فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۱۳۶ مورد.
ساختار بصری نقاشی های دیواری تبریز (در سه دهه اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت سامان دهی نقاشی های دیواری به منظور رفع آلودگی های بصری شهر ها امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا بخش عمده ای از ناآرامی های روانی و مشکلات فرهنگی کلان شهرهای کنونی متأثر از ناهماهنگی های محیطی است. استفاده صحیح از هنر نقاشی دیواری می تواند در تلطیف نماهای شهری نقش مؤثری ایفا کند. این شاخه از هنر نقاشی، ضمن داشتن اصول و معیارهای ثابت، دارای قواعدی ویژه مناطق مختلف است؛ این اصول و ضوابط می توانند به منزله معیار سنجش کیفیتِ آثار نقاشی دیواری مورد استفاده قرار گرفته، بر اساس آن ها عیوب و کاستی های موجود بررسی شوند. این مقاله در پاسخ به این سؤال تنظیم شده است که آیا نقاشی های دیواریِ تبریز، از نظر فنّی و بر اساس اصول و معیارهای هنری و زیبایی شناسی، در سطح قابل قبولی قرار گرفته اند. بدین منظور، در این پژوهش 55 نمونه عکاسی شده از نقاشی های به اجرا درآمده در سطح شهر تبریز (به منزله جامعه آماری)، به روش مشاهده و تحقیق میدانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. برای تشخیص سطح کیفیت هنری آن ها، به روش کتابخانه ای، به منابع معدود امّا مستدل و تخصصی استناد شده است. این آثار از دو جنبه بصری و محتوایی قابلیت بررسی داشتند؛ ولی با توجه به گستردگی مباحث در این مقاله، صرفاً به مطالعه ساختار بصری آن ها پرداخته شده است. بر اساس یافته های تحقیق و با توجه به اصول و قواعد مرتبط با ساختار بصری نقاشی های دیواری، دلایل ضعف و کاستی ها با روشی علمی و به دور از هرگونه پیش داوری تبیین شده است. نمونه های موجود در این مجموعه در رعایت اصول فنی و سبک و مناسبات فرهنگی نمود ضعیفی دارد و فاقد ایده های نو، سبک و تکنیک مورد انتظار از یک اثر هنری است.
تأثیر نقاشی قهوه خانه ای در ساختار اعلان های عاشورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعلان میتواند در بزرگداشت ایام مذهبی ازجمله در سوگوارههای عاشورایی نقش مهمی داشته باشد. بر همین مبنا، میتوان به ویژگیهای خاص اعلانهای مذهبی توجه کرد و بر اساس آن، به مسئله با نگاهی به دادههای جدولها در تحقیق حاضر، روشن شد ساختار حلزونی یا دوار در اعلانهای عاشورایی کمترین کاربرد و ساختار ایستا، متمرکز و متباین- که در برخی نقاشیهای قهوهخانهای بسیار دیده میشود- بیشترین کاربرد را دارد. البته، شاید کاربرد بیشترِ ساختارِ ایستا، بهعلتِ ارتباط آن با مفاهیم ایستایی و پایداری در واقعة عاشورا باشد. این ارتباط به لحاظ فرم و رنگ در بسیاری از آثار دیده میشود؛ همچنین به نظر میرسد اعلانهای عاشورایی اغلب بر اساس بعضی ساختارهای هنرهای تصویری از جمله نقاشی قهوهخانهای به صورت ایستا، متمرکز و متباین مطرح شدهاند. امروزه نیز طراحان اعلان میتوانند با بهرهگیری از هنرهای تصویری وآیینی (از جمله نقاشی قهوهخانهای طی دورههای صفویه، قاجار و معاصر) با نگاه امروزین و بررسی ساختار فرم و رنگ به نتایج مطلوب دست یابند تا آنها را در خلق آثاری فاخر یاری رساند.
