فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۳۹ مورد.
روانکاوی تحولات نقاشی و معماری در بستر تاریخی جنگ جهانی اول تا جنگ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، موضوع در روند مستمر و پیچیده تاریخ مانند یک فیلم تصور شده و از قالب های جدا و عکس گونة صامت و ایستا بیرون آمده است .اهمیت و دلیل انتخاب این روش پاسخ به نقصانی است که باعث شده اغلب ، آثار هنری نقاش ها و معماران مهم و پرآوازه یا جداگانه بررسی شده و یا تأثیر متقابل آن بر یکدیگر خارج از بستر تاریخی قرار بگیرد و اتفاقات سرنوشت سازی مانند جنگ و انقلاب که زندگی مردم، ارزش ها و سیستم ها را به هم ریخته تا دوباره بسازد، نادیده انگاشته شود .عامل روحی روانی نیز یکی از متغیّرهای این معادله است که در تولید و تحول اثر هنری نقش دارد .این متغیر نیز یا جداگانه بررسی شده و یا در نظر گرفته نمی شود .
این روشی است که بر مبنای آن می خواهیم دلیل دگرگونی ژرف و ظاهراً ناگهانی روحیة طبیعت گرا و رمانتیک کسانی مانند پیِت موندریان ، پیش از جنگ جهانی اول و تحول او به سوی نقاشی های انتزاعی را درک کرده، تأثیر نقاشی های انتزاعی روی معماری مدرن هلندی ها و سبک دِ استیل، به ویژه در معماری گریت ریت ولد 1924 در خانة شرودر، و در غرفة آلمان در نمایشگاه بین المللی بارسلون 1928، اثر میس وان در روهه را بررسی کنیم .
نمونة دیگر چنین تحولی در نتیجه جنگ خانمان سوز اول، لوکوربوزیه است .آثار پس از جنگ وی هیچ مشابهتی با آثار رمانتیک- سنتی پیش از جنگ ندارد .براساس این روش، فرضیات پژوهش را در روند تحقیق مرحله به مرحله، جزء به جزء توصیف و مقایسه کرده و به تحلیل و نتیجه گیری می رسانیم تا بتوانیم دلیل شتاب تغییر و تحولات هنری و معماری معاصر را در بستر بحران های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ُهویتی درک کرده، پیش داوری و قالب های خشک تحلیلی و مجزایی که احکام نظری متداول را دیکته می کند، بشکنیم و دیالکتیک روند شکل گیری پدیده ها را تقویت کنیم .این پژوهش حاصل تحلیل نگارندگان از آثار و مطالعات کتابخانه ای است .
مطالعه نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی
حوزه های تخصصی:
هنر دوران ساسانی به عنوان چکیده ای از هنر تمامی اعصار ایران به شمار می رود. بیشترین مشخصه هنر ساسانی، نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است که تأثیر عمیقی بر هنر ادوار و ملل مختلف تاریخ گذاشت. در دوره صفویه نیز به علت حمایت حاکمان وقت، صنعت نساجی به ویژه قالی بافی از پیشرفت چشمگیری برخوردار بوده است. قالی های سده دهم هجری در زمره باشکوه ترین نمونه های باقیمانده آن دوره است. بیشتر شهرهای صفوی پیشرفت قابل توجهی در پارچه بافی داشته اند. شماری از مستشرقان، بهترین منسوجات را متعلق به کاشان دانسته اند. در تحقیق حاضر، به رمز و ماهیت نمادشناسانه نقوش پرداخته شد. رمز یا نماد، بیانی ادراکی و مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود و این ماهیت در نقوش هر دو دوره کاملاً قابل مشاهده است. در این مقاله، با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تطبیقی، عناصر نقوش منسوجات ساسانی با توجه به کیفیات فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دوره صفوی به عنوان دوران درخشان فرهنگ و هنر ایران و دوره اوج درخشش هنر پارچه بافی ، ردیابی شده است.
در انتها این پژوهش به بررسی علمی و نمادشناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوره پرداخته و با ذکر مقایسه عناصر با یکدیگر، به تاثیر پذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است. نتیجه ای که در این نوشته حاصل شده آن است که بیشتر نقوشی که به عنوان نقوش تزیینی در پارچه های صفوی مورداستفاده قرار گرفته اند همان اشکال ساسانی اند که با کیفیت فرمی و محتوایی متفاوتی به کار رفته اند.
بررسی تطبیقی نقاشی روی سفال سلجوقیان ایران و فاطمیان مصر
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا میان نقاشی روی سفال دوران سلجوقی و فاطمی خطی تطبیقی ترسیم کرده و از این طریق برخی از مهم ترین خصایص هر یک از این هنرها اشاراتی نماید . می دانیم که اسلام سرزمین های وسیعی را به تصرف خود درآورد . ایران در این میان مرکز شرقی هنر اسلامی و مصور مرکز غربی آن شد . شاید گزافه نگفته باشیم که هنر اسلامی بیش از هر تمدن دیگری مرهون تمدن های ایران و مصر است . از سوی دیگر دوران سلجوقی در ایران و دوران فاطمی در مصر را نیز می توان دوران درخشانی در اعصار اسلامی این تمدن ها به حساب آورد ...
نقد فیلم (گاو خونی)
حوزه های تخصصی:
مقامات رنگ در هفت پیکر نظامی و تجلی آن در نمونه ای از آثار نگارگری
حوزه های تخصصی:
عرصه ی هنرهای تجسمی ایران همواره مملو از آثاری بوده که با هنر مصور سازی کتب و متون عرفانی پیوندی نزدیک داشته است . از جمله عرفا و شاعرانی که همواره مورد توجه هنرمندان نگارگر بوده اند، می توان حکیم نظامی گنجوی را نام برد . توجه نمادین نظامی به تمثیلات عددی در عرفان اسلامی در داستان هفت گنبد وی به اوج رسیده و هنرمندان در دوران و مکاتب مختلف نگارگری به مصور سازی این منظومه پرداخته اند . توجه آن ها به بهره گیری از نماد هفت رنگ در هفت گنبد با وجود تغییرات گوناگون با پایبندی به اصول خاص نگارگری سنتی همراه بوده است ...
نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر پیش از آریایی و بعد از آریایی
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
هنر و تمدن هند را با قدمتی 6000 ساله، باید در اساطیر دینی و خدایان آنها جستجو کرد. به این منظور ابتدا به زندگی و تمدن اقوام اولیه ساکن در شبه قاره پرداخته می شود که در مکتب تاریخی با عنوان دراویدی از آنها یاد شده است. آنان خالق تمدن درخشان در دره رود سند و شهرهای بزرگ هاراپا و موهنجودارو بوده اند و با اعتقادات و ادیان طبیعت پرستانه یکی از خاستگاههای مهم و بارز خدایان و کیشهای بعدی هند می باشند.هجوم آریاییها در اواسط هزاره دوم ق.م از سمت شمال غرب به شبه قاره صورت گرفت و بعد از درگیریهایی با اقوام بومی و مهاجمان جدید، در آن سرزمین مستقر و ساکن شده و عصر ودایی به تدریج آغاز می شود که باعث تغییر و دگرگونیهایی در تمدن و هنر آن سرزمین می شود در طی این دوران رزم نامه ها و حماسه سراییهای مکتوبی مانند: رامایانا و مهاباراتا را می آفرینند. نقش برجسته های زیادی در دل کوهها و غارها و معابد از خدایان و رزمهای آنان حک می کنند و در ساختار اجتماعی نیز تحولاتی صورت می گیرد به طوری که سه نظام طبقاتی – اجتماعی برهمنان، کشاتریا و وایشیا پدید می آید که انعکاسی از تثلیث خدایان در عصر ودایی « خدایان آسمانی- خدایان جوی- خدایان زمینی» و همینطور در عصر برهمنی «برهما – ویشنو – شیوا» می باشد.از آنجا که هنر هند باستان چه قبل از آریایی و چه بعد از آریایی به زندگی و نزول خدایان در زمین پرداخته است. لذا برای تجزیه و تحلیل هنر آن نیز باید به ادیان و تفکرات و اعتقادات آن اعصار پرداخته شود. که این موارد با آثار تصویری تطبیق داده شده است. هر چند هنر هند باستان تحت تاثیر هنر بین النهرین، ایران، یونان و روم بوده است ولی دارای ویژگیهای خاص و منحصر به فرد می باشد. از جمله اینکه با وجود کاملاً جسمانی و مادی بودن از تفکری ماورایی در قالب نمادین و اسطوره ایی، آثاری پویا و پرتحرک را آفریده اند.
نگاهی گذرا به احوال و آثار استاد محمد حسین عطارچیان، شکسته نویس معاصر
حوزه های تخصصی:
نقدی بر فرضیه الگوی چهارباغ در شکل گیری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی با تاریخ درخشان خود به عنوان یکی از بهترین الگوهای منظرسازی، محصول تعامل سازنده انسان ایرانی در مواجهه با طبیعت است. چرایی و چگونگی شکل این پدیده، محمل نظرات گوناگونی بوده است. از بین عوامل مختلف شکل گیری باغ ایرانی و هندسه خاص آن، فرضیه الگوی چهارباغ به عنوان یکی از مشهورترین فرضیه ها شناخته شده است. اغلب نقل قول ها حاکی از این تعریف است که چهارباغ به باغی گفته می شود که به وسیله دو محور عمود بر هم به چهار قسمت با استناد به تعابیر و تفاسیر متعدد از عدد چهار - تقسیم می شود؛ محورها در وسط شامل کانال های آب بوده و در محل تقاطع محورها، حوض یا کوشکی تعبیه شده است. این تعریف به عنوان ریشه هندسی باغ ایرانی شناخته شده و دارای بیشترین طرفدار در بین اندیشمندان باغ ایرانی است. الگوی چهارباغ در باغ ایرانی چنان مشهور شده است که بسیاری از نویسندگان و محققان فعلی بدون ریشه یابی واژه و بررسی تاریخی، آن را بدون هیچ تردیدی به عنوان یک اصل پذیرفته و به کهن الگو بیان می کنند. به جرات می توان گفت اغلب نوشته های موجود درباره باغ ایرانی که منبع مطالعات دانشجویان و پژوهشگران است موید نظریه چهارباغ اند؛ به گونه ای که فکر درباره باغ ایرانی بدون فرم چهارباغ معنایی ندارد. مقاله درصدد است با بررسی و نقد آرای مختلف در این باب، این الگو را در باغ ایرانی به چالش کشیده و به دنبال معنای واژه چهارباغ و یافتن پاسخ این پرسش باشد که آیا چهارباغ را می توان به عنوان الگوی هندسی باغ ایرانی شناخت؟فرضیه مقاله این است که واژه چهارباغ، نه دلالت بر چهاربخشی بودن باغ ایرانی دارد و نه می تواند توجیه کننده شکل و هندسه غالب بر باغ های ایرانی باشد. لذا در ابتدا به تعاریف موجود در مورد چهارباغ و ریشه ای شکل گیری این مفهوم پرداخته و در بخش بعد به بررسی تاریخی و تحلیل الگوی هارباغ به نقد نظریات موجود و بهره گیری از روایات و اسناد متضاد به اثبات فرضیه تحقیق می پردازیم.
نظریه های انتقادی: درآمدی بر نشانه شناسی
منبع:
فارابی ۱۳۷۷ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
آموزش روند طراحی معماری
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر خلاصه ای است از تجربیات آموزشی و تحقیقاتی نگارنده که در قالب رساله دکترای معماری در کشور انگلستان نیز مورد مطالعه و تحقیق می باشد. روش آموزش طراحی معماری ، و چگونگی بکارگیری استعدادهای نهفته دانشجویان در سیر از سؤال به جواب، موضوع اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. در روند طراحی ، عوامل عدیده ای در شکل گیری فضای معماری دخالت دارند که ارتباط و تأثیر این عوامل بر یکدیگر از هم تفکیک ناپذیر می باشد. از اینرو، در این روند می باید ارتباط بین مراحل مختلف طراحی حفظ شده و در حل مسائل از دو ویژگی «استدلال» و «ابداع» بصورت همزمان بهره گرفت. در یان مقاله، نگارنده به معرفی الگویی در روند طراحی جهت بکارگیری استعداد دانشجویان با استفاده از خصوصیات دو نیمکره مغز می پردازد. در ضمن ، ساختار اصلی روند طراحی و تمرینهائی که می تواند در اموزش این روند و بکارگیری استعدادهای نهفته دانشجویان به تقویت قوه خلاقیت آنان بیانجامد ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. کلیدواژگان: آموزش طراحی ,استعداد ,تجسم فضایی ,تحلیلهای تصویری ,خلاقیت ,دو نیمکره مغز ,روند طراحی ,طراحی معماری ,مطالعات طراحی
زن در هنرهای تصویری دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در دوره قاجار به سبب مواجهه با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق، نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد.
