فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
نشانه شناسی عناوین رمان ""سه گانه ی"" نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
تقابل الحضارات بین الأنا والآخر فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحضارة تعنی التقدم الشامل بما فیه العدل والعلاقات والمعاملات والثقافة بین الاثنین، وکل حضارة تعرض ما تمتلکه علی حضارات أخری عن وعی أو غیر وعی، وما یفتح الحوار بین الحضارات هو علاقة بعضها ببعض، أو تلاقیها عبر الفتوحات والحروب کما وقعت فی التاریخ وصورتها النصوص الأدبیة حینا بعد حین. صورولوجیا علم یقوم بعرض صورة بلد ما، أو أمة ما، أو شعب ما، حیث یعین الباحث علی أن یکتشف الصور التی عرضتها، ومن مکونات هذا العلم، هی: صورة الآخر التی تقابل الأنا التی تتکلم عن الآخر ویصوره. یعتبر بهاء طاهر روائیا مصریا معاصرا خصص قسما من روایته ""واحة الغروب"" بعرض جدلیة ثلاثیة بین الأنا (الحضارة المصریة)، والآخر (کل من الحضارات الیونانیة المتمثلة فی الإسکندر المقدونی والفارسیة المتمثلة فی دارا)، ویتکلم علی لسان الآخر حول المصریین (الأنا الجمعیة) ثم الفرس ودارا ملک الفرس وجیشه (الآخر السلبی). یتناول هذا البحث بالکشف عن الصور المعروضة لکل من الإسکندر المقدونی والمصریین والفرس فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر؛ وذلک عبر الحوار بین الشخصیات الروائیة، معتمدا علی المنهج الوصفی- التحلیلی، والتاریخی، والنتائج تقول بأن الآخر الغربی الإیجابی یتجلی فی شخصیة الإسکندر، والروائی قد عرض منه صورة ذات فضائل إنسانیة یحبه المصریون وهو فی أنانیته یوحد العالم بعد محاربة الفرس.
بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه ی ""انبیاء"" از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از گرایش های زبانی نقد متون ادبی، از لایه های مختلفی برای تحلیل متن سود می جوید که سطح آوایی یکی از آن ها به شمار می آید. در این لایه، برجسته ترین ویژگی های خلق موسیقی که به دلیل ""نشان دار"" بودن به یک مشخصه ی سبکی بدل می گردد، بررسی می شود و جنبه های زیبایی شناسی آن بازگو می گردد. اوج زیبایی موسیقی در متون ادبی را در آیات قرآن می توان یافت، که با آرایش کلمه ها و چینش دقیق آن ها در کنار هم، باعث تناسب و انسجام شده و توجه خواننده را به متن جلب می کند. از آنجا که موسیقی نقش بی بدیلی در قرآن کریم ایفا می کند، لذا در این پژوهش مهمترین جنبه های خلق موسیقی را در سوره ی مبارکه ی(أنبیاء) مورد واکاوی قرار داده ایم. در این سوره ی مبارکه، شواهد مخلتفی سبب خلق موسیقی و آهنگ گشته است، اما برخی به دلیل بسامد بالا، به یک مشخصه ی سبکی بدل گشته است، که در زیر مجموعه ی موسیقی درونی، موسیقی معنوی و موسیقی فکری به آن ها پرداخته شده است. ایجاد تناسب، انسجام و هماهنگی لفظ با معنی به منظور جلب خواننده، تصویر سازی صحنه های فرح بخش بهشتیان و عذاب آور دوزخیان از طریق صفات و حروف، تثبیت معانی در ذهن از طریق کاربرد مفاهیم متضاد، از کارکرد های موسیقی در این سوره ی مبارکه است. این پژوهش، با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه انبیاء پرداخته است.
أسلوبیة الانزیاح فی سورة الحدید المبارکة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة الانزیاح علی المستوی الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی فی سورة الحدید المبارکة، والتی تعد من أبرز سمات الأسلوبیة. إن الانزیاح مصطلح یبرز فی قدرة المبدع على اختراق المتناول المألوف، أو کما یقال إنه مضاد لما هو معتاد. الغرض الرئیسی من هذه التقنیة هو مفاجئة المتلقی وإثارة دهشته؛ لأنها تخالف القواعد المألوفة فی المعیار اللغوی والقرآن الکریم هو المثل الأعلی للنص الأدبی الذی بإمکاننا أن نری فیه التراکیب المنزاحة والعبارات المعدولة عن القانون النحوی والصرفی. رصدنا فی هذا المقال الظواهر المنزاحة فی المعیار اللغوی فی المستویات الثلاثة الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی، بحیث تشیر النتائج إلی أنّ أکثر الأنماط المنزاحة انتشاراً فی السورة حدثت فی المستوی النحوی (الترکیبی) بما فیه من التناوب والحذف والالتفات. أمّا فی المستوی الإیقاعی فتبیّن لنا أنّ التکرار –تکرار اللفظ، والتکرار الصوتی، وتکرار الفواصل- کثر تواتره فی السورة وجاء أکثره لتأکید المعنی وتقریره فی ذهن القارئ کما أنه یخلق موسیقی جمیلة أنیقة. تطرقنا فی المستوی الدلالی إلی الاستعارة التمثیلیة بوصفها انتقالاً من اللغة ذات اللغة المطابقة إلی اللغة الإیحائیة والتی ساعدت إلی تشکیل لوحة فنیة قائمة علی التصویر. أمّا فی المستوی النحوی فعالجنا التناوب والالتفات والحذف کالظواهر الأسلوبیة التی جاءت کثیراً ما لغرض الإیجاز والتوسّع فی المعنی.
دراسة أسلوبیّة للخطبة الشقشقیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد احتوت الخطبة الشقشقیّة على أسلوبیّة ممتعة فقد تضمّنت القیم اللغویّة وبُعدها الدلالی، کما تضمّنت القیم الترکیبیّة وبعدها الترکیبی، وکذلک احتوت على العلاقات المتداخلة فی وحدة النصِّ وأبعادها فی السیاق، أو ما یطلق علیه ""علم المناسبة""، وباتّحاد النصِّ وأبعاده تمکنّا من الوصول إلى القیم الجمالیّة وبعدها التأثیری بسبب جمال النصِّ، وأسلوب الخطبة.
إنّ هذه المقالة تتضمن دراسة أسلوبیة للخطبة الشقشقیّة بمستویاتها الأربعة؛ و هی الصوتی، والصرفی، والترکیبی، والدلالی. وذلک لأهمیتها فی الدراسة الأسلوبیّة، فالخطبة ملیئة بالمحسنات البدیعیّة، وهو دیدن أمیر البیان u فی خطبه، فهی تستوقفک فی کلِّ موقف، بل فی کلِّ لفظة تجذبک نحوها لما تمتلک من القیم اللغویّة والجمالیة.
ومن النتائج التی توصّل المقال إلیها: الاهتمام بدور الحروف ودلالاتها، و أیضا الکشف عن المستویات اللغویّة لما تحوی من جمالیّات عالیة لاسیما فی استعمال الزمن ، والإحالة الضمیریّة ، وجموع الکثرة، وکذلک وحدة النصِّ الذی احتوى على التراکیب اللغویّة العمیقة المضامین، بل إنّ استعمال الإشارة أو التلویح فی الخطبة هو أجمل ما توصّل إلیه البحث. والمنهج المتبع فی البحث هو المنهج الأسلوبی الذی یعتمد على دراسة النصوص على المستوین اللغوی والأدبی.
