ساختار صنعت استخدام و تشخیص آن بر پایه حذف
آرشیو
چکیده
«استخدام» از صنایع معنوی بدیع بر پایه دو یا چندمعنایی است. ابهامی که در تعریف این صنعت در کتاب های بدیع فارسی وجود دارد، موجب برداشت اشتباه یا غیردقیق از این صنعت و مصداق های آن شده است. نگارنده در این جستار با بررسی تعاریف، دسته بندی و جمع بندی آن ها در صدد ارائه تعریفی جامع از این صنعت است به گونه ای که مانع برداشت اشتباه یا غیردقیق شود. در این تحقیق بنیادی که با استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت گرفت، عناصر تأثیرگذار در شکل گیری استخدام مانند ژرف ساخت عبارات، روابط معنایی میان کلمات، و برخی ویژگی های دستوری مرتبط بررسی گردید تا روشی دقیق برای تشخیص، دریافت و درک این صنعت تعیین گردد. برای درک بهتر، شواهد و مثال هایی که در کتاب های بدیع فارسی آمده، تحلیل شدند و مؤلفه های تشکیل دهنده صنعت در آن ها تبیین گردید. انواع استخدامی که در کتاب های بدیع مطرح شده بود، بازبینی شد و تلاش گردید دسته بندی منسجمی ارائه شود. آشکار شد تشخیص «حذف به قرینه لفظی» در روساخت عبارت، روشی برای تشخیص و دریافت استخدام است. هم چنین روابطی که میان برخی ترفندهای بدیعی و بیانی با استخدام وجود دارد، بررسی شد. آشکار شد که میان برخی از آن ها رابطه تقویت کننده و میان برخی دیگر رابطه هم پوشانی وجود دارد.The Structure of the Figure of Speech Istikhdām and its Identification on the Basis of Ellipsis
Istikhdām is a rhetorical figure of speech based on double entendre or polysemy. The ambiguity that exists in defining this figure of speech in Persian rhetorical books has led to inaccurate or wrong understanding of this figure and its examples. In this article, the author intends to offer a comprehensive definition of this figure of speech by investigating the existing definitions, and classifying and summarizing them in such a way as to prevent misunderstandings and inaccuracies. In this fundamental research using library research tools, the main elements in the use of istikhdām , such as the deep structure of the phrase, semantic relationships between the words and some related grammatical features were investigated in order to define an exact method for the identification and understanding of this figure .For a better understanding, several examples given in Persian rhetorical books were analyzed to determine their components. The types of istikhdām defined in rhetorical books were also reviewed and an attempt was made to provide a coherent classification. It was found that identifying “ellipsis” in the surface erstructure of the phrase is an exact way to identify and understand istikhdām . Moreover, the relationships between some rhetorical devices and istikhdām were investigated, and it was found that they either reinforce or overlap each other.