مرمت و معماری ایران

مرمت و معماری ایران

مرمت و معماری ایران سال یازدهم پاییز 1400 شماره 27 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تبیین عوامل فیزیکی مؤثر بر شکل گیری دل بستگی به مکان برای تازه واردان؛ مورد پژوهی: فضاهای شهری منتخب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای شهری عوامل فیزیکی دل بستگی به مکان تازه واردان اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۲
دل بستگی به مکان، پیوند عاطفی است که میان شخص و محیط فیزیکی پیرامون او برقرار می شود. با وجود گذشت بیش از چهل سال از مطالعات انجام شده در زمینه دل بستگی، هنوز علت و نحوه شکل گیری این ارتباط و عوامل فیزیکی مؤثر بر آن مشخص نیست. خصوصیات و ویژگی های مکان در دو بعد اجتماعی و فیزیکی، بر شکل گیری این فرآیند تأثیرگذار هستند. خصوصیات اجتماعی، بر تداوم و تقویت ارتباط احساسی میان بومیان با مکان و خصوصیات فیزیکی، بر جذب و پیدایش اولیه فرآیند تعامل میان تازه واردان و مکان، مؤثر هستند. این تحقیق با مرور ادبیات و متون حوزه روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی، جامعه شناسی و مکان با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و بهره گیری از راهبردهای پژوهش چند موردی همگام با شناسایی عوامل فیزیکی پیش بینی کننده، با استفاده از پیمایش و نظرسنجی در قالب سه پرسش نامه مجزا با استناد بر فرآیندی گونه شناسانه، به شناسایی فضاهای عمومی شهری اصفهان با بیشترین تعداد بازدیدکننده تازه وارد به منظور بررسی عوامل فیزیکی مؤثر بر جذب و حضور مجدد تازه واردان پرداخته است. نتایج این نظرسنجی حاکی از آن هستند که تازه واردان به واسطه عوامل فیزیکی با بعد معماری به فضای شهری عمومی جذب شده؛ لیکن عوامل فیزیکی بعد شهری، منجر به حضور مجدد آنها در طول زمان و شکل گیری سطوح اولیه دل بستگی بر اساس مدل ارائه شده می شوند. مدل تبیین یافته بر اساس نتایج این تحقیق، سه سطح پیش دل بستگی، دل بستگی در حال شکل گیری و دل بستگی را در طول زمان و بر اساس حضور مجدد تازه وارد و مدت زمان ارتباط او با مکان معرفی می کند. تازه واردان به واسطه عوامل فیزیکی معماری همچون؛ رنگ، بافت، نمای ساختمان ها، مقیاس و نور شب، به فضاهای شهری اصفهان جذب شده و به واسطه عناصر فیزیکی شهری شامل؛ کف سازی، مبلمان، کاربری های موجود، ابعاد فضا، پاکیزگی و دسترسی، به حضور مجدد در فضا ترغیب می شوند. حضور مجدد تازه وارد در طول زمان، به شکل گیری سطح سوم که ایجاد ارتباط احساسی میان شخص و فضای شهری است، خواهد انجامید.
۲.

مدل علی روابط متغیرهای کالبدی- عملکردی معماری و انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودک انگیزش بازی مدل علی متغیرهای کالبدی - عملکردی عرصه میانی مجتمع مسکونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۰۰
رشد روزافزون جمعیت شهرها از یک سو و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر، موجب ایجاد محیط های مسکونی پرتراکم شده است. زندگی در چنین فضاهایی، اثرات منفی بر سلامت فردی و اجتماعی ساکنان گذاشته است. کودکان به عنوان آسیب پذیرترین گروه جامعه، در مقابل دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بیشتر پژوهش های اخیر، بر ویژگی های زمین های بازی شهری تمرکز دارند؛ در حالی که کمبود زمین بازی در مجتمع مسکونی، لزوم توجه به طراحی عرصه میانی مجتمع مسکونی برای بازی کودکان را تأیید کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال دست یابی به مدل انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع مسکونی با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مبانی نظری پژوهش با رویکردی کیفی و با هدف جستجوی ویژگی های کالبدی- عملکردی و شناختی- رفتاری مؤثر در ایجاد و افزایش انگیزش بازی کودک تدوین شده اند و چگونگی تأثیر هر یک از این ویژگی ها از تبدیل داده های کیفی به کمی حاصل شده است. در این راستا، با به کارگیری روش پیمایشی بر مبنای تکنیک دلفی، پس از ساخت و اعتباریابی ابزار تحقیق، در آغاز، نگرش 20 متخصص و در ادامه 100 نفر از متخصصین مورد پرسش قرار گرفت. در نهایت، شش عامل مؤثر بر انگیزش بازی کودک شامل؛ نظارت پذیری، خوانایی محیط کودک محور، عوامل محرک طبیعی، تعاملات اجتماعی (نسلی- بین نسلی)، سرزندگی محیط و نیز تحریک حواس به روش تحلیل عاملی (نرم افزار SPSS23) استخراج شدند. در ادامه، بر اساس ارتباط متغیرهای مذکور، مدلی فرضی به کمک نرم افزار "ایموس 23" پیشنهاد شد و سپس رابطه و میزان تأثیر عوامل بر یکدیگر به روش تحلیل مسیر به دست آمد و در نهایت، مدل فرضی پیشنهادی اصلاح شد. بر اساس تحلیل مدل به دست آمده، روابط متغیرهای پژوهش تفسیر شد؛ بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مذکور، نشان دهنده رابطه میان ویژگی های شناختی- رفتاری و ویژگی های کالبدی- عملکردی است که می تواند در قابلیت بازی انگیزی عرصه میانی مجتمع های مسکونی مؤثر افتد. در پایان، مدل نهایی رابطه بین متغیرهای کالبدی- عملکردی و متغیرهای شناختی- رفتاری ارائه شد.
۳.

معماری هنر و معماری جادویی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حکمت معماری ایرانی معماری و ادبیات شاهنامه فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۶ تعداد دانلود : ۲۵۳
در عالمی که فردوسی در شاهنامه تصویر کرده است، معماری (به معنای ساختن مکان زندگی انسان) جایگاه مهمی دارد. در این عالم، معماری بر دو نوع است؛ معماریِ برآمده از هنر و معماری برآمده از جادویی. معنای هنر در شاهنامه با معنای امروزی این واژه تفاوت دارد. هنر، خاستگاهی ایزدی دارد و با نیکویی پیوسته است. در برابر آن، جادویی است که بدهنری و بددانشی و اهریمنی است. معماریِ هنر صفت های بهشتی دارد؛ دل آرا و جاودانه است. معماری جادویی صفت های دوزخی دارد و جای ماندن آدمیان و نیکوان نیست. معماریِ هنر بهترین شیوه شاهان فرهمند است و با آن، فرّ و گوهر خود را نشان می دهند و آبادانی و نیکویی می گسترند. برخی از آنان، به پیغام سروش ایزدی، شهرهای جاودانه می سازند که جای جاودانان نجات دهنده جهان است. در گزارش شاهنامه از سرگذشت ایرانیان، معماری و هنر در گذر روزگار سیری فروکاهنده دارند. در آغاز این روزگار، در زمان چهار پیامبر پادشاهِ نخستین، هنر متصل به وحی خداوند است و هنرآموزان هنر را از ایزد و سروش فرامی گیرند و می گسترند و به دیگران می آموزند. اما با فرو افتادن جمشید و فراز آمدن ضحاک، که هنر خوار شد جادویی ارجمند، رفته رفته از حضور و شمار و تأثیر فرهمندان می کاهد. فرهمندان همچنان در میان اند و هنرهای جاودانه می کنند؛ اما پیوند با آسمان در آموختن هنر به قوت و کثرت پیشین نیست. حتی شاهان شهرها و بناهای مقدس را نه به پیام ایزدی، بلکه با تکیه بر مهارت و دانش برترین هنرمندان و دانشمندان جهان می سازند. معماری در شاهنامه، از آسمان و آسمانیان تا زمین و قعر زمین و پیوستگان خاک را در بر می گیرد. معماری در شاهنامه، آشکار و نهان، دیدنی و نادیدنی، خوب و بد، مینوی و اهریمنی است. نیکوان و هنرمندان و فرهمندان، معماریِ جاوْدانه می کنند و بدان و ددمنشان و دیوان، معماریِ جادُوانه.
۴.

تعیین عوامل و متغیرهای افزایش بهره وری در ارزیابی و انتخاب پروژه های مرمتی و استفاده مجدد از بناهای تاریخی به روش تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بناهای تاریخی افزایش بهره وری مرمت استفاده مجدد تحلیل عاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۱۱۳
توجه به موضوعات مرتبط با ارزیابی، تصمیم گیری و انتخاب، امروزه یکی از مسائل مورد مناقشه بوده و در اغلب موارد نه تنها به تمامی عوامل مؤثر در ارزیابی و انتخاب توجه نمی شود، بلکه مجموعه عوامل و متغیرهای در نظر گرفته شده، مورد اتفاق نظر متخصصین و صاحب نظران نیز قرار ندارند. از این جهت، در این تحقیق، به موضوع شناسایی عوامل و متغیرهای مؤثر در افزایش بهره وری در حوزه مرمت و استفاده مجدد از بناهای تاریخی پرداخته شده و پژوهش بر پایه این سؤال شکل گرفته است که به منظور افزایش بهره وری در ارزیابی و انتخاب پروژه های مرمتی و استفاده مجدد از بناهای تاریخی ایران، به چه عواملی باید توجه نمود و درجه اهمیت هر کدام از عوامل چگونه است؟ بر این اساس، هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی عوامل و متغیرهای مؤثر در ارزیابی و انتخاب پروژه های مرمتی و استفاده مجدد از بناهای تاریخی با رویکرد افزایش بهره وری و تعیین درجه اهمیت آنها در نظر گرفته شد. در این پژوهش با بهره گیری از روش انجام تحقیق پیمایشی و از طریق تهیه پرسش نامه، دیدگاه ها و نظریات متخصصین و صاحب نظران در ارتباط با موضوع تحقیق جمع آوری شدند و پس از انجام اعتبارسنجی های لازم با استفاده از روش تحلیل عاملی، این امکان فراهم شد تا متغیرها و عوامل مؤثر در افزایش بهره وری در حوزه مرمت و استفاده مجدد از بناهای تاریخی ایران (با کاربری مسکونی دوره قاجار) استخراج شوند. هر عامل بسته به وسعت و اهمیت خود متشکل از چندین متغیر مستقل دیگر به دست آمد و درجه اهمیت هر کدام مشخص شد. بررسی نتایج استخراج شده از پرسش نامه تحقیق و تجزیه و تحلیل به عمل آمده از آنها، هشت عامل (مفهوم) اصلی را در ارتباط با افزایش بهره وری در بناهای تاریخی به این شرح مشخص ساخت؛ 1. حفاظت از ارزش ها، 2. مدیریت بهر ه برداری، 3. پشتیبانی، 4. تعیین کاربری (احیا)، 5. اصول عمومی حفاظت، 6. مراقبت و نگهداری، 7. سازگارسازی و 8. اجرا (مرمت). در این میان، عامل حفاظت از ارزش ها، بیشترین درجه اهمیت را در بین عوامل شناسایی شده به دست آورد و در نهایت با به دست آمدن ضریب پایایی هر کدام از عوامل، این امکان فراهم شد تا در ارزیابی و انتخاب پروژه های مرمتی و افزایش بهره وری در آنها، مجموع عوامل مورد اتفاق نظر متخصصین به دست آورده شوند.
۵.

مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر معماری کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تناسبات معماری کاروانسرا صفویه قاجاریه نرم افزار های SPSS و R

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۹۷
کاروانسراها از جنبه کارکردی، جایگاه مهمی در تاریخ معماری ایران دارند و عمده تحقیقات، معطوف به ویژگی های عملکردی آنها بوده است. با این حال، این گروه از بناها نیز حاوی خصوصیات زیبایی شناسانه است. سنجش زیبایی در دو بعد حجم کلی ساختمان و تزئینات در کاروانسراها قابل بررسی است. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه پرداخته است. در این مقاله، گردآوری داد ه ها از طریق اسناد کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل آماری و نرم افزار های آماری SPSS و R انجام شده است؛ بدین صورت که برای بررسی فرضیه سنجه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه، ۱۲ نمونه از دوره قاجاریه و ۱۲ نمونه از دوره صفویه به روش نمونه گیری خوشه ای از نقاط مختلف انتخاب شده و پس از اندازه گیری ابعاد هر کدام از نمونه ها، نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف مورد تأیید واقع شد. در ادامه با توجه به نرمال بودن داده ها، از آزمون لون و t با دو نمونه مستقل، برای بررسی نهایی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. پس از انجام آزمون های مذکور، با توجه به اینکه میزان سطح معناداری برای متغیرها و تناسبات مورد بررسی در سطح اطمینان95 %، از ۰۵/ بیشتر بوده، لذا فرضیه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه مورد قبول واقع شده است. یافته ها نشان می دهند که در شکل یابی کاروانسراهای صفوی و قاجار، تداوم و پیوستگی در تناسبات کالبدی دیده می شود.
۶.

تحلیل اثربخشی شیوه ها، رشته ها و شرایط حاکم بر نظام آموزشی بر تغییر کالبدی مدارس تاریخی صفوی و قاجار مبتنی بر الگوی شکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدرسه تاریخی کالبد نظام آموزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۸
این پژوهش با واکاوی مفهوم و رویکردهای آموزشی و ارتباط میان نحوه و سلسله مراتب آموزشی در هر یک از دوره های صفوی و قاجار با کالبد و ساختار شکلی مدارس، نقش هر یک از این عوامل اعم از شیوه ها، رشته ها و شرایط حاکم بر نظام آموزشی در تغییر کالبد مدارس را بررسی می نماید. در واقع هدف از واکاوی، بررسی چگونگی تأثیر تغییرات در نحوه آموزش و اثربخشی آن بر فرم مدارس است. اما برای دست یابی به این امر، نیاز به استفاده از روش های ترکیبی پژوهش به صورت کمی و کیفی است که در فرآیند بررسی کیفی، از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی و در قسمت کمی، از رابطه ریاضی و برنامه نویسی به زبان پایتون و الگوریتم های پردازش تصویر استفاده شده تا دقت و فراوانی در تحلیل اطلاعات رعایت شود. اکنون نتایج به دست آمده در فرآیند تشابه سنجی، ابتدا بر این پایه استوار هستند که برخی از مدارس دوره صفوی، تشابه فراوانی را از نظر شکلی با مدارس قاجار دارند. اما این احتمال هم می رود مدارسی که در دوره قاجار دسته بندی شده، در حقیقت در دوره صفوی بنا شده اند و ثبت آنها در دوره قاجار به صورت قطعی قابل قبول نباشد. همچنین، پلان مدرسه دارالفنون که از نظر آموزشی در آن زمان دارای بیشترین تحول در نظام آموزشی نسبت به مدارس دوره های ماقبل خود است، به همان میزان تحول و تفاوت را در ساختار پلان با دوره های ماقبل خود دارد؛ یعنی تغییر در ساختار مدارس از این دوره به بعد و تفکیک مدارس دینی و علمی نشان می دهد که محتوای آموزشی توانسته در تغییر ساختار شکلی پلان ها تأثیر به سزایی داشته باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