دراسة القصة القرآنیة القصیرة جدا وعناصرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن القصة القصیرة جداً (ق.ق.ج) قصة فی حجم قصیر جداً، یحکی حدثاً محدوداً جداً وفی الوقت نفسه تتضمّن مضامین عظیمة. نجد من خلال دراسة آی القرآن الکریم قصصاً فی أحجام مختلفة، یتراوح طولها بین سطور وصفحات، کما نجد بینها ما لا یتعدی حجمها عن بضعة أسطر قلیلة حیث یتیح لدراستها علی ضوء معاییر القصة القصیرة جداً التی تتصف بقصر الحجم کمیزة أساسیة لها، وإذا أکدت الدراسات صحة اعتبار هذه النماذج القرآنیة القصیرة جداً فی إطار هذا الجنس الأدبی، فتُرفض الفکرة التی تری جنس القصة القصیرة جداً من إبداع الأدب الغربی المعاصر. تهتمّ هذه المقالة بدراسة هذا الجنس الأدبی فی القرآن الکریم من خلال تعریف ""ق.ق.ج"" وعناصرها، وطرح نماذج قصصیة قصیرة جداً من سور البقرة، والحجر، والنحل، ویس، علی النموذج الفنی لندرس مدی اتصال هذا الجنس الأدبی بجذور إسلامیة. تشیر الدراسة اتصاف هذه النماذج القصصیة القرآنیة بمیزات القصة الفنیة القصیرة جداً، ناهیک عن الصفات الثانویة التی تتمیز بها، وبذلک تؤکَّد فرضیة البحث، مما یؤید بدایات إسلامیة لجنس القصة القصیرة جداً.
بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
بررسی اعجاز لفظی و هنری قرآن کریم و ارتباط آن با آوا معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم زبان شناسی دانشی با نام «فنوسمانتیک» یا «آوا معنایی» وجود دارد که در آن این مطلب اثبات می شود که بهترین حروف و کلمات آنهایی هستند که به محض شنیده شدن، معنای خود را به ذهن منتقل می کنند، یعنی بار آوایی حروف و کلمه به خصوصیات معنای مدنظر بسیار نزدیک است. محقق سعی نموده، ارتباط الفاظ مورد استفاده در آیات قرآن کریم با دانش «فنوسمانتیک» یا «آوا معنایی» را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. بر این اساس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی نظرات زبان شناسان در خصوص دلالت لفظ بر معنا، همخوانی صوت آواها با معانی، رابطه حروف با مفاهیم و معانی، رابطه حرکات و مصوت ها با معانی، سیما معنایی و همگون آوایی پرداخته، و با تحلیل شواهد و مصادیق متعدد از آیات قرآن کریم، نشان داده است که «آوا معنایی» یکی از ابزارهای اصلی و هنریِ انتقال مفاهیم و معانی در قرآن کریم است#,
عوالم السرد الفانتازیّ فی روایة «امرأة القارورة» لسلیم مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن الفانتازیّة تطلق علی شکل أدبی یمیل إلی القطیعة مع العالم والتقالید المألوفة والخرق المستمر للمنطق والنوامیس الطبیعیة. تشکّل هذه الظاهرة معلماً بارزاً فی الروایة العربیة ویتجلّی من خلالها اهتمام الروائی العربی بتجاوزه لحدود التقلید الروائی القدیم. تعتمد روایة «امرأة القارورة» للروائی العراقی سلیم مطر (1956م) علی استخدام معطیات الأدب الفانتازیّ والتغییر الفانتازیّ للعناصر السردیة من العنوان والشخصیة والأحداث والزمن.
جاءت هذه الدراسة معتمدةً علی المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن مستویات حضور الفانتازیّ فی هذه الروایة بهدف الکشف عن دور العناصر الفانتازیّة فی بنیة النص الروائی. وأهم ما تناوله البحثُ هو رصدٌ لفانتازیة لغةً واصطلاحا ومن ثمّ عرض الروایة والبحث عن وجوه الفانتازیة فی عناصرها السردیة. تدلّ نتائج البحث علی أنّ الکاتب قداستطاع أن یصوّر عناصر سرده تصویراً فانتازیّاً یناسب سمات الأدب الفانتازیّ، فلتحقیق هذا الهدف اعتمد فی بناء عنوان «امرأة القارورة» وشخوصها وزمنها وأحداثها –بما فیها ظواهر فانتازیّة کالتحوّل والمسخ والرحلة- علی رؤیة تخییلیّة تتواتر بین العجیب وخرق العادة، وتجاوز الواقع إلی اللاواقع وصوّرَه بطریقة فانتازیّة علی المستوی الدلالی.
