مهدیس ترکمن

مهدیس ترکمن

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد مخدر با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۷۷
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه بود. پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های تروما و کلینیک های پزشکی و روانپزشکی و مشاوره ای شهر همدان) در تابستان و پاییز سال 1400 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 280 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه کیان و همکاران (1998)، مقیاس ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (1997)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و ماور (1991) و پرسشنامه گرایش به سوء مصرف مواد مخدر وید و همکاران (1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضرایب همبستگی و ضرایب رگرسیون در نرم افزار SPSS.21 و ایموس (AMOS.21) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد گرایش به سوء مصرف مواد با ترومای کودکی و نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین ترومای کودکی با نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری رابطه منفی و معناداری دارد (05/0>P). از سویی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نشخوار فکری و انعطاف پذیری شناختی بین ترومای کودکی و گرایش به مصرف مواد نقش واسطه ای دارند.
۲.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنظیم هیجان ولع افسردگی متامفتامین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۷۱
هدف: افراد دارای وابستگی مصرف مواد محرک با عدم شناخت صحیح از عواطف و احساسات خویش در به کار بردن درست هیجان ها مشکل دارند و این مشکلات در تنظیم هیجان ها منجر به مصرف مواد می شوند. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین بود. روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد وابسته به متامفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد امید پویا در شهر تهران در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند و گروه گواه آموزش دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای، و افسردگی (لاویبوند، 1995) به دست آمد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک افراد وابسته به متامفتامین موثر است (0/01 p< ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد وابسته به متامفتامین است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش ولع و افسردگی پس از ترک مواد مؤثر واقع شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان