فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۰٬۹۰۸ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
66-39
حوزه های تخصصی:
در نقد کهن الگویی شعر پست مدرن، می توان نشانه های واضحی از ضمیر ناخودآگاه جمعی را مشاهده کرد. ازجمله این نشانه ها، کهن الگوی ضدقهرمان است. کهن الگوی ضدقهرمان در شعر پست مدرن به صورت های مختلف به خصوص «آنیما»، «آنیموس» و «خویشتن» چنان پررنگ و متنوع حضور یافته است که گاه خواننده را در تشخیص جایگاه قهرمان از ضدقهرمان دچار تردید و سردرگمی می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی کرده است تا جایگاه و کارکرد کهن الگوی ضدقهرمان را در جریان روایت شعری پست مدرن مشخص کند. نتایج این بررسی نشان داد که شاعران پست مدرن تا زمانی که کهن الگوی ضدقهرمان در برابر شرایط اجتماعی دست به اعتراض می زند، مورد ستایش قرار گرفته و در زمره قهرمانان از او ستایش می شود، اما زمانی که این نقش سبب آسیب دیدن کهن الگوی خویشتن یا سایر کهن الگوهای مثبت فرد می شود، دیگر مورد حمایت قرار نمی گیرد.
دراسه مفهوم الحریه فی القصائد الملحمیه لمحمود درویش وأحمد شاملو (بالترکیز على آراء جان بول سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
133 - 152
حوزه های تخصصی:
یعتبر مفهوم الحریه من أکثر المفاهیم الشعریه شیوعًا فی الشعر الملحمی الحدیث والذی أصبح من أهم الموضوعات فی حیاه الإنسان المعاصر متأثرا بالمدارس الفلسفیه وخاصه فلسفه الوجودیه. وقد لعب الفیلسوف الفرنسی جان بول سارتر، أحد مؤسسی الفلسفه الوجودیه، دورًا مهمًا فی انتشار الأفکار الوجودیه وترک تأثیرا عمیقًا على أفکار الادباء. یعتبر محمود درویش شاعر المقاومه الفلسطینیه وأحمد شاملو الشاعر الإیرانی المعاصر، من الشعراء البارزین الذین ینعکس مفهوم الحریه على نطاق واسع فی قصائدهم، ودراسه أشعارهم تکشف عن بعدها الفلسفی والوجودی. یحاول البحث الحالی مقارنه أفکار درویش وشاملو حول الحریه معتمدا علی آراء سارتر وتحلیل أوجه التشابه فی شعرهما وربما فحص الاختلافات بینهما. وفقًا لنتائج البحث فإن مفهوم الحریه فی موقف درویش وشاملو له بعد فلسفی ولا یقتصر على الحریه الفردیه بل یشمل المجتمع بأسره. یتماشى مفهوم الحریه فی نظرتهما للعالم تمامًا مع آراء سارتر کتقدم الوجود على الماهیّه والخوف وقبول المسؤولیه، وإنکار القوى المیتافیزیقیه، وعدم استقرار الماهیه، والعلاقه بین الموت والحریه.
تحلیل تطبیقی میان دو موجود اسطوره ای سیمرغ و گارودا در دو اثر حماسی شاهنامه و مهابهارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه کهن هندیان (مهابهارات) با حماسه برجسته و جهانی ایرانیان (شاهنامه) اشتراکاتی دارد که از تشابهات فرهنگی و تمدنی بین هندیان و ایرانیان حکایت می کند. پژوهش حاضر می کوشد تا این دو اثر حماسی و ماندگار را بکاود و دو موجود اسطوره ای از این دو اثر را از منظر اسطوره ای بازشناسد و وجوه اشتراک و افتراق آن ها را دریابد. نتایج این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی، درصدد پاسخ به اشتراکات و افتراقات در وجوه دو موجود اسطوره ای از آثار مذکور و معیارهای نزدیکیِ بین این دو اثر است و نشان از این دارد که در میان شخصیت های پرشمار این دو اثر حماسی، مشابهت های میان سیمرغ و گارودا شایان توجه است. مشترکات و مشابهات این دو در زمینه های گوناگونی قابل بررسی هستند؛ از جمله: جایگاه ویژه آن دو میان پرندگان اسطوره ای، شکل ظاهری، حضور یافتن به محض طلبیده شدن و زندگی بر فراز کوهی مقدس. از نتایج دیگر این تحقیق آن است که وجوه افتراق قابل توجهی نیز بین این دو موجود اسطوره ای وجود دارد؛ برای مثال تفاوت چشمگیری میان این دو پرنده اسطوره ای یافت می شود: در سیمرغ تکیه بر دانایی و خردمندی اوست، اما گارودا دارای قدرت بدنی سرشار معرفی می شود.
سه جریان عمده روشن فکری سیاسی ایران در چهار دوره از زندگی روشن فکری احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
225-201
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش تلاش کرده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای، سه جریان عمده روشنفکری سیاسی ایران را در چهار دوره از زندگی روشنفکری احمد شاملو مورد بررسی قرار دهند. با بررسی اشعار شاملو مشخّص می شود که شاملو، شاعری برخاسته از درون جامعه و متعلق به توده ها است و شعرش تجلّی واقعیّات جامعه و آرمان توده ها است. او در اشعار سیاسی خود می خواهد در حافظه جامعه بیشتر به عنوان روشنفکر باقی بماند تا شاعر؛ روشنفکری که شعر را ابزار مبارزه خود قرار داده است. او از خواننده انتظار دارد تا به شعر او به عنوان ابزار و وسیله نگاه کند؛ ابزاری که قرار است در خدمت آگاهی بخشی به خلق و رهایی آنها قرار گیرد.
رده بندی مناسک گذر در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی بر اساس نظریه وان ژنپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد رده بندی مناسک گذر در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی است؛ با طرح این پرسش ها که در قصه ها و افسانه های خراسان شمالی مناسک گذر را بر چه مبنایی می توان رده بندی کرد و هریک دارای چه ویژگی های انسان شناختی فرهنگی است؟ هدف پژوهش حاضر این است که با مطالعه دقیق قصه ها و افسانه های این ناحیه، مناسک گذر را به عنوان یکی از مؤلفه های انسان شناسی فرهنگی به پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، ادبیات و تاریخ معرفی نماید. بررسی ها به روش توصیفی - تحلیلی و با نظر به دیدگاه وان ژنپ انجام شده، حاکی از آن است که در این آثارچهار مؤلفه مهم مناسک گذر عبارتند از تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ. با توجه به مراحلی که عابر گذار در گذر از این مؤلفه ها پشت سر می-گذارد، بویژه در ازدواج و مرگ، می توان به الگویی فرهنگی دست یافت. مناسک گذر ازدواج در این آثار برگرفته از زندگی عامه مردم خراسان شمالی و جزء فرهنگ ماندگار آن است و نمادی از برکت، اولاد فراوان، شادی و مسرت بسیار و برخورداری دیگر افراد از بخشی از این شادی و برکت می باشد. همچنین، تاثیر فرهنگ کشاورزی و دامداری بر برخی حرکات دسته جمعی و در حلقه های بزرگ، نشانه ای از اتحاد و هم گرایی قومی است. مناسک گذر مرگ نیز برگرفته از دین مردم این ناحیه و هماهنگ با فرهنگ آنهاست. با بررسی و تحلیل این آثار می توان کارکردهایی چون القای ارزش ها و سنت های اجتماعی، پیوند دادن عابر گذار به تقدس، کمک به سهل تر شدن گذر، تحکیم پیوندها و همبستگی گروهی را در انجام مناسک گذر برشمرد.
اوحدی مراغه ای و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است که جایگاه اوحدی مراغه ای در گونه ای از غزل سرایی، یعنی قلندریات و ادبیات ملامتی، بازشناسی شود. دقت و مطالعه در دیوان اوحدی به اثبات می رساند که او علاوه بر پرداختن به مضامین ساده ادبیات ملامتی همچون مجاهده نفس، بی توجهی به ردّ و قبول خلق، رهایی از بند تعلقات دنیوی، تأکید بر صدق و اخلاص و... اصراری ویژه بر افراطی ترین و بی پرواترین این گونه مضامین دارد. همچنین مطالعه در دیگر آثار اوحدی مانند مثنوی جام جم و قصاید دیوان وی نیز گویای این است که این مضامین مطرح شده در غزلیاتش دارای کاربردی ملامت جویانه است و بیشتر جنبه استعاری و شاعرانه دارد تا این که آن ها را بازگوکننده واقعیت احوال اوحدی بدانیم. همچنین اگر آثار ملامتیان را برخاسته از دو انگیزه درونی و فردی یا بیرونی و اجتماعی تلقی کنیم، بررسی غزلیات اوحدی نشان می دهد که گرایش او به انگیزه های بیرونی و اجتماعی در پرداختن به ادبیات ملامتی بیشتر از انگیزه های درونی است.
تهدید، نمودی از قدرت در سخن حافظ!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
107 - 134
حوزه های تخصصی:
تاکنون درباره ی شعرِ حافظ نوشته های فراوانی پدید آمده است؛ اما در این متن برجسته، همچنان ظرفیت هایی برای پژوهش های تازه وجود دارد. در جستارِ پیشِ رو برای نخستین بار موضوع «تهدید» در غزل های حافظ بررسی شده است. این پژوهش که با شیوه ی تحلیل محتوا، طبقه بندی و تحلیل جامع ابیات تهدیدی انجام شده، به دنبال گشودن دریچه ای دیگر به فهم بهتر ذهن و زبان این سخن سرای افسون کار است. برای این کار همه ی دیوان حافظ (تصحیح شادروانان: غنی و قزوینی) مطالعه و ابیاتی که مستقیم یا ضمنی تهدیدی را دربردارند، استخراج شده است؛ سپس زوایای گوناگون آن، ازجمله نوع تهدید، مخاطب تهدید، دلیل شکل گیری تهدید، انگیزه ی تهدید، پشتوانه ی تهدید، تأثیر تهدید، چگونگی تهدید در بافت کلی غزل، صریح و غیرصریح بودن، نوع فعل و انواع کنش های گفتاری آن واکاوی شده است. بررسی و تحلیل انواع تهدید در شعر حافظ نشان می دهد که او قدرتی درونی دارد که به پشتوانه ی آن به اشکال مختلف به تهدید ارکان دینی، ممدوح/ معشوق و دیگران می پردازد .
بررسی رویکرد جنسیتی بر مبنای مضمون خیانت و بی وفایی (در اشعار فروغ، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
253 - 275
حوزه های تخصصی:
نقش اجتماع و عوامل سیاسی در تفاوت زبان بشر امری انکارناپذیر است و چنین مسئله ای به همراه مسائل زیستی، جبرها و تحمیل های متعدد سبب تفاوت زبان مردانه و زنانه می شود. این تفاوت در کنار مضمون خیانت در اشعار شاعران نمونه های قابل توجهی را به وجود آورده است. در این پژوهش کوشش شده است با توجه به مؤلفه خیانت و با تکیه بر آرای لیکاف، زبان چهار شاعر معاصر (فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری) معرفی و در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. چنین رویکردی موجب شناخت نگاه های متفاوت به زن یا مرد و به طور کلی تلقی این شاعران از روابط بین عاشق و معشوق زمینی با محوریت خیانت می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور رنگ واژه ها، سوگندواژه ها و موارد دیگر در زبان فرخزاد و بهبهانی بسیار بارز و آشکار است، در مقایسه با آن شهریار و معیری با توجه به کاربرد زبان مردانه نسبت به این مسائل بی توجه هستند. نوع نگاه جنسیتی و توجه به مسائل فمینیستی نیز در اشعار فرخزاد و بهبهانی بارزتر است و آنها در کنار بازگو کردن مسائل مربوط به خیانت ورزی می کوشند دید مخاطب را نسبت به جنس زن تغییر دهند، اما در قیاس با آن دو در اشعار شهریار مسئله خیانت و بی وفایی به ندرت سبب تفاوت و آشکارسازی جنسیت و یا دید برتری جویانه مرد نسبت به زن می شود. در مقابل در اشعار رهی معیری تفاوت جنسیتی دیده می شود.
استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
91 - 122
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مقوله های بنیادی زبان شناسی شناختی است. مقوله زبانی که صرفاً مربوط به واژه ها نیست، بلکه از فرآیندهای تفکر انسان است و زبان را از حد شگردی بلاغی به سطح وسیله ای برای اندیشه عمیق تر و شناخت والا می رساند. با توجه به اینکه شیوه حرکت و سیر تعالی در آموزه های عرفانی به زبان رمز است و عرفان قلمرو هنری زبان در معنای یک نظام اشاری است و از آنجا که در نظریه شناختی، استعاره به عنوان پدیده ای در کلیت زبان حضور جهت دهنده دارد به این معنی که یک حوزه مفهومی براساس حوزه مفهومی دیگر شناخته می شود، این استعاره در اشعار عرفانی راه پیدا کرده است. عماد فقیه کرمانی از عارفان قرن هشتم در طریقت نامه که آن را در 10 باب و هر باب را در 10 فصل در آداب سیر و سلوک و وظایف سالکان و مقامات و احوال عارفان سروده، کمال محبت به حق تعالی را عشق می داند. در این پژوهش ابتدا گزارشی از زندگی عمادالدین فقیه کرمانی، طریقت نامه، استعاره مفهومی داده شده و در آخر به بررسی استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه پرداخته شده است. از آنجا که استعاره مفهومی دارای دو حرکت از مبدأ به مقصد است بر این اساس دارای سه بار معنایی مثبت، منفی و خنثی می شود. نتیجه پژوهش این است که عماد از دو طریق «انتقال معنا» و «تغییر معنا»، توانسته معناهای تازه ای به عشق داده و با ایجاد تعلیق در معنای واژه ها، خواننده را در گرفتن معنا و تعابیر گسترده تر آزاد بگذارد.
تخاصم گفتمانی در رمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
172-147
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تخاصم گفتمانی در رمان جنگ است. به این منظور در گام نخست، گفتمانهای متخاصم شناسایی، و سپس فضای تخاصم و غیریت سازی میان گفتمانهای بازنمایی شده در رمانهای شاخص جنگ بررسی شده است. پاره ای از غیریت سازی در این رمانها به دشمن خارجی (عراق) معطوف است. در این فرایند در خوانشی مبتنی بر باورهای ایدئولوژیک گفتمان انقلاب اسلامی، دشمن عراقی به عنوان گروه کافران غیریت سازی شده است. افزون بر این با تمرکز بر تجهیزات دشمن از نیروی انسانی آنها عاملیت زایی شده است. در دیگر سو، گفتمان لیبرال و گفتمان ناسیونالیسم قومیت گرا به عنوان گفتمان های متخاصم داخلی، غیریت سازی شده است. گفتمان لیبرال می کوشد با تکیه بر شعار تخصص گرایی، اندیشه بسیج عمومی را واسازی کند و با تضعیف نیروهای بسیجی و مردمی، هژمونی گفتمان غالب را بشکند. گفتمان ناسیونالیسم قومیت گرا نیز با طرح ارزشهای قومی در برابر منافع ملی، می کوشد ارزشهای قومی را جانشین نشانه های ملی کند و یا آنها را برتر بنشاند. در نهایت، گفتمان انقلاب اسلامی هژمونیک شده و توفیق یافته است که گفتمانهای متخاصم را به حاشیه براند و گاه نیز با مداخله هژمونیک گفتمانهایِ غیر را سرکوب کند.
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزه های تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
بررسی و تحلیل کهن الگوی فرازپویی در اثر نمادین «در پس آینه» پوران فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از حرکت های فردی و جمعی بشر نمونه ای کهن در ناخودآگاه جمعی دارد و راهبر فرد به سوی هدف خاصی است. یکی از این تفکرات فرازپویی یا رسیدن به تمامیت است که امری فطری است. یونگ این تلاش و پویه یا سفر به ناخودآگاه را که فرازمانی و فرامکانی است، «فرایند فردیت» می نامد. این فرایند به صورت جریان صدور کهن الگوها از تاریکی ناخودآگاه جمعی به ناخودآگاه فردی، در آثار ادبی ملل جهان دیده می شود. مضمون اصلی داستان «در پس آینه» فرخزاد هم کمال جویی و فرازپویی است که در فرایندی نمادین، بیرونی و درونی، حاصل می گردد. این مقاله با روش تحلیلی نشان می دهد، طوطی (قهرمان داستان) در دورانی از مرحله رشد، به پوچیِ زندگی عادی پی برده، قوانین ساختگی را برنمی تابد، در نتیجه طی سفر، با جستجو به هویت، آگاهی و استقلال لازم دست می یابد. در این سیر و سلوک (فرایند فردیت) یا سفر روان (در ناخودآگاه)، «قهرمان» مجبور به شناخت شماری «کهن الگو ها»ییست که در مراحل گوناگون این فرایند با شدت و ضعف، در داستان، پدید می آید. قهرمان برای رسیدن به تمامیت و شناخت خویشتن، «نقاب» دروغین شخصیت کاذب خود را کنارگذاشته و با شناخت (آنیما/آنیموس) و جنبه های مثبت و منفی آن، موفق به کشف مراحل آن می شود. سپس با راهنمایی های «پیر فرزانه» و مبارزه با جنبه های متعدد «سایه»، از مرحله دشوار «مرگ و تولد دوباره» عبور نموده و با پیر دانا به هدایت ره پویان رستگاری می پردازد.
تحلیلِ گردش مسیر داستان نویسی در ادبیات مهاجرت؛ (گذر از داستان نویسی سیاسی و پیدایش داستان ِ هویت اندیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از انقلاب، ادبیات مهاجرت، در سه جریان مشخص و دارای حد و حدود معین پدید آمده است. در دهه نخست در داستان نویسی غلبه با موضوعات و مفاهیم سیاسی است. با پایان جنگ، فضا تغییر می کند و روابط خارجی ایران نیز گسترش می یابد. تغییرات ایران بر وضعیت نویسندگان مهاجر و نسبتشان با ایران هم اثرگذار است. آنها ناامید از سیاست و بازگشت به سرزمین مادری، به بازتعریف وضعیت حضورشان در سرزمین دیگری می پردازند که باید در آن زندگی کنند. مهاجران در بازاندیشی موقعیت تازه به جست وجوی دوباره خود و کشف زندگی جدید در میان دو میهن، دو فرهنگ و دو زبان می پردازند. آنها جدایی از فرهنگ و مناسبات زادبوم را درک می کنند و حسّ غُربت در زندگی روانی شان وارد می شود و در مقام شناخت، پذیرش یا رد دنیای جدید و جست وجوی گذشته قرار می گیرند. برای همین، در داستان نویسی بسامد عناصر سیاسی کم می شود و سیاست کم کم به حاشیه و پسزمینه رانده میشود و بسیاری از نویسندگان، نوشتن در موضوعات دیگر را نیز تجربه می کنند و داستان هایشان آشکارا وجهی اجتماعی می یابد و در آنها به جای سیاست، نشانه هایی از اندوه گذشته و نوستالژی وطن نمایان میشود. متن ادبی هم تغییر می کند. ساخت ادبی، زبان، فرم، تصاویر و ایماژهای جدید، به ویژه در عمیقترین لایه های متن، تأثیری شگرف بر جای می گذارد و از دل جریانِ داستان نویسی سیاسی، جریان تازهای به وجود میآید که مضمونش مسائلی مثل تمنّای گذشته و هویت اندیشی است.
معرفی و بررسی عناصر اجرایی و نمادین آیین های عاشورایی در شهرستان استهبان (با تأکید بر سه آیین چک چکو، چارچو و سینه دوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین های عاشورایی در ایران قدمت بسیار دارد و درباره ریشه ها و محتوای فرهنگی و تاریخی این آیین ها سخن بسیار رفته است؛ اما آنچه مطالعه این آیین های ملی را همچنان امتداد می بخشد، علاوه بر ارزش آرشیوی، ویژگی ها و ظرفیت های فولکلوریک هر منطقه است که آیین را با ذائقه، فرهنگ و جغرافیای خاصی در می آمیزد و با شناسه های منحصربه فرد بومی عرضه می کند. شهرستان استهبان در استان فارس نیز یکی از مناطق ایران است که در زمینه آیین های سوگواری عاشورایی سابقه دیرینه دارد. از میان این آیین ها، «چک چکو»، «چارچو» و «سینه دوری» بیشترین اهمیت و عملکرد آیینی را در این شهرستان دارند. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که آیین های عاشورایی استهبان- با تأکید بر سه آیین یادشده- از چه ظرفیت های بصری و جنبه های نمایشی برخوردارند؟ نتیجه اولیه، مبین این امر است که مهم ترین وجه نمایشی و اجرایی این آیین ها در انتظام گروهی و ریتمیک و هماهنگی مشارکت کنندگان متجلی می شود و نوعی تداوم و همبستگی قومی و اجتماعی را تداعی می کند.
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
283 - 316
حوزه های تخصصی:
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر جامعه انسانی همواره با تقابل ها و تعامل های دوگانه و فلسفه حضور مواجه بوده است. مفهوم «خود» و «دیگری» وجهی از این امر است که در نظریات فلسفی-اجتماعی هگل، هوسرل، کی یرکگور، باختین و لویناس نمود داشته است. این جُستار با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با تکیه بر وجوه نظری یاد شده، مفهوم خود و دیگری را در دو داستان سگ ولگردِ هدایت و تیمبوکتویِ پل استر واکاوی و تحلیل نموده و در آن ضمن بیان معنای خود و دیگری، اصول مهم فکری هدایت و استر در مواجهه با دیگری، ابعاد فرجام شناسی در سطح دو روایت و عدمِ دیگپرپذیری به مثابه یک کنش اجتماعی را نشان داده است.
تحلیل کارکرد ادبی صفت در آثار چوبک با تاکید بر دو اثر: رمان تنگسیر و مجموعه داستان کوتاه انتری که لوطی اش مرده بود
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
37 - 62
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود نقش فرادستوری صفت در پرداخت شخصیت ها، ساخت فضا، مکتب ادبی نویسنده، ترسیم صحنه و کارکرد ادبی بررسی شود. بدین منظور در رمان تنگسیر و مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود چگونگی کارکرد ادبی و معناییِ صفت بررسی گردید. با تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه حاصل شد که صفت در ساخت و پرداخت شخصیت ها، بیان دیدگاه آن ها، روابط، و طرز فکر شخصیت ها از همدیگر مؤثر است، هم چنین در ساخت آرایه های ادبی ای نظیر استعاره، حس آمیزی، و برجسته سازی های ادبی نقش دارد. صفت در ساخت فضای حاکم بر داستان نیز از طریق بسامد کاربرد، تیرگی یا روشنی، و ویژگی هایی نظیر ویژگی های فیزیکی و نوع ساختمان تأثیرگذار است. از نظر رده شناختی با بررسی بسامد صفات به کاررفته این نتیجه حاصل شد که بسامد صفات سرنمون، چه در رمان و چه در مجموعه داستان کوتاه، بیشتر از صفت غیرسرنمون است. نویسنده بیشتر از صفات بیانی ساده استفاده کرده است و اغلب آن ها صفات سرنمون هستند. یعنی، بالاترین درجه صفت بودن را دارند و برای شخصیت اول یا قهرمان داستان به کار برده شده اند.
بررسی علل افزایش داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند از 1285 تا 1305 هجری شمسی و نقش دولت های بیگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
59 - 76
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های رایج در مناطق مرزی ایران و هند، قاچاق اسلحه بوده که نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی و مسائل امنیتی این مناطق داشته است. با نگاهی به منابع تاریخی می توان به این مسئله پی برد که تقریباً از 1285 تا 1305 هجری شمسی، قاچاق اسلحه در این مناطق افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به این مسئله در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استفاده از اسناد و مطالعات تاریخی موجود در این زمینه به بررسی علل این پدیده پرداخته شده و نقش عوامل داخلی و خارجی مورد کنکاش قرار گرفته است. براین اساس پرسش تحقیق حاضر این است که روند داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند چگونه بوده و دلایل افزایش آن در این مقطع زمانی چه بوده است. به نظر می رسد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در چارچوب منافع انگلستان و کشورهای رقیبش در کانون رقابت ها قرار داشتند. این تحولات باعث شد موضوع داشتن سلاح گرم و داد و ستد و حتی قاچاق اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به مقوله ای پراهمیت تبدیل شود.
تحلیل نشانه- معناشناختی استعاره مفهومی نور و فرّه ایزدی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
87 - 106
حوزه های تخصصی:
به گمان بسیاری از صاحب نظران، شیخ شهاب الدین سهروردی در آثار خود، وجوه مشترکی میان حکمت ایران باستان و فلسفه و عرفان اسلامی مطرح کرده است. وی با ورود به دنیای نشانه های رمزی به حوزه استعاره مفهومی نزدیک تر شده است. «نور» و «فرّه ایزدی» کلان استعاره های دربردارنده استعاره های خُردتر و برخاسته از طهارت نفس هستند که درنتیجه یک تعامل حسی ادراکی میان سوژه و نشانه های زبانی، معنا به دست می آید. ارتباط معنایی نشانه های زبانی «فرّه ایزدی» و «نور» در گفتمان روایی الهی، تحت چرخه صحیح تعامل و مبادله ارزش برجسته می شود. «فرّه ایزدی» با انسان برگزیده حق، و «نور» با آفریننده انسان و جهان نسبت یافته است که مسیری از مُلک تا ملکوت را طی می کنند. همچنین نسبت این «نور» با «نور سیاه» در عرفان شایسته بررسی است. آیا حقیقت و متافیزیک به گمان پساساختارگرایان، توهّمی شکل گرفته در نظام استعاره هاست؟ آیه 35 سوره نور مهم ترین کلان استعاره قرآن است که با استعاره مفهومی فرّه ایزدی، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد؛ زیرا نور الهی دربرگیرنده آن فرّه ایزدی درخورِ افراد شایسته است. در تفکر عرفانی مبتنی بر وحدت نگری نمی توان نور را از ظلمت به کلّی جدا کرد؛ زیرا وجود هر دو در عالم ضروری است و نور خاستگاه هر نور و ظلمت است. این جستار با رویکرد تحلیل نشانه معناشناختی به چگونگی تولید معنا از میان نشانه های زبانی مشابه می پردازد و از نظریه «نقصان معنا»ی گرمس برای رسیدن به اهداف این پژوهش بهره می گیرد. از میان چهار روایت مطرح شده وی، «روایت تطابقی» و «روایت هم آمیخته» برای تفسیر استعاره مفهومی «نور» و پیوند آن با «فرّه ایزدی» رهگشا خواهد بود.
بررسی و نقد شیوه نگارش و محتوای اخلاقی تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه ها و جنبه های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می آید. به منظور بررسی این مدعا، مسائل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته بندی و در ادامه، انواع شیوه های بیان عطاملک جوینی در مسائل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدئولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین تر در اندیشه او داشته است. همچنین به نظر می رسد تعدد روش های نویسنده در بیان مسائل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.