إطلالة أسلوبیِّة علی رسائل رسول الله (ص) الدعویِّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجَّه الرَّسول(ص) رسائله الدَّعویِّة بعدما رجع من الحدیبیِّة إلی ملِک الفُرس والرُّوم والحبشة والبحرین ومصر والبلقاء فآمن البعضُ بها ولم یؤمن آخرون وانتشر الإسلام عبر الدَّعوة والجهاد. تعالج هذه الورقة البحثیِّة بعض رسائل رسول الله (ص) الدّعویِّة وفق المستویات الأربعة الأُسلوبیَّة لتحلیل النّصوص وهی المستوی الصَّرفی والتَّرکیبی والصَّوتی والدَّلالی. إذ بها نکشف جلیّاً أنَّ مکوِّنات هذه الرّسائل جاءت علی نظام دقیق أُسلوبی من حیث الدِّقة فی اختیار الکلمات وحُسنِ تجاورِها وصیاغة التَّراکیب والجمل مع مراعاة الامتدادات الصَّوتیَّة، حیث أَضفت جمالاً موسیقیاً ظاهریا فضلاً عن وجود المعانی المقتبسة من القرآن الکریم. رکزَّت هذه الورقة علی کشف أَنواع الأَسَالیب الدّعویَّة وما تضمَّنتها من تحلیل للمفرداتِ المنتقاة ودورها التَّرکیبیِّ والصَّوتیِّ والدَّلالیِّ لیصل من یدرسُها إِلی درجة الإِمتاع والإِقناع. ونظراً للمکوِّنات الَّتی تحتویها رسائل رسول الله(ص) الدّعویِّة توصلَّنا إلی ما یلی: مزجَ رسول الله(ص) فی دعواته أرقّ التَّعابیر موجزة لا متصنعاً ولا مُتکلِّفاً فأبان عن مقاصده بدقّة ووضوح مقتبساً أسالیبه ومعانیه من کتاب الله العزیز. تنقسم هذه الأسالیب بین الإرشاد والشَّفقة والنَّهی والتَّحذیر وبینَ الرِّقة والجدِّ وبین التَّبشیر والتَّرهیب والوعد والوعید. والرَّسائل تُقدِّم مجموعة من القیم الدَّلالیَّة والجمالیَّة والتَّعبیریَّة فی ضوء المستویات الأربعة أعلاه من الدَّراسة الأُسلوبیِّة. تتعهد هذه الورقة بالتَّرکیز علی کشف ارتباط التَّراکیب فی ما بینها وتحلیل الدَّلالات والموسیقی الظَّاهریِّة وإیقاعات المفردات وأصواتها.
أنماط التداعی الطّلیق فی قصّة ""ساعةِ الکوکو"" القصیرةِ من مجموعة ""کان ما کان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یستعین الکاتب أو الراوی فی الأدب القصصی، بمختلف القوالب للتطّرق إلی أحداث القصّة وشخصیّاته القصصیّة ویُعدُّ التداعی الطّلیق واحداً منها. فی التداعی الطّلیق یستحضر مفهومٌ واحد مفاهیم أخری إلی الذهن بناءً علی أصول التجاور أو التشابه أو التضاد فمن جرّاء ذلک یتبع الکاتب الموضوعات الجدیدة بصورةٍ متتالیةٍ مستعیناً باستدعائها کما نلاحظ فی قصّة ""ساعة الکوکو"" القصیرة من مجموعة ""کان ما کان"" القصصیّةِ لمیخائیل نعیمة، الأدیب والمجُدِّد اللبنانیّ الکبیر. تستحضر فی هذه القصّة، أجزاءُ تصویرٍ واحدٍ أو حدثٍ واحدٍ، أجزاءً أخری أو حدثاً آخر.
