فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
137 - 162
حوزه های تخصصی:
نظریه بهینگی یک روی کرد محدودیت بنیاد در حوزه زبان شناختی جدید می باشد که در سال (1993م) توسط آلن پرینس و پاول إسمولنسکی مطرح شد. براساس این نظریه صورت های زبانی، ناشی از تعامل میان محدودیت های متقابل و متضاد می باشند و محدودیت ها، معیار تمایز میان برون دادهای برخاسته از درون داد اصلی قرار می گیرند. در این پژوهش با شیوه توصیفی– تحلیلی، انطباق معیارهای نظریه بهینگی در مسائل اسنادی برخی از آیات سوره های "الفاتحه و البقره " با محوریت کتاب معانی القرآن فراء مورد تحلیل قرارمی گیرد. هدف محوری این پژوهش، انطباق معیار های انگاره بهینگی بر شواهدآیات قرآن کریم می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که قرآئت های قرآنی به عنوان متونی مستند و مرجع در سطح إستعمال و أداء لغوی، دارای بهینگی می باشند؛ ولی در انطباق با معیارهای رایج نحوی، سطح بهینگی متفاوتی دارند. در بررسی شواهد این دو سوره مشخص می شود که محدودیت هایِ پایایی مراعات و محدودیتِ نشان دارِ تخطی پذیرِ مُهلِک (*!) به ندرت اتفاق می افتد و بیش ترین نقضِ محدودیت ها در مجال محدودیت هایِ نشان دارِ تخطی پذیرِ غیرمُهلک (*) واقع می شود و برون دادهای بهینه از منظر فراء، برون دادهایی می باشند که قرآئت مرفوع شاهد آیه را توجیه می کنند که این مساله متاثّر از تمایل فراء به اعراب مرفوع و نیز روی کرد او به عاملیّت مبتدا در رفع می باشد؛ در نتیجه در ترکیب های اسنادی، بیش تر به تقدیر، حذف وتأویل خبراهتمام دارد. محدودیتِ نشان دارِ غیر مُهلِک " الحذف والتقدیر" دارای بیش ترین نقض درتحلیل شواهد آیات می باشد.
بررسی گفتمان اکوفمینیسم در رمان ره ش نوشته رضا امیرخانی براساس الگوی تحلیل گفتمانی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب منابع طبیعی و مشکلات زیست محیطی به دغدغه های انسان معاصر تبدیل شده اند. بررسی ابعاد این معضلات و رابطه آن با حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی باعث شد تا به نقش انسان در افزایش و یا کاهش آسیب های زیست محیطی توجه شود. از نظر پیر شونتچه، نظریه پرداز زیست محیط، زبان و ادبیات نقش مهمی در آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی نسل آینده، برای رسیدن به توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست ایفا می کنند. اکوفمینسم جنبش فکری است که ادعا دارد بهره برداری سودجویانه از منابع طبیعی و نگاه فرودست به زنان با یکدیگر رابطه مستقیم دارد و ازبین رفتن تبعیض جنسیتی راهی برای حفظ محیط زیست می باشد. در این پژوهش چگونگی بازتاب مؤلفه های اکوفمینیسم در رمان ره ش رضا امیرخانی بررسی خواهد شد، با خوانش اثر بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی، رویکرد فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، نشان می دهیم چه رابطه ای در جامعه مردسالار، بین تخریب محیط زیست و تمایل بر اقتدار بر زنان وجود دارد. نتایج نشان داد، زن بدن خود را به جهان هستی وام می دهد تا بیانگر اندیشه شود، رابطه تعاملی تن زنانه در تارو پود جهان و تجلی هستی در زن پیام نمادین تشابه تسلط توجیه ناپذیر مردان در هرم قدرت جامعه مردسالار بر زنان و هستی را دارد که بهره برداری بی رویه از محیط زیست را به دنبال می آورد.
