فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۰۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر کوششی است در فهم استعاره های تصویری که سینمای هالیوود با به کارگیری آنها، معناهای ضمنی یک گفتمان آخرالزمانی مطلوب خود را رسانه ای می سازد. برای شناخت گفتمان نهفته در پس استعاره های تصویری از نظریه تعاملی بلک، در استعاره های تصویری بهره می گیریم.
با مطالعه موردی فیلم های «2012»، «کتاب ایلای» و «بابل پس از میلاد» به روش نشانه شناسی، به بررسی و تحلیل نشانه های استعاری پرداختیم. با بررسی داده ها مشخص شد که گفتمان مطلوبی که در این فیلم ها از منجی بیان شده است به سوی نشان دادن یک آخرالزمانی غربی با محوریت امریکا و ارزش های امریکایی است که لزوما خوانش تطابقی با ادیان الهی درباره آخرالزمان ندارد.
تحلیلی تاریخی بر تکوین مفهوم پایان تاریخ در سینمای قرن۲۱: روایت شناسی ۱۳فیلم
حوزه های تخصصی:
این مقاله، تحول مفهوم دینی پایان تاریخ را در سینمای آمریکا در سال های 1989 تا 2011 با استناد به متن 13 فیلم شامل سیصد، اسکندر، پرسپولیس، خانه شن و مه ، کرش، پادشاه ایران، شبی با پادشاه، کشتی گیر، روز استقلال، هنکاک، 2012، کتاب الی و مهمانان هتل استرویا مطالعه می کند. از پایان دهه 1970 میلادی، فیلم های ژانر جنگی _ روشن فکری برای اثبات عنصری عینی به نام برتری فرهنگی غرب ساخته می شدند. سپس به تدریج
برای اثبات بی سرانجامی تاریخ از دهه 1990، برای اثبات پایان تاریخ به معنای دینی ساخته شدند. نکته بارز و متفاوت این برداشت دینی آن است که در فیلم هایی از این سبک، منجی جهان، شخصیتی انسانی، ولی
نه مقدس و در عین حال، خیالی و افسانه ای و گاه با کالبدی ماورای انسانی است. برای آنکه نشان دهیم این برداشت صرفاً احساسی نیست و واقعیت دارد، روایت شناسی سیزده فیلمی را که کم و بیش به این گروه
مربوط می شوند و گاهی با بن مایه های مخالفت با ایران ساخته شده اند، بررسی می کنیم.
به لحاظ نظری با استفاده از رویکرد چند رشته ای ارتباطات و مطالعات فرهنگی می توان گفت مفهوم پایان تاریخ در بستر کنش های نمادین در دیالوگ فیلم ها بازتاب یافته است تا پدیده ارتباطی منجی تقدس زدوده را بازنمایی کند. از نظر مطالعات فرهنگی نیز روابط قدرت در سطح جهان امپراتوری (به تعبیر میکل هارت و آنتونیونگری، امپراتوری،1384)
در بازسازی این مفهوم تأثیر داشته است تا شکل گیری امپراطوری مورد حمایت ایدئولوژیک قرار گرفته تبدیل به اسطوره ای بشود که حضورش طبیعی جلوه کند.
به لحاظ روش شناسی نیز برای شناخت بازنمایی مفهوم پایان تاریخ در متون این فیلم های سینمایی از تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، نشانه شناسی بارت و روایت شناسی تاریخی که قبلا روش آن را در مجله نقد _ 2004 _ ساختاربندی کرده ام، استفاده شده است و تحلیل میدان سینمایی نیز با رویکرد ساختارگرایی تکوینی بوردیو انجام می شود. در کنار این روش ها از اظهار نظر دیگران، درباره زندگی تولیدکنندگان فیلم ها استفاده شده است.
نتایج احتمالی بر این اصل استوار خواهد بود که جنس قدرت با روابط کهن اقتصاد سیاسی قابل تعریف و سنجش پذیر نیست و در عوض، جنس قدرت، نرم افزاری و غیر ملموس است (همو: فصل اول و دوم) و بیشتر در گفتمان فیلم ها و کالاهای فرهنگی یافت می شود. این فیلم ها نیز انسان را نه با ترس از نیروهای ماورایی یا نیروهای سخت، بلکه با امید به آینده دار بودن تاریخ به تعادل اجتماعی و پیروی از هنجارهای جهان امپراتوری جدید هدایت می کنند.
جایگاه طراحی محیطی و مدیریت فضاسازی در سینمای انیمیشن رویکرد تحلیلی – آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اثر هنری برای جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر، سعی دارد مخاطب را وارد فضای اثر هنری کند. این فضا در ابتدا شکلی مجازی دارد و ناشی از ذهن هنرمند است؛ سپس شکل عینی یافته و در قالب اثر هنری بروز می کند. فیلمساز نیز فضای مجازی فیلم را که درون ذهن وی و نویسنده فیلمنامه نهفته است با واسطه تصویر، در قالب توالی نماها آشکار می کند. قبل از قرارگیری پلان ها، صحنه ها و سکانس ها در کنار هم، برای تحقق تصور مجازی فیلمساز، به کمک ابزار پیش تصور مانند طراحی ها و فیلمنامه مصور، فضاهای اولیه عینی برای روایت فیلم خلق می شوند. فضاسازی، اولین گام برای عینی شدن تصورات فیلمساز است. خلق فضاها در سینمای زنده به اشکال مختلفی مانند، تعیین لوکیشن و گاه با طراحی دکورها به صورت طبیعی، مصنوعی، دیجیتالی و تلفیقی امکان پذیر است. در این مقاله تحقیقی می توان دریافت که: در سینمای انیمیشن شیوه های خلق فضا از تنوع بیشتری برخوردار است. تعدد روش و تکنیک در ساخت فیلم انیمیشن به ساختار خلق فضاهای جدید منجر می شود؛ می توان برای هر انیمیشن در هر روش و تکنیک، بر پایه نیازهای دراماتیک فیلمنامه، فضای مناسب را طراحی و ارائه کرد.
بازشناسی اندیشه ی ""شقاوت"" آنتونن آرتو در سینمای دیوید لینچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره ی انگاره ی شقاوت آرتوست. واژه ای که معانی آن از حیطه ی کلمه ای معمولی فراتر رفته و تبدیل به نوعی نگاه فلسفی به زندگی می شود. مقاله ی حاضر درصدد بررسی وجوه معنایی و مفهومی این انگاره در سینما است و برآن است تا خوانش جدیدی از آن را در این هنر ارائه دهد. به دستاورد این مقاله؛ انتقال این مفهوم به قالب هنری دیگر (سینما)، با تمام کاستی ها و افزودنی هایش در آثار فیلمساز آوانگارد آمریکا، دیوید لینچ، میسر شده است. در این مسیر، یافتن واسطه های تئوریک برای انتقال نگاه آرتو به سینما به عنوان راه حل کاربردی مورد نظر قرار گرفته، چرا که مبنای نظریه ی آرتو در صیرورت دائمی و استحاله است و برای درک آن می بایست از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار بود. این مقاله تعریف نوینی از شقاوت بر مبنای ""توسعه به سمت آگاهی"" ارائه می دهد و شرح بصری این سیروسلوک را در سینمای لینچ دنبال می کند. در ضمن بنیان اصلی دیگر این مقاله بر رابطه ی تجریدی سینما و تئاتر قرار گرفته که از آرتو میتوان به عنوان فصل مشترک این رابطه یاد کرد. آنچه در نهایت این مقاله ارائه می کند، نمونه های بصری تازه، از یک فرم جدید هنری مبتنی بر مفاهیم آرتو و از همه مهم تر «شقاوت» وی، در آثار دیوید لینچ است.
نقش آموزش تعاملی پویا در یادگیری فیلمنامه نویسی انیمیشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی مجدد برنامه درسی انیمیشن یا تصویر متحرک در رشته لیسانس گرافیک و ارائه یک روش تلفیقی آموزش می باشد، زیرا ارایه ی این واحد درسی در موارد بسیاری، نتوانسته است منجر به شکل گیری خلاقانه کاراکترهای برتر، در فیلمنامه های ارایه شده ی دانشجویان شود. روشی که این مقاله پیشنهاد می کند، یک روش تلفیقی است که از روش های سنتی و حل مسأله، جهت رسیدن به روش آموزش"" تعاملی پویا "" بهره می گیرد. روش اجراء پژوهش حاضر کیفی و کمی بود. بخش کیفی آن، به صورت مطالعه توصیفی بر مبنای مشاهده، پرسش و پاسخ، مصاحبه باز، مطالعه موردی و کتابخانه ای انجام شد و در بخش کمی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. از جامعه آماری دانشجویان دوره لیسانس گرافیک دانشگاه شهید رجایی که درس کارگاهی انیمیشن را اخذ کرده بودند، یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. متغیر مستقل نیز استفاده از روش آموزشی تعاملی پویا بود. فرضیه پژوهش تایید شد و می توان گفت که استفاده از روش آموزشی ""تعاملی پویا"" بر درک مفهومی دانشجویان از فیلمنامه نویسی تاثیر دارد. در این روش، مشارکت دانشجویان و فعال کردن احساسات، تجارب و مهارت های آنان در جهت ارائه فرض های صحیح، برای حل مساله و آزمودن آنها از اولویت برخوردار است.
