پژوهش های ادبی - قرآنی
پژوهش های ادبی - قرآنی سال چهارم پاییز 1395 شماره 3 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از ساخت های مفهومی مهم در پژوهش های معنی شناسان شناختی طرحواره های تصویری هستند. هر استعاره حاصل یک طرحواره مفهومی یا نگاشت بزرگ استعاری است. طرحواره های تصویری از تعامل انسان با جهان اطراف در ذهن وی شکل می گیرند. طرحواره های گوناگونی وجود دارد که بر درک استعاری ما از جهان تأثیر می گذارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی را به صورت استعاری ساختاربندی می کند. زندگی دنیوی و اخروی از جمله مفاهیمی است که در قرآن کریم به تفصیل مطرح شده است. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سوال است که طرحواره های تصویری در زبان قرآن در حوزه زندگی دنیوی و اخروی چگونه شکل گرفته اند؟ هدف نهایی تحقیق حاضر کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی قرآنی است. نتایج نشان می دهدطرحواره های حرکتی، حجمی، قدرتی، موقعیت بالا و پایین، خطی، نزدیکی و دوری و موقعیت عقب و جلو در حوزه زندگی دنیوی و اخروی به کار رفته است.
تحلیل ساختار روایی داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه سبا بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در الگوی روایی گریماس، به دنبال شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آن جا که بررسی و شناخت سازوکارهای تولید معنا در روایت داستان های قرآنی امری ضروری به نظر می رسد؛ بر همین اساس، در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظام روایی داستان حضرت سلیمان بر پایه ی الگوی روایی گریماس پرداخته ایم. در پی پاسخ گویی به این سؤال که آیا الگوی گریماس در تحلیل داستان قابلیت انطباق با داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه ی سبأ را دارد؟ آیا الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی گریماس در تحلیل نمونه ای از قصص قرآنی کارایی دارد؟ این فرضیه مطرح است که نظریه گریماس در بررسی قصص قرآنی کارآمد بوده و الگوی کنش و زنجیره ها و گزاره های روایی نظریه گریماس با داستان مذکور منطبق می باشد. در این پژوهش در صدد آن نیستیم که ارزش قصص قرآنی را به سبب مطابقت با الگوی گریماس بدانیم بلکه در پی توصیف این نظام در سطح و عمق داستان حاضر هستیم تا از این رهگذر یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصص قرآنی تبیین و اثبات شود. هدف این پژوهش بررسی میزان انطباق مطالعات روایی گریماس با داستان مذکور و تحلیل ساختار روایی داستان بر پایه این نظریه است. نتایج تحقیق بیان گر این است که نظام گفتمانی روایی گریماس با داستان قرآنی مذکور هم گرایی داشته و منطبق است. **تاریخ دریافت 20/02/95 تاریخ پذیرش08/10/95 [1] استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمیsedghi@tmu.ac.ir [2] نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمیganjazad@yahoo.com#,
بررسی کارکرد موتیف نمادگرایی یوسف (ع) و بازآفرینی آن در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصّه یوسف (ع) و حوادث مربوط با زندگی ایشان در ادب عربی و فارسی مطرح شده است و می توان از آن به عنوان نماد، اسطوره و موتیف نام برد. محمود درویش و قیصر امین پور با توجّه به شرایط موجود و حاکم بر جامعه خویش از عناصر این قصّه برای بیان افکار و مقاصد خویش استفاده کرده اند و به غربت و بی پناهی و حسن و جمال یوسف (ع) اشاره کرده اند و امید به رهایی را بشارت داده اند و قیصر در ورای این نماد، انتظار ظهور امام دوازدهم را بیان می کند و مهارت هردو شاعر در بازآفرینی عناصر این داستان مثال زدنی است. این نوشتار به روش تحلیلی – توصیفی به بیان دیدگاه این دو شاعر درمورد یوسف (ع) و چگونگی بازآفرینی آن می پردازد و از بین عناصر داستان یوسف (ع)، غربت و بی پناهی یوسف، برادرکشی، مفهوم سیاسی و اجتماعی یوسف (ع)، چاه، مفهوم انتظار، پیراهن و حُسن یوسف (ع) را مطرح کرده است.
اعجاز موسیقایی قرآن در آیینة عبارت های موزون عروضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معنای اعجاز قرآن وجوه متعددی، هم به لحاظ ظاهری و هم از حیث محتوایی بیان کرده اند. یکی از مهمترین جنبه های نظم موسیقایی قرآن کریم، ضرب آهنگ یا موزون بودن عبارات آن است که در کنار جاذبة معنایی و محتوایی قرآن بر زیبایی آن افزوده و سبب کشش و جذبه مضاعف آن می شود. آن چه به نحو تفصیلی برای نخستین بار در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، عبارات موزونی است که وزن آن ها قابل تطبیق بر اوزان عروضی است و در بسیاری از آیات قرآن کریم به چشم می خورد. برای بررسی این موضوع، عباراتی از چهار جزء آغازین قرآن کریم که بدون نیاز به هیچ گونه دخل و تصرفی موزون هستند، استخراج و بر اساس ارکان عروضی آن ها دسته بندی شده اند. یافته های این پژوهش به صراحت حاکی از آن است که عبارات موزون با وزن عروضی در قرآن به فراوانی به چشم می خورند و دارای اوزانی هستند که در شعر عربی یا فارسی یا هر دو یافت می شود. بر اساس پژوهش حاضر تعداد این گونه عبارات، تنها در چهار جزء نخست و تنها با احتساب اوزان متفق الارکان 120 عدد است. بدین ترتیب می توان تعداد عبارات موزون (اعم از متفق یا مختلف الارکان) در سراسر قرآن کریم را بالغ بر چند هزار فقره تخمین زد. تعداد بسیار زیاد این عبارات در سرتاسر قرآن کریم نشان می دهد که این پدیده در قرآن، بر خلاف نظر کسانی که معتقدند موزونیّتِ این عبارات بدون قصد گوینده بوده است، نه تنها تصادفی نیست، بلکه می تواند جلوه ای از اعجاز فرازمانی و فرازبانی قرآن باشد.
بررسی فرآیند موسیقی جزء 30 قرآن کریم از دیدگاه نشانه – معناشناسی گفتمان (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذاب ترین شیوه ها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانش هایی که می تواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه - معناشناسی گفتمانی است. نشانه معناشناسی به منزله ی یکی از شیوه های نقد ادبی نو، برآیند نشانه شناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند می دهد. در این رویکرد، نشانه ها همراه با معانی به گونه هایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل می شوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکل گیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تأثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان می دهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و سبب خلق فشاره ی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان می شوند اما گاه خداوند از فضای گفته پردازی خارج شده و به فضای گفته ای وارد می شود و سبب خلق گستره ی شناختی می شود و در نتیجه آیات با کندی ادا می شوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی می تواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینه ساز خوانش تازه ای از این متن الهی گردد.
انواع روابط بینامتنیت در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه بینامتنیت، شاهد برخی متون شعری در دوره اموی هستیم که توجّه بی نظیری به متون دینی مخصوصاً قرآن کریم داشته اند؛ از جمله این اشعار، نقایض جریر و اخطل است که ابوتمام در کتاب « نقایض جریر و الاخطل» به جمع آوری آن اقدام کرده است. این پژوهش با هدف بررسی انواع روابط بینامتنی در مطالعه ی نقایض جریر و اخطل انجام شده است و با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده یعنی(تمام اشعار نقایض) دریافته می شود که روابط بینامتنی قرآنی در نقایض جریر و اخطل به صورت اجترار، امتصاص و حوار به شکل آگاهانه رخ داده است و تأثیر هر دو شاعر از قرآن بیشتر منحصر به واژگان و عبارت های قرآنی است که جریر در این عرصه بر اخطل مقدّم است.
بررسی اعجاز لفظی و هنری قرآن کریم و ارتباط آن با آوا معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم زبان شناسی دانشی با نام «فنوسمانتیک» یا «آوا معنایی» وجود دارد که در آن این مطلب اثبات می شود که بهترین حروف و کلمات آنهایی هستند که به محض شنیده شدن، معنای خود را به ذهن منتقل می کنند، یعنی بار آوایی حروف و کلمه به خصوصیات معنای مدنظر بسیار نزدیک است. محقق سعی نموده، ارتباط الفاظ مورد استفاده در آیات قرآن کریم با دانش «فنوسمانتیک» یا «آوا معنایی» را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. بر این اساس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی نظرات زبان شناسان در خصوص دلالت لفظ بر معنا، همخوانی صوت آواها با معانی، رابطه حروف با مفاهیم و معانی، رابطه حرکات و مصوت ها با معانی، سیما معنایی و همگون آوایی پرداخته، و با تحلیل شواهد و مصادیق متعدد از آیات قرآن کریم، نشان داده است که «آوا معنایی» یکی از ابزارهای اصلی و هنریِ انتقال مفاهیم و معانی در قرآن کریم است#,