فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
221 - 236
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) به عنوان یک بیماری روحی- جسمی، وابسته به شرایط محیطی بوده و نقش عوامل محیطی در پیشرفت یا جلوگیری ازعلائم بیماری موثراست. با توجه به آمار بالای این بیماری و شرایط خاص بیماران ام اس وکمبود مراکز توانبخشی مخصوص این بیماران، ضرورت توجه به طراحی محیطی مناسب جهت کنترل رفتار و بهبود سلامت روانی آنها اهمیت بسزایی دارد. هدف از این پژوهش، طراحی محیطی متناسب با شرایط روحی وجسمی بیماران ام اس بوده و به دنبال این است که چگونه طراحی فضای اطراف بیماران ام اس با در نظر گرفتن فاکتورهای محیطی و معماری و استفاده بجا و مناسب از این فاکتورها در جهت کاهش علائم (استرس، خستگی، افسردگی، مشکلات حرکتی) تاثیرگذار است. در این پژوهش در مرحله اول با استفاده از روش توصیفی و گردآوری اطلاعات از طریق بررسی مقالات وکتاب های معتبر در زمینه موضوعات مرتبط با پژوهش به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. در ادامه با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 30 نفر از روانپزشکان و روانشناسان شاغل در محل نگهداری و درمانی بیماران ام اس و مراکز توانبخشی و بررسی اطلاعات بدست آمده از طریق آنالیز محتوایی، سعی در شناسایی مشکلات و نیازهای آنها شد و عوامل موثر برکاهش استرس، افسردگی و خستگی و مشکلات حرکتی بیماران شناسایی گردید. سپس با استفاده از راهکارهای صحیح علمی شرایط مناسب در زمینه جسمی و روانی برای بیماران فراهم شد. بنا به نتایج بدست آمده از پژوهش، طراحی فضای باز، بهره مندی از طبیعت و فضای سبز در داخل و خارج مجموعه، دسترسی به نور طبیعی، طراحی فضای مناسب برای پیاده روی، ورزش، دورهمی، مناسب سازی محیط و بهره گیری از امکانات توانبخشی، وجود هندسه منظم در طراحی فضا، جلوگیری از پیچیدگی، استفاده از نور و رنگ مناسب در جهت کاهش استرس، افسردگی، خستگی و مشکلات حرکتی بیماران ام اس موثر است و باید در طراحی به آن ها توجه ویژه نمود.
بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزیینی هنر نگارگری ایران در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه مهم ساختار بصری هنر نگارگری ایران، وجه تزیین گرایی آن است که در مکاتب مختلف، صورت هایی متنوع به خودگرفته و در دوره صفوی با تدوین هفت اصل تزئینی نگارگری توسط احمد موسی، بیانی مدون یافته است. این اصول عبارتند از اسلیمی، ختایی، فرنگی، نیلوفر، ابر، واق، بند رومی(گره چینی). به نظر می رسد درباره کاربرد این اصول، در نگارگری مکتب مشهد، پژوهشی صورت نپذیرفته و از آنجا که نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا، از جمله نسخ باشکوهی است که توسط نگارگران عصر صفوی در مشهد مصور گردیده، این بررسی می تواند اطلاعات بیشتری از ویژگی های نگارگری مکتب مشهد به دست دهد. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اصول هفتگانه تزئینی نگارگری ایران در عصر صفوی، چگونه در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا به کار رفته است؟ هدف پژوهش، بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزئینی نگارگری در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزاست. روش پژوهش توصیفی-تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصول ختایی و نیلوفر، بیشتر از سایرین و اصل اسلیمی بیشتر در کاشی نمای بناها، اصل ابر در نیمی از نگاره ها و اصل واق در اغلب آن ها استفاده شده، درحالی که اصل فرنگی بسیار کم تر و فقط در آثار شیخ محمد و میرزاعلی دیده می شود. اصل گره در نگاره های دارای بنا به سبک معماری رایج دوره صفویه استفاده شده است. درواقع نگارگران نسخه هفت اورنگ کوشیده اند تا به سنت تزئین گرایی نگارگری ایران وفادار باشند که علاوه بر نمایش مهارت آنان، می تواند از ویژگی های کتاب آرایی مکتب مشهد نیز به شمارآید.
