فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۲
170 - 200
حوزههای تخصصی:
پادآرمان شهر جهان تخیلیِ ناخوشایندی است که در آن تمام آرمان های انسانی به ضد آرمان تبدیل شده؛ پیش بینی این دنیای پر از تباهی در ادبیات داستانی به شکل رمان و داستان کوتاه صورت گرفته است. در این مقاله با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی ، ویژگی های دیستوپیایی ترس، گمشدگی هویت، سلب آزادی و اختیار، انکار فردیت و دروغ و فریب در سه کتاب کاج زدگی، خدایان شهری و اشباح پرسه زننده و جزیره ای برای تبعید کاغذ پاره ها با سه کتاب خارجی 1984، سرگذشت ندیمه و میرا تطبیق داده شده و از بررسی شباهت و تفاوت داستان ها با یکدیگر نتایج ذیل حاصل شده است : - فضاسازی و شخصیت پردازی خوب و توصیف جزئیات بیشتر در داستان های خارجی، قصه را باورپذیر کرده است؛ ترس و دلهره را به مخاطب منتقل می کند و او را از ایجاد جهانی مشابه جهان داستان می ترساند. - داستان های ایرانی از نظر توصیف ، پرداختن به جزئیات ، فضا سازی و شخصیت پردازی ضعیف تر از داستان های بررسی شده خارجی می باشند؛ دلیل نگرانی نویسنده به درستی مشخص نیست و داستان نمی تواند به خوبی مخاطب را با خود همراه کند. - در آثار ایرانی یا عشق وجود ندارد یا به اندازه آثار خارجی تاثیرگذار نیست؛ جسارت و شجاعتی را ایجاد نمی کند و دلیل تحول و تلاش نیست.
نقش هویت گرایی ایرانیان در حفظ زبان فارسی و پیدایی شاهنامه در دوران غزنوی و سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با قدرت گرفتن عامل ترک و عرب و سیطره سیاسی و دینی بر ایران، عامه ایرانی با درک خطر فروپاشی هویتی، در کنشی جمعی به تقابل هویتی با قوم غالب برآمدند. اصلی ترین نمود این رویارویی در میدان زبان شکل گرفت و به برساختی از کنش های زبانی انجامید که شاهکار آن شاهنامه بود. در این جستار به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها که با یافتن نشانه های اندیشگانی از میان منابع ادبی و تاریخی و تفسیر آن ها به تبیین روح زمانه و روح ملی در برهه های تاریخی می پردازد، به روش توصیفی تحلیلی، با معرفی نمونه هایی از تلاش های زبانی عامه ایرانی در دوران غزنوی و سلجوقی، نقش عامه و هویت گرایی ایرانیان در حفظ و بقای زبان فارسی، تبیین شده است. از نتایج پژوهش برمی آید در تقابل هویتی میان ایرانیان با قوم غالب که با تعصبات دینی حاکمان و نگاه برتری جویانه اعراب همراه بود، هویت گرایی عامه ایرانی به حفظ زبان به مثابه عامل وحدت بخش ملی در کنار دیگر مؤلفه های هویتی چون فرهنگ، باور و آیین های ایرانی منجر شد. این تلاش در کنش های زبانی متعدد ظاهر شده و درنهایت به پیدایی و رواج شاهنامه، به عنوان مجموعه فرهنگ و هویت ملی، در میدان زبان منجر شد.
