فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
بیهقی در تاریخش به نکته های ارزشمندی در رابطه با رفتار و کردار اشخاص و علل وقوع حوادث اشاره کرده است. مخاطب به سبب توصیفات جزئی و متوالی، مسحور سخن او می شود و تاریخ را به بهانه شکل داستانی آن می خواند و می پذیرد. این تاریخ مانند تواریخ دیگر تابع ساخت کلیشه ای نیست و بیهقی با برجای گذاشتن برخی نشانگان زبانی، تناقضی در ذهن مخاطب ایجاد کرده و او را به تفکر برای تحلیل و بازیابی نکات و گره های کور تاریخ، فرا می خواند. زبان که پیکره ای از بازی ها و کارکردهای زبانی است، وسیله ای برای دریافت این تناقضات است، اما فهم یک بازی زبانی مستلزمِ شرکت در آن شکلی از زندگی است که بازیِ زبانیِ موردِ نظر در بسترِ آن واقع م ی شود. این مقاله بر آن است با توجه به شکل روایی و رمان گونگی تاریخ بیهقی، توجه مخاطب را به تلاش بیهقی برای کنار هم چیدن تمام گفتمان ها و دیالوگ ها، و تبیین زوایای آن جلب نماید و در مراتب بعد به تحلیل فراتابی ها و بازی های زبانی این گفتمان و اشخاص آن تاکید ورزد. با بررسی آواهای برخاسته از متن، مخاطب به شاکله ذهنی گوینده نزدیک تر می شود و معنای حقیقی حاصل می شود. بنابراین باید با بهره گیری از اطلاعات و نشانه های زبانی برای پر کردن جاهای خالی متن، گام برداشت و با تحلیل لایه های نهانی متن، از «گفتگو» به «زیرگفتگو» رسیده و معانی متن را فعال کرد. ضمن اینکه توجه به عناصر فعال در زمینه متن، سبک نوشتاری و پیش فرض ها و دلالت های ضمنی و داستان های موازی، ما را با بازی های زبانی و کاربرد موقعیت های درون و برون زبانی به جای یکدیگر برای اغوا و ایجاد توهم، آشنا می کند.
نقش استعاره در فرهنگ کاوی زبان؛ مطالعه موردی استعاره «دنیا به مثابه بازار» در قرآن کریم از دیدگاه زبان شناسی شناختی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر زبان شناسی شناختی خاصّه بُعد فرهنگی آن زمینه تحقیق و پژوهش در جنبه های مختلف زبان را فراهم آورده است که از آن میان” استعار ه مفهومی” ابزاری راهگشاست؛ بدین صورت که از میان مفاهیم و ابزارهایی (نظیر "طرح واره های شناختی" و "مقوله های شناختی") که زبان شناسی شناختی برای تحلیل های زبانی بدست می دهد، استعاره های شناختی ابزاری برای تحلیل هر متن و از آن جمله متون کتاب های مقدس فراهم می آورد. چارچوب نظری پژوهش حاضر الگوی زبان شناسی فرهنگی مورد نظر شریفیان(2017) است که در آن، استعاره مفهومی نوعی ابزار تحلیل فرهنگی محسوب می شود. زبان و روش قرآن کریم عرفی و فرا عرفی است و بدیهی است که دلالت های قرآن نیز بدین گونه اند تا با قسم عرفی آن بتوان مفاهیم مورد نظر را برای عموم مخاطبان تبیین نمود. با لحاظ نمودن فرهنگ سازی استعاره ها و همچنین استفاده عرب از این بلاغت بیانی، خداوند متعال در قرآن کریم جهت تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری انسان ها، نه تنها این صنعت را تخطئه نکرده، بلکه آن را تأیید نموده است. در این پژوهش یکی از استعاره های مفهومی قرآن کریم یعنی "دنیا بازار است" مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش های اصلی تحقیق عبارتند از این که استعاره دنیا به مثابه بازار به چه تعداد و به چه هدفی در قرآن کریم به کاربسته شده است و بسامد وقوع و رخداد آن در چه نوع از سوره هایی بیشتر است و با استفاده از مبانی زبان شناسی شناختی- فرهنگی چه تبیین هایی می توان برای طرح آن در این کتاب ارائه کرد. روش تحقیق هم تحلیل محتوا (به منظور تخمین و سنجش میزان بسامد وقوع این استعاره در متن قرآن کریم) و هم تحلیل کیفی (به منظور ارائه تبیین های فرهنگی- شناختی در دلایل به کارگیری این استعاره در متن قرآن کریم) است. پیکره تحقیق تمام آیات قرآن است. آیات حاوی عناصر واژگانی مربوط به بازار و کسب و کار استخراج شده اند و بسامد وقوع این استعاره در هریک از این سوره ها تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که 2/2 درصد آیات قرآن حاوی چنین استعاره مفهومی هستند. همچنین یافته ها نشان می دهند که تعداد این استعاره ها در سوره های مدنی بیشتر از سوره های مکّی است، چراکه با توجه به نقش و اهمیت بازار و تجارت در زندگی و حیات اعراب در صدر اسلام و نیز به طور کلی با توجه به اهمیت آن در تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان عامل تحولات تاریخی- اجتماعی در یک سرزمین را می توان به مثابه متغیری مستقل لحاظ کرد.
حضور عناصر چهارگانه و زبان نمادین در سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
229 - 253
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کوششی در جهت یافتن برخی از نمادها در دیوان سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ترشیزی است. نمادها در حقیقت مبیّن اشکال و مفاهیمی هستند که ما نمی شناسیم و از آن جا که نمادها بیانگر حالات روانی خاصّی از انسان ها هستند، می توان با تأویل و تفسیر آن ها در اشعار، به ویژگی های خاصّ روانی و جهان بینی شاعران دست یافت. ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامه نظام الدّین استرآبادی از جمله آثاری هستند که تحقیقات کافی در مورد آن ها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آن ها پنهان مانده است؛ بنابراین با استخراج نمادها در این دو اثر، می توان کمک شایانی به تفسیر ابیات کرد. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی برخی نمادها در سعادت نامه نظام الدّین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی مورد ارزیابی قرار گرفته است و بر آن است که به سؤال های مطرح شده پاسخ دهد. پس از استخراج این نمادها در هر دو دیوان، این نتیجه به دست آمد که نظام الدّین استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از نمادها داشته و انگاره های کهن الگویی را با استفاده از عنصرخیال در سعادت نامه خود به طور ویژه ای به کار برده است. این در حالی است که ترشیزی، از موقعیّت های کهن الگویی در اثرش بهره نبرده است. این پژوهش به شیوه نظری و به روش کتابخانه ای و از نوع تحلیل محتوا است.
مصرف گرایی و امکان تصمیم عقلانی: بررسی تطبیقی رمان نگران نباش مهسا محب علی و داستان «ای اند پی» جان آپدایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان آپدایک (2009-1932) از داستان نویسان معاصر آمریکایی است که داستان های متعددی درباره شهروندان طبقه متوسط در جامعه مصرف گرای آمریکای معاصر نوشته شده است. حاصل توجه او به وضعیت این طبقه، داستان هایی است که به مسائلی چون اراده فردی و جمعی، اخلاق و مسؤولیت اجتماعی می پردازند. یکی از نمونه های این آثار داستان کوتاه «ای اند پی» است. رمان نگران نباش، اثر مهسا محب علی، که در سال 1387 به چاپ رسیده است، از لحاظ شرایط تصمیم گیری، به ویژه انتخاب اخلاقی که منتج به تصمیم گیری می شود، با دنیایی که آپدایک در این داستان خلق کرده قابل مقایسه است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از آرای ماکس وبر درباره عقلانیت و اخلاق، به تحلیل وضعیت اجتماعی و رفتار شخصیت های این دو داستان پرداخته شود. این بررسی نشان می دهد که چگونه آپدایک و محب علی، دشواری تصمیم گیری عقلانی و اخلاقی را در جامعه مصرف گرا به تصویر کشیده اند و نشان داده اند که مصرف گرایی، شخصیت های داستانی را از ویژگی هایی که به آن ها توانایی تصمیم گیری عقلانی و اخلاقی می دهند، تهی می کند و آن ها را در وضعیتی معناباخته قرار می دهد.
Le voyage au bout de la nuit de Céline : Application de la théorie de la métaphore conceptuelle (TMC) de Johnson et Lakoff(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Ce parcours analytique propose d’analyser Voyage au bout de la nuit de Céline, par la théorie contemporaine de la métaphore (TMC) de Lakoff et Johnson. Etant le reflet des thèmes universels comme la guerre et le désastre de l’homme moderne, l’œuvre de Céline a fait couler beaucoup d’encre en France et dans les milieux anglophones. Parler des métaphores du roman d’un écrivain connu pour son style argot, imitant la langue parlée, serait dans un premier temps incompatible, mais en y regardant du près, l’incompatible devient complétif. Dans cet article, TMC jette la lumière sur LE VOYAGE et LA VIE célinienne. Ce présent article, est une tentation à répondre à cette question : est ce que LA VIE EST UN VOYAGE de Céline touche les mêmes sphères métaphoriques, présentés dans les romans de voyage classique ? Si non quel sont les points de divergences métaphoriques qui différentie l’œuvre de Céline ?
همدلی؛ مهارتی آرامبخش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
255 - 289
حوزه های تخصصی:
همدلی، یکی از مهارت های دهگانه زندگی در تعریف سازمان جهانی بهداشت است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر این مهارت، شخصیت های شاهنامه فردوسی مورد واکاوی روان شناختی قرارگرفته و از این رهگذر، انواع همدلی در این اثر ارزشمند بررسی شده است. این که مفهوم مهارت همدلی در علم روان شناسی چیست؛ چه کسانی در کدام سبک رفتاری و به چه علت بیشتر از دیگران از این مهارت برخوردارند و این که همه همدلی های شاهنامه حقیقی و موثرند یا خیر، از مباحث محوری این نوشتار است. با نگاهی در شاهنامه، درمی یابیم وزیران و مشاوران، پرستندگان (خدمتکاران) و اعضای خانواده شاهان و پهلوانان بیشترین نقش های همدلانه را در این اثر ماندگار دارند. همدلی ها گاهی، حمایتی و مهرورزانه هستند و گاه، از حالت حمایتی، به مصلحتی تبدیل می شوند و گاه، برای ردّ درخواستی ناروا اتّفاق می افتند. در شاهنامه، کسانی که سبک ارتباطی آنها جرأتمندانه است، معمولاً با دیگران همدلی بهتری دارند؛ زیرا بیان و رفتاری سالم، قاطع و مناسب دارند.
بررسی و تحلیل مفهوم رضایت از زندگی در مثنوی مولوی با استفاده از روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روان شناسی مثبت گرا، مفهوم کلی «رضایتمندی از زندگی» بازخورد شیوه ادراک و ارزیابی انسان از همه موقعیت های زندگی اش است. این مفهوم در مثنوی معنوی به شکلی فضیلت خواهانه و ثابت و کلی ارائه شده است و همه موقعیت های زندگی انسان را فرامی گیرد. از نظر مولوی می توان با وجود موقعیت های نامطلوب در زندگی، رضایتمندی کامل را از زندگی به دست آورد؛ شیوه کسب آن نیز ارزیابی شناختی صحیح از دنیا، باور و پایبندی به جهان بینی الهی اسلام و عمل به راهکارهایی خاص است. نویسندگان این پژوهش با استناد به عرفان مولوی، مبانی رضایتمندی از زندگی را از مثنوی استخراج و با مبانی روان شناسی مثبت گرا پیوند می دهند. ارزش های معنوی و الهی در سیروسلوک عرفانی مولوی، زمینه ساز سلامت روان و رضایتمندی انسان از زندگی است. برپایه این پژوهش مشخص می شود که مولوی رضایتمندی را هیجانی ربّانی می داند که با آموزش و ایجاد باورهای سازگارانه و عملکرد مبتنی بر ارزش های الهی به دست می آید؛ سالک با کسب آن شایسته فنای صفاتی و اتصاف به صفات الهی می شود و سرانجام در زندگی چیزی به جز اراده خداوند طلب نمی کند. هدف در این پژوهش شناخت و تحلیل این مفهوم کلی و مؤلفه های مرتبط با آن در اندیشه های مولوی با استفاده از آموزه های روان شناسی مثبت گراست. نتایج این بررسی نشان می دهد رضایتمندی از زندگی یکی از مفاهیم متعالی تمدن و عرفان اسلامی است؛ همچنین یک مفهوم تعلیمی عمومی و ثابت در مثنوی معنوی است؛ این مفهوم با ترویج باورها و مهارت های کنترل هیجانات منفی و افزایش هیجانات مثبت در قالب حکایات و مواعظ و تمثیل ها و با تبیین مفاهیمی مانند رضایت به مقدَّرات و صبر و شکر و قناعت ارائه شده است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتوای مثنوی مولوی است.
مؤلفه های معناباختگی در «ملکوت» بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
7 - 28
حوزه های تخصصی:
توجه داستان نویسان معاصر ایران به ادبیات غرب امری انکارناپذیر است. جریان تئاتر معناباخته (Absurd) یکی از جریان های پیش رو و شناخته شده در تئاتر است که تقریباً در دهه پنجاه قرن بیستم میلادی آغاز گردید و حوزه تأثیرش به سرعت به ادبیات داستانی انگلیسی و دیگر زبان ها نیز کشیده شد. در بین نویسندگان ایرانی، می توان بهرام صادقی را متأثر از جریان یادشده دانست. مقاله حاضر سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که آیا مؤلفه های معناباختگی در «ملکوت» بهرام صادقی وجود دارد؟ براساس آن، می توان ملکوت را اثری معناباخته محسوب کرد؟ در این مقاله، ابتدا زمینه های اجتماعی، سیاسی و ادبی، آنگاه پیشینه و پیشتازان جریان معناباختگی در ادبیات اروپا معرفی شد ه است. در مرحله بعد، براساس پژوهش های معتبر صورت گرفته درباره ادبیات معناباخته به مؤلفه سازی معناباختگی در ادبیات پرداخته شد ه است. در سومین مرحله، برای مؤلفه های برشمرده نمونه های متعددی از متن اثر یافته ایم و ذیل هر مؤلفه به بحث و بررسی درباره رابطه آن ها پرداخته شد ه است. صادقی در داستان ملکوت از اغلب مؤلفه های مهم معناباختگی استفاده کرد ه است و در خلق وضعیت و جهانی پوچ که به اشکال مختلف با عمیق ترین لایه های وجودی شخصیت های داستان در ارتباط است، موفق می نماید. از این رو، ملکوت را می توان اثری خصیصه نما در ادبیات داستانی معناباخته فارسی در نظر گرفت.
ساختارشناسی اوزان رایج و وزن های نوپدید در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
127 - 161
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ساختار وزن های رایج و نیز وزن های تازه ساخت در شعر کلاسیک و معاصر فارسی و نیز طبقه بندی تازه ای از انواع وزن ها و سپس فرمول بندیِ زیرشاخه ها و گونه های وزنیِ هریک از این انواع می پردازد. پیش از این، وزن ها به دو یا سه نوع و در جدیدترین تقسیم بندی به پنج نوع «متحدالارکان»، «متفق الارکان»، «متناوب الارکان»، «متشابه الارکان» و «مختلف الارکان» تقسیم شده اند. حال آنکه اوزانی تازه ساخت وجود دارد که در هیچ یک از این طبقه بندی ها نمی گنجند؛ برای نمونه وزن «فاعلن فاعلن فاعلن فع‖ فاعلن فع» در شعر سیمین بهبهانی. نگارنده این اوزان را به عنوان ششمین دسته از وزن های شعر فارسی، اوزان «مُستَزادالارکان» نامیده است. بخش نخستِ نگاشته حاضر به پاسخگویی به این پرسش می پردازد که شاعران مبتکر از گذشته تا به امروز با چه شگردهایی دست به خلق اوزان تازه زده اند و نشان داده شده است که وزن های تازه عروضی در هر دوره از تاریخ شعر فارسی بر پایه همان وزن های مشهور و به هشت شیوه ساخته شده اند: 1- کاهش، 2- افزایش، 3- تکرار، 4- جابه جایی، 5- تغییر، 6- تلفیق، 7- ابداع و 8- ترکیب. در بخش دوم مقاله با توجه به نتایج بخش نخست و دقت در ساختار وزن های رایج و اوزان تازه ساخت به فرمول بندی انواع شش گانه اوزان شعر فارسی با حروف X، x، Y، y، Ẍ، Ȳ، Z، z، M پرداخته شده است.
مظاهر انحطاط اخلاقی پادشاهان در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
58 - 86
حوزه های تخصصی:
یکی از محوری ترین پایه های تفکر فردوسی در کنار حماسه، تعلیم است؛ چنان که می توان شاهنامه را کتاب تعلیم و اخلاق ورزی ارباب سلوکِ ملوک خواند. بدی ها و نیکی ها در محتوای شعر این شاعر، نمود ویژه ای دارد. به جرئت می توان یکی از اهداف حماسه فردوسی را بیان راستی و ناراستی و زشتی و پلیدی و خوبی و بدی دانست. بررسی ابعاد مختلف شاهنامه از جمله فضای اعتراضی، انتقادی و اندرزی در برابر رفتار پادشاهان، سبب شناخت بیشتر محتوای این اثر می شود. این جستار سعی دارد با مطالعه کتابخانه ای، مظاهر رذایل اخلاقی و ناهنجاری های معمول در رفتار پادشاهان را به صورت توصیفی تحلیلی بررسی کند. از نتایج این پژوهش آن است که در دوره های مختلف، برخی پادشاهان دچار انحطاط اخلاقی شده و این رذایل اخلاقی به شکل های مختلف از جمله غرور، نامردمی، زیاده خواهی، جاه طلبی، خشم، شهوت، ناپاک دینی، بدگمانی، استبداد رأی، دروغ گویی، قتل، تهدید و ارعاب، پادشاه کشی و ده ها خصلت زشت دیگر، در رفتار آنان جلوه گر شده است. نتیجه این ناراستی ها عواقب وخیمی همچون ناخشنودی، فقر و فلاکت، از بین رفتن برکت، بدنامی، نابودی مُلک، ویرانی و شورش عمومی برای جامعه در پی داشته و در نهایت به سقوط حکومت منجر شده است. این رفتارها که از متن داستان های شاهنامه استخراج شده، فضای اعتراضی انتقادی را در شاهنامه حاکم ساخته و با اندرزها و پندها در پایان داستان ها باعث زیرساخت تعلیمی شده است.
تحلیل و بررسی حضور عناصر شرقی در فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
107 - 131
حوزه های تخصصی:
بر اساس اصول بینامتنیت، متون وامدار یکدیگرند و شاهکارهای ادبی جهان صرف نظر از نبوغ و نوآوری به کار گرفته شده توسط نویسنده، از این تأثیرپذیری مصون نخواهند بود. فرانکنشتاین یا پرومته در بند شاهکار مری شلی نویسنده انگلیسی در اوایل قرن نوزدهم میلادی است که از جمله رمان های علمی - تخیلی است و تحت تأثیر ژانر وحشت یا سبک گوتیک نوشته شده است. از مطالعه این اثر و و تأمل در احوال نویسنده آن رد پای تأثیرپذیری از ادبیات و اندیشه های شرقی هویداست. تکنیک داستان درونه ای است و حضور برخی بن مایه های شرقی به نظر می رسد در نتیجه آشنایی با آثاری همچون هزار و یک شب که ترجمه اش در آن زمان به شدت شهرت داشته و در دسترس بوده، رنگ و بوی شرقی به خود گرفته است. اظهار نظر برخی شخصیت های رمان همچون ویکتور، هنری کلروال و مخلوق غول آسا و اشاره مستقیم به فلسفه شرق و زبان فارسی و عربی، همچنین وجود دختری عرب به نام صفیه و شرح زندگی او در خلال رمان، جلوه های دیگری از این تأثیرپذیری را باز می-تاباند. در این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی و با رویکرد تطبیقی به مطالعه عناصر شرقی موجود در این رمان ارزشمند پرداخته ایم و به شیوه توصیفی-تحلیلی حاصل مطالعات کتابخانه ای و جستجو در منابع موجود به زبان فارسی و عربی را ارائه نمودیم. نتیجه و حاصل پژوهش های تطبیقی در ادبیات شرق و غرب و مطالعه شاهکارهایی که هرکدام منشأ و مولد آثار متنوع و مبتکرانه بسیاری بعد از خود می باشند و تحلیل منابع الهام بخش و مورد اتکای نویسنده آنها در شناخت بهتر این گونه آثار راهگشاست.
تأثیر پذیری و تفسیر مولانا از قرآن در شیوه کاربرد آرایه مجاز در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به تجلّی آیات قرآن کریم در آثار پارسی گویان، می توان مولانا را سرآمد شاعران و نویسندگان در بهره گیری از آیات قرآن کریم دانست که در مثنوی معنوی به شیوه های گوناگون به بهره گیری گس ترده از آی ات ق رآن کریم پرداخته و از این رو حائز بیش ترین اثرپذیری از قرآن کریم است. مجاز و شکل های گوناگون آن یکی از مهم ترین و مؤثرترین ساختارها و صنایع ادبی در بلاغت به شمار می رود و در قران کریم به شکل های مختلف از آن استفاده شده است که به درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت مجاز در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، ابیاتی از مثنوی را که صور بیانی مجاز آن ها تحت تأثیر آیات قرآن کریم، شکل گرفته است، استخراج نموده، شیوه های اثرپذیری و تفسیر مولانا از قران در شیوه های کاربرد آرایه مجاز در مثنوی و جنبه های گوناگون معنایی و اسرار و رموز بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بلاغت قرآن، علاوه ب ر ت أثیری ک ه ب ر اندیشه و زبان مولانا در مثنوی داشته، در تحوّل و تطوّر انواع مجاز در مثنوی نیز نقش چشمگیری داشته است.
مواجهه در (غیاب!)؛ اصول اساسی دیالوگ میان نظریه های ادبی نامتجانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
181 - 202
حوزه های تخصصی:
چالش نظریه هراسی و نظریه باوری پس از دو دهه، نزد برخی وارد گفتمانی شده است که می توان از آن با نام «گفتمان انتفادی» مطالعات تطبیقی بوطیقای فارسی یاد کرد. این گفتمان، مطالعات تطبیقی ادبیات های نامتجانس فارسی و غرب را به چالش می کشد و می کوشد با نفی ماهوی و مبنایی این قِسم پژوهش ها، موجودیت و ماهیت آنها را انکار کند. برخی از غربی ها به دیگر ادبیات ها به عنوان یک نیروی محرکه می نگرند که می تواند شکاف نظریه ادبی معاصر را پُرکند. شرقی ها نیز این پژوهش ها را فرصتی برای کسب هویت ادبی نظری ازدست رفته و برگشت به گفتمان ادبی جهانی می دانند. هرچند گفتمان انتفادی به شیوه ای نامعتدل درصدد نفی پژوهش های تطبیقی نظری است ولی با این حال موارد موجهی نیز طرح می کند که توجه به آنها برای انجام چنین پژوهش هایی بایسته است و ضرورت تبیین یک دستورالعمل ویژه برای دیالوگ نظریه های ادبی نامتجانس را نشان می دهد. همسو با این هدف این پژوهش با رویکرد توصیفی انتقادی، اصول اساسی دیالوگ نظریه های نامتجانس شآن کینگ را نقد و بسط می دهد. آنچه ایشان به عنوان چهار اصل اساسی دیالوگ استقلال گفتمان، برابری گفتمان، ایضاح دوجانبه و اصل جست وجوی نقاط اشتراک با حفظ تمایز و مکمل های دوجانبه ناهمگونی میان نظریه های ادبی نامتجانس وضع می کند، دستورالعملی کاربردی است که بوطیقای تطبیقی را می تواند وارد مرحله تازه ای از دیالوگ سازد.
تحلیل رئالیستی رمان فلسطین بر اساس نظریه جورج لوکاچ (نمونه موردی: رجال فی الشمس اثر غسان کنفانی)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات دانشی نوپا و بین رشته ای است که در آن تأثیر جامعه بر ادبیات و برعکس، تأثیر ادبیات بر جامعه بررسی می شود. نقد جامعه شناختی رمان به تعامل رمان و جامعه و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر می پردازد. از جمله نظریه پردازانی که با ارائه نظریه رمان، سهم بسزایی در پیشرفت این علم دارد، جورج لوکاچ است. نظریه انتقادی او به نقد شکل و محتوای اثر می پردازد و دارای معیارهای خاصی است که مهم ترین آنها عبارت اند از: رئالیسم، شخصیت نوعی، رابطه علی و معلولی و محتوای اجتماعی. در جستار حاضر، رمان رجال فی الشمس، یکی از برجسته ترین آثار نویسنده مشهور فلسطینی غسان کنفانی براساس رئالیسم در این نظریه مورد نقد واقع شده است. مردم گرایی و رئالیسم انتقادی، ویژگی های بارز رئالیسم لوکاچ است که در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آنها در رجال فی الشمس غسان کنفانی داستان پرداز، پژوهشگر و نظریه پرداز عرصه ادبیات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسنده در این رمان به حقایق جامعه فلسطین پرداخته و زبان جامعه فلسطین را به معنای تحت اللفظی آن بازتولید کرده است. شخصیت ها در تک گویی ها و گفت وگوهای دو نفره و در قضاوتشان، واکنشی نقادانه و زاویه دیدی عاطفی، احساسی و روحی به وضعیت ناگوار فردی و اجتماعی بروز می دهند و بدین ترتیب ویژگی های رئالیسم لوکاچ در این رمان نمود بارزی یافته است.
تحلیل رمان های شاخص عصر پهلوی با رویکرد به نشانه های زوال و مفاسد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
127-151
حوزه های تخصصی:
«ادبیات داستانی» پیوند اندام واری با جامعه و بالطبع «علم جامعه شناسی» دارد. یکی از مهم ترین مباحث مطرح در ادبیات داستانی، توصیف جامعه، انعکاس شرایط و آسیب های اجتماعی است. پژوهش حاضر که در گونه «جامعه شناسی ادبیات» قرار می گیرد، به منظور تحلیل و تبیین مقوله «زوال و مفاسد اجتماعی» در عصر پهلوی انجام شده است. شاخص ترین مفاسد اجتماعی در دوره پهلوی، پدیده تن فروشی بوده است که همچنان یکی از بزرگ ترین مسائل اجتماعی ایران به حساب می آید. یکی از شخصیت ها و تیپ های مطرح در رمان های آن دوران، «زنان روسپی» بودند. شرایط زندگی، مصائب، باورها و علل روسپی شدن آنها در بستر رمان های زمانه به شدت در آن زمان درشت نمایی شده است. در واقع نویسنده های آن دوران تمام تلاش خود را مصروف تشریح شرایط اجتماعی- سیاسی حاکم و مفاسد اجتماعی کرده اند. در عین حال سعی کرده اند تا میان مخاطب و روسپیان، رابطه حسی برقرار کنند. در این پژوهش، شاخص ترین رمان هایی که در دوره پهلوی اول و دوم در ارتباط با زوال و مفاسد اجتماعی خلق شده اند، از جنبه ادبی و جامعه شناختی واکاوی شده اند. جامعه مورد بررسی در این تحقیق، انواع افراد فاسد در جامعه هستند که مسبب اصلی بروز فحشا و مفاسد اجتماعی می باشند. در این راستا هفت رمان مطرح و تأثیرگذار خلق شده در دوره پهلوی بررسی شده است تا ضمن دست یازیدن به حقایق اجتماعی دوران مورد نظر، وضعیت افراد فاسد به دقت و با ریزبینی مورد تحلیل ادبی و جامعه شناسی قرار گیرد.
بررسی جامع تضاد فعلی در غزل های سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
137 - 174
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سعدی، شناخت دقیق وی از زبان فارسی و کارآمدی های آن و استفاده حداکثری از ظرفیت های این زبان است. این بهره گیری چنان هنرمندانه است که خواننده در نگاه نخست، مسحور روانی و فصاحت سخن می شود و چینش هنری کلام را درنمی یابد. یکی از این هنرنمایی ها به کارگیری افعال متضاد است؛ نکته ای که تاکنون به طور دقیق و همه جانبه واکاوی نشده است و توجه به آن لذت حاصل از زیبایی های کلام سعدی را دوچندان می کند. مقاله حاضر چندوچون تضاد فعلی در تمام غزل های سعدی را بررسی و علاوه بر شناسایی و دسته بندی انواع آن و زیرمجموعه های هرکدام، ریزه کاری های ظریف سعدی در به کارگیری این آرایه مانند آوردن متضاد یک فعل از چند فعل که از جهت معنایی به هم نزدیکند، سلبی به کار بردن مترادف فعل و... را به همراه بسامد تمام زوج فعل هایی که به صورت متقابل در غزل های سعدی به کار رفته، همراه با بسامد آن ها ارائه می کند.
تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی مولانا با الهام از نظریه کانت در باب امر والا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
89 - 120
حوزه های تخصصی:
در تلقی کانتی، امر والا در شی ء بی صورت یافت می شود که در بی کرانگی قابل تصور است. وقتی انسان در برابر عظمت و شکوهمندی یک کوه رفیع و با صلابت یا بزرگی و پهناوری یک دریا قرار می گیرد، حکم به والایی می کند و احساسی تحسین آمیز توأم با ناتوانی و هراس (خوف و رجا) به او دست می دهد. از نظر کانت، برای چنین حکم و احساسی، انسان به قابلیت ذهن و پرورش یافتن آن نیاز دارد. در مثنوی و غزلیات شمس، عناصر بیکران و پر عظمت هستی، مانند آفتاب، دریا، کوه و... بسامد زیادی دارند و مولانا با این امور با نوعی احساس احترام و تحسین و در عین حال عجز و هراس مواجه می شود. همچنین او نقش مخاطب آشنا را در فهم امور والا بسیار تاثیرگذار می داند. این مقاله به تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی در پرتو آرای کانت می پردازد.
خطای قلم صنع از نظر پیر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
183 - 210
حوزه های تخصصی:
مشکل سازترین بیت حافظ، بیت مشهور «پیر ما گفت ...» است. نویسنده مقاله کوشیده است که ابتدا شروح متفاوت این بیت را دسته بندی کند و معتقد است که بیشتر شروح، بیان اعتقاد و عقیده شارحان است که از آبشخور مطالعات عرفان اسلامی یا غزلیّات حافظ و شاعران عارف دیگر، نشأت گرفته است. بعضی از شارحان از زاویه بلاغی و شاعرانه به نقد نظریّات شارحان دیگر پرداخته و اظهار نظر کرده اند. سؤال اصلی این مقاله جست وجوی منبع قرآنی برای جنبه طنز و تهکّم در بیت است. از طریق یافتن سندی که در قرآن اثبات کند که پیر حافظ هم امکان دارد، خطا ببیند. این سند از نظر نویسنده در آیه 88 سوره نمل موجود است که اگر پیر خطا ببیند و بگوید خطایی نیست در واقع، خطاپوشی کرده است و این یک طنز است. مرحله دوم طنز آنجا است که صنع در لغت عربی به گواهی قاموس های عربی معنای ضمنی «نیکویی» دارد. بنابراین، سخن پیر پیرامون قلم آفرینش نیکونگار است نه قلم آفرینش مطلق. در این صورت، خطاپوشی پیر آگاهانه، تأدّبی، تربیتی و خوش بینانه می تواند توصیف شود. جنبه دیگر تحقیق، تکمیل معنای «جلال دوانی» است که می گوید: قلم قضا و قدر خطا نمی کند. این مهم از طریق معنای لغوی خطا و صواب، تثبیت و تکمیل شده است و معنای خطا نکردن قلم صنع معادل المقدور کائن گرفته می شود.
ما - راوی مشوش «خانه روشنانِ» گلشیری: چرایی یک روایتگریِ مبهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
31-62
حوزه های تخصصی:
براساس دسته ای از نظریه های روایت شناسی، گاه ممکن است راوی و بیننده رخدادهای داستانی با هم تفاوت داشته باشند. پیوند این دست نظریه ها در قالب های داستانی ای که خود به لحاظ ساختمان، صناعت محور و دارای ساختار های غیرمتعارف اند، باعث پیچیدگی فزاینده روایت می شود. «خانه روشنان» از مجموعه داستان نیمه تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری، از این گونه داستان هاست. روایت این داستان با ساختاری مبتنی بر زاویه دید اول شخص جمع، در کنار برهم خوردگی نظم زمانی و ابهام هایی که در فرایند فهم کیستی روایتگر داستان وجود دارد، شناخت راویان را با مشکل مواجه کرده است. این نوشته سعی دارد با تکیه بر زاویه دید این داستان، ویژگی های منحصربه فرد راویان را که شامل سیلان آگاهی و انسان وارگی است، بررسی کند و نشان دهد گزینش هوشمندانه روایتگر جمعی چگونه توانسته است با منسجم نگه داشتن زبان روایی، درعین غیرمتوازن بودن آگاهی راوی در بخش های گوناگون روایت، انسجام ساختاری داستان را حفظ کند.
بلبلستان فوزی موستاری در گفتگوی بینامتنیتی با آثار کلاسیک ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طول حکومت پانصد ساله امپراتوری عثمانی در بوسنی و هرزگوین شعرا و نویسندگانی ظهور کرده بودند که آثار خود را به زبان فارسی و به تقلید از سعدی، جامی، رومی و دیگر شعرا و ادیبان نامدار ایرانی نوشته و آثار مهم و زیبایی از خود به جا گذاشته اند. بی شک فوزی موستاری (۱٨ قرن میلادی) یکی از بر جسته ترین ادیبانی است که به تقلید از آثار کلاسیک فارسی، اثر ارزشمندی بلبلستان خلق کرده است.هدف اصلی این مقاله آن است که اثر بلبلستان با دیگرآثار کلاسیک ادبیات فارسی از نظرگاه رابطه بینامتنیتی بررسی و تحلیل شود. در مورد استفاده از درون مایه ها و موضوعات دیگر آثار باید گفت که فوزی عموما از بهارستان جامی استفاده کرده است هرچند که موضوعات مشابه با گلستان سعدی نیز در اثر او مطرح شده است. همچنین علاوه بر بهارستان از نفحات الانس جامی برای داستانهای خود ایده و افکار و موضوعات گرفته است. بجز این آثار درون مایه ها و موضوعات را از دیگر منابع همچون تذکره الاولیا اثر فریدالدین عطار و کشف المحجوب اثر معروف صوفیانه از علی بن عثمان هجویری نیز گرفته است. فوزی همه این داستانها و موضوعات را با گسترش سبکی و موضوعی در اثر خود جا داده است.