فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختی رمان که یکی از انواع پرکاربرد نقد ادبیات داستانی است، بر اساس پیوند میان ساختارهای اجتماعی و ساختار ادبی، قرائتی جامعه شناسانه از متن ادبی ارائه می دهد. این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. زنان آثار دانشور، از هر دو طبقة اجتماع، «اشراف و محروم» و از آدم های دور و بر خودش انتخاب شده اند. او در رمان های متأخر خود، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و قشر دانشگاهی برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی بوده و دانشور خط عزیمت اندیشة زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنة اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه از دیدگاه جامعه شناسی، عواملی مانند تحولات اجتماعی، انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط و تناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی بر آفرینش و تحول شخصیت های رمان های دانشور تأثیری به سزا داشته است.
بررسی نقش کنش و نشانه در پیوند موضوعی پنج باب هندی کلیله و دمنه نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر، نقد ادبی در کانون توجه قرار گرفته است و آثار ادبی از دیدگاه های مختلف بررسی شده اند. در میان شاخه های متعدد نقد ادبی، یکی از رویکردهایی که از آغاز سده بیستم به آن توجه شد، رویکرد بررسی ساختارگرایانه است که به سبب تلاش برای کشف الگو و نظامی از روابط و پیوندها، ارزیابی مفاهیم را ممکن می سازد؛ بدین ترتیب ساختارگرایی با حرکت از زبان به ادبیات و تحلیل ژرف ساخت آثار ادبی، الگوهای مناسبی برای بازخوانی و نقد آن ها به دست می دهد. از جمله این الگوها، نظریه رولان بارت ساختارگرای فرانسوی است. او در الگوی پیشنهادی خود ساخت مایه اساسی هر متن روایی را، دو عنصر «کنش و نشانه» می داند. محققان ایرانی، در دهه های اخیر به روش بررسی ساختاری متون ادبی، توجه بسیاری کرده اند و حجم قابل توجه از متون روایی کهن، زمینه ای را برای گسترش این نوع دیدگاه فراهم کرده است. یکی از این متون، کلیله و دمنه نصرالله منشی است و بررسی ساختاری عناصر روایی (کنش ها) در این اثر نشان می دهد نویسنده در داستان های خود طرح رفتاری و ساختار خاصی را در وضعیت های به ظاهر متفاوت و شخصیت های گوناگون تکرار می کند؛ بدین منظور پنج داستان از این اثر یعنی باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن که ریشه هندی دارند (به غیر از باب بازجست دمنه که ایرانی است)، انتخاب شد و پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که الگویی پیوندی میان ابواب هندی، باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن وجود دارد.
تحلیل کهن الگوی «خویشتن» در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین کهن الگو های یونگ «خویشتن» است که بیانگر یک نمونة خداگونه در آفرینش انسان است و رسیدن به این نمونة خداگونه، غایت رشد او را نشان می دهد. عطار با کمک مصداق های گوناگون کهن الگویی خویشتن در یک مسیر ماندالایی از خود تا خود مثالی به بیان نهایت رشد و ادغام در ترکیب عالی تری می پردازد که در عرفان به مقام فنا تعبیر می شود و یونگ آن را «حل شدن من در خویشتن» تعبیر می کند. عطار این فنا را در افعال الهی می داند ؛ زیرا سی مرغ تنها در فعل الهی (خویشتن) غرق شدند نه در ذات الهی، و یونگ آن را تکامل در ناخودآگاه فردی می داند. یونگ مانند عطار معتقد است که خویشتن (سیمرغ) هیچ گاه جای خدا را نمی گیرد؛ گرچه ممکن است پیمانة فیض الهی باشد. گوناگونی نمودهای کهن الگوی خویشتن در منطق الطیر بیانگر آن است که راه های معرفت بی شمار اما حقیقت یکی است و عطار این اندیشة فلسفی – عرفانی – روان شناختی را در نهایت ایجاز در تمثیل سی مرغ نمود سیمرغ تعبیر نموده است که سیمرغ «خویشتن یا صورت الهی» سی مرغ است که بر اساس نظریة فرایند فردیت یونگ، سیر تحول شخصیت سالکان از من (سی مرغ) به خویشتن (سیمرغ) تحقق یافته است.
گوهر دریای راز (تحلیل ساختار روایی و بلاغی نعتی از مخزن الاسرار نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به گونه ای است که واژه به واژه ابیات در محور افقی و عمودی، با یکدیگر تناسب آوایی و معنایی دارند تا نمودار انسجام متن باشند. نظامی در پی ساختاری است که با شگردهای بلاغی، بر بُعد ادبی و عاطفی کلام بیافزاید و به شیواترین وجه، حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - و سلم را وصف نماید. روایت این اثر، با داشتن تم جذّاب، شخصیت پردازی محدود که بر یک حادثة اصلی تمرکز دارد؛ شبیه داستان های مینی مال امروزی است؛ ولی با حضور پررنگ راوی، براعت استهلال و نتیجه گیری پایانی آن، ساختار روایی کهن را به یاد می آورد. این روایت، از پیرنگی مستحکم برخوردار است. بر خلاف موضوع تلخ آن، لحن کلام، نرم و شیرین است، علل این ناهمخوانی بدین شرح است: 1) وزن شعر (بحر سریع) که شاد و پرتحرک و پویاست؛ 2) درون مایه این اثر که بر تسلیم و شکرگزاری است.
نگاهی به ردّ پای روان تحلیلگری در غزلیّات سعدی با تأکید بر آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات و شعر یکی از اصیل ترین نمودهای تمدّن بشر و در عین حال عرصه بروز لایه های عمیق ناهشیاری اوست که همواره به بهانه های مختلف حضور خود را به آگاهی و هشیاری بشر یاد آوری کرده و در گستره های مختلف رخ نمایانده است. از جمله این عرصه ها که هرگز نمی توان بدون نظر داشتن به این لایه های عمیق ناهشیاری، درباره آن سخن گفت؛ هنر و جهان شاعرانه است. در دیدگاه های ملهم از روان تحلیلگری، هنر و هر آنچه که در این گستره گنجانیده می شود، نظیر ادبیّات، شعر و نقاشی، نمایانگر ناهشیاری خالق آن یعنی هنرمند است. وسعت این ناهشیاری که گاه می تواند تمامی گذشته تاریخی و به میراث رسیده هنرمند را در برگیرد، آنچنان غنی است که سبب زایش مضامینی استوار و یکسان در گستره شعر و ادبیات و هنر در فرهنگ های مختلف می شود. موضوع اصلی مقاله کنونی، پرداختن به آنیما یا روان زنانه خفته در اعماق ناهشیارانه مرد است. از آنجا که آنیما عنصری ناهشیار است، حضور آن در فراورده هایی که بنابر نظر روان تحلیلگری به ناهشیاری فرد وابسته تر هستند، نظیر نوشته های ادبی و شعر، پررنگ تر است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی جایگاه آنیما در غزلیّات سعدی می پردازد تا نشانه های این کهن الگو با مدد از نمادهای روان تحلیلگری و روان شناختی آشکار شود. در نهایت با مدد از شواهد شعری در غزل های سعدی به شباهت های معشوق در شعر سعدی و مفهوم آنیما در گستره نظریه یونگ پرداخته شده و بر این نکته تأکید می شود که مضامین اشعار سعدی با مفهوم آنیما، ارتباطی انکارناپذیر دارند.
مرزشکنی روایی در داستان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تعریف و دسته بندی مرزشکنی روایی و جایگاه آن در داستان های فارسی پرداخته می شود. مرزشکنی روایی عبارت است از آمیختن سطوح گوناگون روایت که به موجب آن ممکن است نویسنده وارد لایه زیرین یا سطح داستان شود و با شخصیّت ها به گفتگو بنشیند، یا اینکه خود نیز وارد ماجرای داستان شود. همچنین ممکن است شخصیّت ها از سطح داستانی مربوط به خود بیرون بیایند و وارد جهان مخاطب، نویسنده و راوی شوند. این تمهید داستانی در متون روایی پسامدرنیته ای رواج دارد که موسوم به روایت های فرادستانی هم هستند. مرزشکنی روایی انواع و اقسامی دارد که می توان چهار گونه عمده آن را بدین قرار برشمرد: 1 مرزشکنی نزولی که به موجب آن نویسنده وارد سطح «داستان» می شود و ممکن است با شخصیّت ها هم کنش شود. 2 مرزشکنی صعودی که برحسب آن شخصیّت ها ممکن است از سطح داستانی خود خارج شوند و وارد سطح راوی و نویسنده شوند. 3 مرزشکنیِ هستی شناسی که بر مبنای آن نویسنده، راوی، روایت گیر یا شخصیّت «انگار» به گونه ای «واقعی» وارد سطوح زیرین یا زبرین می شوند. 4 مرزشکنی بلاغی که به موجب آن نویسنده یا شخصیّت فقط نگاهی کوتاه به درون دیگر سطوح می اندازند و یا اینکه با قطع جریان روایت، اتّصال کوتاهی با سطوح متناظر ایجاد می کنند. این تمهید در برخی متون داستانی فارسی، پیش از اینکه در منابع روایت شناسی و نقد ادبیِ به زبان فارسی مطرح شود، به کار رفته است. رمان«کولی کنار آتش»، داستان های کوتاه «آخرین شب، آخرین پلکان» و «خفّاشه» بر مبنای مرزشکنی نزولی و هستی شناختی پیش رفته اند. در رمانِ «دل فولاد» و داستان کوتاه «دوباره از همان خیابان ها» تمهید مرزشکنی صعودی و هستی شناختی به کار رفته است. در داستان های کوتاه «مردی که برنگشت» و «انتخاب» و رمان «رود راوی» شاهد مرزشکنیِ بلاغی و اتّصال کوتاه هستیم.
تحلیل آموزه های تعلیمی در بررسی بینامتنی دو اثر (پروین اعتصامی و انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بینامتنیت اصطلاحی رایج در نظریه های ادبی و زبان شناسی است. بینامتنیت بر این اصل مبتنی است که هیچ اثری مستقل و خود ساخته مؤلف نیست بلکه از متون گذشته و از اندیشه فراروی ادبیات بهره برده است. بینامتنیت رابطه یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف این مقاله آن است که با استفاده از این نظریه آموزه های اخلاقی و اجتماعی پروین اعتصامی و انوری را ارزیابی کند. برای نیل به این هدف قطعه «اشک یتیم» از پروین اعتصامی با قطعه «والی شهر ما گدایی بی حیاست» از انوری بررسی و تجزیه و تحلیل شده است و تشابه و افتراق آن نمایانده شده است.
کهن الگوی زن در آثار غزاله علیزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روایت های داستانی معاصر، اسطوره سازوکاری ایدئولوژیک گرفته است. اسطوره بنا به کیفیّت تبیینی خود، در پی توضیح و کشف حقایق ناشناخته و ابتدایی، به ویژه امر لایتناهی و مقدّس است. از این رو، به ناچار خاصیّتی متناقض و مبهم به خود می گیرد، امّا روایت بنا به داشتن پیرنگ، انسجام و کلّیّت ، تلاشی برای ساختاربندی و پیکرسازی حوادث پراکنده است. پس وقتی اسطوره وارد روایت (به ویژه روایت های ایدئولوژیک) می شود، ناچار برای شفّافیّت معنای روایت، تبدیل به اشاراتی زبانی و تصویری می شود. غزاله علیزاده از جمله زنان داستان نویس است که اسطوره را در داستان های خود از طریق زبان و نماد به تصویر کشیده است. از این رو، در آثار وی، اسطوره بیشتر کارکردی هدفدار، فمینیستی و گاه تزیینی و آرایشی دارد. اینگونه نیست که اسطوره به پیرنگ داستان های وی خاصیّتی اسطوره ای داده باشد، بلکه اسطوره، حکم کاتالیزوری (واسطه ای) را دارد که از آن برای ایضاح، تتمیم و تکمیل مضمون روایت بهره گرفته است. در این مقاله تلاش شده است تا نوع پردازش، کارکرد و اهداف اسطوره در سه سطح زبانی، مضمونی و روایی در آثار علیزاده با تأکید بر کهن الگوی زن بررسی شود.
رویکردی نوین در روایت شناسی شناختی بر اساس فضاهای ذهنی روایی و الگوی ان ام اس بی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر که بخشی از پژوهشی گسترده در مورد کاربست نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل متون روایی است، در پی آن است که یک تحلیل شناختی نوین و روش مندی از متن روایی به دست دهد و در پی ارائه پاسخی برای این پرسش در زبان شناسی شناختی باشد که چگونه فرایندهای زبانی مختلف می توانند در پیدایش «داستان نوظهور» در یک متن روایی به کار روند. نخستین و اساسی ترین گام در رسیدن به این هدف، ارائه الگویی شناختی-تحلیلی است که فرایندهای شکل گیری معنا را در متون روایی بررسی کند. در این راستا، نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه (۱۹۹۷، ۱۹۹۴، ۱۹۸۵) و روش شناسی دنسیگر بر پایه آن (۲۰۱۲، ۲۰۰۸)، استدلال های محکمی در مورد فرایند معناسازی در گفتمان ارائه می دهند. بر این اساس، این مقاله به تبیین چگونگی فرایند معناسازی در یک متن داستانی به زبان فارسی می پردازد. هدف از ارائه این تحلیل، در درجه اول، آزمایش کاربست مفاهیم بنیادین نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی متن های روایی، و در درجه دوم، معرفی الگوی ان ام اس بی، به عنوان یک ابزار شناختی نوین و روش مند در روایت شناسی شناختی است. یافته ها نشان می دهد فضاهای ذهنی روایی، افق هایی را برای کشف پیچیدگی ها و ویژگی های معناسازی در روایت های داستانی آشکار می سازد.
بررسی الگوی کنشگران حکایت های باب نخست کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های مطرح در حوزه روایت، نظریه گریماس است که بر اساس تقابل های دوگانه متن طراحی شده است. اگرچه نظریه گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره ای از موارد شاهد ناهم خوانی هایی در این زمینه هستیم. پژوهش حاضر به بررسی حکایت های باب اول کتاب کلیله و دمنه از منظر نظریه روایی گریماس پرداخته است. با بررسی صورت گرفته مشخص گردید که الگوی روایی گریماس را نمی توان به صورت کامل بر تمامی حکایت های کلیله و دمنه منطبق دانست. در بعضی از حکایت ها اجزایی از طرح روایی گریماس با همدیگر تلفیق می شوند. این موضوع با الگوی روایی گریماس در تضاد است؛ البته می توان این امر را برخاسته از تعلیمی بودن کتاب کلیله و دمنه دانست که راویان حکایت ها بیشتر به مفهومی که می خواهند بیان کنند، توجه دارند، نه به ساختار حکایت. اگرچه بهره گیری از نظریات گوناگون در حوزه روایت می تواند موجب شناخت بهتر متون ادبی شود، با توجه به ویژگی های خاص قصه های ایرانی، لازم است طرحی بومی برای بررسی ساختار روایی این قصه ها ارائه گردد و یا به تناسب حکایات، تغییراتی در این الگوها ایجاد شود.
تحلیل کهن الگویی حکایت «الملک و البراهمه» کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه کهن الگو از مکتب روان شناسی کارل گوستاو یونگ برگرفته شده است. یونگ، تصاویر و رسوبات روانی و آگاهی های ارثی موجود در ناخودآگاه جمعی را کهن الگو (آرکی تایپ) می نامد؛ به عبارت دیگر، کهن الگو، طرح کلی تجارب و رفتارهای مکرر اجداد و نیاکان بشر است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارد. کهن الگوها در قالب نماد یا به شکلی نمادین در بسترهایی مانند اسطوره، حماسه، داستان، رؤیا و اوهام آشکار می شوند یا در آثار ادبی ظهور می یابند. از مهم ترین کهن الگوها می توان به «آنیما»، «آنیموس»، «پیر دانا»، «سایه»، «نقاب»، «تولد دوباره» و «فردیت» اشاره کرد. کلیله و دمنه کتابی مشحون از داستان های تمثیلی (تمثیل های حیوانی) است که به دلیل وجهه اساطیری، برخی از آن ها را می توان از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی کرد. یکی از این داستان ها که صبغه اساطیری و نمادپردازانه بر آن غالب است، حکایت «الملک و البراهمه» از باب شانزدهم این کتاب است. این داستان به دلیل افسانه ای بودن و نیز داشتن سلسله ای از رؤیاها، ظرفیت تحلیل کهن الگویی را دارد؛ در این پژوهش، کهن الگوهایی چون «سایه»، «آنیما»، «نقاب»، «پیر دانا» و «فردیت» در حکایت یادشده بررسی شده است. بر این اساس به اجمال می توان چنین تأویلی از داستان به دست داد: هبلار شاه که دچار گونه ای روان پریشی شده است، از طریق رؤیا به ناخودآگاه خویش راه می یابد و پس از رویارویی با آنیمای خود، به یاری آنیما و راهنمایی پیر دانا، از پریشانی می رهد و به «خود» (من راستین) نایل می شود. شاه فرایند فردیت و مسیر خودیافتگی را با رؤیا آغاز می کند؛ سپس به پیشنهاد ایران دخت، نزد کارایدون، معبر حکیم فرستاده می شود و در پایان با درایت و ارشاد وزیر دانای خویش، از غم و روان پریشی می رهد.
