طراحی شهری در ده? 1960 با هدف جستجو برای کیفیت شهر به وجود آمد. این جستجو تا به امروز نیز همچنان با دو هدف عملکردی و زیبایی شناختی ادامه یافته است. در کشور ما حرفه و رشته طراحی شهری به مفهوم امروزی آن، سابقه چندان طولانی ندارد. طی حدود 30 سالی که از معرفی این زمینه در کشور ما می گذرد، علیرغم تجارب متعددی که به دست آمده، نتایج مطلوبی عاید نشده و نمونه های موفقی ارائه نگردیده است. در این مقاله با تحلیل و ارزیابی دو نمونه طراحی (محور نواب در تهران و محور عمار یاسر در قم)، با استفاده از معیارهایی به مقایسه این دو پرداخته، و نگرشی نو در طراحی شهری ارائه خواهد شد. نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد-شکل گرا، از طرح- محوری به فرایند- محوری و از دستوری به تعاملی- مشارکتی تبدیل کرده، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد.
یزدگرد یکُم. 399-420 میلادی با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و پایان بخشیدن به پیگردها و آزارهای گهگاه مسیحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهنده جنگ با دشمن دیرینه ایران را به خشم آورد و هم آزردگی و ناخشنودی موبدان زردشتی را که هیچگاه چشم دیدن بردباری مذهبی شهریاران ایران و گسترش فزاینده آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند. از این رو، در سُنَّت تاریخنگاری ساسانیان، که بازتاب دیدگاه موبدان و بزرگان زردشتی است، گویا بیش تر در واکنش به بردباری و شکیبایی مذهبی یزدگرد با یهودیان و مسیحیان، او چهره فرمانروایی گناهکار، خشن و ستمگر به خود می گیرد. گذشته از این چهره زشت یزدگرد، دو چهره دیگر هم از او، در ادبیات یهودی و مسیحی، به چشم می آید. گزارش های یهودی که از پیوند دوستانه یزدگرد با یهودیان سخن می گویند، او را بسیار نیک خواه و هوادار یهودیان و همچون یک کوروش دیگر می خوانند و مسیحیان همروزگار یزدگرد، او را فرمانروایی پیروزمند و نیک و همچون یک کنستانتین دیگر برای دنیای مسیحیت می انگاشتند. در این پژوهش، کوشش خواهد شد از دیدگاه زردشتیان، یهودیان و مسیحیان، به توصیف این سه چهره یزدگرد و واکاوی ناسازگاری نگاه سُنَّت ایرانی با گزارش های یهودی و مسیحی درباره دوره فرمانروایی یزدگرد پرداخته شود.
جدا شدن فضای سکونت یا کار انسان ها از زمین و استقرار در ارتفاع، مشکل کمبود زمین در شهرهای بزرگ را حل می کند؛ اما انسان را از طبیعت و زمین دور می کند. این دوری پایدار نیست و خیلی زود انسان برج نشین به جستجوی گم گشته خود می پردازد. سکنه ساختمان های بلند، علیرغم داشتن آخرین امکانات امروزه، زندگی در یک خانه دارای حیاط و باغچه را آرزو می کنند، حتی اگر این خانه قدیمی و فرسوده باشد؛ این خواسته در خیال ساکنین خانه های واجد باغچه و حیاط، تا از آن جدا نشوند، به آرزو تبدیل نمی شود1. در این مقاله تلاش بر این است تا به چگونگی استیلاء و مهار نیروها و عناصرطبیعت و بوم آوری های2 آن، فراموش کردن و حتی نابودی آن، بازگشت مجدد به بهره گیری مستقیم از آن در معماری و ساختمان سازی و فن آوری های مترتب بر آن پرداخته شود؛ روند طی شده کاوش می گردد و نمونه های بارز آن در سال های اخیر و در حوزه معماری، معرفی و تحلیل می شوند و نتایج آن: 1. کنار گذاشتن، تخریب و تغییر شکل دادن طبیعت و عناصر آن ممکن نیست. 2. الهام گرفتن و الگو سازی از آن درست است. 3. ترکیب آن با فن آوری در معماری هدف است. به بحث کشیده شده و به دست می آید.
مساله گرمایش کف فضاهای داخلی از مهمترین موارد عملکردی ونیز حفاظتی در بناهای تاریخی ست هر چند که این امر در تغییر کاربری بناهای تاریخی درجه دو بیشتر به چشم می خورد. اما در بناهای تاریخی درجه یک و از نقطه نظر حفاظتی به ویژه در حفاظت از تزئینات بدنه از اهمیت بیشتری دارد. هنوز هم دیده می شود که در بناهای تاریخی بسیار مهم و با تزئینات منحصر بفرد کشور از بخاری دیواری نفت سوز و یا گازسور استفاده می شود که خطرات متعددی مانند آتش سوزی، تاسیسات ناشی از انبساط و انقباظ های آنی بر تزئینات به وجود آمدن اختلاف در درجه حرارت شدید در دو سوی جداره های خارجی به ویژه د گنبدها و تاثیرات مخرب گازهای حاصل از احتراق مواد نقشی به دنبال دارد. استفاده از سیستم حرارت مرکزی و شوفاژ نیز عادری از مشکل نیست در همین راستا در این مقاله به تشریح روش استفاده از سیستم گرمایش کف پرداخته شده است.