سید محمدامین امامی

سید محمدامین امامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۷ مورد.
۱.

مروری بر استحصال و ویژگی های آلیاژهای مس – آرسنیکی در دنیای باستان (مقاله مروری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلیاژهای مس- آرسنیکی عرق آرسنیک مات اشپایس سرباره فلزگری کهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۶
بی شک یکی از مهمترین عناصر آلیاژکننده در دنیای باستان، عنصر آرسنیک است که نقش مهمی در دست ساخته های آلیاژهای اوایل عصر برنز را ایفا کرده است. آلیاژهای مس آرسنیکی و برنزهای آرسنیکی بی تردید به عنوان یک آلیاژ ساخته شده دست بشر از جایگاه ویژه ای در بین باستان شناسان و محققان فلزگری کهن، برخوردار است. آرسنیک به عنوان یک عنصر آلوده کننده و ناخالصی در تمام محیط به صورت پراکنده وجود دارد و فلزگر باستان با توجه به معایب و مضرات این عنصر برای اهداف آیینی و کاربردی، در تولید آلیاژ مس آرسنیکی استفاده کرده است. آرسنیک به عنوان یک عنصر چالش برانگیز در ساخت این آثار و همچنین ویژگی های خاصی که در سطح این آثار ایجاد می نماید، ظاهر می گردد که از مهمترین ویژگی این عنصر در ریخته گری، ایجاد جدایش معکوس در سطح این آثار است که ایجاد پدیده عرق آرسنیک در این آلیاژها می نماید. مواد معدنی اولیه مورد استفاده در ساخت این آلیاژها اولوینیت Cu2(AsO4)(OH) یا کیلنوتیس Cu3(AsO4)(OH)، سولفور آرسنید آهن FeAsS و انارژیت Cu3AsS4 هستند که یا به صورت احیاء مستقیم یا به روش ذوب همزمان Co-Smelting مورد استحصال قرار گرفته اند، و یا اینکه آرسنیک به صورت آگاهانه از طریق Speiss، در تولید آلیاژ مس آرسنیکی در هزاره سوم مورد استفاده قرار گرفته است. از استحصال این فلزات چندین محصول دیگر همراه با ذوب همزمان که شامل مات Matt، اشپایس Speiss و سرباره Slag است، ایجاد می شوند. هدف اصلی این مقاله با توجه به اهمیت موضوع آلیاژهای مس آرسنیکی در حوزه باستان شناسی و بررسی های فلزگری کهن، ارائه یک بررسی جامع در مورد روش های استحصال، ویژگی های فیزیکی این آلیاژها و نقش آرسنیک و تاثیر آن به عنوان عنصر آلیاژی در شکل گیری سطح نقره ای و همچنین محصولات جانبی دیگر به عنوان موضوعی پراهمیت در بررسی آلیا ژهای اوایل عصر برنز، پرداخته شده است.
۲.

بررسی فناوری ساخت سفال های نوسنگی محوطۀ هرمنگان استان فارس

کلید واژه ها: دوره نوسنگی محوطه هرمنگان سفال دوره موشکی پتروگرافی XRD XRF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
سفال از فراوان ترین یافته های باستان شناسی است که از دوران نوسنگی به بعد در اکثر محوطه ها باستانی یافت می شود. شناخت این محصول به درک بهتر جامعه تولیدکننده آن و هم چنین سطح فناوری و پیچیدگی های اجتماعی مردمان آن زمان کمک می کند. محوطه هرمنگان، استقرارگاه نوسنگی در شمال شرق استان فارس است که با کاوش در آن، سفال هایی هم زمان با دوره موشکی و سازه ای حرارت دیده که احتمالاً مربوط به پخت سفال ها بوده است، به دست آمد. مطالعات آزمایشگاهی برروی سفال های این محوطه با هدف پاسخ گویی به پرسش هایی هم چون: نحوه تولید سفال های دوره موشکی، شناخت و دسته بندی خاک رس به کاررفته، مواد خام پرکننده خاک رس، سطح پیشرفت و آگاهی سفال گر از تولید محصول نهایی و هم چنین تعیین محل تولید، انجام شد. پس از دسته بندی سفال ها براساس ویژگی های ظاهری، تعداد ۳۶ قطعه برای انجام مطالعات پتروگرافی و ۱۸ قطعه از آن ها برای آنالیز مرحله XRD و آنالیز عنصری XRF انتخاب شدند. درنتیجه این آزمایش ها مشخص شد که سفالگران این محوطه از سه نوع خاک رس برای ساخت سفال ها استفاده می کردند. احتمالاً فقط از کاه به عنوان آمیزه استفاده شده و دمای پخت سفال ها اکثراً زیر 800 درجه سانتی گراد بوده است. با توجه به فناوری ابتدایی کوره که جزو کوره های اولیه روباز محسوب می شود، دمای آن قابل کنترل نبوده و پخت تحت شرایط اکسیداسیون انجام می گرفته است؛ هم چنین با توجه به مطالعات زمین شناسی و مقایسه سفال ها با یک دیگر چنین به نظر می رسد که سفال های مزبور محلی باشند؛ از این رو با این که برای ساخت سفال ها از سه نوع خاک متفاوت استفاده شده است، محصول نهایی تولیدشده شبیه به هم است و تفاوت بارزی در ظاهر این سفال ها دیده نمی شود.
۳.

فناوری تولید سفال دوره نو سنگی و مس سنگی (باکون میانه) در تپه رحمت آباد فارس بر اساس داده های سفال نگاری و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تپه رحمت آباد نوسنگی مس سنگی دوره باکون میانی سفال نگاری آرکئومتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۱۹۸
تپه ی رحمت آباد، تپه ی باستانی مهمی واقع در دشت کمین در شهرستان پاسارگاد، واقع در استان فارس است که به عنوان یک محوطه باستانی کلیدی با توالی فرهنگی از دوران پیش از تاریخ تا اسلامی شناخته می شود. 10 قطعه سفال از دوره نوسنگی و 5 قطعه سفال از دوره مس سنگی (اوایل باکون میانی) محوطه رحمت آباد با استفاده از روش های پتروگرافی، XRD و XRF به منظور مقایسه ترکیب شیمیایی و سیر تغییرات تکنولوژی سفالگری در دوره های نوسنگی و مس سنگی مورد بررسی قرار گرفتند. این تپه بر پایه تاریخ گذاری مطلق کربن 14 دارای قدمتی از اواسط هزاره هشتم ق.م است. پراکندگی و تغییرات ترکیب شیمیایی سفال ها در این مرحله بر اساس نمودار رانکین در سیستم SiO2-Al2O3-CaO+MgO مورد مطالعه قرار گرفت و بر اساس آن تمرکز بر تنوع منشاء مواد مورد استفاده برای ساخت سفال، چگونگی ساخت سفال ها و شناخت و مقایسه ی تکنیک ساخت سفال از نوسنگی به مس سنگی در محوطه ی یاد شده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مطالعات شیمیایی و مینرالوژی بر روی سفال های مورد آزمایش در این منطقه حاکی از توالی مشخص استفاده از مواد خام یکسان ولی با تکنیک متفاوت در طی دوران نو سنگی و مس سنگی در تپه رحمت آباد است. همچنین پیشرفت و توسعه تکنیک سفالگری مورد استفاده در تپه رحمت آباد، این محوطه را به عنوان یک محوطه شاخص در سیر ترقی تکنولوژی طی دوره باکون در باستان شناسی حوزه رود پلوار معرفی می نماید.
۴.

معرفی، طبقه بندی و ساختارشناسی کاشی های زرین فام یافت شده از قلعه دختر شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارشناسی تجزیه عنصری کاشی زرین فام سفالگری اسلامی قلعه دختر کرمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۴۳۳
در آواربرداری و مرمت قلعه دختر کرمان از سال 1395 تا 1397 قطعات زیادی کاشی زرین فام کشف شد. برپایه طرح ها و رنگ های متفاوت، به نظر می رسید این کاشی ها، تولیدات چند منطقه هستند. اما کشف همه آنها از یک کانتکست باستان شناسی، نگارندگان را بر آن داشت با ساختارشناسی بر پایه مطالعات آزمایشگاهی، منشاء این تولیدات را پیشنهاد کنند. پرسش ها اینست که این کاشی ها چه ویژگی هایی دارند و محتوای نقوش و کتیبه های آنها چیست؟ رابطه کاشی ها با قلعه دختر چیست و منابع تأمین مواد اولیه آنها بر اساس آزمایش های تجزیه عنصری کجاست؟ هدف اینست که با تطبیق نتایج آزمایشگاهی و ویژگی های ظاهری کاشی ها، ابهامات درباره منشأ آنها زدوده و شاخصه های تولیدات زرین فام کرمان در مقایسه با نواحی دیگر تبیین شود. در مرحله نخست، طبقه بندی کاشی ها صورت گرفت و با استناد به تاریخ 661 هجری در کتیبه یکی از کاشی ها، تاریخ گذاری نسبیِ سایر نمونه ها پیشنهاد شد. کتیبه کاشی ها شامل اشعار و عبارات رایج در کاشی های هم دوره در سایر نقاط ایران است. همچنین، احتمالاً کاشی ها در تختگاه قلعه دختر کاربرد ثانویه یافته اند و کاربرد اولیه آنها مرتبط با بخش های دیگرِ قلعه دختر یا بناهای قراختایی در کرمان است. نتایج آنالیز عنصری بدنه و لعاب 11 قطعه کاشی با روش های میکروپیکسی و میکروسکوپ الکترونی و مقایسه با نتایج آنالیز سایر نمونه های ایران نشانگر برخی عناصر متفاوت در لعاب و خمیره کاشی هاست. از جمله منیزیم که تاکنون تنها در نمونه های قلعه دختر با درصد وزنی بالایی اندازه گیری شده و احتمالاً از معادن درّه آشین در نزدیکی جیرفت تأمین شده است. همچنین درصد وزنیِ عناصر زرین فام های قلعه دختر و نواحی دیگر ایران تفاوت های زیادی دارند. بنابراین به نظر می رسد مواد اولیه کاشی های قلعه دختر بومی بوده و از استان کرمان تأمین شده است. احتمالاً هنرمندان جیرفت پس از رویدادهای سیاسی اواخر سده ششم و افول جیرفت در سده هفتم هجری، به کرمان مهاجرت نموده و به تولید زرین فام ادامه داده اند.
۵.

ساختارشناسی سنگ های خاکستری سیاه پایه ستون های کاخ هخامنشی چرخاب برازجان

کلید واژه ها: برازجان کاخ چرخاب کاخ بردک سیاه کاخ سنگ سیاه پتروگرافی XRD XRF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۴۵۴
آثار پایه ستون های سنگی هخامنشیان به واسطه وسعت قلمرو فرمانروایی، در مناطق مختلف ایران به ثبت رسیده است. بقایای این سبک معماری را در مجموعه آثار: پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم، لیدوما و تُمب بت در فارس، آثار شوش در خوزستان، آثار سنگی هگمتانه در همدان، کاخ ریوی در استان خراسان شمالی و مجموعه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان در استان بوشهر، می توان ملاحظه کرد. معادن استخراج سنگ های این بناها عمدتاً محلی تشخیص داده شده اند؛ با این حال، در استان بوشهر از دو معدن باستانی «پوزه پلنگی راهدار» و «تنگ گیر برازجان» می توان نام برد که از معدن پوزه پلنگی بیشترین استخراج و به کارگیری سنگ های سفید کرم رنگ برای کاخ های منطقه برازجان به ثبت رسیده است. مهم ترین پرسش های پژوهش پیشِ رو عبارتنداز این که، ساختارشناسی و ارتباط میان سنگ های سیاه-خاکستری به کار رفته در معماری هخانشی کاخ های برازجان چیست؟ اما جهت ساختارشناسی سنگ خاکستری-سیاه کاخ هخامنشی چرخاب برازجان، نمونه های این نوع سنگ از کاخ چرخاب برداشت گردید که این نمونه ها با نمونه های سنگ خاکستری-سیاه کاخ های بردک سیاه و سنگ سیاه برازجان مورد مقایسه قرار گرفتند. با بررسی های پتروگرافی مقاطع نازک به دست آمده از کاخ ها و آنالیز شیمیاییXRD و XRF روند ساختارشناسی نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان وارد مرحله تازه ای گردید. نتایج مطالعات پتروگرافی حاکی از آن است که نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ چرخاب با نمونه کاخ سنگ سیاه و بردک سیاه با توجه به زمینه میکرواسپارایتی تا اسپارایتی و مقدار کم میکرایت، همچنین ساختار لایه لایه ای، با یکدیگر مطابقت دارند. همچنین ارزیابی نمونه های آنالیزی XRD و XRF این سنگ ها حاکی از آن است که نمونه های کاخ چرخاب و سنگ سیاه یکسان هستند. باتوجه به این که رد معدن کاری برای سنگ های خاکستری-سیاه در استان بوشهر تاکنون یافت نشده؛ بنابراین می توان ادعا کرد که این سنگ ها از یک معدن غیرمحلی ناشناخته، استحصال و استخراج شده اند.
۶.

