ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۱۵۰۱.

تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و هورمونهای مرتبط با آن در دانشجویان دختر غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات مقاومتی لپتین انسولین کورتیزول تیروکسین تری یدوتیرونین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹
هدف: هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات لپتین و برخی هورمون های مرتبط در دانشجویان دختر غیر ورزشکاراست. روش شناسی: در ابتدا 40 دانشجوی غیر ورزشکار( با میانگین و انحراف معیار سنی 2/1±21سال، وزن 6 ± 62 کیلوگرم، طول قد 3 ± 160 سانتیمتر، شاخص توده بدنی5/0± 7/24 کیلوگرم بر متر مربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 7/1 ± 2/42 میلی لیتر بر کیلوگرم در هر دقیقه) داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها بعد از 20 دقیقه گرم کردن به مدت 45 دقیقه برنامه تمرین با وزنه داشتند (روش دلورم-واتکینز). برنامه تمرینی شامل 8 هفته و هر هفته سه جلسه بود. متغیرهای تحقیق در 5 مرتبه (قبل از شروع تمرینات ودر پایان هفته های دوم،چهارم،ششم و هشتم) اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان لپتین و انسولین در دو هفته اول کمی افزایش دارد اما به مرور تا پایان تمرینات کاهش معنادار پیدا می کند (05/0(p < و (79/0=r). هم چنین مشخص گردید میزان کورتیزول،تیروکسین وتری یدوتیرونین افزایش پیدا کرده است اما این تغییرات معنادار نیست (05/0 p>). نتیجه گیری: مشخص گردید شدت و حجم برنامه تمرینی و سطح آمادگی آزمودنی ها می تواند منجر به ایجاد تغییرات معنادار در لپتین و انسولین شود. این تغییرات هورمونی به سمتی حرکت می کند که در نهایت منجر به افزایش انرژی قابل دسترس می شود. این موضوع باعث تقویت این فرضیه است که افزایش انرژی قابل دسترس منجر به کاهش تولید لپتین می گردد .
۱۵۰۲.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی و ظرفیت عملکردی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی مولتیپل اسکلروز ظرفیت عملکردی زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۸
مقدمه و هدف: مولتیپل اسکلروز (MS) یک بیماری مزمن در سیستم اعصاب مرکزی است که مسیرهای حرکتی را متاثر می کند و به ضعف و خستگی عضلانی منجر می شود. هدف از این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی و ظرفیت عملکردی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز بود. روش شناسی: 16 نفر از زنان مراجعه کننده به انجمن MS کردستان در پژوهش حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش در یک برنامه تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، 3 بار در هفته با شدت 70-40 درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. دو روز قبل و بعد از پروتکل تمرینی، قدرت عضلانی و ظرفیت عملکردی ارزیابی گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های t همبسته و مستقل در سطح معناداری05/0p≤ استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که در پس آزمون تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش و گواه در قدرت پرس پا (006/0P=)، پرس سینه (004/0P=)، آزمون 6 دقیقه راه رفتن (011/0P=)، آزمون 10 متر راه رفتن (010/0P=) و آزمون برخاستن و رفتن (006/0P=) وجود داشت؛ در حالیکه، در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایش و گواه در فاکتورهای فوق وجود نداشت (به ترتیب؛ 46/0P=، 73/0P=، 76/0P=، 60/0P= و 96/0P=). بحث و نتیجه گیری: یک دوره تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنی دار قدرت و مسافت راه رفتن می شود؛ بنابراین، سرعت راه رفتن را افزایش می دهد. تمرین قدرتی به خوبی توسط این بیماران تحمل می شود و اثر زیانباری بر روند تشدید این بیماری ندارد.
۱۵۰۳.