بررسی جایگاه گفتمان چپ بر راهبرد سنتی در حوزه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
92 - 102
حوزه های تخصصی:
حوزه های هنری به عنوان مراکز تمرکز فعالیت های هنری در دوره معاصر تبدیل به یکی از نهادهای مهم در انتشار تحولات ایدئولوژیک شدند. در این میان گفتمان چپ در دوره پهلوی تبدیل به یکی از مهمترین گفتمان های حاکم بر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران گردید. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد چگونگی رویکرد گفتمان چپ به حوزه های هنری است. روش تحقیق در پژوهش حاضر براساس هدف پژوهش به روش های بنیادی و کاربردی تقسیم می شود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی می باشد همچنین با توجه به هدف اصلی پژوهش به لحاظ ارتباط بین متغیرها این پژوهش توصیفی با رویکرد تحلیلی به شمار می آید. به عبارت دیگر، این تحقیق وضع موجود را بررسی می کند و به توصیف منظم و نظام دار وضعیت فعلی آن می پردازد و ویژگی ها و صفات آن را مطالعه و در صورت لزوم تأثیر متغیرها برهم را بررسی می نماید. یافته های پژوهش حاکی از این است که بنیان های نظری و ایدئولوژیک در حوزه های هنری و سیاسی تلاش میکرد، بدینوسیله مشروعیت سیاسی خود را تأمین کند. فعالان سیاسی و اعضای دیوان سالار و افراد وابسته به هیأت حاکم و گفتمان چپ دارای ویژگی ها و خصایصی بودند که بخشی از آن محصول نظام سیاسی بود. به عبارت دیگر، در طبقه حاکم عصر پهلوی نوع خاصی از «فرهنگ سیاسی» وجود داشت که می تواند بخشی از رفتارهای حاکمان و سیاست های حکومت در این مقطع تاریخی را تبیین کند. اهداف پژوهش: 1.بررسی جایگاه گفتمان چپ بر راهبرد سنتی در حوزه های هنری. 2.بررسی وضعیت حوزه های هنری در دوره پهلوی. سؤالات پژوهش: 1.گفتمان چپ دردوره پهلوی چه راهبردی نسبت به حوزه های هنری داشت؟ 2.حوزه های هنری در دوره پهلوی چه وضعیتی داشتند؟
معماری هنر و معماری جادویی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عالمی که فردوسی در شاهنامه تصویر کرده است، معماری (به معنای ساختن مکان زندگی انسان) جایگاه مهمی دارد. در این عالم، معماری بر دو نوع است؛ معماریِ برآمده از هنر و معماری برآمده از جادویی. معنای هنر در شاهنامه با معنای امروزی این واژه تفاوت دارد. هنر، خاستگاهی ایزدی دارد و با نیکویی پیوسته است. در برابر آن، جادویی است که بدهنری و بددانشی و اهریمنی است. معماریِ هنر صفت های بهشتی دارد؛ دل آرا و جاودانه است. معماری جادویی صفت های دوزخی دارد و جای ماندن آدمیان و نیکوان نیست. معماریِ هنر بهترین شیوه شاهان فرهمند است و با آن، فرّ و گوهر خود را نشان می دهند و آبادانی و نیکویی می گسترند. برخی از آنان، به پیغام سروش ایزدی، شهرهای جاودانه می سازند که جای جاودانان نجات دهنده جهان است. در گزارش شاهنامه از سرگذشت ایرانیان، معماری و هنر در گذر روزگار سیری فروکاهنده دارند. در آغاز این روزگار، در زمان چهار پیامبر پادشاهِ نخستین، هنر متصل به وحی خداوند است و هنرآموزان هنر را از ایزد و سروش فرامی گیرند و می گسترند و به دیگران می آموزند. اما با فرو افتادن جمشید و فراز آمدن ضحاک، که هنر خوار شد جادویی ارجمند، رفته رفته از حضور و شمار و تأثیر فرهمندان می کاهد. فرهمندان همچنان در میان اند و هنرهای جاودانه می کنند؛ اما پیوند با آسمان در آموختن هنر به قوت و کثرت پیشین نیست. حتی شاهان شهرها و بناهای مقدس را نه به پیام ایزدی، بلکه با تکیه بر مهارت و دانش برترین هنرمندان و دانشمندان جهان می سازند. معماری در شاهنامه، از آسمان و آسمانیان تا زمین و قعر زمین و پیوستگان خاک را در بر می گیرد. معماری در شاهنامه، آشکار و نهان، دیدنی و نادیدنی، خوب و بد، مینوی و اهریمنی است. نیکوان و هنرمندان و فرهمندان، معماریِ جاوْدانه می کنند و بدان و ددمنشان و دیوان، معماریِ جادُوانه.
تحلیل کالبدی تهویه و نور در خانه های حیاط دار سنتی ایران و هانوک های کره جنوبی با نگرش پایداری اقلیمی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
32-44
حوزه های تخصصی:
توجه به اقلیم در معماری و ایجاد راهکارهایی جهت مقابله با شرایط جوی از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. در خانه های سنتی در اقلیم های مختلف تلاش معماران در جهت ایجاد فضاهایی بوده که بتواند از طرفی نیازهای کاربردی انسان را برطرف کرده و از طرفی هم راستا با اقلیم همان منطقه عمل کند تا منجر به آسایش فیزیکی اهالی درون خانه گردد. از این جهت پی بردن به راهکارهایی که مردم مناطق مختلف به کار بردند می تواند در صورت شرایط اقلیمی مشابه به پایداری و کیفیت زیستی هر چه بهتر بنا در نقطه ای دیگر کمک کندو به عنوان نگرشی نوین از بعد مکاشفه در حوزه اقلیمی مورد تحلیل قرار گیرد ؛ بنابراین یافتن نقاط اشتراکی و افتراقی از چالش های پیش رو و ضرورت تحقیق حاضر است. هدف از ارائه این مقاله یافتن اشتراک و تفاوت های به کار گیری معماری پایدار در نحو فضاهای مسکونی در دو کشور ایران و کره جنوبی است و تحقیق انجام شده در پی یافتن پاسخی برای این سؤال است که با توجه به نگرش معماری پایدار توجه به تهویه و نور از بعد کالبدی و ساختاری در معماری سنتی حیاط دار ایران و کره جنوبی در پهنه اقلیمی اقلیم گرم و مرطوب دارای چه وجوه اشتراکی و افتراقی می باشد. روش تحقیق در مقاله پیش رو توصیفی-تحلیلی با مقایسه تطبیقی الگوهای حیاط دار بوده که خانه های سنتی مناطق گرم و مرطوب ایران و کره جنوبی (هانوک) را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده این موضوع است که توجه به تهویه و نور در ساختار کالبدی هر دو کشور با پذیرفتن نقش حیاط محصور، ایجاد روزن های درون بنا و همچنین ایجاد بازشوهای زیاد و ایوان های وسیع از اقدامات انجام شده در معماری موارد بررسی شده می باشد که علاوه بر وجود تفاوت در اقدامات به کار گرفته شده جهت سازگاری با اقلیم، اشتراکاتی نیز وجود دارد که با توجه به تحقیق انجام شده تعداد آن ها بیشتر از تفاوت ها می باشد.
