مقالات
حوزه های تخصصی:
آموزش تاریخ معماری ایران و جهان، امروزه در دانشکده های معماری، هنوز با هدف شناخت بیشتر فرآورده های معماری گذشته انجام می شود؛ و محتوا و روش تدریس آن، رابطه روشنی با معماری امروز و فردای دانشجویان نمی یابد. با آنکه حجم بیشتر واحدهای درسی در آموزش معماری به درستی برای آموزش «طراحی معماری» سامان یافته است، دو کاستی جدی در آن دیده می شود: کم توجهی به گام «برنامه ریزی» برای طراحی، و بی توجهی به چگونگی بهره بردن از درس تاریخ معماری برای طراحی کارکردهای مختلف معماری؛ که پیامد آن بر آینده شغلی دانشجویان مؤثر است. این مقاله در پیتدوین هدف و روشی بسامان برای آموزش تاریخ معماری است؛ و اینکه بررسی پیشینه و گذشته معماری ایران و جهان چه سودی در آموزش طراحی معماری دارد؟ و چگونه می توان از معماری گذشته برای معماری امروز و آینده،درس آموخت و آموزش داد؟ این مقاله در شمار پژوهش های استدلال منطقی با رویکرد تحلیلی تفسیری جای دارد. فرضیه مقاله این است که در معماری، آنچه زمان بر آن می گذرد و به تاریخ می پیوندد، «روش ساخت» است، و آنچه فراتر از زمان است، «روش طراحی» یا «چگونگی سامان دهی فضا»ست. گمان می رود با همه پافشاری هایی که بر فاصله گرفتن از گذشته معماری می شود، هنوز هم نمونه ها و درس های ارزشمندی از طراحی را می توان از تاریخ معماری آموخت. «الگوهای فضایی» و «الگوهای سامان دهی فضایی»، تجربه های طراحی گذشتگان هستند که تحلیل آن ها در تدریس طراحی معماری به کار می آید. در این نوشته، ابتدا به نمونه ای از چنین الگوهایی اشاره و سپس راهبردی برای تدریس تاریخ معماری ارائه می شود؛ به گونه ای که در راستای کاربردی کردن آن برای درس طراحی معماری باشد.
خوانش منظر شهر اشرف البلاد در دوره صفوی و نسبت آن با مجموعه باغ های صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های معمول در پژوهش های باغ های ایرانی این است که باغ ها را پدیده ای درون گرا در نظر می گیرند محصور در دیوارهایش و جدا از بستری که آن را احاطه کرده است. با این دیدگاه، برخی از ویژگی های مهم باغ ها نادیده گرفته می شوند. از سوی دیگر، تشخیص چهره اصیل شهر در منظر امروزین شهرهای تاریخی به دلیل تغییرات سریع شهری روزبه روز دشوارتر می شود. این امر ضرورت توجه به شناخت صحیح و حفاظت اصولی از منظر تاریخی این شهرها و عناصر تشکیل دهنده آن ها را ایجاب می کند. از آنجا که ساختار شهر در دوره صفوی، بسیار تحت تأثیر باغ ها و به خصوص باغ های شاهی بوده، پژوهش حاضر بر شناسایی روابط میان باغ و شهر در شهر اشرف البلاد صفوی متمرکز شده است. هدف این مقاله پی بردن به چگونگی کیفیات روابط و پیوندهای میان باغ های شاهی به عنوان عناصر شاخص منظر شهری تاریخی شهر صفوی اشرف البلاد با سایر اجزای تشکیل دهنده آن است. برای این منظور، از روش مطالعات تاریخی که رویکردی کاربردی در بازیابی جنبه های پنهان این ارتباط است، بهره گرفته شده است. در این راستا پیگیری مرحله به مرحله، منطبق با مراحل شکل گیری شهر انجام شد. با دنبال کردن این رویکرد، ساختارهای شهری گذشته و حال بر اساس اطلاعات مبتنی بر شواهد مکتوب و ریخت شناسانه، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نمایانگر برخی از نمودهای ارتباط ساختاری میان باغ های شاهی و این شهر تاریخی است که در طول سالیان، کم رنگ شده است؛ از جمله جایگاه باغ های شاهی در مراحل طرح ریزی شهر، در ساختار شبکه ارتباطی شهر، در تراکم شهری و در نظام سلسله مراتبی حاکم بر منظر شهری. بر اساس این نتایج، کیفیاتی از پیوندهای میان باغ و شهر روشن می شود که معرف هویت شهر صفوی بوده اند و بدون آن ها، هم ارز ش های شهر مخدوش می شود و هم میراث باغ ها ناگفته می ماند.
بناهای تاریخی به مثابه مدرسه طراحی معماری: فهم رابطه استادکاران معمار معاصر اصفهان با بناهای تاریخی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماران سنتی در معماری تاریخی ایران با وجود داشتن نقشی برجسته، به ندرت در کانون توجه مورخان بوده اند و از آن ها یاد شده است. این امر موجب شده که امروزه اطلاعات بسیار محدودی از سنت ها، اندیشه ها، فنون، مهارت ها و چگونگی زندگی حرفه ای آن ها در اختیار باشد. در دوران معاصر با شکل گیری مرمت مدرن، گروه جدیدی از استادکاران معمار ظاهر شدند که از یک سو با سنت های استادی شاگردی در صنف و خانواده خود پیوند داشتند و از سوی دیگر، زیر نظر مرمتگران دانشگاهی و مهندسان معمار کار می کردند. بدین ترتیب، این استادان با «رجعتی ناقص»، دوباره جایگاهی برای حضور در بناهای تاریخی و کار در کارگاه های معماری سنتی پیدا کردند. این مقاله با مراجعه به خانواده رضایت، از استادکاران معمار اصفهانی، ارتباط آن ها با بناهای تاریخی را بررسی می کند. برای یافتن پاسخ پرسش هایی نظیر اینکه این استادان چگونه با بناهای تاریخی مواجه می شوند، چه اطلاعاتی از بناهای تاریخی در ذهن دارند و چگونه از این اطلاعات در طراحی کارهای جدید استفاده می کنند، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و باز، روش تاریخ شفاهی و همچنین مشاهده و یادداشت برداری میدانی از آثار و فرایندهای طراحی و اجرای این استادان، اطلاعات لازم گردآوری و با روش رمزگذاری و نظریه زمینه ای تحلیل شده است. بر این اساس، رابطه استادکاران خانواده رضایت با بناهای تاریخی در اصفهان در پنج مرتبه ارتباط با بنا شاملِ همزیستی، روخوانی، به خاطر سپردن، الهام و مرجعیت (عام و خاص) تبیین می شود. تحلیل این مقوله ها نشان می دهد که بناهای تاریخی یکی از مراجع مهم در جهان طراحی این استادان هستند. استادکاران معمارِ خانواده رضایت، به قلمرو ذهنی عینی از محله های عصر سلجوقی شهر اصفهان، به مرکزیت محله جوباره تعلق دارند که زندگی فردی و حرفه ای آن ها را در بر می گیرد. آن ها این عناصر تاریخی را از کودکی نظاره کرده ، خوانده ، به خاطر سپرده و به مثابه درس هایی از یک «مدرسه طراحی معماری»، دست مایه تجارب تازه خویش قرار داده اند.
شناسایی گونه های سقف های تیر چوبی تخت در خانه های تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.
قدمگاه امام علی(ع)؛ در جستجوی تربت خانه ایلخانی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهریار عدل در مقاله ای با عنوان «یک جفت کاشی دوآتشه یادبود از کاشان مورخ سال 711ق»، دو قطعه کاشی زرین فام مدوّر محفوظ در موزه سِور پاریس را مطالعه کرده است که بنا بر متن کتیبه مندرج در کاشی ها در ارتباط با یک بنای یادمانی شیعی در کاشان ساخته شده اند. یکی از کاشی ها که لبه ای برجسته شبیه نعل اسب دارد، روایتگر رؤیایی از سال 711ق است. طبق شرح رؤیای یادشده، امام علی(ع) و امام مهدی(عج) در سر راه هند به کاشان آمده اند و در آنجا امام علی(ع) دستور ساخت بنایی را صادر کرده است تا کسانی که نمی توانند به دیدار ایشان بروند، آن بنا را زیارت کنند. با وجود بررسی های صورت گرفته و از جمله اشاره به موقعیت کلی بنا، تاکنون خود بنا و جای دقیق آن شناسایی نشده است. لذا این پرسش ها قابل طرح است که آیا جفت کاشی زرین فام یادشده به بنایی مشخص اشاره دارند؟ و مهم تر اینکه اگر بنای یادشده قابل شناسایی است، کجا واقع شده و چه خصوصیاتی دارد؟ این مقاله در پی یافتن بنای یادشده و روشن کردن خصوصیات اصلی آن است. این مطالعه بر اساس روش تفسیری تاریخی به انجام رسیده است. برای این منظور، متن کتیبه ها و متون تاریخی مرتبط مطالعه و تفسیر می شوند؛ همچنین محدوده ای وسیع در شمال غربی حصار تاریخی شهر بررسی می شود تا امکان پاسخ دادن به پرسش ها فراهم شود. در ادامه، مکان دقیق بنایی در همان محدوده مطالعه و بقایای بنای یادشده با برخی نمونه ها مقایسه می شود تا خصوصیات دقیق تر و دوره تاریخی ساخت آن روشن شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بنای گنبدخانه ای کوچک در شمال گورستان صالح آباد که در بیرون حصار کاشان قرار دارد، همان بنایی است که شرح حال ساخت آن بر روی کاشی زرین فام مورد نظر نوشته شده است. مطالعات صورت گرفته نشان دهنده رابطه میان دو کاشی منحصربه فرد یادشده و بنای گنبددار کوچکی در شمال حصار کاشان در محدوده صالح آباد است؛ جایی که بنای دیگری تا سال 1397 با عنوان قدمگاه وجود داشته است. دو کاشی یادشده از گزند حوادث در امان مانده اند تا بخشی از تاریخ فرهنگی و معماری کاشان را بازگو کنند و البته نقش و جایگاه محدوده ای در شمال حصار تاریخی شهر را در فرهنگ شیعی کاشان برای ما روشن کنند.
تبیین کیفیت مناظر صوتی سراهای بازار تبریز بر اساس ارزیابی های عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظر صوتی شاخه ای جدید از مطالعات شهری است که در کنار کمیات صوت، به کیفیت صدای شنیده شده نیز می پردازد. منظر صوتی مفهومی ذهنی و ادراکی است و از همین رو شاخصه های متعددی در کیفیت آن دخیل هستند که به طور کلی به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم می شوند. تراز فشار صوت مهم ترین مؤلفه عینی است و در ارتباط مستقیم با بلندی ادارکی صدا و آسایش صوتی در ارتباط قرار می گیرد. پژوهش حاضر در پی آن است که مشخص کند مقادیر تراز فشار صوت و همچنین مدت زمان مواجهه با صدای بازار در سراهای بازار تبریز به چه صورتی در مطلوبیت ادراکی مناظر صوتی آن فضاها اثرگذار هستند. مقادیر تراز فشار صوت در سه سرای حاج حسین قلی قدیم و میانی و میرزامحمد اندازه گیری شده و کیفیت ادارکی افراد حاضر در این فضاها از مناظر صوتی آن ها ارزیابی شده است. با تحلیل همبستگی و تطبیق یافته های تحقیق با علوم بالادست، نحوه اثرگذاری اندازه تراز فشار صوت، مدت و علت حضور در بازار در کیفیت ذهنی منظر صوتی مشخص شده است. نتایج حاکی از آن هستند که هر سه سرای مورد مطالعه به لحاظ عینی جزء فضاهای آرام و آسوده هستند. اما هرچه مدت زمان مواجهه با صدای بازار بیشتر می گردد، از میزان آسایش صوتی و مطلوبیت منظر صوتی کاسته می شود. حفره های معماری و مصالح جداره سراها سبب می شود مقادیر تراز فشار صوت پایین باشد. اما صداهای ناخواسته که بروز ناگهانی و شدت صدای نسبتاً بالا دارند، باعث اخلال در آرامش صوتی شده و اثر سوء در کیفیت منظر صوتی دارند. لذا ضروری است در مطالعه مناظر صوتی فضاهای آرام شهری، به مؤلفه ای تحت عنوان وضوح صدای شهری نیز توجه شود. این مسئله در خصوص افرادی که مدت زمان طولانی تری در مواجهه با یک منظر صوتی خاص قرار دارند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
سیر تحول ابنیه هم جوار با میدان ارگ اراک، از زمان ساخت در عصر قاجار تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با رخدادهای سیاسی عصر قاجار و نیاز به ایجاد مرکزی جدید در غرب کشور، برای ایجاد امنیت و کنترل شورش ها و ناآرامی های رخ داده در ناحیه ای که امروز اراک خوانده می شود، فتحعلی شاه قاجار به یوسف خان گرجی دستورِ ساخت شهری نظامی در ناحیه عراق عجم می دهد؛ شهری که همانند نام های متعددش چون سلطان آباد، اراک و شهر نو، دگرگونی های بسیاری به خود دیده است. اراک از معدود شهرهای ایرانِ عصر قاجار است که ساخت آن بر اساس نقشه ای ازپیش طراحی شده انجام گرفته و در اصل به عنوان قلعه ای نظامی در ذهن بانیانش تصور می شده است. این شهر عناصر و ویژگی های شاخصی دارد که کمتر بدان پرداخته شده و مهم ترین آن ها میدان ارگ است. کارکرد نظامی شهر در اندک مدتی از معنی تهی شد و به تبع آن، میدان ارگ اراک که قلب شهر را تشکیل می داد، تحولات بسیاری به خود دید؛ در این میان، ساختمان های میدان ارگ نیز که علاوه بر بخش های مسکونی نظیر حمام ها، مدارس، مسجد و بناهای عمومی و دولتی متعدد بوده است، طی این دوران تجدید بنا یا تخریب شده اند. مطالعات کتابخانه ای و بررسی سفرنامه ها، اسناد، نقشه ها و عکس های تاریخی به جامانده از میدان ارگ اراک، که به شیوه توصیفی تاریخی در این مقاله انجام شده است، نشان می دهد که با توجه به نقاط عطف تاریخی و برهه های حساس زمانی، در طول حیات شهر اراک، می توان سیر تحول میدان ارگ را در هشت مرحله بررسی نمود و در هر مرحله، دگرگونی های کالبدی رخ داده در ابنیه موجود در این میدان را شناسایی کرد؛ مراحلی که از زمان ساخت و پیدایش شهر تا امروز، دگرگونی های اراک از شهری نظامی، به تجاری و سپس صنعتی و در پی آن تغییرات رخ داده در کالبد و عملکرد میدان ارگ را نشان می دهد.
ارتقای سطح ادراک عمومی معماری با استفاده از آموزش معماری به نوجوانان (مطالعه موردی: یک تجربه آموزشی کوتاه مدت در دبیرستان های دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به آموزش معماری به عموم به عنوان یکی از مصادیق مهم در ارتقای دانش مردم پرداخته است. نگاه به ادراک عادی مردم برای معماران، در نوع خودش امری نوظهور است. به این منظور، ابتدا با مرور ادبیات آموزش معماری به مردم عادی و به ویژه نوجوانان، و با کمک گرفتن از تجربیات آموزشی مدرسان معماری در سطح دبیرستانی و دانشگاهی، کتابچه کمک آموزشی در زمینه معرفی شاخصه های معماری خوب تهیه شد و پس از آموزش و تدریس محتوا، میزان ادراک و دانش نوجوانان در زمینه معماری نسبت به اطلاعات آن ها قبل از تدریس محتوا در شش دبیرستان پسرانه و دخترانه شهر دامغان به عنوان گروه آزمون، مورد سنجش قرار گرفت و به عنوان گروهِ گواه برای این پیمایش از داده های یک تحقیق قبلی در همین زمینه استفاده شد. نتایج این پیمایش حاکی از اثربخشی چنین آموزشی در ارتقای پیوند معماری و مردم در حیطه عملکردی است و نقش محتوای آموزشی را در تغییر دیدگاه ها، تعمیق نگرش درباره معماری خوب و انتقال ارزش های فرهنگی و هویت معماری نشان می دهد. تأیید سودمندی آموزش عمومی در این نوشتار، مقدمه ای است برای تدوین یا ویرایش کتب درسی دوره متوسطه که راه را برای پژوهش های بیشتر در حیطه ادراک نوجوانان از معماری هموار می کند .
خاستگاه و تحول نقش مایه شاخ فراوانی (کورنوکوپیا) در هنر و معماری عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر در میان اقوام و تمدن های مختلف، اساساً با دو جریان یا پدیده رایج مواجه بوده است: یکی حفظ داشته ها و پرورش دستاوردهای بومی، و دیگری اقتباس و همگون سازیِ عناصرِ خارجی یا وارداتی. این فرایند دوگانه در تمدن ایران هم، به خصوص در حوزه نقش و تزیین، به نوبه خود وجود داشته است، به طوری که از ادوار پیش از اسلام تا دوران میانه و متأخر اسلامی، علاوه بر مجموعه آرایه ها و نقش مایه های موجود، عناصری از فرهنگ های غیربومی نیز به این هنر راه یافته و در گذر زمان با تغییر و تعدیل، یا تکامل و دگردیسی مواجه شده است. کورنوکوپیا یا شاخ فراوانی یکی از این نقوش است که پیشینه آن به یونان باستان و دوره اساطیر می رسد. این آرایه در زمان حضور جانشینان اسکندر در ایران، در عصر سلوکیان و اشکانیان تحت تأثیر فرهنگ هلنیستی، متداول و با یک دوره تأخیر طولانی، در پی شیوع و تشدید جریان فرنگی مآبی، دوباره در هنر و معماری عصر قاجار ظاهر می شود. پژوهش حاضر با روش تاریخی و توصیفی تحلیلی در پی دستیابی به اهدافی از قبیل بررسی احتمالِ استمرارِ نقش مایه کورنوکوپیا از هنر ایرانِ پیش از اسلام و تسری آن در تزیینات وابسته به معماریِ دوره متأخر اسلامی در ایران (به ویژه عصر قاجار) است. تشریح ویژگی های بصریِ این آرایه، نحوه همنشینی آن در کنار دیگر عناصر بومی و غیربومی، میزان تأثیرات غرب، و عوامل مؤثر در ترغیب هنرمند ایرانی قاجاری به کاربست مجدد و تغییر و تعدیل احتمالی آن در حوزه معماری و تصویرگری، از دیگر اهداف پژوهش است. نتایج حاصل از این مطالعه، مبیّن آن است که کاربست نقش مایه مذکور در تزیینات وابسته به معماری قاجار (گچ بری، کاشی کاری، دیوارنگاری) برآیند جریان تأثیرگذاری به نام «فرنگی سازی» است که اوج آن از نیمه دوم حکومت قاجاریه (سلطنت ناصری) به بعد در همه شئونِ حیات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه ایرانی نمایان می شود. این نقش به دنبال مبادلات تجاری و ارتباطات فرهنگی با فرنگ و از پی آشنایی هنرمندان و صنعتگران بومی با گنجینه تصویریِ هنر غرب، در تزیینات الحاقی بناها ظاهر می شود. اما این نمود و ظهور، با توجه به حضور و حیات نسبیِ سنّت ها، حال وهوایی همگون و هماهنگ با دیگر اجزا و عناصر تزیینیِ بومی می یابد؛ چنان که برخلاف نمونه های غربی، به ندرت به صورت منفصل ترسیم می شود و گاه حتی در دنباله بند اسلیمیِ ایرانی و به عنوان جزئی از یک ساختار منسجم گیاهی و تجریدی که مختص هنر و معماری ایران است، نمودار می شود.
معرفت ضمنی و گونه های آن در معماری بر اساس اندیشه هری کالینز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میانه سده بیستم که مایکل پولن یی مفهوم «معرفت ضمنی» را مطرح کرد، این مفهوم به تدریج به حوزه های گوناگون علم وارد شد و با چندین رویکرد تبیین شد؛ اما در حوزه معماری همچنان معرفت ضمنی را بیشتر با تکیه بر اندیشه پولن یی و همچون معرفتی مرموز که مبنای عمل طراحی است تبیین می کنند. هدف تحقیق حاضر پیش نهادنِ یکی از اندیشه هایی مطرح شده درباره معرفت ضمنی، کاربست آن در معماری و سنجیدن امکانات و محدودیت های آن برای تبیین معرفت ضمنی معماری است. اندیشه یادشده مدل هری کالینز، جامعه شناس علم، درباره معرفت و اقسام ضمنی و صراحی آن است. مقاله حاضر این هدف را از طریق فهم اندیشه کالینز، آن گونه که در آخرین آثار مکتوب او درباره معرفت ضمنی نمود یافته است، دنبال می کند. بر مبنای کاربست این اندیشه در معماری، معرفت صراحی معماری معرفتی است که از طریق واسطه های مادی به معمار انتقال دادنی است. معرفت ضمنی معماری نیز معرفتی است که بنا به سرشت آن از طریق واسطه های مادی انتقال دادنی نیست و از طریق هم نشینی معمار با دارندگان این معرفت یا از طریق تجربه عملی معماری به معمار منتقل شود. معرفت های تنانی و جمعی گونه هایی از معرفت ضمنی معماری اند؛ اما معماری بر معرفت های ضمنی دیگری نیز مبتنی است که در طبقه بندی کالینز نمی گنجد.
