محمود شورچه

محمود شورچه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

شهری شدنِ روابط جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین؛ به سوی اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شهری شدن جامعه - طبیعت آنتروپوسین اکولوژی سیاسی شهرهای سایبورگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۷
مبسوط پیشینه و هدف: از جمله پیشران های اصلی در دوره آنتروپوسین، گسترش فزاینده نواحی شهری است که به ویژه پس از انقلاب صنعتی، نقشی محوری و بسیار قابل توجه در دگرگونی های طبیعت داشته است. هدف اصلی مقاله حاضر پاسخ به این پرسش است که در دوره آنتروپوسین، تحولات بنیادی در روابط جامعه- طبیعت با محوریت پویایی های شهری، چه اثراتی بر فرایندهای اجتماعی- اکولوژیکیِ محیط های جغرافیایی داشته است؟ و چرا ما همچنان با متابولیسم های ناپایدار و نابرابر روبرو هستیم؟ پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که درک سرشت مشکلات مربوط به روابط جامعه- طبیعت و دست یابی به شرایط بهتر، نیازمند چیزی بیش از ابزارهای فنی، تکنولوژیکی و مدیریتی است؛ زیرا ایده ها و اقدامات موجود در زمینه محیط زیست، جمعیت و منابع، خنثی و بی طرف نیستند و در بستری از ساختارهای متنوع اقتصاد سیاسی و شبکه گسترده عامل ها، کنش سازها و کنش گرها عمل می کنند. در اینجا کوشش شده بر پایه تحلیلی انتقادی از رویکردهای متداول به رابطه جامعه- طبیعت، توجه به سمت آن ایده ها و کنش هایی معطوف شود که در شرایط آنتروپوسین شهری از کارامدی و اثربخشی بیشتری برخوردار است. بدین منظور، نخست مروری بر نگرش های نو به رابطه جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین ارائه شده است. سپس دو جریان فکری و نظریِ اصلی در زمینه رابطه جامعه-طبیعت مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. و در پایان، بر مبنای تحلیل های ارائه شده در دو بخش پیشین، ایده «اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ» به عنوان نگرشی واقع گرایانه تر و سیاستی مؤثرتر در رویارویی با مسائل و چالش های موجود در زمینه رابطه جامعه- طبیعت در دنیای شبکه ای و پیوندیِ امروز طرح شده است. مواد و روش ها: در مقاله حاضر، مواد تحلیل ها، آن دسته از «آثار اصلی» است که رابطه جامعه-طبیعت را بر مدار تحولات شهری نگریسته و دنبال کرده اند؛ آثاری که هر کدام یک رویکرد فکری را نمایندگی می کنند، اما به لحاظ «نوع گفتمانی» که دنبال کرده اند از یکدیگر قابل تمایزند. در اینجا آنچه مبنای تمایزبندی در نوع گفتمان ها قرار گرفته است، «پیش فرض های آنتروپوسین گرا در دوره شهری شدن سیاره ای» است. به بیان دیگر، گفتمان ها بر مبنای نسبت و رابطه ای که با روایت «آنتروپوسین شهری» برقرار می کنند مورد تحلیل قرار گرفته اند. ایده کلیدی در آنتروپوسین شهری، «پایان طبیعت» و نقش پیشران «شهر» در چنین رویدادی است. روش مورد استفاده در این مقاله، «تحلیل گفتمان» از نگاهی جغرافیایی است و آثار مورد نظر بر مبنای مؤلفه های اصلی شکل دهنده گفتمان حاکم بر آنها از جمله نوع دانشی که درباره رابطه بین جامعه-طبیعت تولید کرده اند، سوژه اصلی در صورت بندی آن دانش، نسبتی که آن دانش با مناسبات اقتصاد سیاسی داشته است، روابط بین معنا، قدرت و حقیقت در جغرافیاهای زیست سیاست و نظایر آن، مورد تحلیل قرار گرفته و از یکدیگر متمایز شده اند. یافته ها و بحث: یافته های این مقاله نشان می دهد که در طی دو دهه اخیر، نه تنها موضوع آنتروپوسین در حال فراتر رفتن از علوم طبیعی(نظیر علم سیستم زمین، زیست شناسی، زمین شناسی) و رواج گسترده در میان علوم دیگر از جمله فلسفه، جغرافیا، تاریخ، جامعه شناسی و حقوق با محوریت شهری شدن روابط جامعه- طبیعت است، بلکه همچنین بیان گر یک چرخش گفتمانی از رویکردهای اکولوژیکی کلاسیک، به سمت اکولوژی سیاسی شهری و شهرهای سایبورگ است. از جمله دلالت های چنین چرخش رشته ای و گفتمانی این است که نگاه «طبیعت در خدمت انسان» در طی سده ها سبب تداوم و بازتولید مجموعه ای از روابط اکولوژیکی و متابولیسم های اجتماعی- طبیعی شده که هم برای خود انسان و هم طبیعت به شکلی ناپایدار، ناعادلانه، زیان بار و نابودگرانه عمل کرده است. از این رو، امروزه دغدغه اکولوژیکی کانونی معطوف به گذار از رویکردهای پیشین و طرح گفتمان ها و کنش هایی است که بتواند به تغییر نگرش ها، نظام های ارزش گذاری، اخلاقیات زیستی ما و رسیدن به فلسفه ها و اقداماتی کمتر مخرب در دوره آنتروپوسین شهری منتهی شود. نتیجه گیری: مهم ترین نتیجه این پژوهش، طرح رویکردی نو به پیوندمندی جامعه- طبیعت در یک متابولیسم سایبورگ است که طبق آن، مرزبندی های مفهومی و نظری که در طی یک سده گذشته بر گفتمان اکولوژی شهری چیرگی داشته است، امروزه در عصر شهری در حال از بین رفتن است. چنین تحولی ما را بر آن داشته تا به دنبال ایده هایی کارامدتر برای درک پیچیدگی های دنیای شهری امروز و رابطه آن با طبیعت باشیم؛ نگاهی که می کوشد رابطه جامعه- طبیعت را نه به عنوان دو عرصه جدا از یکدیگر بلکه شکلی برساخت گرا از متابولیسم های شهری در شبکه ای درهم تنیده از عامل ها و کنش گرها در دستورکار قرار دهد. 
۲.

