نقد ادبی

نقد ادبی

نقد ادبی سال سیزدهم پاییز 1399 شماره 51 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی اثباتی زاویه خیال در تشبیهات حروفی شعر سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سبک شناسی سبک سنجی زاویه خیال تشبیهات حروفی سبک خراسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 411 تعداد دانلود : 258
بسامد ها متغیر هایی تعیین کننده در دانش سبک شناسی هستند و به کار گیری روش های تحلیل آماری در ارزیابی بسامد ها نتایج سبک شناختی سنجیده تری را به همراه خواهد داشت. آمار توصیفی نمی تواند کمیّت های پر نوسان و دارای رفتار نا منظم را به روشنی تبیین کند. از همین روی روش های آمار استنباطی در نتیجه گیری از متغیر های کمّی نا متوالی بسیار سودمند خواهد بود. سبک شناسی مرتبط با تحلیل های رایانه ای را سبک سنجی می نامند که در حوزه زبان فارسی چندان رایج نبوده است. در این مقاله، نویسنده بسته تر شدن زاویه خیال در چهار گونه ساختمان تشبیه را به ترتیب از 1 تا 4 درجه بندی کرده و سپس رابطه میان فشرده تر شدن زاویه خیال با بسامد تشبیهات حروفی را در دیوان دوازده تن از شاعران شاخص سبک خراسانی در گذر زمان ارزیابی کرده است. از آنجا که بسامد گونه های تشبیهات حروفی از لحاظ ساختمان و فشرده شدن زاویه خیال در ساختمان این دست تشبیهات رفتار سبکی مشخصی را نشان نمی دهد، با استفاده از ضریب هم بستگی پیرسون در نرم افزار رایانه ای SPSS به تحلیل استنباطی آمار ها پرداخته شده است. با توجه به نتایج کمّی برآمده از این نرم افزار که گویای ضریب هم بستگی 374/. و سطح معناداری 626/. است و مقایسه این اعداد با شاخص های تعریف شده برای ضریب هم بستگی (1+ و 1-) و سطح قراردادی معناداری، رابطه مثبت و مستقیم میان متغیرها (نازک تر شدن خیال و فشردگی زاویه تشبیه با بسامد تشبیهات حروفی) تأیید می شود. به زبان سبک شناسی، یعنی فشرده تر شدن زاویه تشبیه در سبک خراسانی به معنای افزایش بسامد تشبیهات حروفی دارای ساختمان بسته تر بوده و این رخداد سبکی از هنجار های مسلط بر سبک دوره پیروی کرده است.
۲.

ما - راوی مشوش «خانه روشنانِ» گلشیری: چرایی یک روایتگریِ مبهم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساخت گرایی زاویه دید هوشنگ گلشیری خانه روشنان روایت شناسی ما-روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 698 تعداد دانلود : 661
براساس دسته ای از نظریه های روایت شناسی، گاه ممکن است راوی و بیننده رخدادهای داستانی با هم تفاوت داشته باشند. پیوند این دست نظریه ها در قالب های داستانی ای که خود به لحاظ ساختمان، صناعت محور و دارای ساختار های غیرمتعارف اند، باعث پیچیدگی فزاینده روایت می شود. «خانه روشنان» از مجموعه داستان نیمه تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری، از این گونه داستان هاست. روایت این داستان با ساختاری مبتنی بر زاویه دید اول شخص جمع، در کنار برهم خوردگی نظم زمانی و ابهام هایی که در فرایند فهم کیستی روایتگر داستان وجود دارد، شناخت راویان را با مشکل مواجه کرده است. این نوشته سعی دارد با تکیه بر زاویه دید این داستان، ویژگی های منحصربه فرد راویان را که شامل سیلان آگاهی و انسان وارگی است، بررسی کند و نشان دهد گزینش هوشمندانه روایتگر جمعی چگونه توانسته است با منسجم نگه داشتن زبان روایی، درعین غیرمتوازن بودن آگاهی راوی در بخش های گوناگون روایت، انسجام ساختاری داستان را حفظ کند.
۳.

