زبان شناسی و گویش های خراسان
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ششم بهار و تابستان 1393 شماره 10 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی- میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، پانزده کودک، هشت پسر و هفت دختر چهار تا هفت سال در یک مهدکودک در غرب تهران انتخاب و گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق بکارگیری ابزار انسجام دستوری، دو آزمون بازگویی و تولید داستان با استفاده از دو کتاب مصوّر کودک اجرا گردید و با درنظر گرفتن رشد انسجام دستوری، داستانهای آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. هدف اصلی این تحقیق آن بوده است که با ارزیابی توانایی سازماندهی گفتمان روایی در کودکان فارسی زبان به شناخت و ارزیابی بهتری از توانش گفتمانی آنها دست یابیم. بر پایه یافته های این تحقیق می توان گفت که اولاً کودکان در هر سه گروه سنّی قادر به به کارگیری صحیح ابزارهای انسجام دستوری به منظور سازماندهی داستان های خود هستند. نتیجه دیگر این که تمامی گروه های سنّی از میان زیرمجموعه های انسجام دستوری (ارجاع، جانشینی، حذف) در هر دو آزمون بیشتر تمایل به کاربرد ارجاع دارند و در نهایت، عملکرد کودکان در آزمون بازگویی داستان در مقایسه با آزمون تولید داستان به لحاظ تعداد بندها و مؤلفه های انسجام دستوری متفاوت می باشد.
بررسی قانون مجاورت هجا در واژه های بسیط زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان رعایت قانون مجاورت هجا (SCL)، در واژه های بسیط چندهجایی زبان فارسی است. برای انجام این پژوهش، 9553 واژه بسیط چندهجایی از فرهنگ لغت یک جلدی مشیری استخراج شد که در آنها 4694 توالی همخوانی در مرز هجاها مشاهده و شیب رسایی در آنها بررسی شد. بررسی ها نشان می دهد که در 45% از توالی ها افت رسایی مشاهده می شود و در 55% از موارد شاهد نقض SCL هستیم. همچنین، در 68% از مجاورت های موجود در واژه های بسیط فارسی سره، شاهد افت رسایی در توالی های همخوانی هستیم. در نتیجه، با وجود اینکه SCL در اکثر توالی های همخوانی فارسی سره رعایت می شود، به طور کلی مجاورت همخوان ها در مرز هجاهای واژه های بسیط بررسی شده محدود به قانون مجاورت هجا نیست.
کاربرد مشخصه های صرفی، نحوی و بافتی در فرایند رشد مفهومی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مربوط به زبان آموزی کودک نشان می دهد که طی فرایند رشد واژگانی، مهارت استنباط مفهوم «جنس» از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا نقش اساسی در شکل گیری توانایی هایی مانند تعمیم و مقوله سازی مفاهیم ایفا می کند.هدف این پژوهش، بررسی میزان درک و تولید اسم جنس و نیز ارزیابی و مقایسه الگوی رشدی آن در دو گروه سنی کودکان فارسی زبان 4-5 و 5-6 سالهاست. به این منظور، توانایی 16 کودک فارسی زبان تهرانی در پردازش اسم جنس از طریق یک آزمون صرفی-بافتی (برگرفته از پژوهشکیمپین و مارکمن، 2008)، که در سه بافت زبانی (با مفهوم جنس، غیرجنس و خنثی) ارائه شده بود و نیز از طریق یک آزمون نحوی (برگرفته از کیمپین، ملتزر و مارکمن، 2011) مورد مطالعه قرارگرفت. با تحلیل داده های این پژوهش مشخص شد که کودکان از سن 4 سالگی قادر هستند با استفاده از مشخصه های صرفی-نحوی و بافتی،مفهوم «نوع» را در قالب اسم جنس درک و تولید کنند و میان جملات حاوی اسم جنس و غیرجنس تمایز قائل شوند. مقایسه عملکرد کودکان در دو گروه سنی نیز نشان داد که، مهارت پردازش اسم جنس در دو گروه سنی تفاوت معنی داری نشان نمی دهد. پژوهش حاضر مؤیّد آن است که آزمودنی ها برای تمایز قائل شدن میان اسم جنس و اسم غیرجنس علاوه بر بهره مندی از مشخصه های صرفی و نحوی از بافت زبانی نیز سود بردند.
مقایسه ی دانش زبان انگلیسی دانش آموزان دو زبانه ی استان خوزستان و دانش آموزان یک زبانه ی استان فارس در مقطع چهارم متوسطه: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد ضمن ارائه ی شرح مختصری از پدیده ی دوزبانگی و رابطه ی آن با رشد شناختی و یادگیری زبان سوم، با روشی مقایسه ای به بررسی میزان دانش زبان انگلیسی دانش آموزان دوزبانه ی استان خوزستان و دانش آموزان یک زبانه ی استان فارس در مقطع چهارم متوسطه بپردازد. درمجموع، از میان کل جمعیت 67031 دانش آموز مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 92-91، 243 دانش آموز یک زبانه در استان فارس و 205 دانش آموز دوزبانه در استان خوزستان انتخاب شده و در این تحقیق شرکت کردند. به منظور ارزیابی دانش زبان انگلیسی آزمودنی ها، آزمون بسندگی طراحی شده در بین آن ها توزیع شد. پس از تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده، نتایج به دست آمده، نشان می دهد که در تقابل با پژوهش های دیگری که در این زمینه انجام شده است، بین دوزبانگی و دانش واژگانی و دستوری زبان انگلیسی دانش آموزان رابطه ی معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر، در این تحقیق، دانش آموزان یک زبانه در مقایسه با همتایان دو زبانه شان، در میزان دانش دستوری و واژگانی زبان انگلیسی، از وضعیت بهتری برخوردارند. بر اساس یافته های این تحقیق، پیشنهاد می گردد به منظور تبیین علل و عوامل پنهان دخیل در رشد ضعیف دوزبانه ها، در یادگیری زبان انگلیسی در این جوامع دوزبانه مطالعاتی انجام شود.
بررسی زبان شناختی گویش محمدی جبالبارز کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جبالبارز جنوبی، از توابع شهرستان عنبرآباد کرمان، علی رغم وسعت و جمعیت کم، از تنوع گویشی فوق العاده ای برخوردار است. یکی از گویش های رایج در این منطقه، گویش«محمّدی» است که گویش طایفه ای به همین نام است. بین محمدی و گویش رودباری که گویش عمدة شهرستان های جنوبی کرمان است شباهت های بسیاری وجود دارد معهذا تفاوت های چشمگیری هم به ویژه تفاوت های صرفی و نحوی بین آنها دیده می شود که درک متقابل بین گویشوران رامشکل می سازد. موضوع این مقاله، بررسی زبان شناختی این گویش و هدف از آن، شناخت ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی و واژگانی آناست.نگارندگان کوشیده اند با بیان ویژگی های مهم این گویش، توصیفی کوتاه، امّا دقیق از ساختار آن ارائه داده و تا حدودی وجوه اشتراک و افتراق آن را با فارسی معیار باز نمایند. بنابر یافته های این تحقیق، مهم ترین ویژگی های این گویش از جنبة آوایی، وجود واکه های مرکب /ie/ و /ue/ و همخوان های لبی شدة /xw/ و /gw/است و از نظر صرفی و نحوی،مشخصة بارز آن، تمایز بین افعال لازم و متعدی در صرف ماضی، و کاربردساخت ارگتیو در ماضی های متعدّی است.
بررسی تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دقیق انواع داده ها در لهجه شهر فردوس نشان داد که واکه پسین/A/ در هجای اول واژه های دوهجایی و هجای دوم واژه های سه هجایی طی فرایند «پیشین شدگی» به واکه [- پسین] و کشیده [a] تبدیل می شود. ولی این فرایند در هجای آخر واژه ها رخ نمی دهد. عامل این تبدیل محدودیت نشان داری *[A] و علت عدم رخداد آن در هجای آخرِ واژه ها تسلط محدودیت پایاییِ ضد این تبدیل بر محدودیت نشان داری *[A] است. همچنین، مشخص شد که واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی /m/ به واکه [o] تبدیل می شود. از سویی دیگر، واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی/n/، در هجای ماقبل آخرِ واژه های چندهجایی به واکه [a] و در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی به واکه [o] تبدیل می شود. افزون بر این، همخوان /n/ در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی حذف می شود. محدودیت نشان داری *[A]N عامل تبدیل واکه /A/ به واکه [o] در بافت پیش از همخوان های /m/و/n/ است. این محدودیت توالیِ واکه [A] و همخوان خیشومی را مجاز نمی شمارد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین دلایل رخداد و دلایل عدم رخداد تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در بافت های گوناگون در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004/1993) از طریق دست یابی به رتبه بندهای دربرگیرنده از محدودیت های مختلف است.
بررسی و تحلیل جملات بیان کننده درد در زبان فارسی با استفاده از مدل هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد پدیده ای است که انسان ها در طول زندگی خود آن را تجربه می کنند. با توجه به این که معمولاً زبان به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی از سوی شخص مبتلا به درد برای آگاه سازی و انتقال آن به پزشک به کار می رود، اهمیت سخنان بیمار و بررسی زبانی جملات بیان کننده درد آشکار است. در مقاله حاضر، پس از معرفی مختصر موضوع و پیشینه تلاش های انجام شده مرتبط، الگوی هلیدی در تحلیل زبان درد به عنوان بنیان نظری تحلیل تشریح می شود که در آن بیان و توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای گرفته است. سپس داده هایی از زبان فارسی که از مکالمه های انجام شده بین 80 بیمار با یکی از پزشکان در شهر مشهد جمع آوری شده است بر اساس شیوه ذکر شده بررسی و تحلیل می شود. آمار به دست آمده از تحلیل نشان می دهد که برخی از فرایندهای معرفی شده برای بیان درد از سوی بیماران فارسی زبان استفاده نمی شوند و دیگر این که در داده های زبان فارسی ساختار چهارم یعنی استفاده از گروه قیدی برای بیان و توصیف درد مشاهده می شود.