مفهوم و جایگاه «فضا» در سه نگاره از نگاره های استاد کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مفهوم و جایگاه «فضا» در نقاشی ایرانی دوره تیموری1 و تفسیر قواعد و ضوابط حاکم بر آن ها در آثار استاد کمال الدین بهزاد است. در این پژوهش، ساختار بصری سه اثر از معروف ترین نگارگری های ایرانی دوره تیموری بررسی و تحلیل شده است که فضای معماری را تصویر کرده اند. با توجه به اینکه مکتب هرات2 نقطه اوج نقاشی ایران محسوب می شود و در این مکتب به فضا های معماری و شهری بسیار توجه شده است، نگاره ها از این مکتب هنری انتخاب شده اند. ضرورت این پژوهش از جهت یافتن نوآوری های موجود در نگاره های بهزاد، نظام ترکیب بندی عناصر، جایگاه فضاها و تحقیق و دقت نظر در نقش، طرح و رنگ نگاره های استاد است. با فرض اینکه استاد سعی داشته با رعایت اصل تناسبات طلایی، فضاهای معماری را در جایگاه ویژه ای قرار دهد، درک و شناخت قواعد و دریافت فرم و محتوای این آثار، راهی برای درک مفهوم و معانی این نگارگری ها است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می کند که در نگارگری های بهزاد، اصول خاصی بر صحنه پردازی فضا حاکم بوده و عناصر معماری بر اساس این ضوابط که اصل نسبت طلایی است، جایگاه ویژه ای داشته اند که نشان دهنده نبوغ و نوآوری های استاد در نظام ترکیب بندی عناصر بوده است.
صنیع الملک (مؤسس اولین هنرستان نقاشی در ایران)
حوزه های تخصصی:
چالش ساختار و معنا : خوانش واساز از نگاره «بیرون آوردن یوسف از چاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نگاره ایرانی بیرون آوردن یوسف از چاه را بر مفاهیم اصلی واسازی دریدا مورد انطباق قرار دهد. هدف این مقاله بررسی روند تزلزل معنای قطعی و رسیدن به معانی جدید است.از بررسی این نگاره، مفاهیم مهمی سر برمی آورند که در دو موضوع دلالت و روایت دسته بندی می شوند. در موضوع دلالت با بررسی وارونگی تقابل های دوگانه متن هنری، سرگشتگی، آرایه های اثر هنری و در موضوع روایت با بحث مرکزگریزی و بینامتنیت به چارچوب تحلیلی این مقاله دست می یازیم. این تحلیل، نشان می دهد هر نشانه این تصویر، دالی است که مدلول آن غایب است. تقابل های دوگانه این تصویر با واژگون سازی تقابل های مرد/ زن، شب/ روز، رنگ های سرد/ گرم، تقابل درون/ بیرون به هم آمیخته اند. در این اثر، سوال های متعددی وجود دارد که مخاطب (بیننده) برای آنها پاسخی نمی یابد و به سرگشتگی منجر می شود. عواملی که از چارچوب تصویر بیرون زده اند به حاشیه ای می مانند که با تمرکز روی آن خوانش متن دیگرگونه می شود. مرکزیت نگاره با قرار دادن موضوع اصلی، در جایی غیر از مرکز، یعنی در قسمت پایینِ سمت راست، از بین می رود. این نگاره با متون و نظام های دیگری نیز در ارتباط است که استقلال آن را زیر سوال می برد. نگارگر در بازسازی این روایت، سنت را به کناری می نهد و بدون درنظر گرفتن منطق علی و معلولی، روایت این قسمت از داستان یوسف را برای ما باز می گوید. با خوانش این اثر و با پیش فرض قرار دادن واسازی به عنوان روش و تحلیل متن به منطق اندیشه واساز در پشت آن پی می بریم. این منطق راه را بر معنای قطعی اثر می بندد و آن را به روی معناهای متعدد می گشاید. از نتایج دیگر این بررسی، یافتن نزدیکی ذهنیت نگارگر و اندیشه های دریدا است.
مقاله: روغنی سازی
حوزه های تخصصی: