فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۲۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری که در قدیم به آن فن «ترسّل» می گفته اند، به عنوان یکی از فنون انشاء و نویسندگی در گسترة فرهنگ و ادب فارسی، جایگاه ویژه ای دارد و نامه های برجای مانده از هر دوران حکومتی، اطّلاعات ارزشمند ادبی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و غیره را در برمی گیرد که پرداختن به آن ها در حیطة پژوهش های تاریخی بسیار راهگشاست. بدایع الانشاءیوسفی هروی یکی از این منابع مکتوب است که برحسب سلسله مراتب اداری و مشاغل دیوانی، در زمان همایون شاه گورکانی نگارش یافته است. هدف: نظر به اهمیّت میراث مکتوب، هدف این پژوهش در وهلة نخست، معرّفی نسخه ای مربوط به دورة گورکانیان، به منظور استفاده در پژوهش های ادبی و تاریخی و در وهلة دوم، تبیین ساختار سلسله مراتب اداری این دوره با تکیه بر محتوای این اثر است. روش/ رویکرد: روش مورداستفاده در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی، بر اساس نسخة خطی بدایع الانشاءو سایر منابع تاریخی موجود است. یافته ها و نتایج: نامه های بدایع الانشاءبه عنوان یکی از آثار ارزندة دورة گورکانیان، اطّلاعات مفیدی درزمینة سلسله مراتب اداری، مشاغل دیوانی، مذاهب و آیین ها، آداب ورسوم و شیوة نامه نگاری مرسوم در این دورة تاریخی را آشکار می نماید.
مطالعه تطبیقی عناصر فراداده ای جواهرات، سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی موزه ای ایران با عناصر فراداده ای موجود در استانداردهای توصیفی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی و تعیین عناصر فراداده ای مناسب برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی به عنوان اشیاءِ موزه ایِ دربردارنده اطلاعات ارزشمند تاریخی، فرهنگی، هنری و... پرداخته است. روش/رویکرد پژوهش: پژوهش به روش پیمایشی-توصیفی تحلیلِ محتوا انجام شده و داده های آن از دو طریق جمع آوری شده است. در مرحلة اول، عناصر فراداده ای موجود ازطریق مطالعه منابع فارسی و لاتین در حوزه جواهرات و سنگ ها، کاربرگه ها و کاتالوگ های موزه های داخل کشور (9 موزه داخل کشور)، استانداردهای فراداده ای موزه ای (9 استاندارد) فراهم شد. در مرحله بعد این عناصر فراداده ای درقالب سیاهه وارسی (ابزار گردآوری داده های موردنیاز پژوهش حاضر) در اختیار متخصصان قرار گرفت و پاسخ های متخصصان جمع آوری شد و از طیف لیکرت برای تدوین داده ها استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی داده ها با استفاده از ابزارهای آماری توصیفی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته ها و نتایج پژوهش: با تکیه بر یافته های پژوهش، درمجموع 363 عنصر فراداده ای برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ ها شناسایی شده است. از میان 363 عنصر، 287 عنصر در استانداردها، 82 عنصر در موزه ها، 93 عنصر در منابع فارسی و 55 عنصر در منابع لاتین مطرح شده است. 17 عنصر جزء عناصر مشترک میان 4 گروه ذکرشده هستند. اطلاعات مربوط به هنرمند/سازنده/طراح با توجه به میانگین بالاتر آن ها نسبت به عناصر دیگر، جزء عناصر فراداده ای مهم در میان 363 عنصر هستند. می توان با به کارگیری عناصر شناسایی شده در مراکز موزه ای، بازیابی و همچنین مدیریت اطلاعات را -که یکی از اهداف مهم مراکز موزه ای است- بهبود بخشید و کاربران را به سمت مرتبط ترین نیاز اطلاعاتی شان راهنمایی کرد.
