فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
زبان مردم شیراز تا اواسط قرن نهم گویش خاصی بوده که با فارسی تفاوت داشته است. این گویش دنباله یکی از گویش های فارسی میانه بوده و شیرازیان آن را شیرازی می نامیده اند. کهن ترین نمونه این اشعار از قطب الدین شیرازی، سعدی، حافظ، شمس پُسِ ناصر، شاه داعی شیرازی، ابواسحاق شیرازی است که هرکدام سروده های کوتاه و بلندی به این گویش دارند. از ویژگی های این گویش وجود ساخت کنایی (ارگتیو) از ماضی ساده افعال متعدی است. دیگر تبدیل g پایانی کلمات بعد از مصوت a، و شاید سایر مصوت ها، به γ (غ) است. در این مقاله، تنها غزل ملمّع یا مثلثی که از ناصرالدین خطیب باقی مانده و یک بیت از سه بیت آن به شیرازی است شرح و معنی شده است.
اطلس گویشی و گویش سنجی کرانه جنوب شرقی دریای مازندران به روش بسامد واکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سنجی روشی کمّی برای اندازه گیری تفاوت های میان گویش های مختلف است که با محاسبه آماری مقدار این تمایزات در نمونه های گسترده ای از ویژگی های زبانی در یک منطقه گویشی به دست می آید. هدف پژوهش حاضر نیز ارائه نمونه ای از اطلس گویشی استان مازندران بر مبنای روش های گویش سنجی است. در پژوهش حاضر که مبتنی بر روش توصیفی هم زمانی و دادگان میدانی است، آوانگاشت معادل های محلّی 62 واژه مورد تحلیل انبوهه قرار گرفت و منطقه های گویشی کرانه های جنوبی دریای مازندران بر اساس بسامد واکه ها مکان یابی شده است. موادّ زبانی متشکل از 73 مصاحبه است. میانگین سنی گویشوران 36 سال، متوسط سواد آنها در حد آموزش ابتدایی و 38% آنها زن بودند. نقشه های تفسیری حاصل ضمن تعیین چهار منطقه گویشی شمال غربی، غربی، شمال شرقی، و جنوب مرکز با آلفای کرنباخ 84/0، نشان می دهد که واکه های پیشین /i/ و /a/، بیشترین شاخص تأثیر را در گوناگو نی های منطقه ای دارند.
مقایسة پسوندها و پیشوندهای تصریفیِ فعل در کردیِ گورانی و فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با تحلیل ساخت تصریفیِ بیش از 200 فعل از کردیِ گورانی، به بررسی پسوندها و پیشوندهای تصریفیِ فعل در این گویش از زبان کردی و مقایسه آن با زبان فارسی معیار پرداخته می شود. این فعل ها در زمره رایج ترین و پرکاربردترین فعل های ساده در این گویش هستند. روش انجام این پژوهش از گونه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است و ما یافته های خود را در دو گروه پسوندها و پیشوندهای فعلی، دسته بندی کرده ایم. پسوندها خود چهار دسته را در بر می گیرد: 1. شناسه ها، 2. پسوندهای فعلیِ ستاک ساز، 3. پسوندهای فعلیِ نمود ساز و 4. پسوند التزامی. در دسته بندیِ ریزتر، پسوندهای ستاک ساز شامل پسوندهای ستاک گذشته، حال ، مجهول و سببی هستند. پسوندهای نمود ساز نیز خود به پسوندهای گذشته کامل، گذشته استمراری، گذشته استمراری دور، گذشته استمراری نقلی و حال کامل تقسیم می شوند. پیشوندهای فعلی هم چهار دسته: 1. نفی، 2. امر ، 3. نهی و 4. التزامی را شامل می شوند. یافته های این پژوهش همچنین نشان می دهد که فعل در گویش گورانی دارای تصریف شمار، شخص، زمان، نمود، وجه و جهت است.
Глаголы с семантикой обмана в тульских говорах (افعال دارای مفهوم «فریب» در لهجه های محلی تولا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این کار تحقیقی بررسی افعال با ماهیت معنایی «فریب» در لهجه های گویشوران مناطق مختلف تولا است. بر همین اساس، در این مقاله برآن هستیم تا ضمن تجزیه و تحلیل معانی مختلفی که از این گونه افعال استنباط می شود، شکل و ویژگی های دستوری این گونه افعال را در هنگام کاربرد در گویش های گوناگون مردم این مناطق بررسی نماییم. این گونه افعال غالباً ماهیت معنایی منفی دارند. افعال دارای ماهیت معنایی منفی در گویش ها و لهجه ها کاربرد بیشتری دارند. این گونه افعال از نظر تقسیم بندی در زمره افعالی قرار می گیرند که بیان گر نوع رابطه و رفتار افراد نسبت به محیط اطراف هستند. این افعال از اصلی ترین عناصر فعلی تشکیل دهنده گویش های محلی محسوب می شوند. از این گونه افعال معمولاً به عنوان افعال «انسان محور» یاد می شود. مجموعه افعالی که در این کار پژوهشی بررسی و تحلیل شده اند از نظر تک واژی ریشه های گوناگونی دارند. معمولاً تک واژهای ریشه ای این گونه افعال در معنای مستقیم و اولیه خود بیان گر تأثیرگذاری و یا تأثیرپذیری فیزیکی هستند و تا حدود زیادی از نظر شکل ظاهری و همچنین از نظر ماهیت معنایی فرم واحد و یکسانی دارند که وجود گروه افعال مترادف و زایا می تواند دلیلی بر این یک سان بودن باشد.
بررسی زبان شناختی گویش محمدی جبالبارز کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جبالبارز جنوبی، از توابع شهرستان عنبرآباد کرمان، علی رغم وسعت و جمعیت کم، از تنوع گویشی فوق العاده ای برخوردار است. یکی از گویش های رایج در این منطقه، گویش«محمّدی» است که گویش طایفه ای به همین نام است. بین محمدی و گویش رودباری که گویش عمدة شهرستان های جنوبی کرمان است شباهت های بسیاری وجود دارد معهذا تفاوت های چشمگیری هم به ویژه تفاوت های صرفی و نحوی بین آنها دیده می شود که درک متقابل بین گویشوران رامشکل می سازد. موضوع این مقاله، بررسی زبان شناختی این گویش و هدف از آن، شناخت ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی و واژگانی آناست.نگارندگان کوشیده اند با بیان ویژگی های مهم این گویش، توصیفی کوتاه، امّا دقیق از ساختار آن ارائه داده و تا حدودی وجوه اشتراک و افتراق آن را با فارسی معیار باز نمایند. بنابر یافته های این تحقیق، مهم ترین ویژگی های این گویش از جنبة آوایی، وجود واکه های مرکب /ie/ و /ue/ و همخوان های لبی شدة /xw/ و /gw/است و از نظر صرفی و نحوی،مشخصة بارز آن، تمایز بین افعال لازم و متعدی در صرف ماضی، و کاربردساخت ارگتیو در ماضی های متعدّی است.
حالت نمایی در کردی سورانی (سنندجی و بانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستور زایشی اخیر دو دیدگاه عمده راجع به چگونگی نظام حالت دهی وجود دارد. دیدگاه چامسکیایی استاندارد این است که حالت توسط هسته ی دستوری به نزدیکترین گروه اسمی از طریق یک رابطه ی مطابقه اعطا می شود (بیکر 2010). در این رویکرد حالت به عنوان تجویز کننده ی گروههای اسمی، مفهومی کاملاً نحوی دارد و ارتباط مستقیمی بین حالتهای ساختاری و روابط ساختاری گروههای اسمی پذیرنده حالت ها وجود دارد. در دیدگاه دوم، حالت-دهی توسط قواعد پیکره ای و در بخش آوایی صورت می گیرد. در این رویکرد ارتباط مستقیمی بین حالت دهی و مطابقه برقرار نیست و سلسه مراتب ساختواژی، حالت گروههای اسمی را تعیین می کند. در این مقاله بر اساس داده هایی از زبان کردی (سنندجی و بانه ای) و با مقایسه ی شباهت ها و تفاوت های این دو گونه-ی کردی از گویش کردی سورانی نشان خواهیم داد که در نظام حالت دهی گونه های مختلف از گویش سورانی از رویکردهای متفاوتی استفاده می شود.
توصیف و تحلیل کانونی سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ساخت کانونی سازی گسسته، یک سازه واحد زیرساختی مانند ساخت ملکی گسسته شده و بخشی از آن پیش آیند و بخشی دیگر ابقا می شود. این ساخت را می توان براساس اینکه هسته (سازه کانونی) از درون بند پایه یا بند پیرو حرکت کرده، به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم کرد. سازه پیش آیند دارای مشخصه کانون و تقابل است و تکیه زیروبمی نیز روی آن قرار دارد. تبعیت از جزیره و اصل کوتاه ترین حرکت، عدم گسستگی متمم حرف اضافه، همبستگی بین پاره جمله ها و ساز ه های پیش آیند، و پیش آیند شدن بخشی از یک اصطلاح-پاره از مهم ترین ویژگی های نحوی این ساخت هستند و تمام آنها مؤید تحلیل حرکت اند. در این ساخت، هسته گروه کانون واقع در بالای گروه زمان دارای مشخصه کانون تعبیرناپذیر است. پس از بازبینی مشخصه مزبور از طریق تطابق، مشخصه [EPP] سبب حرکت غیرموضوع سازه کانونی می شود. در مقالة حاضر ساخت فوق و فرایندهای آن در زبان گیلکی (گویش اشکورات) مورد توصیف قرار می گیرد.
توصیف واکه های ساده در گویش لکی نورآبادی در قیاس با زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف توصیف واکه های ساده در گویش لکی نورآبادی در تقابل با فارسی نوشتاری معیار نگاشته شده است. بر این مبنا، به دنبال مقدمه ای کوتاه مشتمل بر جای گاه این گویش در خانوادة زبان های ایرانی، به ارائه مجموعه ای از تحلیل های ساختاری در آن می پردازیم. تحلیل فوق، با تأکید بر نقش واجی کشش واکه ای در گویش، واکه های ساده در آن را در چهار دسته: 1. پسین و گرد [/u/, /:ɔ/, /ɔ/, /:ɑ/, /ɑ/]، 2. پیشین و گسترده [/i/, /:I/, /I/, /ε/, /a:/, /a/]، 3. پیشین و گرد [/У/, /:ø/, /ø/] و 4. مرکزی [/ә/, /ɜ/] ارائه و توصیف می نماید. تقسیم بندی فوق مجموعه ای مشتمل بر 16 واکه ممیز را در نظام واکه ای گویش در مقابل نظام 6 واکه ای فارسی برمی شمرد.
بررسی فرایندهای واجی گویش راجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردآوری گویش ها و زبان های محلی در ایران و نیز بررسی علمی آنها می تواند خیلی از مشکلات واژگانی و دستوری زبان را حل کند و واژگان آنها در ساختن واژه های نو مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق، به غنای زبان فارسی کمک کند. یکی از این نمونه ها زبان افراد بومی شهر دلیجان است که راجی نامیده می شود. گویش راجی یک گویش ایرانی است که روزگاری دراز در یک قلمرو گسترده مرکزیت داشته و امروزه نشانه های آن در بخشی از مرکز ایران همچون دلیجان، محلات و نراق دیده می شود. این مقاله، پس از ارائه فهرست همخوان ها، واکه ها و واکه های مرکّب، به بررسی فرایندهای واجی این گویش می پردازد.
نویسنده در جمع آوری داده ها، علاوه بر شمّ زبان شناسی خود، شمّ زبانی گویشوران، مصاحبه مستقیم با گویشوران و تکمیل پرسشنامه های تدوین شده، از دو اثر واژه نامه راجی (1373) و داستان ها و زبانزدهای دلیجانی (1387) تألیف حسین صفری و «گونه های زبانی استان مرکزی در گذر زمان» (1385) تألیف نگارنده استفاده کرده است.
ریشه شناسی چند واژه از گویش گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در ناحیه وسیعی از استان گیلان در حاشیه دریای خزر و نیز بخش هایی از استان مازندران رواج دارد. این جستار اختصاص دارد به بررسی ریشه شناختی چند واژه از گویش گیلکی شرق گیلان. در هر مدخل، ابتدا ریشه ایرانی باستان و هندواروپایی واژه یا فعل مورد نظر و برابرهای آن در دیگر زبان های ایرانی را آورده ایم، سپس به بررسی ساخت اشتقاقی آنها در گویش گیلکی، فرایندهای واجی و گاه رابطه نحوی واژه موردنظر پرداخته ایم. واج نوشت داده ها بر پایة گونة گویشی شرق گیلان انجام پذیرفته است.
کاربرد ضمایر شخصی در طبقات الصوفیة خواجه عبدالله انصاری و گویش کهن هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ضمایر شخصی» یکی از مباحث مهم دستوری زبان فارسی است که بیشتر دستورنویسان و زبان شناسان در آثار خود به آن پرداخته اند و تعاریفی کمابیش مشابه از آن ارائه کرده اند. ضمیرهای شخصی در زبان فارسی دری و بیشتر متون به جا مانده از آن، یکسان به کار رفته اند؛ اما با توجه به وجود برخی اختصاصات زبانی در برخی متون کهن که حاصل تعلق آن ها به دوره ها و حوزه های جغرافیایی و گونه های متفاوت زبانی است، ممکن است ضمایر شخصی نیز تا حدودی در آن ها به شکلی متمایز به کار رفته باشد. هدف از این نوشتار، نشان دادن چگونگی صورت ها و کاربردهای مختلف ضمایر شخصی در طبقات الصوفیه، منشأ هر یک از آن ها و میزان همگونی و ناهمگونی طبقات با دیگر متون کهن است. ضمیرهای شخصی در این متن بیشتر به صورت مشترک با دیگر متون و در برخی موارد به صورتی متفاوت با آن ها به کار رفته اند. در این مقاله کاربرد خاصی از ضمایر شخصی در طبقات و گویش کهن هرات را مورد توجه قرار دادیم و از آن به عنوان «شبه شناسه» یاد کردیم. بیشتر کاربردهای خاص ضمیرهای شخصی، به ویژه ضمایر شبه شناسه در گونة زبانی هرات و متن طبقات، متأثر از فارسی میانه است. این نوشتار از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است که پس از خوانش دقیق متن طبقات الصوفیه، به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
بررسی ریشه شناختی چند واژه تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی شمال غربی است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر، از سفیدرود در جنوب تا لنکران جمهوری آذربایجان در شمال، متداول است و به سه گویش شمالی، مرکزی و جنوبی طبقه بندی می شود. از منظر ریشه شناسی، زبان های ایرانی به ویژه تالشی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. ارتباط تاریخی زبان ها از طریق پژوهش های ریشه شناسی بیشتر و بهتر درک می شود. در این مقاله تعدادی از واژه های تالشی ریشه شناسی شده اند. این واژه ها براساس تلفظ رایج آنها در گویش تالشی مرکزی طولارود - که یکی از نویسندگان این مقاله گویشور آن است- آورده شده اند. برابر واژه در دیگر گویش های تالشی نیز ذکر شده است. در ریشه شناسی سعی شده است هم ریشه واژه در دیگر گویش های ایرانی گروه شمال غربی، بهویژه تاتی یا آذری که بیشترین نزدیکی را با تالشی دارند نیز آورده شود.
بررسی کاربرد فعل ""رفتن"" در گویش مشهدی و زبان انگلیسی: شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت گویش مشهدی در مقایسه با دیگر گویش ها، این پژوهش به دنبال بررسی فعل ""رفتن"" به معنای ""شدن"" درگویش مشهدی زبان فارسی و زبان انگلیسی است و به مقایسه کاربرد این فعل با زبان انگلیسی می پردازد. از این رو، نگاهی به نظریه صورت و تحلیل نقش تجربی می اندازد. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی تاثیر متغیرهایی از قبیل سن، جنسیت، سطح تحصیلات و طبقه اجتماعی بر میزان استفاده از فعل رفتن در گویش مشهدی اشاره نمود. به منظور گردآوری داده،300 مکالمه در موقعیت های مختلف از خانم ها و آقایانی با سنین مختلف (13 تا 76 سال)، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی متفاوت (پایین، متوسط و بالا) جمع آوری شد و نتایج به صورت جدول ارائه شد. همچنین، جهت بررسی نگرش افراد به گویش مشهدی و شم زبانی آن ها، ده نفر از افراد مذکور به صورت تصادفی انتخاب شده و مصاحبه ای با آن ها انجام گرفت. مصاحبه شوندگان نیز همچون سایر افراد شرکت کننده، خانم ها و آقایانی از سنین، سطح تحصیلات و شرایط اجتماعی مختلف بودند. جهت گردآوری داده در بخش انگلیسی و بررسی پیکره زبانی از بانک های اطلاعاتی زبان و کتب مرجع استفاده شد.
غلت سازی در گویش کلهری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریه بهینگی با رویکردی هم زمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلت سازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده می شود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبان های دنیا (همانند زبان های نیجر کنگو) از رتبه بالایی در چینش محدودیت ها برخوردار است، در گویش کلهری رتبه پایینی را به خود اختصاص می دهد. در این مقاله همچنین، استدلال می شود که غلت سازی در زبان کردی علاوه بر واکه های افراشته، بر واکه های غیرافراشته مانند /e/ نیز اعمال می شود؛ بنابراین، افراشتگی V1برای غلت سازی در گویش کلهری، برخلاف بسیاری از زبان های دنیا، شرط اساسی و تعیین کننده نیست. همچنین، نشان داده می شود که شرط افراشتگی خروجی دستگاه واجی تخطی ناپذیر نیست؛ یعنی خروجی دستگاه واجی این گویش در شرایط و جایگاه خاص خود، هم می تواند افراشته باشد، مانند /y/ و هم می تواند غیرافراشته باشد، همانند /Y/.
اعتبارسنجی گویش سنجی کرانه جنوب خاوری دریای مازندران به روش بسامد آوایی هوپنبرووِرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقام بررسی های نوپای گویش شناسی رایانشی، داده های زبان مازندرانی -مستخرج از طرح ملّی اطلس زبانی ایران- با اعمال الگوریتم لِوِنشتین کاوش، و منطقه های گویشی در دامنه شمالی رشته کوه های البرز مکان یابی شده است. در این مقاله کوشیده ایم با واکاوی داده ها به روش تحلیل بسامد واکه، ضمن تشخیص متغیّرهای آواییِ مسبّب تفاوت های گویشی منطقه ای، پایایی و اعتبار یافته های گویش سنجی را بیازماییم؛ پژوهش حاضر، مبتنی بر روش توصیفی هم زمانی و به لحاظ دادگان میدانی است. موادّ زبانی متشکل از 113 مصاحبه است. میانگین سِنّی گویشوران 42 سال، متوسّط سواد آنها در حدّ آموزش ابتدایی و 34% آنها زن بودند. نقشه های بازنمودی و تفسیری حاصل، ضمن تأیید اعتبار یافته های پژوهش های پیشین با آلفای کرنباخ 84/0، تظاهر منطقه های گویشی را پشتیبانی می کند و بیانگر پایایی روش تحقیق و روایی پژوهش است.
ساخت ناگذرا در گویش بختیاری مسجدسلیمان
حوزه های تخصصی:
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
ساخت ناگذرا ساختی است که فعل آن دارای جهت معلوم بوده و تنها یک گروه اسمی به عنوان موضوع مرکزی دارد. از نظر نقش معنایی، گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی ساخت مجهول، نقش معنایی مفعولی دارد. این جستار تلاش دارد تا با بررسی داده های گویشی نشان دهد ساخت ناگذرا در گویش بختیاری دارای چه ویژگی هایی بوده و تفاوت آن با ساخت مجهول در چیست؟ فعل گذرا و سببی از افزودن پسوند -(e)nبه پایان مادة مضارع گذرا ساخته می شود و ماده ماضی آن با افزودن پسوندīδ- به ماده مضارع به دست می آید. افعال ناگذرا نیز با افزودن پسوندeh - به پایان اسم، صفت و ماده مضارع
فعل های اصلی یا بدون افزودن پسوند ساخته می شوند. ماده ماضی این افعال نیز از افزودن پسوند est- به ماده مضارع به دست آید. ساخت مادة ناگذرا در ساخت مجهول نیز به کار می رود. در نتیجه هر دو ساخت مجهول و ناگذرا دارای شباهت روساختی هستند؛ اما همانند زبان فارسی تفاوت این دو ساخت، با آوردن عامل در ساخت مجهول به صورت گروه حرف اضافه ای مشخص می گردد. همچنین با استفاده از عبارت قیدی xos be xos (خود به خود) در ساخت ناگذرا به جای عبارت کنادی در مجهول می توان به تفاوت دو ساخت پی برد.
تحلیل فرایندهای آوایی گویش گیلکی بر مبنای اطلس زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، می کوشیم ضمن تهیه اطلس زبانی استان گیلان به سه پرسش عمده پاسخ دهیم: (1) در سطح استان گیلان و در محدوده گویش گیلکی، چه فرایندهای آوایی رخ می دهد؟ (2) آیا تقسیم بندی سنتی گیلکی به گونه های بیه پس در مناطق غربی استان و بیه پیش در نواحی شرقی استان، مبنایی آوایی دارد؟ (3) آیا وقوع فرایندهای آوایی در شهرستان های مرکزی استان با شهرستان های غیرمرکزی از الگویی متفاوت تبعیت می کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها 100 واژه از مقولات واژگانی مختلف مانند اسم، فعل، صفت، ضمیر و غیره انتخاب شد و تلفظ اهل زبان از طریق ضبط صدا و مصاحبه گردآوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد 18 نوع فرایند آوایی در سطح استان گیلان و در محدوده گویش گیلکی دیده می شود که از این میان، مرکزی شدگی، افراشتگی، حذف و سایشی شدگی به ترتیب پربسامدترین فرایندهای آوایی استان هستند. در خصوص پرسش دوم پژوهش مشخص شد که میان تنوعات آوایی و متغیر جغرافیایی همبستگی وجود دارد و بنابراین تقسیم بندی گیلکی به دو ناحیه بیه پس و بیه پیش منطق و توجیه آوایی دارد. هم چنین، مشاهده شد که در شهرستان های غیرمرکزی استان و در رأس آن رودسر در مجاورت استان مازندران، بسامد فرایندهای آوایی بیشتر از شهرستان های مرکزی استان است و به این ترتیب پاسخ پرسش سوم تحقیق مثبت است.
قلب نحوی در گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی تاکنون در زبان های مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان می دهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیت های جهان شمول و هم تابع محدودیت های زبان ویژه است. در این تحقیق نشان می دهیم که انواع قلب نحوی کوتاه برد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی به کار می رود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. دربارة قلب نحوی کوتاه برد می بینیم که حرکت سازه ها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینه گرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساخت های قلب نحوی شده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، به ویژه کمینه گرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبان شناسان در حوزه های مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.
نظام حالت نمایی در گویش تاتی خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان تاتی از جمله زبان هایی است که از میان شیوه های رایج در بین زبان های جهان برای نمایش روابط دستوری، از شیوة «حالت نمایی» و «نشاندار کردن وابسته ها» در کنار شیوه های دیگری همچون «مطابقه» استفاده می کند. این زبان یکی از زبان های ایرانی شمال غربی است که گونه های مختلف آن در برخی روستاها و شهرهای استان های اردبیل، قزوین، زنجان و گیلان به صورت جزیره های زبانی به حیات خود ادامه می دهند. گونة مورد بررسی در این مقاله، دروی (dərav-i) تاتی مورد تکلم در روستای درو، از توابع شاهرود خلخال است. هدف از این پژوهش، بررسی نظام حالت نمایی در این گونه است. با وجود ویژگی های کهن این گونة زبانی، تاکنون تحقیقی در مورد نظام حالت نمایی آن انجام نشده است؛ در حالی که این گونه، به علت مهاجرت بسیار زیاد نسل جوان به شهرهای اطراف و عدم انتقال به نسل بعدی، از زبان هایی است که بسیار در معرض خطر فراموشی قرار دارد.