درآمدی بر ظرفیت موسیقایی دفتر شعر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیوند دیرین و ناگسستنی ادبیات و موسیقی، موضوعی است که در ادوار مختلف همواره مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. پژوهش پیش رو که در حوزه مطالعات میان رشته ای جای می گیرد، این ارتباط را در دفتر شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با رویکردی توصیفی تحلیلی و از منظر موسیقی دستگاهی ایران واکاوی کرده است. توجه ویژه اخوان ثالث به مقوله موسیقی شعر و تعدد آثار منتشر شده موسیقایی مبتنی بر اشعار دفتر زمستان موجب گردید تا به بررسی و کشف ظرفیت های موسیقایی موجود در این دفتر برآییم. در این پژوهش، با بررسی آلبوم های موسیقی «زمستان است»، «فریاد» و «هم آواز پرستوهای آه» به بازنگری و تحلیل آثار موسیقایی برگرفته از اشعار دفتر زمستان پرداخته و عوامل ایجاد آهنگ و موسیقی در شعر نو را متناسب با ساختار این آلبوم ها در فضای موسیقی کلاسیک ایران مورد توجه قرار داده ایم. برآیند این بررسی دستیابی به شناخت بیشتر نسبت به غنای موسیقایی اشعار اخوان ثالث و میزان تطبیق پذیری شعرهای او با موسیقی دستگاهی ایران بوده است.
تطبیق رواییِ داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
102 - 118
حوزه های تخصصی:
روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و مؤثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق رواییِ یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگریِ اوست، با تحلیل این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیّت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک رواییِ مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.
Etude du déclinisme en littérature contemporaine française(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Un ensemble de discours déclinistes, publiés depuis le début du XXIe siècle, notamment rédigés par les spécialistes et professeurs de littérature, proclament la dévalorisation, la crise, l'oubli et voire la mort de la littérature et des études littéraires. Pour étudier la nature et les cibles de ce déclin en littérature contemporaine, cet article se propose, d’une part, de présenter ces textes apocalyptiques suivant une approche descriptive, et d’autre part, de les distinguer les uns des autres selon une approche comparative et surtout contrastive, tout en se basant sur les trois catégories de menaces déjà évoquées en 2011 par Dominique Viart. Une conception très retreinte et esthétique, remontant au XIXe siècle et notamment diffusée et défendue par le système éducatif et la théorie littéraire, se trouve à l’origine de toutes ces inquiétudes devant la perte de l’autonomisation de la Littérature dans une société marquée par le capitalisme cognitif. Il est peut-être temps de recourir également à une conception élargie et pragmatique de la littérature, en interaction avec les autres moyens modernes d’expression et en contact avec le monde réel, et de mettre fin à toute hégémonie des approches monologales au profit d’une lecture actualisante avancée par le philosophe suisse Yves Citton.
L’efficacité des travaux en petits groupes dans l’apprentissage des langues à l’école primaire en Iran et en France(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aujourd'hui, les enseignants sont souvent encouragés à varier les activités et donc à utiliser le travail de groupe avec les élèves. Travailler en groupe n'est pas une tâche facile pour les élèves mais cela peut être appris. La place du travail de groupe, tant dans les bulletins officiels de l'éducation nationale que dans les théories pédagogiques, montre déjà son importance. La France et l'Iran ayant intégré des système collaboratifs au sein du structure éducatif, nous baserons nos recherches sur la comparaison de ces deux systèmes éducatifs. Pour comprendre l'efficacité du travail de groupe à l'école primaire, nous avons mis en place des questionnaires afin de savoir si le travail de groupe est plus efficace que le travail individuel dans l’apprentissage des langues. En analysant les réponses des élèves, d’une part, nous constatons que la majorité des élèves s’entendent dire qu’ils sont souvent à l’aise dans le travail de groupe. D’autre part, nous avons constaté que les groupes ne permettent pas toujours d’obtenir de meilleures performances que le travail individuel. Notre recherche nous a permis de comprendre que le travail de groupe demande beaucoup de réflexion, de préparation, de rigueur et d'attention. Autrement dit, malgré le grand intérêt de la part des élèves qu’on a observé, le travail en groupe ne peut pas être considéré comme l’unique forme de travail.