سینمای وحشت : پیش روی یا عقب نشینی
حوزه های تخصصی:
مستند انتقادی سیلویو برلوسکنی
حوزه های تخصصی:
جادوی موسیقی
حوزه های تخصصی:
پلکان اودسا و موسیقی: خوانشی بر خویشاوندی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مطالعه موسیقی یکی از مهمترین سکانس های تاریخ سینما، یعنی سکانس پلکان اودسا از فیلم رزمناو پوتمکین، ساخته سرگئی آیزنشتاین، به تشریح این مساله میپردازد که چگونه در این فیلم نظام مونتاژ مبتنی بر ریتم حکم میکند که موسیقی همراه شونده با آن نیز از نظام ساختاری ریتمیکی برخوردار باشد. از آنجاکه آیزنشتاین با ذهنیتی موسیقایی روی مونتاژ این سکانس کار کرده بود، موسیقیدانان بسیاری مشتاق به تبدیل این نظام تصویری به معادل صوتی آن بودند که از میان آن ها، این مقاله به آثار ادموند مایزل، نیکلای کریوکف و دمیتری شوستاکوویچ، میپردازد. به منظور بررسی ارزش زیبائیشناختی کار این موسیقیدانان و نحوه همراهیشان با این فیلم از نظریه های تئودور آدورنو و هانس آیزلر، دو صاحب نظر موسیقی فیلم استفاده شده است. این مقاله استدلال میکند که تنها راه انطباق درست موسیقی با فیلم تطابق ساختاری و هم خوانی حسی مونتاژِ فیلم و ریتمِ موسیقی است، آنچه که آدورنو و آیزلر «خویشاوندی ساختاری» میخوانند. بر همین اساس هرگاه تحولاتی بر سر این فیلم، به ویژه بر سر این سکانس آمده است، خویشاوندی ساختاری بهم ریخته است. این مقاله نتیجه میگیرد که دلایل توفیق بعضی از قطعات، همکاری نزدیک بین کارگردان و موسیقیدان یا دریافت حسی مبتنی بر مونتاژ این سکانس بوده است.
هنرمند و هنرپیشه ی نام آور فرش قرمزی و برنده ی جایزه ی اسکار
حوزه های تخصصی:
ریمی و کناره گیری از « مرد عنکبوتی »
حوزه های تخصصی:
شاهنامه و جنبه های سینمایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بصری از طریق تصویر شکل می گیرد و به اشکال مختلف نشان داده می شود. شاهنامه به سینما نزدیک تر است تا سایر هنرها؛ شاهنامه و سینما تفکیک ناپذیرند، ابیات شاهنامه به شما امکان می دهد تا در تصویر غوطه بخورید و پس از غوطه ورشدن در تصاویر به تجسم سینمایی بپردازید در چنین حالتی است که همه چیز شکل پذیر و بصری می شود، هر بیت مثل یک نما شما را به بیت دیگر هدایت می کند، در ابیات سیر و سفر می کنید و همچنانکه در لابلای آنها حرکت می کنید با شگفتی و حیرت به تصاویر و جنبش حرکات سینمایی می رسید. شعر شاهنامه اگرچه از واژگان ویژه ای ساخته و پرداخته شده است اما با زبان بصری فضایی سینمایی می سازد، تصویر سازی می کند و جزئیات تصویری را شرح می دهد. گفته شده است که سینما هنر تصویری است، واژگان شاهنامه همه تصویراند و فردوسی با مهارت، تعادلی بین واژه وتصویر ایجاد می کند. واژگان قدرت القایی تصاویر را تشدید می کنند و در نتیجه صورتی پدید می آید که اغلب به بیانی درخشان و سینمایی می انجامد.
ژان لوکا گودار و باستان شناسی یک نبوغ ناسازگار
حوزه های تخصصی:
فضاسازی شاعرانه در اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ سینمای مستند و داستانی ایران و جهان، فضاسازی شاعرانه به وسیله زبان و بیان تصویری که منجر به پیدایش فیلم شاعرانه شده است، برخوردار از زبان استعاری، آشنایی زدایی، ساختارشکنی، خرق عادت و هنجارگریزی برای آفرینش اثری رویاگونه بوده است.فیلم شاعرانه با بکارگیری زبان رمزی و تمثیلی، ایجاد ایهام در تصاویر و پیچیدگی در ساختار روایت، در تلاش است تا از سطح تجربیات روزمره زندگی، فراتر رود و تماشاگرانش را به اندیشیدن و تحلیل پدیده های پیرامونشان وادار کند. فیلم شاعرانه، فیلمی آوانگارد و تجربه گراست که رعایت هیچ قاعده و قالبی را در حیطه سبک ها و ژانرهای هنری برنمی تابد و آزادانه از بسیاری از سبک ها بهره می گیرد تا به زیبایی شناسی و زبان بصری تازه ایی دست یابد. ایجاد فضاهای دراماتیک، دقت فراوان در ترکیب بندی نماها، حرکات روان و سیال دوربین، تدوین غیر متعارف، توجه دقیق به جنبه های تجسمی تصویر و عناصر گرافیکی نور، رنگ، حجم، بافت پلان ها و... از ویژگی های مشترک فیلم های شاعرانه اند. سینمای شاعرانه، سینمایی پرسشگر و پرسش آفرین است. سینمایی که برای درک مفاهیم استعاری و خوانش رمزهای نهفته در تصاویر آن به دانش نشانه شناسی نیازمندیم.
جلوه های ویژه
حوزه های تخصصی:
معرفی اثر-اصول کارگردانی سینما
حوزه های تخصصی:
فیلم به مثابه بازنمود شنیداری - دیداری
حوزه های تخصصی: