مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش چشم گیر حجم مقالات منتشر شده در سال های اخیر در علوم اجتماعی – جامعه شناسی، می توان پرسید آیا شبکه ی تعاملات علمی در این رشته رو به چگال تر شدن دارد و بر تکوین تراکم اخلاقی دلالت می نماید یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزارهای تحلیل شبکه های اجتماعی در نرم افزار پاجک (Pajek) به بررسی مقالات سه نشریه ی «مجله جامعه شناسی ایران»، «مطالعات جامعه شناختی» (نامه علوم اجتماعی سابق) و «فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی»، طی سال های 1381 تا 1390 پرداخته است. هر مقاله ایی که به مقاله ای دیگر استناد می کند، پیوندی را شکل می دهد. مجموعه ای از مقالات (رئوس) و روابط استنادی (پیوندها) میان آن ها تشکیل یک شبکه ی استنادی می دهد. تحلیل شبکه ی استناداتِ مقاله ها در این مجله ها، جامعه ای پاره پاره و از هم گسیخته را در رشته ی جامعه شناسی نشان داد. الگوی شبکه ی ستاره ای به وفور در این شبکه دیده شد، که نشان از فرد محور بودن اجتماع است. هیچ مسیر ادامه داری در شبکه ی استنادات که نشان از پیگیری موضوعی در مقالات باشد، مشاهده نشد. تراکم شبکه بسیار اندک بود. مبتنی بر این یافته ها، شاید بتوان گفت که اجتماع علمی در جامعه شناسی ایران هنوز شکل نگرفته است.
مطالعه تاثیر کنش ارتباطی بر وفاق نهادی نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
مساله این پژوهش عدم نهادینه شدن وفاق نهادی نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. براین اساس سوال تحقیق به صورت زیر مطرح شده است: چرا وفاق نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نهادینه نشده است؟ براساس استدلال نظری تحقیق ، وفاق نخبگان سیاسی تابع کنش ارتباطی آنهاست. این فرضیه براساس داده های تجربی مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها به روش پیمایش و از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و از طریق نرم افزار SPSS و Excel برای تحلیل آماده شده اند. در باب پیامد یافته های تجربی بر تئوری این پژوهش می توان گفت برخلاف انتظار ، کنش گفتمانی باعث کاهش وفاق نخبگان سیاسی می شود. به عبارت دیگر هرچه نخبگان سیاسی با یکدیگر بیشتر درخصوص موضوعات مختلف گفتگو کنند شواهد نشان می دهد که از وفاق آنان کاسته می شود. اما وفاق نخبگان سیاسی با بعد روابطی کنش ارتباطی هم تغییری مثبت دارد؛ به گونه ای که هرچه ارتباط نخبگان سیاسی با یکدیگر بیشتر باشد، وفاق آنها نیز بیشتر خواهد بود. یافته های تجربی نشان می دهد که 12/. درصد از واریانس وفاق نخبگان سیاسی از طریق شرط علی کنش ارتباطی تبیین می شود
بررسی تأثیر نحوه عملکرد سازمان های رسمی بر اعتماد نهادی شهروندان (مورد مطالعه : جوانان شهر یاسوج)
حوزه های تخصصی:
اعتماد اجتماعی از الزامات زندگی اجتماعی در دوران مدرن محسوب می شود. یکی از مهمترین انواع اعتماد، اعتماد نهادی است. اعتماد نهادی، بیانگر اعتماد مردم به نهادها و سازمانهایی است که وظیفه تدوین، اجرا و نظارت بر قانون، اطلاع رسانی و تأمین نیازهای اساسی مردم را بر عهده دارند. در این مقاله تأثیر کیفیتِ عملکردِ خودِ این نهادها بر اعتماد نهادی جوانان شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی، پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. بر اساس نتایج تحقیق، متغیر عملکرد مناسب دادگاه ها بالاترین همبستگی مثبت و مستقیم را با میزان اعتماد به نهادهای سیاسی و غیر سیاسی داشته است. همبستگی متغیرهای میزان عدم پایبندی به قوانین، احساس افزایش جرایم اجتماعی، رواج پارتی بازی و رسانه های خارجی با هر دو نوع اعتماد، منفی و معنی دار بوده است. بر اساس نتایج رگرسیون، متغیرهای پیش گفته توانسته اند 42 درصد از واریانس اعتماد به نهادهای سیاسی، و متغیرهای عملکرد مناسب دادگاه ها و میزان عدم پایبندی به قوانین توانسته اند 21 درصد از اعتماد به نهادهای غیرسیاسی را تبیین کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رعایت قواعد و قوانین داخلی توسط مسئولین و مردم، به ویژه، عملکرد مناسب دادگاه ها بیشترین تأثیر را بر میزان اعتماد نهادی پاسخگویان دارد.
نظریه تواناسازی زنان در نهاد آموزش عالی ایران
حوزه های تخصصی:
درجهان امروز نهاد آموزش عالی با تغییراتی بنیادین نسبت به گذشته مواجه است که تغییر جمعیت دانشجویی دختران از جمله عمده ترین آن هاست. به دنبال این سیر جهانی، نرخ ورود دانشجویان دختر به دانشگاههای ایران نیز افزایش یافته، به طوریکه نرخ ورود دختران به دانشگاه از 31% در ابتدای انقلاب به 64 درصد در سال تحصیلی 92-91 رسیده است. اما سیاست های اتخاذ شده در کشورهای مختلف برای این پدیده متفاوت است که برخی آن را فرصتی برای تواناشدن دختران و برخی دیگر در شکل مشکلی اجتماعی با آن برخورد می کنند. اتخاذ کدام سیاست در نهاد آموزش عالی ایران منطقی و واقعی است؟ مهم، دیدن و شنیدن واقعیت در بافت آموزش عالی ایران است که دختران برای تجربه ی آن تلاش می کنند. نظریه پردازی داده بنیاد می تواند ابزاری برای پاسخ به این نیاز باشد. در این نگاه دیگر اهمیت یک نظریه به جهان شمولی آن نخواهد بود زیرا تاریخ بشر نشان داده است که انسان ها رویه های ثابتی را در بافت های گوناگون پیش نمی گیرند، بلکه اهمیت یک نظریه به منطبق بودن آن با بافت پژوهش و نیازی که از آن مرتفع خواهدکرد، می باشد. لذا نظریه پردازی داده بنیاد می تواند ابزاری برای تولید نظریات بومی و پرداختن به مسائل خاص جامعه ایرانی باشد که نمونه ی آن در تدوین نظریه ""تواناسازی زنان در آموزش عالی ایران"" در مقاله ی حاضر آورده شده است.
مطالعه ی هویت ملی در ترانه های حمایتی از تیم ملی فوتبال ایران
حوزه های تخصصی:
موسیقی و فوتبال بخشی هیجانی از زندگی روزمره ایرانی هستند. در این مقاله سعی شده است تا از یک سو جایگاه موسیقی در فوتبال و از سوی دیگر شناخت نقش موسیقی در فوتبال برای مخاطب ایرانی در ایجاد هویت مشترک مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نقش فوتبال در هویت ایرانی این است که در آن تباین در سلایق و ایده ها کم رنگ و عرق دوستی و اتحاد زیاد می شود. برای شناخت هویت ایرانی، آهنگ های سه تیپ از خوانندگان مجاز، زیر زمینی، و خوانندگان خارج از کشور که وجه مشترک شان حمایت از تیم ملی فوتبال ایران است، مورد مطالعه قرار گرفته اند. دیدگاه نظری جان فیسک و توجه به معنای فرهنگی موسیقی در فوتبال، هویت، نزاع و مقاومت در عرصه قدرت، نقش تعامل و پیوند بین موسیقی های مختلف در ساختار اجتماعی فوتبال اهمیت دارند. نتایج نشان می دهند که هر یک از آن ها برمولفه های وحدت بخشی به نام هویت ایرانی تاکیدکرده اند. جام جهانی (و موسیقی منسوب به آن) فرصت مناسبی را برای پیوند دوستانه و مشترک بین ایرانی ها با وجود تکثر افکار فارغ از سلایق و اعتقادات آن ها فراهم کرده است. همانگونه که پرچم ابژه ای ملی است، موسیقی نیز در عرصه فوتبال بدون قائل شدن تبعیض ها و تمایز ها، گامی برای اتحاد در فضایی ورزشی را فراهم می آورد.
مطالعه کیفی تعارض ارزشی بین نهادهای اجتماعی خانه و مدرسه (مورد مطالعه: دانش آموزان استان گیلان)
حوزه های تخصصی:
تعارض های ارزشی بین نهادهای مختلف اجتماعی از جمله خانه و مدرسه یکی از چالش های عمده در جامعه ایران محسوب می شوند. هدف اصلی این مقاله «تبیین تعارض ارزشی در بین دانش آموزان استان گیلان» است. در مطالعه مزبور، با تکیه بر روش های کیفی، و نمونه گیری هدفمند از مصاحبه های نیمه سازمان یافته، فردی و گروهی (گروه متمرکز) استفاده شده است. برای این منظور با یازده نفر بصورت فردی و یکصد نفر بصورت گروهی (در قالب پانزده جلسه) مصاحبه شد. سپس مصاحبه های ضبط شده پس از مکتوب شدن، به شیوه ی تحلیل مضمون، مورد بررسی قرار گرفتند. به طور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که گفتمان خانه و مدرسه در هفت مقوله ازدواج، تحصیل، پرورش دینی، بدن نمایی، اسراف و تجمل گرایی، نقش های جنسیتی و ارتباط با جنس مخالف در برابر هم قرارگرفته اند. ارزش های مزبور قابل تجسدند و خودبسنده نیستند بلکه وابسته به ارزش های دینی اند. نهاد خانواده بیشتر مروّج ارزش های فردی است، حال آنکه سیستم مدرسه بیشتر مبلّغ ارزش های جمعی است. هر چه خانواده ذهنیت مشترکی با مدرسه داشته باشد، ارزش های مدرسه بسهولت بازتولید می شود. بر مبنای یافته های این پژوهش، افزایش مصرف رسانه ای یکی از دلایل عمده مقاومت در برابر گفتمان مدرسه ای است.