مساجد جامع شهر کرمان؛ شناسایی و تبیین جایگاه شهری و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
49 - 65
حوزه های تخصصی:
مساجد جامع در شهرهای قدیم ایران از اندام های مهم و اثرگذار به حساب می آمدند و همگام با تحولات تاریخی شهر متحول می شدند. بنابراین انتظار بر این است که در شهر کرمان نیز چنین فرایندی روی داده باشد. مسجدجامع مظفری کرمان، بنایی نوبنیاد از سده هشتم هجری قمری است که امروزه به خوبی شناخته شده است. این بنا در حدود شرقی شهر قدیم قرار دارد و از زمان بنیان نمازجمعه در آن برگزار می شد. از وضع مسجدجامع پیش از این سده آگاهی واضحی ارائه نشده است. هدف از این پژوهش، فهم پیشینه و جایگاه مسجدجامع در شهر کرمان در ارتباط با مسائل شهر و معماری در اعصار گوناگون است. با طرح این پرسش که پیشینه نهاد مسجدجامع در شهر کرمان چیست و از چه جایگاهی در شهر برخوردار بوده است؟ از آنجا که این پژوهش به موضوعی از گذشته و روزگاران تاریخی می پردازد و با شرح و تحلیل داده های دست اول تاریخی و جست وجوی شواهد مربوط به آن می توان به پاسخ پرسش و تبیین موضوع دست زد، پژوهش به روش «تفسیری تاریخی» پی گرفته می شود. با اینکه منابع تاریخی در بازگویی رویدادهای پس از اسلام شهر کرمان ساکت نبوده و به ویژه تاریخ نامه های محلی چندی نوشته شده، در باب مسجدجامع شهر به سکوت یا اختصار بسنده کرده اند. نتیجه این پژوهش نشان از وجود دست کم بنیاد چهار بنای مسجدجامع در شهر کرمان از سده نخستین هجری قمری تا میانه سده هشتم هجری قمری است که عبارت اند از: مسجدجامع نخستین، مسجدجامع ملک، مسجدجامع درب نو و مسجدجامع مظفری. این بناها هم زمان در جایگاه مسجدجامع کارکرد نداشتند، بلکه هریک جانشین دیگری می شد. به لحاظ مکان گزینی نیز هریک از مساجد جامع در جای جداگانه ای از شهر برپا شده و بر جای مسجد دیگر ساخته نمی شدند.
بررسی فرایند موقعیتی تولید معنا در فضاهای شهری از منظر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای شهری به عنوان یک بستر فرهنگی، فضایی شامل جنبه های فضایی و ذهنی است و حضور انسان و کنش های وی در آن فضا، در معنابخشی آن بسیار اهمیت دارد. اهمیت تحقیق در مقوله معنا، صرف نظر از اهمیت آن به عنوان مقوله ای کلی در اغلب حوزه های معرفت بشری، از اهمیت معنای فضای شهری به عنوان مهم ترین جنبه های کیفی در مباحث انسان- محیط ناشی می شود. در واکاوی این فرایند، بهره گیری از علوم مرتبط با ساختارهای شناختی و ادراکی فرد برای تبیین فرایند تولید معنا در فضای شهری ضروری به نظر می رسد و امکان مطالعه فرایندهای موقعیتی دخیل در شکل گیری ادراک معنا را فراهم می کند. از طرفی فرایند شناختی-موقعیتی ادراک معنا در فرهنگ اسلامی ذیل نظریه اعتباریات قابل مطالعه بوده و در سطح فلسفی گامی برای بومی سازی و شناخت فرایند شناختی- فرهنگی تولید مفاهیم محیطی به شمار آید. این مطالعه به دنبال تببین جایگاه اعتباریات در معنای موقعیتی فضای شهری است و بدین منظور با مطالعه تطبیقی مفاهیم و فرایند ادراک معنا از منظر نظریه شناخت موقعیتی و نظریه ادراکات اعتباری علامه، از دو حوزه دانش علوم شناختی و فلسفه اسلامی بهره می گیرد. با بررسی عوامل تولید معنای اعتباری در فضای شهری در تطبیق با نظریه شناخت موقعیتی، فرایند موقعیتی تولید معنا در فضای شهری از منظر ادراکات اعتباری ارائه می شود. طبق یافته های پژوهش فرایند موقعیتی تولید معنا طبق نظریه اعتباریات در دو فرایند زمینه ساز و فرایند ارادی قابل تبیین است. فرایند زمینه ساز تولید معنا مبتنی بر حقایق عینی و فرایند ارادی تولید معنا مبتنی بر معانی اعتباری از محیط می باشد.
