فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
153 - 171
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی بایسنقری، ابراهیم سلطان و طهماسبی از مهم ترین نسخه های مصور شاهنامه می باشند که هر یک با اصول کیفی هنری و ذوق زیباشناختی زمانه خلق شده است. یکی از صحنه های مشترک که در این سه نسخه مصور شده است، صحنه ی به دار آویختن ضحاک ماردوش است. این پژوهش با هدف تطبیق رابطه ی متن و تصویر و واکاوی وجوه افتراق و اشتراک نگاره ی به دار آویختن ضحاک در سه نسخه ی مصورشده به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی در پی پاسخ به این سؤالات است. الف: نگارگران از چه روش ها و کیفیاتی برای وفاداری متن و تصویر در مصورسازی نگاره ی به دارآویختن ضحاک در سه شاهنامه بهره گرفته اند؟ ب: نگاره ی به دارآویختن ضحاک در سه نسخه ی بایسنقری، ابراهیم سلطان و طهماسبی دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟ داده های این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده ی آثار جمع آوری شده است. نتایج گویای آن است که، ثنویت انگاری ایرانیان باستان، بنیان نظری خلق نگاره هاست، اما نحوه ی انعکاس آن در نسخه ها متفاوت است. ساختار اثر، ویژگی عناصر به کاررفته و کیفیت های تصویری این نگاره در شاهنامه ی طهماسبی بر پایبندی بیشتر آن به متن اصلی دلالت دارد. از وجوه اشتراک سه نگاره، وفاداری بر اصول هنری زمانه و از وجوه افتراق بارز، به صحنه پردازی، ترکیب بندی و تعداد عناصر می توان اشاره کرد.
سیمای شهری انعکاسی از هویت شهر ارتباط مفهوم هویت و سیمای شهری در بافت سنتی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۷
67 - 76
حوزه های تخصصی:
شهر گرگان، الگویی از شهرسازی تاریخی در اقلیم شمال کشور است. سیمای این شهر در مقایسه با شهرهای کویری مرکز ایران، هویت متفاوتی را داراست که سبب تمایز آن می شود. ضرورت این پژوهش از آن جهت است که بافت تاریخی شهر گرگان بدون توجه به مفهوم هویت در سالیان گذشته دچار نوسازی شده که در نتیجه این فرآیند سیمای هویتمند آن در حال نابودی است و معماری و شهرسازی بی هویتی در حال توسعه و گسترش به جای آن می باشد. از همین این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوالات است که چه عامل و یا عواملی در شکل گیری هویت سیمای شهر گرگان دخیل اند؟ و تاثیر عدم توجه به این عوامل در فرآیند نوسازی بافت تاریخی شهر گرگان به چه صورتی قابل تفسیر است؟ پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات برای پاسخ به سوالات مطرح شده، دو روش کتابخانه ای و روش مشاهده میدانی را شامل می شود. مهم ترین نتایج حاصل از این پژوهش آن است که هویت سیمای شهری متاثر از شاخص های اقلیمی و منطقه ای (فرهنگی) است که در اجزای سیمای شهری متبلور می شوند و عدم توجه به این عوامل در سیمای شهری می تواند به از بین رفتن حس مکان و تعلق ساکنان منتهی شود.
نقش صدا وسیما در افزایش مشارکت های مردمی در ورزش همگانی: مطالعه موردی استان قزوین
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
11 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش صدا و سیمای استان قزوین در افزایش مشارکت های مردمی در ورزش همگانی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی که به شکل میدانی به اجرا در آمد. جامعه آماری را شهروندان قزوینی که حداقل هفته ای یک بار در ایستگاه های ورزش همگانی حضور می یافتند، تشکیل می دادند که تعداد آنها 5000 نفر بود. حجم نمونه آن نیز طبق جدول مورگان 250 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه 24 سؤالی با طیف 5 ارزشی لیکرت و 10 مؤلفه بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان مربوطه و اساتید دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0/72 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای و tمستقل وآزمون یومن ویتنی و تحلیل واریانس یک طرفه (برای بررسی تفاوت بین میانگین ها) استفاده شد. نتایج نشان داد، صدا و سیمای استان قزوین بر افزایش مشارکت مردمی در ورزش همگانی کم و بی تأثیر است (t=-8.87, P≤0.01). لذا باید برنامه های تولیدی در رادیو و تلویزیون و حجم مطالب نشریات با محتوای ورزش همگانی افزایش یابد. همچنین از رسانه های محلی و بازی های محلی برای جذب بیشتر به ورزش همگانی و بازی های محلی استفاده گردد و برای جذب بیشتر و بهتر سرمایه گذاران به ورزش همگانی و کمک به این ورزش، برنامه های جذاب با موضوع ورزش همگانی تهیه گردد تا بدین طریق فرهنگ ورزش و فعالیت بدنی در اذهان عموم جاری گردد.