تأثیر مصرف مکمل ویتامین E و سندروم بیش تمرینی بر غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران زبده سبک آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندروم بیش تمرینی ویتامین E اینترلوکین-10 کشتی آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۴۲
مقدمه و هدف: اجرای پیوسته فعالیت های بدنی شدید و بالاتر از آستانه لاکتات (1vco2/vo2>) در ورزشکاران سطح المپیک یا زبده منجر به سندرم بیش تمرینی می شود که به دلیل عدم توازن میان فشار تمرین و ریکاوری برای دستگاه پیچیده کاردیومتابولیک می تواند عملکرد ورزشی و کارایی سیستم ایمنی را به مخاطره اندازد. در این مطالعه تأثیر مصرف 700 واحد مکمل ویتامین E هنگام بیش تمرینی بر غلظت اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسمایی کشتی گیران بررسی گردید. روش شناسی: این مطالعه بر روی 27 کشتی گیر انجام شد. سنجش سندروم بیش تمرینی با استفاده از پرسش نامه بیش تمرینی انجام گرفت. به آزمودنی ها به مدت 30 روز مکمل کپسول پرل (ویتامین E) به میزان 700 واحد در دو نوبت صبح (400 واحد: ساعت10صبح) و 300 واحد: هنگام بعدازظهر(ساعت 5 بعدازظهر) داده شد. آزمودنی ها در سه گروه بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه1)، بیش تمرین+دارونما (گروه 2) و بدون بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه3) تفکیک شدند. غلظت پلاسمایی اینترلوکین-10 قبل و پس از اعمال مداخله ها اندازه گیری گردید. یافته ها: کاهش معناداری در غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران درگروه بیش تمرین+ویتامین E و گروه بدون بیش تمرین+ویتامین E ، پس از اعمال مداخله مشاهده شد (05/0>P )، اما این تغییر در بیش تمرین و دارونما مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که پس از اعمال مداخله، میزان کاهش غلظت IL-10 پلاسمایی در کشتی گیران تنها بین گروه بیش تمرین+ویتامین E با گروه بیش تمرین+دارونما بود معنادار بود ( 023/0=P ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش بیولوژیک ویتامین E در سیستم ایمنی و امکان تأثیر آن در سرکوب ادیپوسایتوکاین IL-10 ، مصرف خوراکی 700 واحد از این ویتامین در کاهش دادن غلظت پلاسمایی IL-10 پلاسمایی کشتی گیران در شرایط سندرم بیش تمرینی بارز بوده است.  واژه های کلیدی: سندروم بیش تمرینی، ویتامین E ، اینترلوکین-10، کشتی آزاد. مقدمه و هدف: اجرای پیوسته فعالیت های بدنی شدید و بالاتر از آستانه لاکتات (1vco2/vo2>) در ورزشکاران سطح المپیک یا زبده منجر به سندرم بیش تمرینی می شود که به دلیل عدم توازن میان فشار تمرین و ریکاوری برای دستگاه پیچیده کاردیومتابولیک می تواند عملکرد ورزشی و کارایی سیستم ایمنی را به مخاطره اندازد. در این مطالعه تأثیر مصرف 700 واحد مکمل ویتامین E هنگام بیش تمرینی بر غلظت اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسمایی کشتی گیران بررسی گردید. روش شناسی: این مطالعه بر روی 27 کشتی گیر انجام شد. سنجش سندروم بیش تمرینی با استفاده از پرسش نامه بیش تمرینی انجام گرفت. به آزمودنی ها به مدت 30 روز مکمل کپسول پرل (ویتامین E) به میزان 700 واحد در دو نوبت صبح (400 واحد: ساعت10صبح) و 300 واحد: هنگام بعدازظهر(ساعت 5 بعدازظهر) داده شد. آزمودنی ها در سه گروه بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه1)، بیش تمرین+دارونما (گروه 2) و بدون بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه3) تفکیک شدند. غلظت پلاسمایی اینترلوکین-10 قبل و پس از اعمال مداخله ها اندازه گیری گردید. یافته ها: کاهش معناداری در غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران درگروه بیش تمرین+ویتامین E و گروه بدون بیش تمرین+ویتامین E ، پس از اعمال مداخله مشاهده شد (05/0>P )، اما این تغییر در بیش تمرین و دارونما مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که پس از اعمال مداخله، میزان کاهش غلظت IL-10 پلاسمایی در کشتی گیران تنها بین گروه بیش تمرین+ویتامین E با گروه بیش تمرین+دارونما بود معنادار بود ( 023/0=P ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش بیولوژیک ویتامین E در سیستم ایمنی و امکان تأثیر آن در سرکوب ادیپوسایتوکاین IL-10 ، مصرف خوراکی 700 واحد از این ویتامین در کاهش دادن غلظت پلاسمایی IL-10 پلاسمایی کشتی گیران در شرایط سندرم بیش تمرینی بارز بوده است. 
۱۵۰۴.

بررسی اثرات دو تمرین بلندمدت و کوتاه مدت تناوبی با شدت بالا بر برخی از شاخص های التهابی و ایمنی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی تمرینات HIIT شاخص های التهابی شاخص های ایمنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۳۴
مقدمه و هدف: چاقی و سندروم متابولیک با التهاب خفیف و مزمن همراه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر دو تمرین بلندمدت و کوتاه مدت تناوبی با شدت بالا بر شاخص های التهابی IL-1 β, TNF-α ، SFRP5، CTRP12 و تعداد شاخص های ایمنی لنفوسیت، مونوسیت و نوتروفیل در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن می باشد. مواد و روش ها: در یک طرح پژوهشی نیمه تجربی، 30 نوجوانان پسر چاق (13-18سال، میانگین قد 154.33 سانتی متر، میانگین شاخص توده بدنی 27.05 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی به 3 گروه 10 نفره شامل گروه تمرین تناوبی بلندمدت با شدت بالا (4 وهله 150 ثانیه ای با 240 ثانیه استراحت)، گروه تمرین تناوبی کوتاه مدت با شدت بالا (9 وهله 30 ثانیه ای با 150 ثانیه استراحت) و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته به تمرین پرداختند. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس مکرر (3 گروه × 2 زمان اندازه گیری) و در سطح معنا داری 0.05≥P < span lang="FA"> انجام شد.یافته ها: پس از هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بلندمدت و کوتاه مدت سطوح سرمی TNF-α (P=0.001) و IL-1β (P=0.001) در گروه های تمرینی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. همچنین سطوح سرمی SFRP5 (P=0.041) و CTRP12 (P=0.001) درگروه های تمرینی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. اما افزایش غیرمعنی داری بعد از اجرای تمرینات تناوبی بلندمدت و کوتاه مدت در تعداد لنفوسیت ها (P=0.064)، مونوسیت ها (P=0.450) و نوتروفیل ها (P=0.190) در گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های تحقیق حاضر، انجام هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا به صورت کوتاه مدت و بلندمدت موجب کاهش معنادار سطوح برخی از فاکتورهای پیش التهابی و افزایش معنادار سطوح برخی از فاکتورهای ضدالتهابی می شود، اما اثری بر عملکرد سیستم ایمنی ندارد.
۱۵۰۵.

