فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مخالف خوانی به معنی ناسازگاری نمودن و بیان کردن کلمات و جملاتی است که نشانه عدم رضایت باشد. مخالف خوانی اگر ریشه در ناهنجاری های سیاسی -اجتماعی داشته باشد، در این صورت، «مخالف خوان» کسی است که نقش مبارزه با بی عدالتی و فساد اجتماعی به ویژه در میان گروه های قدرتمند جامعه را بر عهده می گیرد و با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد به انتقاد از اوضاع زمان خویش می پردازد. حافظ به دلیل انتقاد از اوضاع نابسامان زمانه از شاعران مخالف خوانی محسوب می شود که با بهره گیری واژه های نمادین، به دفاع از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پرداخته و در مخالف خوانی های اجتماعی خود، بسیارى از طبقات مهم اجتماع، به ویژه مدّعیان ریاکار و دروغین دین داری را -که غالباً به فساد گراییده بودند- مورد سرزنش قرار داده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل شخصیّت های نمادین به عنوان یکی از ویژگی های سبک فکری در مخالف خوانی های اجتماعی شعر حافظ است که با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. نتیجه حاصل از این تحقیق، گویای این است که حافظ با به کارگیری شخصیّت های گوناگون، توانسته است یکی از شگردهای انتقادی خود را در مخالفت با حاکمیّت موجود به نمایش بگذارد.
نقد تحلیلی تادیب زنان و مردان با محوریت کتاب تادیب النسوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زن (یعنی مخلوق زنده، زاینده، از ریشه زندگی) شخصیت، جایگاه و موقعیت او در خانواده و جامعه از جمله مسائلی است که همانند سایر موضوعات فرهنگی، اجتماعی در آیینه ادبیات و فرهنگ ملت ها انعکاس پیدا می کند، و نگرش فردی و اجتماعی پدیدآورندگان آثار و جامعه را بازگو می کند و نشان می دهد آن ها با چه دیدی به مقوله زن می نگریستند. آیا از دید آنان زن با مرد حقوق یکسانی دارد؟ و یا اینکه زن موجودی است طفیلی و دست دوم و وابسته به مرد، که هیچ استقلال رأی و شخصیت ندارد؟و اینکه نقش زن از منظر قرآن و اسلام و سایر کتب آسمانی و بزرگان دین و صاحب نظران چیست؟! جایگاه وی در ادوار مختلف، بالاخص در دوره قاجار در چه مرتبه ای بوده چه شأن و مقامی داشته است.
بازتاب غزل ها و مثنوی مولانا از سعدی تا صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان یکی از چکادهای شکوهمند ادبیات فارسی، مولانا جلال الدین بلخی (604-672) است. گرچه به فرموده خودش در ادبیات فارسی و عرفان از پی سنایی و عطّار آمده است ولی سرآمد تمام سرایندگان شعر و ادب عرفانی به شمار می رود. این سوخته عقل و عشق که در سده هفتم هجری می زیسته و به دلیل کوچیدن از شرق به غرب ایران زمین، تا سده نهم در غربت غربیه از دید تاریخ نگاران و سرایندگان ادب فارسی مهجور ماند تا این که در سده نهم عبدالرحمن جامی (817-818) عارف و شاعر برجسته در تذکره «نفحات الأنس» خود به معرّفی او پرداخت و اطلّاعات سودمندی درباره مولانا جلال الدین و خاندان و استادانش ارائه کرد. از سده نهم است که آتش شوق مولانا سرزمین های مرکزی و شرقی پارسی زبانان را دامن می گیرد. البته شیخ اجل سعدی به دلیل جهانگردی، به قول خودش در «بوستان» با دوستان به «روم» برای دیدار مولانا «عارف پاکیزه بوم» رفته است که مستثنی از بی خبران از احوال مولانا می باشد. از نیمه دوم سده نهم است که شیفتگان مولانا برای زیارت تربتش به قوینه می شنابند و سرایندگان ادب فارسی به «نظیره پردازی»، «تضمین» و «مضمون پذیری» از غزل ها و مثنوی شریف او می پردازند. عرفا به شرح مثنوی و شعرا به «استقبال» غزل های پرشور او اقدام می کنند. نگارنده این گفتار بر آن است تا به روش «توصیفی- تحلیلی» به معرفی تعدادی از بزرگان ادب فارسی از سعدی تا صائب که در غزلسرایی به مولانا «اقتدا» کرده و به «اقتفای» او رفته اند بپردازد.
بررسی و تحلیل طلب در اندیشه عطار و مولوی، در منطق الطیر و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلب نشانه ای زبانی است که در عرفان اسلامی به اصطلاحی پرکاربرد تبدیل شده است. برای آن که جایگاه طلب در تصوّف اسلامی معلوم شود، ناگزیر باید عرفان را به عنوان یک نظام در نظر گرفت. نظامی که در یک نگاه بر سه ستون شریعت، طریقت و حقیقت بنا نهاده شده است. در این ساختار «سلوک» از طریقت منشعب می گردد و طلب، اولین گام در سلوک عارفانه به شمار می آید. بنابراین طلب جزیی جدایی ناپذیر از ساختار عرفان است و تقریباً در تمام آثار عرفانی ردّ پای آن را می توان دید. امّا در این میان دو عارف بزرگ ایران و جهان، عطار و مولوی به فراوانی از آن سخن گفته و ویژگی های آن را تشریح کرده اند. طلب در اندیشه عطار اولین وادی، از وادی های هفت گانه سلوک به شمار می آید و بدین ترتیب باید آن را یکی از اجزای تعیین کننده دستگاه فکری او دانست. امّا در مثنوی اساساً یک نظم فکری که بتوان جای اجزای اندیشه مولانا را در آن تشخیص داد، وجود ندارد. بنابراین طلب هم بنابراین طلب هم، در مثنوی، نه یک وادی از وادی های طلب دانسته شده و نه در جای مشخصی از آن سخن به میان آمده است. بلکه در همه جای مثنوی می تواند حضور داشته باشد. بی تردید یافتن و دسته بندی کردن و سنجیدن آن ها با اندیشه عطار کاری دشوار است.حاصل این پژوهش نشان می دهد که عطار و مولوی طلب را آغاز سلوک و ابزار تحقق صدق و سلامت نفس و سعادت انسان می دانند. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای به دست آمده و پس از دسته بندی با روش کیفی توصیف شده است.
کنکاشی زبان شناسانه بر سه سرآغاز در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زبان شناسی نوین و سره کردن متون ادبی که زبان شناسان از آن با سرنامه «گفتمان نقدگرا از دیدگاه نشانه شناسی معنایی» یاد می کنند، چنان است که سره کننده نوشتار به دنبال شناخت ژرف مایه لایه های گوناگون اندیشه و فضای آفرینش متون فراتر از جمله ها می گردد و بافت سخن را با توجه به جایگاه هنری و موقعیت آن به کنکاشی زبان شناسانه می کشد و بینش فرامتنی نگارنده یا سراینده را آشکار می سازد. بنابراین، نگارنده این گفتار بینش نهفته در لایه های زبانی سه سرآغازنامه را در گران سنگ ترین سرورده حماسی زبان فارسی که همانا «شاهنامه» نام گرفته با سرنامه های «به نام خدا» و غمنامه های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» را با روش (توصیفی– تحلیلی) به کنکاش گفتمان نقدگرا گرفته است.
بررسی مؤلفه های مینی مالیستی در مقامات حریری (مقاله مروری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مینی مالیسم ریشه در ادبیات داستانی کلاسیک دارد. ماشینیزم حاکم بر جهان باعث شده که مردم وقت کافی و حوصله وافی برای خواندن داستان های بلند (long stories) یا رمان نداشته باشند. از این رو در این داستان ها نویسندگان با شگردهایی چون، مقدمه گریزی، استفاده فراوان از عنصر گفت وگو، استفاده از کلمات و جملات کوتاه و به کارگیری موضوعات جذاب و خواندنی و ... سعی می کنند که داستان های ساده و ماندگاری خلق نمایند. از آن جایی که هر مقامه در قالب داستانی کوتاه نگارش یافته و از حیث درون مایه به داستان های مینی مالیستی گرایش دارد؛ ضرورت انجام تحقیق حاضر به خوبی احساس شد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است به بررسی مؤلفه های مینی مالیسمی مقامات حریری پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مقامات حریری، با برخورداری از شخصیّت های محدود (برای هر داستان پنج شخصیت) و مقدمه گریزی با مقدمه های کوتاه و برق آسا، حجم بالای گفت و گوها (۸٫۴۴درصد) و سایر ویژگی های داستان مینی مال، از جمله طرح ساده و گنجاندن تعلیق مناسب دغدغه های فقر، مرگ، دریوزگی، خفت و خواری، وعظ، پرهیز از دنیا پرستی و... قابلیّت اطلاق داستانک را دارا است.
مضامین و مفاهیم اعتراضی در شعر شاعران مقاومت با تاکید بر اشعار قزوه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
307 - 330
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری مجموعه ایی از آثار ادبی است که شالوده اصلی آن مقاومت مردم یک کشور در راه پاسداری از وطن و پایداری در برابر ظلم می باشد و ادبیات انتقادی و اعتراضی فریاد برآمده از دل شاعران متعهدی است که بر کاستی ها و ناهنجاری ها و بربی عدالتی های صورت گرفته در جامعه؛ مهر صحه ودرستی نمی گذارند وبا فریاد آزادگی و استقامت تازیانه کلام را بر ظالمان فرود می آورند و هدف آنان ایجاد روحیه پایداری در مردم است وکلام ادبی را در خدمت تعالی انسان وظلم ستیزی، عدالت جویی قرار می دهند و پایداری ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس توانست، افق های تازه ای در حوزه های گوناگون ازجمله شعر و ادبیات بگشاید و شاعران ادبیات پایداری با احساس دین وتعهد در مقابل مردم؛ فرصت خلق آثار انتقادی ارزشمندی برای خود رقم زدند وبا مضامین و مفاهیم مختلفی چون مضامین عاشورایی وعرفانی، توصیف آزادی و آزادگی ، شهادت طلبی ، وطن دوستی و مهمترازهمه مضامین اعتراضی(اعتراض به تجملگرایی و دنیاطلبی، شکوه از فریبکاری و از شاعران سکوت اختیار کرده ،غلفته ا و نادیده گرفتن حم اسه های بزرگ جبهه و دهن کجی رفاه زدگان و دنیامداران نسبت به جبهه و جبهه نشینان )موجی از اعتراض در شعر شاعران مقاومت بویژه علیرضا قزوه بوجود آمد که در این مقاله به بررسی اشعاراعتراضی و انتقادی این شاعران به روش تحلیلی وتوصیفی پرداخته شده که به پیشتازبودن قزوه دراین زمینه باهدف اصلاح ناهنجاری ها و بی عدالتی ها وتلاش درتبیین وبیداری مردم منتج گردیده است .
تحلیل روایت شناسی ترکیبی در داستان «پرنده من» فریبا وفی از دیدگاه بوطیقای ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک روایت ها به واسطه علمی نظری به نام روایت شناسی بررسی و تحلیل می شود و آنچه از ریشه ساختارگرای روایت شناسی در دامنه نظرات صاحبنظران این حوزه شکل گرفته است، به تعبیری روایت شناسی ترکیبی نامیده می شود. این جستار بر آن است تا با توجه به بوطیقای ساختارگرا و مباحث روایت شناسی عمده نظریات روایت شناسان که در این زمینه شکل گرفته است، داستان پرنده من فریبا وفی را تحلیل و بررسی نماید. وفی از نویسندگان زنی است که در بستر روایت زنانه در داستان «پرنده من» براساس مؤلفه هایی که در این پژوهش با نام شخصیت پردازی، کانونی شدگی و زمان روایی به آن پرداخته می شود، توانسته است مخاطب را با این داستان همبوم کند و داستانی روایت پذیر خلق کند تا از طریق بررسی این مؤلفه ها تکامل اشخاص داستان در سیر تکوینی آن مشاهده شود و بحث سفر و مهاجرت در وجوه بیرونی و درونی اذهان شخصیت زن و مرد داستان به ساماندهی روانی آنان در بحث زنجیره روایی روایت بینجامد و در بحث کانونی شدگی، پرنده روح زن و مرد داستان که در اسارت ترس و وابستگی محصور شده بود به رهایی این اشخاص در بحث مؤلفه های روانشناختی در کانونی شدگی برسد. این مقاله در این گفتار به روش توصیفی تحلیلی – تطبیقی انجام گرفته است.
مقایسه تطبیقی «تیپ های شخصیتی» در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
47 - 94
حوزه های تخصصی:
تحلیل روانشناختی شخصیت، یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. روانکاوان بزرگی چون فروید، یونگ و آدلر به بررسی روانشناختی شخصیت پرداخته اند. نظرها و آرای کارن هورنای، هم مبتنی بر اندیشه های فروید است و این مفاهیم را با اندک اختلافی که اندیشه های فروید در زمینه زیست شناختی دارد بسط می دهد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به مقایسه تطبیقی اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه تیپ های شخصیتی کارن هورنای پرداخته ایم. این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که شخصیت دو شاعر مورد نظر با توجه به اشعارشان، با کدام تیپ شخصیتی روانکاوانه کارن هورنای قابل انطباق است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه بسامد زیاد موضوع عشق در اشعار این دو شاعر و دلزدگی از اجتماع، تیپ های شخصیتی این دو شاعر، مهرطلب و عزلت طلب است. هر دو شاعر در عرصه مضمون از کلیشه های اجتماعی روزگار و پارامتر های عاشقانه ای که زن را به انحصار و انقیاد می کشاند، بیزاری جسته اند و دنیای پیرامون را برای اصالت دادن به تجارب و احساسات زنانه، دنیای فاقد صلاحیت می دانند، بنابراین مطابق نظرات هورنای، این اجحاف، ظلم و فشار سبب پناه بردن آن ها به درون و انزوا و ایده آل گرایی شده است و از همین جاست که عشق یکی از آرمان های مطرح شده در شعر دو شاعر محسوب می شود.
دراسه تمایزات اللغه والجنس فی شعر ابراهیم وفدوی طوقان فی ضوء نظریه DSL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 106
حوزه های تخصصی:
إن تأثیر الجنس على اللغه وتفکیر الأدباء من الإستراتیجیات الجدیده فی الدراسات اللغویه التی ظهرت فی أواخر القرن العشرین على ید العالمه الأمریکیه روبن لاکوف وعُرفت بنظریه DSL. على أساس هذه النظریه، فإن الخصائص المنطوقه والمکتوبه للجنسین قابله للتمایز والدراسه. ورُمنا فی هذه المقاله دراسه أسلوب لغه الشعر لدى فدوى طوقان وأخیها إبراهیم وفق أُطر النظریه لبیان أن اللغه الأنثویه والذکوریه تختلف على الرغم من وجود قرابات جینیه وعائلیه واجتماعیه وثقافیه حتى فی حال معالجه موضوع واحد. وعلی هذه النظریه اخترنا مقاطع شعریه تحت موضوع الشهید من دیوان الشاعرین الفلسطینیین المعاصرین ضمن الدراسه، وقمنا بدراستها من ناحیتین: المستوى اللغوی والمستوى الفکری، کذلک انتهجنا فی هذه الدراسه المنهج الوصفی- التحلیلی وتوصلنا إلى أن أشعار فدوى طوقان بالقیاس إلى أخیها إبراهیم تتخللها من العناصر اللغویه فی أسلوب الکتابه النسویه کالتکرار والارتکاز والاستفهام بنسبه أکبر. وبما أنّ موضوع الشهید لا یتطلب توظیف ألوان متنوعه إلا أن ما جاء فی أشعارهما کان غالبا بشکل استخدام محدود للألوان وعلی هذا نجد أنّ الشاعره قد وظّفت هذه التشکیلات ضعف أخیها، کما هو الحال فیما یتعلق بالکلام التشکیکی والألفاظ الظنیه، فلم یکن مشهوداً بالشکل الکبیر علی الرغم من أنّ تجلیاتها عند فدوی کان أکثر بالنسبه لأخیها، وفیم یخص الناحیه الفکریه وجدنا أن الشاعره تطرقت للتفاصیل والدقه والتصریح بالأحاسیس على نطاق أوسع منه.
دراسه مکونات التقلید والحداثه فی روایه "مرایا ذات أبواب"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
59 - 78
حوزه های تخصصی:
استقطبت التیارات الحداثیه فی إیران اهتمام المنظرین لیس فقط فی مجال العلم والمعرفه بل أیضا فی الأدب وتأتى ذلک بسبب جهودهم فی التعرّف على أسباب تخلّف إیران وإیجاد الحلول المناسبه للخروج من هذا الوضع. وفی هذا المجال یمکن ملاحظه ثلاثه مواقف حول الحداثه فی الأدب: فریق یرى أن الحداثه غربیه تماما ولا جدوی منها، وفریق آخر یعتبرها مقبوله نظرا لأصولها الغربیه، وفریق ثالث یحافظ على التوازن بین التقلید والحداثه. ویعتبر هوشنک کلشیری الذی یتمتع بمعرفه کبیره فی مجال الأدب وتاریخ إیران القدیم، أحد ممثلی الجماعه الأخیره. یهدف هذا البحث أن یبین کیف قام کلشیری، باعتباره کاتبا حداثیا وتقلیدیا فی نفس الوقت، بالجمع بین أسالیب السرد الحدیثه والقدیمه دون المساس ببنیه الروایه وقد أعطى أهمیه خاصه لمکانه العناصر التقلیدیه فی الأدب المعاصر. تم استخدام المنهج المکتبی فی البحث حیث قمنا بتحلیل وصفی لعناصر التقلید والحداثه فی روایه "مرایا ذات أبواب". أظهرت نتائج الدراسه أن استخدام السرد فی النصوص الکلاسیکیه، البراغماتیه والقصه القصیره التمثیلیه وتوظیف اللغه کجانب تقلیدی، هی بعض طرق السرد القدیمه فی قصص کلشیری، ومحاوله الجمع بین مکونات التقلید والحداثه تظهر اهتمامه الخاص بمکانه التراث فی الأدب.
التناص فی روایه حرب الکلب الثانیه لإبراهیم نصر الله دراسه سیمیائیه وفق منهج غریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
109 - 141
حوزه های تخصصی:
إن المنهج السیمیائی العاملی لغریماس یرکز على العلاقات بین العوامل فی النص لتحدید أطراف الصراع وما یساعدها وما یعارضها والدوافع المحفزه لنشوء الصراع والتنقیب عن دلالاته فی البنى العمیقه للنص. لقد استشرف الروائی إبراهیم نصرالله الخطر المستقبلی على مصیر الإنسان فی صراعه مع من یشابهه فضلا عمن یخالفه فی روایته "حرب الکلب الثانیه" واستخدم الکثیر من الأسالیب التجریبیه وتقنیاتها لتصویر الحروب المختلفه فی الروایه والتناص إحدى التقنیات التی وظفها الکاتب مواکبا الصراع البشری المستمر على مر التاریخ. فجاءت هذه الدراسه بمنهج وصفی تحلیلی معتمده المنهج السیمیائی وفق نظریه العوامل لغریماس للکشف عن أشکال التناص الدینی والأدبی فی الروایه وکیفیه توظیف الکاتب لهما وإنتاج الدلاله السیمیائیه وبیان مواطن الابتکار فی المعالجه وتطبیق آلیات اشتغال النموذج العاملی والمربع السیمیائی فی تحلیل التعالق السیمیائی. ومن نتائج الدراسه أن التناص کان مضمونیا حواریا خارجیا وداخلیا معلنا ومخفیا بأسلوب وتقنیه ومعالجه جدیده مبالغه فی العنف والتوحش.
ساختار صنعت استخدام و تشخیص آن بر پایه حذف
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 159
حوزه های تخصصی:
«استخدام» از صنایع معنوی بدیع بر پایه دو یا چندمعنایی است. ابهامی که در تعریف این صنعت در کتاب های بدیع فارسی وجود دارد، موجب برداشت اشتباه یا غیردقیق از این صنعت و مصداق های آن شده است. نگارنده در این جستار با بررسی تعاریف، دسته بندی و جمع بندی آن ها در صدد ارائه تعریفی جامع از این صنعت است به گونه ای که مانع برداشت اشتباه یا غیردقیق شود. در این تحقیق بنیادی که با استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت گرفت، عناصر تأثیرگذار در شکل گیری استخدام مانند ژرف ساخت عبارات، روابط معنایی میان کلمات، و برخی ویژگی های دستوری مرتبط بررسی گردید تا روشی دقیق برای تشخیص، دریافت و درک این صنعت تعیین گردد. برای درک بهتر، شواهد و مثال هایی که در کتاب های بدیع فارسی آمده، تحلیل شدند و مؤلفه های تشکیل دهنده صنعت در آن ها تبیین گردید. انواع استخدامی که در کتاب های بدیع مطرح شده بود، بازبینی شد و تلاش گردید دسته بندی منسجمی ارائه شود. آشکار شد تشخیص «حذف به قرینه لفظی» در روساخت عبارت، روشی برای تشخیص و دریافت استخدام است. هم چنین روابطی که میان برخی ترفندهای بدیعی و بیانی با استخدام وجود دارد، بررسی شد. آشکار شد که میان برخی از آن ها رابطه تقویت کننده و میان برخی دیگر رابطه هم پوشانی وجود دارد.
بازخوانی داستان «پیک نیک» ابوتراب خسروی در پرتو نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی در سطح فرانقش اندیشگانی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
63 - 95
حوزه های تخصصی:
نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، زبان و ساختار آن را در راستای معنای متن می کاود و نشان می دهد که چگونه بافت و معنا، زبان خاص متنی را سامان می دهند. این نظریه رابطه میان زبان، معنا، اجتماع، و فرهنگ را در ساحت فرانقش های اندیشگانی، بینافردی، و متنی آشکار می سازد. بررسی و تحلیل متن ادبی از منظر هر یک از این ساحت ها به تفسیر عینی و علمی متن می انجامد. در این پژوهش داستان«پیک نیک» از کتاب ویران ابوتراب خسروی بر اساس فرانقش اندیشگانی بازخوانی شده، و چگونگی ذهنیت روایی نویسنده و گفتمان پست مدرنیستی حاکم بر داستان از طریق زبان و در ساحت ساخت گذرایی بندها که نمود عینی آن در فرایندهای فعل، مشارکان فرایند، و عناصر حاشیه ای ظاهر می شود، بازنمایی شده است. آنچه از تجزیه زبان شناختی متن و داده های آماری پژوهش به دست آمد، همسو با نظام معناشناختی متن و ساحت وجودشناختی و پست مدرنیستی روایت بود. بسامد بالای دو عنصر حاشیه ای زمان و مکان بر اساس نظریه کرونوتوپ باختین تحلیل گردید و نشان داده شد که این عناصر حاشیه ای که پیوستار زمانی مکانی روایت را شکل داده اند، چگونه نظام مفهومی و معناشناختی روایت را چارچوب بندی کرده اند. چگونگی تجربه راوی از واقعیت و دنیای پیرامونی او از طریق فرایندهای فعل و ساخت گذرایی نیز بازنمایی شد.
گویش بوشهری در آثار «منیرو روانی پور» بر اساس دیدگاه هنجار گریزی «جفری لیچ»
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
97 - 122
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از مباحث مطرح در حوزه زبان شناختی است. یکی از راه های خلق اثر ادبی استفاده از شگردهای هنجارگریزی است. جفری لیچ از چهره های برجسته شکل گرای انگلیسی، یکی از انواع هنجارگریزی را نوع گویشی می داند. به عقیده او هرگاه شاعر یا نویسنده واژگانی ویژه منطقه ای خاص را که در زبان معیار وجود ندارد به کار برد، هنجارگریزی گویشی به کار برده است. او می کوشد با این تکنیک روش شناخت نسبی از محیط بومی و ویژگی های اقلیمی و فرهنگی منطقه ای را به مخاطب انتقال دهد. منیرو روانی پور از نویسندگانی است که توانسته هنرمندانه گویش بوشهری را در آثارش وارد کند و در این راه موفق نیز بوده است، این امر بدون شک از تجربه های زیستی نویسنده نشئت می گیرد. در این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریه لیچ، هنجارگریزی گویشی در هشت اثر منیرو روانی پور بررسی و بسامدگیری شد. یافته ها نشان می دهد میزان کاربرد واژگان گویشی در آثار روانی پور بر حسب محیط تغییر می کند. داستان هایی که در محیط روستایی جنوب روایت شده نسبت به داستان های محیط شهری بسامد گویشی بالاتری دارد.
زیبایی شناسی در اشعار رابعه قزداری
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
167 - 184
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی قابلیتی است برای درکِ بهتر ادراکات و پدیده های هنری مانند موسیقی. برخی سعی کرده اند زیبایی را در امور عینی جستجو کنند مانند آثار هنری، اشیاء، جلوه ها و مظاهر طبیعت و موضوعات دیگر؛ ولی ارزش زیبایی شناختی یک اثر هنگامی قابل ادراک می شود که به عنوان یک هنر مستقل ذهن مخاطب را درگیر کند و آن را به فعالیت وادارد. از آنجا که زیبایی شناسی در زبان زیرمجموعه زبان شناسی قلمداد می شود، این تحقیق با هدف بررسی عناصر زیبایی شناسانه اشعار رابعه قزداری انجام شد. هم چنین کارکردهای این عناصر بر محتوای اشعار و تأثیر آن ها در برجستگی مضامین شعری و القای معانی به مخاطب از دیگر اهداف پژوهش بود. بحث محوری پژوهش عوامل زیبایی، نحوه درک ما، و تحلیل آن ها در اشعار رابعه است. پژوهش توصیفی تحلیلی است که از روش کتابخانه ای برای گردآوری مطالب بهره برده شد. یافته های پژوهش نشان داد که قزداری هیچ گاه وزن را بر محتوا و مضمون ارجحیت نداده است. استفاده از صنایع بدیعی از شاخصه های زیباشناسی اشعار رابعه قزداری است که در جهت القای مفاهیم و محتوا به کار گرفته شده اند. نگارنده در این مقاله با بررسی صنایع بدیعی به زیبایی اشعار او می پردازد.
خوانشی از قصیده منطق الطیر خاقانی بر پایه نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده منطق الطیر خاقانی یکی از نمونه های درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونه های قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایش گر گلی هستند و درباره برتری گل مورد نظر خود استدلال می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم بر پایه نظریه بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویه تازه ای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریه بینامتنیت یکی از شیوه های بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحت تأثیر نظریه منطق مکالمه میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایه مکالمه و تعامل با دیگر متن های پیش و پس از خود تبیین معنایی می کند؛ زیرا معنا نتیجه گفت وگوست و گفت وگو شیوه های مختلفی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمان های گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانی فلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمان ها همچون تکه های پازل در شکل گیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیده اند.
بازخوانی انتقادی جایگاه کتاب خاقانی شروانی: حیات، زمان و محیط او در حوزه خاقانی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 57
حوزه های تخصصی:
خاقانی پژوهی از دیرباز جزء یکی از مهم ترین حوزه های مطالعاتی ادب فارسی در نزد پژوهشگران به شمار می آمده است. در اهمیت جایگاه خاقانی پژوهی همین بس که چندین مقاله و پایان نامه با موضوع کتاب شناسی خاقانی تاکنون نگارش یافته است. یکی از حوزه هایی که کمتر مورد توجه خاقانی پژوهان قرار گرفته، مستندات تاریخی شاعر است. اهمیت جایگاه چنین پژوهشی تا جایی است که مجهول ماندن مستندات تاریخی درباره شاعر، سهو و اشتباه خاقانی پژوهان را نیز به دنبال خواهد داشت. کندلی هریسچی بر آن بود تا با کتاب خاقانی شروانی: حیات، زمان و محیط او با هدف رفع مجهولات مزبور گامی بردارد. بر آن شدیم تا با نگاهی پژوهش محور و به دور از حبّ و بغض و با توجه به نقل قول های گوناگون محققان، کتاب مزبور را در بوته نقد بسنجیم و به این پرسش ضروری پاسخ بدهیم که ضرورت وجودی این کتاب در حوزه خاقانی پژوهی چیست و مزایا و معایب آن کدام اند؟ دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که نخست، این کتاب با عنایت به مطالعات تاریخی نویسنده کتابی ممتاز است؛ دوم، بعضی از محققان منصفانه و متعهدانه گزاره های کتاب را قضاوت کرده اند و بعضی دیگر خلاف دسته قبلی عمل کرده اند و سوم، نقطه قوت کتاب در توجه ویژه نویسنده به نامه ها و تحفه العراقین خاقانی است. کندلی هریسچی با تأکید بر استقرای تام گفته هایش فقط به اطلاعات کتابخانه ای داخلی توجه نکرده و پا را از مرزها فراتر گذاشته است. وی همچنین نشان داده است نگاه تاریخی و ارائه زمان بندی برای روشن کردن مسائل انتزاعی ای مثل تصوف و فتوت و اخوت شاعر کارایی ندارد.
مقایسه تصاویر طلوع و غروب در کلیله و دمنه و مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
73 - 87
حوزه های تخصصی:
نثر مصنوع و فنّی، نثری است که بر آرایش های کلام و زیبایی های سخن استوار است. نویسندگان نثر مصنوع، به توصیف و تصویر طبیعت و الگوبرداری از صحنه ها و اشیای طبیعی توجّه بسیاری نشان می دهند. در میان توصیفات متنوع و رنگارنگ از طبیعت، توصیف منظره دمیدن صبح و فرارسیدن شب درخششی خاص دارد. مسأله اصلی این پژوهش، آگاهی از نحوه تصویرپردازی و کیفیّت استفاده نویسندگان متون کلیله ودمنه و مرزبان نامه از تصاویر طلوع و غروب است. یافته های این پژوهش توصیفی- تحلیلی نشان می دهند که در هر دو اثر، فراوانی تصاویر طلوع بیشتر از غروب است که این امر نشان دهنده توجّه روانی نویسندگان به نور و روشنایی و گریز آنها از ظلمت و تاریکی است. تصاویر برونگرا، حسی و ملموس هستند. فراوانی تصاویر طلوع و غروب در مرزبان نامه، بیشتر از کلیله ودمنه است. نصرالله منشی به عنصر زمان توجّه داشته، امّا کمتر آن را به تصویر کشیده است. همچنین در مرزبان نامه بین تصاویر و محتوای داستان تناسب وجود دارد، امّا در کلیله ودمنه این گونه نیست.
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزه های تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.