فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۰٬۳۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان بلوهر و بوذاسف حاوی سرگذشت بوداست و پس از قرن ها با حکایات و سخنان حکمت آمیز درآمیخته و در قالب تمثیل ها و داستان های عبرت انگیز بیان شده است. این تمثیل ها از زبان فرزانه ای وارسته به نام «بلوهر» برای ارشاد «بوذاسف» و ترغیب وی برای رهاکردن جاه دنیا و تشویق برای یافتن حقیقت نقل می شود. در این داستان بیشتر بر مفهوم کمال گرایی تاکید شده است. کمال گرایی به معنای بالاتر رفتن، بلند شدن، رسیدن به اوج، گرایش به رشد و پیشرفت و تعالی و کامل تر شدن، مهم ترین ویژگی انسان است و خود شناسی تنها نشانِ انسانِ پخته و فرهیخته است که در ادب تعلیمی بر آن تاکید می شود. این الگو در میان تمام ملت ها، ادیان و مکاتب با عناوین متفاوت مطرح شده است. در اسلام با هدایت تکوینی، در عرفان با سیر و سلوک به سوی حضرت حق و در تعالیم بودا با تمرکز روانی یا مراقبه می توان به نیروانا یا آزادی از اوهام و رهایی از رنج و تعلقاتِ دنیای فانی رسید. بدین ترتیب انسان همواره در اقیانوس زایش های دوباره، گذرگاهی یافته و به کمال می رسد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر روش کتابخانه ای مراحل نمادین فرازپویی در داستان تعلیمی بلوهر و بوذاسف را مورد بررسی قرار می دهد و بن مایه های اصلی و شاکله مفهومی این کتاب تعلیمی را نشان می دهد. با ارزش تعلیمی این اثر آشنا می کند بن مایه ها و شاکله مفهومی آموزش آن را بیشتر آشکار می کند. این داستان در پیرنگ پاگشایی، دارای کهن الگوهای تولد قهرمان، پیر فرزانه، آنیما، سایه است. در پیرنگ سیر و سلوک و نیمه دوم زندگی، وحی و الهام، فراخوان و دعوت به سفر، قبول دعوت، جدایی و عبور از آستانه، تشرف به سرزمین خاص دیده می شود. در مرحله سوم کهن الگوها و در بازگشت به خویشتن، کهن الگوی خویشتن با تجلی حق تعالی، بازگشت و فرازپویی مشاهده می شود.
ذکر، اسم اعظم، عدم توقیفیت اسماء و جایگاه صفات جلال و جمال الهی در سیر و سلوک در سایه سار آثار نجم کبری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
182 - 201
حوزه های تخصصی:
عرفان در مرتبه اول بر پایه عنایت الهی و در درجه بعدی بر پایه معرفت، محبت، تزکیه نفس، خلوت، ذکر، روزه، طهارت، سماع، تسلیم محض به شیخ کامل و نفی خواطر و رضا بنانهاده شده است. نجم الدین کبری عارف بزرگ قرن ششم و ابتدای قرن هفتم که به واسطه شاگردان جاودانه وی شناخته شده است. دارای اندیشه های بزرگی است که هنوز هم ناشناخته مانده است. ضرورت این تحقیق آنجا رخ می نماید که بسیاری از اندیشه های این شیخ که مهجور مانده است دارای کلامی متفاوت از دیگر عرفا است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی ذکر و مسائل مرتبط با آن در آثار نجم الدین کبری پرداخته است. در کنار ذکر به مباحث پر مجادله ای چون اسم اعظم، توقیفیت یا عدم توقیفیت اسماء و نیز جایگاه صفات جمال و جلال الهی در سیر و سلوک ازنظر این شیخ ولی تراش می پردازیم. البته تحقیقات وسیع تری جهت رفع مبهمات و مرموزات اندیشه شیخ کبری لازم است.
خوانش های اسطوره ای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده هایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارنده ذائقه شعری و هم دارای نشانه های اسطوره ایی هستند، می توانند در روند تصویرسازی اجتماعی سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازی های اسطوره ای، که بر اساس کهن الگویی هایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آن ها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی دلالت های تصویری از روایت اسطوره ای ماه در اشعار سیاب می پردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطوره ای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیده ای از نتایج این پژوهش باشیم، می توانیم به تصویرسازی های اجتماعی سیاسی ماه که بازگو کننده جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطوره ماه و تحلیل کهن الگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهن الگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است.
خوانشی بینامتنی بر دو داستان از مثنوی و دکامرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
105 - 133
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های شناخت عمیق متون، بررسی تعامل بین آثار مختلف است؛ زیرا نویسندگان، خواه ناخواه تحت تأثیر آثار یکدیگر هستند. موضوع اصلی این جستار، خوانش بینامتنی دو داستان از مثنوی معنوی و دکامرون بر مبنای نظریه ترامتنیت ژنت است. «آن صوفی که زن خود...» قصه ای از مثنوی است که از نظر بن مایه ها با قصه «هیچ آدابی و ...» و یا «وقتی چاره، منحصر به فرد می شود»، از دکامرون شباهت هایی دارد: بی وفایی،خیانت، کام جویی و شهوت رانی و حیله زنان و ترس از رسوایی از جمله بن مایه های مشترک این داستان ها و تشکیل دهنده بنیان اصلی آنها است. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی برآن است تا ضمن قیاس این دو اثر کلاسیک، به بیان وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بپردازد. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که بوکاچیو در حکایاتش به طرز قابل تأملی، قصه ای از مثنوی را بازآفرینی کرده است. این پژوهش توانسته است از سویی زمینه مساعد را برای بخشی از مطالعات تطبیقی فراهم سازد و از دیگر سو، راهگشای مطالعات در حوزه مولوی پژوهی باشد.
مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.
واکاوی مسائل زنان شاهنامه در خانواده های مادر سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه فردوسی خانواده های زیادی به همراه فرزندان خود حضور دارند که برخی از آن ها به دلیل نبود پدر، جزو خانواده های مادرسرپرست به شمار می روند. حضور این خانواده ها در داستان های شاهنامه، علی رغم اسطوره ای، پهلوانی و یا تاریخی بودن آن ها، زمینه ای مناسب برای مطالعات میان رشته ای جهت شناسایی و ریشه یابی مسائل و مشکلات این گونه خانواده ها فراهم ساخته است. پژوهش حاضر با شناسایی این فرصت، سعی کرده است با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل داده ها به روش توصیف فراوانی و فراوانی درصدی از نوع تاریخی، ضمن معرفی خانواده های مادرسرپرست در شاهنامه به این پرسش که چه تعداد از خانواده های مادرسرپرست در زندگی با شکست مواجه شده اند و علل و عوامل این شکست چه بوده است، پاسخ دهد. نتیجه این بررسی نشان داد تعداد خانواده های مادرسرپرست در شاهنامه با فراوانی 76/11%، با گزارشی که مرکز آمار ایران در سال 1390 از تعداد خانواده های مادرسرپرست ارائه داده (12%) نزدیکی معناداری دارد. همچنین مشخص شد خانواده هایی که توسط پدر طرد و یا ترک شده بودند بیشتر از خانواده هایی که با مرگ پدر مواجه شده بودند دچار آسیب شده اند. از عوامل دیگر شکست در خانواده های مادر سرپرست، «ازدواج مجدد مادر و فرزندآوری او از همسر دوم» و نیز «نبودن مادر در کنار فرزند و عدم حمایت او از فرزند» شناسایی شد.
بررسی کارویژه کاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی با رویکرد به اندیشه ایران شهری و اساطیر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با کشف آهن افزون بر دگرگونی های مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی می شود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگی های برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطوره ها و قهرمانان ویژه خود را می آفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهن ترین تمدن های جهان و نخستین مراکزی که به فناوری گدازش و برون آوری آهن دست می یابد از برآیندهای فرهنگی آن بی بهره نمی ماند. نام آورترین قهرمان ایرانی ِ این عصر کاوه آهنگر است که در هزاره تاریک و پرآشوب ضحاکی (روایت ایرانی آغاز عصر آهن) ظهور و زمینه را برای بازآفرینی جهان اَشامَند به دست فریدون فراهم می کند. کاوه برخلاف آوازه و نفوذ هماره اش بر اندیشه ایرانی، بازتاب درخوری در اسطوره های میهنی و دینی ایرانی نمی یابد. همین امر برخی از پژوهشگران را بر آن داشته تا وی را شخصیتی افسانه ای و برساخته گوسانان اشکانی و نویسندگان خدای نامه های روزگار ساسانی بپندارند که بی گمان باورپذیر نمی نماید، چرا که با بنیادهای فکری مردمان پیشا تاریخ در فهم هستی ناسازگار است. کاوه مانند دیگر شخصیت های اسطوره ای دارای خویشکاری های نمادین و کارویژه های استعاره گون است. در این پژوهش سعی می شود با بهره گیری از تحلیل کهن الگویی، نگرش تطبیقی و روش کتابخانه ای بن مایه های اساطیری میان وردِ کاوه در شاهنامه را بررسی کرده و با پی ریزی انگاره های تازه برآیندهای نوینی ارائه نموده و نشان دهد که کاوه قهرمانی پیشا تاریخی است که بنا به دلایلی از صحنه اساطیر ایران زمین محو می شود.
شرح حال سید بهاءالدّین مستوفی گنجینه ای جای مانده در تاریخ ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیّد بهاءالدّین مستوفی شاعر جای مانده ای است که در کتاب های تاریخ ادبیات به وی اندک اشاره ای نشده است. تنها نام وی را در برخی از تذکره هایی که اینک چون گنج که در ویرانه ای پیدا شود می توان یافت. با آن که وی در علوم مختلف چون: ریاضیّات، رمل و اعداد، فنون شاعری و در دانستن نوشته های یونانی، سُریانی و عب ری و از خطوط نستعلیق و شکسته و نسخ آگاه و در شناخت جواهر شعری «علم عروض» و در سرودن انواع قالب های ادبی اشراف داشته است، اما جای تأسّف است که به وی اندک توجّهی نگردیده است وتا کنون تحقیقاتی در زمینه این شاعر بزرگ انجام نگرفته است. از وی غزلیّات، قصاید و قطعه های ف راوان در دست می باشد که نشانه تفکّر عارفانه و زاهدانه اوست. محتوای اشعار وی بیشتر در مدح و منقبت ائمّه اطهار (ع) و مولای متّقیان علی (ع) می باشد. در این مقاله، علاوه بر آنچه که برای بهاءالدّین بسیار دارای اهمیّت بوده است، ب ه علومی که ایشان به آن آگاه، به خصوص صناعات ادبی همراه با اشعار مربوط که یکی از موضوعات بسیار مهم در علم زبان و ادبیّات فارسی می باشد نیز اشاره شده است.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
تأصیل الجذور التاریخیه لنقوش قصه معراج الرسول وفق نظریه نورثروب فراي في علم الأساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لکلّ قوم من الأقوام عقائد ومعتقدات مختلفه حول الرحله إلی عالم ما بعد الموت، وتُوصف هذه الرحلات بأوصاف مختلفه کما تتضمن أساطیر عدیده حول البعث، وهبوط أسطوره إلی عالم البشر، والصعود نحو السماء والاتصال بالأرباب والآلهه السماویه. إن إحدی هذه الرحلات إلی العالم الآخر هی رحله نبی الإسلام (ص) إلی السموات السبع، وقد عرفت باسم المعراج. تناول الکثیر من المؤلفین الإیرانیین ذکر هذه القصی مصوره ومنقوشه منها ما أُلِّف فی الحقبه الإیلخانیه (772-762 ﻫ ق) ومنها ما ألف فی الحقبه التیموریه (840 ﻫ ق) حیث تناولت هذه الکتابات التی عرف باسم "المعراج نامه" تفاصیل معراج النبی ورحلته إلی السماوات العُلی. نحاول فی هذا البحث معرفه أصول قصه المعراج وما إذا کانت هذه القصه قد حضر فیها نماذج من القصص الأسطوریه التی تتحدث عن آخر الزمان فی الحضارات القدیمه (إیران القدیمه، وحضاره بلاد الرافدین)، وهل استطاعت قصه المعراج أن تقدم معان جدیده؟ وسنعتمد علی المصادر المکتبیه والنهج التحلیلی الکیفی وفق طریقه علم الأساطیر للوصول بقصه المعراج من قصه تاریخیه إلی ما بعد التاریخانیه. أظهرت النتائج أن المیول الأسطوریه الکامنه کانت سته مستویات من المستویات الثمانیه المقترحه فی هذه الدراسه.
مطالعات باستان سنجی و ارزیابی تاریخ نیشابور: بررسی انتقادی کتاب Nishapur Revisited: Stratigraphy and Ceramics of the Qohandez (بازنگری نیشابور: لایه نگاری و سفال های کهندژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب بازنگری نیشابور: لایه نگاری و سفال های کهندژ درباره نتایج مطالعات آزمایشگاهی روی برخی داده های باستان شناسی نیشابور است. در این کتاب تاریخ شکل گیری و تحول تاریخی نیشابور و جایگاه این شهر در بافتار خراسان بزرگ بر اساس مطالعات ترمولومینسانس، آرکئو مغناطیس و رادیو کربن بررسی شده است. پرسش محوری پژوهش حاضر این است که روکو رانته و آنابل کولینه چگونه بر اساس مطالعات باستان سنجی به بازنگری تاریخ نیشابور دست زده اند. دو پرسش فرعی مقاله نیز چنین است: آیا نویسندگان کتاب توانستند به شیوه ای علمی مباحث و رویکردهای مورد پژوهش را بررسی نمایند؟ این کتاب تا چه اندازه از کارآمدی لازم برای رفع ابهامات و پرسش های موجود در ذهن مخاطبان ایرانی و خارجی برخوردار است؟ رویکرد پژوهش حاضر تفسیر انتقادی و شیوه گردآوری داده های پژوهش، میدانی و کتابخانه ای است. در راستای پاسخ به پرسش های طرح شده، ایده نویسندگان در فصول مختلف کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در ادامه در دو مبحث جداگانه کتاب حاضر از منظر شکلی و محتوایی مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
تحلیل روان شناختی «خود فعلی و ایده آلی» در رمان «درخت انجیر معابد» احمدمحمود از منظر کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
241 - 264
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیت ازجمله پژوهش های جدید در حوزه داستان نویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان « درخت انجیر معابد » با پرداختن به شیوه های جدید داستان نویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیت پردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمان های روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپ های شخصیتی سه گانه» و «خود ایده آلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیت های رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنش های درونی می شوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاین رو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبه های گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سه گانه فعلی، واقعی و خود ایده آلی» در یکی از شخصیت های اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجه شدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بی اعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایده آلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار می گیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده می گردد.
تحلیل و نقد آموزه های مکتب اردولیبرالیسم (نئولیبرالیسم آلمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلی این مقاله تبیین مؤلفه های اساسی مکتب اردولیبرالیسم آلمانی و نقدهای نظری و عملی وارد به آن و پرسش از نسبت میان اردولیبرالیسم و سایر مکاتب نئولیبرالیسم است. در این راستا ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای و مراجعه به آثار دست اول مهم ترین اندیشمندان اردولیبرالیسم از قبیل اویکن، روپکه و روستو و همچنین شارحین اصلی آنها مؤلفه های مکتب اردولیبرالیسم استخراج می گردد. این اصول عبارتند از: تقدم حقوق و نهادهای حقوقی بر اقتصاد و اصول تقویم گر و تنظیم گر آن، اصالت نظم رقابتی و اصالت یک دولت قوی در چارچوب قانون اساسی اقتصادی و اجرای سیاست نظم دهی با هدف صیانت از بازار. سپس به اختصار تحلیلی تطبیقی از نسبت این مکتب با مکتب شیکاگو و تنظیم گری ارائه خواهد شد. در نهایت نقدهای نظری وارده به اندیشه ها و اصول اساسی این مکتب و نقدهای عملی وارده به آثار و تبعات ناشی از اجرای سیاست گذاری اردولیبرال به تفصیل مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد.
کارآمدی و أثر بخشی کتاب مبادئ العربیه فی الصرف و النحو جلد 4 از دیدگاه دانشجویان زبان و ادبیات عرب (مطالعه موردی: دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف کارآمدی و أثر بخشی کتاب «مبادئ العربیه» از لحاظ رعایت معیارهای مطلوب کتاب درسی از نظر دانشجویان انجام شده است. نمونه آماری این پژوهش، دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب دانشگاه شیراز تشکیل می دهند که شامل 79 نفر، و به صورت سرشماری، پرسشنامه را برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شده تکمیل کردند. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بوده که پایایی پرسشنامه با روش الفبای کرونباخ 73/0 محاسبه شد، در این تحقیق از دو آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن جهت سنجش کارآمدی و أثربخشی کتاب «مبادئ العربیه» استفاده شد. و این پژوهش به جهت پاسخگویی به چهار سوال در رابطه با میزان کارآمدی و أثر بخشی کتاب «مبادئ العربیه»، روش تدریس به کار گرفته شده توسط استاد، سطح مهارتی دانشجویان پس از گذراندن درس قواعد عربی و نهایتاً مقبولیت سوالات امتحانات گرفته شده، طراحی شده است. یافته ها نشان داد که کارآمدی و أثر بخشی کتاب «مبادئ العربیه» در کمترین حد میزان رعایت شده است. روش تدریس به کار گرفته شده توسط استاد از نظر دانشجویان، بیشترین میزان و سطح مهارتی دانشجویان پس از گذراندن درس قواعد عربی و مقبولیت سوالات امتحانات گرفته شده تقریبا تا حد متوسط میزان رعایت را در کتاب مبادئ العربیه نشان می دهند.
بررسی دلالت های ضمنی در مثنوی با توجه به تناسب واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت ضمنی یکی از رویکردهای نشانه شناسی است که با معناهای پنهان و ژرف ساخت متون به مثابه کلیت های نظام مند سروُکار دارد و درپی آن است تا با تکیه بر بافت کاربردی واژه و ویژگی های مخاطب، از ظاهر نظام های نشانه ای عبور کند و به لایه های زیرین متن دست یابد. مثنوی به دلیل ساختار تأویل پذیر و تودرتو، قابلیت بررسی از این دیدگاه را دارد و با واکاوی دلالت های ضمنیِ آن می توان به انسجام و وحدت اندام وار و نیز مفاهیم پنهان بسیاری پی برد. هدف این پژوهش، تبیین چگونگی دلالت های ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا از دیدگاه نشانه شناسی گفتمانی، برخی از دلالت های ضمنی مثنوی از دو منظر بررسی و تحلیل می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دلالت ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی به دو شکل دیده می شود: در شکل اول، باهم آیی و تناسبِ واژگان برجسته یک رویداد یا داستان دینی و تاریخی مشهور در محور هم نشینیِ بیت، تداعی کننده آن رویداد برای مخاطب و القاکننده معنای ضمنی دیگری است که با ظاهر بیت و زمینه اصلی بحث در محور عمودی شعر نیز هماهنگی دارد. در شکل دوم، شاعر، واژگان و فرازهای برجسته از داستانی مشهور و مرتبط را با کلام خود می آمیزد؛ ولی این نشانه های زبانی، معنای ثانویّه ای به بیت نمی بخشد؛ بلکه حضور آن واژگان در تعدادی از ابیات متوالی، مخاطب را به دلالت ضمنیِ موجود در کلیّت ابیات رهنمون می کند.
Lecture Interartiale des Romans de Malraux. Pour une Poétique de la Peinture et de l’Écriture dans La Condition humaine, L’Espoir(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
129 - 142
حوزه های تخصصی:
Depuis la doctrine de l’Ut pictura poesis, l’on découvre une piste d’analyse assez intéressante sur les rapports de la littérature et de la peinture. L’analyse de l’œuvre malrucienne, à la lumière des interactions suscitées par Mikhaïl Bakhtine, montre qu’elle est constamment en dialogue et continûment régenté par les arts du musée, au nombre desquels la peinture tient une place singulière. Cet article montre que La Condition humaine, L’Espoir et Les Conquérants sont une sorte de récit hybride ayant intégré des techniques et procédés picturaux, des personnages artistes peintres et des descriptions chromatiques, phagocytant la narration et reléguant parfois le récit au second plan. Cela dit, cette propension à l’hyper-référentialisation ou à la modélisation de la pratique picturale crée une synesthésie visuelle, transformant le texte en un catalogue, en un tableau, en un musée. Ainsi le mélange littérature/peinture, le mixage de leur structure et le dialogue entre ces genres sont-ils l’expression d’une esthétique polyphonique ou interartiale dans le roman de l’auteur français.
نسبت معرفت و باور صادق موجه؛ از منظر معرفت شناسی اسلامی؛ نقدی بر مقاله «Is Justified True Belief Knowledge?» (آیا باور صادق موجه، معرفت است؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله (Is Justified True Belief Knowledge) «آیا باور صادق موجه، معرفت است؟» -که توسط ادموند گتیه(Edmund Gettier) نوشته است- یکی از معروف ترین مقالات در حوزه معرفت شناسی معاصر است. این مقاله بسیار کوتاه، تنها با ذکر دو مثال نقض، تعریف رسمی از معرفت را به چالش کشیده و دربارهآن مشاجرات و راه حل های زیادی از سوی معرفت شناسان مطرح شده است. مقاله حاضر به نقد و بررسی این دو مثال از منظر معرفت شناسی اسلامی پرداخته و با طرح ارتباط علّی، درصدد پاسخ دادن به این اشکالات بر آمده است. تفاوت اصلی که این ارتباط علّی با ارتباط علّی گلدمن دارد؛ در این مطلب است که از منظر معرفت شناسی اسلامی، معرفت گزاره ای وابسته به سطح عمیق تری از معرفت است که می توان آن را معرفت حضوری نامید. بر این اساس، طرح ارتباط علی میان واقعیت خارجی و معرفت گزاره ای با واسطه معرفت حضوری صورت می گیرد و در آن پدیدارهای حسی، معلولی برای واقعیت خارجی و نمودی از آن به شمار می آیند و ذهن پس از دریافت این معرفت حضوری (پدیدارهای حسی) با مفهوم سازی و حکم، معرفت گزاره ای را تشکیل می دهد. این ارتباط علّی اساسا جایگاه معرفت زایی دارد و تحقق آن، برابر با شکل گیری زنجیره معرفت برای فرد است و از همین رو، برقرار نشدن این زنجیره علّی به شکل مناسب در مثالهای نقض گتیه، دلیلی برای معرفت نبودن باورهای صادق موجه در آن است.
همزیستی ادب غنایی و تعلیمی در آینه تحلیل بینامتنی آثار نظامی و قابوس نامه بر اساس نظریّه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
151 - 176
حوزه های تخصصی:
تحلیل روابط بینامتنی متونِ ادبیِ ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدّنی ایران داشته اند. تأثیرپذیریِ نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تأثیرپذیری، رسوخِ اندیشگانی و زبانیِ قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیّت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیّت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارائه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواعِ مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاویِ مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخورِ بافتِ متنی و موقعیّتی آثارِ غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزائی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیّتِ ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیّت نظامی در استفاده از میراث منثورّ پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراثِ گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتّساع معنایی، انسجام متنی و جذّابیّت هنری بخشد.
تحلیل سیر فردیت یونگی در داستان دقوقی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریه هایی که معانی درونی و پنهان قصّه را مبنای تفسیر خود قرار داده، نظریه روان کاوی است. در عصر حاضر، با پیوند هر چه بیشتر ادبیات و روان شناسی، می توانیم راهی به سوی کشف معنای نهفته در متون بیابیم. نظریه فردیّت یونگ تحقق کهن الگوی خویشتن یعنی تعادل بین امور بیرونی و امور درونی که میل به سوی تکامل دارد را در فرد مرور می کند. برآنیم تا با این دیدگاه با خوانشی متفاوت این داستان از مثنوی را بازخوانی نماییم. از آن جا که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است، دارای قابلیت بررسی نقد کهن الگویی است لذا پژوهشِ حاضر سعی بر این دارد؛ با تحلیل محتوا، نمادها و کهن الگوهایِ داستان دقوقی را استخراج نماید و با فهم آن ها و تطابق با نمادِ برابر برای آن ها، براساس نظریه فردیت یونگ، این فرآیند را ترسیم نماید. نتیجه پژوهش حاکی از این است که مولانا در دستیابی به فرایند فردیت در این داستان، تعالی با اصولِ عرفانی را مطرح نموده است و در نهایت هدف مولانا که رسیدن به کمال و خودشناسی است با نظریه یونگ هم سویی دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای اِسنادی، با رویکرد تحلیلی توصیفی بررسی شده است.
L’approche de la pragmatique dans la didactique de FLE, à travers une analyse comparative des prépositions française et persane « dans » et « [dar]»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
157 - 171
حوزه های تخصصی:
La préposition en tant qu'opérateur relationnel introduit un élément nominal, un substantif, un nom, un infinitif (Martin, 2017, p.127). L’objet de cette étude est de livrer une analyse pragmatique comparative des prépositions française et persane « dans » et [در ], dans les gammes variées surtout en emploi spatial et temporel. Dans cette recherche, l’objectif porte sur la mise en place d’une étude comparative franco-persane entre le fonctionnement de la préposition ‘’dans’’ pour la formation de syntagme prépositionnelle, afin de montrer les divergences et les convergences. De ce fait, nous nous évertuerons à montrer les gammes variées comme la locativité et la diachronie de la préposition ‘’dans’’ et son homologue persan [در ]. Pour atteindre cet objectif, nous tenterons de mettre en relief le fonctionnement de la préposition dans la langue persane en comparaison avec la langue française à l’aide des exemples dans toutes les deux langues. Le choix d’une approche comparative se trouve justifié par le fait qu’une telle approche offre un avantage d’ordre didactique : les apprenants iraniens de la langue française y trouveront une source à consulter pour vérifier si cette préposition correspond bien à la préposition persane [در ], ou si par contre les deux prépositions divergent et dans quelles mesures. Les résultats prouvent qu’il existe des similitudes des cas exprimant la spatialité mais des divergences à l’échelle temporelle et dimensionnelle.