بررسی ردپای طبیعت در نهشته های گیاهی یک انبیق شیشه ای هزار ساله به روش کروماتوگرافی گازی کوپل شده با طیف سنج جرمی ((GC-MS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیشه انبیق GC-MS دوران اسلامی موزه آبگینه عرقیجات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۳۴۶
یکی از ظروف شیشه ای دوران اسلامی، ظروفی با بدنه استکانی میان باریک یا گلابی شکل با کف گرد و دارای آبریز بلند لوله ا ی شکل هستند که کمتر شناخته و مطالعه شده اند. سه کاربرد برای این گونه ظروف پیشنهاد شده است. بادکش یا شاخ حجامت در پزشکی، انبیق در آزمایش های شیمیایی یا کیمیاگری و یا ظرفی که در داروسازی و تولید مواد آرایشی و عطرسازی، برای ترکیب مواد و انتقال از طریق لوله آن به دارودان یا عطردان یا ظرف ویژه مواد آرایشی به کار می ر فته است. به نظر می رسد که اگر ظرف از دهانه بر روی زمین نهاده شود و لوله آن در جهت مخالف بدنه کاملاً به بالا خمیده و بلندتر از بدنه باشد، می توان کاربرد آن را بادکش یا شاخ حجامت و یا ظرف ترکیب دارو، مواد آرایشی و عطر، پیشنهاد کرد و اگر لوله آن کاملاً کشیده و عمود به بدنه و یا اندکی خمیده باشد، می تواند هر سه کاربرد یاد شده را برای آن فرض کرد. تا حدودی، شرح و تصاویر متون دوره اسلامی در شناخت کاربرد این ظروف راه گشا هستند. از آنجا که تاکنون به ویژه در ایران، هیچ گاه نهشته های درون چنین ظروفی، تجزیه و تحلیل نشده تا عملاً روشن شود چه کاربردی داشته اند، برای نخستین بار، این فرآیند در مورد یکی از این گونه ظروف که دارای لوله کشیده است و در مخزن موزه آبگینه ها و سفالینه های ایران نگهداری می شود، با روش کروماتوگرافی گازی کوپل شده با طیف سنج جرمی ( (GC-MS انجام گرفت که موفق به ردیابی بقایای مواد طبیعی نظیر تیمول و کارواکرول گردید که این مواد از اجزا اصلی تشکیل دهنده اسانس های طبیعی نظیر آویشن و مرزه می باشند و در بسیاری از عرقیجات قابل تشخیص هستند، این ظرف، به عنوان انبیق برای تقطیر و استخراج مواد فرّار گیاهی و روغنی در داروسازی، تولید مواد آرایشی و عطرسازی، به کار رفته است.
۷.

بررسی گل نوشته های آغاز ایلامی در محوطه سفالین بر اساس مطالعات میکروسکوپ الکترونی و میکروسکوپ نیروی اتمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فن آوری تکنیک نوشتن آغاز ایلامی میکروسکوپ الکترونی میکروسکوپ نیروی اتمی تپه سفالین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۲۹۴
محوطه سفالین در شمال شهر پیشوا و شرق دشت ری (دشت ورامین- پیشوا) قرار دارد. این محوطه به دلیل وجود مواد فرهنگی و استقراری از دوره آغاز نگارش به مانند گل نوشته، مهر و اثر مهر در مرکز فلات ایران بیشتر توجه را به خود معطوف داشته است. در همین راستا این پژوهش به منظور شناخت و مطالعه میکروسکپی و شیمیایی حداقل بخشی از گل نوشته های آغاز ایلامی، انجام گردید. مهم ترین پرسش در این پژوهش دست یابی به ارائه پاسخ در جهت ارتباط بین نمونه های گل نوشته و قلم نگارشی به دست آمده از تپه سفالین از طریق آزمایش ها شیمیایی و ساختار شناسی بر روی دو نمونه گل نوشته و یک قلم فلزی از آثار این محوطه است. در این پژوهش چگونگی ارتباط نمونه گل نوشته با نمونه قلم یافت شده از طریق آزمایش ها شیمیایی جهت شناسایی عنصری رسوبات سطحی انجام گردید. بر این اساس عناصر شیمیایی رسوبات سطحی قلم توسط میکروسکوپ الکترونی موردبررسی قرار گرفتند و رد یابی شباهت های ژئوشیمیایی بین عناصر اصلی و عناصر کمیاب موجود در قلم و کتیبه مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین تصاویر مطالعات سطحی توسط اسکن میکروسکوپ روبشی اتمی (AFM)، برخی از ساختارهای مربوط به وجود حکاکی بر روی کتیبه با قلم را آشکار نموده است. با استفاده از میکروسکوپ روبشی اتمی ویژگی های سطح اشیاء را موردبررسی و کنترل قرار داده می شود. این وسیله با توجه به کنترل جابجایی بسیار حساس نمونه و توسط سوزن بسیار نازک کندیلور امکان اندازه گیری توپوگرافی سطح و همچنین میزان اصطکاک با دقت کمتر از یک نانومتر از ارتفاع و چند نانومتر در موقعیت جانبی را فراهم می کنند. میکروسکوپ روبشی اتمی (AFM)، یکی از معدود روش هایی است که با استفاده از آن می توان به میزان زبری با استفاده از خصوصیت اصطکاک مواد پی برد. مقایسه داده های میکروسکوپ روبشی اتمی می تواند به عنوان ابزار برای توصیف سطح در مطالعات خصوصیات سطح و اصالت شناسی مواد تاریخی بسیار مورداستفاده قرار گیرد.
۸.

بازنگری در روش شناسی پایش محیطی آلودگی هوا در محوطه های میراث صخره ای

کلید واژه ها: میراث صخره ای آلودگی هوا پایش محیطی نقش رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۲۹۷
میراث صخره ای ایران در میان انواع هنر صخره ای جهان، جایگاه ویژه ای دارد. نمونه هایی از این آثار، نظیر بیستون در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده اند و بسیاری از آن ها همچون نقش رستم در منظر فرهنگی میراث جهانی قرار گرفته اند. ارتباط این آثار با محیط در حال توسعه موجبات تهدید آن ها در معرض فعالیت انسانی، به خصوص در شکل آلودگی محیطی را افزایش داده است. خطرات و تهدید آلاینده های محیطی ایجاد شده در مناطق فوق ناشی از حضور صنایع آلایندۀ خرد و کلان و به ویژه مجموعه های پتروشیمی می تواند تهدید کنندۀ موضوع یکپارچگی چنین منظرهای فرهنگی قلمداد گردد. به همین دلیل برنامه ریزی جهت پایش دقیق محیطی این آثار ضروری است و در گام نخست، ضرورت دارد روش های مختلف پایش آلاینده های هوایی در میراث صخره ای مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع شیوه های مختلفی از اندازه گیری های محیطی برای ارزیابی شرایط حفاظت میراث صخره ای در ایران و جهان به کار رفته اند. در این میان، روش های پایش را می توان به دو گروه مستقیم و غیرمستقیم دسته بندی نمود. پرسش اصلی پژوهش در زمینۀ مزایا و معایب هر یک از این دو شیوه جهت انتخاب سامانۀ مناسب پایش میراث صخره ای است. در این مقاله، پس از گردآوری اطلاعات برآمده از مشاهدات عینی و مطالعات نظری، داده ها از طریق شیوۀ تجزیه و تحلیل کیفی حاصل آمده است. در این تحقیق با بررسی ویژگی های پایش، شیوۀ پایش مستقیم جهت شناخت بستر محیطی میراث صخره ای و کنترل آن ضروری تشخیص داده شده است. در این میان تجارب جدید حفاظت در محوطه های تاریخی می تواند نگرانی در مورد محدودیت مربوط به ایجاد زیرساخت های انرژی را برطرف نموده و هزینۀ پایش ممتد میراث صخره ای را کاهش دهد؛ لذا نتایج حاصل، علاوه بر دارا بودن ارزش های بنیادی و نظری، کاربردی نیز خواهند بود.
۹.

نقش پارامترهای شیمیای و کیفیت بافت خاک در فرسایش خشت محوطه تاریخی بلقیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر بلقیس معماری خاکی خشت حفاظت آسیب شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۱۴۳
محوطه تاریخی بلقیس، شامل ساختارهای خشتی و گلی به وسعت 180 هکتار در 3 کیلومتری جنوب شهر کنونی "اِسفراین" در خراسان شمالی ایران واقع گردیده است. نقش کیفیت خاک در ایجاد آسیب های وارده به خشت و ساختارهای خشتی محوطه بلقیس هدف این مقاله می باشد. انتخاب خاک مناسب نخستین گام تهیه خشت است، لذا بررسی نقش کیفی خاک مورد استفاده از ضرورت و اهمیت برخوردار است. نمونه های گردآوری شده به کمک مطالعات فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیک مورد بررسی قرا گرفتند. بافت خاک ریزدانه مملو از ماسه و سیلت و فقر رس به همراه فازهای مخرب مسکویت و کلسیت موجود در نمونه ها مطابق با مطالعات خاکشناسی منطقه به عنوان پارامترهای شیمیایی خاک در فرآیند آسیب های ناشی از رطوبت نزولی تعیین گردید.
۱۰.

مطالعات آزمایشگاهی استحکام بخشی سنگ در معماری صخره کند روستای تاریخی کندوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روستای تاریخی کندوان سنگ توف آتشفشانی تخریب استحکام بخشی اتیل سیلیکات نانو سیلیکات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۷
کلیه سنگ های به کار رفته در ساخت یادمان های تاریخی و فرهنگی تحت تاثیر هوازدگی، به معنای ایجاد تغییرات ساختاری در سطح و عمق سنگ، دچار انواع مختلف آسیب و در نهایت تخریب می شوند. توف های آتشفشانی با خواصی چون نرمی، تخلخل بالا، سبکی، سهولت در کنده کاری و کارپذیری در ساخت بسیاری از آثار شاخص معماری جهان مورد استفاد قرار گرفته اند، این گونه سنگ از نظر دوام، جزو سنگ های ضعیف محسوب می شود. از این رو عوامل مختلف موجب هوازدگی، پیشروی تخریب و در نهایت فرسایش سریعتر آن نسبت به دیگر سنگ های آذرین می گردند. از جمله روش های حفاظت سنگ های تاریخی درمان های مبتنی بر استجکام بخشی و مقاوم نمودن سطح با استفاده از مواد شیمیایی و رزین های پلیمری در برابر عوامل فرساینده است. هدف این تحقیق ارزیابی بهبود خواص مقاومتی توف های آتشفشانی معماری صخره کند در روستای تاریخی کندوان با استفاده از عملیات درمانی مبتنی بر استحکام بخشی است. در همین راستا از روش های آنالیزهای پتروگرافی مقطع نازک، پراش پرتو ایکس( XRD ) و آزمون های مبتنی بر شناسایی خواص فیزیکی و مکانیکی شامل: جذب آب در شرایط اتمسفری و جذب موئینگی، چگالی و تخلخل سنجی، به علاوه شاخص دوام وارفتگی و مقاومت فشاری تک محوری برای ساختارشناسی و همچنین ارزیابی کارایی مواد مورد استفاده شامل: مواد استحکام بخش اتیل سیلیکات و نانو سیلیکات استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان دهنده خواص فیزیکی – مکانیکی بسیار ضعیف سنگ توف لیتیکی کندوان دارد که این امر باعث تشدید فرسایش و تخریب سطوح بیرونی گردیده است و دیگر اینکه کارایی این دو ماده در مقابل آزمون های مبتنی بر هوازدگی، مقاومت فشاری و مقایسه خواص فیزیکی در بهبود مقاومت مکانیکی سنگ هوازده کندوان نسبت به نمونه های هوازده و بکر اولیه قابل قبول است که انجام آزمون های میدانی با استفاده از این مواد را توصیه می کند.
۱۱.

بهینه سازی ملات های سنتی پایه آهکی برای جایگزینی سیمان در راستای حفاظت سازگار از معماری صخره کند روستای تاریخی کندوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملات های پایه آهکی ملات آهک پوزولانی ملات ماسه- سیمان معماری صخره کند روستای تاریخی کندوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۵
هدف این پژوهش پیشنهاد ملاتی بوم آورد برای جایگزین ملاتِ ماسه- سیمان جهت استفاده در سطوح بیرونیِ و همچنین پر کردن ترک ها و شکاف های سازه ای در راستای حفاظتی سازگار با معماری صخره کند و تاریخی کندوان است. معماری صخره ای کندوان از لحاظ زمین شناسی بر یک توده آذر آواری قرار دارد که فرسایش طبیعیِ دره کندوان موجب شکل گیری سازه های کله قندی آن شده است. امروزه تشدید تخریب و هوازدگی در کندوان باعث نامناسب شدن شرایط زندگی، ویرانی، سکونت فصلی و یا غیرمسکونی شدن برخی خانه های صخره ای گردیده است. حفاظت و نگهداری از چنین سازه های سنگی، باتوجه به آنکه پدیده های تخریبی این آثار با سرعت و به طور جدی در حال پیشرفت هستند، ایجاب می کند وضعیت اثر را با کاهش نرخ تخریب با تقویت ساختار فیزیکی آن از طریق روش های حفاظتی بهبود بخشید. در طی نیم قرن گذشته تخریب های متعدد و آسیب های این یادمان سنگی باعث گردیده تا از سیمان به عنوان ماده ای در دسترس، ارزان و پرکاربرد در صنعت ساختمان برای انجام تعمیرات و نگهداری از این ابنیه استفاده شود. با توجه به آنکه سیمان به واسطه تفاوت تخلخل و ضریب انبساط حرارتی و رطوبتی متفاوت، غیر برگشت پذیر بودن، همچنین ایجاد نمک های مخرب خود از عوامل اصلی تخریب میراث فرهنگی به شمار می رود، از این رو با توجه به کم خطر بودن ملات های ساختمانی بر پایه آهک، ارزانی، بوم آوردی و سازگاری با معماری کندوان، تحقیق پیش رو با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی در منطقه دامنه سهند اقدام به ساخت و آزمایش 24 رده ملات پایه آهکی نموده است. نتایج حاصل از آزمون های پیرسازی تسریعی شامل چرخه های ذوب و انجماد، تر و خشک شدن مداوم در آب و نمک سولفات سدیم آنه دراته، همچنین سنجش خواص فیزیکی (درصد جذب آب، چگالی خشک، تخلخل کل، درصد شاخص پوکی، موئینگی و گذر امواج صوتی) و ویژگی های استقامتی(دوام در برابر وارفتگی و مقاومت فشاری تک محوری) در کنار آنالیز پراش اشعه ایکس نشان دهنده مزیت استفاده از ترکیب بهینه ملات آهک پوزولانی به همراه خاکستر چوب نسبت به دیگر ترکیبات است. به نحوی که مقاومت فشاری تک محوری ملات فوق الذکر در برابر سنگ کندوان در حدود دو برابر و چگالی آن به مراتب پایین تر از سنگ کندوان است.
۱۲.

مطالعه شیوه ساخت و اجرای تزیینات برجسته و زراندود در سفال مینایی دوران میانی اسلامی در ایران

کلید واژه ها: سفال مینایی سفال مینایی برجسته زراندود عرایس الجواهر و نفایس الاطایب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۳۳۷
سفال مینایی به گروهی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکره ای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبه های نسخ متمایل به رقاع و کوفی مزین بوده و گاهی با تزیینات برجسته کاری و طلایی آراسته شده است. با استناد به سفال های مینایی کتیبه دار، سفال مینایی در دوره بسیار کوتاهی (در حدود شصت سال) در ایران رواج داشته و سپس از بین رفته است. با توجه به اهمیتی که شناخت تکنولوژی های فراموش شده در هویت بخشی به فرهنگ و تمدن یک سرزمین دارد، مطالعه در شیوه ساخت و تزیینات این گونه هنرهای فرامو ش شده، به گونه ای حفاظت از آن به عنوان اثری ناملموس محسوب می شود. در این پژوهش، شناخت فناوری برخی تزیینات روی سفال مینایی از جمله برجسته کاری و زراندود، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش مبتنی بر شیوه تجربی تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مطالعات دستگاهی، روی سفال های مینایی انجام شده است. با کمک مطالعات دستگاهی و آزمایشگاهی، گستره دانش فناوری مربوط به تزیینات سفال مینایی، از لحاظ ساختار شیمیایی و میکروسکوپی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات تکمیلی، بررسی سند مکتوب عرایس الجواهر و نفایس الاطایب نوشته ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر را شامل می شود. نتیجه نهایی نیز از مقایسه داده های تکنولوژی و مستندات ابوالقاسم به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که به منظور برجسته کردن سطح در سفال مینایی، از دوغاب تشکیل شده از گل بدنه که میزان اکسید سرب بیشتری نسبت به ترکیبات بدنه دارد، استفاده شده است. بخش برجسته روی لعاب زمینه اجرا شده و سپس روی آن مجددا لعاب زده شده است. نتایج همچنین هم سویی داده ها را با متن رساله وی تأیید می کند و نشان می دهد که در شیوه زراندود، از طلای به صورت ورق استفاده شده که با کمک یک چسب آلی چسبانیده شده است. در مرحله نهایی، ورق طلا طی یک عملیات حرارتی، روی سطح تثبیت شده است. بر اساس یافته های مزبور در بخش انتهایی پژوهش، به صورت تجربی، ورق طلا روی سطح لعاب چسبانیده و با کمک حرارت روی لعاب تثبیت شد.
۱۳.

مفتول های شیشه ای چغازنبیل؛ اولین نشانه های شیشه گری ایران در هزاره دوم پیش از میلاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانی شناسی شیشه چغازنبیل فناوری شیشه گری ESEM-EDX STA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۷ تعداد دانلود : ۶۴۸
شیشه به عنوان یکی از مواد مورد استفاده توسط بشر به صورت یک شی شفاف کدر و رنگی از دیرزمان در صنایع و علم مواد متفاوت مورد توجه بوده است. قدیمی ترین نشانه های استفاده این شیء به هزاره سوم ق.م در منطقه خاور نزدیک و سوریه بر می گردد، لیکن اولین نشانه های کتبی در رابطه با استفاده و ساخت محصولات شیشه ای متعلق به هزاره دوم ق.م در همین مناطق است. مفتول های شیشه ای چغازنبیل به عنوان اولین اثرات شیشه گری در هزاره دوم ق.م ایران شناخته شده و از اهمیت خاصی از بابت جنس مواد سازنده، روش ساخت، شکل و سبک اختصاصی برخوردار هستند. در این مقاله دو قطعه از مفتول های شیشه ای چغازنبیل مربوط به هزاره دوم ق.م متعلق به موزه آبادان مورد بررسی های شیمیایی و ساختاری قرار گرفتند. سؤال اصلی مورد بحث تعیین ترکیب شیمیایی و بلورین این مواد، و فن آوری ساخت و تعیین درجه حرارت پخت این مفتول های شیشه ای است. جهت شناسایی ساختار شیمیایی و بافت بلورین این مواد و فنآوری ساخت آنان از روش QPXRD استفاده شد. ریزساختارشناسی و بافت این قطعات با استفاده از روش ESEM-EDX مورد بحث و تحلیل قرار گرفت و درجه حرارت تولید و به وجود آوردن این مفتول ها با استفاده از روش آنالیز حرارتی STA در محیط نیتروژن انجام گرفت. مطالعات شیمیایی بیانگر این مهم هستند که این قطعات درواقع سرامیک های درجه حرارت بالا بوده که در اثر پدیده زینترینگ همراه با ذوب ناتمام یا جزئی به وجود آمده اند. در این خصوص دمای تغییر حالت در شیشه را به عنوان منطقه استراحت در شیشه معرفی می کنند که نوع ساختار به وجود آمده در شیشه بستگی به سرعت تغییر این مرحله گذار دارد. این پدیده صرفاً یک پدیده سینتیکی است. درجه حرارت ساخت این مواد به حدود C°1000 تا 1100 رسیده و دارای مغز کاملاً شیشه ای و لایه های خارجی و داخلی جدایش یافته و بلورین هستند.
۱۴.

مروری بر فلزگری کُهن مس (آرکئومتالورژی مس) در منطقه هَلیل رود (براساس داده های حاصل از پتروگرافی و ژئوشیمی سرباره های ذوب فلز باستانی)

کلید واژه ها: آرکئومتالورژی متالوژنی پترولوژی سرباره ذوب مس کرمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۴ تعداد دانلود : ۹۶۴
از روش های بررسی اولیه جهت برآورد پتانسیل های معدن کاری و متالورژی باستان در یک ناحیه، مطالعه بر روی بقایای تفاله های برجامانده از فعالیت های متالورژیکی باستانی است. بیش از 95% از معادن فلزی کشور براساس شواهد برجامانده از فعالیت های معدن کاری پیشین، کشف و مورد مطالعه قرار گرفته اند. اساس این مطالعات بر پایه شواهدِ باقی مانده از استخراج فلزات، ذوب و استحصال انجام می گیرد. تونل های استخراجی جهت دستیابی به ماده معدنی و سربا ره های ذوب، گواه بسیار دقیق این واقعیت است که علم معدن کاری از دیرباز با درایتِ خاصی انجام می پذیرفته است. کا نی های مسی و کربنات های مس با رِخ نمون های رگه ای، مالاکیتی و آزوریتی بر روی سطح زمین از ابتدا توجه انسان را به خود جلب کرده و با شناسایی و استحصال این ماده، بشر وارد عصر مفرغ شده است. از آن جایی که سرباره های ذوب، مواد طبیعی نبوده، بلکه نتیجه و ماحصل یک فرایند صنعتی در جهت به آوری مواد خام در زمان خود بوده اند: مطالعه بر روی آنان از پیچید گی خاصی برخوردار است. منطقه هَلیل رود نیز به دلیل قرارگرفتن در یکی از مهم ترین مناطق معدنی و کانی سازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه سرباره های ذوب تلفیقی است از تحلیل نتایج مطالعات پتروگرافی، متالوگرافی و روش های آنالیز دستگاهی نظیر XRF, XRD, Pol-Microscopy. با مطالعه بر روی سرباره های منطقه هلیل رود در استان کرمان فلز مورد استخراج با خصوصیات خاص عناصر کمیاب موجود در ذخیره و با توجه به پترولوژی فازهای سیلیکاته، اکسیدی و سولفیدی مورد مطالعه قرار گرفت و همچنین فناوری های به کار رفته جهت استحصال مواد خام مورد بررسی قرار گرفتند.
۱۵.

تعیین پارامترهای مؤثر بر فرایند نمک زدایی سفالینه های بدون لعاب در سیستم غوطه وری با استفاده از روش طراحی آزمایشات پاسخ سطح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سفال نمک زدایی غوطه وری روش پاسخ سطح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۱۶۴
نمک های محلول باتوجه به امکان تبلور مجدد آنها در چرخه های تر و خشک شدن، از مهم ترین عوامل آسیب رسان در ساختار مواد متخلخل تاریخی به شمار می آیند. بنابراین به دلیل اهمیت عملیات نمک زدایی سفالینه های تاریخی که علاوه بر تماس مستقیم شیء تاریخی با آب، شامل مراحلی زمان بر و مستلزم مصرف آب فراوان است، بهینه سازی این فرایند بسیار مهم خواهد بود. در این پژوهش براساس روش طراحیِ آزمایشات پاسخ سطح (RSM) طرح ترکیب مرکزی (CCD)، با اعمال تغییرات هدفمند در سیستم غوطه وری، پارامترهای مؤثر بر فرایند نمک زدایی بررسی شده است. متغیرهای مستقل در این آزمایش ها، دمای پخت نمونه، زمان غوطه وری، نوع و غلظت ماده فعال سطحی (سورفکتانت) و سرعت همزدن در سیستم انتخاب گردید. پایش میزان استخراج کلسیم از شیء با روش طیف سنجی جذب اتمی (AAS) انجام شد و مقدار هدایت الکتریکی (EC) آب حمام غوطه وری پس از عملیات نمک زدایی، به عنوان متغیرهای وابسته یا پاسخ، درنظر گرفته شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که دمای پخت قطعه، زمان غوطه وری و سرعت همزن، پارامترهای مؤثر بر بیشترین میزان استخراج املاح در این سیستم هستند. نتایج آزمایشگاهی ارزیابی مدل با سه بار تکرار در نقاط بهینه ، بیش از 85 % با مقادیر پیش بینی شده پاسخ ها از سوی RSM انطباق دارد.
۱۶.

باستان سنجی؛ پلی میان علوم طبیعی و مهندسی با باستان شناسی (اهداف و دورنما)

کلید واژه ها: باستان شناسی باستان سنجی علوم تلفیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۶ تعداد دانلود : ۸۷۶
سرعت رو به پیشرفت علوم در شاخه های علوم پایه، فنی و مهندسی و پزشکی در سالیان اخیر بسیار چشمگیر بوده است. در این بین، رشته ها و متدهای تلفیقی علوم نیز با یکدیگر در حال تعامل و تبادل نظر هستند. باستان شناسی نوین نیز از این قاعده مستثنا نیست و این علم از شاخه علوم انسانی، قریب به سی سال است که با تکیه بر روش ها و فن های علمی سعی در پاسخ گویی به سؤالات باستان شناسی و فناوری در دنیای قدیم دارد. استفاده از روش های علمی، دستگاهی و آماری جهت تحلیل روش های رایج در برهه های زمانی متفاوتِ دنیای باستان را تحت عنوان باستان سنجی (آرکئومتری) می نامند. باستان سنجی در حقیقت مدیریت و برنامه ریزی انجام متدهای تحقیقاتی است که از تخصص های موجود در رشته های مختلف جهت تحلیل سؤالات باستان شناسی بهره می برد. استفاده از متدهای باستان-سنجی ایجاد یک زبان مشترک بین محققین علوم پایه، فنی و مهندسی و پزشکی با محققین علوم انسانی و بالأخص باستان شناسی است.
۱۷.

گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونههای کتیبه دار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سفال مینایی دوره میانی اسلامی سفالینهنگاری کتیبهنگاری ابوزید کاشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۵۱
در دوره میانی اسلام در ایران، مینا، یک اصطلاح کلی برای لعاب روی فلز، شیشه و سفال بود اما در دوره معاصر، مینایی به گروه خاصی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکره​ای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبه​هایی مزین بوده و با طلا نیز آراسته شده است. این سفالینه​های کتیبه​دار، جایگاهی برای پیوند دو هنر سفالگری و خوشنویسی است و نشان می​دهد علاوه بر اینکه خوشنویسی در تزیین سفالینه​ها حضور یافته، بلکه بستر مناسبی برای انتقال مفاهیم نیز بوده​است. کتیبه​های رقم​دار روی ظروف مینایی، این آثار را به اسناد با ارزش تصویری در هنر ایران بدل کرده​است. با استناد به این تاریخ ها و رقم​ها، می​توان محدوده زمانی تولید مینایی را تخمین زد و صنعتگران فعال در این صنعت را شناسایی کرد. هدف این پژوهش، گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونه​های دارای تاریخ و رقم ​است. نتایج پژوهش نشان می​دهد، تولید این محصولات بین سال های 575 و 616 ه .ق بوده​است. القاب و کنیه ​سازندگان نیز، مرکز اصلی تولید مینایی را شهر کاشان نشان می​دهد. علاوه براین، با استناد به رقم​های نگاشته شده می​توان شاخص​ترین صنعتگر مینایی را ابوزید کاشانی دانست. این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه​ای و مطالعات تصویری سفال های مینایی انجام شده​است. 
۱۸.

تحلیل ساختارشناسی سنگ های آذر آواری در معماری صخره کند روستای تاریخی کندوان

کلید واژه ها: هوازدگی تخریب سنگ عیوب ذاتی معماری صخره ای روستای کندوان ایگنمیبریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۹ تعداد دانلود : ۶۵۷
روستای تاریخی کندوان از مهم ترین جاذبه های گردشگری استان آذربایجان شرقی است که به واسطه خانه های حفرشده در دل صخره-های برافراشته در دامنه کوه آتشفشان سهند به سال 1376 در فهرست میراث فرهنگی کشور ثبت گردید و بر اساس نظریه های موجود از دوره ایلخانی تا به حال مردم در خانه های کله قندی آن ساکن بوده اند. معماری صخره ای کندوان از لحاظ زمین شناسی بر سطح یک توده آذر آواری قرار دارد که هوازدگی طبیعی و فرسایش در امتداد درزه های اصلیِ دره کندوان موجب شکل گیری سازه های کله قندی آن شده است. امروزه تشدید تخریب و هوازدگی سنگ ها در کندوان باعث نامناسب شدن شرایط زندگی، ویرانی، سکونت فصلی و یا غیرمسکونی شدن برخی خانه های صخره ای گردیده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش عیوب ذاتی به مثابه عاملی بنیادی در فرسایش سنگ است در همین راستا مقاله حاضر بر اساس مطالعات میدانی و آزمایشگاهی شامل: بررسی های صحرایی و نمونه برداری، در کنار انجام آزمایش های سنگ-شناسی، شامل پتروگرافی مقطع نازک، پراش پرتو ایکس (XRD) همراه با سنجش خواص فیزیکی و دوام داری سنگ خانه ها، نقشِ عیوب ذاتی سنگ در تشدید هوازدگی سنگ های آذر آواری کندوان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمایش های ساختارشناسی سنگ، جذب آب موئینه، درصد رطوبت طبیعی، ضریب اشباع سنگ، شاخص دوام وارفتگی، آزمایش مقاومت در برابر ذوب و انجماد متوالی، حاکی از نقش ویژه عیوب ذاتی سنگ در تسریع تخریب کندوان است، به نحوی که سنگ کندوان دوام پایین و حساسیت بالایی نسبت به عوامل مخرب از جمله یخ زدن - ذوب شدن و چرخه های تر و خشک شدن دارد. مجموعه این ویژگی های ذاتی باعث ایجاد ساختار درونی نا مقاوم در برابر تنش های ناشی از تأثیر چرخه های فوق الذکر در اقلیم کوهستانی منطقه گردیده که آن را مستعد هوازدگی و فرسایش شدید قرار داده است.
۱۹.

تبیین مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای از منظر تعیین مؤلفه های مؤثر بر آن تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمامیت آثار موزه ای مؤلفه مبانی نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۴۴
تمامیت، یکی از بنیادی ترین وجوه اخلاقی و فلسفی در حفاظت و مرمت میراث فرهنگی است و باوجود آنکه، در طول تاریخ بسیار درباره آن بحث شده، هم چنان به درستی و کمال تعریفی از آن ارائه نشده است. در ضرورت و اهمیت این مفهوم، همان بس که تمامیت را یکی از وجوه و ارکان پایه ای حفاظت میراث فرهنگی دانسته و آن را در حوزه های متعدد میراث فرهنگی درراستای درک هرچه بهتر و اجرایی کردنش، جداگانه تبیین و ارزیابی کرده اند. این در حالی است که تمامیت در حوزه آثار و مجموعه های موزه ای، هیچ گاه تعریف نگردیده و برای تعریف آن تنها از تعابیر موجود در دیگر حوزه های میراث فرهنگی، از چشم اندازهای طبیعی گرفته تا فضاهای روستایی و شهرهای تاریخی، بهره جسته اند. این مبحث، به درستی آشکار می سازد که نمی توان انتظار داشت آنچه تحت عنوان تمامیت براساس مؤلفه های موجود در دیگر حوزه ها تاکنون تبیین شده است، بتواند در حوزه موزه های ملی و منطقه ای سبب ارتقای کیفیت راهبردهای حفاظتی و درک مخاطبین این آثار گردد. از این منظر، در این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی و با هدف تبیین مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه ای و شناخت مؤلفه ها و زیربخش های معنایی این مفهوم صورت پذیرفته است، با مطالعه و تحلیل اسناد، متون و اطلاعات در سه حوزه متفاوت: اهداف و رسالت موزه ها و آثار موزه ای، مفاهیم مندرج در حفاظت مبتنی بر تمامیت و درنهایت، تعریف تمامیت در دیگر حوزه های میراث فرهنگی، استخراج مؤلفه های مؤثر بر مفهوم تمامیت انجام شده است. درپایان، با ارزیابی داده های به دست آمده در هریک از این حوزه ها و توجه به فصل مشترک آن ها، 7 مؤلفه مؤثر: نظم فضایی، تداوم معانی، دست نخورده بودن، سرزندگی، اصالت مواد، منزلت و حریم، پویایی محیطی و اجتماعی، به عنوان زیربخش های معنایی تمامیت آثار موزه ای معرفی شدند تا بر این اساس بتوان به درک و شناختی صحیح از تمامیت، دست یافت. همچنین، این مفهوم را در حوزه آثار موزه ای تبیین نمود.
۲۰.

سیر تاریخی و اندیشه ای حفاظت میراث فرهنگی از منظر جایگاه مفهومی تمامیت(یکپارچگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزش تمامیت میراث فرهنگی حفاظت مبانی فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۲۰
تمامیت، از جمله مفاهیم بنیادین در حوزه میراث فرهنگی است و اهمیت شناخت این مفهوم و بررسی جایگاه آن در مبانی فلسفی حفاظت تا بدانجاست که نیل به تمامیت از جمله معیارهای اساسی حفاظت مطلوب آثار تاریخی معرفی شده است. تمامیت در دوره های مختلف تاریخی همواره مطرح بوده لیکن به دلیل تعابیر و برداشت های متفاوت از این مفهوم، در هر دوره با معانی گوناگونی به کار رفته است. این مقاله با هدف یافتن پاسخ برای این پرسش که جایگاه مفهومی تمامیت به عنوان یکی از اصول اساسی میراث فرهنگی در تئوری حفاظت چیست و چه روندی را از قرون وسطی تا دوره معاصر طی نموده است و همچنین به طور کلی مبحث معنا و ارزش در مبانی فلسفی حفاظت و نیز در مقوله تمامیت، چه نقشی داشته، صورت گرفته است. از خلال بررسی منابع و اطلاعات، نتایج به دست آمده نشانگر حدود معنایی، جایگاه و میزان اهمیت تمامیت در بستر تاریخی حفاظت بوده و مشخص می سازد که این مفهوم، یکی از اصول اساسی است که در کلیه حوزه های میراث فرهنگی، بایستی همواره مورد صیانت قرار گیرد، تا بدان جا که خدشه دار شدن این مهم سبب کاهش میزان ارزشمندی اثر شده و تنها راه حفظ ارزش های جهانشمول، حفظ تمامیت آن است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان