محسن ثالثی

محسن ثالثی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه شیراز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

تاثیر دارچین بر پاسخ های ایمنی به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز در پسران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی وامانده ساز دارچین لنفوسیت نوتروفیل مونوسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 685 تعداد دانلود : 818
عوامل مختلف محیطی وژنتیکی مانند التهاب ناشی از فعالیت ورزشی شدید بر پاسخ سیستم ایمنی ورزشکاران تاثیر می گذارد. یکی از راه های جلوگیری از فرایند التهاب و کمک به سیستم ایمنی مصرف داروهای ضد التهابی مانند دارچین است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف یک هفته ای مکمل دارچین بر پاسخ های ایمنی پسران فعال به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود.تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی به روش یک سو کور بود. جامعه آماری تحقیق، پسران ورزشکار دانشگاه شیراز بودند، 12 آزمودنی سالم (سن: 93/1 ± 22 سال، قد: 56/6 ± 56/172 سانتیمتر، وزن: 54/11 ±56/66 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه و روش متقاطع در این تحقیق شرکت کردند که 2 نفر به علت آسیب دیدگی از ادامه تحقیق انصراف دادند. شرکت کنندگان آزمون وامانده ساز بروس در دو وضعیت مصرف مکمل و دارونما را اجرا کردند. پانصد میلی گرم مکمل دارچین یا مشابه آن دارونما در روز به مدت یک هفته قبل از جلسات آزمون توسط شرکت کنندگان مصرف شد. نمونه های خونی قبل و 15 دقیقه بعد از آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و سطح معناداری 0/05>pدر نظر گرفته شد.مصرف مکمل دارچین تاثیر معنا داری بر تعداد مونوسیت ها قبل و بعد از فعالیت ورزشی نداشت، اما مکمل دارچین تغییرات پاسخ سیستم ایمنی ناشی از فعالیت ورزشی وامانده ساز شامل( کاهش )نوتروفیل ها ، (کاهش) نسبت نوتروفیل هابه لنفوسیت ها ( افزایش) لنفوسیت ها را کمتر کرد(مقادیر p بترتیب 015/0، 012/0 و 02/0) می شود.
۲.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل دهی کوآنزیم Q10 بر بعضی عوامل بیوژنز میتوکندریایی در موش های صحرایی نر جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 799 تعداد دانلود : 732
زمینه و هدف: پروتئین تنظیم کننده بیوژنز میتوکندریایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم گاما-1 آلفا (PGC-1α) به عنوان عامل اصلی مسیر سیگنالینگ در کنترل متابولیسم میتوکندری عمل می کند. در عین حال، یک عامل رونویسی به نام عامل 2 وابسته به اریتروئید عامل هسته ای-2 (Nrf2) نیز شناخته شده که با فعال سازی PGC-1α رابطه دارد و تا حدودی مشخص شده است که مسیر یکی از این دو عامل رونویسی، می تواند بر دیگری تأثیر بگذارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل دهی کوآنزیم Q10 بر مقادیر Nrf2، PGC-1α در رت های نر نژاد اسپراگوداولی بود. روش تحقیق: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت به صورت تصادفی به شش گروه مساوی شامل گروه تمرین مقاومتی، دو گروه تمرین مقاومتی و مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، دو گروه  مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، و کنترل تقسیم شدند. مکمل به رت ها در گروه های تمرین - مکمل و مکمل، گاواژ شد. تمرین مقاومتی شامل سه نوبت با پنج تکرار بود که سه روز در هفته و به مدت هشت هفته اجرا گردید. از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و توکی در سطح معنی داری 05/0>p برای استخراج نتایج استفاده شد. یافته ها: بیان Nrf2 و PGC-1α به طور معنی داری در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی + مکمل (دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) افزایش یافت (0001>p)، در حالی که در گروه تمرین مقاومتی + مکمل با دوز 300 میلی گرم/کیلوگرم (07/0>p)  و دو گروه دریافت کننده مکمل (09/0>p) تغییر معنی داری نکرد. نتیجه گیری: با توجه به اثر افزایشی ترکیب تمرینات مقاومتی همراه با مکمل دهی Q10 (با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) در بهبود Nrf2 و PGC-1α؛ می توان این شیوه را در بیوژنز میتوکندریایی موثر دانست.
۳.

تاثیر مداخله آموزشی تغذیه بر کالری دریافتی، میزان درشت مغذی ها، سطوح استراحتی و میزان دریافتی آهن و ویتامین D در فوتبالیست های نوجوان رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغذیه ورزشی بازیکنان فوتبال ویتامین D مداخله آموزشی تغذیه آهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 714 تعداد دانلود : 511
هدف: در کنار کالری دریافتی روزانه، ویتامین D و آهن به عنوان مواد ریز مغذی از بیشترین اهمیت در رژیم غذایی ورزشکاران، به خصوص در سنین رشد و نوجوانی برخوردار هستند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، تاثیر مداخله آموزشی تغذیه بر کالری کل دریافتی، سطوح استراحتی و میزان دریافتی آهن و ویتامین D در فوتبالیست های نوجوان رقابتی می باشد. روش کار:آزمودنی های این مطالعه را 63 فوتبالیست نوجوان رقابتی در سطح لیگ برتر کشور تشکیل داده اند. به منظور دستیابی به کالری کل دریافتی و میزان دریافتی ریزمغذی ها،یادآمد سه روزه از آزمودنی ها گرفته شد،سپس خونگیری به منظور دستیابی به مقادیر استراحتی ویتامین D و آهن انجام گرفت.گروه مداخله آموزشی تغذیه(41 نفر)و گروه کنترل(22 نفر)آزمودنی های پژوهش را تشکیل می دادند.گروه تجربی به مدت 4 هفته (8 جلسه 30 دقیقه ای آموزش تغذیه کاربردی و به دنبال آن 10 هفته مشاوره حضوری)با حضور در پایگاه اینترنتی و به صورت برخط آموزش دیدند.برای بررسی تغییرات درون و بین گروهی از تحلیل واریانس مختلط و آزمون های T وابسته و مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط درون گروهی بر کالری کل دریافتی، سطوح استراحتی ویتامین D و میزان ویتامین D رژیم غذایی معنادار بود (001/0=P) و نتایج آزمون های T وابسته حاکی از افزایش معنادار این متغیرها در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بود (01/0 ≥p )..نتیجه گیری:مداخله آموزشی تغذیه موجب افزایش معنادار کالری کل دریافتی، کربوهیدرات و پروتئین دریافتی، سطوح استراحتی ویتامین D و میزان دریافتی ویتامین D رژیم غذایی فوتبالیست های نوجوان رقابتی می شود، اما بر مقادیر استراحتی و میزان دریافتی آهن رژیم غذایی تاثیری ندارد.
۴.

تأثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن GAP-43 و CAP-1 در بافت مخچه موش های صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 239 تعداد دانلود : 21
زمینه و هدف: پروتئین وابسته به رشد 43 (CAP-43) و پروتئین وابسته به آدنیلات سیکلاز 1 (CAP-1)  با ترمیم سلول های عصبی ارتباط دارند. اما هنوز نقش تمرین ورزشی بر این دو پروتئین در مخچه مشخص نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن CAP-43 و CAP-1 در بافت مخچه موش های صحرایی نر نژاد ویستار می باشد. روش تحقیق: 20 سر موش صحرایی سالم نر نژاد ویستار به روش تصادفی به 2 گروه، آزمایش (10 سر)و کنترل (10 سر) تقسیم شدند؛ گروه آزمایش 5 روز در هفته  به مدت 6 هفته با سرعت بین 11 تا 18 متر بر دقیقه و بین 10 تا 30 دقیقه تمرین کردند. گروه کنترل هیچگونه تمرین ورزشی نداشتند. از روش کمی سازی Real time-PCR و 2 -Δ ΔCT برای اندازه گیری بیان ژن استفاده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف طبیعی بودن داده ها استفاده شد و به علت طبیعی نبودن پراکندگی یافته ها از آزمون آماری ناپارامتریک U من-ویتنی استفاده شد. یافته ها: افزایش معنی داری در بیان ژن پروتئین های GAP-43 (002/0= p) و CAP-1 (002/0= p) در گروه آزمایش نسبت به کنترل مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به نقش مهم پروتئین های GAP-43 و CAP-1 در ترمیم سیستم عصبی به نظر می رسد تمرین استقامتی با افزایش بیان ژن این دو پروتئین در مخچه به عنوان یک روش غیر تهاجمی در ترمیم یا یا بازسازی سلولی  و بهبود عملکرد مخچه موثر می باشد.
۵.

تأثیر تمرین استقامتی و عصاره متانولی گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و تغییرات هیستوپاتولوژیک پانکراس در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بتاتروفین تمرین استقامتی عصاره گلدر تکثیر سلول های بتا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 233 تعداد دانلود : 56
از هورمون بتاتروفین به عنوان یک هدف درمانی جدید در بهبود عملکرد بافت پانکراس بیماران دیابتی نام برده می شود. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با عصاره متانولی گیاه گلدر بر سطوح سرمی بتاتروفین و و تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس در موش های صحرایی دیابتی بود. تعداد 40 سر موش نژاد ویستار به طور تصادفی در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با عصاره تقسیم شدند. پس از القای دیابت با استرپتوزوتوسین، گروه های تمرین چهار هفته روی تردمیل جوندگان به تمرین استقامتی پرداختند و گروه های عصاره، عصاره متانولی گلدر را به صورت گاواژ دریافت کردند. غلظت سرمی بتاتروفین با استفاده از روش الایزا و تغییرات بافت پانکراس با روش رنگ آمیزی ائوزین- هماتوکسیلین ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در گروه دیابتی عصاره ( P = 0.002 ) و گروه دیابتی تمرین همراه با عصاره، سطوح بتاتروفین به طور معناداری افزایش می یابد ( P = 0.01 ). در گروه تمرین همراه با عصاره، مقاومت به انسولین به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل دیابتی است ( P = 0.007 ). شاخص عملکرد سلول های بتا تغییر معناداری را در هیچ گروهی نشان نمی دهد ( P = 0.65 ). میانگین تعداد سلول های بتا و اندازه جزایر لانگرهانس در گروه تمرین همراه با عصاره بیشتر از سایر گروه های تحت درمان است ( P ≤ 0.05 ). درمجموع، نتایج نشان داد که عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر سطوح بتاتروفین و ترکیب تمرین و عصاره گلدر بیشترین تأثیر را بر تغییرات هیستوپاتولوژیکی بافت پانکراس دارد.
۶.

تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی تمرینات ثبات مرکزی ویتامین D بیماری ام .اس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 314
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس بود. بدین منظور، 36 زن مبتلا به ام .اس از نوع عود کننده فروکش کننده با سطح وضعیت ناتوانی گسترش یافته( EDSS ) کمتر یا مساوی سه (با میانگین سنی 57/6±72/32 سال؛ قد 23/4±164 سانتی متر؛ وزن 4/11±1/65 کیلوگرم؛ سابقه بیماری 20/1±4 سال) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به چهار گروه (شامل: سه گروه مکمل، تمرین و ترکیب تمرین + مکمل و گروه کنترل) تقسیم شدند. قبل و بعد از دوره آزمایش، تمامی آزمودنی ها در آزمون قدرت عضلات اکستنسور بالاتنه با دینامومتر، استقامت عضلات فلکسور تنه با آزمون نگه داری تنه در زاویه 60 درجه، انعطاف پذیری با آزمون ولز، هماهنگی با آزمون پرتاب پی در پی توپ تنیس و تعادل با آزمون ایستادن تک پا شرکت کردند. تمرینات ثبات مرکزی به مدت هشت هفته و به صورت سه بار در هفته به طور فزاینده (جلسه اول، پنج ثانیه حفظ حرکت با شش تکرار تا جلسه آخر، هشت ثانیه حفظ حرکت با 10 تکرار) اجرا گشت. گروه های مکمل هر دو هفته، یک بارکپسول IU 1500 ویتامین D را مصرف می کردند. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود قدرت (P=0.002) و استقامت (0.001=P) ) عضلانی، انعطاف پذیری (P=0.001) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) شده و درمقایسه با مصرف ویتامین D، منجر به بهبود استقامت عضلانی (P=0.001)، انعطاف پذیری (0.001=P) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) می گردد. همچنین، تمرین ورزشی بدون مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه مصرف ویتامین D موجب بهبود استقامت عضلانی (P=0.015) شده و درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود استقامت (P=0.002)، هماهنگی (P=0.031) و تعادل(P=0.001) گشته است؛ اما مصرف ویتامین D به تنهایی، تأثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای پژوهش نداشت (P>0.05). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که به ترتیب اولویت، تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D و سپس تمرین ورزشی، تأثیر مطلوبی بر بهبود شاخص های آمادگی جسمانی دارد.
۷.

بررسی اثر مکمل یاری هم زمان کراتین و ال- کارنیتین بر عملکرد بی هوازی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد بی هوازی کراتین مکمل یاری تغذیه ای ال- کارنیتین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : 807 تعداد دانلود : 808
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر مکمل یاری همزمان کراتین و ال-کارنیتین بر عملکرد بیهوازی و تغییرات وزن بدن در ورزشکاران انجام شد. در این کارآزمایی بالینی تصادفیشده یکسوکور 54 ورزشکار رزمیکار 81 تا 03 مرد وارد مطالعه و به طور تصادفی به چهار گروه دریافتکننده الف( کراتین، ب( ال-کارنیتین، ج( کراتین-ال-کارنیتین و د( دارونما تقسیم شدند و به مدت 81 روز مکمل یاری شدند. عملکرد بیهوازی ورزشکاران با آزمون وینگیت و تغییرات وزن طی دو مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. برای مقایسه قبل و بعد متغیرها در هر گروه از آزمون تی مزدوج و برای مقایسه میانگین متغیرها میان چند گروه از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. شاخصهای عملکرد بیهوازی در دو گروه دریافتکننده کراتین و کراتین-ال-کارنیتین پس از مداخله نسبت به پیش از مداخله به طور معنیداری بیشتر بود. وزن بدن نیز در گروههای دریافتکننده مکمل افزایش معنیداری داشت، اما در مقایسه بینگروهی تفاوتها معنیدار نبود. براساس دوز مصرفی و مدت مکمل یاری در این مطالعه، مصرف همزمان کراتین و ال-کارنیتین اثر مثبتی بر عملکرد بیهوازی دارد. ازطرفی، کارنیتین عامل کاهش وزن شناخته شده است، درحالیکه طبق یافتههای این مطالعه این مکمل موجب افزایش وزن نیز میشود
۸.

تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن و مکمل استروژن(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 806 تعداد دانلود : 611
سلول های ماهواره ای، سلول های بنیادی ویژه ای هستند که در بیشتر بافت های بدن وجود دارند و به عنوان سلول های ذخیره عمل می کنند. این سلول ها در پاسخ به آسیب های مکانیکی و شیمیایی تکثیر شده و موجب رشد، جایگزینی و ترمیم در بافت می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن بر سلول های ماهواره ای در رت های تخمدان برداری شده از نژاد اسپراگوداولی بود. این تحقیق از نوع آزمایشی است و آزمودنی های آن 35 سر رت از نژاد اسپراگوداولی با وزن 20 ±200 گرم بود. در ابتدا آزمودنی ها تحت عمل تخمدان برداری قرار گرفتند و پس از یک ماه بهبودی کامل به طور تصادفی به چهار گروه کنترل،فعالیت ورزشی،مکمل استروژن، فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن تقسیم شدند. دو گروهی که فعالیت ورزشی را به تنهایی یا همراه با مکمل استروژن انجام می دادند، یک فعالیت ورزشی منتخب را سه روز در هفته به مدت 8 هفته و با شدت حدود 80-70 درصد Vo2max اجرا کردند. در این مدت گروه مکمل استروژن و فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن در ابتدای هر هفته 6/0 میلی لیتر استروژن را به صورت تزریق زیر جلدی دریافت می کردند. در انتهای هفته هشتم پس از کشتن رت ها به روش اخلاقی و خارج ساختن عضله نعلی، رنگ آمیزی آن با CD56 انجام گرفت و با استفاده از میکروسکوپ نوری تعداد سلول های ماهواره ای شمارش شد. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه فعالیت ورزشی ، تعداد سلول های ماهواره ای 5/1 برابر افزایش یافت. درحالی که در گروه هایی که فعالیت ورزشی را به همراه مکمل استروژن یا مکمل استروژن را به تنهایی دریافت می کردند، به ترتیب کاهش 68 و9/73 درصدی مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از آن است که تغییرات مشاهده شده در تعداد سلول های ماهواره ای فقط در گروه فعالیت ورزشی از لحاظ آماری معنادار بود. تمرینات استقامتی می تواند تکثیرسلول های ماهواره ای عضله نعلی رت ها را افزایش دهد. این فعالیت ها بر عملکرد ژنتیکی فیبرهای عضلانی،تغییر ساختار آنها و سوخت و ساز و تقویت آزادسازی فاکتورهای رشد تاثیر می گذارند که از طریق سیستم پاراکرین عمل می کند و موجب فعالیت سلول های ماهواره ای می شود. فعالیت سلول ها نیز پیش نیازی برای افزایش عملکرد و حجم عضله محسوب می شود.
۹.

تأثیر نوع تمرین و استروژن بر CRP و برخی از عوامل خطرزای قلبی - عروقی در زنان مسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استروژن پروتئین واکنش دهنده C عوامل خطرزای قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 380 تعداد دانلود : 979
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر نوع تمرین و استروژن بر یکی از شاخص های التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی عروقی (پروتئین واکنش دهنده C) و برخی دیگر از عوامل خطرزا (چربی ها و لیپوپروتئین های سرم) در زنان مسن بود. به همین منظور از میان داوطلبان شرکت در این تحقیق 71 فرد واجد شرایط انتخاب شدند. از این بین، 11 نفر از کسانی که استروژن مصرف می کردند برای گروه استروژن جدا شدند و بقیه به صورت تصادفی به سه گروه تمرینی (پیاده روی، حرکت در آب و تمرین با وزنه) (هر گروه 16 نفر) و یک گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. چهار روز قبل از شروع مراحل اجرایی آزمون، اندازه گیری های آنتروپومتریک و فیزیولوژیکی از کلیه گروه ها انجام شد و روز قبل از شروع برنامه از آزمودنی ها به صورت ناشتا (حداقل 12 ساعت) خونگیری به عمل آمد. سه گروه تمرینی به مدت دو ماه در روزها و ساعت های مشابه زیر نظر مربی با شدت و مدت معین تمرین های خود را انجام می دادند. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد مقدار CRP در پیش و پس آزمون سه گروه تمرینی کاهش داشت که این کاهش معنی دار نبود. لیکن نتایج مقادیر چربی ها و لیپوپروتئین ها حاکی از تغییرات معنی دار در VLDL ، LDL TG، TC،در گروه های تمرینی بود. در مجموع می توان گفت فعالیت ورزشی می تواند تأثیرات مثبت بر عوامل خطرزای قلبی عروقی زنان مسن ایجاد کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان