مقالات
حوزه های تخصصی:
بدیعالزمان فروزانفر که در جایگاه یکی از برجستهترین محققان و استادان زبان و ادبیات فارسی به عنوان پژوهشگر بیملال آثار مولانا جلالالدین رومی شناخته شده است، بخشی از مطالعات خود را به نقد ادبی اختصاص داده بود و بیهیچ گزافهای باید او را از پیشگامان نقد ادبی در ادبیات معاصر فارسی به شمار آورد. در میان این آثار، کتاب سخن و سخنوران دارای ارزش و اعتبار خاصی است و با توجه به آن که اثر مذکور نخستین پژوهش مدون دانشگاهی در تحلیل انتقادی شعر کهن فارسی و به اعتباری اولین تاریخ ادبیات تحلیلی و انتقادی در زبان فارسی به شمار میرود، پرداختن به ارزشهای انتقادی آن میتواند بخشی از تاریخ نقد ادبی در ایران را ترسیم کند. این اثر که آمیزهای از پژوهش و ذوق ادبی را در خود جمع دارد، نشان میدهد که چگونه استاد زنده یاد ما در حالی که هنوز بسیاری از آثار شعری و دیوانهای کهن تنها به شکل نسخ خطی قابل استفاده بود و بسیاری از معاصرانش کار نقد را با مباحث خشک لغوی و انشاپردازی در آمیخته بودند، بابی تازه در برابر مشتاقان و محققان ادبیات فارسی گشود و ذهن آنان را به ضرورت تصحیح و چاپ انتقادی این آثار متوجه ساخت. شکل انتخاب شاعران مورد بحث در سخن و سخنوران، به عنوان شاعران صاحب سبک و جریان ساز و گزینش نمونههایی از سرودههای آنان در این اثر، سبب شد تا سخن و سخنوران را نخستین نمونه گزیدهپردازی در ادبیات فارسی نیز به شمار آورند. در نهایت، باید پذیرفت که این اثر ارجمند از نخستین سرمشقهای بررسی انتقادی در شعر کهن فارسی و الگویی برای نسل بعد بوده است.
نقش تاریخ در تفسیر طبری
حوزه های تخصصی:
محمد بن جریرطبری، مورخ و مفسر بزرگ ایرانی در قرن سوم هجری قمری است. طبری در نگارش آثار خود شیوه و روش خاصی را دنبال می کند؛ از جمله آنکه همچون بیشتر مورخان و مفسران، در اخبار مربوط به انبیا و اقوام پیشین و بویژه آنچه در قرآن ذکری از آن رفته است، به روایات منقول از یهود و نصاری؛ « اسرائیلیات» استناد می کند که گاه به ایجاد نقاط ضعفی در آثار او منجر شده است.
از سوی دیگر، طبری برای نخستین بار در تاریخ اسلام و در فضایی که گروهی با تفسیر مخالف بودند و گروهی آن را به شرط نقل از صحابه و احادیث نبوی جایز می دانستند، تفسیر کاملی از قرآن فراهم آورد که بر روایات مبتنی بود.
اما ترجمه هایی که از آثار طبری صورت گرفته، با متن اصلی این آثار تفاوت بسیار دارد که البته ارزش ادبی و فواید لغوی و هنری این آثار قابل انکار نیست.
بازتاب هویت ایرانی در آثار هنری و مواریث فرهنگی
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای فراوان از آثار و تحقیقات خاورشناسان در زمینه های گوناگونِ علمی، فرهنگی، ادبی و هنری در ارتباط با ایران، گویای این واقعیت است که کشور ایران از گذشته های دور تا سده های اخیر همواره مهد فرهنگ و تمدن و یکی از چند تمدن محدود جهان باستان بوده است. به بیان هرتسفلد (Herzfeld): «ایران مرکز تمدن ما قبل تاریخ بوده» و به شهادت باستان شناسان و محققانی که در این منطقه کاوش کرده اند، ایران در دوره های قدیم و پیش از دوره هخامنشیان، آغاز به کار آفرینش هنری و صنعتی کرده است.
در حال حاضر که هویت های ملی خود به خود و ناخواسته در حال تضعیف هستند و همه کشورها به اجبار به سوی سیاست گذاری جهانی سازی قدرتهای بزرگ جهان گام برمی دارند، حفظ هویت بسیار الزامی است.
از آنجا که مهمترین مؤلفه های هویتی ما را بستگی جغرافیایی، نژادی، قومی، فرهنگی و زبانی و دینی، ادبی و هنری تشکیل می دهد، باید هرچه بیشتر در پاسداری از آنها کوشید، بویژه زبان که نقش آن از میان سایر عوامل سازنده هویت ملی بیشتر است، زیرا انتقال فرهنگ هر ملت به وسیله زبان آن ملت صورت می پذیرد. زبان و ادبیات یک جامعه پایه تفکر و آیینه تاریخ آن جامعه است. هنر پویا و مستمر ایرانی در طول تاریخ در ابعاد و زمینه های گوناگون نیز همواره برای ما حیات بخش و غرورآفرین بوده است، بنابراین، باید جلوه های گوناگون آن را نیز به عنوان مؤلفه های هویتی پاسداری کنیم، زیرا هنرمندان گذشته ما هم هیچ گاه میراث ملی خود را فراموش نکردند و با جان و دل درصدد ارتقای آن بودند.
آری، جلوه های هویت هنری ما به حدی زیاد و گسترده است که اگر امروزه قدری به خود آییم و به ریشه های اصیل خود باز گردیم و در جستجوی خویشتن خویش باشیم، مسلما می توانیم در آینده ای نه چندان دور، هویت اصیل و بومی خود را غرورآفرینانه بازیابیم.
شعر صائب :محصول پیوند فرهنگی ایران و هند
حوزه های تخصصی:
صائب تبریزی درخشانترین و نامدارترین شاعر سبک هندی در شعر فارسی است. او در سفر طولانی خود به هندوستان، شناخت و آگاهی عمیقی از فرهنگ آن سرزمین به دست آورد و افزون بر آن، در سراسر عمر پربار خود، در دیوانهای شاعران پارسی گوی ایران و هند، با دقت فراوان تتبع کرد و با تلفیق این دو فرهنگ اصیل، سرمایه بزرگی از معانی و مضامین والای انسانی فراهم ساخت و در اشعار خود از آن بهره بسیار برد. بنابراین، دیوان صائب تبریزی را می توان از یک دیدگاه، عصاره این دو فرهنگ دانست. در این گفتار، این مطالب با شواهد و دلایلی گوناگون بررسی و اثبات می شود.
این خرد خام به میخانه بر (نقدی بر زمینههای خردستیزی در ادب فارسی)
حوزه های تخصصی:
توجه به عقل و تعقل از همان آغاز ظهور اسلام به عنوان یکی از راههای اساسی معرفت و رسیدن به حقیقت در آیات و روایات مطرح شد؛ به طوری که جاهلیت را عین بی عقلی و اسلام را عین عاقلی بیان کرده اند. تاثیر این نوع تفکر را در شعر شاعران سده های نخست ادب فارسی، بویژه فردوسی و ناصر خسرو بخوبی می توان دید؛ تا آنجا که ستایش خرد و عقل یکی از بن مایه های شعر آنان به شمار می رود.
اما به سبب اختلافات مذهبی و ظهور مکاتب کلامی، بویژه پس از ظهور ابوالحسن اشعری در سده سوم و تثبیت اندیشه های او به وسیله مدارس نظامیه در سده پنجم و ترویج این اندیشه ها در آثار کسانی، همچون محمد غزالی، به جای مبارزه با معتزله و فلاسفه، مخالفت با عقل رواج یافت.
تاثیر این نوع اندیشه با ظهور سنایی در ادب فارسی آشکار شد و از آن پس خردستیزی و هیچکاره دانستن عقل یکی از اساسی ترین مضامین شعر شد و عقل بزرگترین رقیب عشق به شمار رفت و این اندیشه سالها حکمرانی کرد؛ به طوری که کوششهای بزرگانی، چون ملاصدرا در حکمت متعالیه یا آثار نویسندگانی، چون صائن الدین علی ترکه نیز نتوانست این نوع اندیشه را بکلی از میان ببرد.
«کاری نیمه تمام از مردی تمام»: «غزلهای سعدی، تصحیح [بدون] توضیح دکتر غلامحسین یوسفی»
حوزه های تخصصی:
سخنشناسان و سخنسنجان زبان فارسی، غزلهای سعدی شیرازی را همواره از شاهکارهای بیهمانند شعر فارسی به شمار آوردهاند. دیوان غزلیات سعدی تاکنون چندین بار تصحیح و منتشر شده است. یکی از این تصحیحات که در سال 1385 (شانزده سال پس از درگذشت شادروان دکتر یوسفی) منتشر شد، کتابی است با نام غزلهای سعدی، تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی. این تصحیح که با همکاری دکتر پرویز اتابکی صورت پذیرفته است، با متن غزلهای سعدی، به تصحیح محمدعلی فروغی تفاوتهای آشکار دارد، اما بسیاری از این تفاوتها در کتاب نشان داده نشده است، در حالی که متن مصحح فروغی، یکی از منابع مورد استفاده در تصحیح یاد شده بوده است. غلامحسین یوسفی پیش از تصحیح غزلهای سعدی، تصحیح بوستان و گلستان را به ترتیب در سالهای 1359 و 1363 منتشر کرده بود، اما از دیدگاه کیفی، اثر اخیر او هرگز همسنگ با دو اثر گذشتهاش نیست. در این مقاله مواردی از تفاوتهای متن غزلهای سعدی در دو تصحیح فروغی و یوسفی مقایسه و بررسی شده است.
صُوَر بیانی مضاعف در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی گونه های مختلف «صُوَر بیانی مضاعف» در شعر فارسی نگارش یافته است و قصد دارد با بررسی نمونه های به دست آمده از این صور بیانی، به تحلیل و دسته بندی آنها بپردازد. روش تحقیق در این گفتار کتابخانه ای بوده، نتایج به دست آمده، به روش توصیفی و تحلیلی طبقه بندی و ارائه شده اند.
صور بیانی مضاعف، گونه هایی بسیار کمیاب از صور خیال هستند که در آن، یک صورت بیانی با یک صورت بیانی دیگر و یا با یک آرایه بدیعی ترکیب شده، تشکیل یک صورت بیانی مضاعف را می دهد. بر این اساس، صور بیانی مضاعف به دو دسته کلی تقسیم می گردد:
الف) ترکیب دو صورت بیانی با یکدیگر؛ که خود دو گونه است: 1. ترکیب یک صورت بیانی با همان صورت بیانی؛ مانند: استعاره در استعاره (که به سه گونه تقسیم می شود: «استعاره در استعاره» در استعاره مصرحه؛ « استعاره در استعاره» در استعاره مکنیه؛ « استعاره در استعاره» به صورت ترکیب استعارهمصرحه با استعارهمکنیه )، تشبیه در تشبیه، کنایه در کنایه، مجاز در مجاز؛ 2. ترکیب یک صورت بیانی با صورت بیانی دیگر؛ مانند: تشبیه بعد از استعاره، استعاره در تشبیه، کنایه در تشبیه و … .
ب) ترکیب یک صورت بیانی با یک آرایه بدیعی؛ مانند: استعاره در ایهام، استخدام در استعاره، ایهام در تشبیه و....
نگارنده در این مقاله، پیش از بررسی این تصاویر مضاعف با شواهدی از شعر فارسی، به تحلیل ارزش زیبایی شناختی این گونه تصاویر بر مبنای نظریات مختلف پرداخته است.
این نوشتار، نگرش و دیدی « از گونه دیگر » است به دنیای صور بیانی، که می تواند دریچه ای برای کاوش های بعدی در این زمینه باشد.
مفهوم آزادی در ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
آزادی نیازی است فطری که یکی از ویژگیهای آشکار و برجسته انسان محسوب می گردد؛ چون او موجودی است که آزاد آفریده شده است؛ آنچنان که در کلام علی (ع ) نیزآمده است : «بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است ». انعکاس این ویژگی مهم انسانی در متون ادب پارسی از دیرباز سابقه دارد و آثار آن را از ابتدای شکل گرفتن ادبیات پارسی دری به شکلهای گوناگون در آثار بازمانده می توان مشاهده کرد.
در این مقاله، نگارنده کوشیده است با بررسی آثار برجسته متون ادب پارسی در عرصه اشعار به جای مانده از قدیم تاکنون این موضوع را پی گیری و تحلیل نماید و به این نتیجه رسیده است که آزادی مشخصاً با سه مفهوم کاملاً متمایز در ادبیات فارسی خودنمایی می کند:
اولین مفهوم همان است که بیشتر در نزد شاعران متقدم، نظیر: ناصرخسرو و مسعودسعد کاربرد داشته است و آن آزادی و رهایی از زندانها و حصارهایی است که انسانهای آزاده به علل گوناگون در آن گرفتار می شوند. در این مقام شاعرانی، مانند: مسعود سعد وخاقانی و در دوره های معاصر گویندگانی، چون : ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی اشعاری زیر عنوان «حبسیه » از خود به یادگار گذاشته اند که در دوران اخیر از آنها با عنوان «ادبیات زندان » یاد شده است .
دومین مفهوم، مفهومی است که در متون عرفانی به عنوان یک مضمون عالی معنوی با آن مواجهیم و آن آزادی از تعلقات و محدودیتهای مادی زندان گونه ای است که روح آدمی را به بند می کشد و او را از رسیدن به مراحل والای تکامل باز می دارد. جسم و تن ، زمان و مکان ، خواهش های نفسانی ، نیکنامی و حب جاه و مال، از جمله این تعلقات است که در قالب داستان ، قصه و تمثیلهای شیرین از آنها سخن به میان آورده اند.
در مرتبه سوم، آزادی مفهومی است که در ادبیات کهن ما سابقه ندارد و درحقیقت، معنایی است امروزی که در دوره های معاصر و از زمان مشروطیت، در اثر آشنایی با فرهنگ غرب در ادبیات ما وارد شد و کسانی، چون میرزاده عشقی ، نسیم شمال (سیداشرف الدین گیلانی )، فرخی یزدی ، ملک الشعرای بهار، دهخدا و امثال آنها در این باب داد سخن داده اند.