نقش شیر در فرش ابریشمی حیوان دار موزة متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نقوش متن قالی حاوی اطلاعاتی نمادین هستند. در بین این نقوش، آنهایی که با الهام از طبیعت در فرش طراحی شده اند، معنای اسطوره ای وسیعی می یابند. شیر یکی از نقش هایی است که با اسطوره ها ارتباط دارد و با گذشت زمان، نماد بسیاری از ویژگی های بارز انسانی شده است (آیین مهر، میترائیسم، نماد سلطنت، شجاعت، قدرت و...).
نقش شیر از مهم ترین عناصر صحنه های شکار، گرفت وگیر و طرح های حیوانی بوده؛ در آثار هنری (نظیر نقش برجسته، مجسّمه سازی، فلزکاری، نقاشی و به ویژه فرش بافی) نیز از مهم ترین موضوع ها به شمار می ر فته است. فرش ایران نیز در حیات هنری اش از مفاهیم و معانی اساطیری یا عرفانی- که برای تفسیر و فهمشان به بررسی و تطبیق مفهومی آنها نیازمندیم- غنی بوده است. شناسایی و معرّفی نقش شیرِ به کار رفته در فرش ایران، به ویژه در دوران تعالی آن، یعنی دورة صفویه، می تواند در خلق آثار هنری هر دوره، راهکار روشنی برای هنرمندان باشد.
این مقاله در یکی از درخشان ترین فرش های دورة صفوی (قالیچة ابریشمی موزة متروپولیتن)، نقش شیر و انواع آن را در موقعیت ها و حالت های قرارگیری متفاوت بررسی کرده، با مقایسه و تطبیق، دو نمونة مشابه در فرش های این دوره را معرفی می کند.
پرسش هایی که در این مقاله مطرح می شود، عبارت اند از: در این فرش، چند نوع شیر و در چه حالت ها و موقعیت هایی ترسیم شده است؟ آیا نقوش شیر در هنر دوران قبلی، بر نقوش شیر این دوره تأثیری داشته است؟ آیا مفاهیم و معانی نمادین شیر، در نقوش فرش نیز دلالت دارد؟
فرض بر این است که استفاده از نقش شیر در فرش نیز پیشینه ای تاریخی داشته، در اسطوره ها ریشه دارد. در دوران اسلامی، به نقوش ملهم از دوران قبل از اسلام مفاهیم جدیدی افزوده شده است. این نقوش در دوران صفوی نیز تحت تأثیر سایر هنرها، به ویژه نگارگری، قرار می گیرد. نقش شیر در این فرش، هم به صورت واقع گرایانه و با الهام از طبیعت، هم به صورت تخیلی ترسیم شده است: 1. نقش شیر به صورت منفرد؛ 2. نقش شیر در صحنه های گرفت وگیر.
ویژگیهای اجتماعی نقاشان نوگرای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله نشان دادن ویژگیهای اجتماعی هنرمندان نقاش نوگرای ایران است. پرسش اساسی این است که آیا میتوان الگوی ثابتی به دست آورد که نشان دهنده تأثیر عوامل اجتماعی بر هنرمند شدن افراد باشد یا خیر. برای پاسخ به این پرسش لازم است ویژگیهای اجتماعی هنرمندان، در اینجا نقاشان نوگرای ایران معرفی شوند. این مقاله به لحاظ نظری به حوزه جامعه شناسی هنر مربوط میشود و بر هنرمندان تاکید دارد. چارچوب نظری جانت ولف درخصوص ویژگیهای هنرمندان مورد استفاده قرار گرفته است. روش کار پیمایش و ابزار تحقیق نیز پرسشنامه همراه با مصاحبه است. متناسب با نظریه جانت ولف، تاکید من در اینجا بر ویژگیهای هنرمندان در چند حوزه اصلی است که شامل خانواده، آموزش های هنری، وضعیت طبقاتی هنرمند، حمایت های دولتی، جنسیت هنرمند و ارتباطات دوستانه میشود. فرضیه اصلی مقاله هم این است که عوامل اجتماعی مذکور میتوانند در حرکت فرد به سوی هنرمند شدن نقش داشته باشند. در یک جمع بندی کلی از خصوصیات غالب نقاشان نوگرای ایران میتوان گفت اکثریت آنها در سال 1386 جوان، دارای تحصیلات عالی و متولد تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران بودند که در زمان تحقیق در تهران زندگی میکرده اند و محل زندگی اکثر آنها در تهران در شمال شهر بوده است. نسبت مردان نقاش به زنان نقاش حدود 40 به 60 بوده است که نشان دهنده حائز اکثریت بودن زنان در این عرصه هنری است. اگرچه یافته ها نشان میدهند که عوامل اجتماعی مختلفی در هنرمند شدن افراد دخالت دارند اما میزان و نوع این متغیرها ممکن است از تحقیقی به تحقیق دیگر به تناسب نوع جامعه مورد مطالعه تفاوت داشته باشد.
نقد کتاب: حماسه آفرینی دراماتیک ذهن و زبان: نقد و بررسی نمایشنامه «فتح نامه کلات» اثر «بهرام بیضایی»
حوزه های تخصصی:
بازنگری اهمیت ایوان در خانه های سنتی (با نگاه ویژه به بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بازخوانی ایوان در معماری خانه های سنتی ایران و بررسی نقش آن بعنوان فضایی نیمه باز از نظر فرمی‘ مفهومی و عملکردی می پردازد و همچنین تاثیر گذاری و تاثیر پذیری آن را با فضاهای باز و بسته خانه بررسی می کند در این مقاله ایوان بعنوان فضایی از معماری خانه های سنتی مطرح می شود که دارای غنای فرمی و مفهومی و عملکردی است و وجود آن در خانه در کنار فضای باز به تجربیات فضایی نابی منجر میشود از این رهگذر ابتدا به شناخت ریشه های این فضا به لحاظ معنایی و نماد شناسی پرداخته می شود و همچنین تاریخچه پیدایش ایوان در معماری ایران و بالاخص معماری خانه پرداخته می شود در مرحله بعد اهمیت این فضا بعنوان فضائی نیمه باز تشریح می شود و در پایان چند مورد از ایوان های خانه های سنتی بم بررسی و تحلیل میگردند در نتیجه گیری مقاله با در نظر داشتن چشم انداز هویتی مفهومی و عملکردی ایوان در ایران و بخصوص شهر بم پیشنهاد ها و توصیه هایی معمارانه برای طراحی خانه های بم ارائه می گردد
باغهای دوره ی صفویه: گونه ها و الگوها
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۵ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
معرفی دیدگاه های سوررئالیستی درباره ی عکاسی
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم به عنوان یک جریان مستقل بعد از دادائیسم با بیانیه آندره برتون آغاز گشت در این بیانیه برتون به جای جهان بینی عقلانی حاکم بر فرهنگ غرب، دنیای درونی متفاوتی را مطرح می کند؛ دنیای خیال، غریزه و ناخودآگاه که هنرمندان را به بیان این واقعیت برتر(فراواقعیت یا سورئال) فرا می خواند. دوربین عکاس سورئالیست در پی ثبت تصاویر«شیء یافته شده» که به طور اتفاقی کشف می شوند می رود و با استفاده از تمهیدات عکاسانه مانند کادربندی های ساختگی به خلق عکس های رویایی می پردازد. این گسست از گذشته ی تاریخی عکاسی باعث شده سوزان سونتاگ عکاسی را تنها هنر ذاتاً سوررئال قلمداد کند. از نظر او عکس های دستکاری شده مشابه فتوکلاژ، فتو مونتاژ و .. لزوما تنها عکس های سوررئال نیستند بلکه گاه او عکس های عکاسان خیابانی را بیش از آنها سوررئالیستی به حساب می آورد. در این مقاله تلاش شده دیدگاه های مختلف پیرامون عکاسی در این مکتب یا ایدئولوژی خاص مورد بررسی قرار گرفته و در انتها کلارنس جان لافلین به عنوان عکاس این ژانر معرفی شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که رویکرد سورئالیستی در عکاسی با آنچه در بیانیه های این مکتب آمده تا حدودی متفاوت است و سورئالیسم مورد نظر سونتاگ نیز چیزی جز آن است.