فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
اطلس گویشی و اندازه گیری فاصله های گویشی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه نمونه ای از اطلس گویشی بر مبنای اصول جغرافیای گویشی و اندازه گیری فاصله های گویشی بر مبنای اصول گویش سنجی در نیمه جنوبی استان همدان است. روش: در این پژوهش که از نوع توصیفی-تحلیلی است، از پرسشنامه ای متشکل از 149 واژه و عبارت و 44 جمله پایه مبتنی بر فهرست واژه های سوادش استفاده شده است. گردآوری داده ها به روش میدانی از 15 جایگاه در شهرستان های اسدآباد، تویسرکان، ملایر، نهاوند و همدان که به روش تصادفی نظام مند انتخاب شده اند، صورت گرفته است. چهار مقوله کلی تحت عناوین واژه های مربوط به « طبیعت» (10 واژه)، «زمان»، «نسبت خانوادگی» و «اسامی حیوانات» (هر یک 5 واژه) به روش تصادفی برای تهیه اطلس و انجام محاسبات انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: تنوع و پراکندگی واژگانی در این مقولات در قالب 5 اطلس گویشی متنی-نمادی نشان داده شده است. درصد فراوانی هر گونه تلفظی در جایگاه های مختلف و نیز بیشترین و کم ترین درصد شباهت بین جایگاه ها بر مبنای اصول گویش سنجی و ارائه دندروگرام (نمودار درختی) محاسبه شده است. نتیجه گیری: گویش های مورد بررسی در 9 خوشه طبقه بندی می شوند. کمترین فاصله گویشی بین دو جایگاه 14 و 15 در شهرستان همدان گزارش می شود. شباهت واژگانی بین این دو جایگاه برابر با 60 درصد است. بعد از آن بیشترین شباهت واژگانی برابر با 56 درصد بین دو جایگاه 8 و 9 در ملایر دیده می شود. شباهت گویشی بین ملایر و نهاوند بیشتر از سایر شهرستان ها است. تنوع واژگانی در مقوله «طبیعت» بیشترین حد و در «اسامی حیوانات» کمترین حد است.
توصیف و تحلیل فرآیندهای واجی گویش گالشی: رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، توصیف و تحلیل فرایندهای واجی کشش جبرانی، حذف، تضعیف، ارتقاء واکه ای و قلب در گویش گالشی اشکور است. چهارچوب نظری این پژوهش، واج شناسی بهینگی است. به همین منظور، با ده گویشور، هرکدام به مدتِ یک ساعت گفت وگو شده و داده ها گرد آوری شده اند. افزون بر این، نگارنده خود، گویشور بومی است. داده ها برمبنای الفبای آوانگار بین المللی IPA آوانویسی شده و روش تحقیق نیز توصیفی تحلیلی بوده است. در گویش گالشی، حذف همخوان های چاکنایی //h, ? در واژه های دو هجایی در ساخت های هجایی cvc.cv(c)رخ می دهد و منجربه کشش جبرانی واکه در هجای اول می شود. فرایند حذف همخوان /t/ و /d/ به عنوان عضو دوم خوشه یا توالی همخوان ها، حذف همخوان واک دار پایانی پس از واکه های کشیده رخ می دهد، در فرایند تضعیف تبدیل همخوان /b/ به [v] و/q/ به [X] رخ می دهد و در فرایند ارتقاء واکه ای، واکه افتاده /e/ به واکه افراشته] [i تبدیل می شود. در فرایند قلب نیز در واژه های «مدرسه، کبریت، تاکسی» دیده می شود. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که فرایند تضعیف و حذف در این گویش دارای بیشترین بسامد و فرایند قلب دارای کمترین بسامد است.
