مقالات
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی تناوبِ «آغازی/سببی» هم به صورت واژگانی وجود دارد و هم اشتقاقی، و تناوب «معلوم/ مجهول» صرفاً اشقاقی (نحوی) است. در این مقاله با ارائه ملاک هایی نشان داده ایم که تقریباً همواره راهی برای تمیز آنها وجود دارد. این ملاک ها عبارت اند از: 1- جمله-های مجهول را به دلیل کنشگر مستتر نمی توان با قید «خودبه خود» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار می روند؛ 2- جمله های مجهول را بخاطر وجود کنشگر می توان با قید «عمداً» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار نمی روند؛ 3- گاه ساخت های آغازی را می توان با عبارت کنادیِ «توسط...» یا قید «عمداً» به کاربرد. افعال آغازی گرچه فاقد کنشگرند، گاه دارای مؤلفه معناییِ مستترِ سبب نیز هستند. در چنین شرایطی اگر با تغییر فاعل، همچنان بتوان از گروه حرف اضافه ای «توسط...» یا قید «عمداً» استفاده کرد، آن جمله، مجهول است؛ 4- اگر بتوان «شدن» را بدون تغییر معنای جمله، مبدل به «بودن/ استن» کرد، آن جمله قطعاً مجهول نیست بلکه آغازی است، و اگر نتوان چنین تغییری را صورت داد، آن جمله قطعاً مجهول است.
چندمعنایی نظام مند با رویکردی شناختی تحلیل چندمعنایی فعلِ حسیِ «شنیدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چندمعنایی نظام مند، تبیین های شناختی، زمینه ساز چندگانگی معانیِ واژه هاست و به همین با شواهد بینازبانی و تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد. واژگان اعضای بدن و نیز افعال حسی از مهم ترین حوزه های واژگان در معنی شناسی شناختی در چندمعنایی نظام مند است. در این مقاله پس از معرفی چندمعنایی نظام مند در نگرش شناختی در تقابل با چندمعنایی در نگرش ساخت گرا، ملاحظات نظری و پیشینة مطالعات را در قالب نمونه هایی از زبان فارسی با شواهدی از اندام واژه ها و فعل های حسی ارائه می دهیم، آنگاه به طور خاص چندمعنایی فعل «شنیدن» را در زبان فارسی براساس الگوی آنتونانو و سوییتزر بررسی می کنیم. این مقاله نشان می دهد که الگوی تیلر برای ترسیم چندمعنایی فعل های حسی در زبان فارسی کارایی دارد. مهم ترین شواهد این رویکرد، از کاربرد اندام واژه ها و فعل های حسی در متون ادبی به دست می آید که شیوه های کاربرد آنها می تواند عاملی سبک شناختی در آثار ادبی محسوب شود.
پیرامون کسره اضافه و تکیه در تلفظ نام و نام خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کاربردهای کسره اضافه که طبق جستجو های نگارنده تاکنون به آن پرداخته نشده است، چسبیدن آن به نام کوچک هنگام تلفظ نام و نام خانوادگی است. به رغم این که کسره اضافه به هر اسمی در ساخت های اضافی یا وصفی می چسبد، به هر نام کوچکی افزوده نمی شود. براساس مطالعات قبلی، تکیة اسم بر هجای آخر واقع می شود. بنابراین، این گونه برداشت می شود که چون نام و نام خانوادگی از مقوله اسم اند، تکیه آنها نیز لزوماً بر هجای آخر قرار می گیرد. ولی در این پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که تکیه نام و نام خانوادگی در مواردی بر هجای آخر قرار نمی گیرد. الگوی تکیه نام و نام خانوادگی و موارد افزودن و حذف کسره اضافه به نام کوچک به هم مرتبط اند و تابع محدودیت های زبان شناختی و فرازبان شناختی گوناگونی هستند. این موارد یک به یک در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند.
توصیف و تحلیل کانونی سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ساخت کانونی سازی گسسته، یک سازه واحد زیرساختی مانند ساخت ملکی گسسته شده و بخشی از آن پیش آیند و بخشی دیگر ابقا می شود. این ساخت را می توان براساس اینکه هسته (سازه کانونی) از درون بند پایه یا بند پیرو حرکت کرده، به دو نوع کوتاه و بلند تقسیم کرد. سازه پیش آیند دارای مشخصه کانون و تقابل است و تکیه زیروبمی نیز روی آن قرار دارد. تبعیت از جزیره و اصل کوتاه ترین حرکت، عدم گسستگی متمم حرف اضافه، همبستگی بین پاره جمله ها و ساز ه های پیش آیند، و پیش آیند شدن بخشی از یک اصطلاح-پاره از مهم ترین ویژگی های نحوی این ساخت هستند و تمام آنها مؤید تحلیل حرکت اند. در این ساخت، هسته گروه کانون واقع در بالای گروه زمان دارای مشخصه کانون تعبیرناپذیر است. پس از بازبینی مشخصه مزبور از طریق تطابق، مشخصه [EPP] سبب حرکت غیرموضوع سازه کانونی می شود. در مقالة حاضر ساخت فوق و فرایندهای آن در زبان گیلکی (گویش اشکورات) مورد توصیف قرار می گیرد.
وزن شعر کودک: عروضی؟ هجایی؟ یا تکیه ای هجایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سؤالاتی که همواره در بین شاعران و محققان مطرح می شود، چگونگی وزن شعر کودک است. گروهی وزن شعر کودک را عروضی می دانند و گروهی دیگر غیرعروضی. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر مطالعات و تحقیقات ادیبان و شاعران و نیز تحقیقاتی که درباره وزن شعر در زبان ها و زمان های مختلف صورت گرفته است، برای این پرسش، پاسخی درخور یافته شود. درنهایت به این نتیجه رسیدهایم که برخی از اشعار کودک عروضی، و بعضی غیرعروضی هستند، اما وزن آن دسته از اشعاری که در وزن غیرعروضی جای می گیرند، با الگوهای وزنی مطرح شده از طرف محققان شعر کودک متفاوت است؛ زیرا آنان این وزن غیرعروضی را هجایی می دانند، درحالی که به باور نویسندگان این پژوهش، وزن مزبور «تکیه ای- هجایی» است.
ریشه شناسی چند واژه از گویش گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در ناحیه وسیعی از استان گیلان در حاشیه دریای خزر و نیز بخش هایی از استان مازندران رواج دارد. این جستار اختصاص دارد به بررسی ریشه شناختی چند واژه از گویش گیلکی شرق گیلان. در هر مدخل، ابتدا ریشه ایرانی باستان و هندواروپایی واژه یا فعل مورد نظر و برابرهای آن در دیگر زبان های ایرانی را آورده ایم، سپس به بررسی ساخت اشتقاقی آنها در گویش گیلکی، فرایندهای واجی و گاه رابطه نحوی واژه موردنظر پرداخته ایم. واج نوشت داده ها بر پایة گونة گویشی شرق گیلان انجام پذیرفته است.
بررسی ریشه شناختی چند واژه تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی شمال غربی است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر، از سفیدرود در جنوب تا لنکران جمهوری آذربایجان در شمال، متداول است و به سه گویش شمالی، مرکزی و جنوبی طبقه بندی می شود. از منظر ریشه شناسی، زبان های ایرانی به ویژه تالشی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. ارتباط تاریخی زبان ها از طریق پژوهش های ریشه شناسی بیشتر و بهتر درک می شود. در این مقاله تعدادی از واژه های تالشی ریشه شناسی شده اند. این واژه ها براساس تلفظ رایج آنها در گویش تالشی مرکزی طولارود - که یکی از نویسندگان این مقاله گویشور آن است- آورده شده اند. برابر واژه در دیگر گویش های تالشی نیز ذکر شده است. در ریشه شناسی سعی شده است هم ریشه واژه در دیگر گویش های ایرانی گروه شمال غربی، بهویژه تاتی یا آذری که بیشترین نزدیکی را با تالشی دارند نیز آورده شود.