مدیریت رشد کلان شهر تهران بر پایه شاخص رشد هوشمندانه(SGI): کاربست تکنیک چهار دی(4D) در برآورد مسافت طی شده وسیله نقلیه(VMT)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مدیریت رشد شهری شاخص رشد هوشمندانه مسافت طی شده وسیله نقلیه کلان شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۹۹
یکی از مهم ترین مسائل شهری، رشد بیش ازحد آن ها در قالب کلان شهرهاست. این رشد فزاینده در اغلب موارد می تواند با آثار و پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- سیاسیِ بسیاری همراه باشد. یکی از رویکردهای بسیار مؤثر برای مقابله با این مسئله، «مدیریت رشد شهری» است. «مدیریت رشد شهری» به عنوان یک راهبرد عملی در طی چند دهه گذشته کوشیده است از طریق برخی رویکردها، سیاست ها و برنامه ها، فرایند رشد کلان شهرها را در مسیری پایدارتر و هوشمندانه تر هدایت کند. ازجمله مدل های بسیار مهم و کاربردی در برآورد کمّیِ وضعیت رشد شهری، مدل «شاخص رشد هوشمندانه»(SGI) است که از تکنیک های گوناگونی، ازجمله تکنیک «چهار دی»(4D)، استفاده می کند. با عطف به پیشینه نظری و تکنیکی در این زمینه، این مقاله، کلان شهر تهران را بر پایه برخی شاخص های رشد هوشمندانه و در چارچوب رویکرد مدیریت رشد شهری، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که مداخله مثبت در وضعیت «تراکم»، «تنوع»، «طراحی» و «دسترسی» در فصل مشترک کاربری زمین- حمل ونقل می تواند اثر معناداری بر مسافت طی شده وسایل نقلیه داشته و درنتیجه سبب کاهش در میزان جابجایی ها و کنترل رشد در منطقه کلان شهری تهران شود.
۳.

شهرشناسی و برنامه ریزی برای شهر با فلسفه ژیل دلوز

نویسنده:

کلید واژه ها: اژانسمان/ اسمبلج ژیل دلوز شهرشناسی برنامه ریزی شهری فلسفه شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۶۴۴
فلسفه ژیل دلوز، فلسفه ای فضامند و معطوف به شیوه های چینش عناصر انسانی و غیر- انسانی در قالب اژانسمان های ناهمگن و چندگانه است. دغدغه اصلیِ این فلسفه، شدن های متعلق به جغرافیاست؛ شدن هایی که بیش از یک سرهم بندی(اسمبلج) ساده هستند و از توان به هستی درآوردنِ فعال عاملیت خاص خودشان برخوردارند که بدان «اژانسمان» گفته می شود. آنچه یک اسمبلج را به یک اژانسمان تبدیل می کند، روابطی است که میان عناصر وجود دارد. از این رو، آنچه در این فلسفه اهمیت دارد روابط میان عناصر و نه سرشت خودِ عناصر است. این مقاله، تلاش می کند توضیح دهد چگونه چنین فلسفه ای می تواند به عنوان چارچوبی تحلیلی و انتقادی به ما در درک شیوه هایی که واقعیت های موجود در شهریت و برنامه ریزی شهری به هستی درآمده و در طی زمان دچار تحول می شوند کمک کند. در این میان، توجه شهرشناسان روی شدن های برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیت های شهری به هستی درمی آیند، و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمندساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهم ترین درس هایی بوده که از فلسفه دلوز آموخته شده است.
۴.

هرمنوتیک شهرک های جدید

نویسنده:

کلید واژه ها: شهرک های جدید هرمنوتیک برنامه ریزی شهری برنامه ریزی منطقه ای تاریخ شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۷۹۴
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
۶.

نگرشی منطقه ای در ارزیابی عملکرد شهر جدید در ایران با تاکید بر تقویت روستاشهرها

کلید واژه ها: ارزش افزوده منطقه روستاشهر شهرجدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۶ تعداد دانلود : ۶۷۲
ارزیابی عملکرد شهرهای جدید در ایران چه از نوع شهرهای جدید بدون برنامه ریزی از قبل (مانند تبدیل نقاط روستایی به شهر) و چه از نوع احداث شهرهای جدید، جهت روشن سازی میزان موفقیت و شکست این گونه شهرها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. نتایج ارزیابی از طریق مقایسه و تحلیل اهداف مشخص شده و میزان دستیابی شهرهای جدید به آن اهداف از طریق رویکردی نظری و قضاوت کارکردی حاکی از عدم موفقیت این گونه شهرها با توجه به اهداف تعیین شده برای آنها بوده است. اگرچه نباید برخی موفقیت ها را نادیده گرفت. به دنبال چنین نتیجه ای کلی و با توجه به تحلیل ماهیت روابط شهر و روستا و همچنین شیوه و کیفیت نظام ارزش افزوده حاکم برروابط شهر و روستا در ایران، « نگرش منطقه ای» به شهرهای جدید می تواند پایه ای جهت افزایش موفقیت این گونه شهرها در نظرگرفته شود که در آن اهداف هر دو نوع شهر جدید با هم گره خورده و قابلیت ها و توان های منطقه ای به عنوان بستر توسعه و موفقیت شهرهای جدید جهت رسیدن به انتظام فضایی و توسعه جغرافیایی می انجامد. به بیان دیگر سیاست های رایج در احداث شهرهای جدید به دلیل فقدان دیدگاه فضایی و منطقه ای همراه با شکست بوده است از این رو در این مطالعه نگرش منطقه ای به عنوان یک روش شناسی کارآمد در تحلیل و ارزیابی عملکرد شهرهای جدید در ایران پیشنهاد می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان