فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و احساس غربت در نمونه ای از دانشجویان شهرستانی دانشگاه تهران بود. یکصد و چهل و پنج دانشجو (84 دختر، 61 پسر) با پر کردن مقیاس دلبستگی بزرگسال و پرسشنامه احساس غربت در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضرایب همسبتگی، آزمون t و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی و میزان احساس غربت رابطه معنی دار وجود دارد. دانشجویان دارای سبک دلبستگی ایمن کمتر از دانشجویان دارای سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا احساس غربت تجربه می کنند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر دچار احساس غربت می شوند. سبک دلبستگی ایمن از طریق مکانیسم های «تنظیم عواطف، «ایمنی بخشی» و «جانشین سازی» روابط و پیوندهای عاطفی جدید به فرد کمک می کند تا در مواجهه با اضطراب و استرس جدایی از خانواده سازش یافته تر عمل کند و کمتر دچار احساس غربت شود.
اثربخشی آموزش ارزش های زندگی به کودکان پیش دبستانی بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش ارزش های زندگی به کودکان پیش دبستانی بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنان بود .این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی که در مهد کودک های تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر شیراز در سال 1389 وجود داشت، بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد351 کودک انتخاب، و پرسشنامه سلامت روان (psc) و رشد اجتماعی واینلند، برای آنان اجرا شد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها، تعداد 30 نفر از افرادی را که پایین ترین نمره را در دو پرسشنامه یاد شده کسب کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش ارزش های زندگی به شیوه بازی و فعالیت قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت در دو گروه آزمایش و کنترل از نظر میزان سلامت روان (0001/0 p≤ )و رشد اجتماعی (002/0p≤ ) به سطح معنادار رسیده است. اندازه اثر آموزش به ترتیب 75 و 30 درصد می باشد. آموزش ارزش های زندگی به کودکان بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنها مؤثر است
مواجهه با خشونت در نوجوانان: عوامل شناختی- رفتاری و انعطاف پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مواجهه با خشونت می تواند سبب ایجاد مشکلات متعدد بهداشت روان در کودکان و نوجوانان باشد. تاکنون مطالعات اندکی در این زمینه در جوامع شرقی انجام شده است. هدف از این مطالعه، شناسایی ارتباط میان مواجهه با خشونت و برخی از خصوصیات روان شناختی که نشانگر وجود پدیده انعطاف پذیری در فرد می باشند بوده است.
روش: 500 دانش آموز مقاطع اول، دوم و سوم دبیرستان شهرستان رودهن در این مطالعه شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده در مطالعه پرسشنامه خود- گزارش ارزیابی سلامت روانی و اجتماعی (SAHA) بود که این مقاله بر اساس یافته های بدست آمده از برخی مقیاس های آن که عوامل مرتبط با انعطاف پذیری و عوامل حمایتی بوده اند، نوشته شده است. بر اساس پاسخ های داده شده به سوالات مرتبط با مواجهه با خشونت، دانش آموزان در سه گروه بدون مواجهه، شاهد خشونت و قربانی خشونت از نظر عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: میزان افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و مصرف سیگار به تدریج از گروه بدون مواجهه تا گروه قربانی خشونت افزایش و امید به آینده در همین جهت کاهش نشان داد. گروه قربانی خشونت بیشترین گزارش را از جسمی سازی داشتند. شیوع علایم اضطرابی در بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه تاکید بر وجود ارتباط میان مواجهه با خشونت و بروز مشکلات روانی - اجتماعی در نوجوانان دارند. به نظر می رسد شاهد خشونت بودن به تنهایی می تواند خطر بروز برخی اختلالات را افزایش دهد و در پیش بینی قدرت انعطاف پذیری افراد موثر باشد.
بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی سهم سبک های فرزندپروری در پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه صورت گرفته است. به این منظور 150 دانشجوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و کشاورزی دانشگاه فردوسی دو پرسشنامه سبکهای فرزند پروری دیانا بامریند و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (SQ-SF) را پر کردند. متغیرهای مورد نظر پژوهشگر در چارچوب نظریه های سبکهای فرزندپروری دیانا بامریند و طرحواره های ناسازگار اولیه(EMSs) جفری یانگ مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان میدهد سبک فرزند پروری مقتدرانه پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره ناسازگار رهاشدگی/ طرد و سبک فرزند پروری سهل گیر پیش بینی کننده سطوح بالاتر طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی است.
بررسی پیامدهای هیجانی سبکهای دلبستگی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک های دلبستگی با توانایی های هیجانی و پیش بینی این توانایی ها به وسیله سبکهای دلبستگی است. نمونه مورد مطالعه 108 نفر دانشجوی دختر (65 نفر) و پسر (43 نفر) دانشگاه تربیت معلم تهران بودند؛ که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش را مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسالان (AAS) و مقیاس رگه فراخلقی (TMMS) تشکیل می دادند. نتایج تحقیق نشان داد دلبستگی ایمن با تمایز و بازسازی یا مدیریت هیجانی رابطه مستقیم و سبکهای دلبستگی ناایمن - اجتنابی و دوسوگرا با هر دو مولفه تمایز و بازسازی هیجانی رابطه معکوس دارد. سبکهای دلبستگی توانایی های هیجانی را پیش بینی می کند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت علیه زنان (مطالعة موردی: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانوادگی شایع ترین شکل خشونت علیه زنان با بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی است؛ لذا مطالعة حاضر بنا دارد به بررسی رابطة بین همسرآزاری (خشونت علیه زنان در خانواده) و برخی عوامل مؤثر بر آن بپردازد. هدف این تحقیق شناخت میزان همسرآزاری و انواع خشونت اعمال شده علیه زنان در شهر روانسر (استان کرمانشاه) است. برای بررسی برخی از عوامل مؤثر بر خشونت، نظریه ها ی مربوط به هویت فرهنگی، پدرسالاری، انتقال بین نسلی و شیوه های جامعه پذیری نقش های جنسیتی مورد استفاده قرار گرفته است. این تحقیق به صورت پیمایشی و به کمک ابزار پرسش نامه در مورد200نفراز زنان متأهل شهر روانسر که دست کم یک سال از ازدواج آن ها گذشته باشد و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و سیستماتیک اجرا شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد خشونت در جامعة مورد نظر در ابعاد مختلف وجود دارد. بیشترین میزان خشونت رایج، خشونت روانی و خشونت جنسی و کمترین میزان خشونت، خشونت اقتصادی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین تصور اقتدارگرایانة مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطة مستقیم و معنی داری وجود دارد و بین کمک و همکاری شوهر در کارهای منزل با خشونت علیه زنان رابطة معکوس و معنی داری مشاهده شد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین تجربة خشونت زن و مرد در خانوادة مبدأ و خشونت علیه زنان رابطة مستقیم و معنی داری وجود دارد.
رشد یکپارچه انسان: مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تحولی- تفاوت های مبتنی بر ارتباط در تلاش برای توصیف و تبیین تحول روان شناختی انسان، رویکردی فراگیر و یکپارچه نگر ارائه می دهد. تحت تأثیر تعامل پویای ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی انسان، توانایی های شناختی، زبانی، عاطفی و شخصیتی در درون مراحل «تحول هیجانی کارکردی» شکل می گیرند. در درون این مراحل، ظرفیت های تنظیم و توجه، جذب شدن به انسان ها، مبادله اجتماعی، شکل گیری ایده ها و پل زدن بین ایده ها (تفکر) به عنوان قابلیت های پایه انسانی ایجاد می شوند و به وسیله آنها خودآگاهی، زبان، همدلی، خلاقیت، تفکر و مهارت های اجتماعی و هیجانی در کودکان به تدریج پدید می آیند. در فرایند تحول یکپارچه انسان، روابط کودک با دیگران و به ویژه افراد مهم زندگی او (والدین) اهمیت بسیار دارند. هر کودکی تحت تأثیر ویژگی های منحصر به فرد زیستی خود به تعامل با محیط و انسان ها می پردازد و از طرف دیگر والدین نیز سبک تعاملی خاص خود را دارند که تحت تأثیر فرهنگ خانواده و جامعه است. سرنوشت تحول روان شناختی کودک در فرایند تعاملات اجتماعی شکل می گیرد و کودک در شرایط مناسب، قابلیت های پایه انسانی و در نتیجه مهارت های ارتباط، مبادله و تفکر را فرا می گیرد. اختلالات تحولی نتیجه عدم تحول مطلوب قابلیت های پایه است که این امر می تواند ناشی از بد کارکردی سیستم عصبی کودک و یا سبک تعاملی نامناسب والدین باشد. مدل تحولی-تفاوت های مبتنی بر ارتباط به عنوان چارچوبی فراگیر، تحولی و یکپارچه از رشد انسان دارای دلالت های مهمی در حیطه تعلیم و تربیت، تشخیص و درمان اختلال های دوران کودکی، فرزند پروری، گفتاردرمانی و کاردرمانی می باشد.
بررسی فرایندتحول مراحل مختلف هویت جنسی در کودکان 2تا7سال
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی فرایند تحول مراحل مختلف هویت جنسی در کودکان بود.بدین منظور 117 نفر از کودکان 2 تا 7 ساله در مرکز پیش دبستانی ودبستانی دانشگاه شیراز انتخاب ومورد مطالعه قرار گرفتند.سپس با استفاده از مصاحبه به گردآوری اطلاعات در مورد سطح رشد هویت جنسی کودکان پرداخته شد.فرایند مصاحبه شامل 10 سؤال بود که سه سؤال در باب هویت جنسی‘سه سؤال در باب ثبات جنسی‘وسه سؤال دیگر نیز در مورد استواری جنسی بود.سؤالها در سه گروه موضوعی مختلف طبقه بندی گردید:1)خودکودک‘2)همسال همجنس‘3)همسال غیر همجنس. سؤال دهم مصاحبه نیز درمورد قضاوت کودک درباره نحوه شناسایی وتشخیص جنسیت توسط کودک بود.یافته های پژوهشی حاکی از آن است که کودکان در جریان تحول جنسی به ترتیب سه مرحله هویت جنسی‘ثبات جنسی‘واستواری جنسی را پشت سر میگذارند.کودکان در جریان تحول جنسی ابتدا در مورد خود‘سپس در مورد همسال همجنس‘وسپس در مورد همسال غیر همجنس این مراحل را اکتساب میکنند.کودکان 6تا7ساله نیزدر قضاوت درمورد نحوه تشخیص جنسیت ‘به نقشهای جنسی بیشتر از دیگر گروههای سنی اشاره داشتند.همچنین این تحقیق نشان میدهد که رشد هویت جنسی از فرایند رشد شناختی تبعیت میکند.
بررسی رابطه کمال گرایی مادران و دختران: پدیده انتقال بین نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه کمال گرایی مادران با کمال گرایی دختران شان است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 202 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های تهران بر اساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با تکمیل مقیاس کمال گرایی فراست (FMPS) به همراه مادران شان در این پژوهش شرکت کردند.
داده های پژوهش توسط تحلیل های همبستگی و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت.
یافته های پژوهش نشان دادند بین کمال گرایی، ابعاد کمال گرایی (مثبت و منفی)، و خرده-مقیاس های کمال گرایی مادران، به استثنای خرده مقیاس نظم، و دختران آن ها همبستگی مثبت معناداری (01/0p<) وجود دارد. هم چنین مشخص شد که کمال گرایی، ابعاد آن و خرده مقیاس های آن، به جز خرده مقیاس نظم، در مادران میتواند تغییرات مربوط به موارد مشابه را در دختران آن-ها به صورت معنا دار پیش بینی کند (01/0p<). بر اساس یافته های این تحقیق، خصوصیات کمال گرایانه مادران در دختران آن ها منعکس میشوند.
تاثیر سبکهای هویتی بر افکار خودکشی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سبکهای هویتی ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خود کشی انجام پذیرفت، علاوه بر این سعی شده است نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش از نوع مقطعی- توصیفی بود. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبکهای هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان می داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خود کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی که نقش جنس و سبکهای هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون می شوند تنها تعهد پیش بینی کننده منفی افکار مربوط به خودکشی است. همچنین نتایج نشان داد متارکه والدین به صورت مثبت افکار مربوط به خودکشی را پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص می شود که این تعهد است که می تواند پیش بینی کننده قدرتمندی برای افکار مربوط به خودکشی باشد به طوری که حتی اثر آن باعث از بین رفتن تاثیر سایر سبکهای هویتی می شود
ایمنی هیجانی در خانواده و نشانه های آسیب شناختی روانی و سلامت کودک: بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک در رابطه بین ارزیابی کودک از ایمنی هیجانی در خانواده با نشانه های مشکلات عاطفی – رفتاری و سلامت جسمی و روانی – اجتماعی کودک است. برای این منظور، یک گروه نمونه (413 نفر) از جامعه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران شامل 220 دختر و 193 پسر، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه خلق نوجوانی اولیه و سلامت کودک-فرم 28 سوالی والدین- و مادران و معلمان به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات کودک پاسخ دادند. دانش آموزان نیز به مقیاس ایمنی در سیستم خانواده پاسخ دادند. یافته ها نشانگر نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده مقابله هیجان مدار کودک به ناایمنی و همچنین خلق کودک در پیش بینی نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک است. علاوه بر این، نقش واسطه ای خلق منفی کودک در رابطه بین مقابله هیجان مدار با سلامت جسمی کودک و همچنین در رابطه بین ایمنی هیجانی با نشانه ای آسیب شناختی کودک تایید شد. هیچگونه حمایتی برای نقش تعدیل کننده خلق کودک در این تحقیق بدست نیامد. نتایج این پژوهش در قالب نظریه های خلق و الگوهای مرببوط به رابطه خلق با سازگاری، نظریه ایمنی هیجانی و رویکرد سیستمی به عوامل خطر و محافظ در آسیب شناسی تحولی، نشان می دهند که خلق منفی کودک می تواند به عنوان یک عامل خطر فردی اثر محافظ ایمنی هیجانی بر نشانه های آسیب شناختی کودک را خنثی کند. همچنین، مقابله هیجان مدار کودک با ناایمنی در خانواده (به دو صورت مشغله ذهنی و کناره گیری)، در کودکانی که واجد خلق منفی هستند می تواند منجر به کاهش سلامت جسمی کودک شود.
تفاوت های فردی در سبک های هویت و عملکرد تحصیلی: نقش تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش سبکهای هویت از طریق تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی و همچنین نقش تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی است. در نمونه ای متشکل از 340 دانشجو (145 پسر و 195 دختر)- که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند- سیاهه سبک های هویت (وایت، ومپلر و وین، 1998) و مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) اجرا شد. با استفاده از تحلیل مسیر، نتایج نشان داد که اثر غیر مستقیم و اثر کل متغیرهای برونزای پژوهش (سبک های هویت) از طریق تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی در تمام الگو ها معنادار است. اثر مستقیم تعهد هویت بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنادار و اثر غیر مستقیم آن نیز فقط از طریق خرده مقیاس های رشد فردی، روابط مثبت با دیگران، هدف در زندگی و پذیرش خود بر عملکرد تحصیلی معنادار بدست آمد. اثر مستقیم بهزیستی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی به جز برای مقیاس استقلال نیز معنادار بدست آمد. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سبک های هویت از طریق پیش بینی تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی دانشجویان، عملکرد تحصیلی آنان را تبیین می نماید.
ارزیابی و آماده سازی مربیان مهدکودک ها برای آموزش محیط زیست به کودکان (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شکل گیری نگرش ها، ارزش ها، تعهد و مهارت های مورد نیاز برای حفظ و پشتیبانی محیط زیست در افراد از سنین پایین آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و آماده سازی مربیان مهد کودک ها برای آموزش محیط زیست به کودکان می باشد. روش: روش تحقیق این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را مربیان مهد کودک های شهر تهران تشکیل می دهند. یافته های مربوط به میزان سواد زیست محیطی از طریق پرسشنامه های استاندارد شده حاصل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که 79 درصد نمونه مطالعاتی از نظر سواد زیست محیطی در وضعیت پایین تر از متوسط می باشند. سطح تحصیلات و سابقه کار در سطح اطمینان 95%، رابطه معنی داری را با سطح سواد زیست محیطی نشان نمی دهد. همچنین مربیان مهدهای کودک اطلاعات خوبی راجع به مسائل زیست محیطی کشور داشتند اما اطلاعات چندانی از معضلات زیست محیطی جهان نداشتند. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان می دهد که ارائه برنامه های آموزش محیط زیست برای مربیان مهد کودک ها و همچنین لزوم وجود آن در برنامه های ضمن خدمت مربیان، امری الزامی است.
بررسی وضعیت سبک های هویت یابی و رابطه آن با سلامت عمومی و پایگاه اقتصادی، اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین وضعیت هویت جوانان استان گلستان انجام شده است. در این مطالعه نمونه ای به حجم 400 نفر (226 مونث و 174 مذکر) از بین جوانان گروه سنی 24-20 ساله استان گلستان به روش خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های پایگاه اقتصادی – اجتماعی، بحران هویت، سبک های هویت یابی و سلامت عمومی بودند. نتایج حاصل از پرسشنامه بحران هویت نشان داد که 94.3 درصد از افراد در حال حاضر بحران هویت را تجربه نمی کنند و 5.7 درصد بحران هویت را تجربه می کنند. بر اساس اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه سبک هویت یابی 33.8 درصد از افراد از سبک هویتی سر در گم، 22.8 درصد از سبک هویتی هنجاری و 19.5 درصد از سبک هویتی اطلاعاتی استفاده می کنند. نتایج مقایسه ای نشان داد که بین دختران و پسران در سبک های هویتی تفاوت معنی داری وجود ندارند. در حالی که بین گروههای مختلف سنی تفاوت معنی دار وجود دارد. بدین معنی که بین گروه 20 ساله با 24 ساله در سبک هویتی سردرگم تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج همبستگی نشان داد که بین بحران هویت با سبک هویتی سردرگم رابطه معنی دار وجود دارد. یعنی کسانی که بحران هویت را تجربه می کنند بیشتر به سبک هویتی سردرگم گرایش دارند. همچنین بین سبک هویتی سردرگم و پایگاه اقتصادی- اجتماعی همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. بدین معنی که با بالا رفتن وضعیت اقتصادی و اجتماعی سبک هویتی سردرگم کمتر تجربه می شود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین بحران هویت و سلامت روانی در دختران همبستگی معنی داری وجود دارد. یعنی دخترانی که بحران هویت را تجربه می کنند از میزان سلامات روانی پایین تری برخوردارند. در حالی که در گروه پسران برعکس است بدین معنی پسرانی که بحران هویت را تجربه می کنند از میزان سلامت بالاتری برخوردارند.