Typologie textuelle et Narrativité selon J.-M. ADAM et son application sur une fable de La Fontaine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
La question intransigeante du « texte » a poussé pendant toute l’histoire littéraire les critiques et les linguistes à chercher son sens immanent et à en établir une certaine classification de manière à appréhender le texte et l’analyser, le cas échéant. Ainsi les grands théoriciens tels que Bakhtine, Jakobson, Werlich, Bremond, Molino, Dispaux, Brassart, Greimas, Adam et beaucoup d’autres se sont- ils efforcés de donner une certaine typologie du texte parmi lesquelles celle de Jean-Michel Adam – qui se trouve chronologiquement presqu’à la fin de cette liste – a l’avantage d’avoir une conception concise, plus complète et purgée des objections et des imperfections placées dans les versions précédentes. De cette manière, cette recherche essaiera d’appliquer la typologie textuelle d’Adam sur une fable de la Fontaine, intitulée « La Laitière et le Pot au lait », afin de vérifier en quelle mesure, selon la narrativité adamienne, cette fable est un récit. Pour ce faire, nous avons mis en avant la typologie de textes d’Adam et nous nous sommes penchés plus précisément sur le type narratif, lequel est principal selon la tradition littéraire occidentale. Nous avons eu l’intention d’attester l’intérêt et les convenances de cette classification face à tout texte tout en ayant dégagé à cette fin les composantes de la séquence narrative et tout en ayant présenté les six critères constituant, d’après Adam, la narration . Au terme de cette recherche, basée sur l'application et l'analyse, nous avons constaté que la théorie d'Adam peut agir comme un dispositif analytique pouvant être utilisé pour distinguer les textes narratifs des non-narratifs et extraire la ou les séquences du récit. .
تقابل های دوگانه در اشعار دفاع مقدّس
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
114 - 132
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از جمله عوامل زبانی است که با تأثیرگذاری در سطح نحوی و فکری یک اثر، ساختار آن را هنری تر می سازد و در بررسی های معناشناختی و ساختاری از عناصر بنیادین دستیابی به ساختار و جهان فکر و اندیشه آثار ادبی است. در این تحقیق که با روش کتابخانه ای و با هدف شناخت هر چه بهتر دنیای شعری شاعران دفاع مقدّس انجام پذیرفته است، تلاش شده تا اشعار این دوره با رویکرد توصیفی – تحلیلی، براساس تقابل های دوگانه بررسی گردد. بدین منظور1340 جفت واژه متقابل، همراه با بسامد آن ها در شعر سه تن از شاعران برجسته این دوره ( قیصرامین پور، عبدالجبارکاکایی و علیرضا قزوه) استخراج و بر اساس انواع تقابل ها طبقه بندی گردید. بررسی و تحلیل داده ها نشان داد که انواع تقابل ها (مدرّج، مکمّل، دوسویه، جهتی و غیره) در شعر این دوره یافت می شود و تقابل های مکمّل و ضمنی بیشترین بسامد را دارند. نتیجه دیگری که در بررسی این اشعار حاصل شد این است که در سطح محتوایی نیز مفاهیم و اندیشه هایی در تقابل با یکدیگر قرارگرفته اند و می توان گفت کاربرد تقابل ها به فرایند معناسازی و برجسته سازی مفاهیم مربوط به جنگ، دفاع مقدّس و مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی مدنظر شاعران کمک شایانی کرده و توانسته است دغدغه های ذهنی شاعران را از طریق برجسته سازی منتقل کند. نکته قابل توجه دیگر در کاربرد تقابل ها این است که در ساختار صورخیال اشعار نیز تأثیر بسزایی دارند و پایه بعضی صنایع ادبی مانند تلمیح، تشبیه،جناس، استعاره و غیره قرارگرفته اند.
تقلید و تکرار: انگاره مسلط بر صور خیال در شعر پیشامدرن ایران (بررسی چرایی تقلید و تکرار در صور خیال شعر پیشامدرن فارسی با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
2-36
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سده تاریخ ادبیات فارسی تا دوره بازگشت ادبی، می توان دریافت که صور خیال به کاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول تجربه شعری خود آن هاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران به جای آنکه ایماژهای محصول تجربه شخصی خود و عناصر تازه ای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدوده صور خیال شاعران گذشته مانده اند و همان تصویرها را با دستکاری های جزئی وارد شعر خود کرده اند. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده که چرا از اواخر قرن پنجم به بعد (تا دوره بازگشت)، صور خیال به کاررفته در شعر شاعران ایرانی غالباً تقلیدی و تکراری است و هرگونه ابداعی نیز از قلمرو دید قدما خارج نمی شود. نگارندگان این مقاله با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن دریافته اند که یکی از پیش فرض های پارادایم پیشامدرن، اصالت گذشته است که می توان آن را در غالب پدیده های شکل گرفته در آن، از تاریخ تا فلسفه و عرفان و ادبیات، مشاهده کرد. در حوزه صور خیال نیز، تسلط همین پیش فرض سبب شده است تا شاعران همواره اشعار گذشتگان خود را با تمامی عناصر معنایی یا صوری آن ها، معتبر بشمارند و آن ها را به عنوان الگویی کامل و تمام عیار از شعر مد نظر قرار دهند و بکوشند مانند آنان شعر بگویند. درنتیجه تصویرهای مطرح در این دوره طولانی (از اواخر قرن پنجم تا دوره بازگشت) غالباً تقلیدی است و اگر شاعری دست به نوآوری زده، از قلمرو دید و نگرش قدما بیرون نرفته است.
کاربست زبان فارسی در خیرالنساء با نظر به منطق روایی رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
37-66
حوزه های تخصصی:
شکل گیری زبان روایت خیرالنساء مبتنی بر ویژگی یکّه زبان فارسی، یعنی ذات روایی آن، از طریق قابلیت ترکیبی و ترکیب پذیری و همچنین سازوکار مؤلفه هایی است که در این زمینه زبانی، منطق حاکم بر رویدادهای آن را می سازند. این نوشتار بر این اساس و با توجه به پرسش از چگونگی شکل گیری زبان خیرالنساء با توجه به منطق روایی آن و با هدف دستیابی به درکی از سازوکار مؤلفه های سازنده زبان روایت و اهمیت و جایگاه این زبان در ادبیات و فرهنگ معاصر شکل گرفته است. در این مسیر، با توجه به جوهره مکاشفه ای اثر، مؤلفه های سازنده زبان آن به عنوان چارچوب نظری تعیین و سپس به بررسی سازوکار آن ها در شکل گیری زبان روایت پرداخته شده است. ساختار بحث در این پژوهش که از نوع کیفی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، در چهار بخش به جنبه های چهارگانه کیفیت ترکیبی، زمانمندی، مکانمندی و شخصیت در زبان اثر و با بررسی بخش هایی از آن تنظیم شده است. ماحصل تحقیق بیان می کند توجه به اصل ترکیب پذیری زبان فارسی و قابلیت آن در مادی و ملموس کردن داستان، زمینه اصلی موجودیت بخش به زبان روایی خیرالنساء بوده که باورپذیری روایت و تسهیل فرایند منطقی سازی را موجب شده است. علاوه بر این، تحقق اثر در این زمینه مستلزم برقراری روابط منطقی میان رویدادهای متوالی از طریق مؤلفه های زمان، مکان و شخصیت خیرالنساء در هماهنگی و انسجام است که در خیرالنساء با توجه به ذات مکاشفه ای و سنت داستان نویسی ایرانی انجام یافته است. همچنین زبان روایت از این طریق آشکارکننده فرهنگ ایرانی و نشان از روایت مکتوب معاصری است که ریشه در سنت خود دارد و بنابراین موجب وحدت حسی میان اهالی آن است.