نشانه شناسی عناوین رمان ""سه گانه ی"" نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
خوانش شعر «نوبت» بر اساس رویکرد نشانه شناسی «مایکل ریفاتر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر گفتار، یکی از جریان های برجسته شعر معاصر و شعری مخاطب محور است که در آن کنش القایی گفتار، مهم ترین عامل در برقراری ارتباط میان متن و خواننده به شمار می آید. در این مقاله، شعر زایا و باز «نوبت» از مجموعه «سفر به خیر» سید علی صالحی به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رویکرد نشانه شناسی «ریفاتر» بررسی می شود. هدف از این پژوهش، درک ظرفیت ها و خوانشی جدید از شعر گفتار است. در خوانش دریافتی شعر «نوبت» که با تکیه بر نشانه های مستقیم صورت می گیرد، دلالت نهایی شعر، توصیفی صریح از آمیختگی رفتن و اندوه است. امّا در خوانش دیگر متن که با توجّه به کاربست چارچوب نظریه ریفاتر انجام شده، خواننده از نشانه های نشان دار و غیر مستقیم فضای روایی به فضایی سیاسی- عاطفی میرسد؛ چنان که مرگ، دلالت نهایی شعر است و سیر زندان- ترانه- مرگ، چرخه ای مطابق با چرخه عناصر غیر دستوری، انباشت ها، منظومه های توصیفی، هیپوگرام ها و فضای بینامتنی از صدای «شاملو» و صدای دو شعر از «احمدرضا احمدی» و «حافظ موسوی» با شبکه دلالتی همسان مرگ است.
بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
تحلیل هرمنوتیکی نقش عناصر فرهنگی در درک زیبایی-شناسی شعر عربی قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
مقاله به زبان فرانسه: فرایند و نقش رﺆیاپردازی نزد «ژان ژک روسو» (Le processus et la fonction de la rêverie chez Jean-Jacques Rousseau)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای پی بردن به این مطلب که چگونه ژان ژک روسو، در بطن بدبختی و در وضعیت یک تبعیدی، در اثر خود، رؤیاپردازی هایگردشگرتنها، خوشبختی را می یابد و آزادی را دوباره به دست می آورد، از طریق پدیدارشناسی تخیل، به مطالعه ی فرایند و جاذبه های رؤیاپردازی ای می پردازیم که رؤیاپرداز را در وضعیت آگاهی از آرامش نگه می دارد.
رؤیاپردازی روسویی حاصل تنهایی، حاصل آمیزش بیرون و درون، احساسات و روان است. این رؤیاپردازی قوه ی محرکی درونی است که جنبش دیده شده، شنیده شده و یا حس شده به هر طریقی، آن را حفظ می کند. برخی چیزها و مناظر آغاز رؤیاپردازی را میسر و تداوم و جذابیت آن را تضمین می کنند: هر آنچه مربوط به گیاهان و آب باشد.
وضعیت وحشتناکی که دیگران روسو را در آن قرار داده اند، به جای اینکه استقلالش را از او بگیرد، او را به فردی تبدیل می کند که، با گریز به رؤیاپردازی از طریق تخیل، احساس و خاطره، می تواند استقلال خود را کاملا̋ مطالبه کند. رؤیاپردازی، سعادتی که در آن تنها خویشتن حکمفرماست، زمان سومی است که زمان دوم یعنی زمان اسارت اجتماعی را محو می کند و به وضعیتی اولیه بازمی گردد که در آن احساس هستی تمام فضای درون من را فرامی گیرد. رؤیاپردازی به خویشتن هستی فطری و طبیعی خود را بازمی گرداند و به احساس وحدت با سراسر عالم منتهی می شود.
تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
کاربرد آرای پیرس در مطالعة نشانه های الفبایی دیوان شاعران (مطالعة موردی: دیوان انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی حاضر، نگارنده، نخست جنبه های نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس را تبیین می کند، آن گاه بر پایه ی آرای وی به نشانه شناسی نگرش های الفبایی انوری می پردازد و همه-ی سروده های حروفی او را گزارش و تحلیل می کند. نظریّه ی نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور شمایل، نمایه و نماد پیرس و فرآیند تکامل نشانگی آن ها در دیوان انوری بررسی شده است. فرآیندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونه ی سیر نشانگی هستند که نگارنده آن ها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانه های شمایلی، بسیار بیشتر از نشانه های نمایه ای و نمادین با بلاغت سنّتی زبان فارسی مشابهت دارند؛ همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.