وقد خلق الکاتب هذا الأثر الثمین مُوَظِّفاً فیه التقنیاتِ السردیّةَ المختلفةَ عن وعی أو غیر وعی، مما أدّی تشابک عنصر العمل القصصیّ مع الشعور وتجربة الراوی، إلی تسلُّل کثیر من الأحداث الموجودة فی القصّة إلی ذهن الکاتب إثرَ تأثّره بأصل تداعی المفاهیم. تأتی أهمیّةُ ودورُ التداعی الطّلیق، فی هذا البحث، فی استدعاء الأحداث وتشکیلها، وأنماطه المختلفة بعد الإتیان بالأصول والأسس التی تحکمه. وأُثبِتَ أنَّ میخائیل نعیمه- بالاستفادة من التداعی الطّلیق وهروباً من التکرار الذی لافائدة فیه- أقبل علی استحضار ذکریات شخصیّات القصّة ثمّ تَطرّقَ إلی بیان تفاصیل حیاة شخصیّات القصّة وحلّ مشاکلهم بواسطة أصل التشابه الذی کان أکثرَ تطبیقاً فی القصّة وکذلک بمساعدة أصلی التجاور والتضادّ.
تحلیل کتب العربیة فی الثانویة الأولى فی ضوء نظریة الذکاءات المتعددة و الأهداف المعرفیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد أن بثّت نظریة الذکاءات المتعددة فی أنحاء العالم، قام توماس أرمسترونج (1984) بدمج هذه النظریة بالأهداف المعرفیة ل ""بلوم"" وأثرى بذلک کلتا النظریتین ووسّعهما. إضافة إلى تصنیف کلٍّ من الذکاءات المتعددة فی الأهداف المعرفیة الستّة، مهّد أرمسترونج بهذا الدمج الطریق لإعداد المناهج المدرسیة والموادّ التعلیمیة وتقویمهما. إنّه قدّم أنموذجه فی إطار جدول یختصّ محوره الأفقی بالأهداف المعرفیة ومحوره العمودی بالذکاءات المتعددة. على ذلک، ونظراً لمکانة الکتاب المدرسیّ فی النظام التعلیمیّ عامة وتعلیم اللغة بشکل أخص، یهدف هذا البحث بمنهج تحلیل المحتوى إلى إلقاء الضوء على النشاطات التعلیمیة فی کتب العربیة فی الثانویة الأولىلی للمدارس الإیرانیة. یحدّد هذا الأمر الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً فی الکتب المدروسة، کما یبیّن کمیّة توزیع الذکاءات وکیفیّتها فیها، والمنطق الحاکم على توزیعهما.
ومن أهمّ ما توصّلت إلیه هذه الدراسة أن الذکاءات اللغویة والمنطقیة والبصریة والجمعیة، والأهداف المعرفیة الدنیا (التذکر والفهم والتطبیق) هی الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً وحضوراً فی هذه الکتب، ویکاد لا یوجد فیها مصداق للذکاءات الجسمانیة والموسیقائیة والفردیة والطبیعیة، وأهداف التحلیل والتقییم والإبداع. کذلک، یخضع المنطق الحاکم على ترتیب وتوزیع الذکاءات والأهداف فی الکتاب للبرنامج المدرسیّ ودلیل المعلّم.
مقامات بدیع الزّمان و الحریری بین القوّة و الضّعف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث المقامات کفنّ من الفنون الأدبیة التی ظهرت فی القرن الرابع الهجریّ ویقوّمها برؤیةٍ تحلیلیّة لتتبیّن قیمتها الحقیقیّة ویرکّز علی نقاط قوّتها وضعفها لتتّضح جِدّة الموضوع. والحدیث عن المقامات هو حدیث عن لون أدبیّ متفاوت الألوان. وهذه الهجانة فیها هی الباعث علی دراستها وتحلیلها. فالجدید فی البحث هو بیان محاسن المقامات ومساوئها بأُسلوب تحلیلیّ منصف یستضئ بنصوصها فی الدرجة الأُولی. کما أنّ الرؤیة التقویمیّة العادلة فیها معلم آخر علی بَداعة الموضوع. والحافز علی اختیار هذا البحث هو ما جمعته المقامات من نقاط مُثیرة وما اشتملت علیه من براعة فائقة تتطلّب دراستها. والهدف منه هو إظهار مهارتها، وتبیان حقیقتها عبر ما ورد فی ثنایاها، وتموین عالم الأدب بمقوِّم آخر من مقوّماته. علماً أنّ المادّة الأساسیّة للبحث هی مقامات بدیع الزمان الهمذانیّ (۳۵۸ ۳۹۸ ه )، والقاسم بن علیّ الحریریّ (۴۶۶ ۵۱۶ه ).
ساختار شکل گیری معنا در سورة کافرون به مثابة اثری ادبی از دیدگاه نظریة ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون به مثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شده اند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابل های دوگانه و محورهای هم نشینی و جانشینی مطالعه می شود. روش مطالعه، تحلیلی تطبیقی خواهد بود. در بخش اول، تحلیلی کاربردی از روش ساختارگرا برای مطالعة یک متن خاص ارائه می شود. در بخش دوم، سورة کافرون با تطبیق روشی که در بخش اول ارائه شده، تحلیل می گردد. در نتیجة این تحلیل، مشخص می شود که سورة کافرون بر اساس سه تقابل دوگانة اصلی، از سه سازة اصلی، و سازة دوم نیز بر اساس سه تقابل دوگانة فرعی از چهار سازة فرعی تشکیل شده است. یکی از این سازه های فرعی، عیناً دو بار در متن به کار رفته است که یک بار دلالت ایجابی و یک بار دلالت سلبی دارد. عناصر زبانی در متن به گونه ای تنظیم شده اند که سازه های سوره را همزمان از هم جدا می کنند و به یکدیگر پیوند می دهند تا از این طریق، ساختار کلی متن شکل بگیرد. این جدایی و پیوند هم در سطح معنایی سوره به طور عینی نمود دارد و هم در سطوح واجی و واژگانی و نحوی. این مطالعه با تحلیل ساختار سورة کافرون نشان می دهد که چگونه معانی مدّ نظر در سوره، از طریق روابط جانشینی و همنشینی میان سازه های سوره در چارچوبی منسجم ارائه شده اند.
بررسی مبانی وجود گرایی بر اساس پوچی قهرمانان در رمان «الحی اللّاتینی» سهیل إدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه فلسفه وجودگرایی در برگیرنده برخی اصول مثبت نظیر آزادی، اختیار، مسؤولیت پذیری و تعهد است، ولی این فلسفه با تکیه بر برخی مسائل چون انکار خداوند و عقاید و معیارهای متعارف، درافکندگی انسان، غربت و سرگردانی او، و نگاه منفی اش نسبت به مرگ، با نوعی دلهره و پوچی و نومیدی عجین گشته است. سهیل ادریس به عنوان یکی از پیشگامان ترویج وجودگرایی در دنیای عرب، تلاش کرده است با توجه به فضای حاکم بر جهان عرب، با انتخاب گزینشی اصول مثبت این فلسفه، تصویری خوشبینانه و نجات بخش از آن به جامعه خود ارائه دهد. مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر تحلیل متن به واکاوی نمود مبانی وجودگرایی در رمان الحی اللاتینی بپردازد. این رمان نویس برای کارآمد جلوه دادن این فلسفه، با تکیه بر تقابل شخصیت قهرمانان، قهرمان عربی خود را از همان ابتدا فردی پوچ و گمگشته به تصویر می کشد که اصول وجودگرایی همچون آزادی، اختیار، مسؤولیت و تعهد، رهایی بخش او از این گمگشتگی هستند. درحالی که قهرمان زن با فاصله گرفتن از اصول وجودگرایی به تباهی کشیده می شود و به آزادی نامسؤولانه – که برداشتی ناصحیح از مفهوم آزادی مطلق در این فلسفه است- تن در می دهد.
