توان گفت که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش رفتار آسیب به خود و در افزایش خودانسجامی اثربخش بوده است و می تواند به عنوان یک روش مورداستفاده قرار گیرد. فرایند شناختی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم رفتارهای نامتناسب و خود تخریبی و خودانسجامی دارد، ازاین رو می توان با تغییر شناخت به بهبود وضعیت زندگی فردی و اجتماعی افراد کمک کرد.