رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد مخدر با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
81 - 90
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه بود. پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های تروما و کلینیک های پزشکی و روانپزشکی و مشاوره ای شهر همدان) در تابستان و پاییز سال 1400 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 280 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه کیان و همکاران (1998)، مقیاس ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (1997)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و ماور (1991) و پرسشنامه گرایش به سوء مصرف مواد مخدر وید و همکاران (1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضرایب همبستگی و ضرایب رگرسیون در نرم افزار SPSS.21 و ایموس (AMOS.21) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد گرایش به سوء مصرف مواد با ترومای کودکی و نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین ترومای کودکی با نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری رابطه منفی و معناداری دارد (05/0>P). از سویی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نشخوار فکری و انعطاف پذیری شناختی بین ترومای کودکی و گرایش به مصرف مواد نقش واسطه ای دارند.