صنایع عمدﮤ نیشابور در سده های 3تا6ق/9تا12م برپایﮥ داده های باستان شناختی و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده های سوم تا ششم قمری/نهم تا دوازدهم میلادی، صنایع نیشابور هم پایﮥ کشاورزی و تجارت آن رونق بسزایی داشت. برای آگاهی از شمار، کیفیت و دگرگونی این صنایع باید از دو دسته آثار بهره برد: منابع مکتوب و کشفیات باستان شناسی از محوطه های تاریخی نیشابور. اطلاعات به دست آمده از هریک از این دو دسته، به صورت جداگانه، تنها زوایای محدودی از صنایع این شهر را روشن می کند و ﺗکیﮥ جداگانه بر آن ها، پژوهش دربارﮤ این موضوع را بی ثمر و ناقص خواهد کرد؛ اما با قرارگرفتن اطلاعات آن دو دسته در کنار یکدیگر و یکپارچه شدن آن ها، بخش چشمگیری از خلأ اطلاعاتی هریک دراین باره مرتفع می شود. مقاﻟﮥ حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و برپایﮥ تلفیق اطلاعات یادشده، می کوشد پس از معرفی صنایع مهم نیشابور در این دوره، زمان رونق و رکود آنها را بررسی کند. یافته ها نشان می دهد بافندگی، سفالگری، فلزکاری و شیشه گری به ترتیب مهم ترین صنایع نیشابور در این دوره بوده است و سده های سوم تا پنجم قمری و سدة ششم قمری، به ویژه ﻧیﻤﮥ دوم آن، به ترتیب اوج رونق و رکود نسبی صنعت در این شهر بوده است.
ابزارهای هلالی خارج از هلال حاصلخیز: صنایع نوسنگی جنوب شرق ایران و بلوچستان پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بررسی صنایع سنگی دوران نوسنگی در ناحیه جنوب شرق ایران و غرب پاکستان (بلوچستان)، ویژگی های کلی این صنایع در این دوران معرفی شده اند. صنایع نوسنگی در این ناحیه از محوطه های تپه یحیی، گازطویله و کوهبنان در کرمان ایران و مهرگره و کیلی گل محمد در بلوچستان پاکستان به دست آمده اند و کشف جدید محوطه نوسنگی بی سفال تل آتشی در کرمان باعث شده است که بتوانیم صنایع نوسنگی این منطقه را دارای ویژگی های مشترکی بدانیم که آنها را از صنایع دوران نوسنگی در هلال حاصلخیزی متمایز می کند. وجود صنعتی در جنوب شرق ایران که ویژگی مشخصه آن فراوانی میکرولیت های کولدار و هلالی است، نشان می دهد که کمرنگ بودن این ناحیه در مطالعات، نه به دلیل عدم وجود فرهنگ های نوسنگی در منطقه، بلکه ناشی از نادیده گرفتن این ناحیه به دلیل شرایط آب و هوایی آن است. هلالی ها در صنایع سنگی نوسنگی در ناحیه مورد مطالعه در ابتدای نوسنگی در ابزارهای ترکیبی شکار و در دوره های بعد با گسترش کشاورزی در تیغه های داس به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته اند.
بررسی عوامل تاریخی بنیاد شهرها با رویکرد به شهرهای ایران و میانرودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی این نکته که جوامع چه زمانی به شهرنشینی و مدنیت متمایل شدند و چه عواملی باعث این رخداد شد، مکاتب مختلف تاریخی و جغرافیایی هرکدام به یکی از عوامل مهم در پیدایش و ساختار شهرهای باستانی ﺗﺄکید کرده اند. دراین بین، رایج ترین نظریه ها چنین عنوان کرده اند که پیامدهای ناشی از «انقلاب کشاورزی» و «دین گرایی» و اشتراک های دینیِ جمعیت های کهن، از اسباب اصلی بنیاد شهرها بوده است. ازاین رو، در پی محک صحت و سقم این نظریه ها، با مطالعة اسناد تاریخی و یافته های باستان شناسی با روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی متوجه می شویم که دست کم در فلات ایران و میانرودان، انسان در طی یک جانشینی در موقعیت مطلوب جغرافیایی، انقلاب کشاورزی را به وجود آورد؛ سپس در پی این انقلاب، به تدریج تقسیم کار رخ داد و در اثر نوآوری ها، قدرت بیشتر و روابط تجاری و انباشت سرمایه پدید آمد و دیگر عوامل موجود همچون دین، جمعیت و عوامل سیاسی نظامی در فرهنگ بشری شکل گرفت و موجب ایجاد شهرها شد. درواقع در پیدایش و بنیاد شهرهای باستانی، همة عوامل مذکور سهیم نبودند؛ اما در منطقة جغرافیاییِ موضوع مطالعه در این پژوهش، باید عوامل جغرافیایی، اقتصادی، دینی و سیاسی نظامی را به ترتیب در پیدایش یا تکامل ساختار شهرها تاحدود چشمگیری مؤثر و مهم تلقی کرد و شهرهای باستانی ایران و میانرودان را دارندة این خصوصیات برشمرد؛ البته، منطبق با نظریه های مذکور و با ﺗﺄکید بر دو عامل اقتصادی و دینی.
واکاوی تاریخی و انتظام زمانمند ارزش ها در حفاظت و مرمت آثار تاریخی- فرهنگی با استناد به آراء اندیشمندان و اسناد جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش از بنیادی ترین پنداره ها در فلسفه حفاظت و مرمت آثار تاریخی بوده، در دوره های زمانی گوناگون با دگرگونی در ارزش های چیره بر جوامع، بنیان های نظری حفاظت و مرمت آثار نیز دستخوش تغییر شده اند. شناخت زمان مند ارزش ها در حفاظت و مرمت آثار و سیر آن در طول تاریخ، بنیان دستیابی به مفهوم ""میراث فرهنگی"" در ادوار زمانی گوناگون است. در این پژوهش، سیر تاریخی دیدگاه ها درباره ارزش و انتظام انواع آن در حفاظت و مرمت آثار تاریخی در سه بازه زمانی ""پیش از سده ۱۸میلادی""، ""سده های ۱۸و۱۹میلادی"" و ""سده های ۲۰و۲۱میلادی"" مطالعه شد. هدف، واکاوی گذران تاریخی ""دیدگاه اندیشمندان"" و ""نظرگاه اسناد جهانی"" برای شناخت زمان مند و استخراج ارزش های مؤثر در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی و جداسازی در سه بازه زمانی یاد شده و دستیابی به مفهوم نوین میراث فرهنگی بوده است. این پژوهش با رویکرد تفسیری و روش کیفی و با استناد به داده های موجود و اسنادی انجام شد. بررسی ها نشان داد تا پیش از سده ۱۸میلادی، چهار ارزش مذهبی، کاربردی، هنری، و تاریخی، در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی کارساز بودند. در سده های ۱۸و۱۹میلادی، با شکل گیری عصر روشنگری و پیامدهای آن، سویه های علمی، آموزشی، فرهنگی، گواه-مندی، احساسی، چشم اندازی، میهنی، و فنی اثر نیز دارای اهمیت شد. در سده های ۲۰و۲۱میلادی، گسترش مفهوم ارزشمندی، و ظهور اندیشه پست مدرنِ ارزش های چندگانه دگرگون شونده، به ارزشمندی تمامی سویه های یک اثر انجامید و افزون بر پیش نهاده شدن ارزش های تازه و بسیار متعدد، تعریف نوینی از میراث فرهنگی بر پایه ارزشمندی بازشناخت هر یک از وجوه هویت انسانی، پیش نهاده شد.
جاودانگی صورت های سمبلیک در تزیینات مسجد جامع عباسی اصفهان و مسجد سلطان احمد استانبول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم تفاوت های موجود در فرم ساختمانی و تزیینات معماری در دو مسجد امام (جامع عباسی) در اصفهان و سلطان احمد در استانبول، شاهد نوعی وحدت در بیان حقیقتی ابدی هستیم که آن ها را از شرایط و مقتضیات زمان رهایی می بخشد و منجر به دوام و بقای این دو بنا می گردد. این مسئله گویای سمبلیسم حاکم بر نقوشی است که ورای صورت ظاهر، متضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است. هدف از این تحقیق بررسی عناصر تزیینی ای است که در این دو مسجد به کاررفته، به ساختار و فضای آن ها وحدت بخشیده و آنها را جاودانه ساخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای بررسی و تحلیل مطالب از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. از نتایج تحقیق چنین می نماید که عواملی چون توحید، انتزاع گرایی، غایتمندی، رمزگونگی و زیبا بودن مورد توجه هنرمندان مسلمان بوده و به رغم تفاوت های موجود در این دو بنا که حاصل تفاوت فرهنگ ها بوده، روح حاکم از وحدت متعالی پیام اسلام نشئت گرفته است.
بررسی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی از نظر شکل، جایگاه، تزئینات و حوزه پراکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
چرا تاریخچه باستان شناسی اهمیت دارد؟ پاسخی به «Mees» By Gabriel Moshenska
حوزه های تخصصی:
مقدمه مترجم: گابریل موشنسکا تحصیلات خود را در رشته ی باستان شناسی تا دوره ی دکتری (ph.D) در دانشگاه UCL لندن ادامه داده است. وی بیشتر در زمینه های باستان شناسی، انسان شناسی، تاریخ جنگ های مدرن، باستان-شناسی عمومی و همچنین در زمینه ی باستان شناسی جامعه شناختی با تعدادی از مدارس و طرح های میراث جامعه در لندن همکاری می کند. وی متعهد به یک رویکرد قابل دسترس و دموکراتیک برای مطالعه گذشته است که توانایی و امکان یافتن گروه ها یا افراد علاقه مند به انجام باستان شناسی را دارد. همچنین به پژوهش در زمینه ی تاریخ و فلسفه باستان شناسی نیز پرداخته است. وی در این تحقیقات به ارائه یک زمینه ی تاریخی برای توسعه باستان شناسی عمومی در بریتانیا طی 200 سال گذشته پرداخته است. این تحقیق برای بررسی روابط عامه پسند با فرایندهای باستان شناسی و مواد از قرن 19 میلادی تا قرن بیست ویکم در حفاری ها تمرکز خواهد کرد. هدف وسیع وی در این تحقیقات این بود که توسعه باستان شناسی عمومی را در رابطه با تغییر دیدگاه های شاهد و مخاطبان در تاریخ علوم طبیعی پیدا کند. بحث اصلی مقاله تاریخچه باستان شناسی او در مورد اهمیت و نقش تاریخچه ی باستان شناسی برای باستان-شناسان و دیگران است. گابریل موشنسکا بر این اعتقاد دارد که با توجه به مطالعات صورت گرفته در چند دهه-ی اخیر توسط باستان شناسان در مورد تاریخچه باستان شناسی، یک پیشرفت در این گونه تحقیقات روی داده است. بنابراین نویسنده در این مقاله بحث اصلی خود را در ارتباط با جایگاه تاریخچه باستان شناسی و بحث این مسئله که چرا باستان شناسان باید به یک دوره و عصر خاصی علاقه و تخصص داشته باشند و به آن گرایش علاقه داشته باشند و همچنین این که چرا باید باستان شناسی برای ما اهمیت داشته باشد، به پیش می برد.
تأملی بر تاریخ و آثار فرهنگی هپتالیان در ایرانِ عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی قلمرو ساسانیان گذشته از ثروت و قدرتی که برای شاهنشاهان ساسانی به ارمغان می آورد، در زﻣیﻨﮥ حفظ یکپارچگی ایران مشکلاتی را باعث می شد. نواحی شرقی ایران که با پایتخت و مرکز حکومت فاصله داشت، بیشتر از نواحی دیگر در معرض ناآرامی بود. هجوم اقوام هپتالی و دست اندازی آنها به ایالات شرقی ایران بخش عمده ای از این ناآرامی ها را به وجود می آورد. هپتالیان علاوه برآنکه در مقاطعی از تاریخ بر خط مشی سیاسی و روابط بین المللی ساسانیان تأثیر گذاشتند، در تعیین الگوهای فرهنگی و هنری نیز نقش عمده ای ایفا کردند. بنابراین شناخت این تأثیرات در گرو مطالعه ماهیت قومی و شیوه معیشت هپتالی هاست و به تعیین حدود جغرافیایی قلمرو آنها در ادوار مختلف نیازمند است. با این هدف، مقاله پیش رو با تکیه بر متون تاریخی، وقایع مرتبط با اقوام هپتالی را در شرق ایران تشریح می کند و آثار مادی فرهنگ آنها را به مثاﺑﮥ شواهد تاریخی برمی شمارد. مطالعه توأمان تاریخ، جغرافیای تاریخی و آثار فرهنگی هپتالیان راهگشای رویکرد جدیدی در مطالعه تاریخ و باستان شناسی مناطق شرقی ایران در دوره ساسانی است.
مطالعه کوشک ها و آرامگاه های چند اشکوبه در شبه قاره هند، ایران و آسیای میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران کنونی، آسیای میانه و شبه قاره ی هند، قلمرو شرقی جهان اسلام بوده اند . آثار زیادی در حوزه ی معماری در این سرزمین ها ساخته شدند که از الگو و عناصر معماریِ برابری برخوردار بودند. یکی از این الگوها، گونه ای از عمارات موسوم به «هشت بهشت» با اندامی چند اشکوبه است. به رغم انجام پژوهش های بسیار در حوزه ی معماری، این گونه ی خاص به طور جامع مطالعه نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است با بهره مندی از چارچوب نظری موسوم به «رهیافت تاریخی» این موضوع را مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان می دهد در ایران و آسیای میانه این الگو کارکرد تشریفاتی داشته و در شبه قاره همانند عموم هشت بهشت ها، استفاده ی یادمانی و آرامگاهی داشته است. به رغم اقلیم های متفاوت، ساختار این گونه بناها یکسان است. طرح برونگرای آنها در اقلیم خشک ایران و آسیای میانه با باغ و فضای سبز هویت پیدا می کرد و در اقلیم گرم و مرطوب شبه قاره طرح این بناها، پاسخی مناسب به محیط بود. طرح ساختاری این گونه از معماری باعث شد تا با نام های مختلفی چون، «نمکدان»، «مُثَمَن» و «چوکَندی» خوانده شوند. بخش زیادی از این سرزمین ها در سده های متأخر یا در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران بوده اند یا از نظر فرهنگی به شدت از آن اثر پذیرفته اند. این موضوع باعث شکل گیری فرهنگ هنری و معماری همسانی شد.
پیوندها و پیوستگی های میان دانش باستان شناسی و تاریخ
حوزه های تخصصی:
اصحاب فکر و فرهنگ در دنیای متجدد با سیلابی از اصطلاحات و برساخته های مفهومی همانند تاریخ علم و فن، فکر و فلسفه، اخلاق، حقوق، هنر، آیین، جامعه، فرهنگ، زبان، سیاست، حکومت، تجارت، منشاء خانواده، نژاد و... و یا تاریخ و پیشینه این یا آن نهاد و سازمان و تشکیلات اجتماعی، مدنی و معنوی و یا حتی در سطح و سپهری دیگر با اصطلاحات و ترکیب بندی های مفهومی همانند؛ تاریخ کیهان و تاریخ کهکشان ها و منظومه ها و اختران و قمران و سیاره زمین و حیات و سیلابی از اصطلاحات و برساخته های مفهومی رایج و جاری دیگر از این نوع، مأنوس و آشنا هستند. این برساخته های مفهومی و اصطلاحات رایج و جاری در ذهن، فکر، فرهنگ و زبان انسان عالم جدید نه به تصادف و نه از سر ذوق جعل و وضع شده اند؛ بلکه هرکدام به تنهایی فحاوی عظیم و سنگینی را با محوریت و موضوعیت مفهوم کلیدی تاریخ بر شانه گرفته اند که فضای وجودی و تجربه و تقدیرتاریخی انسان عالم جدید را محسوس و ملموس و آشکارتر از هر سپهر دیگری بیان کرده و در برابر ما چونان طومارهای عظیم باز می نمایند.
هندواروپاییان، هندوایرانیان، خاستگاه و مهاجرت با تکیه بر مطالعات باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه در مورد مردمان هندواروپایی آغازی و هندوایرانی آغازی همواره از موضوعات پرچالش در باستان شناسی خاور نزدیک و آسیای مرکزی بوده است. مسئله موطن اولیة آنان، همین طور مسیرهایی که برای مهاجرت در پیش گرفتند از موضوعاتی بوده است که دانشمندان نظرهای متفاوتی دربارة آن مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی نظریات دانشمندان مختلف دربارة سرزمین اصلی و زمان مهاجرت آنها از سرزمین اوّلیه تا هنگام ورود به ایران بر پایة داده های باستان شناختی است. عمده اطلاعات مورداستفاده ی ما از کتب و مقالاتی هستند که درزمینه باستان شناسی اروپای شرقی، آسیای مرکزی، ایران و افغانستان نوشته شده است. علاوه بر این اشاراتی هم به مطالعات زبان شناسان در این زمینه داشته ایم. بر اساس این پژوهش هندواروپاییان آغازی در هزاره پنجم و چهارم پ.م در استپ های کاسپی – پونتی زندگی می کردند، سپس هندوایرانیان در حدود اواخر هزاره سوم شروع به مهاجرت به سمت شرق و غرب یعنی آسیای مرکزی و اروپا کردند و سرانجام در نیمه دوم هزاره ی دوم پ.م هندوایرانیان آغازی از آسیای مرکزی به سوی ایران و هند حرکت کردند.
امکان سنجی استفاده از دوغاب زیستی برای تثبیت ماسه های روان در مناطق کویری با رویکرد حفاظت از بقایای باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوطه های باستان شناسی در مناطق بیابانی همواره در معرض تخریب و دفن شدن به وسیله ماسه های روان در طی توفان های ماسه ای هستند و نگهداری از این مناطق و بقایای آن ها در مراحل کاوش و در ادامه از مهم ترین اقدامات حفاظت باستان شناسی است. در همین راستا استفاده از روش های تثبیت بیولوژیکی برای تولید سیمان های کلسیتی، که به عنوان روشی نوین جهت تحکیم و تثبیت زمین در مهندسی ژئوتکنیک است، ظرفیتی جدید برای عملیات حفاظت در کاوش به وجود آورده است؛ به نحوی که در این روش ها از میکروارگانیسم های غیر بیماری زایی که به طور طبیعی در محیط خاکی یافت می شوند، برای تثبیت خاک، ماسه های روان استفاده می گردد. در این تحقیق، امکان سنجی استفاده از روش بهسازی بیولوژیکی با استفاده از باکتری های کلسیت ساز، جهت تثبیت ماسه های روان در محوطه های تاریخی و همچنین حفاظت بقایای باستان شناسی در حین و بعد از کاوش مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش برای تثبیت بیولوژیکی خاک (ماسه بادی و خاک ماسه ای) تحت شرایط بهینه، از باکتری های مصرف کننده اوره به نام Sporosarcina Pasteurii و از دو نوع خاکِ طبیعی مناطق کویری و ماسه شناسنامه دار ریخته گری استفاده گردیده است. به نحوی که بعد از اعمال دوغاب زیستی استحکام بخش با استفاده از آزمایش های مکانیکی میزان تأثیر این روش در بهسازی خاک ماسه ای ارزیابی شد، جهت تعیین میزان نفوذ ماده استحکام بخش و عمق بهسازی خاک، قالبی از جنس PVC با ارتفاع m1 با ماسه به صورت خشک تا چگالی gr/cm3 6/1 متراکم شد و مورد بهسازی قرار گرفت. برای کنترل میزان کارکرد روش و بررسی کیفی مقاومت سطحی ایجاد شده از آزمون نفوذ استاندارد با استفاده از سنبه gr 250 در دو حالت تر و خشک استفاده گردید. که نتایج نشان داد دوغاب بیولوژیکی مورد استفاده قادر به تحکیم ماسه بادی تا عمق cm 50 است و تثبیت ماسه با مواد دوغاب زیستی موجب شده تا نفوذ سنبه در هر دو حالت بسیار کاهش یافته و حتی به صفر برسد.
مروری بر شناسایی رزین های دی ترپنویید در ورنی آثار هنری به روش طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از رزین های دی ترپنویید حداقل از قرن ششم هجری در ایران و از قرون میانه در اروپا جهت ساخت ورنی گزارش شده و در طول زمان با دستورالعمل های مختلف بکار رفته اند. شناسایی این رزین ها در نمونه های تاریخی و بررسی دگرگونی های رخ داده در فرآیند کهنگی آن ها، به روش های مختلفی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از این میان طیف سنجی مادون قرمز به عنوان یکی از روش هایی که نیاز به نمونه کمی داشته و ارزان و در دسترس است، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. ساختار شیمیایی رزین های دی ترپنویید در دو دسته عمومی طبقه بندی می شوند: رزین های مرکب از ساختارهای آبیتان و پیماران شامل کلوفان و تربانتین ونیزی، و رزین های متشکل از ساختارهای لبدان و پیماران شامل سندروس و انواع کوپال. ساختارهای آبیتان تشکیل بسپار نمی دهند، اما لبدان ها فرآیند بسپارش را طی زمانی کوتاه طی می کنند و به همین دلیل نیز بیشترین کارآیی را در ورنی های روغنی – رزینی پیدا کرده اند. همین ویژگی ها موجب عملکرد متفاوت دو دسته رزین فوق طی فرآیند پیری و تولید محصولات تخریب شده که این امر تا حدود زیادی در شناسایی ساختار اصلی رزین به روش طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه کمک می کند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی شاخصه های شناسایی رزین های دی ترپنویید در طیف بینی مادون قرمز تبدیل فوریه به روش مروری پرداخته و تلاش شده است تا شاخصه های هر رزین بر اساس گزارش های مختلف و ساختار رزین بررسی و معرفی شود. ضمن آنکه به دلیل استفاده از رزین ها در ورنی های روغنی – رزینی، شاخصه های شناسایی روغن بزرک نیز مورد بررسی و مرور قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که فرآیند اکسیداسیون رزین ها در ورنی های حلالی و روغنی – رزینی یکسان بوده اما شناسایی آن ها در ساختار ورنی های روغنی – رزینی به دلیل تأثیر اکسیداسیون روغن بر شاخصه های شناسایی طی فرآیند پیری دشوار است.
نقش فرایندهای ژئومورفولوژیکی بر محوطهٔ باستانی سنجر
حوزه های تخصصی:
فرایندهای ژئومورفولوژیکی در طول حیات بشر کنش های متفاوتی داشته و زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده اند. این تحقیق نگاهی دارد به نقش فرایندهای ژئومورفولوژیکی طی 6000 سال قبل در محوطه باستانی سنجر که در فاصله20 کیلومتری شهر شوش واقع شده است. در این تحقیق ابتدا با بکارگیری تصاویر ماهواره ای، نرم افزار ArcGIS و نقشه های زمین شناسی منطقه مذکور بررسی شد. طی این مراحل مخروطه افکنه هایی در جهت شمال محوطه باستانی از طریق تصاویر ماهواره ای مشاهده گردید. سپس عملیات میدانی و بازدید از محوطه مورد مطالعه صورت گرفت. در عملیات میدانی، ترانشه هایی تا عمق6 متر از سطح دشت ایجاد گردید و بعد از تعیین سن نسبی از طریق سفال نگاری، از هرلایه نمونه هایی برداشت شد. نمونه ها در آزمایشگاه پس از انجام مراحل جدا سازی ذرات خاک با ماده مخصوص،از طریق روش هیدرومتری مورد بررسی قرار گرفت . نتایج حاصله از روش هیدرومتری و همچنین بازدیدهای میدانی و تصاویر ماهواره ای مشخص نمود که دو عامل رسوبات آبی از (دو منبع مخروطه افکنه ها و کانالها) و رسوبات بادی با منشا شمال غرب نقش مهمی در انتقال رسوبات و تدفین آثار باستانی محوطه سنجر داشته اند.
بررسی مکانیسم واکنش تخریبی اکسیداسیون در کاغذهای تاریخی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ترجمه بخشی از کتاب کاغذ و آب (Paper and Water) به کوشش بانیک (Banik) و بروکل (Brückle) (2011) است که این بخش توسط ویس مور (Whitmore) نوشته شده است. در این مقاله فرایند تخریب واکنش اکسیداسیون در کاغذ به تفصیل بیان گردیده و نکات مبهم موجود در آن رفع شده است. هدف از این مقاله ارائه صحیح روند انجام واکنش اکسیداسیون و تخریب کاغذهای تاریخی و علت اصلی زرد شدگی آن ها در طول سالیان متمادی است. بدنه اصلی مقاله، از کتاب ذکر شده مشتق گردیده است. واکنش اکسیداسیون در ابتدا نیازمند یک مولکول واکنشی یا اکسیدانت است که به طرق مختلفی ایجاد می شود. در ادامه این مولکول به وسیله فرایند رادیکالی سبب حذف هیدروژن از زنجیره سلولز می شود. این واکنش های رادیکالی آن قدر ادامه می یابد تا ترکیبات جدیدی حاصل می شوند که خواص متفاوتی نسبت به ساختار اصلی کاغذ و سلولز دا رند. در پایان ترکیبات کربونیل به وجود آمده، که در اکسید بیشتر تبدیل به کربوکسیلیک اسید می شوند، فرایند اسیدی شدن کاغذ را شدت می بخشد و می توانند کاتالیزورهایی برای هیدرولیز شوند.