درباره ساخت و ریشه شناسی چند فعل تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالشی از گویش های ایرانی شمال غربی به شمار می آید که در حاشیه دریای خزر رواج دارد. جستارِ پیشِ روی پس از اشاره ای مختصر درباره ساختِ فعل در تالشی، به بررسی ریشه شناختیِ 14 فعل از تالشی مرکزی پرداخته است. داده های تحقیق و ضبط آنها براساس تلفظِ رایج در تالشی مرکزی است. در مدخلِ هر فعل، نخست ماده های مضارع و ماضی تالشی آورده شده، سپس برپایة برابر یا همریشة واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان و هندواروپایی آغازین آن پرداخته شده است، سپس براساس شواهد موجود، ساختِ اشتقاقی فعل و دگرگونی های آواییِ انجام گرفته بر روی ماده های آن توضیح داده شده، همچنین روندِ تحول تاریخی واج های تالشی در برخی از افعال منتخبِ این مقاله، از دوره ایرانی باستان تا ریختِ امروزین بررسی شده است.
ساختار موضوعی افعال دومفعولی در کُردی هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران به مطالعة ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبان های ایرانی با رویکردهای نوین زبان شناسی کمتر پرداخته اند. در کُردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساخت های دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی می شوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساخت واژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقه بندی و توصیف می گردد. سپس، نمونه ای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامة کمینه گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل می شود. این مطالعه به اصلاح مقولة الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگی های هورامی در رویکرد مذکور می پردازد و شباهت ها و تفاوت های ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی به خوبی تبیین می نماید.
تأثیر تماس زبانی بر ویژگی های صرفی و نحوی گویش تاتی رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاتی رودبار از گویش های تاتی است که در بخش هایی از شهرستان رودبار در استان گیلان تکلم می شود. استیلو تاتی رودبار را در گروه تاتیک قرار داده که تمام گویش های تاتی، تالشی، وفسی، الویری و ویدری را در بر می گیرد اما آنها را در حال تغییر به زبان گیلکی، از گروه زبان های کرانه جنوبی دریای خزر دانسته است. در این مقاله با ذکر شواهدی از ویژگی های صرفی و نحوی تاتی رودبار، تفاوت های این گویش با دیگر گویش های تاتی و علت تغییر کنونی آن به نفع گویش گیلکی مورد بررسی قرار گرفته است. از میان گونه های تاتی رودبار، گونة جوبُنی برای تحقیق انتخاب شده است. روستای جوبُن در دهستان رستم آباد جنوبی در بخش مرکزی شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که این گونه در صرف و نحو با دیگر گونه های تاتی متفاوت است.
بازشناسیِ زبان شناختی و جغرافیایی گونه های زبان مازندرانی در حد فاصل خلیج گرگان تا مرکز مازندران با اعمال روش های گویش سنجی بر تفاوت های آوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر اولین تلاشی است که از یک سو با اتخاذ رویکردی کمّی- رایانشی و از سوی دیگر با رویکردی کل گرایانه، سعی در بررسی گونه های زبان مازندرانی (طبری) و ترسیم چشم اندازی نسبتاً روشن از وضعیت پیوستار گویشی این منطقه در چهارچوب مطالعات گویش سنجی دارد. برای تدوین اطلس زبانی 73 سایت در قلمرو گویشی گسترده پژوهش - که از شمال به شبه جزیرة میانکاله و دریای مازندران، از جنوب به دامنه های رشته کوه البرز، از شرق به خلیج گرگان و از غرب به شهرستان های بابلسر و سوادکوه محدود می شود- مشخص شد. داده های پژوهش شامل معادل های آوایی 62 مدخل واژگانی (جمعاً 4521 معادل) است که از مواد زبانی معتبر «طرح ملی اطلس زبانی ایران» استخراج گردید. میانگین سنی گویشوران 36 سال و متوسط سواد آن ها در حد آموزش ابتدایی است که 38% آن ها زن هستند. تحلیل انبوهه داده ها ضمن نمایاندن کارآمدی رهیافت گویش سنجی بر رهیافت سنتی، نشان داد دو گروه گویشی مازندرانی و مازندرانیِ گالشی از هم متمایزند و نیز گروه گویشی مازندرانی، خود به چهار زیرگروه اصلی بخش می شود که تغییرات پیوستار گویشی آن ها از جنوب شرقی به شمال غربی است. گویش منطقه ای شمال شرق حول شبه جزیرة میانکاله، گویش منطقه ای جنوب شرق بخش گلوگاه، گویش منطقه ای مرکز حول مناطق مرکزی شهرستان های نکا و ساری و گویش منطقه ای غرب شهرستان جویبار را پوشش می دهد.
بیان مالکیت در تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی انواع ساخت های مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد (2013) است. غالباً مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساخت های مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیده است. داده ها نشان دهنده استفاده از چهار راهکار هم جواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و بالاخره نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکته جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانه گذاری مالک است؛ حالت نمای -i به مالک مفرد و حالت نمای -un به مالک جمع متصل می گردد. مشخصه دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می تواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده می شود. نکته جالب دیگر استفاده از پس اضافه/ پی بست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساخت هاست. این نشانه مانند سایر پس اضافه ها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) می شود.
ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
نگرش شهروندان تبریز به تنوعات گویشی در استان آذربایجان شرقی با تأکید بر سه شاخص تفاوت زبانی، صحیح بودن و خوشایندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش زبانی که ناظر بر هرگونه احساس و تلقی یک فرد از زبان خود یا دیگری است، با مفاهیمی مانند فرهنگ، هویت و سازوکارهایی همچون برنامه ریزی زبان سروکار دارد. در این پژوهش براساسِ سه شاخص «تفاوت گویشی»، «صحیح بودن» (اعتبار اجتماعی) و «خوشایندی»، نگرش شهروندان تبریز در خصوص تنوعات گویشی زبان ترکی آذری در سطح استان آذربایجان شرقی ارزیابی شده است. به این منظور پرسشنامه ای شامل سه نقشه استان در اختیار 384 شهروند آذری زبان ساکن تبریز قرار گرفت. آزمودنی ها نظر خود را درباره میزان تفاوت گویش های شهرستان های استان نسبت به تبریز با مقیاس عددی 1 تا 4، و میزان صحیح بودن و خوشایندی گونه های زبانی رایج در شهرستان ها را با مقیاس عددی 1 تا 7 اعلام کردند. نتایج آماری نشان داد که اصل همجواری در نگرش شهروندان تبریز نسبت به تفاوت گویشی صدق می کند، زیرا از نظر آنان، گویش های رایج در شش شهرستان همجوار با تبریز، کمترین تفاوت را با گونه زبانی تبریز دارند. از سوی دیگر، اغلب آزمودنی ها، گونه رایج در شهر تبریز را صحیح تر و خوشایندتر از گونه های زبانی سایر شهرستان ها دانستند. به جز دو استثنا - مراغه و بناب- در سایر شهرستان های استان، میان دو شاخص صحیح بودن و خوشایندی، همبستگی مثبت مشاهده شد. گروه زنان نسبت به مردان، گونه زبانی تبریز را صحیح تر خوشایندتر معرفی کردند. گروه سنی 45-26 ساله به وجود تفاوت بیشتر بین گویش تبریز با گونه های سایر شهرستان ها قائل شدند. گروه غیرتحصیل کرده حساسیت بیشتری به مفهوم خوشایندی گونه های زبانی استان نشان دادند. نتایج این مطالعه، ضمن ارائه دستاوردهای نظری در چارچوب جامعه شناسی زبان و گویش شناسی، می تواند به برنامه ریزی زبانی و تصمیم گیری در نهادهایی مانند صداوسیمای استان و مراکز آموزش زبان ترکی آذری کمک کند.و
ویژگی های زبانی و محتوایی دوبیتی های عامیانة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوبیتی، شعر عامیانة چهارمصرعی، متداول ترین قالب شعری ایرانیان است و آن را بازماندة شعر هجایی دورة ساسانی می دانند. دوبیتی از دیرباز با موسیقی همراه بوده است و این نیز از قدمت آن حکایت دارد. به دوبیتی فهلویات نیز گفته اند. دوبیتی زبانی عامه فهم، وزنی ساده و ساختاری روان دارد و با احساس، اندیشه و زندگی اقوام گره خورده است. از این رو، با بررسی دوبیتی های هر قومی می توان به فضای فکری، روحی، واژگانی و زبانی آن قوم پی برد. در این مقاله، بیست وچهار دوبیتی از مجموعة چهارصد دوبیتیِ جمع آوری شدة بخشی از قوم تالش را از نظر زیبا شناختی، زبانی و محتوایی بررسی می کنیم. این دوبیتی ها نمایندة تمامیِ دوبیتی های جمع آوری شده اند. اغلب دوبیتی ها دست مایة موسیقی و آواز بوده اند، از نظر زبانی متحول شده اند، و واژه ها و ترکیب های قدیمی کمتر در آنها دیده می شود.
بررسی و توصیف واژه بست های ضمیری در گویش بهبهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی واژه بست های ضمیری در گویش بهبهانی و نقش آنها در گروه و جمله پرداخته می شود. واژه بست های ضمیری در گویش بهبهانی دارای چهار نقش فاعلی، مفعولی صریح، مفعولی غیر صریح و اضافی می باشند. در این مقاله نشان داده می شود که واژه بست های فاعلی دارای پانزده میزبان از نظر نقش دستوری در این گویش می باشند که به تفصیل در مقاله به این امر پرداخته شده است. میزبان های واژه بست های مفعولی صریح عبارت اند از پیشوند امری یا پیشوند فعل پیشوندی، جزء غیر فعلی فعل مرکب، پیشوند استمراری، فعل و پیشوند نفی. میزبان واژه بست های مفعولی غیر صریح، مفعول صریح و پیشوند استمراری می باشند. واژه بست های اضافی نیز میزبان هایی از نوع فاعل، مفعول صریح و متمم دارند. از نظر مقوله فعل، اسم، صفت، ضمیر(شخصی و اشاری، مبهم)، واژه بست، حرف اضافه، ضمیر پرسشی، پسوند تصریفی جمع و حرف نشانه ی «را» به عنوان میزبان عمل می کنند. از نظر جایگاه تمایل غالب واژه بست های این گویش ، به ظهور در جایگاه دوم پس از اولین واژه یا پس از اولین سازه در بند می باشد. همچنین یکی از تفاوت های اصلی و نقطه ی افتراق بین گویش بهبهانی و فارسی معاصر واژه بست های فاعلی می باشند؛ چرا که در فارسی معیار عنصری تحت عنوان واژه بست فاعلی وجود ندارد، درحالی که در بهبهانی نظامی غنی از این واژه بست ها با میزبان های متنوع وجود دارد.
حرف اضافه نمایی افتراقی در وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پدیدة دستوری حرف اضافه نمایی افتراقی در وفسی در چهارچوب نظریة بهینگی و با استفاده از تعمیم مدل بهینگی مفعول نمایی افتراقی آیسن (2003) می باشد. با وجود بررسی های بوسونگ (1985) پیرامون مفعول نمایی افتراقی در بیش از سیصد زبان جهان، پدیدة حرف اضافه نمایی افتراقی تاکنون به صورت دقیق و رده شناختی مورد بررسی واقع نگردیده است. حرف اضافه نمایی افتراقی، به عنوان زیرمجموعه ای از حالت نمایی افتراقی، به بررسی تأثیر ویژگی های معنایی و یا کاربردی در نحوة ظهور حالت در مفعول حرف اضافه می پردازد. شواهد زبانی وفسی (Vide. Stilo, 2004)، نمایانگر آنند که ویژگی معنایی جانداری در مفعول حرف اضافه، بر نوع حالت نمایی در آن مؤثر می باشد؛ به طوری که مفعول های حرف اضافة جاندار و انسان در وفسی در حالت غیر مستقیم (حالتِ مفعولی حرف اضافه) تظاهر می یابند؛ در صورتی که تظاهر مفعول حرف اضافة غیر جاندار، در حالت مستقیم (فاعلی) می باشد. مدل بهینگی حرف اضافه نمایی افتراقی در پژوهش حاضر با بهره گیری از پرینس و اسمولنسکی (1993)، اسمولنسکی (1995) و با تعمیم مدل بهینگی آیسن (2003) در مفعول نمایی افتراقی حاصل شده است و سلسله مراتب محدودیتی گویشی مورد کاربرد، با به کارگیری ابزارهای صوری انطباق هماهنگ و ربط موضعی استخراج گردیده اند.
آرایش واژگان در گویش های فارسی خوزستان از منظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش آرایش واژگان در چهار گویش فارسی خوزستان، یعنی بهبهانی، دزفولی، شوشتری و هندیجانی از نظر رده شناختی بررسی شده است. چارچوب نظری اصلی این پژوهش رده شناسی آرایش واژگان درایر است. دبیرمقدم در پژوهش خود 24 مؤلفه را در نظر گرفته است که 19 مورد آن ها برگرفته از مقاله درایر و بقیه مؤلفه ها برگرفته از پایگاه داده های وی هستند که آمار مربوط به آن در اختیارش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نیز همین 24 مؤلفه درباره گویش های خوزستان بررسی و نتایج حاصل با منطقه
اروپا آسیا و همچنین جهان مقایسه شده اند. ابزار و روش جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه و گفت و گو و مصاحبه حضوری با گویش وران است. با تعداد 30 گویش ور بومی این گویش ها مصاحبه شده و بعد از ثبت و ضبط مصاحبه ها و گفت و گو ها، مطالب به دقت آوانویسی و سپس براساس مؤلفه های مورد نظر تحلیل شدند. در بررسی داده ها، رفتار رده شناختی هر کدام از این گویش ها در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و همچنین زبان های دنیا از جهت دارابودن مؤلفه های فعل پایانی و یا فعل میانی بررسی و تحلیل شد. به طور کلی این چهار گویش هم در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و هم در مقایسه با زبان های دنیا، به رده فعل میانی قوی گرایش دارند ؛ البته باید گفت که بر اساس آمار جدول ها رفتار رده شناختی این گویش ها با رده بینابین (آمیخته)- که دبیر مقدم (1392) برای زبان های ایرانی پیشنهاد کرده است- هماهنگ است. درباره مؤلفه های رده شناختی مشترک و غیرمشترک باید گفت که در این چهار گویش فقط مؤلفه1، 9 و 11 غیرمشترک هستند و این گویش ها در 21 مؤلفه دیگر رفتار مشترک دارند.
ساخت افعال گویش مزینانی: پلی از پهلوی به فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با رویکردی توصیفی انتقادی و هدف ثبت و ضبط ویژگی های ساختواژی باستانی افعال گویش فارسی مزینانی (سبزوار- خراسان رضوی) صورت گرفت. در این بررسی، ساختمان درونی افعال حال ساده و وجه التزامی آن، ماضی ساده، ماضی نقلی، منشأ و حضور «است» در صیغگان آن و نیز آینده ساده توصیف شده و در برخی موارد با نظیر خود در زبان فارسی میانه مقایسه گشت و این نتایج حاصل شد: الف) شناسه های فاعلی این گویش همبستگی بیشتری با نظیر خود در فارسی میانه نشان می دهند تا فارسی معیار؛ ب) ساخت ماضی ساده نیز به دو شیوه، یکسان با معیار و متفاوت با آن، به چشم می خورد؛ ج) ساخت ماضی نقلی امروز، هم در این گویش و هم در معیار، بازمانده ی تلفیقی از دو سازوکار نقلی سازی در دوره ی میانه تلقی و ساختار درونی آن به صورت «صفت مفعولی + تکواژ نمود ماضی نقلی + شناسه فاعلی» قلمداد شد؛ د) در مجموع، رفتارهای دوگانه ی پیش گفته و نتایج مذکور یادآور «فرضیه ی اکتساب دوگانه» هاوکینز بوده و حاکی از حالت بینابین این گویش در مقایسه با فارسی معاصر و میانه است. مضافاَ، رد پایی نیز از نظام مطابقه ای ارگتیو دیده شده که صرفاَ با یک فعل، اما، هم در زمان حال و هم گذشته، تولید می شوند.
زمان دستوری و نمود در گویش لری بالاگریوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ساخت زمان دستوری و نمود در جمله های خبری گویش لری بالاگریوه است. لری بالاگریوه یکی از گونه های گویش لری است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است و داده ها به روش میدانی از طریق ضبط گفتگوهای روزمره به مدت پنج ساعت جمع آوری شده است. این گویش دارای دو زمان دستوری گذشته و غیرگذشته است. بدین ترتیب چهار ساخت دستوری حال ساده، گذشته ساده، گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید در این گویش دیده می شود. نحوه بازنمایی نمود در این گویش با فارسی معیار متفاوت است. پیشوند استمراری می- در این گویش بروز آوایی ندارد. نمود کامل با گذشته ساده، گذشته نقلی و گذشته بعید نشان داده می شود. نمود ناکامل و استمراری در زمان حال توسط ماده مضارع فعل /hQsE/ (خواستن) یعنی hQ و در زمان گذشته توسط he: نشان داده می شود. نمود ناکامل توسط حال کامل نیز نشان داده می شود. نمود تقریب در این گویش در زمان گذشته با hQ بدون مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی و در زمان گذشته با hQs با مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی صورت می گیرد.
بررسی نگرش های زبانی در گویش تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش های زبانی، دلایل انتخاب یک زبان در یک موقعیّت یا وضعیّت را نشان می دهد. مطالعه نگرش های زبانی، در حفظ، مرمّت و بازسازی تخریب های زبانی و اجرای موفق توسعة برنامه ها و سیاست های گویش تالشی نقش و اهمیت اساسی دارد. به منظورِ مطالعه نگرش های زبانی، از هریک از دبیرستان های پسرانه و دخترانه منتخب در شهرهای ماسال و تالش و روستا های خاله سرا و کشلی، 30 دانش آموز به صورتِ تصادفی انتخاب شد و از آنها در قالب پرسش نامه نظرسنجی به عمل آمد. نگرش مثبت پاسخ دهنده ها در مورد فرهنگ و گویش تالشی، 70 درصد و درباره سایر گویشوران تالشی ، 42 درصد بوده است. درمورد برنامه های سواد تالشی، 36 درصد نگرش کاملاً مثبت و 34 درصد نگرش نسبتاً مثبت داشتند. نسبت به رسانه های توسعه دهندة زبان تالشی، 63 درصد از پاسخ گویان نگرش مثبت داشتند و تلویزیون و رادیو و روزنامه، به ترتیب، در ردیف اول و دوم و سوم اولویت آنها قرار داشت. در هریک از نگرش های زبانی، اختلاف معنی دار آماری در بین شهر و روستا وجود دارد ولی در بین پسر و دختر وجود ندارد.
ساخت غیرشخصی در گیلکی شهرستان لنگرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های غیر شخصی در گویش گیلکی شهرستان لنگرود در چارچوب نظریه کمینه گرا می پردازیم. هدف از این پژوهش، تعیین ماهیت عنصر غیر فعلی و نحوه اطلاق حالت به گروه اسمی ابتدای این جملات و تبیین جایگاه زیر ساختی و روساختی این سازه است. بررسی داده های گیلکی نشان می دهد که ساخت های غیر شخصی قالبی دارای گزاره مرکب اند و فعل آن ها از نوع نامفعولی است. عنصر غیر فعلی به عنوان هسته گزاره، نقش معنایی تجربه گر به گروه اسمی ابتدای جمله اعطا می کند. این گروه اسمی در حقیقت متمم حرف اضافه پسایند «را» است و با آن تشکیل یک گروه حرف اضافه ای می دهد و در زیر ساخت نحوی در جایگاه شاخص گروه اسنادی (محمول غیر فعلی) ادغام می شود. به اعتبار آزمون های فاعلی، این گروه حرف اضافه ای در روساخت نحوی به جایگاه شاخص گروه زمان حرکت نمی کند و به همین خاطر گیلکی فاقد فاعل کوئرکی است. از این رو گروه حرف اضافه ای را مبتدای رو ساختی درنظر می گیریم.