کارکرد اصل «نقش و زمینه» در تحلیل «آی آدم ها» اثر نیما یوشیچ (با رویکرد شعرشناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شعرشناسیِ شناختی نقش و زمینه نیما یوشیج آی آدم ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 533 تعداد دانلود : 480
نقش و زمینه یکی از ابزارهای تحلیلی متن در رویکرد شناختی است که بنیان های روان شناختی دارد؛ به همین علت تحلیل هر اثری با ابزارهای شناختی به گونه ای رابطه ای زیستی با هستی انسان خواهد داشت و بدین صورت، آثاری که با رویکرد شعرشناسی شناختی نقد و بررسی می شوند، از یک سو دارای امکان بررسی بر سه محور مؤلف، متن و خواننده هستند و از سوی دیگر به نقد اثر ارزشی هستی شناختی می دهند؛ چراکه در راستای اندام، مغز و زیست انسان حرکت می کنند. نقش و زمینه اول بار در نظریه گشتالت مطرح شد و بعدها در شعرشناسی شناختی کاربرد ادبی یافت؛ به گونه ای که می توان گفت وجود تمایز میان نقش و زمینه از لحاظ ادراکی باعث فهم معنا می شود؛ چراکه درصورت نبود نقش، انسان همه چیز را مسطح دریافت می کند. نقش با ابزارهای مختلفی در متن ایجاد می شود که عبارت اند از: تکرار یک بخش، نام گذاری غیرمتعارف، ساخت استعاره های تازه، چیدمان نحوی غیرمتعارف، استفاده از جناس و یا به کارگیری موسیقی درونی در متن و هر شگردی که باعث برجستگی بخشی از متن و درنهایت هنجارگریزی می شود. در این پژوهش، شعر «آی آدم ها» اثر نیما یوشیج بررسی شده است تا چگونگی کاربرد نقش و زمینه برای تحلیل جهان شعر و نیز توجیه چرایی شکستن اوزان عروضی به لحاظ شناختی نشان داده شود. این مقاله درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که ابزارهای تحلیلی نظریه شناختی که دارای پایه های عصب شناختی و روان شناختی هستند، چگونه می توانند جهان فکری نیما یوشیج را مبنی بر درنظر گرفتن «خود» به عنوان هسته آگاهی و «دیگری» به منزله حافظه تاریخی تفسیر کنند و شعر را در سه اپیزود به لحاظ کاربرد نقش و زمینه و نیز شمایل گونگی میان صورت و معنا به منظور بازتاب عدم گفت وگو میان خود و دیگری در خلال تاریخ از نگاه مؤلف تقسیم کنند. فرضیه این پژوهش بازنمایی و بازآفرینی جهان مؤلف مخاطب از خلال صورت ساختاری متن در انعکاس نسبت خود با دیگری است. نتیجه تحقیق نشان داد صورت (چیدمان ساختاری) در اثر ادبی همان معنایی است که جهان متن آن را می سازد و بررسی جهان معنا منفک از جهان صورت نیست که این انطباق شناختی صورت و معنا، خود یکی از دلایل اثرگذاری و ماندگاری این شعر در خلال تاریخ ادبی است.
۴.

لایه نگاری فضای کربلا در شعر برمبنای نقد جغرافیایی وستفال مطالعه موردی: محتشم کاشانی، موسوی گرمارودی، جورج شکّور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای کربلا نقد جغرافیایی فضا زمانمندی لایه نگاری وستفال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 313 تعداد دانلود : 705
فضای کربلا از دیرباز تا امروز بسیار متکثر و پویا بوده و به همین دلیل تصاویر ذهنی نویسندگان نیز از این فضا متکثر و پویاست. نقد جغرافیایی از رویکردهای جدید میان رشته ای است که به فضا به عنوان یکی از دستاوردهای مهم دوران پست مدرن توجه خاصی دارد. این نقد تعامل میان سوژه و فضا را درنظر می گیرد و از فضای جغرافیایی به فضای تخیلی در ادبیات گذر می کند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه تأثیر رسوب گذاریِ فضا بر خوانش مخاطب از اشعار شاعران مورد مطالعه است. این رسوب گذاری فضا نیز بر اثر انباشتگی زمانی رخ می دهد و موجب می شود لایه های مختلف متنی در فضا و جغرافیا شکل بگیرد. بر این اساس، پژوهشگران با توجه به اصل فضا زمانمندیِ نقد جغرافیاییِ وستفال، به دنبال کشف لایه های فضا زمانیِ شکل دهنده فضای کربلا در این اشعار هستند. نتیجه حاکی از آن است که این لایه ها قابلیت معرفی فضا و هویت بخشی به شاعر را داشته و آن ها با ایجاد دیالکتیک بین خود و دیگری، هویت خود را آشکار و هویت دیگری را افشا می کنند. همچنین با توجه به اصل چندکانونگیِ وستفال که به نگاه های متفاوت ازجمله نگاه درون زاد، برون زاد و دگرزاد توجه دارد، در بررسی فضای کربلا نگاه شاعر مسیحی به عنوان نگاه برون زاد درمقابل نگاه شاعر مسلمان (نگاه درون زاد) درنظر گرفته شده است و تلاش می شود تا هم گرایی میان این سه شاعر مشخص شود.
۵.

بررسی سازوکارهای سکوت و حذف در روایت اعتمادناپذیر و تأثیر آن در عناصر روایی، از منظری ساخت گرا با تأکید بر رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سکوت روایی خلاء عناصر روایت راوی ناموثق رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 504 تعداد دانلود : 550
روایت شناسی ساختارگرا با خلأ روش ها و پژوهش هایی مواجه است که الگویی برای بررسی سکوت و حذف و خلأ در متن پیشنهاد دهند. این مقاله با روشی متن محور و شیوه ای تحلیلی بنیادین، با آمدوشد میان متن و مباحث روایت شناسی، به بررسی وجوه سکوت و حذف و خلأ در روایت پرداخته است. متن انتخاب شده رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها است که به شیوه اعتمادناپذیر به روایت درآمده است. یکی از کاربردی ترین روش ها در تشخیص راوی ناموثق و ابعاد اعتمادناپذیری متن، بررسی سکوت ها و حذف های روایی است. شیوه روایتگری و عناصر وابسته ای همچون کانون دید، فاصله، الگوی معیار، روایت شنو و انگیزه راوی بر گونه های حذف در روایت اثر می گذارند یا از خلأها و گسست های روایت نامعتبر اثر می پذیرند. دیگر عناصر ساختاری روایت نیز بر ایجاد خلأ و سکوت و شیوه های پوشاندن آن اثرگذارند. فرم می تواند به مثابه تمهیدی تمرکززدا برای پوشاندن سکوت به کار گرفته شود یا با ایجاد خلأ باعث تعلیق در متن شود. زمان پریشی در نقش ایجادکننده یا پوشاننده سکوت و خلأ در روایت عمل می کند. بسامد مکرر شیوه ای است برای نمایاندن و نیز پوشاندن خلأهای روایت. همچنین بررسی ارتباط بین رویدادهای هسته ای و کنش یارها و نیز ترکیب پی رفت ها روش دیگری است برای درک ابعاد سکوت و تمهیدات پنهان کننده حذف در روایت.
۶.

نقد و بررسی آثار منثور بازنویسی شده درباره شخصیت گرشاسب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرشاسب بازنویسی بازآفرینی کودک داستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 10 تعداد دانلود : 672
بازنویسی و بازآفرینی یکی از روش های انتقال متون کهن ادب فارسی به خوانندگان امروزی است. گرشاسب نامه ی اسدی طوسی یکی از متون پهلوانی برجسته در حوزه ادب فارسی است که در سال های اخیر برپایه آن بازنویسی و بازآفرینی های منثوری شکل گرفته است. در این نوشتار، در دو بخش جداگانه تحت عناوین بازنویسی و بازآفرینی، به سنجش محتوایی آثار بازتولیدشده با گرشاسب نامه پرداخته می شود تا ضمن بیان شیوه کار، میزان پایبندی و دخل وتصرف هرکدام از نویسندگان نسبت به منابع اصلی از نظر کمّی و کیفی نشان داده شود. براساس نتایج به دست آمده، نویسندگان امروزی با استفاده از دو منبع اوستا و متون پهلوی، و گرشاسب نامه با دو شیوه افزایش شخصیت و کنش های داستانی و ترکیب رویدادهای منابع مختلف به بازآفرینی و بازنویسی ماجراهای این شخصیت اساطیری و پهلوانی اقدام کرده اند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