شیمی حفاظت کاغذ: زرد شدن و رنگ بری حفاظتی
حوزه های تخصصی:
تغییر رنگ کاغذها منتج از فرآیند پیری (طبیعی)، همواره موضوع بسیار مورد علاقه برای انجمن های کتابخانه و آرشیوها و نیز صنعت کاغذسازی (به منظور توسعه و بهینه سازی خمیرهای مکانیکی) بوده است. زرد شدن کاغذها، ناشی از پیرشدن (کهنگی) را می توان به حضور ساختارهای رنگ ساز مربوط به برخی از محصولات منتج از تخریب شیمیایی ترکیبات کاغذ نسبت داد. مطالعه ی حاضر، ترکیبات رنگ ساز مربوط به مولکول های سلولز، همی سلولز و لیگنین را به صورت تفکیک شده، مورد بررسی قرار می دهد. همچنین، فرآیند اکسیداسیون نوری کاغذهای لیگنین دار (غنی از لیگنین) و از طرفی، مکانیسم زردشدن مبتنی بر نور را مورد بحث قرار داده است. این مقاله قصد دارد این موضوع را به واسطه ی توصیف قواعد کلی و اساسی در موضوع رنگ بری حفاظتی (شامل کاغذهای درمان شده ی شیمیایی، به منظور حذف عوامل و تغییرات رنگی و یا لکه های رنگی ناخواسته و نامطلوب) تشریح نماید. موضوع شستشوی کاغذها و استفاده از اکسیدکننده ها و رنگ برها (سفیدکننده ها) و از طرفی، رنگ برهای اکسیدکننده شامل پرکسید هیدروژن، هیپوکلریت قلیایی، دی اکسید کلرین و نور خورشید نیز ارائه و مورد ارزیابی قرار گرفته و سرانجام در تعریف عوامل رنگ بر کاهشی (کاهش دهنده)، بر روی دیتیونیت ها و بروهیدریدها متمرکز شده است.
اهمیت ارتباطی تجاریِ راه عتبات عالیات در رونق شهر کرمانشاه در دوره قاجار با تکیه بر شواهد تاریخی و باستان شناسی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه ها از دیرباز نقش مهمی در شکل گیری شهرها و شکوفایی تمدن ها داشته اند. شهر کرمانشاه در طول تاریخ به سبب اهمیت ارتباطی در قرون قبل از اسلام با عبور جاده شاهی و در قرون پس از اسلام با عبور شاهراه خراسان از آن، همواره مورد توجه بوده است. در دوره قاجار راه کاروان رو خراسان که با عنوان راه عتبات عالیات مطرح می شود، نقش مهمی در توسعه و رونق تجارت، صدور و ورود کالاهای خارجی، تعاملات دولت های عثمانی و قاجار، عبور زوار و حمل جنائز داشته است. مسئله یاد شده بر ضرورت موضوع دلالت داشته و با توجه به اینکه اهمیت راه عتبات عالیات و نقش آن در شکوفایی شهر کرمانشاه در دوره قاجار تاکنون بررسی نشده، انجام پژوهشی مستقل در این زمینه لازم و ضروری است. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش ا ست که اهمیت راه عتبات عالیات در شکوفایی و رونق شهر کرمانشاه در دوره قاجار را بررسی و مناسبات سیاسی دولت های قاجار و عثمانی را در زمینه برخورد با زائران تحلیل کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که راه عتبات با کارکردی چند منظوره اعم از تجاری (صادرات و واردات کالا)، مذهبی (زوار عتبات عالیات و حمل اجساد) و ارتباطی (کاروان رو) نقش مهمی در توسعه شهر کرمانشاه در دوره قاجار داشته است؛ چنانکه بازار توسعه یافته در مسیر حرکت کاروان های عتبات عامل مهم رونق شهر در این دوره بوده است. به خاطر اهمیت یاد شده، شاهزادگان قاجاری حاکم کرمانشاه پس از تعامل با دولت عثمانی تمهیدات لازم را جهت امنیت زوار و تجار عازم عتبات عالیات و بغداد فراهم نموده اند
بررسی قبور و آرامگاه های دورة اسلامی سیستان (مطالعه موردی حوزة زَهَک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدفین و توجه به دنیای پس از مرگ، در بین همه اقوام از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل ما شکل گیری اشکال مختلفی از تدفین در یک سرزمین واحد، در طول دوران های مختلف و بر اساس دین و اعتقادات آنها را شاهدیم. سیستان از این قاعده مستثنی نبوده و در ادوار مختلف، اَشکال متنوعی از تدفین را تجربه کرده است. سنت آرامگاه سازی اسلامی از قرن ششم هجری قمری به بعد در سیستان پدیدار شد و پیش از این تاریخ، آثاری از آرامگاه به دست نیامده است. در این نوشتار سعی شده است از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، تنوع اشکال تدفین و ویژگی های آرامگاه-های حوزه زَهَک سیستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعات، بیان کننده این مهم است که تغییرات صورت پذیرفته در شیوه های تدفین مربوط به حوزه مورد مطالعه، ناشی از تأثیر عوامل جغرافیایی و سنت های دیرین مردمان منطقه بر اساس باورهای دینی آنان و همچنین بازتابی از شرایط اقتصادی دوره های مختلف و تفاوت های مذهبی ساکنان سیستان بوده است.