فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۱۷۴-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
فلسفه و شعر اگرچه همواره از قلمروهای پرطرفدار معرفت بشری بوده اند، اما میان آن دو ستیز و ناسازگاری دیرینه ای در جریان بوده است. این جستار در پی آن است تا نشان دهد که نسبت فلسفه و شعر از قرن بیستم به این سو از دشمنی به جانب خویشاوندی گراییده است؛ هر چه به روزگار کنونی نزدیک تر می شویم فیلسوفان به ویژه در فلسفه قاره ای از نگاه ستیزه جویانه افلاطون گرا به شعر فاصله می گیرند و به خویشاوندی شعر و فلسفه بیشتر توجه دارند. بر پایه این خویشاوندی، مقاله چهار شباهت میان دو قلمرو شعر و فلسفه را مطرح می کند و نشان می دهد که دگرگونی نگاه به منسابات شعر و فلسفه، نتیجه تغییر نگرش معرفت شناختی به شعر بوده است.
مدل مفهومی نسبت «گفتمان» و «معنا» بر مبنای غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۲۶۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
تقریباً همه پژوهشگران حوزه نقد ادبی پذیرفته اند که معنا در تلاقی ذهن مؤلف، متن و ذهن مخاطب شکل می گیرد. اما این حکم بدون درنظر گرفتن مفهوم گفتمان ناقص و غیرقابل دفاع است، چراکه نحوه کار و تحلیل ذهن مؤلف، موضوع و سازماندهی متن و همین طور ذهن مخاطب توسط قواعد گفتمانی هر دوره تعیین می شوند. مقاله حاضر، از دیدگاه فلسفه میشل فوکو و با درنظر گرفتن بیدل دهلوی به عنوان مصداق کار، تلاش می کند یک مدل مفهومی برای مطالعه دقیق نسبت گفتمان و معنا طراحی کند. این مدل یک نظام جامع مطالعاتی برای آثار شاعران ادبیات فارسی است و اکثر پژوهش های پیشین و آینده را ذیل یک روش تحقیقاتی جامع قرار می دهد تا یک نتیجه بنیادین پیرامون اشعار ادبیات فارسی اخذ شود.
رویکرد جامعه شناختی به رمان جنگ (تصویری از گفتمان اقلیت)؛ برپایه مطالعه موردی چهار رمان زمین سوخته، آداب زیارت، زمستان 62 و باغ بلور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۸۳-۴۵
حوزه های تخصصی:
رمان از دید پژوهشگران مختلف به مثابه اثری اجتماعی (تأثیرپذیرفته و تأثیرگذارنده بر اجتماع) بازشناسانده شده است. این پژوهش برپایه همین پیش فرض به مطالعه موردی چهار رمان جنگ می پردازد تا تفاوت میان روایت رسمی از جنگ در رسانه های مختلف ازجمله ادبیات را با آنچه در این آثار بازگو شده است، نشان دهد. روش این مطالعه براساس تلفیقی از دستاوردهای و مبانی نظری موجود در نقد جامعه شناسی، به ویژه الگوی لوکاچ-گلدمن، نقد اجتماعی لوونتال و رابطه شخصیت و نهادهای قدرت پی یر بوردیو است. رمان های چهارگانه انتخاب شده عبارت اند از زمستان 62، باغ بلور، زمین سوخته و آداب زیارت. این آثار همه در روزگار جنگ تألیف شده اند و همه از آثار مورد توجه و پرشمارگان به شمار می روند. برای دستیابی به این هدف خوانش تفسیری هر رمان براساس الگوی نقد جامعه شناختی و با کوشش برای پرهیز از هر گونه پیش داوری انجام شده است. در ادامه ویژگی های هر یک از این چهار رمان در تقابل با روایت رسمی از جنگ نشان داده شده و مشخص شده است که چگونه ویژگی هایی مانند شخصیت پردازی، پی رنگ، لحن، زاویه دید و حتی محتوای اثر در خدمت بازتاب گفتمان اقلیت قرار گرفته اند. گفتمان اقلیت صدایی متکثر و کاملاً متفاوت با روایت رسمی از جنگ است که جلوه آن را در رمان جنگ برخلاف شعر و دیگر گونه های ادبی مرتبط با ادبیات جنگ (مانند خاطره نویسی و روایت های شفاهی) به وضوح می توان باز جست.
تجربه زیسته؛ ماهیت، گونه ها و نقش آن در فرایند خلاقیّتِ ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۲۲۸-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
تجربه زیسته اصطلاحی گسترده، مناقشه برانگیز و گاه مبهم است که در علوم مختلف مورد توجه پژوهشگران بوده است. در حوزه مطالعات ادبی با آن که گاه جسته و گریخته اشاراتی به این مفهوم دیده می شود، اما تا کنون به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. بررسی تجربه زیسته و نقش آن در فرایند خلاقیت ادبی، در تببین مفاهیم شاعرانه بسیار اهمیت دارد، زیرا هم برای درک بهتر شعر راهگشاست و هم می تواند معیاری برای بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت یک شعر یا دوره ادبی در اختیار ما قرار دهد. علاوه بر این مشترک بودن تجربه زیسته خواننده و شاعر، می تواند به درک بیشتر و هم ذات پنداری خواننده با شعر کمک کند که همین امر راه را برای نقد خواننده محور از منظر تجربه زیسته، نیز هموار می کند. در این پژوهش با روش تحلیلی انتقادی سعی شده است مفهوم تجربه زیسته و گونه های آن تبیین شود؛ سپس برای فهم دقیق تر نقش تجربه زیسته در فرایند خلاقیت ادبی، الگویی نظام مند برای آن تعریف و ترسیم شود. در همین راستا تجربه زیسته به انواعی ازقبیل تجربه زیسته شخصی، تجربه زیسته خاص و تجربه زیسته عام تقسیم شده است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارد. یافته های این پژوهش علاوه بر تببین مفهوم تجربه زیسته و نقش آن در فرایند خلاقیت ادبی، نشان می دهد که تجربه زیسته یکی از عناصر بنیادینِ آثارِ ادبی و به ویژه شعر است که توجه به آن می تواند برای درک هستی شعر، چگونگی شکل گیری آن، منابع الهام شاعران و... مؤثر باشد.
سیاست عشق در عاشقانه های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
191-153
حوزه های تخصصی:
ادبیات غنایی و به تبع آن شعر عاشقانه، مجموعه ای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که به شکل گسترده ای در ادوار و گفتمان های متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور می کند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات می گوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونه ای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجسته ترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانه های او، منشأ استعاره ها و ساخت هاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدی ترین مفاهیم امر سیاسی است نشان می دهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانه های شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانه ها نوعی تجربه تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربه های سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرف ساخت ادبیات مقاومت است.
تحلیل انتقادی ساختاری مقالات حوزه تحلیل گفتمان انتقادی در زبان فارسی در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تحلیل انتقادی ساختاری مقالات علمی پژوهشی در حوزه تحلیل گفتمان انتقادی است تا تصویری از وضعیت پژوهش های انجام شده در این حوزه و طرحی برای پژوهش های آتی ارائه شود. بدین منظور، مقالات چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی حوزه علوم انسانی با استفاده از روش مرور ساختاری منابع تحلیل شد. در بهمن 1399 کلیدواژه «گفتمان انتقادی» در پایگاه آی اِس سی با قیدهای «تمامی اقلام»، «تا سال 1399»، «زبان فارسی»، «ژورنال های داخلی» و مقالات «علمی» جست وجو شد. با این قیدها، 451 مقاله استخراج شد و پس ارزبازبینی عنوان، کلیدواژه ها و چکیده و در برخی موارد خواندن متن مقالات، 295 مقاله مرتبط با «تحلیل گفتمان انتقادی» به عنوان داده های تحلیل و جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین تحلیل ها مربوط به موضوع بازنمایی جنسیت، قدرت و ایدئولوژی در گفتمان های ادبی (100 