استعمار ستیزی در رمان «کفاح طیبه»اثر نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن نوزدهم که مصر زیر سلطة انگلستان قرار گرفت، حضور اشغالگران مهم ترین موضوعی بود که بر شانه های این کشور سنگینی می کرد؛ به همین خاطر، استعمارستیزی و تلاش در جهت نیل به استقلال به یکی ازمهم ترین گرایش های ادبیّات معاصر مصر تبدیل شد که نویسندگان وشاعران، همواره آن را به عنوان یکی از مهم ترین مضامین آثار خود برگزیدند و در این راستا شاهکارهایی ادبی خلق کردند. «کفاح طیبه» سومین رمان تاریخی نجیب محفوظ، برندة جایزة نوبل ادبیّات، از جمله آثاری است که بر ضدّ استعمار بریتانیایی نوشته شده وتجسّم روح مبارزة مردم مصر در برابر استعمار انگلیس است. نجیب محفوظ در این داستان با بهره گیری از سمبولیسم تاریخی، مصر و تحوّلات آن را مورد توجّه قرار داده و ضمن اشاره به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصردر زمان خود، بخشی از مشکلات این کشور را بیان نموده است. وی با به تصویر کشیدن صحنه های نبرد و نیز ترسیم چهرة قهرمانان تاریخی در ذهن مخاطب، تلاش نمود تا مردم را نسبت به مسایل سیاسی دوران خود آگاه کند و روح مبارزه طلبی را در وجود شان بیدار نماید تا آنان را علیه استعمارگران تحریک نماید. این مقاله تلاش می کند تا با شیوة وصفی تحلیلی، جلوه های نمادین استعمار ستیزی در این رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
تحلیل رمان ""الشحاذ"" (گدا) بر مبنای کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یونگ معتقد است: انگاره هایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمان های باستان تاکنون در درون تمامی انسان ها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی می کند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ می دهد. نجیب محفوظ در رمان ""الشحاذ"" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی می برد. ""عمر الحمزاوی"" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالت هایی از خلسه برای او متجلی می شود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان می دهد؛ از این رو رمان ""الشحاذ"" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای ""یونگ"" بررسی شود. کهن الگوهای یونگ مانند ""سایه""،""آنیما""، ""نقاب"" و ""تولد مجدد"" دقیقاً در مورد ""عمر الحمزاوی"" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان ""الشحاذ""، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.
شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام علی (ع) والرد علیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لایشک أحد أن نهج البلاغة من أعظم الکتب الدینیة بعد القرآن الکریم، ولیست الخطب والرسائل والمواعظ والحکم المتوافرة فیه إلّا نبراساً منهاجاً منیراً یستهدی به البشر ویأخذ منه النور ویهدی به إلی سبیل الرشاد، ذلک لأن ما ورد فیه، المضامین القرآنیة وخلاصة سنن النبی وقد أبان الإمام عن فصاحته وبلاغته بأجمل وأروع ما یمکن أن یقوله البشر. وبمرور الزمن قام الحاقدون والمشککون بطرح بعض الشکوک والشبهات فی مدی أصالته ودقة محتواه. من هذا المنطلق فإن من أهم الشبهات اللفظیة أو الشکلیة الواردة علی نهج البلاغة، هی شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام، کما قال بعض المشککین فی نهج البلاغة إنّ فیه إطناب وتطویل کالقاصعة والأشباح وعهد مالک الأشتر؛ بید أن هذا لم یکن مألوفاً من قبل ولم یعهد إلیه. ففی هذا المقال یتناول الباحث هذه الشبهة ویسعی إلی الرد علیها وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، مشیرا إلی کثیر من الخطب الطویلة التی سبقت عهد الإمام وأنه هو الذی کان یحدد مدی الإطناب أو الإیجاز فی الخطب وفقاً للمرسِل أو المخاطَب أو الأمکنة التی تُلقی فیها؛ کما أن الطول والقصر لیس معیاراً مناسباً لتحدید مصداقیة الخطب، بل الأثر الذی یترکه علی المتلقی هو ما ینبنی علیه إلقاء الخطب، وفیما یخص عهد مالک والإطناب فیه، توصل الباحث إلی أن شخصیة مالک والمتلقی الخاص ما کان یقتضی الإطناب فی العهد، بل المتلقی العام لهذا العهد والظروف الحاکمة علی فحوی النص، هو السبب الرئیسی فی الإطناب والإسهاب فیه.