فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
بدیع دانشی است که با آن زیبایی سخن آشکار می شود. علم آرایش کلام است که زبان معمولی را با صنایع و عناصر زیبایی آفرین به شعر تبدیل می کند و به گفته بزرگان بلاغت، علم بدیع، زیوری است که سخن را بدان می آرایند. اشعار مذهبی و عاشورایی نیز سرشار از صنایع بدیعی و آرایه های زیبایی شناسانه هستند. یکی از شاعران مذهبی سرای عهد قاجار، فدایی مازندرانی است که اشعار وی دارای ظرفیت های زیباشناسانه بدیعی از نوع لفظی و معنوی است. این مقاله به روش کتابخانه ای، به بررسی منظومه فدایی مازندرانی از این منظر پرداخته است و داده های کمی و کیفی حاصل از واکاوی عوامل زیبایی آفرین بدیعی شعر این شاعر را به شکل توصیفی تحلیلی ارائه کرده است. جامعه آماری پژوهش، دیوان فدایی مازندرانی و نمونه آماری، مقتلِ چهارم این اثر است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که از میان عناصر بدیع لفظی، از شیوه موازنه بیشتر از ترصیع بهره گرفته شده است. در صنعت جناس، تنوع جناس ها به خوبی مشاهده می شود و در بحث تکرار، گونه های مختلف این صنعت به تناسب مضمون و محتوای شعر استفاده شده است.
مطالعه و بررسی شگردهای طنزپردازی در اشعار ایرج میرزا
حوزه های تخصصی:
ایرج میرزا، متولد 1253 ه. ش، یکی از مهم ترین شاعران موفق دوره مشروطه در طنزپردازی است و به او لقب «سعدی نو» را داده اند. از مهم ترین دلایل موفقیت طنزهای او، به کارگیری طیف وسیعی از شگردها و سازوکارهای خلق طنز در ساختار اشعار اوست. اشعار ایرج میرزا بیشتر برگرفته از واقعیات اجتماعی است که در آن ها با دیدگاهی انتقادی و تند به بازتاب مسائل اجتماعی می پردازد. پژوهش پیش رو بر آن است تا با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی- تحلیلی، شگردهای طنزپردازی را در اشعار این شاعر، مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. حاصل مطالعات نشان می دهد که ایرج میرزا برای بیان طنز خود و تأثیرگذاری بیشتر آن بر مخاطب از شگردها و شیوه های مختلفی استفاده می کند و رمز موفقیت طنزهای او در بهره گیری از همین شگردهاست؛ از مهم ترینِ این شگردها می توان به کوچک سازی، تشبیه به حیوانات، نفرین و دشنام، خراب کردن سمبل ها، انتقاد از خویش، مناظره، تابوشکنی دینی، کنایه و ردیف های طنزآمیز اشاره کرد. حاصل سخن اینکه، شگردهای طنزِ مورداستفاده ایرج میرزا در ارائه مفاهیم موردنظر تأثیر بسزایی دارند.
واکاوی ویژگی های زبانی منظومه های علی نامه ربیع و خاوران نامه ابن حسام خوسفی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
125 - 149
حوزه های تخصصی:
منظومه علی نامه، نخستین منظومه حماسی شیعه که در سال های اخیر کشف و معرفی شده است دریچه های تازه ای را در پژوهش های ادبی حوزه حماسه دینی بر روی پژوهشگران گشود. خاوران نامه نیز یکی دیگر از آثار مهم حماسه دینی در ادبیات فارسی است. در این پژوهش، سعی شده است این دو اثر منظوم ازلحاظ زبانی بررسی و مقایسه تطبیقی شوند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، علی نامه ربیع به تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی و خاوران نامه ابن حسام خوسفی است که به دلیل چاپ نشدن منظومه کامل آن، از تازیان نامه (خلاصه خاوران نامه) به تصحیح حمیدالله مرادی استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که هر دو منظومه در سطح زبانی، در زمینه انتخاب واژه ها اشکالات مختصری دارند؛ ولی تنوع زبانی و ترکیب سازی در خاوران نامه بیشتر بود. بسامد زیاد کلمات عربی، ترکیب سازی، عبارات تکراری نیز از ویژگی های مشترک دو منظومه بود. در سطح آوایی هم، در هر دو منظومه ایرادات مختصری در زمینه قافیه و وزن دیده شد. ویژگی های سبک خراسانی هم در علی نامه بیشتر از خاوران نامه بود. در سطح نحوی هم هر دو منظومه، هنجار گریزی های مختصری داشتند.
نقد صوفی (آسیب شناسی تصوف اسلامی)
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
150 - 172
حوزه های تخصصی:
تصوف به عنوان نظام فکری فراگیر، در اعضا و جوارح فرهنگ ما ایرانیان، به رغم این همه دگرگونی و دگرگیسی، ریشه دوانده است و بخش گسست ناپذیری از فکر و فرهنگ ما محسوب می شود؛ به گونه ای که تصور فرهنگ ایرانی بدون این عنصر مسیر نیست؛ اما این تصوف در طول تاریخِ دورودراز خود، دوست و دشمنان زیادی داشته است و البته خواهد داشت. بر این اساس ما در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی نقد صوفیان (درون مکتبی) و با تکیه و تأکید بیشتر غیر صوفیان (برون مکتبی) از جریان تصوف هستیم تا از میان این دو نوع تفکر انتقادی به شناخت بهتر و بیشتری از جریان تصوف دست یابیم. در جریان نقد درون مکتبی ابن جوزی را به عنوان نمایده این گروه برگزیده ایم. در پایان نتیجه ای که حاصل شده است، این است که از همان روزگار آغاز تصوف، این نحله فکری بر پایه تفکر انتقادی ایجادشده است و نقد جزو جدایی ناپذیر آن محسوب می شود.
تحلیل تطبیقی ساختار دیباچه های کتب تاریخ و تذکره های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
109 - 138
حوزه های تخصصی:
دیباچه دروازه ورود خواننده و نویسنده به متن اصلی است. سنّت دیباچه نویسی در سده های چهارم و پنجم هجری رونق گرفت و در دوره تیموری به نقطه اوج و اعتلای خود رسید. دیباچه نویسی در دوره صفوی نیز ادامه یافت و با نوآوری ها و دگرگونی هایی همراه بوده است. تاریخ نگاری و تذکره نویسی دو زمینه ای است که در عصر صفوی توجّه ویژه ای به آن ها شده است. در این جستار، ساختار دیباچه-های متون منثور عصر صفوی و ارکان تشکیل دهنده آن ها با تکیه بر کتاب های تاریخ و تذکره ها به روش تحلیلی توصیفی بررسی و نقاط اشتراک و افتراق آن ها تبیین شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که هرچند نویسندگان عصر صفوی در نوشتن دیباچه ها از سنّت دیباچه نویسی در ادوار گذشته تبعیت کرده اند، امّا ساختار دیباچه های متون مورد بررسی با تغییراتی همراه بوده است. نعت و منقبت اهل بیت (ع) بخصوص مدح حضرت علی (ع) و رساندن نسب ممدوح به امامان معصوم به دلیل رواج مذهب تشیّع در عصر صفوی، از اختصاصات دیباچه های متون منثور این دوره است. مورّخان و تذکره نویسان در نگارش حمد و ثنای الهی، نعت و منقبت پیامبر (ص)، فصل الخطاب، معرّفی نویسنده، سبب تألیف کتاب، تأکید بر اهمّیت موضوع کتاب تقریباً عملکرد یکسانی داشته اند؛ امّا در پرداختن به ستایش مُهدَی الیه (اهداشونده)، نعت و منقبت اهل بیت (ع)، تاریخ تألیف و وجه تسمیه کتاب، ذکر منابع اثر و خاتمه دیباچه متفاوت عمل کرده اند. همچنین در پردازش مطالب تذکره نویسان نسبت به مورّخان به تفصیل سخن رانده و بیانی ادیبانه تر داشته اند.