مقایسه تأثیر 12 هفته تمرینات استقامتی و HIIT بر مقادیر پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت چربی آدیپوسایتوکاین تمرین ورزشی رت واسپین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۵۶
مقدمه و هدف: واسپین از جمله آدیپوسایتوکاین های پپتیدی مترشحه از بافت چربی است که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارد. واسپین (مهارگر پروتئاز سرین مشتق از بافت چربی احشایی) به تازگی به عنوان آدیپوسایتوکاینی جدید با اثرات افزایش حساسیت انسولینی شناسایی شده است. اطلاعات اندکی در مورد اثرات تمرین ورزشی برغلظت واسپین وجود دارد. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات استقامتی و HIIT را بر غلظت پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار مورد مطالعه قرار داده است.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع تجربی تصادفی با طرح مقایسه دو گروه کنترل و تجربی بود. 30 سر رت (با میانگین و انحراف معیار وزنی 20±200 گرم و سن 8 هفته) به طور تصادفی به 3 گروه: "کنترل، گروه تمرینی استقامتی و گروه تمرین HIIT" تقسیم شدند. هر 3 گروه شامل 10سر رت بودند. گروه های تجربی به مدت 12 هفته، تمرینات را بر اساس برنامه تمرینی 3 روز در هفته انجام دادند، در حالی که گروه کنترل تمرین ورزشی را انجام نداد. به دنبال 12 هفته تمرین، سطح واسپین پلاسما اندازه گیری شد. 36 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و 10 ساعت ناشتایی، نمونه های خونی رت های تمام گروه ها پس از بریدن ناحیه صفاق مستقیماً از قلب گرفته شد. از آزمون کروسکال والیس جهت مقایسه میانگین سه گروه تحقیق و آزمون یوی من ویتنی برای مقایسه جفتی میانگین ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده گردید.یافته ها: بعد از 12 هفته تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین، در گروه تمرین استقامتی و گروه تمرین HIIT در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری کاهش یافت (0.001=P). پژوهش حاضر نشان داد، هر دو نوع تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین را به طور معناداری بهبود می بخشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان اظهار نمود که تمرینات استقامتی و HIIT می توانند به عنوان راهکاری جهت کاهش بافت چربی و آدیپوسایتوکاین ها از جمله واسپین وعوامل پیش التهابی دیگر مدنظر قرارگیرند.
۱۵۰۶.

آیا تمرین در آب و مصرف رزیانه بر تغییرات هورمون استرادیول و شاخص FSFI زنان متاهل در دوران تولید مثل تأثیر دارد؟ نتایج حاصل از یک مطالعه مقطعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرادیول ورزش رازیانه عملکرد جنسی زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۶۲
مقدمه و هدف: اختلال عملکرد جنسی در زنان شایع است و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرین در آب و مصرف رازیانه بر ابعاد مختلف عملکرد جنسی و سطح استرادیول در زنان بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 30 زن 40-20 ساله به طور تصادفی به سه گروه اصلی تمرین - دارونما، تمرین - مکمل و کنترل تقسیم شدند. تمرین در آب با شدت متوسط، سه روز در هفته و به مدت 8 هفته انجام شد. شرکت کنندگان در گروه رازیانه دو بار در روز به مدت 8 هفته کپسول خوراکی حاوی 100 میلی گرم رازیانه و زنان گروه دارونما همان کپسول دارونما را که حاوی 100 میلی گرم روغن آفتابگردان بود، دریافت کردند. شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) و نمونه خونی 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین ورزشی جمع آوری شد. استرادیول با استفاده از روش الایزا ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند. یافته ها: نمره کل FSFI  (P < span lang="AR-SA">=0.01) در گروه تمرین- دارونما نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بهبود یافت. علاوه بر این، عملکرد جنسی (0.01=P < span lang="AR-SA">) و سطح استرادیول (0.02=P < span lang="AR-SA">) در گروه تمرین- مکمل نسبت به گروه تمرین - دارونما به طور معنی داری بهبود یافت.بحث و نتیجه گیری: ترکیب تمرین در آب با مصرف رازیانه ممکن است باعث افزایش سطح استرادیول و بهبود عملکرد جنسی در زنان شود.
۱۵۰۷.

تأثیر 8 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های SIRT1، CREB وBDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: SIRT1 CREB BDNF هیپوکمپ تمرین هوازی تناوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۳۰
مقدمه و هدف: ورزش از طریقBDNF اثرات مفید خود را بر مغز القا می کند. با این حال، سازوکارهای سلولی این امر به طور کامل شناخته نشده است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان mRNAژن های SIRT1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار بود. روش شناسی: 12 سر رت 8 هفته ای آزمودنی های این مطالعه را تشکیل می دادند. رت ها به روش تصادفی ساده به 2 گروه تقسیم شدند: گروه ورزش و گروه کنترل. حیوانات گروه ورزشی، تمرین هوازی تناوبی را به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) تجربه نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند و بافت هیپوکمپ استخراج گردید. اندازه گیری بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNFبا استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت. از آزمون t مستقل برای مقایسه گروه ها استفاده شد و معنی داری بین متغیرها در سطح 0.05≥P مورد توجه قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه تمرین ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (0.001≥P ). بحث و نتیجه گیری: به طور کلی، به نظر می رسد که تمرین هوازی تناوبی قادر است از طریق مسیر پیام رسانی SIRT1/CREB/BDNF سطوح BDNFهیپوکمپ را به صورت مثبت تنظیم کند. از این رو، این نوع از تمرین ورزشی می تواند به منظور القاء اثرات مفید ورزش بر سلامت مغز بکار گرفته شود.
۱۵۰۸.

کمی سازی ارتباط بین حجم و شدت دویدن درمانده ساز به روی نوارگردان در مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حجم تمرین شدت تمرین رگرسیون چند جمله ایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۳۸
مقدمه و هدف: ارتباط بین حجم و شدت تمرین به عنوان مولفه های کلیدی تمرین، موضوعی بسیار مهم و موثر برای اکثر مربیان است. لذا هدف از اجرای پژوهش حاضر کمی سازی ارتباط بین حجم تمرین و شدت تمرین مردان جوان فعال در طول دویدن وامانده ساز روی نوارگردان بود. روش شناسی: به همین منظور، تعداد 32 نفر از مردان جوان فعال با دامنه سنی 21 سال به عنوان آزمودنی انتخاب و به صورت جداگانه در چهار جلسه مجزا دویدن با شدت 70، 80، 90 و 100 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را با حداقل 72 ساعت فاصله زمانی انجام دادند ارتباط بین حجم و شدت تمرین با استفاده از رگرسیون غیر خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتباط معکوس بین حجم و شدت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان از تابع درجه 2 غیرخطی تبعیت می کند که در آن حجم تمرین، متغیر وابسته و شدت تمرین به عنوان متغیر مستقل عمل می کند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که ارتباط معکوس بین حجم و شدت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان خطی نیست و بر همین اساس، به منظور برآورد حجم تمرین بر اساس شدت، معادله مربوطه برازش شد که می تواند برای مربیان و پژوهشگران علوم ورزشی مفید واقع شود.
۱۵۰۹.

تأثیر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر پویایی میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاردیومیوپاتی دیابتی پیش آماده سازی ورزش مقاومت MFN-2 OPA-1 Drp-1

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۹
مقدمه و هدف: کاردیومیوپاتی دیابتی به تغییرات قلب در نتیجه اختلال هوموستاز گلوکز اشاره دارد که منجر به اختلال عملکرد بطن می شود و با نقص عملکرد میتوکندریایی همراه است. از آنجایی که فعالیت ورزشی به عنوان محافظت کننده قلب شناخته می شود، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر فرایندهای همجوشی و شکافت میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی نوع 2 بود. روش شناسی: 18 سر رت نر ویستار به روش تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه دیابت (تعداد = 6)، گروه دیابت + ورزش (تعداد = 6) و گروه کنترل (تعداد = 6)؛ گروه ورزش به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته تمرین مقاومتی (حمل وزنه با 40 الی 160 درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. برای القای دیابت نوع 2، رژیم غذایی پرچرب همزمان با شروع برنامه تمرینی اعمال گردید و تا انتهای مطالعه ادامه یافت و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تزریق STZ به صورت داخل صفاقی با دوز 25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن صورت پذیرفت. 7 روز بعد از تزریق STZ کلیه رت ها تشریح شدند و بافت بطن چپ قلب آنها استخراج شد. برای اندازه گیری میزان بیان mRNA ژن های MFN-2، OPA-1 و Drp-1 از روش Real time – PCR استفاده شد. همچنین، تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری 0.05≥ p انجام شد. یافته ها: کاهش میزان بیان ژن  های MFN-2 و OPA-1 و افزایش میزان بیانmRNA  ژن Drp-1 در حیوانات گروه دیابت در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (0.001≥ p ). همچنین، رت های دیابتی تمرین کرده در مقایسه با گروه دیابت میزان بیان ژن های MFN-2 و OPA-1 بالاتر (0.001≥ p ) و میزان بیانmRNA  ژن Drp-1 پایین تری (0.01≥ p ) را نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که 6 هفته پیش آماده سازی تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت پروتئین های درگیر در همجوشی میتوکندریایی و تنظیم منفی شکافت میتوکندریایی افزایش یافته در بافت قلب می تواند خطر ابتلا به کاردیومیوپاتی دیابتی را کاهش دهد.
۱۵۱۰.

تأثیر تمرین استقامتی و مصرف متادون بر سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین 17 در موش های صحرایی وابسته به مورفین در دوره سندروم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینترفرون گاما اینترلوکین 17 سندروم ترک تمرین استقامتی متادون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۳۰
مقدمه هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر8 هفته تمرین استقامتی و مصرف متادون به عنوان جایگزین مورفین بر سطح سرمی سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین17 بود. مواد و روش ها: تعداد24 موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 10± 220گرم به چهار گروه کنترل، ورزیده، مصرف کننده متادون، ورزیده مصرف کننده متادون تقسیم شدند. همه گروه ها به وسیله مورفین سولفات mL/4mg/ 0 در طی21روز معتاد شدند. برای اطمینان از وابستگی به مورفین، به تعدادی از حیوانات نالوکسان (ip ,kg/3mg) تزریق شد. به آب آشامیدنی گروه مصرف کننده متادون و گروه ورزیده مصرف کننده متادون پودر متادون هیدروکلراید اضافه شد. گروه ورزیده و گروه ورزیده مصرف کننده متادون به مدت8 هفته بر روی تردمیل دویدند. مدت زمان و سرعت به صورت تدریجی افزایش یافت. پیش از شروع تمرینات و24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی از همه حیوانات تهیه و از سرم خون به روش الایزا میزان سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین17 اندازه گیری شد. یافته ها: سطح سرمی اینترفرون گاما گروه ورزیده مصرف کننده متادون در مقایسه با گروه مصرف کننده متادون افزایش ( 001/ 0>P) و سطح سرمی اینترلوکین17 کاهش معنیداری را نشان داد ( 0.01>P). همچنین افزایش معنیداری در سطح سرمی اینترفرون گاما ( 0.01>P) و کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین17 ( 0.001>P) در گروه ورزیده نسبت به گروه ورزیده مصرفکننده متادون مشاهده شد. نتیجه گیری: تمرین استقامتی در دوره سندروم ترک باعث افزایش اینترفرون گاما و کاهش اینترلوکین17 در گروههای فعال نسبت به گروههای غیرفعال شده و تاثیر بیشتری بر این سایتوکاینها گذاشت. بنابراین این نوع ورزش می تواند باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی در دوره سندروم ترک گردد.
۱۵۱۱.

تأثیر تمرین هوازی و هایپوکسی بر میزان بیان عوامل آنژیوژنز بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیپوکسی متناوب تمرین هوازی عوامل آنژیوژنزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۷
مقدمه و هدف: علی رغم مشاهدات بالینی فراوان مبنی بر اثرات مفید هیپوکسی متناوب، تا به حال مکانیسم اثر آن بر روی آنژیوژنز بافت قلب بررسی نشده است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و هیپوکسی متناوب بر بیان پروتئین های مرتبط با آنژیوژنز در بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار بود. روش شناسی: تعداد 40 رأس موش صحرایی در محدوده وزنی 20±220 گرم، به طور تصادفی در 4 گروه 10تایی: کنترل سالم، هیپوکسی، تمرین هوازی، تمرین هوازی توام با هیپوکسی تقسیم بندی شدند. شرایط هیپوکسی، متناوب و ایزوباریک و شرایط تمرین هوازی سرعت 26-22 متر در دقیقه با شیب 6 درجه نوارگردان به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته طراحی شد. غلظت پروتئین های آنژیوژنز شامل عامل القاشده هیپوکسی (HIF1-a)، عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و فسفاتیدیل اینوزیتول تری کیناز PI3K/Akt با روش وسترن بلات اندازه گیری شد و از روش آماری آنووا یکراهه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافت ه ها: بیان پروتئین های HIF1-a ، VEGFو PI3K/Akt در هر سه گروه تمرین (01/0p<)، هیپوکسی (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (01/0p<). ولی بیانHIF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (95/0p<) تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (09/0p<)، هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی تفاوت معنی داری نداشت (09/0P<). هم چنین غلظت پروتئینVEGF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (56/0P<)، تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (31/0p<)، تفاوت معنی داری نداشت، ولی بین هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی افزایش بیشتری نشان داد (03/0p<). بالعکس سطح بیان PI3K/Akt در گروه تمرین (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه هیپوکسی بیشتر بود (001/0P<). ولی مقایسه بیان PI3K/Akt بین گروه هیپوکسی و تمرین توام با هیپوکسی تفاوت معنی داری دیده نشد (08/0p<). بحث و نتیجه گیری: احتمال دارد هیپوکسی برای القا آنژیوژنز و تمرین هوازی برای فعالیت مسیر پیام رسانی PI3K/Akt محرک بهتری می باشند.
۱۵۱۲.

اثر تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن، غلظت پلاسمایی و سلولهای خونی در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیبرینوژن سلولهای خونی تمرین مقاومتی چاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن و سلولهای خونی در دختران چاق بود. روش شناسی: تعداد 24 نفر ( میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159 سانتی متر، وزن 23/10± 68/80 کیلوگرم و شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات مقاومتی، به مدت 8 هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 1RM70-60%، انجام دادند و به دنبال آن 10 روز بی تمرینی داشتند. قبل از شروع تمرینات، بعد از پایان دوره تمرین و دوره ی بی تمرینی از افراد دو گروه به منظور اندازه گیری فیبرینوژن و سلولهای خونی دختران چاق، خونگیری انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با تفاوت میانگین های غلظت فیبرینوژن (052/0=p)، تعداد پلاکتها (422/0=p)، گلبولهای سفید (775/0=p)، مقدار هموگلوبین (145/0=p) و اسمولالیته (451/0=p) بین دو گروه نشان داد که تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر این عوامل نداشت، اگرچه تفاوت معنی داری بین میانگین تعداد گلبولهای قرمز (005/0=p) و درصد هماتوکریت (036/0=p) خون دو گروه متعاقب تمرین مشاهده شد. همچنین قدرت عضلانی نیز متعاقب تمرین افزایش معنی داری (001/0=p) را نشان داد. بعد از 10 روز بی تمرینی، تفاوت معنی دار مشاهده شده پس از تمرین در قدرت (227/0=p)، تعداد گلبولهای قرمز(377/0=p) و درصد هماتوکریت (053/0=p) دیگر وجود نداشت . بحث و نتیجه گیری: درحالی که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی و همزمان کاهش تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت می شود، اما تأثیری بر غلظت فیبرینوژن، تعداد پلاکتها وتعداد گلبولهای سفید ندارد. این نتایج بیان می کند، برای اثر بخش بودن تمرین مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن و سایر سلولهای خونی احتمالا تمرین مقاومتی برای مدت زمان طولانی تر و با شدت بیشتر باید انجام شود.
۱۵۱۳.

تاثیر تمرینات پیلاتس در خانه و زیر نور آفتاب بر عملکرد قلبی تنفسی و برخی عوامل آمادگی جسمانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین پیلاتس در خانه تمرین زیر نور آفتاب ویتامین دی ظرفیت عملکردی مولتیپل اسکلروسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۱۵
مقدمه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) یک بیماری ناتوان کننده سیستم عصبی است که سبب ضعف عضلانی و اختلال در عملکرد جسمانی از جمله راه رفتن و تعادل می شود. هدف مطالعه حاضر مقایسه تمرین پیلاتس درخانه و زیر نور آفتاب بر میزان استقامت قلبی تنفسی، قدرت و استقامت عضلانی، تعادل، هماهنگی و ویتامین دی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.مواد و روش ها: از میان زنان مبتلا به ام اس تعداد 44 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه تمرین در خانه، تمرین زیر نور آفتاب و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی 8 هفته تمرین پیلاتس را بین ساعت 8 تا 10 صبح به صورت انفرادی (از طریق DVD) در خانه یا زیر نورآفتاب انجام دادند. استقامت قلبی تنفسی و استقامت عضلانی، قدرت بالاتنه و پایین تنه، تعادل، هماهنگی و سطح ویتامین دی بیماران پیش و پس از تمرینات اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل شدند.یافته ها: هشت هفته تمرین پیلاتس در خانه و زیر نور آفتاب باعث افزایش استقامت قلبی تنفسی و استقامت عضلانی، قدرت بالاتنه و پایین تنه، هماهنگی و سطح ویتامین دی و بهبود تعادل بیماران شد (0.05>P < span lang="FA">). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که تمرین زیر نورآفتاب در مقایسه با تمرین در خانه باعث افزایش بیشتر در قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه، تعادل و ویتامین دی بیماران شد. اما تغییرات در میزان استقامت قلبی تنفسی، استقامت عضلانی و هماهنگی بین دو گروه تمرینی از نظر آماری معنی دار نبود (0.05).بحث و نتیجه گیری: به طور کلی تمرین پیلاتس در خانه و زیر نورآفتاب باعث افزایش ظرفیت عملکردی زنان مبتلا به ام اس شده و جهت اثرگذاری بیشتر، تمرین زیر نورآفتاب به علت کاهش عوارض جسمانی بیماری توصیه می شود.
۱۵۱۴.

تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی پروفایل لیپید التهاب سیستمیک تمرین با انسداد عروق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق مستقل از رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپید و پروتئین واکنشی C زنان جوان غیر ورزشکار بود. روش شناسی: 45 زن جوان غیر ورزشکار (سن 7/3±5/26 سال، قد 8/3±4/167سانتی متر، وزن 1/4±66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 7/0±5/23 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با انسداد عروق و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. دو گروه تجربی به مدت 24 هفته و هر هفته چهار جلسه در برنامه تمرینی خود شرکت کردند. گروه مقاومتی سنتی، تمرینات را با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی؛ و گروه تمرین مقاومتی با انسداد عروق، تمرینات را با شدت 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه تا حد خستگی انجام دادند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم و پروتئین واکنشی C و نیز افزایش معنادار کلسترول و لیپوپروتئین با چگالی بالا در این زنان شد (P<0.05)؛ اما تفاوت بین دو گروه معنادار نبود (P>0.05). بحث و نتیجه گیری: تمرینات مقاومتی با انسداد عروق اگرچه با شدت کمتری انجام می شوند، اما به دلیل ایجاد هیپوکسی و لذا نیازهای متابولیک مشابه، احتمالاً همان تأثیرات تمرینات مقاومتی شدید را بر پروفایل لیپید و التهاب سیستمیک به عنوان عوامل خطرزای قلبی ایجاد می کنند. 
۱۵۱۵.

تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های ساختاری و عملکردی قلب اکوکاردیوگرافی سه گانه کاران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه و اهداف: به عنوان یک اصل پذیرفته شده، ورزش های استقامتی عمدتاً باعث سازگاری های قلبی و همودینامیکی می شوند. با این حال، مطالعات نسبتاً کمی درباره ی اثرات ورزش سه گانه روی سازگارهای ریخت شناسی و فیزیولوژیکی قلب انجام شده است. از اینرو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار در مقایسه با افراد غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: بدین منظور 10 مرد سه گانه کار نخبه (میانگین سنی 49/1±7/18 سال، شاخص توده ی بدن 94/0±11/21 کیلوگرم/متر مربع) و10 مرد غیرورزشکار سالم (میانگین سنی 08/1±5/19 سال، شاخص توده ی بدن 14/2±22 کیلوگرم/متر مربع) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ابعاد و عملکرد قلب با استفاده از دستگاه های اکوکادیوگرافی دو بعدی و داپلر M-mode مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر نسبی شاخص های قلبی با استفاده از رویه ی سطح بدن اصلاح شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد به کمک آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر حاکی است شاخص های ساختاری قلب (توده و ابعاد پایان دیاستولی بطن چپ و ضخامت دیواره ی خلفی حین سیستول و دیاستول) و حجم ضربه ای سه گانه کاران به طور معنی دار بزرگتر از گروه کنترل است(05/0P<)؛ اما شاخص های عملکردی ضربان و حاصل ضرب مضاعف ضربان- فشار قلب این ورزشکاران در حین استراحت به طور معنی داری کمتر از گروه غیرورزشکار است(05/0P<). با این حال، هیچ گونه اختلاف معنی داری بین برون ده، کسر تخلیه، زمان کوتاه شدگی و فشار خون سیستولی قلب سه گانه کاران و گروه کنترل در حالت استراحت مشاهده نشد(05/0P<). نتیجه گیری: از اینرو، می توان نتیجه گیری کرد که فشار همودینامیکی ناشی از انجام ورزش سه گانه باعث هایپرتروفی قلب می شود. با این حال، برخلاف هایپرتروفی پاتولوژیک، ترکیب حجیم شدگی درون گرا و برون گرای قلب سه گانه کاران همراه با کاهش ضربان و حاصل ضرب ضربان- فشار در حد کاملاً طبیعی و بهتر از افراد غیرورزشکاراست.
۱۵۱۶.

بررسی تأثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل بی کربنات سدیم عملکرد بی هوازی تداومی تناوبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۷
مقدمه و هدف: هدف اصلی هر ورزشکار رسیدن به حداکثر عملکرد ورزشی است. آنان برای کسب برتری به داروها و مکمل های نیروزا روی می آورند. این تحقیق با هدف تاثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر عملکرد بی هوازی تداومی و تناوبی دختران فعال انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی، کاربردی و  یک سو کور با طرح متقاطع بود. در این مطالعه 12 نفر از دختران فعال شهر اهواز، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها طی مدت دو هفته آزمون تداومی(اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) و آزمون تناوبی (اول هفته اجرای تست با مصرف مکمل و بعد از 3 روز تست مجدد با دارونما) را اجرا کردند. 60 تا 90 دقیقه قبل از آزمون ها گروه مکمل، بی کربنات سدیم (0.3 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و گروه دارونما، کلرید سدیم (0.045 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را مصرف کردند. میزان لاکتات خون 5 دقیقه بعد از فعالیت بی هوازی تداومی و تناوبی اندازه گیری شد. همچنین دو متغیر زمان واماندگی در آزمون تداومی و مسافت پیموده شده در آزمون تناوبی محاسبه شد. جهت بررسی داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، پس از مصرف مکمل بیکربنات سدیم کاهش معناداری در شاخص های لاکتات خون پس از هر دو فعالیت بی هوازی تناوبی و تداومی مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">)؛ همچنین افزایش معناداری در مسافت پیموده شده فعالیت تناوبی گروه مکمل نسبت به گروه دارونما مشاهده شد (0.05≥P < span lang="FA">). اما در شاخص زمان واماندگی فعالیت تداومی تفاوت معناداری بین دارونما و مکمل مشاهده نشد (0.05 ). بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است مصرف مکمل بی کربنات سدیم با دوز 0.3 گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن سبب بهبود عملکرد بی هوازی از نوع تناوبی در دختران فعال می شود.
۱۵۱۷.

تعامل تمرین تناوبی و پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تمرینات تناوبی پروتئین وی متابولیسم تستوسترون کورتیزول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
اگرچه مکانیسم اثر پروتئین ها یا مکمل های پروتئینی نظیر پروتئین وی بر فرایند سنتز پروتئین عضلانی در خلال یا متعاقب تمرینات ورزشی مشابه است، اما سوال اینجاست که آیا مکمل سازی پروتئین وی به عنوان یک مکمل پروتئینی مهم در روزهای پس از فعالیت مقاومتی شدید توسط افراد غیر ورزشکار قادر به تغییر یا بهبود نسبت تستوسترون بر کورتیزول است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تعامل هشت هفته تمرین تناوبی توام با مصرف پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جوان غیر ورزشکار انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی، 48 مرد جوان غیر ورزشکار به شیوه تصادفی در چهار گروه 12 نفری کنترل، پروتئین وی، تمرین تناوبی و ترکیبی قرار گرفتند. پس از اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریکی، از آزمودنی ها، بعد از 10 تا 12 ساعت ناشتایی و 15 دقیقه استراحت، مقدار 5 سی سی خون از ورید بازویی چپ جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول گرفته شد. مداخله های مذکور برای مدت 8 هفته روی گروه های مورد مطالعه انجام گرفت. آنالیز داده ها توسط آزمون آنکوا آشکار نمود که در مقایسه با گروه کنترل، تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی به افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل منجر شد. اجرای تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی با اثرات آنابولیکی بیشتری نسبت به اثر هر یک از آنها به تنهایی در مردان جون غیر ورزشکار همراه است. با این وجود، درک بیشتر مکانیسم های عهده دار اثر انابولیکی تمرینات تناوبی و پروتئین وی نیازمند مطالعات بیشتر است.
۱۵۱۸.

تأثیر تمرین مقاومتی حاد بر سطوح پلاسمایی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز در موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی BDNF عضله تند انقباض عضله کند انقباض موش صحرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
هدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد.BDNF مشتق از عضله در سازگاری عضله اسکلتی به تمرین مشارکت می کند؛ اما، اثرات مداخلات تمرین بر آن هنوز به خوبی درک نشده است. بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر محتوای فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. مواد و روش ها: 25 سر موش صحرائی ماده ویستار بطور تصادفی به دو گروه گواه و تمرین مقاومتی تقسیم شدند که بالا رفتن از نردبان همراه با حمل وزنه به عنوان تمرین مقاومتی در نظرگرفته شد. جلسه تمرین شامل سه نوبت با پنج تکرار بود. حیوانات، در گروه تمرین مقاومتی صفر، 24، 48 و 72 ساعت بعد از جلسه تمرین بیهوش و خونگیری انجام شد. برای سنجش محتوای BDNF از کیت الایزا و برای تحلیل داده ها از روش ANOVA و نرم افزار SPSS 18 استفاده و سطح معناداری  P≤0/05در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات سطوح BDNF پلاسما به دنبال یک جلسه تمرین مقاومتی در نقاط زمانی بلافاصله، 24 و 72 ساعت بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 0/001=p ، 0/0009=p و 0/027=p). . نتیجه گیری: تمرین مقاومتی BDNF پلاسما را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، تمرین مقاومتی را احتمالا می توان مدلی مناسب برای بررسی رفتار مولکولی این نوروتروفین بکار گرفت.
۱۵۱۹.

تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی شنا هیپوکمپ VEGF-A FGF-2 شاخص لی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
مقدمه و هدف: افزایش پروتئین های مرتبط با خون رسانی در بافت هیپوکمپ متعاقب تمرین ورزشی شنا احتمالاّ می تواند از بروز بیماری های مغزی مانند آلزایمر جلوگیری کند. هدف تحقیق حاضر تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ورزشی شنا بر سطوح VEGF-A و FGF-2 بافت هیپوکمپ و شاخص لی در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بود.مواد و روش ها: تعداد 16 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر به طور تصادفی در 2 گروه هشت سری (تمرین شنا و کنترل) تقسیم شدند. گروه تمرین ورزشی شنا هشت هفته، هر هفته 5 روز متوالی برای 60 دقیقه در آب با دمای 2±32 درجه سانتی گراد تمرین کردند. برای اندازه گیری سطوح VEGF-A و FGF-2 از روش الایزا، برای اندازه گیری شاخص لی از اندازه گیری قد و وزن و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های تی مستقل، یومن ویتنی و ویلکاکسون در سطح 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین شنا با افزایش معنادار VEGF-A (P =0.002) و FGF-2 (P =0.0001) هیپوکمپ نسبت به گروه کنترل همراه بود. به علاوه هشت هفته تمرین شنا باعث کاهش معنادار شاخص لی و بهبود توده بدنی در موش های بزرگ آزمایشگاهی گردید (0.012=P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین شنا، باعث افزایش عوامل موثر در رگ زایی در بافت هیپوکمپ و بهبود توده بدنی موش  های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار می  شود.
۱۵۲۰.

مقایسه برخی شاخص های ریوی مصدومین شیمیایی با افراد سالم در وضعیت-های مختلف بدنی: تجویز تمرینات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوج جریان بازدمی تهویه دقیقه ای تواتر تنفسی وضعیت های مختلف بدنی COPD

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱
هدف: از تحقیق حاضر، مطالعه شاخص های ریوی در وضعیت های مختلف بدنی (ایستاده، نشسته روی صندلی، طاقباز و دراز کشیده به پهلو) در مصدومین شیمیایی و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش شناسی: 15 فرد سالم (سن 5±4/39 سال، قد 1/6±7/170 سانتی متر، وزن 2/4±6/71 کیلوگرم) و 10 جانباز شیمیایی (سن 5±7/42 سال، قد 4/5±8/174 سانتی متر و وزن 6±8/80 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. پارامترهای تنفسی شامل اوج جریان بازدمی (PEF)، تهویه دقیقه ای (VE) و تواتر تنفسی (fb) در وضعیت های مختلف بدنی به وسیله دستگاه اسپیرومتر مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین و کمترین مقدار اوج جریان بازدمی و تهویه دقیقه ای در هر دو گروه، به ترتیب در وضعیت ایستاده و دراز کشیده بدست آمد که براساس آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تفاوت معنی داری با دیگر وضعیت ها داشتند (05/0 ≥p)، اما تفاوت معنی داری در تواتر تنفسی بین وضعیت های مختلف بدنی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، کارایی دستگاه تنفسی در جانبازان شیمیایی نسبت به افراد سالم پائین تر است، پیشنهاد می شود که این افراد در هنگام بروز مشکلات تنفسی و همچنین در هنگام انجام فعالیت های ورزشی در وضعیت ایستاده باشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان