آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

میراث مکتوب ما نشان می دهد که جامعه زنان در گذشته، از صحنه روایت وثبت نقش تاریخی خود غایب بوده اند و در این غییب تاریخی، مردان بودند که تاریخ آنان را نوشته اند. از این رو می توان گفت: تاریخ نگاری زنان نیز، «تاریخ مذکّر» بوده است. چرا تاریخ زنان را مردان نوشته اند؟ چرا تا یکصد سال اخیر حتی یک مورخ و یک اثر تاریخ نگاری معتبر از زنان دیده نمی شود، چنانکه فیلسوف و متکلم وادیب وفقیه برجسته نیز در این جماعت به چشم نمی خورد؟ علت این غیبت چیست؟ گفته شده است اساساً اقتضای ذاتی ساختار فیزیولوژیکی وروان شناختی زنان، مادری است و چنین اقتضایی فرصت همآوردی علمی و فکری و اجتماعی با مردان را به وی نمی دهد. از سوی دیگر، به نظر می رسد خود ناباوری زنان ، پیشگامی مردان دردو قلمرو فتح سرزمینی وکشف و انتقال گنجینه های علمی سایر ملل و سپس، ترجمه و تکمیل آنها ، عقب نشینی فضای عقلانیت اسلامی و رسوب اندیشه های قشر گرایانه اهل حدیث و بازگشت به فضای هنجارهای اجتماعی وسیاسی عصرجاهلی در دوران حاکمان مسلمان، سیطره تفکر مرد سالارانه در عرصه نهاد خانواده و جامعه و به دنبال آن، ظهور استبداد سیاسی به جای نظام امامت مبتنی بر مشروعیت ومقبولیت الهی ومردمی، جانشینی منازعات وجنگ های فرقه ای و قومی به جای تسامح اسلامی، تأثیر پذیری از سنن و اندیشه های حیات ستیز عرب جاهلی، آیین های بودایی، یهودی و مانوی و بالاخره، تغییر نگرش عالمان دینی و جوامع اسلامی به جایگاه زن مسلمان، همه اینها در تضعیف نقش اجتماعی و علمی زن مسلمان تأثیر گذار بوده اند. رویکرد این تحقیق در میان این عوامل و عوامل محتمل دیگر، تلفیقی وترکیبی است؛ هرچند کما بیش، بر تفاوت میزان تأثیرگذاری عوامل یاد شده نیز واقف است.

تبلیغات