صاحب منصبان شاخص دینی در نگارگری صفوی (وظایف و عملکردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
268 - 287
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری از بدو پیدایش آمیخته با روایتگری بود و همراه مضامینی مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را ترسیم کرده است. یکی از ادوار درخشان این هنر، دوره حکومت صفویه (907-1136ه.ق) بوده است. در این دوره با حمایت حکومت و دیگر بزرگان جامعه و ایجاد کارگاه های سلطنتی این هنر به اوج شکوفایی رسید. در این میان، با توجه به رویکرد مذهبی حکومت صفوی، مضامین مذهبی و سیاسی تبدیل موضوعات نگارگری گردید. مسئله ای که اینجا می توان مطرح کرد چگونگی انعکاس جایگاه و نقش صاحب منصبان شاخص دوره صفوی در هنر نگارگری این دوره است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این دوره، مناصب دینی نقش مهمی در تحولات فرهنگی و سیاسی از خود به جای گذاشتند و به تبع آن، این امر بر توده های مردمی نیز تأثیر فرهنگی فوق العاده ای داشت. مناصب دینی نقش مهمی در بعد سیاسی و اجتماعی از خود نشان دادند. این تحول در آثار نگارگری برجای مانده از این دوره نیز قابل مشاهده است. اهداف پژوهش: 1.تبیین ماهیت شغل صاحب منصبان مذهبی در دوره صفوی و نقش آن ها در استمرار این حکومت. 2.واکاوی چگونگی وظایف و عملکرد صاحب منصبان دوره صفوی در نگارگری این دوره. سؤالات پژوهش: 1.صاحب منصبان دوره صفوی چه وظایف و کارکردهایی را در این دوره داشتنند؟ 2.جایگاه و نقش صاحب منصبان مذهبی دوره صفوی چه بازتابی در نگارگری این دوره داشته است؟
ارائه مدل مفهومی مکان در همنوایی نمایانگرهای زمان و فضا(نمونه موردی: امام زاده یحیی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
103 - 117
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر در پی ظهور اندیشه های جدید شهرسازی، تفکر ها در ارتباط با ساخت و طراحی شهر ها به ماهیت پیچیده خود رجعت کرده و پارادایم های شهری نیز همواره انسان را به تفکر و تعمق دعوت کرده است. طراحی شهری مبنی بر پارادایم فضا - زمان به علت مفهوم پیچیده و بدون بازگشت زمان؛ به یکی از پارادایم های جدید شهرسازی مبدل شده است. به گونه ای که طراحی، در جهت حفظ و نگهداری زمان برای شهروندان منجر شده و رهایی مکان از قید زمان به یکی از اصول طراحی شهری مبدل شده است. پژوهش حاضر، با رهیافت پدیدار شناسی و با هدف بنیادی و روش آمیخته پژوهی؛ بعد از بیان نمایانگرهای مکان، ارتباط بین دو نمایانگر زمان و فضا (به صورت مستقیم) به مثابه عناصر پایه جهت تفهیم مکان عام و نمایانگر ذهن( به صورت غیر مستقیم) برای معنادهی به فضاها و رویدادها را معرفی نموده است. در ادامه، شاخص های مکانی - زمانی را در امام زاده یحیی تهران به عنوان مکان شهری خاص، با کمک تحلیل عاملی اکتشافی(EFA) در قالب 3 مولفه اصلی(حسی- شخصی، رفتاری- عملکردی و کالبدی- محیطی) اعتباریابی و دسته بندی نموده است. نتایج حاکی ازآن است که، بارقه های حسی، نمایانگر ها و یا میانجی های مکان هستند؛ به نحوی که می توانند ارزش هایی را بر روی آن ها قرار داد. در این زمینه به نظر می رسد لحاظ کردن زمان به عنوان یکی از اصلی ترین نمایانگرهای مکان، قابلیت های جدیدی را در برخورد با مسائل شهری پیش رو قرار خواهد داد.
بررسی روند تغییرات کالبدی مسکن بازسازی شده بعد از سیل 1378 نکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
36 - 49
حوزه های تخصصی:
سیل نکا در بامداد روز ۵ مرداد ۱۳۷۸ در پی بارندگی هایی که از روز پیش در شهر نکا آغاز شده بود، به وقوع پیوست. بارندگی شدید منجر به بالا رفتن سطح رودخانه نکا و در نهایت طغیان رودخانه مذکور که از میانه شهر عبور می کند گردید. در این سانحه حدود 80 نفر از حاشیه نشینان جان خود را از دست دادند. بعد از این واقعه و در دوره بازتوانی بنیاد مسکن استان مازندران، زمینی به مساحت حدود 10300مترمربع معروف به باغ عرب در حومه شهر خریداری نمود و به بازسازی مسکن و انتقال سیل زدگان به این منطقه پرداخت. با توجه به گذشت زمان قابل توجهی از سیل نکا و اتمام بازسازی در منطقه، امکان ارزیابی سیاست ها و برنامه های بازسازی در جابجایی حاشیه نشینان و نمود کالبدی آن وجود دارد. به نظر می رسد در مسئله جابجایی سیل زدگان نکا در سال 1378 به باغ موسوم به «عرب» سیاست دولت سیاست حمایتی بوده است که منجر به ساخت وسازهای غیراصولی و ناقص در منطقه شده است. در این پژوهش بررسی و مقایسه مبتنی بر روش کیفی و برای تجزیه وتحلیل از جدول SWOT کمک گرفته شده است. روند تغییرات مسکن، عوامل مؤثر بر آنها و شناخت از چگونگی برآوردن این نیازها بخشی از اهداف پژوهش است که با تکمیل پرسشنامه از طریق اهالی حاصل می گردد. مصاحبه، انجام مطالعات میدانی، مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با مسئولین روش های دیگر جمع آوری اطلاعات در این پژوهش می باشد. تدوین و گردآوری مبانی نظری حاکم بر پژوهش عمدتاً از طریق مطالعه متون مرتبط و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی و ارتباط با مراکز علمی و تحقیقاتی فعال امکان پذیر می باشد. شواهد نشان می دهد تجمیع حاشیه نشینان در یک منطقه، با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنان پیش از سیل، محله ای فقیرنشین را به وجود آورده است که شاخص های فقر و محرومیت در طول این چند سال تداوم پیدا کرده است. این امر باعث فرسودگی فیزیکی بافت بنا به دلایل عدم رسیدگی، تعمیر، نگهداری و نادیده گرفتن اصول اولیه ساخت وساز گشته است.
Phenomenology of Place: A Framework for the Architectural Interpretation in Visual Arts (Case S tudy: Sohrab Sepehri's Drawings)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
47 - 60
حوزه های تخصصی:
Phenomenology is one of the outs tanding theoretical paradigms in contemporary s tudies in architecture and urban planning. However, the phenomenology of place in artworks, especially painting and drawings (visual arts), through architectural modalities could be a subs tantial attempt and a new subject that needs more s tudies. The purpose of current research is to achieve a method based on which the phenomenon of place in the visual arts could interpret and explained more accurately. For this aim, a qualitative and descriptive method is applied. In this s tudy, based on the theories of Martin Heidegger and Edward Ralph on the one hand and the ideas of Chris tian Norberg-Schultz, on the other hand, a framework for the phenomenological s tudy of the place has been proposed in three s tages of description, analysis, and explanation. Besides, the drawings of Sohrab Sepehri, one of the famous contemporary artis ts of Iran, have been s tudied as an example by applying this framework to show the efficiency of the proposed framework and method. The results of this s tudy show that the interpretation of artworks based on these three s tages consis tent with the s tage of phenomenological reduction and cons titution which is common in phenomenology. Sohrab Sepehri's drawings were well in line with the phenomenological concepts of place and its components and variables introduced in this research. The challenges of applying this framework discussed and enhancing its validity by further s tudies in the works of other artis ts, recommended.
واکاوی مؤلفه های درون گرایی در معماری بومی روستای قلعه نوی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۷۲-۵۷
حوزه های تخصصی:
معماری خانه های روستای قلعه نو در سیستان هم پاسخی درخور به شیب بستر روستا داده و هم با ملاحظه ی اقلیم به فرهنگ پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا درون گرایی به صرف سازگاری با اقلیم است یا برکنار از جبر اقلیمی، عوامل فرهنگی هم در کار است. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضا در معماری بومی جهت نشان دادن مؤلفه های درون گرایی روستای قلعه نو است. این پژوهش ماهیتی بنیادی دارد، در روش کیفی است و رویکرد توصیفی و تفسیری برای تبیین موضوع اتخاذ شده است. گونه شناسی مسکن خانه ها را در 8 تیپ قرار می دهد که وجه مشترک آن ها وجود میانسرا است. پس از معرفی و تحلیل عناصر و اجزاء خانه های روستای قلعه نو، آرایش فضایی خانه ها با بهره گیری از گراف جهت نشان دادن چگونگی چیدمان فضاها و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر واکاوی شده است. با توجه به خطی بودن و توزیع نرمال داده های آماری، بررسی همبستگی با استفاده از ضریب پیرسون انجام شده است. مقدار ضریب به دست آمده در دو مورد نشان از آن دارد که نخست تعداد میانسرا با درون گرایی همبسته است و در مورد دوم میان تعداد فضاها با درون گرایی همبستگی وجود دارد. بررسی های در مورد روستای قلعه نو، ویژگی های عمده ای را درباره معماری بومی آن نشان می دهد که هیچ فضایی پنجره ای گشوده به فضای عمومی بیرون ندارد، کولک و سورک که دیدبند هستند جانشین پنجره به فضای عمومی بیرون شده اند، فضاهایی مانند هشتی و خم به عنوان مفصل درون و بیرون به ایفای نقش پرداخته اند، حیاط یا میانسرا نقش پررنگی دارد و گاه یک خانه پنج میانسرا دارد و اینکه در و پنجره ی اتاق ها به میانسرا گشوده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر اینکه معماری بومی قلعه نو درون گراست، تأثیر وزنی عوامل فرهنگی در درون گرایی بیش از عوامل اقلیمی است. علاوه براین عامل تمایز اصلی معماری بومی قلعه نو از دیگر معماری های واقع بر شیب وجود میانسرا و تعداد آن است.
راهبردهای توسعه اکوتوریسم خلاق (مطالعه موردی: دره کن و سولقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
5 - 12
حوزه های تخصصی:
اکوتوریسم با پیروی از فلسفه توسعه پایدار گردشگری بر ارزش های ذاتی و درونی تأکید دارد. تقاضای گردشگران برای کسب تجربه های جدید مقصد، مفهومی فراتر از گذراندن تعطیلات دارد و انجام فعالیت های خلاقانه در مقاصد اکوتوریستی منجر به خلق تجارب جدیدی از گردشگری طبیعی با عنوان اکوتوریسم خلاق می شود. ازآنجاکه صنعت گردشگری در موج سوم خود (گردشگری خلاق) به سر می برد و همواره با تنوع تقاضای مشتریان، تأثیر تکنولوژی و درخواست های جامعه محلی مواجه است، ارائه راهبردهای مؤثر برای اکوتوریسم خلاق از ضرورت های اجتناب ناپذیر محسوب می شود. هدف اصلی این پژوهش، ارائه راهبردهای توسعه اکوتوریسم خلاق مبتنی بر رویکرد پایداری با رهیافت توسعه پایدار است که این امر با توجه به ظرفیت های بالقوه و بالفعل در دره کن و سولقان تهران انجام گرفته است. این پژوهش ازنظر روش شناسی توصیفی-تحلیلی است که بخش توصیفی-تحلیلی آن مبتنی بر شیوه اسنادی و خبرگان و بخش کمّی آن مبتنی بر استفاده از پرسش نامه در سطح خبرگان است. گردآوری داده ها به روش اسنادی، کتابخانه ای و میدانی از طریق مشاهده و پرسش نامه انجام شده است و جامعه آماری را 30 نفر از خبرگان تشکیل داده اند. در این پژوهش، برای تدوین راهبردهای توسعه اکوتوریسم خلاق با تلفیق مؤلفه های پایداری و شاخص های گردشگری پایدار، گردشگری خلاق، خلاقیت و اکوتوریسم، وضعیت موجود ترسیم و عوامل مؤثر داخلی و خارجی مشخص و درنهایت راهبردها با تکنیک SWOT استخراج شدند و با تکنیک QSPM به ترتیب جذابیت اولویت بندی شدند. نتایج این تحقیق حاکی از این است که «تأکید بر طراحی تورهای ترکیبی طبیعت گردی و آموزشی»، «برگزاری تورهای اکوتوریستی و آموزشی جهت تجربه شیوه زندگی ساکنان بومی به وسیله گردشگران»، «بازنگری بر سیاست های اجرایی و مشارکت با جوانان جهت راه اندازی کسب وکارهای نوین در عرصه گردشگری» و «استفاده از ابزارهای تبلیغاتی مناسب جهت تشویق جوانان به فراگیری صنایع دستی گردشگری» در منطقه کن و سولقان تهران به عنوان راهبردهای جذاب استخراج شده اند.
چگونگی تلفیق هنر و سیاست در سرلوح های کتب چاپ سنگی دوره قاجار؛ بر اساس مطالعه هفتاد سرلوح محفوظ در کتابخانه ملی ایران (1324–1267 قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت سرلوح سازی از نسخه های خطی به کتب چاپ سنگی منتقل شد؛ ولیکن با این تفاوت که با جایگیری نمادهایی مختلف و البته بیشتر سیاسی در آنها، سرلوح ها صرفاً تزئینی نبوده و دارای بیانگری نیز شده بودند. لذا این وجه تمایز اصلی آنها با هم نوعان پیشین خود در نسخ خطی است که بررسی و مطالعه بر روی این سرلوح ها را در مقاله حاضر ضرورت بخشیده است. از این رو هدف از این مطالعه، شناسایی سرلوح های دارای نمادهای سیاسی و دریافت چگونگی ارتباط میان روند به کارگیری این دو نماد با تحولات سیاسی معاصر با آنها است. بنابراین برای تحقق این اهداف، به این سؤالات پاسخ داده شده است؛ تلفیق هنر و سیاست در سرلوح های کتب چاپی از چه طریقی صورت گرفته است؟ و کدام نماد بیشترین کاربرد را داشته است ؟ و علت بروز و ظهور این نماد در سرلوح ها چگونه قابل توضیح است؟ پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوای متون تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. بررسی ها نشان می دهند که تلفیق هنر و سیاست در سرلوح های کتب چاپ سنگی، از طریق به کارگیری نمادهای وابسته به حکومت انجام شده است. از میان نمادهای به کاررفته در سرلوح ها، دو نماد شیر و خورشید و تاج، بیشترین کاربرد را داشته اند و به کارگیری نماد تاج در نسبت با شیر و خورشید در سرلوح ها برتری داشته است. مطالعه نشان می دهد که هر چه بر روی خط زمان پیش تر می آییم و به تاریخ تصویب قانون مشروطه نزدیک می شویم (1324 ق.)، از تعداد نماد شیر و خورشید کاسته و بر تعداد نماد تاج افزوده شده است؛ لذا به کارگیری فراوان نماد تاج در این سرلوح ها را می توان تلاشی دانست در جهت حفظ سلطنت و مشروعیت بخشیدن به حکومت وابسته به آن و صیانت از تختگاهی که هر روز و با اوج گرفتن انقلاب مشروطه، متزلزل تر و غیرقابل اتکا تر می شده است.
Procedural S tudy on the Methods that Analyze the Design Process(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
61 - 70
حوزه های تخصصی:
Empirical s tudies in the field of the design process s tarted in the 60s. Protocol analysis is among the empirical research methods that have been developed simultaneously with the growth of empirical s tudies. Concurrent with the use of protocol analysis for researching in the field of the design process, analysis methods have been presented by some researchers, which can be used with the protocol analysis method in order to analyze the s tructure of the design process. Among these analysis methods, problem behavior graph, decision tree, linkography, and extended linkography could be mentioned. The problem behavior graph is based on problem-solving theories. In the decision tree method, the extracted data from protocol analysis is used for the perception of decision-making processes. Linkography is another method for analyzing the s tructure of the design process. In this method, the design process of a designer is unfolding by drawing a graph, which is called linkograph. This paper considers making a s tudy and comparison of these different analysis methods by the use of sys tematic review. By comparison of diverse analysis methods, two approaches could be recognized, formal and informal ones. In the formal approach, the design is mentioned as a logical research process of solving the design problem. The second approach is informal. In this one, the design process is mentioned as a reflective conversation with the situation. In this approach, which is based on Donald Schon’s theories, the design process is referred as an argumentative process.
A Review of Temporary Landscape Research in China and Other Regions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
33 - 46
حوزه های تخصصی:
This s tudy aims to research the origin and development of temporary landscapes, combining the research progress of temporary landscapes in China and other regions in the world, and propose the development trend of temporary landscapes in the future. As a unique form of open space, the temporary landscape has the characteris tics of "time limit," guidance, flexibility, and functionality. It is a spatial s trategy for the temporary occupation of land in urban cons truction. This article firs t introduces the temporary landscape background, combs the temporary landscape's development and connotation, and puts forward the temporary landscape concept based on summing up previous s tudies. Then, s tarting from three aspects: the type mechanism, design practice, and comprehensive functional benefits of temporary landscapes, this paper focuses on the research progress of the phenomenon of temporary landscapes in China and abroad in recent years. Finally, it makes a comparative analysis of the research, summarizes the differences in the s tudy of temporary landscapes between China and other regions, and proposes prospects for future research trends combined with the international development situation.
تدوین مدل سنجش کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری تهران از دیدگاه گردشگران بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
137 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های مؤثر بر رشد مقاصد گردشگری کیفیت ادراک شده از برند مقصد است که می تواند زمینه جذب گردشگران را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر به تدوین چارچوب جامعی برای سنجش ابعاد کیفیت ادراک شده و رتبه بندی آن ها در مقاصد گردشگری پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل گردشگران خارجی سفرکرده به تهران در تابستان 1398 خورشیدی است که از این جامعه نمونه ای به حجم 265 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه ای محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطابق تحلیل عاملی کیفیت ادراک شده از مقصد گردشگری از شش بعد تشکیل شده است که بر طبق آزمون رتبه بندی فریدمن به ترتیب عبارتند از: کیفیت ادراک شده از روابط انسانی، کیفیت ادراک شده از جاذبه های گردشگری، کیفیت ادراک شده از جاذبه های دیداری گردشگری، کیفیت ادراک شده از مدیریت مقصد گردشگری، کیفیت ادراک شده از تسهیلات فیزیکی و کیفیت ادراک شده از استانداردهای بهداشتی مقصد.
بررسی میزان رضایت از بازسازی پس از جنگ از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در بازماندگان (نمونه موردی: رفیع، استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۳۲-۱۹
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و مستندسازی بازسازی پس از جنگ (به عنوان یکی از پیچیده ترین انواع در فرایندهای بازسازی) به منظور درس آموزی در سوانح احتمالی آتی نقشی حیاتی دارد. با وقوع جنگ 8 ساله تحمیلی، شهر رفیع پس از اشغال با تخریب 100% مواجه شد. فرایند بازسازی این شهر پس از آزادسازی با رویکردی متفاوت نسبت به سایر تجارب (تأکید دست اندرکاران بر ارتقای نقش بازماندگان و توجه به نیازها و خواسته های آنان) آغاز گردید. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت بازسازی شهر رفیع از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در ساکنین، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده رضایتمندی سکونتی با رویکرد تلفیقی کمی و کیفی، با هدف کاربرد تجارب در فعالیت های آتی و به روش توصیفی انجام شده است. سه فرضیه اصلی پژوهش بر تأثیر گرفتن میزان رضایتمندی و حس تعلق در بازسازی پس از جنگ از احیا سنت های اجتماعی و اقتصادی و همچنین درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی، استوار است. نمونه مطالعاتی به روش تصادفی- خوشه ای انتخاب و داده های لازم جهت آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه، مطالعات میدانی، مصاحبه با مطلعین و مسئولین گردآوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون t-test گروه های وابسته استفاده شده است. میانگین به دست آمده برای فرایند بازسازی و ایجاد حس تعلق از طریق احیاء سنت های اجتماعی و اقتصادی مردم (فرضیه یک) 2.43 از 5؛ همچنین ایجاد حس تعلق به محل سکونت از طریق درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی (فرضیه دوم) 3.45 از 5 و میزان مطلوبیت این فرایند برای مردم (فرضیه سه) 2.87 از 5 در مقیاس طیف لیکرت می باشد که نشان دهنده رد فرضیه نخست و سوم و قبول فرضیه دو می باشد. در پایان، با توجه به ویژگی های منحصربه فرد فرایند بازسازی رفیع، مجموعه ای از نکات و پیشنهادات جهت کاربست در تجارب آتی به تفکیک شاخص های اولویت دار پژوهش ارائه شده است.
ابعاد تاب آوری شهری در شرایط بحران به منظور کاهش گسست های فضایی (مطالعه موردی: مناطق 2 و 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
1 - 23
حوزه های تخصصی:
در ادبیات دانشگاهی اخیراً تأکید بر این است که چرا تاب آوری شهری متفاوت از پایداری شهری است. این در حالی است که برنامه های سیاست گذاری شهری از این اصطلاحات تقریباً به جای یکدیگر استفاده می کنند. در این پژوهش با توجه به فرسوده بودن ابنیه، عدم تخلخل و نفوذپذیری کم فضایی، الگوی پراکنش فضایی جمعیت، عوامل مؤثر بر گسست های کالبدی فضایی در سطح منطقه 2 و 12 کلانشهر تهران بررسی می شود. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی موردی و رویکرد کمی انجام گرفته است. با توجه به ماهیت داده ها و عدم امکان کنترل رفتار متغیرهای مؤثر در م سئله نیز از ن وع غیرتجرب ی است. به منظور تحلیل ابعاد تاب آوری، ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل ۲۱ معیار مطالعاتی مستخرج از مبانی نظری، شامل آمار و اطلاعات اسنادی، منابع سرشماری، طرح ها و اسناد فرادست از جمله مطالعات طرح تفصیلی و حوزه و بلوک آماری 1396 کلانشهر تهران پرداخته شد. پس از استخراج و طبقه بندی معیارهای مورد مطالعه اقدام به عملیاتی کردن و استانداردسازی آنها بر اساس روش های خوشه بندی FCM و K-Means شد. بر این مبنا جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel، Arc GIS، Matlab و Eviews استفاده شده است. نتایج این پژوهش ضمن بررسی تفاوت ابعاد کالبدی و فضایی در وضعیت تاب آوری مناطق، مؤید ناپایداری و افزایش گسست های فضایی در سطح محلات مورد مطالعه است. نتایج این پژوهش بیان می دارد که دورنمای کلی تاب آوری مناطق ۲ و ۱۲رضایت بخش نبوده و منطقه ۲ دارای وضعیت متوسطی می باشد. از میان محلات منطقه 2، محلات شهرک غرب، ایوانک، پردیسان شهرک هما، پونک و اسلام آباد با توجه به نوساز بودن، نفوذپذیری مناسب و تراکم فضایی و پراکنش جمعیت نسبتا بهینه با وضعیت تاب آوری متوسط ارزیابی شدند. از میان محلات منطقه ۱۲، محلات بازار، ارگ پامنار، فردوسی و امام زاده یحیی با توجه به فرسوده بودن ابنیه، نفوذپذیری کم فضایی، تمرکز فضایی جمعیت و افزایش گسست کالبدی فضایی خوشه ای با بدترین وضعیت تاب آوری ارزیابی شدند.
مصرف فرهنگی مخاطبان سینمای ایران
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
7 - 23
حوزه های تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله مطالعه مشکلات موجود در سینمای ایران از منظر رابطه با مخاطب است. سینما نیازمند یافتن روش هایی برای جذب مخاطب است که بر تحلیل های درست از وضعیت فعلی مخاطبان، خصوصیات و ویژگی های آنها، علائق و نیازهایشان متکی باشد. در این مقاله ابتدا در بخش پیشینه تحقیق، به دلایل رویگردانی مخاطبان از سینمای ایران پرداخته شده است. پس از آن مبانی نظری در رابطه با مطالعه مصرف فرهنگی مخاطبان، با هدف شناخت بهتر مخاطبان و نیازهای آنها توضیح داده شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل ثانویه، به تحلیل داده های گزارش موج سوم پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی در رابطه با مصرف سینما پرداخته شده است. موضوعاتی چون نسبت مخاطبان سینما به نامخاطبان، رابطه عوامل فردی و اجتماعی مخاطبان با چگونگی مصرف سینما، مقایسه داده های موج اول و دوم پیمایش مصرف فرهنگی با داده های موج سوم، مقایسه نحوه استفاده مخاطبان از رقبای سینما مانند تلویزیون و فیلم و سریال خارجی و دلایل نامخاطبان برای نرفتن به سینما در این مقاله تشریح شده است. نتایج کلی به این ترتیب است که مخاطبان سینما نسبت به نامخاطبان بسیار کمتر هستند، اما اغلب کسانی که به سینما نمی روند، به شیوه های دیگر و با استفاده از ابزارهای دیگری فیلم تماشا می کنند. همچنین مهم ترین دلیل سینما نرفتن این مخاطبان در یک جمله این است که سینمای ایران پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی مخاطبان خود نیست.