مقاله)، مطبوعاتی (66 مقاله) بود و کمترین شان به بازنمایی ایدئولوژی، قدرت و جنسیت در رسانه برخط (5 مقاله)، تصاویر (6 مقاله)، گفتمان حقوقی (6 مقاله)، گفتمان ترجمه (7 مقاله)، و درنهایت گفتمان تبلیغات (7 مقاله) اختصاص داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با توجه به گذشت بیش از دو دهه از طرح تحلیل انتقادی گفتمان در محافل دانشگاهی ایران، لزوم تأسیس مجله ای با موضوع خاصِ گفتمان احساس می شود؛ همکاری های بین المللی باید موردتوجه محققان این حوزه قرارگیرد. رویکردهای جدیدی مانند تحلیل چندوجهی و تحلیل های پیکره ای و روش شناسی متناسب با آن ها وارد تحلیل انتقادی گفتمان شود؛ گفتمان هایی مانند رسانه برخط، متون حقوقی و قانونی می تواند بیشتر موضوعِ تحلیل انتقادی قرار گیرد؛ و در نهایت، با توجه تحولات پیش آمده در روش های ارتباطی در جامعه امروز، روش های تحقیقی مانند پیکره ای، چندوجهی و روش های کمّی می تواند موجبات تدقیق یافته های تحلیل ها را فراهم آورد.
تحلیل ساختاری ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر برپایة الگوی الماسی شکل لباو و والتزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی گونه ای از ساختارگرایی است که هدف آن، کشف الگویی کلی برای روایت است. ویلیام لباو یکی از نظریه پردازان این حوزه است. او با همکاری جاشوا والتزکی برپایة روایت های شفاهی گویشوران انگلیسی زبان، الگویی برای ساختار روایت پیشنهاد کرد که به الگوی الماسی شکل معروف است. این الگو از شش بخش چکیده، آشناسازی، ارزش گذاری، کنش گره افکن، کنش گره گشا، پایانه تشکیل شده است. تاریخ بیهقیاثری روایی است که روایت شفاهی در بیشتر بخش های آن نمود بسیاری دارد. روایت شفاهی در ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر نقش بسیار مهمی دارد؛ این مقاله می کوشد تا برپایة الگوی لباو این روایت را بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساخت کلان داستان حسنک با این الگو به طورکلی سازگار و منطبق است؛ اما عواملی مانند موضوع اثر، شگردهای بیهقی در روایت و... به بیشتر بخش های الگو شکل ویژه ای بخشیده و باعث بی مانندی چارچوب ماجرا شده است. مهم ترین نمود امتیاز داستان حسنک در بخش ارزش گذاری آشکار می شود که سبک نگارش بیهقی را به سبکی تأکیدی تبدیل و ادعای او را مبنی بر بی طرفی در تاریخ نگاری رد می کند.
خوانش نشانه شناسی لایه ای در فرایند معنایی منظومة خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی لایه ای با زیرساخت نشانه، لانگ، پارول، رمزگان، بافت و... در پی خوانشی دقیق از متن است. نشانه در این رویکرد در تعامل گفتمانی به متن تبدیل می شود. درواقع این فرایند نتیجة خوانش بافتاری نشانه ها در قالب رمزگان است که به لایه های متنی تبدیل می شود. البته خوانش بینامتنیتی و بیناگفتمانی مخاطب، به این لایه ها جهت می دهد. منظومة خسرو و شیرینتوانایی چنین خوانشی را دارد؛ بنابراین در این پژوهش به نشانه هایی مانند آب، شیر، خون، درخت، سنگ، خورشید و... در جایگاه کنشگران اصلی روایت، گرداگرد سه شخصیت فرهاد و خسرو و شیرین، توجه شد؛ به گونه ای که خوانش پدیدارشناختی، این نشانه ها را همگام با هر شخصیتی در فرایند معنایی، متناسب با دلالت های ضمنی دید. روش توصیفی تحلیلی لایه های نشانه ای نشان داد شاعر چگونه از شگرد اقتصاد داستانی در قالب نشانه ها برای افزونی ساختار معنایی محتوایی اثر استفاده کرده است؛ به طوری که با وجود نگرش ساختارگرایی برخی تحلیل گران، این پژوهش به سبب در نظرگرفتن پیرنگ برای همة نشانه ها در رمزگان های مختلف خوانشی، به افزونی معنایی داستان انجامید؛ برای مثال وقتی کنشگران همنشین شیرین، مانند آب و شیر و خون، برپایة عمل فراروی نشانه ها در رمزگان های مختلف عرفان و اسطوره و روانشناسی و... قرار می گیرند، پایان کار شیرین، در جایگاه دلالت های ضمنی متفاوتی قرار می گیرد؛ مانند فنای عارفانه و یا مرگ زودهنگامی که مجازات اوست.
بررسی الگوی تحلیل گفتمان میشل فوکو و مباحث علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان برگرفته از گرایش های نوین زبان شناسی است و می کوشد روابط و احساسات نهفته در کلمات و درون متن را آشکار کند. این نظریه به طور مستقیم با تأثیرپذیرفتن از اندیشة میشل فوکو ایجاد شد و در متون ادبی به موضوعاتی فراتر مانند پیوند معنایی، نحو جملات، کنش های گفتاری، بافت، بسامد کنش ها و انواع جملات می پردازد. این پژوهش در پی آن است تا ثابت کند همة گزاره های تحلیل گفتمان با منشأ غربی در علم معانی فارسی نیز وجود دارد. به همین سبب در این پژوهش نامه های عاشقانة چهار منظومة غنایی برپایة الگوی تحلیل گفتمان بررسی و سپس با مباحث علم معانی تطبیق داده می شود. سبک نحوی جملات و کنش های گفتاری نامه های عاشقانه در هر چهار منظومه، رابطة مستقیمی با پیوست معنایی و بافت موقعیتی جملات دارد و با تغییر این بافت، سبک نحوی جملات و کنش های گفتاری نیز تغییر می کند. علم معانی بر اقتضای حال تأکید دارد و آن را شرط اصلی بلاغت می داند؛ با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جملات با این علم روشن شد کنش های کلامی در نامه های عاشقانه کاملاً درست و بنابر اقتضای حال به کار رفته است.
کارکرد نظریة «ترامتنیت» ژنت در کشف و واکاوی تأثیرپذیری کوش نامه از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت یک اصطلاح نقدی در نظریة ادبی معاصر است. این نظریه بر آن تأکید دارد که یک اثر ادبی تنها در ارتباط با سایر آثار ادبی تعریف و فهمیده می شود؛ زیرا خالق یک اثر ادبی با تصمیم آفرینش یک اثر، به دنیایی از ارتباط های میان متنی در ذهن خود وارد می شود؛ نویسنده یا شاعر از افکار بسیاری از آثار پیش از خود و یا معاصر با خود تأثیر می پذیرد و این افکار در آفرینش اثر او نقش دارند. یکی از حوزه های مهم در ادبیات ایران، ادب حماسی است که با رویکرد نوین ترامتنیت آن را می توان بررسی کرد و حرف های تازه ای برای مخاطب نسل جدید ارائه داد. شاهنامةفردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ایران است و الگوی ساختاری و محتوایی مناسبی برای آثار بعد از خود بوده است؛ به گونه ای که آثار حماسی بعد از شاهنامه، با بهره گیری خودآگاه یا ناخودآگاه از مضمون و سبک داستانی و روایی آن شکل گرفته اند و الگوی ساختاری آن را در درون خود دارند. کوش نامهاثری حماسی تاریخی است که در آن از جنگ های لشکر چین با سپاه ایرانیان سخن به میان می آید. این اثر روایتی دیگر از دشمنان ایرانیان در شاهنامهاست. منابع استفاده شدة کوش نامهبا شاهنامةفردوسی متفاوت است و محتوای متفاوتی را در بر دارد؛ اما بی شک، سرایندة آن به طور مستقیم و غیرمستقیم از شاهنامةفردوسی تأثیر پذیرفته است. در این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این فرضیه تأکید می شود که شاهنامهو کوش نامهرا در فضای ترامتنیت می توان بررسی کرد و شعر کوش نامه،در جایگاه زبرمتن، از شعر شاهنامه، در جایگاه زیرمتن، تأثیر پذیرفته است.