تحلیل مطلوبیت رویکرد خوشه ای در توسعه شهری دانش بنیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
205 - 222
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری دانش بنیان را می توان فرم، رهیافت و پارادایم جدیدی برای پایداری شهرها و توسعه در دوره ی دانش دانست که هدف نهایی آن ایجاد شهر دانش است. در این الگوی توسعه، تقویت اعتماد و مشارکت ذینفعان برای حرکت به سوی توسعه شهری دانش بنیان اهمیت بسزایی دارد. از سویی، با توجه به این که خوشه های دانش بنیان (شامل مکان های دانش و تکنوپل) بر این فرض استوارند که همجواری فعالیت های دانش بنیان و نوآورانه، موجب استحکام زنجیره ارزش و تعامل دانشگران و نوآوران و تسهیل به اشتراک گذاری دانش و تجربه و هم افزایی توانمندی برای توسعه خود و شهر می شود، لازم است پیش از انجام اقدامات مبتنی بر رویکرد خوشه ای، مطلوبیت این رویکرد برای توسعه شهری دانش بنیان اصفهان مورد آزمون قرار گیرد. این پژوهش برآنست تا با تحلیل شبکه های ارتباط، اعتماد و مشارکت ذینفعان کلیدی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان به عنوان زمینه ساز انتقال و تبادل دانش، مطلوبیت رویکرد خوشه ای در توسعه شهری دانش بنیان اصفهان را به آزمون بگذارد. پژوهش حاضر با رویکردی کمی و هدف عملیاتیِ توصیفی- اکتشافی و در چارچوب مطالعه موردی انجام شده است. و از روش تحلیل شبکه اجتماعی و شاخص QAP استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که افزایش ارتباط بین ذینفعان منجر به افزایش چشم گیر و قابل توجه مشارکت یا افزایش قابل توجه اعتماد بین آنها نمی شود. در واقع، در صورت وجود پیوند ارتباط بین دو ذینفع، احتمال اعتماد و همچنین مشارکت بین این دو ذینفع، کمتر از ۵۰ درصد است. بنابر این، تولید دانش بنیان لزوما نیازمند وجود مکان های خاص فناورانه مانند پارک های علم و فناوری نیست بلکه می تواند در فضاهای عمومی شهر و مکان های غیررسمی نیز اتفاق بیفتد. در واقع، دانش لازم برای توسعه شهری را نباید به معنای محدود فناورانه تلقی نمود و فضایی خاص در شهر را به آن اختصاص داد.
واکاوی نظریه انتقادی در گفتمان هنر اجتماعی-سیاسی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
طرح مواضع پست مدرنیسم و نظریه انتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی به وجود آورد. تأثیری که نظریه انتقادی بر اندیشه سیاسی، فرهنگی و جامعه شناسی در نقد و دگرگون ساختن جامعه مطرح کرد، موضعی مقابل شرایط سلطه و سرکوب بود. از سویی پست مدرن، نگرش انتقادی به مدرن در همه ابعاد است؛ این دو جریان، حرکتی به سوی نوع جدیدی از جامعه عقلانی را ایجاد کردند. از آنجایی که هنر نمود روح دوران در جوامع است، در دوران معاصر با نگرشی نقادانه، شیوه بازتولید هنری را در عصر پسامدرن معرفی می نماید که معرف سیر تحولات جوامع در کنش اجتماعی تحت عنوان هنر متعهد است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در تلاش است تا با این فرض که نمونه های هنرِانتقادی که با ایجاد آگاهی و بیداری اجتماعی در پی عدالت اجتماعی در برابر نظام سلطه در جوامع معاصر است، هنر متعهد را با درنظرداشتن شیوه انتقادی هنر پست مدرن و نظریه انتقادی (قرائت هورکهایمر و آدورنو) مطالعه کند. بنابراین می توان نتایج را براساس تحلیل نمونه های هنر در حیطه بیان اجتماعی و سیاسی بدین صورت تبیین نمود: هنرِانتقادی در نگرش اجتماعی-سیاسی نمود بیان اعتراضی- اجتماعی هنر با ویژگی های پست مدرن است که با مطرح شدن صدای مخالف و زیر سئوال بردن ساختار قدرت، بیانگر شکل تحقق یافته نظریه انتقادی است.
واکاوی شاخص های پدافند غیر عامل در شهرهای شطرنجی میانه اندام: (مطالعه موردی: شهر سلماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
14 - 33
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها با مخاطرات طبیعی و بحران تکنولوژیک از یک سو، و بحران های اجتماعی- امنیتی از سوی دیگر مواجه شده اند که برای مقابله با این بحران ها بکارگیری اصول پدافند غیرعامل مطرح است. لذا این تحقیق با هدف مدل سازی آسیب پذیری شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، تعداد 18 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آن ها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام، وزن بدست آمده از روش BWM در شاخص های 18 گانه استاندارد ضرب شده و با هم ترکیب شده است. خروجی بدست آمده بیانگر آن است که توزیع پهنه های آسیب پذیری در شهر سلماس نسبتاً متعادل می باشد.
ارزیابی تاثیرات کاربری های محرک شهری بر باززنده سازی بافت های تاریخی با رویکرد پویایی (مقایسه تطبیقی بافت های مرکزی، عامری و خرمکوشک اهواز)
منبع:
هویت محیط دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
71-89
حوزه های تخصصی:
امروزه مسئله بافت های تاریخی از جمله مسائل مهم در حوزه های شهرسازی و معماری می باشد. یکی از عوامل تاثیر گذار بر باززنده سازی این بافت ها وجود کاربری های محرک هستند که در توسعه و پویایی بافت های تاریخی بسیار تاثیر گذار می باشند. هدف این پژوهش ارزیابی تاثیر کاربری های محرک بر باززنده سازی بافت های تاریخی، مرکزی، عامری و خرمکوشک واقع در شهر اهواز است. عوامل و معیارهای تاثیر گذار کاربری های محرک بر باززنده سازی و پویایی این بافت های تاریخی چیست؟ به عنوان سوال اصلی پژوهش مطرح شده است. با توجه به مقایسه تطبیقی سه بافت تاریخی مرکزی، عامری و خرمکوشک روش تحقیق این پژوهش بصورت توصیفی و تحلیلی و یافته های بدست آمده از طریق مدل ahp و با استفاده نرم افزار expert choice انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بافت مرکزی با میانگین وزنی 691/0، در رتبه نخست، عامری با میانگین وزنی 209/0 و خرمکوشک با میانگین وزنی 100/0 در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند. همچنین با توجه به ارزیابی صورت گرفته، معیارهای اجتماعی با میانگین وزنی 459/0، اقتصادی با میانگین وزنی 285/0، کالبدی با میانگین وزنی 137 /0 و زیست محیطی با میانگین وزنی 119/0، بر تاثیر گذاری کاربری های محرک بر پویایی و باززنده سازی این سه بافت موثر هستند.
سیر تحول ابنیه هم جوار با میدان ارگ اراک، از زمان ساخت در عصر قاجار تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
141-159
حوزه های تخصصی:
هم زمان با رخدادهای سیاسی عصر قاجار و نیاز به ایجاد مرکزی جدید در غرب کشور، برای ایجاد امنیت و کنترل شورش ها و ناآرامی های رخ داده در ناحیه ای که امروز اراک خوانده می شود، فتحعلی شاه قاجار به یوسف خان گرجی دستورِ ساخت شهری نظامی در ناحیه عراق عجم می دهد؛ شهری که همانند نام های متعددش چون سلطان آباد، اراک و شهر نو، دگرگونی های بسیاری به خود دیده است. اراک از معدود شهرهای ایرانِ عصر قاجار است که ساخت آن بر اساس نقشه ای ازپیش طراحی شده انجام گرفته و در اصل به عنوان قلعه ای نظامی در ذهن بانیانش تصور می شده است. این شهر عناصر و ویژگی های شاخصی دارد که کمتر بدان پرداخته شده و مهم ترین آن ها میدان ارگ است. کارکرد نظامی شهر در اندک مدتی از معنی تهی شد و به تبع آن، میدان ارگ اراک که قلب شهر را تشکیل می داد، تحولات بسیاری به خود دید؛ در این میان، ساختمان های میدان ارگ نیز که علاوه بر بخش های مسکونی نظیر حمام ها، مدارس، مسجد و بناهای عمومی و دولتی متعدد بوده است، طی این دوران تجدید بنا یا تخریب شده اند. مطالعات کتابخانه ای و بررسی سفرنامه ها، اسناد، نقشه ها و عکس های تاریخی به جامانده از میدان ارگ اراک، که به شیوه توصیفی تاریخی در این مقاله انجام شده است، نشان می دهد که با توجه به نقاط عطف تاریخی و برهه های حساس زمانی، در طول حیات شهر اراک، می توان سیر تحول میدان ارگ را در هشت مرحله بررسی نمود و در هر مرحله، دگرگونی های کالبدی رخ داده در ابنیه موجود در این میدان را شناسایی کرد؛ مراحلی که از زمان ساخت و پیدایش شهر تا امروز، دگرگونی های اراک از شهری نظامی، به تجاری و سپس صنعتی و در پی آن تغییرات رخ داده در کالبد و عملکرد میدان ارگ را نشان می دهد.
معرفی، طبقه بندی و ساختارشناسی کاشی های زرین فام یافت شده از قلعه دختر شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آواربرداری و مرمت قلعه دختر کرمان از سال 1395 تا 1397 قطعات زیادی کاشی زرین فام کشف شد. برپایه طرح ها و رنگ های متفاوت، به نظر می رسید این کاشی ها، تولیدات چند منطقه هستند. اما کشف همه آنها از یک کانتکست باستان شناسی، نگارندگان را بر آن داشت با ساختارشناسی بر پایه مطالعات آزمایشگاهی، منشاء این تولیدات را پیشنهاد کنند. پرسش ها اینست که این کاشی ها چه ویژگی هایی دارند و محتوای نقوش و کتیبه های آنها چیست؟ رابطه کاشی ها با قلعه دختر چیست و منابع تأمین مواد اولیه آنها بر اساس آزمایش های تجزیه عنصری کجاست؟ هدف اینست که با تطبیق نتایج آزمایشگاهی و ویژگی های ظاهری کاشی ها، ابهامات درباره منشأ آنها زدوده و شاخصه های تولیدات زرین فام کرمان در مقایسه با نواحی دیگر تبیین شود. در مرحله نخست، طبقه بندی کاشی ها صورت گرفت و با استناد به تاریخ 661 هجری در کتیبه یکی از کاشی ها، تاریخ گذاری نسبیِ سایر نمونه ها پیشنهاد شد. کتیبه کاشی ها شامل اشعار و عبارات رایج در کاشی های هم دوره در سایر نقاط ایران است. همچنین، احتمالاً کاشی ها در تختگاه قلعه دختر کاربرد ثانویه یافته اند و کاربرد اولیه آنها مرتبط با بخش های دیگرِ قلعه دختر یا بناهای قراختایی در کرمان است. نتایج آنالیز عنصری بدنه و لعاب 11 قطعه کاشی با روش های میکروپیکسی و میکروسکوپ الکترونی و مقایسه با نتایج آنالیز سایر نمونه های ایران نشانگر برخی عناصر متفاوت در لعاب و خمیره کاشی هاست. از جمله منیزیم که تاکنون تنها در نمونه های قلعه دختر با درصد وزنی بالایی اندازه گیری شده و احتمالاً از معادن درّه آشین در نزدیکی جیرفت تأمین شده است. همچنین درصد وزنیِ عناصر زرین فام های قلعه دختر و نواحی دیگر ایران تفاوت های زیادی دارند. بنابراین به نظر می رسد مواد اولیه کاشی های قلعه دختر بومی بوده و از استان کرمان تأمین شده است. احتمالاً هنرمندان جیرفت پس از رویدادهای سیاسی اواخر سده ششم و افول جیرفت در سده هفتم هجری، به کرمان مهاجرت نموده و به تولید زرین فام ادامه داده اند.
تاثیر پیمان های شاهنامه در انتقال اندیشه ایرانشهری به دوره اسلامی ( با تاکید بر تصاویر شاهنامه بایسنقری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
7 - 19
حوزه های تخصصی:
تداوم اندیشه ی ایرانشهری در گذار به دوره ی اسلامی عامل اساسی در تداوم تاریخ و فرهنگ ایران به شمار می رود. این اندیشه به رغم تحول و گسستی که در ظاهر حاکمیت بر ایران پیدا شد، برعکس ادبیات (دوقرن سکوت)، بدون ایستایی، جریان داشته است تا جایی که در گذاری از تاریخ سیاسی این سرزمین اندیشه ی انتقال یافته ی باستانی ایرانشهری، تداوم بخش «وحدت ملی» و شالوده ی استواری بر تصمیمات سیاسیون بوده است. دستاورد این تصمیمات در آثار نوشتاری و در مضمون«سیاست نامه نویسی» ظهور می کند. از آنجایی که سیر تاریخ سیاست نویسی در ایران نوشته نشده است لذا اهمیت این جریان و معنای آن برای فهم تاریخ سیاسی و بهره مندی از این اندیشه در سیاستگذاری ها مغفول مانده است. «شاهنامه ی فردوسی» نوشته ای بی نظیر در ادبیات جهانی به شمار می رود که توانسته در پیوند با خدای نامه های باستانی و اندیشه ی سیاسی ایرانشهری بازتابی از منابع مرتبط سیاسی دوره ی باستان را در گنجینه ی ارزشمند خود جای دهد. منابعی که به دست حکیم ابوالقاسم فردوسی رسیده است و او این تجربه را چون کاخی بلند در مضمون سیاست نامه به نظم درآورده است. در این میان باید گفت: واکاوی نقش شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی و کانال های تأثیرگذاری آن حائز اهمیت است. شاهنامه بایسنقری از آثار فاخر دوره اسلامی که به با تکیه بر شاهنامه خلق شده است. این پژوهش به دنبال واکاوی دیدگاه سیاسی فردوسی با پردازش به«پیمان» واکاوی و«تضمین» به عنوان یک قابلیت، در اجرایی شدن پیمان در شاهنامه است و در نهایت تأثیر ویژگی های پیمان ها در نگاره های شاهنامه بایسنقری مطالعه شده است. اهداف پژوهش 1.تبیین نقش پیمان های شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی 2.اهمیت نگاره های شاهنامه باسینقری در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی سؤالات پژوهش 1.آیا پیمان ها شاهنامه فردوسی در انتقال اندیشه ایرانشهری به دوره اسلامی نقش داشته است؟ 2. نگاره های شاهنامه بایسنقری چه نقشی در انتقال اندیشه های ایرانشهری به دوره اسلامی داشته است؟
بررسی تطبیقی حکمت اشراق در معماری مساجد دوره صفویه و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
28 - 56
حوزه های تخصصی:
معماری اسلامی مانند دیگر انواع معماری، با معرفت شناسی و هستی شناسی در فرهنگ جامعه مرتبط است.برای درک معماری سنتی اسلامی، یا هر صورت دیگری از معماری سنتی، شناخت شیوه نگرش های سنتی به کلیت معماری و اجزایش ضروری است. مهم ترین این اجزا فضا است. دوره صفویه(1135-907ق) یکی از دوره های درخشان معماری در ایران است. این دوره تاریخی یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی از نظر رونق فرهنگ و تفکر اسلامی نیز بوده است. در دوره معاصر با گسترش ارتباط با غرب معماری اسلامی نیز تا حدی تحت تأثیر نوآوری های جدید قرار گرفت. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد میزان تأثیرپذیری معماری عصر صفویه و معماری دوره معاصر از نظر وجود نشانه های حکمت اشراق در آنهاست. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام شده است. معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران به عنوان نمونه های بارز معماری دوره صفویه و دوره معاصر به عنوان دو اثر معماری مورد واکاوی قرار گرفته است و یافته های پژوهش حاکی از این است که عالم مثال در ذهن معمار دوره صفوی براساس آیات و روایات است، لذا در معماری مسجد امام اصفهان، حکمت اشراق به گونه ای آشکار بازتاب یافته است. در مسجد الغدیر خلوص احجام به کار رفته، به کارگیری مصالح و تزیینات آجری و کاشی کاری در نما، استفاده از عناصر و مفاهیم معماری گذشته و بیان جدیدی از آن ها، بیانگر تأثیر نهضت های پست مدرنیسم در معماری دوره معاصر است. اهداف پژوهش 1.بازشناسی نشانه های حکمت اشراق در مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران 2. بررسی تطبیقی معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران سؤالات پژوهش 1.حکمت اشراق چه تأثیری بر معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران دارد؟ 2. معماری مسجد امام اصفهان با مسجد الغدیر تهران چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
معرفی و تحلیل نشانه شناسانه عناصر بصری صحن آزادی آستان قدس رضوی
منبع:
فردوس هنر سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
44 - 71
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری اسلامی در برگیرنده معانی والا و مضامین متعالی است که یکی از نمودهای آن را در حرم آستان قدس رضوی می توان یافت. صحن آزادی آستان قدس رضوی به مثابه یک متن از باشکوه ترین آثار معماری اسلامی است که به وفور واجد رمزگان های پنهانی است که آشکارسازی آن ها به روش تأویل نیازمند است و نشانه شناسی یکی از آن ها است. هدف مقاله: در این پژوهش سعی خواهد شد ضمن معرفی و شناسایی عناصر بصری مکان مذکور به تبیین روابط دال و مدلول در نشانه های به کاررفته در این فضای سنتی دینی که مبتنی بر انواع قراردادها از شباهت (شمایلی) و تداعی و سنن (نماد) و علت و معلول (نمایه) است، پرداخته شود و از ابزار تحلیلی علم نشانه شناسی در تحلیل و خوانش نقوش و کشف معانی ضمنی آنها استفاده نمود. سؤالات مقاله: پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است: چه نوع نشانه های تصویری بر اساس روابط بین دال ها و مدلول ها در صحن آزادی موجود می باشند؟ و اینکه این نشانه ها با کاربست ابزارهای تحلیلی رویکرد نشانه شناسانه چگونه قابل خوانش و تحلیل می باشند؟ روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت منابع کتابخانه ای می باشد. نتیجه پژوهش: برآیند تحقیق نشان داد: نشانه های تصویری صحن آزادی در هفت دسته طبقه بندی می شوند. به طورکلی پیام و مفاهیم نشانه های تصویری مرتبط با مضامین و معانی همچون: قدسیت، ربانیت، روح و انسان کامل مشاهده شده است. روابط بین وجوه مختلف نشانه ها نیز بر اساس رویکرد نشانه شناسی بیشتر به صورت نمایه ای-نمادین، نمایه ای-شمایلی، نمادین- شمایلی است.
شناسایی مواد و رنگ دانه های دیوارنگاره های اتاق های بروارِ خانه تاریخی دُرمیانیِ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه سادات دُرمیانی ازجمله خانه های کمتر شناخته شده قاجار است که در محله بیدآباد، خیابان مسجد سید اصفهان واقع شده است. این خانه که هم اکنون به هتل سنتی سهروردی تغییر کاربری داده است، دارای تزیینات فاخری ازجمله گچ بری، آینه کاری و نقاشی دیواری است که در این پژوهش با توجه به اهمیت نقوش کشیده شده، به شناسایی تکنیک و مواد به کاررفته در اجرای نقوش دیواری موجود در اتاق های بروار پرداخته شده است و درنهایت مواد شناسایی شده با مواد و مصالح به کاررفته در نقاشی های قاجار مقایسه شد. با توجه به بیشترین کاربرد رنگ های طلایی، قرمز، آبی و سبز، از این رنگ ها به میزان بسیار کم و با در نظر گرفتن اصل عدم آسیب بصری نمونه برداری شد. برای رسیدن به هدف از روش های آزمایشگاهی برای شناسایی بسترِ رنگ، رنگ دانه ها، بست و لایه محافظِ رنگ استفاده شده است. از دستگاه طیف سنج زیر قرمز تبدیل فوریه (FTIR) برای شناسایی مواد آلی، دستگاه میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به تجزیه پاشندگی پرتوی ایکس (SEM-EDS) برای شناسایی عناصر و ترکیبات معدنی و از میکروسکوپ نوری (OM) برای شناسایی و تجزیه وتحلیل مواد و رنگ دانه ها استفاده شد. در این تحقیق بستر ترکیبی از هانتیت (گل سفید) و ژیپس شناسایی شد؛ همچنین رنگ ها دارای ماهیت معدنی بوده و نقوش با تکنیک رنگ روغن اجراشده است. رنگ دانه های به کاررفته در تزیینات این بنا عبارت اند از: طلایی از نوع پودر برنج (مس و روی)، قرمز سرنج، آبی پروس و سبز ترکیبی از آبی پروس و سبز خاکی (سیلو). همچنین از سفید سرب برای ایجاد تونالیته های رنگی استفاده شده است. بست به کاررفته در ترکیب رنگ دانه ها نیز از نوع پروتئینی شناسایی شد.
معیارهای زیبایی شناسی سازه های معماری نوین در کشورهای درحال توسعه با تاکید بر معماری بیونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
76 - 87
حوزه های تخصصی:
فرم اسکلت سازه، بدون تردید با فرم ساختمانِ حامل آن ارتباطی تنگاتنگ دارد. با وجود این، رابطه میان طراحی سازه و طراحی معماری می تواند فرم های گوناگونی به خود بگیرد. سازه به عنوان زیربنای ساختمان در تمامی کشورها، بستری مناسب برای طراحی معماری به وجود می آورد. در معماری نوین از ابزارها و طرح های جدیدی استفاده می گردد که معماری بیوتیک از جمله این طرح ها است. در این پژوهش از روش ترکیبی (توصیفی وتحلیلی - کیفی - تاریخی) مطالعه و بررسی کتابخانه ای استفاده و گردآوری و تجزیه و تحلیل ها نیز با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که معماری بیونیک در حقیقت وسیله ای خلّاق برای دست یافتن به اهداف مؤثر و کارآمد می باشد. رعایت اصول قانونی و منطقی در سازه های ساختمانی زمینه معماری جدید و دید بصری مناسب را فراهم می آورد. دیدگاه بیونیک در طراحی معماری در حوزه های مختلفی صورت می گیرد. گاه جنبه زیباشناسی پروژه، گاه سازه، گاه مسائل اقلیمی و گاه راهکارهای عملکردی هدف طراح در این زمینه بوده اند. با نتایجی که در تحلیل نمونه های موردی حاصل گردیده، می توان گفت تأثیرات متقابل سازه و معماری از منظر معماری بیونیک قابل توجه است و سازه و معماری تعامل و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و دارند و بی توجهی به هر کدام از این مقوله ها می تواند آسیب های جبران ناپذیری را پدید آورد. اهداف پژوهش 1. بررسی تأثیرات متقابل سازه و معماری و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر 2. بررسی جایگاه معماری نوین و استفاده از سازهای طبیعی (معماری بیونیک) به عنوان نشانه سمبل (زیبا یی شناسی) سؤالات پژوهش 1. نقش سازه بر روی معماری نوین و معیارهای زیبایی شناسی در کشورهای در حال توسعه به چه صورت است؟ 2- چگونه می توان با استفاده از ف آوری نوین هزاره سوم وهمسازی سازه و معماری کیفیت کالبدی فضا را گسترش داد؟
واکاوی نقش فرهنگ وقف در تکوین ارسن های شهری بر اساس نظریه ساخت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد وقف در فقدان سازوکارهای رسمی برای مدیریت، برنامه ریزی و توسعه فضایی شهرها در نظام های سیاسی حاکم در جوامع خاورمیانه و ایران، دارای کارکردهای مدنی- اجتماعی بوده و نقش مهمی نیز در تکوین، معنا دادن و استمرار فرهنگ اسلامی در این شهرها داشته است. مجموعه¬های شهری نقش جهان اصفهان، گنجعلی¬خان کرمان و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوره صفویه، از آن جمله هستند که با فرهنگ وقف شکل گرفته و تداوم حیات یافته اند و اکنون نیز ساختار اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند. در مقاله حاضر نقش فرهنگ وقف در تکوین این مجموعه های شهری بر اساس نظریه ساخت یابی گیدنز و روش تفسیری-تاریخی تبیین شده است. یافته ها نشان می دهند که نهاد وقف ژرف لایه ترین اعمال و خواص تشکیل دهنده و تولیدکننده نظام های شهری فوق است. در خصوص استمرار تاریخی آن ها هم این شرایط و مناسبات دینی، اجتماعی و سیاسی حاکم بوده است که با تداوم و یا تغییر قواعد و منابع وقف، سبب بازتولید فضاهای شهری در دوره های مختلف شده است. در این میان، علما و مجتهدان به عنوان تأییدکنندگان و مشروعیت دهندگان وقف نامه ها، با نظارت، کنترل و بازاندیشی به طور غیرمستقیم فرهنگ اسلامی را در شهر تداوم بخشیده اند. آنچه از این مطالعات قابل استخراج و ارجاع به نظر می رسد، این است که در ساختار نظام اجتماعی، رسیدن به سعادت واقعی و همه جانبه، جز در پرتو همکاری اجتماعی میسر نیست که نهاد وقف به عنوان یکی از مصادیق مشارکت های اجتماعی، در کیفیت ساختاری و برنامه ریزی جامعه، نقش مهم و تأثیرگذاری ایفا می¬کند.
واکاوی تأثیرات کلان روندها بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری؛ نمونه موردی بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان امروزه شاهد افزایش روزافزون رویدادهایی هست که در سرتاسر کشورها جریان می یابند. به تبع این موضوع، نیازها و مسائل جدیدی در شهرها در حال پیدایش است که شهرها را از اصالت و خصوصیات زمینه ای خود دور می کند. شهرهای کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و تحت تأثیر این کلان روندها و روندها قرارگرفته اند. ازاین روی، هدف اصلی مقاله حاضر "فهم تأثیرات کلان روندها و روندهای جاری بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری" است. روش پژوهش، ترکیبی پیچیده، با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، تکنیک دلفی (پرسش نامه، مصاحبه عمیق)، تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری است. با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده، بیست و یک روند در شهرهای معاصر ایرانی شناسایی شد. سپس روندهای دوازده گانه شهر تبریز تبیین شدند و با بهره گیری از تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری، آینده شهر ایرانی-اسلامی در مواجهه با روندهای شهر تبریز در قالب سناریوهای سه گانه شهری، واکاوی شد. جهت گیری سناریوی وضع موجود در بافت تاریخی تبریز، به سمت سناریوی بدبینانه، از نکات مهم در سناریونگاری محسوب می شود که لزوم بازنگری جدّی در سیاست های شهری را نشان می دهد. بی توجهی به روندها و تأثیرات آن ها بر شهر و ویژگی های آن و پافشاری بر فرآیندهای فعلی در ساختار شهر، زیان های جبران ناپذیری را بر شهرها و اصالت آن ها وارد می کند. ازاین روی، شناسایی دقیق و توجه ویژه به کلان روندها، خاصّه روندهای شهرهای معاصر، منجر به تحول در نوع نگرش سیستم مدیریت شهری می¬شود و این نگاه آگاهانه بستری مطلوب در جهت تعالی شهر فراهم می آورد.
مدیریت راهبردی گردشگری شهر تهران؛ چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
75 - 88
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه گردشگری، به عنوان یکی از مهم ترین صنایع توسعه پایدار، فرصت های زیادی را در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای کلان شهرها به وجود آورده است. شهر تهران نیز با داشتن جاذبه های متعدد و متنوعِ گردشگری ظرفیت بالایی در این زمینه دارد که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. از این رو مسئله این مقاله شناخت فرصت ها و محدودیت ها و ارائه راهبردهای توسعه گردشگری شهر تهران است.هدف پژوهش: مقاله حاضر در پی آن است که راهبردهایی برای توسعه گردشگری شهر تهران ارائه کند.روش پژوهش: این پژوهش بر روش توصیفی-تحلیلی مبتنی است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای- اسنادی و مصاحبه انجام گرفته و در تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون و نیز مدل SWOT استفاده شده است. جامعه آماریِ تحقیق متخصصان و صاحب نظران حوزه گردشگری شهر تهران و مدیران سازمان ها و نهادهای متولی گردشگری شهری تهران را شامل می شود. حجم نمونه تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری تحقیق بوده و با 35 نفر از متخصصان و صاحب نظران مصاحبه شده است.نتیجه گیری: تحلیل یافته های این تحقیق نشان می دهد که برای توسعه گردشگری شهری در تهران باید جوانب مختلفی مورد دقت و توجه قرار گیرد؛ مهم ترین راهبردها و پیشنهادهای ارائه شده در این مقاله به شرح ذیل است: تقویت عزم و اراده توسعه گردشگری در میان مردم و مسئولین، ملاحظه گردشگری با تفکر شبکه ای، تشکیل سیستم مدیریت یکپارچه مقصد، تقویت بازاریابی گردشگری و ارائه و ترویج تصویری مثبت از تهران، ارتقای فرهنگ پذیرش و نگهداشت گردشگر، ظرفیت رویدادسازی در شهر تهران، و برندسازی برای تهران در حوزه گردشگری.
تبیین مفهوم آستانگی در بر هم کنش درون و بیرون محدوده ها در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین محدوده در معماری به مثابه ایجاد یک «درون» درمیانه «بیرون» است، از آنجا که پیوند با «بیرون» در یک محدوده گریزناپذیر است، می تواند منجر به محاق رفتن حیثیت «درون» محدوده شود. تلقی آستانگی به مثابه سازوکاری در دیالکتیک درون و بیرون به منظور تبیین حدود مکان ها، مجموعه ای از مهمترین یافته های این تحقیق را رهنمون می شود. نقطه ی عزیمت در تدوین چارچوب نظری این پژوهش، این پرسش اساسی است که چگونه کاربست مفهوم آستانگی می تواند منجر به تبیین حدود مکان در معماری شود. رویکرد پژوهش در این مقاله کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر استدلال منطقی انجام شده است. برای این منظور پس از تعریف محدوده و تحلیلِ برهم کنشِ درون و بیرون، از طریق تحلیل مفهوم لیمینالیتی[i] به ارائه یک مدل نظری جهت احصاء حدود مکان، اشاره خواهیم داشت. نتایج نشان می دهد که موضعِ «گذار» در سازوکار آستانگی تعیین کننده ی حیثیت انفصالی و اتصالی کرانه های یک محدوده است که ذیل بینش مراتبی در این مقاله، سه حالت تقابلی، تعاملی و متعالی را در ارتباط میان محدوده ها فراهم می آورد حالت های مذکور، به سبب نوع مطالبه خود از معماری نقش های متفاوتی را به مولفه های برسازنده ی محدوده مکانی تخصیص داده که می توانند تجربه در درون بودن کامل(یگانگی) تا بیرون بودن(بیگانگی) را در مدرِک، ایجاد و معیارهایی برای بسط محدوده ها مشخص کنند.
<br clear="all" />
[i] Liminality.
تحلیل ساختار فرمی مسیریابی در فضاهای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکن مهر فاز 3 شهر پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمع های مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری این گونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، می تواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی انسان بر اساس مبانی نظری نحو فضا ارائه می شود. همچنین با استفاده از نرم افزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روش های مبتنی بر گراف، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در محوطه مجتمع مسکونی تبیین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهند که سه نوع گردش مبتنی بر شبکه، منحنی و خطی در طراحی محوطه مجتمع های مسکونی صورت می گیرد که انسان با توجه به اهداف و منافع فردی و جمعی، می تواند یکی از این مسیرهای را برای عبور انتخاب نماید. همچنین بر اساس نتایج، مسیریابی در مسیر گردش خطی، آسان ترین مورد در جهت ادراک فضا است. همچنین مسیریابی شبکه ای به سبب خوانایی کمتر، دشوارترین مسیر جهت مسیریابی افراد می باشد. مسیریابی منحنی نیز به سبب اینکه دارای عمق فضایی کوتاه تری می باشد، دارای خوانایی مناسبی می باشد. به طورکلی یافته ها در این پژوهش نشان دادند که مسیریابی با عمق فضا و محور بصری افراد رابطه معناداری دارد.
مدیریت رشد کلان شهر تهران بر پایه شاخص رشد هوشمندانه(SGI): کاربست تکنیک چهار دی(4D) در برآورد مسافت طی شده وسیله نقلیه(VMT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل شهری، رشد بیش ازحد آن ها در قالب کلان شهرهاست. این رشد فزاینده در اغلب موارد می تواند با آثار و پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- سیاسیِ بسیاری همراه باشد. یکی از رویکردهای بسیار مؤثر برای مقابله با این مسئله، «مدیریت رشد شهری» است. «مدیریت رشد شهری» به عنوان یک راهبرد عملی در طی چند دهه گذشته کوشیده است از طریق برخی رویکردها، سیاست ها و برنامه ها، فرایند رشد کلان شهرها را در مسیری پایدارتر و هوشمندانه تر هدایت کند. ازجمله مدل های بسیار مهم و کاربردی در برآورد کمّیِ وضعیت رشد شهری، مدل «شاخص رشد هوشمندانه»(SGI) است که از تکنیک های گوناگونی، ازجمله تکنیک «چهار دی»(4D)، استفاده می کند. با عطف به پیشینه نظری و تکنیکی در این زمینه، این مقاله، کلان شهر تهران را بر پایه برخی شاخص های رشد هوشمندانه و در چارچوب رویکرد مدیریت رشد شهری، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که مداخله مثبت در وضعیت «تراکم»، «تنوع»، «طراحی» و «دسترسی» در فصل مشترک کاربری زمین- حمل ونقل می تواند اثر معناداری بر مسافت طی شده وسایل نقلیه داشته و درنتیجه سبب کاهش در میزان جابجایی ها و کنترل رشد در منطقه کلان شهری تهران شود.