ضرورت ها و الزامات نقد زیست محیطی با نگاهی به کاستی های آن در مقالات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
145-188
حوزه های تخصصی:
نقد زیست محیطی که در واکنش به بحران زیست محیطی به وجود آمد، منشأ بسیاری از معضلات زیست محیطی را در ریشه های فرهنگی آن جست وجو می کند و با پل زدن بین علم و فرهنگ می کوشد روند رو به رشد بحران زیست محیطی را متوقف یا کُند کند. این نقد در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است ؛ اما چنین می نماید که هنوز این نوع تحقیقات در ایران با استانداردهای جهانی فاصله دارد. این نقد به علت ارتباط با مسائل سیاسی و اقتصادی و بسیاری از پیچیدگی های دیگر، ظرفیت های خاص خود را دارد؛ اما از آنجا که در ایران به بسترها و مسائل اساسی آن کمتر توجه می شود، بیشتر حالت تزیینی یافته و چندان به اصول و ابعاد مختلف آن توجه نشده است. در پژوهش حاضر، به منظور نزدیک کردن اصول این نقد در ایران به مفاهیم جهانی آن، با مرور آرای نظریه پردازان برجسته جهانی و ارزیابی تعدادی از مقالات منتشرشده در ایران در زمینه نقد بوم گرا، تلاش می شود مشکلات و نواقص این نقد و قوّت ها و ضعف های آن واکاوی شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد نبودِ شناخت صحیح از مفهوم بوم نقد و محیط زیست، بی توجهی به ارزش و جایگاه ذاتی جهان غیرانسانی فارغ از نگاه انسان مدارانه، نادیده گرفتن جنبه های میان رشته ای نقد بوم گرا، کم رنگ بودن بُعد عمل گرایانه و کاربردی نقدها و انتخاب نادرست آثار برای این نقد، بخشی از مشکلاتی است که در ایران متوجه نقد زیست محیطی است.
نقد و بررسی زمینه های دیالکتیکی غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۱
69-97
حوزه های تخصصی:
در این مقاله زمینه های دیالکتیکی غزلیات حافظ، بر اساس عناصر دیالکتیک و نوع سنتز آنها بررسی شد است. در این بررسی مشخص شده که مهمترین زمینه های دیالکتیکی غزلیات حافظ را زهد و زندقه، تشرّع و عرفان، توبه کاری و توبه شکنی، شرع و خلاف شرع، مدح و عرفان، عقل و عشق، شطح گویی و مخالفت با آن، ریاکاری و بیریایی، دولت و فقر، عشق زمینی و عشق الهی، جبر و اختیار، درست دیدن و بددیدن، مرگ اندیشی و عرفان، حافظ قرآن و حافظ درباری تشکیل می دهد که از این تعداد در پنج زمینه زهد و زندقه، تشرّع و عرفان، توبه کاری و توبه شکنی، شرع و خلاف شرع، مدح و عرفان دیالکتیک از نوع اول است؛ یعنی تز و آنتی تز از بین می رود و سنتزی نو به وجود می آید. در سه زمینه عقل و عشق، شطح گویی و مخالفت با آن، ریاکاری و بی ریایی دیالکتیک از نوع دوم است؛ یعنی تز و آنتی تز از بین نمی رود، بلکه در سنتزی نو ارتقا می یابد. در زمینه دولت و فقر، دیالکتیک از نوع سوم است؛ یعنی تز و آنتی تز در سنتزی الزاماً پارادوکسیکال جمع شده است. در زمینه عشق زمینی و آسمانی، دیالکتیک از نوع چهارم است؛ یعنی تز و آنتی تز اجزایی از کل (سنتز) به شمار می رود. در جبر و اختیار، درست دیدن و بددیدن، مرگ اندیشی و عرفان، حافظ قرآن و حافظ درباری، دیالکتیک از نوع پنجم است؛ یعنی تز و آنتی تز به تناوب اثبات می شود، اما همدیگر را نفی نمی کند و حتی به سنتز روشنی نمی رسد. بنابراین می توان گفت در غزلیات حافظ با توجه به تقابلهای دوگانه، انواعی از دیالکتیک وجود دارد و همین زمینه دیالکتیکی یکی از مبانی جمال شناسی شعر اوست.
جست وجو در سرچشمه های تصاویر جسم و جان و تحلیل آنها در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۲۴۶-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
منظومه فکری ناصرخسرو تحت تأثیر مطالعات ژرف او در ادیان و ملل و نحل و اعتقاد به مذهب اسماعیلی، بر مدار مباحث جهان شناختی و انسان شناسانه شکل گرفته است و این نظام منسجم فکری در دیگر ابعاد سخن او ازجمله صورخیال تأثیری قاطع و نمایان داشته است. یکی از کانون های مهم تصاویر هنری در آثار او تأمل در سرشت دوگانه روحانی و جسمانی انسان است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی جست وجو در ریشه ها و سرچشمه های تصویرهای هنری جسم و جان در آثار ناصرخسرو و نقد و تحلیل آنهاست. منشأ جسم و جان، فلسفه تعلق روح به جسم، سرشت و سرنوشت دیگرگونه جسم و جان و نیازهای متفاوت این دو مهم ترین زمینه های آفرینش تصاویر متنوع و پرشمار جسم و جان در آثار ناصرخسرو است. چند خوشه مهم دیگر از تصاویر جسم و جان بر گرد مفاهیمی چون خانه و صاحب خانه، خادم و مخدوم، کشتی و کشتیبان، پیراهن، درّ و صدف، کان و گوهر، زندان و زندانی، و کتاب و درخت شکل گرفته که نسبت های جسم و جان را از چشم اندازهای مختلف نشان می دهد. نتایج پژوهش روشن می کند که ریشه و سرچشمه بسیاری از تصاویر جسم و جان در آثار ناصرخسرو در منابع حکمی و فلسفی پیشین، ازجمله آثار کهن یونانی، گنوسی، هندی، ایرانی و اسلامی آمده است.
مقایسه کاربردِ افعال در غزل های عاشقانه و قلندری سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
203 - 226
حوزه های تخصصی:
فعل، مهمترین رکن جمله است و شیوه کاربرد فعل در یک اثر، دغدغه های نویسنده برای ایجاد لایه های معنا و ارتباط تأثیرگذار با مخاطبان و کارکردهای روانی او را نشان می دهد. آیا می توان همچون شخصیّت، فعل را به برون گرا، درون گرا و خنثی تقسیم کرد؟ پاسخ حاصل از یافته های این مقاله توصیفی- تحلیلی، به این پرسش مثبت است و بررسی غزل های سنایی نشان می دهد که چون سنایی در غزلیات عاشقانه به عشق های شهوانی و دست یافتنی دوره غزنویان می پردازد، گرایشی برون سو گرایانه دارد و فعل هایی کُنشی، حرکتی و برون گرا را به کار می گیرد. اما، سنایی در غزل های قلندری که بیان رندانه مفاهیم و معانی عرفانی با واژگان تغزلی، عاشقانه و هنجارشکنانه است، معناگرایی و تازگی حال و هوا و عمق تجربه روحی خود و چندلایگی سخن را با کاربست فعل های درون گرا نشان می دهد. در این بخش، فعل های درون گرا، مفاهیمی چون: کشف و شهود، درون پروری، معرفت قلبی و توجه به احوال درونی و روحانی را نشان می دهند. تفاوت شیوه کاربرد فعل در غزل ها نشان می دهد که میان عمل و زندگی در حالِ تغییر سنایی با اندیشه های نو شونده او رابطه ای منطقی برقرار بوده است. بسامد بالای کاربرد فعل امر و خبری (است، بود، بدان و...) در قلندریات، مؤید جنبه تعلیمی سخن است.
بررسی و مقایسهحالات آفاقی و انفسی در سروده های علاءالدوله بیابانکی بر اساس نظریه «استیس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
148 - 174
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیّت، شادی و... پرداخته شده است. البتّه در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیّت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیّات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟
باورسازی و باورسوزی در غزلیات سنایی و بررسی ارتباط آنها با گرایش های عارفانه وی: خوانش ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مصادیق باورستیزی در غزلیات سنایی بر مبنای خوانش ساختارگرا می پردازد. عرفان و تصوف به دلیل نگرش متفاوت به خدا، جهان و انسان برای نخستین بار مفاهیم باورستیز را در ادبیات فارسی متجلی کرد و با تعابیر و شگردهای متفاوت بی اعتباری باورها و اندیشه های معتاد را مطرح کرد. با توجه به تقدم سنایی در بازنمایی منسجم مضامین عرفانی در شعر فارسی و توجه وی به جوهر فرهنگ، نگارنده با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش های بنیادی که سنایی برای دگرگونی باورهای رایج در روزگار خویش چه شگردها و شیوه هایی را به کارگرفته؟، از این کار چه اهدافی داشته؟، این موضوع با گرایش های عارفانه وی چه ارتباطی داشته است؟ و شگردهای وی تا چه اندازه با خوانش ساختارگرا مطابقت دارد؟، می کوشد اثبات کند سنایی به سبب شهامت عرفانی، وارستگی روحانی و قلندرمنشی خود که می تواند تحت تأثیر سُکرگرایی و پیروی او از مکتب خراسان نیز باشد با به کارگیری مضامین قلندرانه و شیوه های وارونه سازی معنایی، تناقض گویی و سخن گفتن از زبان مجانین العقلا به منظور ایجاد تشکیک در اذهان، باورها و اندیشه های هم عصران خویش، مضامین خلاف عادتی آفریده که غریبی این مضامین و شگردهای زیرکانه وی موجب جلب توجه مخاطب شده و توانسته است به طور ناخودآگاه از یک سو موجب دگرگونی باورهای مخاطب و از سوی دیگر موجب پذیرش اندیشه های شاعر یا به تعبیر دیگر باورسوزی و باورسازی شود که این موارد از طریق بررسی مناسبات درونی موجود در متن غزلیات وی به دست می آید که از این جنبه با خوانش ساختارگرا همخوانی دارد.
تبیین غم و اندوه در شروه سرایی های فایز دشتی، محمدخان دشتی و مفتون بردخونی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
89 - 104
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی بیان نرم و لطیف احساسات و عواطف شخصی شاعر است و به عشق، دوستی، رنج، نامرادی و هرچه روح آدمی را متأثر می کند، توجه نشان می دهد. آنچه این نوع ادبی را از غیر آن متمایز می سازد، غلبه عنصر احساس و عاطفه بر دیگر عناصر شعری است. اندوه یکی از عمیق ترین و متأترکننده ترین احساسات آدمی است که در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های آن در اشعار احساسی و عاطفی فایز دشتی، محمدخان دشتی و مفتون بردخونی پرداخته شده است. هدف از این پژوهش مقایسه این حس در اشعار سه شاعر است و این که شاعران مورد بررسی در کاربرد این گونه مفاهیم چه وجه تشابه و تمایزی با هم داشته اند. در باب نتیجه این تحقیق می توان گفت که تبلور غم و اندوه در اشعار فایز، بیشتر جنبه شخصی دارد و در سروده های مفتون، بیشتر به دلایل خانوادگی و اجتماعی است. در شعر محمدخان دشتی نیز جنبه مذهبی و اجتماعی اندوه نمود چشمگیرتری داشته است. وی شعری را که به دور از بازگویی رنج و درد و اندوه بشری باشد، به هیچ می گیرد و گاه به سرایندگان بی درد در دوره مشروطیت و بازگشت ادبی تاخته است. در اشعار مفتون علت اندوه وی در ابتدای شاعری اش به شکل گنگ و نامفهوم ظاهر می شود، اما به تدریج علت اندوهش را می توان در تلاش وی برای رسیدن به کمال عرفانی یا غم برآمده از احساس تنهایی در هستی یافت.
بررسی تطبیقی شازده کوچولو و قلعه حیوانات بر اساس الگوی جامعه شناختی کلود دوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
110 - 142
حوزه های تخصصی:
زبان تمثیل، رهکارهایی است برای انتقال مفاهیم و ساده سازی نهاده های پیچیده اجتماعی، اخلاقی، سیاسی در گستره ادبیات معاصر که برون ار زبان تمثیل، امکان عرضه به شیوه مستقیم و آشکار را ندارند. از جمله این آثار تمثیلی دو رمان شازده کوچولو و قلعه حیوانات اند که علی رغم دارا بودن موضوعاتی به ظاهر متفاوت (روانشناختی و سیاسی)، اما از دیدگاه اجتماعی قابل قرابت به نظر می رسند. پرسشی که مطرح می شود، این است که با فرض تفاوت میان شخصیت و محیط زیستی دو نویسنده و به طریق اولی، میان دو جامعه مرجع و دو ژرف ساخت به ظاهر متفاوت، می توان به تناظر و اشتراکی میان دو اثر و در نتیجه دو روساخت به ظاهر متفاوت رسید؟ این پژوهش در نظر دارد؛ با تکیه بر نقد جامعه شناختی کلود دوشه و در قالب یک بررسی تطبیقی، به یافتن تناظرهای احتمالی در باره زمینه های فردی و نیز تاریخی-اجتماعی نگارش دو رمان مزبور، پرداخته تا رد پای نویسنده و ردپای تاریخ در شکل گیری این دو اثر را برون کشد و به عبارتی، به مطالعه جهان خارج متنی این دو رمان، جامعه مرجعی که داستان از آن زاییده شده و نیز جامعه متن ساخته شده توسط آفرینندگان این دو اثر بپردازد. نتایج برامده از واکاوی نشان می دهد که جامعه مندی دو داستان؛ بازتاباننده دغدغه های جامعه شناختی دو نویسنده است و ارجاعات فرامتنی دو اثر؛ به ژرف ساخت، یعنی جامعه مرجعی که دو نویسنده آن را به نوبه خویش تجربه کرده و زیسته اند، از طریق روساخت (پیرنگ، درونمایه، شخصیت پردازی، فرجام) حاصل می شود.
آسیب شناسی تصحیح نزهه العقول فی لطایف الفصولِ ابوطاهر محمد بن محمد یحیی عوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش آسیب های تصحیحی متن نز هه العقول فی لطایف الفصول بررسی می شود؛ نویسندگان با ارائه شاهد و مثال های گوناگون درپی اثبات این امر برآمده اند. نز هه العقول فی لطایف الفصول نثری با موضوع اخلاق و عرفان اسلامی از ابوطاهر محمد بن محمد یحیی عوفی است. ایرج افشار و جواد بشری این متنِ تک نسخه ای را تصحیح کرده اند. اساس این پژوهش، نقد تطبیقی اثر تصحیح شده با اصل نسخه بوده و گاهی نیز برای تأیید و تکمیل تصحیح و درستی نمونه های معیوب، به نمونه های مشابهی از متون کهن اشاره شده است. با اینکه متن، تک نسخه ای است و صححانْ حاشیه های متن رانسخه بدل در نظر گرفته اند، آسیب های تصحیحی متعددی بر آن وارد است و همین امر نگارندگان این مقاله را بر آن داشت تا به بررسی آنها بپردازند. این آسیب ها در چند عنوان دسته بندی شده است؛ آسیب هایی مانند بی توجهی به اصل نسخه، بی توجهی به وزن ابیاتمعنای نادرست ابیات، زوائد متن، کاستی های متن، بی توجهی به جمله بندی و نمونه هایی از این دست که عیناً با مطابقت متن کتاب با اصل نسخه به دست آمده است. همچنین برای پرهیز از اطناب ممل، تنهاخطاهای آشکارِ اثر بررسی شد و از بیان شواهدی که به تکرار می انجامید، صرف نظر شده است.
زیبایی شناسی صنعت حلّ در مرزبان نامه با تأکید بر آیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اسلوب های بلیغ و بدیع سخن آرایی در مرزبان نامه که عرصه وسیعی برای سخن پردازی و نازک اندیشی های نویسنده فراهم آورده، صنعت حلّ است. وراوینی از همه ظرفیّت ها و اقسام گوناگون این صنعت برای ایجاد عبارات و آراستن کلام بهره برده و در این میان، غلبه با حلّ آیات قرآنی است. توجه به صنعت حل برای شناخت دقایق زیبایی شناختی و معنایی مرزبان نامه ضروری است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به زیبایی شناسی این صنعت مهم ادبی در این کتاب می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که حلّ آیات قرآنی یکی از مهم ترین ویژگی های سبکی و برجسته ترین وجوه زیبایی سخن در مرزبان نامه است که به آن غنای واژگانی و محتوایی بخشیده و باعث تناسب، انسجام و ایجاز بیشتر عبارات آن شده است. وراوینی در اغلب موارد، به حلّ فراتر از یک آیه نظر داشته و پاره ای از کلمات برجسته یک سوره یا آیات همجوار را در محور افقی و عمودی عبارات خود حل کرده است؛ گاهی نیز با این صنعت، بین واژگان مشترکِ برخی آیات در سوره های مختلف، ولی با زمینه معنایی مرتبط، پیوند برقرار کرده است؛ سپس حاصل آن را در تلفیق واژگان عبارات یا ساخت ترکیبات تشبیهی، استعاری، کنایی و... به کار گرفته است. بسیاری از واژگان حل شده در مرزبان نامه در حکم نشانه هایی برای فهم دلالت های ضمنی متن است.