روایت شناسی حکایت های کلیله و دمنه در سطح داستان با تکیه بر حکایت پادشاه و برهمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر داستان های کلیله و دمنه با تکیه بر حکایت «پادشاه و برهمنان» از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا بررسی شده است. در پیکره اصلی، ابتدا سطوح سه گانه یک متن روایی- داستان، گفتمان، و روایتگری - معرفی شده است ؛ آنگاه حکایت «پادشاه و برهمنان» در سطح «داستان» و مؤلفه های سه وجهی آن – پی رنگ، شخصیت و تعلیق - بررسی شده است. از مهم ترین یافته های این پژوهش برخورداری حکایت فوق از یک پیوند خطی و یکنواخت نقش ها بر روی زنجیره ای همگن و سلسله وار است که سازگاری معناداری با نظریه «سلسله» یا «پاره» رولان بارت در نقش ها دارد. همچنین در حوزه شخصیت، درست مانند الگوی «کنشگرا»ی گریماس از یک ساختار شش وجهی پیروی می کند (فرستنده، هدف، گیرنده/ یاریگر، فاعل، بازدارنده). درمجموع باید گفت ؛ حکایت های کلیله و دمنه اغلب با آرای روایت شناسان ساختارگرا تطابق دارد، درنتیجه می توان برای تقریباً همه حکایت های کلیله و دمنه یک ساختار روایی مشابه ترسیم کرد.
الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد الزمن أحد المکونات الأساسیة فی الخطاب الروائی ویسهم فی تشیید النص فنیاً وجمالیاً. وحظیت دراسة الزمن الروائی باهتمام النقاد والدارسین منذ دراسات الشکلانیین الروس. ولم یعد الزمن فی الروایة العربیة الحدیثة قائماً على التسلسل المنطقی والتعاقبی کالروایة الکلاسیکیة بل اتجهت الروایة إلى انحراف السیر الزمنی ولا یخضع بناء الحدث الروائی لمنطق السببیة، لهذا نرى أنه یقوم الروائیون الجدد بتحول الزمن الروائی فی أعمالهم الأدبیة. وواسینی الأعرج واحد من هولاء الروائیین، ولعبة الحرکة بین زمن الحکایة وزمن الخطاب فی روایاته تؤدی إلى تکسیر مسار الزمن الخطی وتحرک عمله الروائی. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی- التحلیلی ویستفید من آراء جیرار جنیت لدراسة الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" للروائی الجزائری ""واسینی الأعرج"" وهی روایة فی الجزئین: ""خریف نیویورک الأخیر"" و""الذئب الذی نبت فی البراری"". وتهدف الدراسة إلى کشف خصوصیة الزمن الروائی عند الکاتب فی هذه الروایة وتبیین کیفیة الابداع فی هذا المکون. ومن النتائج التی وصلت الیها الدراسة هی: یتم عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصة عن طریق الاسترجاع والاستباق وهذا یحدث المفارقات الزمانیة فی الروایة خاصةً تقنیة الاسترجاع تکاد تشکل ظاهرة غالبة فی الروایة وکثیراً ما یسترجع الراوی أحداث الماضی مؤکداً أن معطیات الماضی کانت سبباً فی مشاکل الحاضر. وبما أن روایة ""رماد الشرق"" تغطی فترة زمنیة طویلة للسرد لهذا یوظف الروائی تقنیات مختلفة لابطاء السرد وتسریع السرد أی لایجاد التنویع فی الایقاع الزمنی فی الوهلة الأولى ثم کسر رتابة النص.
واکاوی نقش روشنفکر در نمایشنامه ملودی شهر بارانیِ اکبر رادی: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نمایشنامهﻫﺎی اکبر رادی، مفاهیم مربوط به بحث روشنفکری از جایگاه ویژهﺍی برخوردار است. در بیشتر آثار نمایشی او، ﻣﻰتوانیم چهرهﻫﺎی روشنفکر و دیدگاهﻫﺎی مربوط به روشنفکری را مشاهده کنیم. او در نمایشنامه ملودی شهر بارانی (۱۳۷۶) به آسیب شناسی مفهوم روشنفکری در دهه ۱۳۲۰ ﻣﻰپردازد و در تلاش است دلایل سرگردانی روشنفکران این دهه را برای مخاطبان خود واکاوی نماید. با این همه، رادی تنها به بازتاب کژفهمی های پیرامون کار روشنفکری نمی پردازد. بلکه ﻣﻰکوشد راهکارهایی نیز جهت روشن ساختن مفاهیم و تعاریف پدیدة روشنفکری ارائه دهد. او در این نمایشنامة نه تنها با استفاده از شخصیت پردازی به واکاوی مقوله ی روشنفکری در شخصیت های نمایشنامه اش ﻣﻰپردازد، بلکه نوعی از روشنفکر بومی و عمل گرا را به جامعة عصر خود معرفی ﻣﻰنماید. از اینﺭوی، نویسنده این گفتار، بر آن است با توجه به دو مفهوم روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور و همچنین با بررسی تاریخی مفهوم روشنفکری، آسیب شناسی اکبر رادی از این مقوله را در ملودی شهر بارانی مورد کند و کاو قرار دهد. این تحلیل محتوا که با رویکردی جامعه شناختی به این اثر صورت می گیرد در نهایت مشخص می کند که رادی در این نمایشنامه نوعی آشتی میان روشنفکر هنجاربنیاد و تحقق باور ایجاد کرده است.
بررسی «ازخودبیگانگی زن» در جامعه پدرسالار داستان های کوتاه «زویا پیر زاد» و «هیفاء بیطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختی، یکی از روش های نقد ادبی، است که در تحلیل متون ادبی معاصر کاربرد دارد؛ بر این اساس، رمان و داستان، حوزه های مناسبی برای انجام مطالعات جامعه شناختی به شمار می رود. در دوران معاصر، نویسندگان بزرگی از بانوان به نگارش رمان و داستان اقدام نموده اند و با پرداختن به موضوعات اجتماعی، سعی داشته اند مشکلات و مسائل زنان جامعة خود را مطرح کنند. بی شک یکی از مهم ترین موتیف های ادبیّات زنانِ نویسنده، پرداختن به مسئلة هویت زنان و بیگانگی آنان در جامعه و به ویژه جامعة پدرسالاری است. در این نوشتار، سعی شده است موضوع ازخودبیگانگی زن در جامعة پدرسالاری با رویکردی جامعه شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی، در چند داستان کوتاه از دو نویسندة معاصر ایرانی و سوری (زویا پیر زاد و هیفاء بیطار) بررسی و تحلیل شود. نتایج حاصله از بررسی داستان های این دو نویسنده (آن ها)، حاکی از آن است که در جامعة پدرسالاری، علاوه بر عقاید غلط حاکم و نوع نگرش جامعه نسبت به زن، شیوه های رفتاری زنان و عدم آگاهی از حقوق و جایگاه انسانی خود در جامعه، از دلایل اصلی سلطة مرد بر زندگی زن و از بین بردن حقوق مادّی و معنوی وی و سرانجام ازخودبیگانگی او محسوب می گردد. ازخودبیگانگی، بر کیفیّت زندگی زن تأثیر می گذارد و باعث می شود که زن، معناداری و احساس رضایتمندی و شادکامی را در زندگی کمتر تجربه کند. این دو نویسنده، سعی داشته اند شرایط زندگی زنان جامعة خود را نشان دهند و نوعی آگاهی و بیداری در زنان ایجاد نمایند.
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانگیرنامه، سرودة قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوبارة فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناختة ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آمادة یافتن فردّیت ازدست رفتة خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
نشانه شناسی تخیل و استعاره در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با تحلیل نشانه ها در داستان «نشانی» احمدرضا احمدی، به واکاوی عناصر تخیل و استعاره بپردازد. احمدی از شاعران و نویسندگان دهة چهل ایران است. او همزمان با شاعری در زمینة ادبیات کودک فعالیت خود را آغاز کرد. اولین کتاب کودک او در سال 1348 نوشته شد و تا امروز هم به نوشتن ادامه می دهد. آثار او در زمینة ادبیات کودک از فضایی متفاوت سخن می گوید. مطالعة آثار احمدرضا احمدی نشانی هایی را در چشم خواننده برجسته می سازد و از همین رو، بررسی نشانه شناسیک آن را برمی انگیزد. نشانه شناسی، مطالعة هر چیزی است که بر چیز دیگر اشاره دارد و این نشانه ها می توانند به شکل کلمات، تصاویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. با خواندن آثار احمدی و از جمله این داستان ، نشان داری تخیل، خودنمایی می کند. مطالعات انجام شده در آثار احمدی نشان داد که تخیل در آثار او، تخیل مدرن و فانتاسیک است و همین طور به دلیل همگامی تخیل و استعاره و ابهام، خواننده در محور جانشینی با استعاره به معنای مدرن و ابهام و گشودگی متن روبه روست. این مقاله به تخیل و استعاره ای می پردازد که رمانتیک ها و سمبولیست ها بدان اشاره دارند و در پی آن به رمزگشایی این نشانه ها بر پایة نظریة لیکاف خواهد پرداخت
تحلیل مناسبات قدرت در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصاید ناصر خسرو از جمله متون سنتی است که قدرت و گفتمان، نقشی اساسی در شکل بندی آنها ایفا می کند. از آنجا که وجه غالب این قصاید، در واکنش علیه قدرت و گفتمانهای عصر شکل گرفته اند، این قصاید، تبدیل به متونی شده اند که در لایه های زیرین خود، از طرفی سلطه مستقیم قدرت را آشکار می کنند و از طرفی به خاطر بُعد تأویلی و بطنی نشانه ها و آگاهی ناصر خسرو به قدرت نشانه ها و زبان و به ویژه دانش، قدرت و مقاومت، منشی شبکه ای و فروپاشانه به خود گرفته است. در این مقاله تلاش شده با توجه به آرای فوکو، به گفتمان شناسی و تحلیل شیوه های براندازی و تولید قدرت در قصاید پرداخته شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که در قصاید، با طرد و نخ نما کردن گفتمان های قدرت و زمینه سازی زبانی از طریق تکیه بر محور جانشینی نشانه ها و تولید حقیقت، مناسبات قدرت مدام از طریق گزاره هایی چون دانش، سخن، دین و... به هم می ریزد. قدرت در دیوان ناصرخسرو بنا به سیالیّت نشانه ها و تأویل گرایی ناصر خسرو، دائم در حال گسترش و واسازی است و قطعیّت ندارد، بلکه مفهومی غالباً زبانی و نسبی است.
بررسی روابط بینامتنی مینوی خرد و دیباچه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش دقیق و درک عمیق یک متن، بدون در نظر گرفتن متون پیشین و هم زمان با آن، امکان پذیر نیست و هیچ اثری از آثار پیش از خود مستقل نیست. موضوع ارتباط یک متن با متون دیگر، نخستین بار مورد توجّه باختین قرار گرفت و سپس توسّط ژولیا کریستوا و ژرار ژنت، گسترش یافت. شباهت و همانندی روایت ها و خرده روایت های شاهنامه با دیگر آثار پیش از آن و هم چنین شباهت دیدگاه های فلسفی و دینی مطرح شده در شاهنامه، به ویژه در دیباچه آن، با برخی متون پیش از آن هم چون اوستا، کارنامه اردشیر بابکان، یادگار زریران، یادگار بزرگمهر، بندهش، مینوی خرد و دیگر آثار و روایات حماسی و ملّی، وجود بینامتنیت میان این آثار را تأیید می کند و به شناختن آن ها و بازخوانی شاهنامه از طریق آن ها، کمک می کند. در این مقاله، با مقایسه محتوایی دیباچه شاهنامه فردوسی و متن ترجمه شده مینوی خرد به فارسی، به روابط بینامتنی این دو اثر از منظر نظریه ژنت پرداخته شده و نتیجه این بررسی نشان می دهد که بی شک، مینوی خرد یکی از پیش متن های اصلی حکیم فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است.
مؤلفان روایی؛ در گفت وگوی انتقادی با گفتمان ایدئولوژیک دهة شصت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تبیین صورت بندی فرهنگی و تحلیل گفتمان روایی دهة شصت، زمینة مشاهدة رفتار فرهنگی مؤلفان روایی این دهه را فراهم می کند، گروه های مقارن با یک دورة تاریخی که از یک رویداد اجتماعی خاص، یعنی جنگ و دفاع مقدس، تجربة مشترکی دارند. در این تحلیل نسلی، تعلقات، نگرش ها، داوری ها و ارزش های مشترک پیرامون پدیده ای ثابت مطالعه می شود، معانی مشترکی که در ساحت تجربة نسلی مضمر است و در روایت های داستانی این دهه منتقل می شود. در مقالة حاضر، به منظور درک مناسبات میان نسلی مؤلفان روایی، به دو دسته از شرایط توجه می شود: 1- شرایطی که منابع و فضای اجتماعی لازم برای این تغییرات را فراهم می آورند 2- شرایطی که به شکل گیری محتوا و جهت گیری ایدئولوژیک منجر می شوند و نشان می دهد که گفتمان ایدئولوژیک سنتی انقلابی، از طریق فرآیندهای تولید، انتخاب و نهادینه شدن، به آفرینش و خلق مجموعة وسیعی از اندیشه های جدید پرداخت که به شیوه معناداری ایدئولوژی نهادهای فرهنگی رسمی و مستقر را به مبارزه طلبید. این گفتمان، تابعی از صورت بندی های فرهنگی دهة شصت بود که به واسطة بحران در نظم اخلاقی، بسیج منابع و شکل گیری زنجیره های تعامل میان نخبگان فرهنگی ایجاد شد. در این زمینة فرهنگی مؤلفان روایی حامیِ گفتمان مسلط، با طرح اندیشه های جدید خود، کنشگران موجود در محیط اجتماعی را برانگیختند. چرخة «ایده پاسخ ایده» یکی از روش ها و ساز وکار هایی بود که از طریق زنجیره های کنش به صورت بندی مجدد گفتمان غالب دامن زد. به همین دلیل، تجربه های اجتماعی نویسندگان این دوره، به مثابة عناصر ایدئولوژی با دو انگارة مثبت و منفی، ثبت و متن مند شد.
آسیب شناسی و نارسایی های درس نامه های نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی و آسیب شناسیِ چهار منبع از در س نامه های نقد ادبی تألیفِ استادان شمیسا، امامی، تسلیمی و شایگان فر، پرداخته می شود. این درس نامه با وجود فواید فراوانی همچون ملموس کردنِ مباحثِ نظریه های ادبی و نیز نقد عملی بر پایه متون ادبیِ فارسی ، نارسایی ها و ایراداتی هم دارند که امید است این نواقص با نقد و بررسی، رفع شوند. عمده این نارسایی ها و آسیب ها عبارتند از: 1) عدم تمایز میان نقد ادبی و نظریه ادبی؛ 2) فهم دیگرگون برخی نظریه های ادبی؛ 3) بی ارتباطیِ بین مقدماتِ درس نامه ها و مباحث مربوط به نظریه های ادبی؛ 4) گنجاندن بوطیقای ادبیِ پُست مدرنیسم در لوای نقد و نظریه ادبی؛ 5) تبیین و کاربستِ عملیِ غیر ضرورِ برخی نظریه ها؛ 6) تبیین غیر انتقادی برخی نظریه ها؛ 7) ارزیابیِ نادرست برخی نظریه ها؛ 8) بی توجهی به ادبیات معاصر به عنوان شاهد مثال ِتحلیلی برای نظریه های ادبی؛ 9) کم توّجهی به ادبیات داستانی (به ویژه ادبیات داستانیِ معاصر) در مقایسه با شعر.