بازخوانی نقشه تاریخی نهر انتقال آب کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از اینکه تهران برای پایتختی برگزیده شد، با افزایش جمعیت، تأمین آب یکی از اقدامات ضروری بود. علاوه بر کشیدن قنواتی که به آب شرب ساکنان اختصاص داشت، راه های دیگری مانند انتقال آب از کوهپایه های البرز می توانست کمبود آب شرب شهر را تأمین کند. نقشه هایی که مبنای این تحقیق قرار گرفته، سندی است که دلالت بر همین اقدام مهندسی دارد؛ یعنی انتقال آب با کشیدن نهر از رودخانه کرج به شهر تهران. نقشه ها که در کاخ گلستان و وزارت خارجه نگهداری می شود، رنگی است و بر روی آن اطلاعاتی درباره نحوه احداث نهر درج شده است، اما بدون ذکر عنوان، تاریخ، نام نقشه نگار و موضع دقیق است. پرسش پژوهش این است که در بازخوانی نقشه ها چه نکات تاریخی و مهندسی قابل عرضه وجود دارد و دیگر اینکه اسناد مذکور به چه مناسبتی تهیه شده و کدام رویداد معماری و شهری تاریخی را بیان می دارد؟ روش این پژوهش توصیفی تاریخی است؛ ازاین روی که تأکید بر یک سند تاریخی است و اقدامی در گذشته (روزگار قاجاریه) را روایت می کند. علاوه بر این، سندپژوهی محسوب می شود؛ زیرا بازخوانی سندی تصویری اساس کار پژوهش قرار گرفته است. هدف از پژوهش، بازخوانی و نمایاندن نقشه یادشده به عنوان سند تاریخ مهندسی و روشن کردن گوشه ای از تاریخ تهران روزگار قاجاری است. نتیجه پژوهش نشان داد به سبب کم شدن مقدار آب دهی، تعمیر نهر در دستور کار قرار گرفت و احتمالاً نقشه هایی برای مرمت نهر کرج در حدود 1267ق به دست یکی از مهندسان دربار قاجار، در اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه، هم زمان با صدارت امیرکبیر تهیه شد. انتقال آب کرج به تهران، شش سال پیش تر، به دستور محمدشاه و در روزگار صدارت حاج میرزا آقاسی عملی شده بود.
معانی لفظ معماری: جستجویی با اتکا بر آموزه های مبحث الفاظ علم اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری لفظی مختلف المعانی است. از سوی دیگر بحث های پرشوری در باب چیستی معماری در میان اهل معماری و دیگران متفکران حوزه های همجوار با معماری در جریان است. برخی از متفکران بر این باورند که پرسش از چیستی هر چیز مرادف و ملازم با پرسش از چیستی مدلول، معنا، یا مفهوم لفظ آن است. از این رو در این مقاله به بررسی معانی لفظ معماری پرداخته ایم. یکی از دشواری های پرداختن به معانی لفظ معماری در زبان فارسی، و البته بیشتر دیگر زبان های امروز، این است که در زبان فارسی امروز این لفظ را به معانی مختلفی به کار می بریم؛ اما بر ما معلوم نیست که کدام معانی این لفظ حقیقی و کدام مجازی است؛ یعنی نمی دانیم لفظ معماری با کدام موجودات در عالم واقع پیوندی اصیل و با کدامشان پیوندی ناشی از تسامح زبانی و تداول و مجاز دارد. در این تحقیق با طرح پرسش از معنای لفظ معماری ضمن بررسی این لفظ می کوشیم معانی حقیقی لفظ معماری را بیابیم و آنها را از معانی مجازی آن تمیز دهیم. برای پاسخ دادن به این پرسش از آموزه های مبحث الفاظ علم اصول فقه و روش هایی بهره می بریم که این مبحث برای تشخیص معانی حقیقی و مجازی الفاظ در اختیارمان قرار می دهد. این تحقیق نشان می دهد که لفظ معماری بر سه حوزه معنایی دلالت می کند: ۱. قسمی از علم انسان یا ویژگی های این قسم از علم انسان یا جزئی از آن؛ ۲. قسمی از اعمال انسان یا ویژگی های این قسم از اعمال انسان یا جزئی از آن؛ ۳. بنا یا مجموعه ای از بناها یا مجموع ویژگی های محسوسشان. از این میان دلالت لفظ معماری بر معانی اول و دوم به حقیقت و دلالت آن بر معنای سوم مجاز است. همچنین در این تحقیق روشن می شود که دلالت لفظ معماری بر بنا یا مجموعه بناها و مجموع ویژگی های محسوسشان به طریق التزام است. این تحقیق در شمار تحقیق های غیرکمی است؛ روش آن تحلیل مضمونی و راهبرد آن استدلال منطقی است. مقاله در چهار باب اصلی تنظیم شده است: مقدمه، علم اصول فقه و مبحث الفاظ آن، جستجوی معنای لفظ معماری، و نتیجه.