رقص قاسم آبادی از دیدگاه کارکردگرایی آلن مریام با تأکید بر کارکرد هم بستگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
93 - 126
حوزههای تخصصی:
پیوند فرهنگی و زیستی مردان و زنان گیلان با فعالیت های شالی کاری باعث شده است تا آیین های آن ها نمایانگر الگوهای کاشت، داشت و برداشت باشد. رقص قاسم آبادی یکی از آن آیین های نمایشی است که فرصتی را برای تبادل محتوای مرتبط با جامعه، هماهنگی اقدامات میان اعضای گروه، قدرت ائتلاف و تثبیت ساختارهای گروهی فراهم می کند. به عبارتی علاوه بر نقش افراد در فرایند رقص، نتیجه و تأثیر اجراها در جامعه حائز اهمیت است. از این رو، هدف از پژوهش حاضر پاسخ به اهمیت اجرای رقص قاسم آبادی و کارکرد آن برای ایجاد وحدت است. بر این مبنا از نظریه کارکردگرایی آلن مریام در بستر موسیقی شناسی قومی با تمرکز بر یکی از ده کارکردهای آن، یعنی کارکردِ هم بستگی از وجه موسیقی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش مردم نگاری در منطقه، مشاهده، مصاحبه، ثبت و ضبط اطلاعات است. یافته های پژوهش نشان می دهند که رقص قاسم آبادی با نمایش مهارت های حرکتی و هنرهای دستی و با استفاده از ابزار در راستای هماهنگی با موسیقی بومی، شرایطی را تولید می کند که یکپارچگی اجتماع به وجود آید تا همه افراد (رقصندگان و تماشاگران) احساسات گوناگون ازجمله حس یک دست بودن اجتماع و موجودیت جامعه را تجربه کنند، زیرا رقص قاسم آبادی چه در فرم رسمی به شکل رویدادها و چه در قالب غیررسمی و خودمانی فرصتی را برای عملکرد تک تک افراد به طور مستقیم در یک جمع فراهم می کند.
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
بررسی شیوه های تعالی بخشی شعر در تضمین های حافظ از دیگران بر اساس دیدگاه تی. اس. الیوت نسبت به تقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
55 - 76
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، با دستمایه قراردادن تعریف تی. اس. الیوت (۱۹۲۰) از شعرای بزرگ، سیری اجمالی در دیوان حافظ داشته و برخی به عاریت گرفتن های او از شاعران و سخنوران هم عصر و گذشته اش را بررسی کرده ایم. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به نحوه استقبال حافظ از دیگر شعرا، جایگاه او در تقسیم بندی شعرا از نظر الیوت به چه صورت است و از چه تکنیک هایی برای تعالی اشعارش استفاده می کند. حافظ با آثار بزرگان شعر فارسی آشنا بوده و توانسته مواردی از آنها را برای بیان حالات و مضامین شعری خود به بهترین نحو وام بگیرد؛ ولی در هیچ یک از تضمین هایش، همچنان که از برداشت برخی ابیات عاریتی حافظ از سنایی، انوری، خاقانی، ظهیر فاریابی، نظامی، عطار، کمال الدین اسماعیل اصفهانی و عراقی و تطبیق آنها با ابیات حافظ برمی آید، رنگ وبوی تقلید دیده نمی شود، بلکه در تایید گفته تی. اس. الیوت، وی توانسته از گفته های دیگران فراتر برود و آنها را متعالی سازد. او با درآمیختن و واردکردن معانی متعدد در کنار معنای گرفته شده، تغییر صور خیال و درآمیختن تلمیح و تضمین با آنها ابیات عاریتی را تعالی می بخشد و در جایگاه شاعری بزرگ قرار می گیرد. مطالعه حاضر از حیث توجه به تعریف یک منتقد از معیار سنجش هنر شاعر بزرگ، با مطالعاتی که فقط به اقتباس های حافظ از پیشینیانش پرداخته اند، متفاوت است و بر جنبه های برتر شعر حافظ تأکید می کند.
تضادّ در تعدّد منبع، عاملی مؤثّر در پیچیدگی تلمیحات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
36 - 45
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های برجسته سبک ارّانی (آذربایجانی)، استفاده از ابزارهای گوناگون جهتِ دشوار ساختن کلام است. توجّه و تسلّط خاقانی به عنوانِ یکی از برجسته ترین شاعران این سبک، بر اساطیر، اشارات مسیحیّت و توجّه به ظرافت ها و دقایق تلمیحی آن، بی تردید بر پیچیدگی و ابهامِ شعر او مؤثّر بوده است. او در تلمیحات خود، گاه به سراغِ اشاراتی می رود که آبشخوری چندگانه دارد که این موضوع بیانگرِ وسعت اطّلاعات و تتبّع و مداقّه او در منابعِ تفسیری و تاریخی است. خواننده اشعار خاقانی به عنوانِ مخاطب او، ازآنجاکه نمی تواند اطّلاعات خود را با اطّلاعاتِ طرح شده در ابیات همسو کند، با ابهام مواجه می شود. نگارنده در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و تحلیل محتوا، پس از بررسیِ تلمیحات اسطوره ای- حماسی و نیز اشاراتِ عیسوی دیوان خاقانی، یکی دلایلِ ابهام و پیچیدگیِ تلمیحات او را «تضادّ در تعدّد منبع» در نقلِ اشارات می داند. در این جستار کوتاه شش مورد از اشاراتِ خاقانی بررسی شده است که با استفاده از همین آبشخورِ دوگانه در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که خاقانی کوشیده است علاوه بر استفاده از روایاتِ مختلف از یک تلمیح به جهتِ گسترش بیشتر معنا، ابهامی هنری خلق کند. بر این اساس، ابهام و پیچیدگی در تلمیحات خاقانی، بیشتر در دسته «ابهامات عمدی» قرار می گیرد.
درباره کلمه بَرمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
5 - 12
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی واژه «برمر» می پردازیم که به معنی «توقع»، «انتظار» و «امید» بوده، و شواهد آن عمدتاً مربوط به برخی اشعار کهن، تراجم کهن فارسیِ قرآن، لغت نامه های کهن عربی-فارسی و همچنین، لغت نامه های فارسی پدیدآمده در شبه قاره هند است. ما نشان می دهیم که صورت های متفاوتی از این واژه همچون «برمو»، «پرمو»، «پرموز» و.. که در لغت نامه های شبه قاره ثبت شده است، همگی صورت های فاسد و حاصل تصحیف و تحریف ضبط اصیل «برمر» است. در پایان این واژه را از حیث ریشه شناختی بررسی کرده و استدلال می کنیم که متشکل است از حرف اضافه «بر» و «مر» به معنای «شمار» و «حساب».
خوانشی از آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
92 - 121
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با این پیش فرض که بررسی ادبیات و فرهنگ عمومی جامعه می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای شناسایی و تحلیل آسیب های اجتماعی هر دوره مورد استفاده قرار گیرد و به درک بهتر دلایل ایجاد و راه های مقابله با این آسیب ها کمک کند، با رویکردی توصیفی – تحلیلی، به بازخوانی آسیب های اجتماعی در داستان های اقلیمی رسول پرویزی و نسیم خاکسار می پردازد. پرویزی در «شلوارهای وصله دار» و «لولی سرمست» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه روستایی اقلیم جنوب پرداخته است؛خاکسار نیز در داستان های «گیاهک» و «نان و گل» به مسائل و مشکلات اجتماعی حوزه دریایی اقلیم جنوب توجّه دارد. یافته ها نشان می دهد که هرچند هر دو نویسنده با توجّه به تفاوت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی حوزه خود ، به نوع خاصی از آسیب های اجتماعی پرداخته اند، اما هر دو با نگاهی انتقادی و واقع گرایانه به آسیب های اجتماعی تلاش کرده اند تا با ارائه تصویری دقیق از این مشکلات، به آگاهی بخشی در جامعه کمک کنند. برخی از این آسیب ها مانند ارتباط های نامشروع، اعتیاد، کودک آزاری، دزدی و کمبود امکانات بهداشتی در هر دو اقلیم دیده می شود. آسیب های مختص حوزه دریایی شامل طلاق، بیوه گی و بی پناهی زنان، خودکشی و قاچاق است. در حوزه روستایی نیز خرافه گرایی، عشوه گری زنان، تنوّع طلبی مردان و چندهمسری به عنوان کژروی ها و آسیب های اجتماعی مطرح شده اند؛ لذا می توان نوع اقلیم را در پدید آوردن برخی از انواع آسیب ها و معضلات اجتماعی مؤثر دانست.
تحلیل میدان های فقر، خوف و رجا در صد میدان خواجه عبداالله انصاری و مقایسه آن با التعرف لمذهب أهل التصوف، رساله قشیریه و کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
95 - 104
حوزههای تخصصی:
صد میدان خواجه عبدالله انصاری از متون مهم عرفانی است که مراحل سلوک را به صورت ساختاریافته برای سالکان مبتدی تدوین کرده است. این پژوهش، به روش تحلیلی تطبیقی، سه میدان فقر، خوف و رجا را در این اثر بررسی و با التعرف لمذهب أهل التصوف، رساله قشیریه، و کشف المحجوب مقایسه کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هرچند این مفاهیم در آثار بررسی شده، مشترک هستند، اما تحت تأثیر رویکردهای عرفانی، زمینه های اجتماعی و اهداف نگارش آثار، تفاسیر متفاوتی یافته اند. خواجه عبدالله انصاری با نگاهی ساختارمند و سلوکی، این مفاهیم را طبقه بندی کرده است. قشیری آن ها را در چارچوب اخلاق و شریعت، مستملی بخاری با رویکرد فلسفی و کلامی، و هجویری به صورت ترکیبی از نظر و سلوک عملی بررسی کرده اند. این مطالعه نشان می دهد که مفاهیم عرفانی در تصوف تحول یافته اند و هر مؤلف، متناسب با شرایط فکری و اجتماعی زمانه خود، تفسیری متفاوت از آن ها ارائه داده است.
بررسی مدرنیسم در رمان «سه دختر حوا» بر اساس طرح ساختاری کنراد کنست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
92 - 121
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم یک جنبش ادبی، فرهنگی و هنری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بوده است. این جنبش با تمرکز بر نوآوری در فرم و محتوا، به تزلزل و بازسازی الگو های سنتی داستان پردازی پرداخته است. در این زمینه نظریه کنراد کنست، نویسنده و منتقد آلمانی، سه مؤلفه کلیدی وداع با قهرمان سنتی، وداع با پیرنگ کلاسیک و وداع با راوی المپی را معرفی می کند. این پژوهش به تحلیل نحوه تجلی این ویژگی ها در رمان "سه دختر حوا" اثر الیف شافاک می پردازد؛ که هدف از آن بررسی چگونگی ظهور این مؤلفه های مدرنیستی در این اثر است. برای دستیابی به این هدف، از روش های تحلیل متن در ادبیات داستانی مدرن استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت اصلی داستان به عنوان ضد قهرمان و ساختار غیرخطی پیرنگ با بهره گیری از تکنیک های مدرنیستی نظیر جریان سیال ذهن به نحوی مؤثر بر ویژگی های مدرنیستی کنست استوار بوده است؛ همچنین تغییر روایت از دانای کل به دیالوگ های میان شخصیت ها، به درک عمیق تر ابعاد مدرنیستی کمک می کند. این تحلیل به فهم بهتر ساختار و تکنیک های مدرن در ادبیات معاصر می افزاید.
المرأه وحلیتها فی العصر الأموی کمظهر حضاریّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعددت السمات الحضاریه المادیه فی العصر الأموی، والتی تعطی انطباعاً عن الحیاه والبیئه التی عاش الناس فیها، فعلى الرغم من حیاه البادیه فی أکثر البلاد العربیه إلا أنه یظهر فی شعر هذا العصر الکثیر من السمات الحضاریه، وتعدد هذه السمات یدل على وجود الحضاره فی البیئات العربیه. جاء هذا العصر فی أعقاب مرحله انتقالیه اتسمت بتحول فی منظومه القیم القدیمه، وإعاده النظر فی الثابت والمألوف وفی الأمور التی تقع فی النفس موقع البدهیات، واعترى الشخصیه العربیه قدر غیر قلیل من القلق والتساؤل والتوزّع، وبذلک أصبحت الذات الفردیه والذات الاجتماعیه موضوعاً للتأمل والنظر والفحص والمراجعه ، وکانت المرأه عنصراً أساسیاً فی هذه الذات، فأصابها ما أصاب الذات من القلق والتساؤل وإعاده النظر. فتبرز صوره المرأه المعطره دلاله عل ى اهتم ام الم رأه بنف سها ورقیه ا الحضاری باستخدامها للعطر کمظهر جمالی، ویظهرالشاعر أیضاً الرقی الذی ب دا واضحاً فی تعامل الرجل مع المرأه الإنسانه. یشیر نتائج البحث إلی ما یتعلق بانعکاس تأثیر الحضاره على المرأه والمتمثل فی زینتها فیتمثل فی رغبه النساء العربیات فی اقتناء الحلی واللآلئ والفضه والدرّ وإلخ... یتزین بها. والسؤال الذی یطرح هنا: کیف یتجلی المظهر الحضاری فی العصر الأموی فی المرأه وحلیتها وکیف انعکس هذا الأمر فی الشعر. للإجابه علی هذا السؤال اعتمدنا علی منهج الوصفی التحلیلی.
مطالعه تطبیقی آرایه جناس در کلام و چگونگی تجلّی آن در طراحی پوستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش، تجلّی جناس بصری در طراحی پوستر است. در این پژوهش، ابتدا آرایه جناس و انواع آن معرفی سپس جناس بصری و چگونگی کاربرد آن در طراحی پوستر بررسی شدند. جامعه هدف در این تحقیق، پوسترهای اجتماعی طراحی شده با موضوع بیماری ایدز در کشورآمریکا است که در سالهای 2008 و 2009 طراحی شده و طراحان جناس را دستمایه اصلی برای خلق اثرشان قرار داده اند. از این میان، تعداد دو پوستر که دارای بیشترین متغیرهای مورد بحث در تحقیق بودند، به عنوان جامعه نمونه، مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از این تحقیق مطالعه تطبیقی آرایه جناس در کلام و چگونگی تجلّی آن در طراحی پوستر است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن از منظر داده های تحقیق از نوع کیفی است. بدین معنا که ابتدا متغیرهای مورد نظر در پوسترهای جامعه نمونه، که از طریق مراجعه به منابع الکترونیک جمع آوری شدند، با استفاده از روش مشاهده، کدگذاری و از نمونه ها مستخرج سپس در قالب چهار دسته پیامهای تجسمی، شمایلی، زبانی و نیز کاربرد جناس بصری، بررسی شدند. به طور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد همانطور که جناس در کلام نوعی خلاصه نویسی محسوب میشود و باعث زیبایی و تأثیرگذاری کلام میشود، جناس بصری نیز میتواند به عنوان یکی از بهترین راه های خلّاقانه حل مسائل طراحی گرافیک، به طراحان کمک کند تا بیشترین مفاهیم را با کمترین عناصر بصری ارائه دهند و از این رهگذر به مخاطب کمک کنند تا پیام اثر را بهتر به ذهن بسپارد.
بررسی و تحلیل رمان سوشون سیمین دانشور بر اساس دیدگاه برساخت گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای رمان، دنیای بازتاب جوانب مختلف زندگی فردی و جمعی انسان است. نویسندگان در این عرصه اغلب به تجسم مفاهیم اجتماعی و سیاسی می پردازند. خوانش برساخت گرایانه متون داستانی به رویکردی ادبی و تحلیلی اشاره دارد که در آن، متن داستانی به عنوان یک ساختار پویا و پر لایه در نظر گرفته می شود. این رویکرد به نحوه ساختار دهی عناصر داستان، شخصیت ها، زمینه و رویدادها با تأکید بر تأثیر آن ها بر درک و تفسیر مخاطبان متمرکز است. در خوانش برساخت گرایانه، متن به عنوان یک ترکیب یگانه از عناصر ساختاری در نظر گرفته می شود و هر یک از این عناصر تأثیرگذار بر معنا و ارتباطات داستان هستند. یکی از رمان های برجسته فارسی، رمان سووشون سیمین دانشور است که با گستره و عمقی که در توصیف رخدادها و شخصیت ها دارد، گزینه مناسبی برای تحلیل و بررسی از منظر برساخت گرایی اجتماعی است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تحلیل ارتباطات سیاسی و اجتماعی در این رمان، براساس رویکرد برساخت گرایی اجتماعی است و در آن تلاش شده است با خوانشی برساخت گرایانه به لایه های زیرین اثر نزدیک شویم. بدین منظور نخست نحوه نگرش دانشور را به عنوان یک نویسنده برجسته در مورد واقعیت و با خوانشِ برساخت گرایانه مشخص می کنیم؛ سپس روشن می سازیم او چگونه از مسائل اجتماعی در رمان سووشون بهره برده است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که رخدادهای سیاسی و اجتماعی در رمان سووشون، به عنوان برآیندهایی از واقعیت های اجتماعی و سیاسی در جامعه، گاه برساخته نویسنده اند و به هر حال تأثیر قابل توجهی بر شخصیت های داستان و کُنش داستانی آنها دارند.
از روایت دینی به روایت مردمی: تحلیل روایت شناختی داستان یوسف و زلیخا در تفسیر میبدی و منظومه خانای قُبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
235 - 271
حوزههای تخصصی:
تغییر روایت یک داستان به عنوان نشانه ای کلان از یک سو بر عدم مقبولیت روایت پیشین در جامعه فرهنگی موردهدف و تلاش برای حذف واقعیت بازنمایی شده در آن دلالت دارد، از سوی دیگر نیز این مسئله را نشان می دهد که با روایت آفرینی جدید، مطابق انتظارات آن جامعه واقعیت سازی انجام شده است. داستان یوسف و زلیخا که روایت آن در ادبیات تفاوت بنیادینی با منابع دینی دارد، مصداقی از مقوله تغییر روایت برای همسوسازی داستان با خواسته ها و انتظارات جمعی است. گفتمان و نظام معنایی ارزشی حاکم بر روایت دینی این داستان، اخلاقی تعلیمی است که بر نکوهش هوسرانی و خیانت زلیخا و نیز ارزش بخشی به پاکدامنی یوسف بنا شده است. با تغییرات و دستکاری هایی در این روایت، روایت دیگری برای داستان تولید شده است که ساختار و گفتمان کاملاً متفاوتی دارد. در روایت ادبی مردمی گفتمان عشق و دلدادگی حاکم است که در آن، زلیخا به عنوان سوژه با عشقی پاک برای رسیدن به معشوق تلاش می کند. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل و انگیزه های دخیل در تغییر روایت این داستان و نیز تشریح تغییرات صورت گرفته در ساختار روایت و نشانه معناشناختی هرکدام از این تغییرات است. نتایج به دست آمده دالّ بر این است که به دلیل ماهیت این داستان، برای تغییر روایت آن نمی توان مبنای ایدئولوژیکی قائل شد تا منشأ این تغییر روایتی را به عوامل سیاسی، تاریخی و اندیشگانی نسبت داد، بلکه عوامل و انگیزه های عاطفی، روانی و ارزشی در این تغییر روایت نقش تأثیرگذار داشته اند.
از پساحافظه تا مکان های تروماتوپیک: تحلیلی بر بازنمایی تروما در آثار وجدی معود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی بازنمایی تروما و حافظه در نمایشنامه های منتخب وجدی معود، شامل «خط ساحلی»، «آتش سوزی ها»، «جنگل ها» و «آسمان ها» می پردازد. هدف از این پژوهش، تحلیل چگونگی بازنمایی هنری تروما و حافظه در آثار معود و بررسی پیامدهای آن بر بازسازی هویت فردی و جمعی است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه های کتی کاروت، پل ریکور، ماریانا هیرش و یان پاتوچکا تدوین شده و روش پژوهش کیفی و تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معود با بهره گیری از روایت های غیرخطی، نمادگرایی مکان و سکوت، پیچیدگی های حافظه فردی و جمعی را برجسته می کند. هر نمایشنامه به شیوه ای منحصربه فرد به این مضامین می پردازد؛ «آتش سوزی ها» روایت میان نسلی خشونت و جنگ را بررسی می کند، «خط ساحلی» بر جستجوی هویت و مواجهه با گذشته تمرکز دارد، «جنگل ها» اسرار خانوادگی و پساحافظه را نمایان می سازد و «آسمان ها» به بحران هویت در دنیای مدرن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که آثار معود با فراتر رفتن از مرزهای زبانی و فرهنگی، قدرت هنر را در بازسازی هویت و زخم های روانی به تصویر می کشند.
دوبیتی های باباطاهر در خلاصه الاشعار تقی الدین کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خلاصه الاشعار و زبده الافکار (مورخ حدود 1007 ق) تقی الدین کاشانی پس از جنگ موزه قونیه (مورخ 848 ق) دومین منبعی است که در آن 33 دوبیتی کهن و اصیل باباطاهر آمده است. نگارنده پس از بررسی این دوبیتیها آنها را از نظر مشکلات زبانی و معنایی به 3 دسته ساده (5 دوبیتی)، متوسط (16 دوبیتی) و مشکل (12 دوبیتی) تقسیم کرده و در این مقاله به خوانش و گزارش 9 دوبیتی مشکل پرداخته است. در این خوانش و گزارش نخست تصحیح علمی انتقادی، آوانگاری و ترجمه فارسی هریک از دوبیتیها انجام شده و سپس وزن هجایی و عروضی، قافیه و ردیف و شرح واژگان و اصطلاحات، آموزه های اساطیری، مباحث مربوط به فرهنگ مردم و نکته های تطبیقی و ... شاهدها و مثالهای متنوعی از متون مختلف و گفتار مردم آمده است. پیرو بررسیهای انجام شده در این مقاله نتایج زیر به دست آمده است: 1) زیرساخت زبانی دوبیتیهای باباطاهر گورانی است که تحت تأثیر کردی، لکی، لری و فارسی قرار گرفته و در سایه اشراف بر زبانهای ایران باختری ابهامی در خوانش و فهم آنها باقی نمی ماند. 2) پیرو سنت شعری گورانی وزن دوبیتیها نیز هجایی است که در اثر دستکاریهای کاتبان و راویان به وزن عروضی نزدیک شده است.
معناشناسی معناهای ضمنی چند واژه عربی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
1 - 19
حوزههای تخصصی:
زبان شعر حافظ بسیار ظریف، هنرمندانه و همچنین اثرگذار و شاعرانه است. واژگانی که حافظ برمی گزیند و به شعر می آورد از ظرفیت معنایی بسیاری برخوردارند. او، واژگان را در چنان بافتی قرار می دهد که کلمه در آن شکوفا می شود و معناهای سایه وار متکثری را تداعی می کند. واژه های عربی غزل های او نیز به تمامی این ویژگی ها را دارایند. این واژگان از طرفی، به خاطر اینکه در زبان دیگری ریشه دارند، قابلیت خلق آشنایی زدایی را در شعر فارسی دارند. از طرف دیگر، بسیاری از این واژگان از متون و فرهنگ اسلام، وارد زبان شعر حافظ شده اند. ازاین رو، آن ها ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در سیاق شعر حافظ، به زیباترین شکل ممکن متبلور می شود. واژگان عربی در شعر او، به شکلی در بافت نشسته اند که هاله معناهای بسیاری از آن ها به ذهن می آید. در این اثر سعی شده معناهای سایه وار و ضمنی این واژگان کشف شود و در ضمن آن، زبان شعر حافظ، زیبایی ها و ژرفای آن نمایانده شود. واژگان عربی حافظ، در قیاس با مترادف های فارسی و دیگر هم معناهای عربی شان، بار معنایی عاطفی بیشتری دارند. برخی از آن ها، از جمله واژگان اضدادند. برخی دیگر، واژگان قرآن اند و به طور هم زمان هم معنای مرکزی واژه و هم معنای واژه در بافت قرآن را به ذهن تداعی می کنند. برخی از واژگان عربی، معناهای هاله واری را به ذهن می آورند. این معناها برخاسته از هم نشینی حروف و اصوات کلمه است که عمدتاً معنای مرکزی واژه را تأکید می کنند.
Perception, Disappearance, Transmission and Multiple Identities as the Products of Change in The Chronicles of Narnia
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
169 - 185
حوزههای تخصصی:
This paper seeks to explore C. S. Lewis's The Chronicles of Narnia under the light of Paul Virilio's framework of thought. Virilio's concept of dromology explains the way people see things change as they move faster, and how this affects the way they see other people and things around them. This can lead to a greater sense of control and surveillance. The study argues that the robots in Lewis's stories represent future humans brought closer through advanced technology that transcends time limits. Lewis's characters are like a reflection of the reader. They help the reader see themselves and their dreams in a new way. Lewis has addressed how these characters see the world changes them into different creatures, in that the way they see the world affects how they see themselves. Lewis's characters can be observed as the people who represent the society. This paper demonstrates that the characters in the series are cyborgs and live in a cyborg world. To support this argument, the principles of the panopticon theory are needed to indicate how the characters seem to have a purpose with reference to the pejorative aspects of human’s psyche.
La Coexistence, L’interaction et L’intersubjectivité : La Narration Spatiale des Illustrations du Petit Prince(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le Petit Prince est illustré par Saint-Exupéry lui-même, ces illustrations sont indispensables pour la narration : elles ont été et placées précisément dans le texte par l’auteur en assumant effectivement des fonctions narratives que le texte seul ne pouvait couvrir. Les illustrations confèrent à la narration du Petit Prince une épaisseur spatiale. Une analyse approfondie de la fonction narrative spatiale de ces représentations graphiques permet de mettre en lumière le thème central de l'œuvre : La connaissance ne devrait pas être appréhendée de manière linéaire ni être contrainte par des paradigmes empiriques préétablis. Au contraire, elle devrait s'ancrer dans une connexion authentique, fondée sur l'intersubjectivité. L’article tentera de traiter les trois aspects principaux de la narration des illustrations, afin de démontrer la multiplicité spatiale qui caractérise Le Petit Prince : premièrement, la capacité de représentation intuitive des illustrations, deuxièmement, l'interaction du lecteur suscitée par la polysémie des illustrations, et troisièmement, les illustrations, en tant que « dessins enfantins » au sens de Merleau-Ponty, abandonnent le réalisme poursuivi par les paradigmes picturaux pour ne montrer que l’état authentique des choses dans l'espace et les efforts du narrateur pour se connecter aux autres , ce qui est étroitement lié au thème de l'œuvre.
تحلیل بازتاب فرهنگ عامه عشایر قشقایی در رمان ظلمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
219 - 251
حوزههای تخصصی:
هر قومی دارای ادبیات شفاهی، فولکلور و باورهایی است که از درون فرهنگ، اندیشه ها و شیوه زندگی آن ها نشئت گرفته است. ایل قشقایی ازجمله ایلات بزرگ ایران است که بخش بزرگی از آن به صورت عشیره ای زیست و به زبان ترکی صحبت می کنند. یکی از رمان هایی که بخشی از آداب و رسوم و فرهنگ عامه عشایر قشقایی را به تصویر کشیده، رمان ظلمت نوشته داوود حسن آقایی کشکولی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوندهای موجود میان شیوه زندگی کوچ نشینی عشایر قشقایی و فرهنگ عامه برخاسته از آن، از طریق تحلیل رمان ظلمت به نگارش درآمده است. روش ما در این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی است و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای به دسته بندی فرهنگ عامیانه بازتاب یافته در رمان ظلمت می پردازدیم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که بُعد مادی و غیرمادی فولکلور عشایر قشقایی تحت تأثیر عواملی چون، تجربه های زیستی در شیوه زندگی کوچ نشینی و دامداری است، و علاوه بر آن باورهای اساطیری و مذهبی، اعتقاد به نیروهای ماورائی، بی سوادی و سادگی مردم عشایر، باورهای مشترک در میان ترکان، و زبان و نژاد متمایز آن ها بر شکل گیری این فولکلور مدد بسیار رسانده است. این پژوهش نشان می دهد که رمان ظلمت منبعی غنی و ارزشمند برای مطالعه فرهنگ عامه عشایر قشقایی است.