فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
دوره قاجار و مخصوصا عصر ناصری در ایران با تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فراوانی همراه است که همه جنبه های زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد. یکی از این تاثیرات در زمینه کشفیات باستانشناسی و تغییر نگرش مردم به آثار باستانی و تاریخ کشورشان بود. با این وجود پیش از آنکه حفاری های علمی در ایران آغاز شود ایرانیان با آثار باستانی محیط زندگیشان، تعامل داشتند. آن ها آثار را به افسانه ها و اسطوره ها مرتبط می ساختند یا اینکه جنبه مقدس به آن می دادند. پس از حضور دلالان عتیقه مردم بومی گاهی به تجارت مواد فرهنگی نیز اقدام می کردند. نگاه مردم به آثار در نگرش آن ها به خود نیز اهمیت داشت. این نگرش در ساخت هویت تاریخی ایرانیان موثر بود و بعدها قسمتی از هویت ملی ایرانیان را تشکیل داد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیل تاریخی به بررسی تاثیر نگاه ایرانیان به میراث فرهنگی در ساخت هویت ملیشان پرداخته است.
تحلیلی از جایگاه مطالعات تاریخی و تاریخ نگاری در دایره المعارف ها و عجایب نامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با طبقه بندی علوم در اثر وسعت اندیشه و دامنه دانش مسلمانان طی قرون اولیه هجری بود که پایه شکل گیری دانشی به نام دایره المعارف نویسی فراهم آمد. دایره المعارف ها با اهداف و انگیزه های مختلف و گاه مشابه، متضمن تعریف و شرح خلاصه ای از علوم شناخته شده هر عصر هستند. محتوای علم یا علوم مندرج در دایره المعارف ها می تواند مبنایی برای تقسیم بندی این دست از آثار در دو دسته «عمومی» یا چند علمی و «تخصصی» یا تک علمی باشد. در این میان ساختار و محتوای عجایب نامه ها آنها را به عنوان نوع سومی از دایره المعارف ها مطرح می نماید که وجه غالب عجایب علوم ویژگی بارز دانش های مطروحه در آنها است. اگرچه تاثیر نگرش یونانی در نخستین طبقه بندی ها از علوم و در دایره المعارف ها، موجب نادیده انگاشته شدن تاریخ در زمره علوم گردیده؛ اما علم تاریخ به عنوان یکی از نخستین علوم مورد توجه مسلمانان از همان آغاز جای خود را در میان دیگر علوم یافت لذا بدیهی به نظر می رسید که به موازات ارج و اهمیت یافتن هرچه بیشتر تاریخ؛ این علم جایگاه و موقعیت مهم تری در طبقه بندی عرضه شده از جانب دایره المعارف نویسان را بدست آورد. در این مقاله تلاش بر آن است تا با طرح سؤلات و ارائه فرضیاتی چگونگی جایگاه تاریخ و تاریخ نگاری در دایره المعارف ها مورد تبیین قرار گرفته و نسبت عجایب نامه ها با دایره المعارف ها نیز تشریح گردد.
روند بازنمایی هویت خودی و دیگری در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت از منظر قائلین به گفتمان، دستاورد گفتمان است و در ظرف آن شکل می گیرد. هر هویتی محصول گفتمان خاصی است و می توان آن را همچون فرآیند، فهم کرد و به آن جنبه تاریخی و در حال شدن داد. از آن جا که گفتمان، امری سیال و نسبی است هویت نیز امری متغیر و دگرگون است. گفتمان در حقیقت محصول نظام علم و ساختار زبانی است که نظامی خاص از نمادها و معانی را شکل داده است. گفتمان، نظام معنایی وسیع تری از زبان است و هر گفتمان بر قسمت هایی از حوزه جامعه چیره شده و از طریق سیطره بر ذهن ها، به گفتارها و کردارهای فردی و جمعی سوژه ها شکل می دهد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه گفتمانی انتقادی فرکلاف، تاریخ بیهقی در سه مرحله؛ نخست؛ تحلیل مفصل متن، دوم؛ تفسیر بافت زمینه ای و گفتمان هایی که متن متکی برآن است و سوم؛ تبیین به معنی دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت، تحلیل شده و نشان داده شده است که بیهقی با تکیه بر کدامین صفات و فصول مشترک گروه «ما»ی مورد نظر خود را شکل می دهد؟ و با برجسته کردن کدام تفاوت ها و بهره گیری از کدام الگوها، گروهی را طرد می کند و در نهایت هویت سیاسی بیهقی چگونه در توصیف او از «ما» و «غیر» شکل می گیرد.
جایگاه علمی زنان در تاریخ نگاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث مکتوب ما نشان می دهد که جامعه زنان در گذشته، از صحنه روایت وثبت نقش تاریخی خود غایب بوده اند و در این غییب تاریخی، مردان بودند که تاریخ آنان را نوشته اند. از این رو می توان گفت: تاریخ نگاری زنان نیز، «تاریخ مذکّر» بوده است. چرا تاریخ زنان را مردان نوشته اند؟ چرا تا یکصد سال اخیر حتی یک مورخ و یک اثر تاریخ نگاری معتبر از زنان دیده نمی شود، چنانکه فیلسوف و متکلم وادیب وفقیه برجسته نیز در این جماعت به چشم نمی خورد؟ علت این غیبت چیست؟ گفته شده است اساساً اقتضای ذاتی ساختار فیزیولوژیکی وروان شناختی زنان، مادری است و چنین اقتضایی فرصت همآوردی علمی و فکری و اجتماعی با مردان را به وی نمی دهد. از سوی دیگر، به نظر می رسد خود ناباوری زنان ، پیشگامی مردان دردو قلمرو فتح سرزمینی وکشف و انتقال گنجینه های علمی سایر ملل و سپس، ترجمه و تکمیل آنها ، عقب نشینی فضای عقلانیت اسلامی و رسوب اندیشه های قشر گرایانه اهل حدیث و بازگشت به فضای هنجارهای اجتماعی وسیاسی عصرجاهلی در دوران حاکمان مسلمان، سیطره تفکر مرد سالارانه در عرصه نهاد خانواده و جامعه و به دنبال آن، ظهور استبداد سیاسی به جای نظام امامت مبتنی بر مشروعیت ومقبولیت الهی ومردمی، جانشینی منازعات وجنگ های فرقه ای و قومی به جای تسامح اسلامی، تأثیر پذیری از سنن و اندیشه های حیات ستیز عرب جاهلی، آیین های بودایی، یهودی و مانوی و بالاخره، تغییر نگرش عالمان دینی و جوامع اسلامی به جایگاه زن مسلمان، همه اینها در تضعیف نقش اجتماعی و علمی زن مسلمان تأثیر گذار بوده اند. رویکرد این تحقیق در میان این عوامل و عوامل محتمل دیگر، تلفیقی وترکیبی است؛ هرچند کما بیش، بر تفاوت میزان تأثیرگذاری عوامل یاد شده نیز واقف است.
خطاهای مورخان: رویکرد تاریخی میان روایت (نقل) و عقل
حوزه های تخصصی:
به دور از گرایش به مبالغه در نقد میراث تاریخی،اهمیت دورماندن و برحذر بودن از اطمینان ساده در به کاربردن یا تداول سخن (خبر) تاریخی که منطبق با عقل نباشد را ضروری و مهم می یابیم.هدف از بکار بردن عقل در اینجا مطابقت بین سخن و واقعیت می باشد.خواننده و مورخ معاصر باید ایمان داشته باشد که اطلاعات فریبنده و نادرست چه اینکه به صورت مکتوب یا به خاطر تکرار آن در منابع مختلف نباید به عنوان یک حقیقت جلوه گردد.این مقاله تلاشی (سیستماتیک) برای روشن شدن بسیاری از خطاهایی است که سهواً یا عمداً گریبانگیر مورخان شده است.
نسبت نظر و عمل در تاریخ پژوهی زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس رشتة تاریخ در نظام دانشگاهی ایران اگرچه هم چون الگوی اروپایی اش، از حیث دست یابی به اطلاعات و داده های تاریخی مشکل نداشت، برخلاف آن از همان ابتدا با مسائل متعددی در عرصة نظری و اصول و قواعد عملی مبتنی بر آن، در تاریخ پژوهی و تولید دانش تاریخ، روبه رو شد. عبدالحسین زرین کوب با درک این مسئله و طرح سؤال از فایده و کارکرد تاریخ، بر آن شد تا با دادن پاسخ های نظری مناسب و تحکیم اساس نظری و فکری آن و مطرح کردن روش مناسب در پژوهش تاریخی، جایگاهی رفیع برای تاریخ و تاریخ پژوهی فراهم سازد. یافته های این تحقیق بر اساس روش تحلیل گفتار نشان می دهد که پرسش های فلسفی زرین کوب دربارة تاریخ، نه تنها پاسخ های درخور و مناسب نیافتند، بلکه اصول و قواعد عملی منتج از آن ها نیز در تاریخ پژوهی وی حضور اصیل و شایسته ای نداشتند و درنتیجه در تاریخ پژوهی وی شکافی عمیق میان نظر و عمل پدیدار شد.
تأثیر آموزه های تصوف بر مقتل نگاری کربلا؛ مطالعه موردی اللُهوف علی َقتلَی الطُفوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با بسط و گسترش اندیشه های صوفیانه در جهان اسلام از سدة هفتم هجری و نزدیکی تصوف و تشیع به یکدیگر، رویکردهای صوفیانه بر مقتل نگاری کربلا -همچنان که بر برخی دیگر از مکتوبات دینی و تاریخی- تأثیر گذاشته است. این مطلب با مطالعه متون مکتوب این دوره و توجه به شاخص های اندیشه های تصوفی در آن و شناسایی و ردیابی این اندیشه ها در متون مزبور قابل مطالعه و بررسی است. در مقاله حاضر، سعی شده با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر پژوهش کتابخانه ای، به این سؤال پاسخ گفته شود که کتاب لهوف، اثر سید ابن طاووس، به عنوان یکی از مقاتل مهم و مشهور واقعه کربلا، از اندیشه های صوفیانه چه تأثیراتی پذیرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در مقتل لهوف، تأثیرپذیری از آموزه های تصوف و نمادهای آن، ولو به میزان اندک، وجود دارد و نویسنده آن، علی رغم اینکه به هیچ طریقت صوفیانه ای وابسته نبوده است، مباحث صوفیانه و عرفانی را در اثر خود بازتاب داده است.
علیت در مطالعات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة علل وقایع و رخدادهای تاریخی یکی از اهداف اصلی و مهم مطالعات تاریخی است. با وجود این، وقتی دانش پژوهان در مطالعات تاریخی شان مدعی می شوند که فلان عامل «علّت» یک رخداد یا نتیجة خاص می باشد، دقیقاً روشن نیست که مدلول و منظورشان از واژة علّت چیست. در مقالة حاضر تلاش شده است تا ضمن معناشناسی علّیّت در علوم اجتماعی نشان داده شود که محققان تاریخی معمولاً علّیّت را به معنای شرط لازم/کافی برای نتایج مورد مطالعه شان در نظر می گیرند. استدلال شده است، هنگامی که فرد بدنبال تبیین تاریخی یا تبیین حوادث خاص و وقایع منفرد است، تقریباً بطور طبیعی به سمت علل لازم و/یا کافی سوق پیدا می کند، حتی اگر بدان خودآگاهی نداشته باشد. لذا، تأکید مقالة حاضر بر پنداشت علّیّت بر اساس علل لازم و/ یا کافی و مشتقات آنها است؛ چون، آنها پیوند تنگاتنگی با مطالعات تبیینی در تاریخ دارند. این نوع علل، به چهار دسته عمده تقسیم شده اند: شرط لازم و غیرکافی، شرط کافی و غیرلازم، شرط لازم و کافی، و شرط ناکازم؛ که به نظر نگارنده می توانند پوشش نسبتاً کاملی برای بحث علّیّت در مطالعات تاریخی باشند. در این مقاله، همچنین با ذکر مثال های متعدد؛ کاربرد هر یک از این علل را در مطالعات تاریخی و تبیین های زنجیره ای یا روایت های تاریخی نشان داده شده است.
بررسی جایگاه خلاصه التواریخ در تاریخ نگاری صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب خلاصه التواریخ نوشتة قاضی احمد قمی، یکی از مهم ترین تواریخ اوایل دورة شاه عباس است. این کتاب در ابتدا مشتمل بر پنج جلد بوده که امروزه تنها جلد پنجم که وقایع روزگار شیخ صفی الدین اردبیلی را تا اوایل سال های سلطنت شاه عباس اول صفوی روایت می کند، باقی مانده است. موضوعِ حاضر، علی رغمِ قابل توجه بودن در این حوزه، در مقایسه با دیگر تواریخ، به ویژه تاریخ عالم آرای عباسی، کمتر مورد اعتنا قرار گرفته است. در این نوشتار، برخی از جنبه های تاریخ نگاری قاضی احمد قمی، از جمله شکل شناسی و تحلیل محتوایی دیدگاه های مؤلف دربارة مضامینِ مختلف، اهمیت و ویژگی های تاریخ نگاری او، شناسایی اعتبار اخبار تاریخی و سبک و شیوة نگارش او در تاریخ نگاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. درمجموع، روش های تاریخ نویسیِ قاضی احمد در کتاب خلاصه التواریخ، اگرچه در حدّی نبود که در تاریخ نگاری صفوی به عنوان یک سبک، مطرح شود؛ اما در برخی جنبه ها، از جمله دیباچه نویسی و سالنامه نگاری همراه با برخی تغییراتِ جزیی، انتقال دهندة روش هایی بود که از مورخان پیش از خود کسب کرده بود.
بینش و روش در تاریخ نگاری حافظ ابرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ ابرو یکی از مورخان بزرگ و نامی ایران درسدة نهم هجری است. وی دارای تألیفات بسیاری است. آثار وی گنجینه ای ازاطلاعات سیاسی – نظامی و جغرافیایی است. باتوجه به جایگاه وی درتاریخ نگاری ایرانی – اسلامی، این مقاله درصدد است با شناخت بینش تاریخی مورخ، ازطریق بررسی شاخصه هایی چون بینش معرفت شناسانه، بینش شریعت مدارانه، بینش نخبه گرایانه، بینش ستایش گرایانه ، بینش سلطنت گرایانه و بینش اجتماعی، چگونگی انعکاس این بینش را در تاریخ نگاری وی بازجسته و تأثیر آن را در روش تاریخ نگاری وی تحلیل نماید.
برای رسیدن به این هدف، مهم ترین پرسش این پژوهش عبارت است از: بینش تاریخی حاکم براندیشه حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی چه تأثیری داشته است؟ یافته های این پژوهش بر اساس روش تحلیلی -توصیفی نشان می دهد، بینش تاریخی حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی تأثیر داشته و موجب اتخاذ روش توصیفی از سوی مورخ شده است. به سخن دیگر، بینش تاریخی وی سبب کمرنگ شدن بینش علّی و نگرش اجتماعی وعدم وجود دیدگاه های انتقادی درتاریخ نگاری وی گردیده، بطوریکه تاریخ نگاری وی را به واقعه نگاری نزدیک ساخته است.
صفین در تاریخنگاری ابن ابی الحدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویداد صفین به مثابه یکی از عمده ترین چالش های فرا روی حکومت امام علی، از دیر باز موضوع تأملات مورخان و تاریخ پژوهان بوده است. این واقعه که در زمره «فتن» شمرده شده، در تاریخ نگاری اسلامی- بویژه مکتب شام و عراق- بازتاب های متفاوت یافته است.این که ابن ابی الحدید چگونه به این حادثه پرداخته و زمینه ها و فرایند آن را چگونه مورد کاوش قرار داده، عمده ترین پرسشی است که این مقاله می کوشد با تکیه بر شرح نهج البلاغه و رجوع به سایر منابع تاریخی در جهت تایید و تطبیق مدعیات ابن ابی الحدید،برای آن پاسخی جستجو کند.
یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ابن ابی الحدید،انگشت اتهام را متوجه معاویه نموده و او را عامل بحران در روابط شام و عراق به شمار آورده است.او حتی در یک موضع گیری ایدئولوژیک،معاویه را به سبب تمرد از فرمان امام مسلمین و به هدر دادن خون مسلمانان،زندیق و مخلّد در آتش می داند.
بررسی تطبیقی دیدگاه های تاریخ نگاری اسکندربیک منشی و ملاجلال منجم یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مشکلاتی که نقد تاریخ نگاری صفویه با آن مواجه است کمبود اطلاعات درباره زندگی نامه، روش ها و دیدگاه های مورخان و واقعه نگارانی است که معمولاً از میان اهل دیوان برخاسته اند. در این پژوهش، دو مورخ درباری دوره شاه عباس اول (996-1038 ه.ق)، اسکندربیک ترکمان مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی به عنوان منشی و ملاجلال یزدی مؤلف تاریخ عباسی به عنوان منجم که هر دو سی و اندی سال را در خدمت شاه بوده اند برگزیده شده اند. دلایل این انتخاب، معاصر بودن حیات شغلی این دو مورخ با یکدیگر، رویارویی با رویداد های یک دوره زمانی مشخص و ارائه گزارشهای متفاوت توسط آنها می باشد.
این مقاله با هدف مقایسه تطبیقی سبک تاریخ نگاری و دیدگاه های هر یک از دو مورخ درباره موضوعات مشترک تاریخی مشخص،ازجمله قیام خان احمد گیلانی، نجات جان شاه عباس در سال 1001 ه.ق. سفر پیاده شاه از اصفهان به مشهد در سال 1010 ه.ق و ... به این سؤالات پاسخ خواهد داد که چه عواملی بر سبک و دیدگاه های تاریخ نگاری هر کدام موثر بوده و چرا با وجود تقارن زمانی، موضوعات مشترک اندکی در آثارشان دیده می شود؟ در مجموع، دیدگاه های تاریخ نگاری هر یک تحت تأثیر کمیت و کیفیت دانش تاریخ نگاری آن ها بوده و ویژگی های شغلی هر یک در نوع نگاه و درک آن ها از موضوعات موثر بوده است.
بازنمود بنیان های فکری مشروطه خواهی در خوابنامه های عصر قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوابنامه های عصر قاجاریه یکی از منابع غیر تاریخنگارانه اند که در آشنایی با زمینه ها و بستر های فکری شکل گیری انقلاب مشروطه جایگاه ویژه ای دارند. شماری از روشنفکران عصر قاجار با رویکرد به قالب نوشتاری خوابنامه به طرح افکار نوخواهانه و ایده های انتقادی شان پرداختند. این اندیشه گران بنابر ملاحظات سیاسی، محدودیت ها و اقتضائات زمانه، خوابنامه را قالب مناسبی برای به چالش کشیدن نظم موجود و تبیین نظرات اصلاحی و نوگرایانه خویش یافته اند. در مقاله حاضر ضمن تحلیل محتوای خوابنامه های مسالک المحسنین اثر طالبوف، سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ از زین العابدین مراغه ای، یک کلمه ی مستشار الدوله ی تبریزی، رساله ی رؤیای عجیبه و مشاهد غریبه از عبدالجواد نیشابوری، مجلس آسمانی از عبدالرحیم الهی و رؤیای صادقه از محمد حسن تاجر کاشانی ،نقش آن ها در بیداری اذهان و تکوین زمینه های فکری انقلاب مشروطه با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. یافته های مقاله ی حاضر نشان می دهد این آثار در شکل گیری تبیین فکری مشروطیت و طرح مضامینی چون قانون خواهی، وطن پرسی، آزادی، حقوق زنان، تأسیس مجلس، خرافه-ستیزی، به چالش کشیدن نظم سیاسی موجود، استبداد ستیزی و... نقش مهمی ایفا کرده اند. اهمیت این نقش با در نظر گرفتن موانع سیاسی، سنتی و مذهبی مشروطه خواهان با آن بودند آشکار می کرد.
بررسی اندیشه های تاریخی - سیاسی مورخان عصر غزنوی با تکیه بر عتبی، بیهقی، گردیزی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی و تبیین اندیشه های تاریخی – سیاسی سه مورخ معاصر عصر غزنوی است. تحقیق با نگرشی معناکاوانه انگیزه ها، نیات و افکار سه مورخ را در تألیف آثارشان تبیین می کند. در نبود اندیشه گرانی مانند خواجه نظام الملک، باید دبیر- مورخانی همچون عتبی، گردیزی و بیهقی را اندیشه گر و آثار آنان را منابع سیاسی سلطنت واقعاً موجود در دوره ی غزنوی دانست. گردیزی در بیان رویداد های تاریخی خون سرد و از جهت گیری های ارزشی و عاطفی در مورد حاکمان پیشین و سلاطین وقت عاری است. اما آثار بیهقی و عتبی "" برای کسی "" است. هدف این دو جاودان ساختن شکوه و جلال خاندان ترک تبار غزنوی است. عتبی با نوشتن تاریخ به زبان عربی درصدد تبلیغ اقدامات محمود غزنوی در سرزمین های عربی زبان خلافت است و بیهقی تاریخ و زبان فارسی را برای مشروعیت بخشیدن به خاندان گمنام غلامان ترک سامانی به کار می گیرد. به عکس آن دو گردیزی کهن ترین تاریخ مستقل زبان فارسی را پی می ریزد تا تاریخ و هویت ایرانی را در عرصه تاریخ و در کنار تاریخ بیگانگان حاکم بر ایران زنده نگهدارد و تداوم بخشد.
تاریخ نگاری و تاریخ نگری عبدی بیک شیرازی در تکمله الاخبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگری و تاریخ نگاریِ مورخین عصر صفوی، بر بنیان اصولی پایه گرفته است که، در کمتر دوره ای از دوره های تاریخ نگاری در ایران، با چنین بسط و گسترشی در این زمینه مواجه می شویم، در حقیقت در آثار مورخان این دوره، برخی مولفه هایِ مقبولیت بخش و مشروعیت ساز وجود دارد که، این اصول متمایز را، شکل داده است.
از جمله این مورخان می توان، به عبدی بیک شیرازی، مورخ صاحب سبک و نویسنده تکمله الاخبار، اشاره داشت، که با توجه به تاریخ نگاریِ شکل گرفته وی، براساس آموزه های کلامی، از یک سو و از سوی دیگر، خدمتگزاری به نظام حاکم، در توجیه مشروعیت صفویان، در نوشته های خود، از هیچ کوششی فروگذار نکرده، بخصوص، در قالب عناصر معرفتیِ موعود گرایی، تأویل گرایی و نیز اندیشه های ایرانشهری، درصدد است تا گونه ای مشروعیت و مقبولیت، برای پادشاهی صفوی تعبیه نماید، بر همین اساس، این نوشتار به بررسی دیدگاههای معرفت شناسانه وی،که گونه ای تاریخ نگری ِمبتنی بر پادشاهیِ آرمانی، در آن نهفته است، می پردازد.
بررسی چارچوب های تاریخنگاری هشام کلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که منابع مهم تاریخی جهان اسلام به صورت قابل ملاحظه ای به روایات هشام کلبی و نقل آنها توجه نشان داده اند، می توان او را یکی از نویسندگان و محققین مهم، متقدم و اثرگذار در پیشرفت تاریخ نگاری اسلامی به شمار آورد. شواهد حاکی از آن است که تنوع و گستردگی آثار هشام حجم بالایی از روایات مختلف را در اختیار پژوهشگران تاریخی نهاده است. معالم و نشانه های به جای مانده از نگاشته های هشام در منابع پس از او دلیلی محکمی در تایید این گزاره است که آثار هشام تاثیر فراوانی بر روند پیشرفت تاریخنگاری اسلامی داشته است. با توجه به همین اثرگذاری روایات او، می توان ادعا کرد آثار هشام مجموعه ی قابل اطمینان و کم نظیر جهت تحقیقات بنیادین تاریخی و حدیثی برای محققان فراهم آورده است. اما سوال اساسی این پژوهش، این گونه قابل طرح است که چارچوب های تاریخنگاری هشام شامل چه مواردی بوده که توانسته این اثرگذاری گسترده را موجب شود؟ و نیز گونه های تاریخ نگاری هشام در چه زمینه های قابل احصاست؟ در پاسخ به این سوالات می توان گفت تاریخ نگاری هشام گستره فراوانی از شاخه های گوناگون تاریخنگاری را در بردارد که برخی از شعبه های آن برای اولین بار مورد توجه تاریخنگاران اسلامی قرار گرفته، همچنین هاشم را بجهت کاربرد روش های متنوع در کسب اخبار و پالایش آن و استفاده از منابع تاریخ ایران قبل از نهضت ترجمه، می توان به عنوان یکی از اولین تاریخنگاران دارای متد علمی خاص در جهان اسلام بازشناساند.
آشفتگی در مفهومِ ""متنِ تاریخنگارانه"" و نقشِ حیث التفاتی در ایضاحِ این مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدمِ وجودِ تصوری روشن از مفهومِ ""متنِ تاریخنگارانه""، نظریه پردازی و مفهوم سازی را در حوزه ی نظریِ تاریخ و شعبات آن، دچارِ صعوبت نموده است. این معضل همچنین، پژوهشگرانِ حوزه ی تاریخِ تاریخنگاری را در تشخیص و بررسیِ مصادیقِ متونِ تاریخگارانه، درگیرِ اشکال و تشتت کرده است.
برای پاسخگویی بدین مشکل، این گونه فرض شد که گونه هایی از آثارِ مکتوب موجود است که بر سر تلقیِ آنان به عنوانِ متنِ تاریخنگارانه، اجماعی نامصرح وجود دارد. این آثار، ""متونِ الگو"" نامیده شدند. سپس کیفیتِ معیارِ حیث التفاتی در این متون، ملاکِ بررسیِ هویتِ منابع قرار گرفت. برخی مقتضیاتِ تاریخی و همچنین آموزه های فلسفه علم، توجیه کننده ی به کارگیریِ معیار حیث التفاتی در این نقش می باشند. حیثِ التفاتی و کیفیتِ این معیار(مؤلفه) در متونِ الگو، بدین گونه است؛ حیث التفاتی، متناظر با ذهنیتِ محقق از مسئله و چگونگی معرفت بخشی بدان تلقی شد؛ مسئله ی مورخ، کشفِ چگونگیِ رخ دادنِ یک رویداد و پاسخ، تبیین و توجیهِ این مسئله، در بازنماییِ رخداد، در قالبِ روایتی تاریخی تلقی گردید. کیفیتِ حیث التفاتی، در متونی همچون طبقات، اموال،خراج، سفرنامه، زندگینامه، انساب و مزارات، متفاوت از متونِ تاریخگارانه و نتیجتاً هویتِ این آثار، ناهمسان با متون تاریخنگارانه ارزیابی شد.
تحلیل مبانی نظری و رویه سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول بر پایه اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف ازاین پژوهش تحلیل بنیادهای فکری و روش سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول است .
روش/رویکرد پژوهش: روش این پژوهش توصیف و تحلیل موضوع برپایه اسناد و منابع دست اول و کتابخانه ای می باشد.
یافته ها ونتایج: دولت شبه مدرن پهلوی درصدد دگرگون سازی سنن و روشهای زندگی ایلات و عشایر برامد زیرا سبک زندگی ایلات و عشایر مانند کوچ روی در تعارض با هدف دولت درهمسان سازی و نوسازی و تقویت مبانی وحدت ملی بود. سه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیات وزرا از نهادهای تصمیم گیرنده برای جامعه عشایری بودند که با ارائه لوایح و بخش نامه های دولتی به برنامه ریزی برای انتقال اجباری ایلات و عشایر به نام اسکان پرداختند. اما، این سیاست به نتایج وخیمی برحیات اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایری انجامید
تاریخ نگاری ناسیونالیستی مصری: مطالعه موردی الثورة العرابیة رافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 1937م، برای نخستین بار در کتاب الثورة العرابیة، روایتی انقلابی از واقعه ای در گذشته ای نه چندان دور صورت گرفت. این واقعه، جنبش عرابی پاشا و نویسنده آن، عبدالرحمن رافعی بود. بیش از بیست سال از نخستین انتشار متن الثورة سپری نشده بود که خلاصه ای از آن به دست رافعی چاپ شد، اما این بار به نام الزعیم الثائر، احمد عرابی. خیلی زود خوانندگان و حکومت وقت تفاوت کتاب دوم را نه در خلاصه بودن آن، که در نگاه جدید و متفاوت به عرابی دریافتند. چرا رافعی جنبش عرابی را انقلاب متفاوتی روایت کرد؟ و چرا توصیفش را از پیشوای انقلاب دگرگون ساخت؟ معنا و هدف این متون چه بود؟
رویکرد مقالة حاضر برای پاسخ به این پرسش ها، مطالعه شاخصه های تاریخ نگاری دو اثر است. این شاخصه ها در قالب گفت وگوی میان متن با نویسنده و بافت های موقعیتی، اندیشه ای و سیاسی- اجتماعی زمانه ی متن تحلیل می شوند.
خوانش انتقادی و چرایی تولید و تغییر متون تاریخ نگاریِ رافعی- به دلیل تعلق وی به گروه های ناسیونالیستی- تا حد زیادی روشن کننده جریان تاریخ نگاری ناسیونالیستی در مصر سدة بیستم میلادی است. از این منظر، الثورة العرابیة و خلاصه آن، بازتاب خواسته ها و سرخوردگی های تاریخ نگاری ناسیونالیستی سدة بیستم از واقعیت های جامعة عصر خویش است.
واکاوی حاضر نشان می دهد، رافعی متأثر از فضای آزادتر سیاسی دهه 1930م، موقعیت حزب وطنی و اندیشه ناسیونالیستی اش، برای نخستین بار جنبش عرابی را یک انقلاب علیه استبداد و نفوذ اجنبی تعبیر کرد. رافعی در روایتش به خاطر شکست انقلاب و اشغال کشور، با تندی و خشم به عرابی تاخت. بعدها رافعی متناسب با فضای متشنج سیاسی، ناکارآمدی دولت مردان ملی گرا و تحول نیاز سیاسی-فکری مصر به رهبرانی متفاوت در آغازین سال های دهه 1950م، مجبور به تغییر نظرگاه منفی اش نسبت به عرابی شد.
تحلیل جامعه شناختی نهادی شدن جنبش زیدبن علی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های شیعی در دوره ی امویان و عباسیان در تحول فضای سیاسی، مذهبی و فکری جهان اسلام نقش بارزی داشتند. این جنبش ها با نقش محوری گروه های اجتماعی پدید آمده بودند و ثبات و بی ثباتی مردم نیز در پیروزی و شکست آن ها تأثیر زیادی داشته است؛ بنابراین بررسی این جنبش ها و قیام ها از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل چرایی و چیستی همراهی و عدم همراهی مردم با آن ها کمک شایانی می کند.
جنبش زید (79-122ق/ 698-740م) ضد امویان را می توانیم جنبشی اجتماعی- انقلابی به شمار آوریم که خواستار سرنگونی هرچه سریع تر نظام حاکم اموی بود. اگرچه این قیام براساس ایدئولوژی و اهداف ویژه طراحی شد، پس از چندی به طور ناگهانی شکست خورد. جامعه شناسان برای تحلیل جنبش های اجتماعی و انقلابی، الگوها و مراحلی را درنظر گرفته اند. ئی.گتیز، جامعه شناس مشهور، بر این باور است که بیشتر جنبش های اجتماعی چهار مرحله داشته اند؛ ازاین رو در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیدگاه جامعه شناسی او درمورد جنبش های اجتماعی و نیز با استناد به منابع شیعی و سنی، درپی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که علت شکست جنبش زید و نهادی نشدن آن چه بوده است.
دستاورد پژوهش حاضر این است که جنبش انقلابی زیدبن علی به دلیل اقدامات سریع حاکمیت برای ازبین بردن بحران های سیاسی حکومت در «مرحله ی برانگیختگی» و به دنبال آن، طرح دیدگاه های شتاب زده درمورد مسئله ی امامت ازسوی زید بدون درنظر گرفتن فضای عمومی جامعه، در جذب حامیان (مرحله ی قالب ریزی) پیروز نبود و به همین دلیل با شکست روبه رو شد و به مرحله ی نهادی شدن نرسید.