تحلیل کهن الگوهای «سایه» و «پیرخردمند» در طوطی نامه ضیاء الدین نخشبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
124 - 143
حوزه های تخصصی:
طوطی نامه اثر ضیاءالدین نخشبی، عارف قرن هشتم هجری، داستانی تعلیمی، پندآموز و با موضوع محوری فریبکاری زنان، با ساختار داستان در داستان به شیوه هزار و یک شب است. موضوع اصلی بسیاری از این داستان ها، جدال بین خیر و شر و سعادت و شقاوت است و نویسنده در این داستان ها در پی رسیدن به نتیجه اخلاقی برای مخاطب است؛ به همین سبب، فرض بر این است که این ویژگی ها از یک سو با آموزه های عارفان مسلمان و ریاضت ها و مجاهدت هایی که آنها در سیر و سلوک عارفانه خویش بر نفس سرکش تحمیل می کنند و از سوی دیگر با کهن الگوهای سایه و پیرِخردمند در نزد یونگ، منطبق هستند. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی و با رهیافت نقد روانکاوانه در پی اثبات این فرضیه و پاسخ به این پرسش هاست که چگونه داستان های عامیانه طوطی نامه قابلیت تطبیق با دو کهن الگوی مذکور را دارند و این کهن الگوها چگونه در تکمیل فرایند ناخودآگاه جمعی و رسیدن به کمال و تعلیم مسائل اخلاقی مؤثر واقع شده اند؟. فرجام سخن حکایت از آن دارد که این کهن الگوها در مشاجرات طوطی و خجسته کاملاً مشهود است. اصرار خجسته در دنیاطلبی و کام گرفتن از معشوق و بیم و هشدار از سوی طوطی به خجسته، جلوه ای از رابطه نفس اماره و نفس مطمئنه است که با کهن الگوهای سایه و پیرخردمند تحلیل پذیر و درخور واکاوی است. کهن الگوی سایه در این داستان ها به صورت حماقت و نادانی، حیله و نیرنگ، خباثت، خیانت، حرص و طمع، شهوت رانی و... و کهن الگوی پیر فرزانه در هیأت پادشاه، طوطی سخنگو، حکیم، وزیر، دایه، پیرزن معمّر و عناصر طبیعی همچون باد و دریا نمایان می شود.
دگراندیشی در اشعار اسماعیل شاهرودی(از 1332 تا 1357 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
144 - 172
حوزه های تخصصی:
دگراندیشی، شیوه نگرش متفاوت و ناسازگار با اصول حاکمیت، باورهای دینی و سنّت های اجتماعی است که با رویکردی تعقلی و تخیّلی، دیدگاهی تازه بیان می دارد. این رویکرد با سلطه استبداد، استمرار جهل و تحجّر جهت گیری متضاد دارد و جنبه های ستیزه جویانه آن مؤلّفه های متنوّعی در افکار شاعران نوپرداز پدید می آورد. با تحلیل و توصیف محتوای مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی به روش کتابخانه ای مشخص خواهد شد که در زمینه های فکری این شاعر به ظاهر گمنام چه اندیشه ها و آرمان های تأثیرگذار و برجسته اخلاقی و تعلیمی وجود دارد. در نتیجه متناسب با تأثیرات حوادث مهم تاریخی از وی، مبارزی عدالت طلب، آزادی خواه و الهام بخش تصویر می گردد. او مبارزه را برای مساوات، آگاهی را برای آزادی خواهی و دانایی را برای گذار از کاستی های سنّت به کار می بندد. با مطالعه زمینه های فکری مساوات جو، فساد ستیز، ضد استعماری، جهل ستیز، صلح طلب و انسان مدار شاهرودی در مقایسه با شاعران غیر متعهد، لذت طلب، وابسته به حاکمیت و فردگرا، کارکرد ارزش های اخلاقی و انسانی ازیادرفته برجسته می گردد و پیوند تاریخی اصالت های فکری فرهنگ ایرانی پایدار می ماند. افکار دگراندیشانه شاهرودی، نواقص سنّت های اجتماعی را نمودار می سازد، ریشه های ساختار حاکمیت استبداد را بر ملا می نماید و توانمندی های نهاد دین را برای هماهنگی با نیازهای روزآمد آشکار می کند.
بررسی تطبیقی مردم شناسی فرهنگی در منظومه «مهر و وفا»، در ادب کلاسیک فارسی و عامیانه کُردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
296 - 316
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که منظومه های غنایی شعر فارسی در نوع خود بیش ترین الگوهای فرهنگی و نشانه های تمدن را بازنمایی می کنند. بررسی این داستان ها از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی (که پایه های اصلی آن فرهنگ عامه است)، نگرشی نو به آن هاست و پژوهشگران را با دو گزینه آشنا می سازد: یکی بررسی فرهنگ مردم در محتوای داستان ها و دیگر تأثیرگذاری فرهنگی راوی است با توجه به فرهنگی که در آن پرورده شده است و این در تمامی داستان هایی که راویان مختلف دارند، صدق می کند. در این پژوهش که دانستنی های مختلف ادبی و فرهنگی نهفته در ادب عامه کُردی «بیت» در مقابل با منظومه های ادب کلاسیک فارسی مقایسه و بررسی شود، به ویژه آن جا که ساختار و محتوای این آثار با اصول داستان سرایی مطابقت داشته باشد، می تواند در بخش مطالعات مردم شناسی فرهنگی کار ارزنده ای باشد. این پژوهش به توصیف و تحلیل مولفه های فرهنگی از دیدگاه مردم شناسی در منظومه «مهر و وفا» در ادب کلاسیک فارسی و ادب عامیانه کُردی به روایت مام احمد لطفی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است بیشتر مولفه های مردم شناسی در این منظومه نمود پیدا کرده است و میزان شباهت ها نسبت به تفاوت ها بیشتر است و این نشان دهنده بینامتنیّت بین منظومه فارسی و کُردی است. دیگر آن که روایت های کُردی داستان، هرچند در کلیّات، مضمون و مفهوم، مطابق با روایت های فارسی هم نام مذکور است، اما هم در قالب و فرم و هم در محتوا به ویژه تغییرات و تحولات فرهنگ عرفانی، حماسی و غنایی در دوره های گوناگون است.
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزه های تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.
تحلیل آثار آچه به و ساعدی از منظر ادبیات اتوپیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
300 - 320
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی عرضی آثار هنری اخیرا مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این مقاله موضوع آرزوی داشتن زندگی آرمانی در موضوعات داستان در آثار برگزیده چینوا آچه به و غلامسحین ساعدی مورد بررسی قرار گرفت. آچه به، راه رسیدن به رستگاری را در پایان دادن به استعمارگری غرب، نجات وطن، برگشتن به رسم و رسومات و فرهنگ اصیل آفریقا می داند؛ ساعدی راه رسیدن به زندگی آرمانی را در سکوت و آرامش زندگی روستایی و خلاصی از مشکلات و گرفتاری های زندگی مدرن و رهایی از مشکلات روحی و روانی می یابد. هر دو نویسنده در انتخاب شخصیت های داستان و صحنه پردازی ها در مسیر اهداف هنری خود، وجوه مشترک زیادی دارند. در این مقاله، دو بازیگر نقش اصلی داستان، ایده ها و اسیده ال ها، طرز فکر و تفکرات آن ها از هستی و آرزوهای آرمانی و شیوه انتخاب صحنه و تاثیر پذیری آنها از جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی تجزیه و تحلیل و تشابه آنها مشخص شد.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک در موضوع شهید و شهادت در اشعار پایداری معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
470 - 487
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری مضامین گسترده و متنوعی دارد که یکی از شاخص ترین آنان شهید و شهادت است. شهید و شهادت مقوله ایست که در اغلب نبردهای مقدس از آن یاد می شود و روی سخن بسیاری از شاعران عرصه مقاومت با آنان است. در دین اسلام نیز به این مساله اهمیت والایی داده شده و اسلام کسانی را که در راه خدا جانفشانی می کنند و جان خود را از دست می دهند زنده نمی پندارد. بلکه زندگانی هستند که در نزد خدای خود آرمیده اند. بزرگداشت و تکریم شهیدان میهن که جان خویش را در راه پاسداری از وطن و دین ایفا کردند نیز از مضامین دیگر شعر پایداری است.این پژوهش در صدد بررسی تطبیقی مفهوم شهید و شهادت در اشعار شاعران ایران و عرب است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعران معاصر انقلابی ایران و عرب، در اشعار خویش از این مفهوم، بسیار بهره برده اند و در اشعار ایشان مضامینی مربوط به شهید و شهادت شامل : ستایش مقام شهید، انتقام خون شهید، مرثیه سرایی برای او و به کارگیری نماد، است.
بررسی تطبیقی ساختارهای اجتماعی در آثار زیدری نسوی و نجیب محفوظ براساس نظریات ساختارگرایانه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
567 - 595
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی تکوینی در جامعه شناسی ادبیات، یکی از شاخه های نوین در پژوهش های ادبی معاصر است که فیلسوفان جامعه شناس و ادیبی چون لوسین گلدمن و رهبر فکری او یعنی جورج لوکاچ، بدان محور متکی بوده اند و بر طبق آن دیالکتیک نگرش حاکم بر مؤلف و فضای تاریخی، اجتماعی همراه با اقتصاد سیاسی، معیارهای کلی گرایانه ای را به لحاظ ساختار گرایی تکوینی و جامعه شناسی ادبی مطرح می شود.
نفثه المصدور اثر زیدری نسوی یکی از آثار مهم ادبی و جزیی از اسناد تاریخی، اجتماعی در ادبیات فارسی است که از قرن هفتم مصادف با اواخر دوران خوارزمشاهیان و اوایل دوران مغول برجای مانده است. آثار نجیب محفوظ نویسنده معروف مصری و برنده جایزه نوبل ادبی در سال 1988 نیز درباره نوع زندگی اجتماعی مردم زمانه و سلطه بیگانگان بر کشورش و فقر اقتصادی و فرهنگی است.
در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و پژوهش بر أساس مکتب تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی آثار زیدری نسوی بالأخص نفثه المصدور و نجیب محفوظ با نگاه ساختارگرایانه گلدمن پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زیدری نسوی و نجیب محفوظ در آثارشان نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه عصر خود بی تفاوت نبوده و سعی داشته اند تا با نشان دادن مشکلات اجتماعی و هم چنین با استفاده از قدرت قلم خود واقعیت های جامعه را در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی به تصویر بکشند.
تحلیل و تطبیق ساختار روایی قطعات ابن یمین فریومدی و غزل قطعه های آرش آذرپیک بر اساس الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
641 - 670
حوزه های تخصصی:
منتقدان بسیاری از جمله مکتب پاریس به بررسی ساختارها و فرم های روایی و بررسی عناصر و قوانین ترکیب آن ها پرداخته اند. از جمله می توان الگوی گریماس را نام برد که با ابداع نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، طرحی بر پایه چگونگی روابط بین واحدها، پیشنهاد می کند. معناشناسان مکتب پاریس و گریماس معتقدند واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. لذا روایت گونه ای شبیه سازی از واقعیت است. در این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ با بررسی تطبیقی قطعه های ابن یمین و آثار آرش آذرپیک براساس الگوی کنشی گریماس درصدد پاسخ به این پرسش است که چه نوع رابطه ای (تقلیدگرا، احیاءگرا، ابداع گرا، بدعت گرا، فراگرایی) بین آثار این دو برقرار است. در واقع هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق و درک هر چه بهتر نسبت به قطعه های ابن یمین و آرش آذرپیک و شناخت الگوی گریماس است و نتیجه می گیرد که ساختار روایی قطعه های آرش آذرپیک نسبت به ابن یمین ابداع گرایانه است.
مقایسه تطبیقی عناصر چهارگانه طبیعت در اشعار منتخب افسانه شعبان نژاد و سنیه صالح (شاعر عرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
752 - 779
حوزه های تخصصی:
عناصرچهارگانه طبیعت در باورهای کهن اساس جهان ودرواقع پایه ی جهان را تشکیل می دادند واز عناصری هستند که در فرهنگ بشری با آفرینش هستی گره خورده اند.
هدف از این پژوهش،مقایسه تطبیقی موضوعات مربوط به عناصر چهار گانه طبیعت در اشعار منتخب افسانه شعبان نژاد (شاعر فارسی زبان)و سنیه صالح (شاعر عرب زبان) پس از معرفی اجمالی این دو ادیب ،به این صورت انجام شده که موضوعات وصف عناصر طبیعت به صورت جداگانه بررسی و شیوه پرداختن به این مفاهیم همراه با شاهد مثال ذکر شده است .
در این مقاله به تعابیر پر تکرار شاعران مورد نظر پیرامون طبیعت پرداخته شده و از نظر کمی شاعرعرب بیشتر از شاعر فارسی زبان به خلق اثر پرداخته در حالی که شاعر فارسی زبان از واژگان آرام بخش و با نشاط در مقابل استفاده ی شاعر عرب زبان از کلمات خشن و ترس و وهم ،آثاری کیفی تر آفریده است .
بدون تردید طبیعت و مظاهر آن از مبانی اصلی اشعار سنیه صالح و افسان شعبان نژاد است و در مقاله حاضر با بهره گیری از منابع منتخب دو شاعر کودک ونوجوان به بررسی تطبیقی عناصر چهارگانه طبیعت (آب،باد،خاک وآتش) و برخی واژه ها و تعابیر مرتبط با عناصر طبیعت پرداخته شده است.
تحلیل طرح واره های حجمی در سروده های نیما یوشیج
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی در مطالعه زبان است که به بررسی رابطه میان زبان انسان، ذهن او و تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. در علوم شناختی برای توجیه مفهوم سازی استعاره از طرح واره ها استفاده می شود که غالباً تصوری اند؛ یعنی براساس مفاهیم بنیادین ذهن ما شکل می گیرند و برای توصیف موضوعات انتزاعی و اندیشیدن استفاده می شود. بر این اساس، انسان تجربیات خود را از جهان خارج به صورت مجموعه ای از ساخت های مفهومی و زبانی در ذهن انبار می کند و به خارج در قالب کلام و نوشتار تراوش می دهد. حال این پرسش پیش می آید که جهان ذهنی نیما چه تأثیری در شکل گیری طرح واره های تصوری حجمی در شعر او داشته است؟ به بیان دیگر، طرح واره های تصوری حجمی شعر نیما چه مبنا و منبعی دارند و از کجا سرچشمه می گیرند؟ پژوهش حاضر می کوشد، ضمن بررسی طرح واره های تصوری حجمی در شعر نیما، با رویکرد زبان شناسی شناختی و معناشناختی به عنوان زیرمجموعه آن، به این سؤال پاسخ داده و با توجه به رویکرد مدنظر تصویری جامع از طرح واره های تصوری شعر نیما به دست دهد. تحقیق حاضر، پژوهشی نظری، توصیفی – تحلیلی است که بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که نیما به دلیل نامساعد بودن شرایط و احوالش، خواستار رهایی و نجات یافتن از آن اوضاع بود که می تواند سرچشمه کاربرد طرح واره حجمی در اشعارش باشد.
تبیین جلوه های ادبیات غنایی در قصه های هزارویک شب براساس مبانی مکتب مینی مالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
219 - 236
حوزه های تخصصی:
مینی مالیسم نتیجه تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چند دهه اخیر است که در هنرهای تجسمی و غیرتجسمی به شکل چشمگیری نمود و بروز یافته است. در حوزه ی ادبیات داستانی، پیدایش مینی مالیسم را علاوه بر تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، نتیجه تلاش فرمالیست ها در جهت نوآوری و ایجاد شیوه های تازه دانسته اند با توجه به اینکه منشأ داستان کوتاه و داستانک، طبق نظر فرمالیست ها، حکایت است، حکایت های هزارویک شب به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات غنایی با برخورداری از شاخصه های گوناگون داستانی بستر مناسبی را جهت تبیین مبانی مینی مالیستی کلام فراهم می آورند. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به بیان مراتب اجتماعی روایت های این اثر پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین مبانی ادب غنایی در قصه های هزار ویک شب بر مبنای شاخصه های مکتب مینی مالیسم است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که هریک از قصه ها، با ساختاری کوتاه درصدد بیان وقایعی از زندگی روزمره ی آدمیان با تکیه بر افکار، عقاید، مبانی و آداب ورسوم یک دوره است که مناسبات اجتماعی و اخلاقی آن دوره را با تکیه بر عناصر خرافی و نمادهای شناخته شده، در یک جامعه، مورد نقد و بررسی قرار می دهند. سؤال اصلی تحقیق در پژوهش حاضر این است که مکتب هنری مینی مالیسم و شاخصه های آن، چگونه بن مایه های داستان های غنایی هزارویک شب را تبیین می کنند.
تحلیل تطبیقی سبک شناسانه از «نغمه نی» اثر آنه ماری شیمل و سروده های مولانا جلال الدین محمد بلخی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
85 - 118
حوزه های تخصصی:
آنه ماری شیمل، پژوهشگر و شرق شناس آلمانی سده حاضر (1922-2003)، در میان فارسی زبانان، عمدتاً، به عنوان پژوهشگر عرفان اسلامی (به ویژه مولانا پژوه) معروف و شناخته شده است و جنبه هنرورانه و شاعری وی به دلیل عدم ترجمه نغمه نی به زبان فارسی ناشناخته مانده است. پژوهش پیش رو، در پی آن بوده است تا با روش تحلیلی توصیفی، سبک زبانی و اندیشگی منظومه یاد شده را در انطباق با سبک و سیاق سخنان مولانا تحلیل کرده و از این منظر میزان اثرپذیری شیمل از مولانا را در خلق این منظومه به خواننده بنمایاند. آنچه در این مطالعه و تطبیق به دست آمد به اختصار عبارت از آن بود که: شیمل در ساخت و پرداخت نغمه نی از همه جهات سبکی به جز موسیقی کلام: به واسطه دو زبانه بودن آثار طرفین متأثر از زبان و ذهنیت مولانا بوده است به طوری که حتی نماد و نشانه های مولانا را نیز برای القای مبانی حکمی و عرفانی که بدان ها باور داشته، وام گرفته و تقریباً با همان تصویرها که ساخته و پرداخته مولاناست با مخاطب سخن گفته است. البته، شیمل گاهی نیز جهت بیان عقیده و مقصود، در وجه شبه های معانی حقیقی و مجازی کلمات استعاری یا رمزی خود دست برده و بدین طریق ردپایی هم از استقلال فکری و ادبی از خویش بر جای نهاده است، از همین رو اگر تفاوت یا تمایزی اندک در میان اندیشه های فلسفی عرفانی او در مقایسه با اندیشه های فلسفی عرفانی مولانا دیده شود، از این زاویه است.
«افسانه» بازشناسی یک اصطلاح موسیقی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
159 - 180
حوزه های تخصصی:
موسیقی با پیشینه ای چندهزارساله در میان ایرانیان، هم در جایگاه یکی از هنرهای زیبا و هم به منزله یک فن کاربردی، در ساحت های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی حضور داشته است. افزون بر بازتاب این حضور، پیوند دیرینه و تنگاتنگ موسیقی با شعر، دواوین شعر فارسی را مشحون از اصطلاحات موسیقی و نام الحان و نغمه ها و سازها و سازندگان کرده است. بدیهی است که در گذر زمان، برخی واژگان و اصطلاحات جدید در این حوزه رواج یافته اند و شماری نیز مهجور مانده و سرانجام فراموش شده اند و بعضی دیگر دچار تحول لفظی یا معنایی یا نوسان در گستره شمول شده اند. ازسوی دیگر، درک درست معانی و حتی دریافت بسیاری از جنبه های هنری متون، در گرو تسلط بر رویه های گوناگون معنایی واژگان و وجوه دلالت اصطلاحات است. بی گمان، یکی از کارکردهای مهم نگارش شرح بر آثار گذشتگان، توضیح معنی لغات مهجور یا معنی تحول یافته یک واژه همچنان رایج و نیز آگاهاندن مخاطب از مفهوم اصطلاحی کلمات و ترکیباتی است که بدون اشراف بر آنها، درک متن برای خواننده میسر نیست یا دست کم ناقص است. پژوهندگان تعداد زیادی از اصطلاحات فراموش شده موسیقی را در متون شناسایی و معرفی کرده اند، اما به نظر می رسد هنوز تعدادی از این مصطلاحات مغفول مانده است. «افسانه» یکی از این اصطلاحات است. در این جستار، به روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی تحلیلی، رویه موسیقایی این اصطلاح کاویده شده و ظرافت های هنری شماری از ابیات، که در سایه فراموشی معنای اصطلاحی واژه محجوب مانده، آشکار شده است.
تحلیل اساطیر آفرینش و باروری در باورهای و رسوم عامیانه جنوب ایران درباره نخل (با تکیه بر شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
45 - 71
حوزه های تخصصی:
نخل در سرشت اساطیری خود یکی از ایزدان نباتی بین النهرینی و عیلامی است که نشانه هایی از ذات بغانه او در تجسّد انسانی و دگرگون شده آن در باورها و آداب و رسوم مردم جنوب ایران در ارتباط با اساطیر آفرینش و باروری بر جای مانده است. سرگذشت اساطیری نخل به صورت انسان پنداری در بیشتر سنتها و باورهای عامیانه مردم جنوب به هم شباهت دارد و باعث شده است باورهایی چون آفرینش نخل از نخاله انسان و دانستن نخل به عنوان همدم در جنوب رواج داشته باشد. قداست نخل و باورهایی نظیر اینکه نخل اندام و احوالی چون انسان دارد و آیین هایی چون عروس کردن، تهدید نمایشی و قربانی نخل و... در اسطوره های زایش و باروری ریشه دارد. فرایند شخصیت سازی مردم جنوب از نخل از نظر چرخه مرگ و حیات و رستاخیز تا الهه باروری، مکمّل یکدیگر و بیانگر تلقی از جایگاه کیهانی نیروی مؤنث در نظام هستی است. این مقاله با بررسی میدانی و کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی اساطیر مربوط به آفرینش و باروری در باورهای عامیانه مردم جنوب درباره نخل با تکیه بر مردم جهرم پرداخته و عناصر اساطیری آن را در رسوم و باورهایی چون تولد و تقدّس نخل، باروری، عاشقی، دیوانگی، مرگ و تابوت نخل نشان داده است.
واکاوی تجربه های عرفانی انفسی در دیوان غزلیات شمس بر مبنای نظریه هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
177 - 205
حوزه های تخصصی:
تصویرگریهای نشأت گرفته از تجربه عرفانی انفسی در غزلیات مولوی، تا کنون به طور اختصاصی و مستقل، یکجا و منتظم کاویده نشده است؛ اگرچه به نحوی کلی و کلان، اقسام و شاخه های خیال بندیها و تصویر آفرینی های مولوی در چرخه پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش مدعی است که مولوی در غزلیات شمس توانسته است تصویرهای ناب برجوشیده از تجربه درونی و شهودی خود را، که عموماً غیرقابل توصیف است به زنجیر بیان بکشد و این رخدادی است نادر که مولوی آن را پشت سر نهاده و موفّق شده است انتزاعی ترین تجربه ها را به زبان بیاورد. در این پژوهش، که بر اساس شیوه توصیفی-تحلیلی با ابزار کتابخانه ای و استنادی و در چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر انجام شده است، پس از مروری بر نظریات پژوهشگران مختلف درباره جداسازی تجربه عرفانی، آن دسته از غزلیات دیوان شمس که به طور خاص، نمودهایی از تجربیات عرفانی انفسی مولوی به شمار می رود بر اساس احساس جاری در غزل به چهار دسته تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسیخویشتن و شوق و بخشایش تقسیم بندی شده و برای نمونه، غزلی از هر کدام از این دسته ها، بررسی و تحلیل قرار شده است.