فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
تدوین بسته آموزشی رفتار ترافیکی و تعیین اثربخشی آن بر یادگیری کودکان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آسیب های کودکان در حوادث ترافیکی یکی از دلایل مهم مرگ و ناتوانی آنان است و پیشگیری از این امر نیازمند ارائه آموزش است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بسته ترافیکی ارائه شده به کودکان هفت ساله شهر تهران است. روش: این پژوهش از نوع «شبه آزمایشی» و با طرح «پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل» است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان پایه اول ابتدایی شهر تهران است. دو گروه سی نفری از دو کلاس پایه اول از مدرسه ای در منطقه 5 تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند و قبل و بعد از ارائه بسته آموزشی ترافیکی با کمک پرسش نامه روا و پایا (آلفای کرونباخ 91/0) مورد پرسش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد میانگین و انحراف معیار رفتار ایمن ترافیکی پسران و دختران گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری بهبود یافته است. همچنین تفاوت بین نمره های پس آزمون رفتار ایمن ترافیکی گروه آزمایش و کنترل و نیز اثر تعاملی جنسیت و گروه بر نمره های پس آزمون، رفتار ایمن ترافیکی معنادار بوده و بین میانگین رفتار ایمن ترافیکی پسران گروه آزمایش و کنترل و دختران گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد؛ این نتایج حاکی از آن است که پس از آموزش در هر دو جنسیت، گروه آزمایش از گروه کنترل عملکرد بهتری داشته اند و اثربخشی آموزش ترافیک به کودکان تأیید می شود.
پژوهشی پیرامون دانشجویانی که از دانشگاه پهلوی اخراج شدند
حوزه های تخصصی:
بررسی نگرش دانش آموزان در مورد تغذیه رایگان
حوزه های تخصصی:
آموزش و توسعه
تحلیل الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی دوره راهنمایی (کتاب های تعلیمات اجتماعی و فارسی 1380-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سیاسی به صورت روزافزونی در مطالعات جامعه شناختی سیاسی ایران، اولویت ویژه ای یافته است. از مهم ترین حوزه های تأثیرگذار، فرآیند ظهور و بروز فرهنگ سیاسی در نظام آموزشی است و مطالعات بسیاری - برای مثال آلموند و وربا (1965)، کلمن (1965)، هاپر (1971)- بر اهمیت آموزش و پرورش در تعیین نگرش ها و رفتارهای سیاسی تأکید نموده اند. در این مقاله باهدف شناسایی الگوی دانش سیاسی مورداستفاده و به تبع آن، الگوی فرهنگ سیاسی ترویج شده و شناسایی روند تغییرات احتمالی الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی پس از انقلاب اسلامی (1380- 1357) از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بدین ترتیب، سؤال اصلی عبارت است از: الگوی فرهنگ سیاسی غالب در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی در جمهوری اسلامی ایران، ترسیم کننده الگوی رقابت محوری است یا همکاری محور (یاریگرانه)؟
ترسیم چارچوب نظری بر اساس دو رهیافت رقیب در مطالعات فرهنگ سیاسی؛ رهیافت کلاسیک فرهنگ سیاسی (منظر خارجی) و رهیافت جامعه شناسی تاریخیِ فرهنگ سیاسی (منظر داخلی) صورت گرفت.
یافته ها از منظر خارجی نشان داد که گسستگی بر پیوستگی کنش های جمعی غلبه داشته است و فرهنگ سیاسی مشارکتی، الگوی غالب در کتاب های درسی مورد بررسی نبوده است. از منظر داخلی نیز مشخص شد که «یاریگری» به عنوان توصیه ای اخلاقی و دینی و در مصادیق «خودیاری» و حداکثر «همیاری» - آن هم محدود به برخی شقوق آن ها - تقلیل یافته است. پراکندگی مصادیق مؤید فرهنگ سیاسی یاریگرانه عملاً مانع از آن گردید که سازماندهی عمودی مطالب تأیید شود. در مجموع، ویژگی های نظری به دست آمده قابل تطبیق با دیدگاه داروینیسم اجتماعی است. پیامد این وضعیت، تضعیف زمینه های بروز فرهنگ سیاسی مشارکتی است.
پیش بینی خودکارآمدی بر مبنای شیوه های یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیشی بینی خودکارآمدی بر مبنای شیوه های یادگیری دانش آموزان پسردر مقطع دبیرستان شهر تهران بود. شرکت کنندگان مشتمل بر ۳۶۰ دانش آموز پسر بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های یادگیری (کُلب وکُلب، ۲۰۰۵) و پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و همکاران، ۱۹۸۲)، استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که بین شیوه های یادگیری (تجربه عینی، مشاهده تاملی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال) با خودکارآمدی عمومی همبستگی معنادار وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دادکه شیوه های یادگیری (مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال)، خودکارآمدی عمومی دانش آموزان پسر را به طور مثبت پیش بینی می کنند.
جایگاه علوم اجتماعی در آموزش رشته شهرسازی؛ تحولات و چالشهای پیش رو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تلاش های مستمر برای تعریف و تحدید رشته شهرسازی طی بیش از یک قرن گذشته در ابعاد معرفت شناسانه، جامعه شناسانه، نهادی و ... در جریان بوده است. مهمترین خصلت های مورد توافق این ابعاد برای شهرسازی فضا و مکان به عنوان موضوع اصلی رشته، تعدد موضوعات و تخصص های موجود در رشه شهرسازی و افزایش پیچیدگی های موجود در این رشته (میان رشته ای بودن)، آینده گرا بودن، رابطه بین دانش و عمل، سرشت مداخله گرا و بعد زمانی رشته شهرسازی، هستند. میانرشته ای بودن شهرسازی همواره به عنوان چالشی جدی برای این رشته مطرح بوده و هست و موجب سرگردانی دانشجویان و حتی حرفه مندان شده است. علوم اجتماعی از جمله تخصص هایی است که شهرسازی مرزهای خود را بر آن بنا نهاده است. رابطه بین آموزش شهرسازی و علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری آموزش شهرسازی تاکنون تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. این تحولات در محتوای رشته و آموزش شهرسازی طی این دوران، در چهار دوره اصلی قابل بررسی است: دوره اول سیطره کالبدی- طراحانه بر آموزش شهرسازی و حضور کمرنگ علوم اجتماعی در محتوای آموزشی دانشگاه ها (اوایل قرن بیستم تا 1950)، دوره دوم تسلط علوم اجتماعی بر آموزش شهرسازی و به حاشیه راندن محتوای کالبدی برای آموزش دانشجویان شهرسازی (1970 تا 1990) است. در دهه 1990 با محوریت یافتن موضوع محیط و برنامه ریزی محیطی، علوم اجتماعی تاحدی در محتوای آموزشی تضعیف شده و در نهایت در دوره آخر از سال 2000 تاکنون در محتوای آموزشی اغلب کشورها سعی شده است
تحلیل جامعه شناختی بیگانگی تحصیلی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شاهد در سال تحصیلی88 1387 دکترسیدکمال الدین موسوی* سکینه حیدرپور مرند**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت ""بیگانگی تحصیلی"" و برخی از عوامل مؤثر بر آن در بین دانشجویان دانشگاه شاهد می پردازد. بر اساس رویکرد انتقادی فرضیاتی چند مطرح و میان متغیرها ارتباط نظری برقرار گردید. جمعیت آماری پژوهش، شامل تمام دانشجویان دانشگاه شاهد در سال 1388 بوده است که از این میان 359 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب گردید شیوه نمونه گیری دو مرحله بوده و در مرحله اول نمونه گیری طبقه متناسبو در مرحله دوم نمونه گیری تصادفی انجام و با تکیه بر دو ویژگی مقطع و رشته تحصیلی، جمعیت نمونه به تناسب و به تعداد انتخاب گردید. به منظور سنجش ""بیگانگی تحصیلی"" از مقیاس استاندارد میو و روزالیند، شامل خرده مقیاس های بی هنجاری، بی معنایی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی استفاده شده و مجموعه از عوامل اجتماعی فرهنگی در سه سطح خرد متوسط و کلان بررسی شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در سطح کلان متغیرهایی چون مدرک گرایی، ایدئولوژیک و انباشتی بودن نظام آموزشی، با متغیر وابسته یعنی ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم دارند. درسطح متوسط، متغیرهای بوروکراسی اداری، محدودیت های اعمال شده توسط دانشگاه و نیز سبک مدیریتِ گروهِ آموزشی با ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم داشته اند، اما پرستیژ اجتماعی دانشگاه با بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس داشته است. در سطح خرد نیز میان متغیر سرمایه فرهنگی با میزان بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس، و میان پایگاه اجتماعی اقتصادی و بیگانگی تحصیلی رابطه معناداری وجود نداشته است. در مجموع، نتایج پژوهش بیانگر تاثیر قابل توجهِ عوامل سطح متوسط یعنی عوامل محیطی و سازمانی - در مقایسه با دیگر عوامل بررسی شده - بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان بوده است.
لزوم استفاده از روشها و ابزارهای جدید در آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
نظام جدید متوسطه، پیشرفت یا قهقرا؟
حوزه های تخصصی:
شادروان حاجی جوهرخان صدیق حرم سربازرس مدارس دختران
حوزه های تخصصی:
اجتماعی: نهضتی دیگر برای نهضت سوادآموزی می باید
منبع:
گزارش دی ۱۳۸۴ شماره ۱۷۰
حوزه های تخصصی:
آموزش و پژوهش جامعه شناسی در ایران
حوزه های تخصصی:
مطالعه کیفی تعارض ارزشی بین نهادهای اجتماعی خانه و مدرسه (مورد مطالعه: دانش آموزان استان گیلان)
حوزه های تخصصی:
تعارض های ارزشی بین نهادهای مختلف اجتماعی از جمله خانه و مدرسه یکی از چالش های عمده در جامعه ایران محسوب می شوند. هدف اصلی این مقاله «تبیین تعارض ارزشی در بین دانش آموزان استان گیلان» است. در مطالعه مزبور، با تکیه بر روش های کیفی، و نمونه گیری هدفمند از مصاحبه های نیمه سازمان یافته، فردی و گروهی (گروه متمرکز) استفاده شده است. برای این منظور با یازده نفر بصورت فردی و یکصد نفر بصورت گروهی (در قالب پانزده جلسه) مصاحبه شد. سپس مصاحبه های ضبط شده پس از مکتوب شدن، به شیوه ی تحلیل مضمون، مورد بررسی قرار گرفتند. به طور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که گفتمان خانه و مدرسه در هفت مقوله ازدواج، تحصیل، پرورش دینی، بدن نمایی، اسراف و تجمل گرایی، نقش های جنسیتی و ارتباط با جنس مخالف در برابر هم قرارگرفته اند. ارزش های مزبور قابل تجسدند و خودبسنده نیستند بلکه وابسته به ارزش های دینی اند. نهاد خانواده بیشتر مروّج ارزش های فردی است، حال آنکه سیستم مدرسه بیشتر مبلّغ ارزش های جمعی است. هر چه خانواده ذهنیت مشترکی با مدرسه داشته باشد، ارزش های مدرسه بسهولت بازتولید می شود. بر مبنای یافته های این پژوهش، افزایش مصرف رسانه ای یکی از دلایل عمده مقاومت در برابر گفتمان مدرسه ای است.