فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
الگوی نحوی ساخت بند موصولی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی صفت های کوتاه در مقایسه با صفت های بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی، صفت های کوتاه در کنار صفت های بلند، به عنوان گونهای از صفت های بلند به کار می روند. گاه کاربرد یکی از این صفت ها به استفاده از دیگری ترجیح داده میشود و علت این ترجیح، با مسائلی متفاوت همچون سبک، معنا، نقش در جمله، تغییر پذیری و یا تغییر ناپذیری آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ از این روی، بسته به اینکه کدام گونه از صفت ها در کدام ساختار جمله مناسبتر است، باید یکی از آنها را برگزید؛ همچنین نباید این صفت ها را با مقولههای شبیه آن از لحاظ تلفظ و نوشتار (صفت های فعلی، قید ها، مقوله قید حالت و модальные слова یعنی کلمه هایی که به کمک آنها، گوینده ارتباط جمله خود را با واقعیت نشان میدهد) اشتباه گرفت.
در زبان روسی، برخی اقسام کلام همچون صفت های کوتاه، صفت های فعلی و قید های فعلی، بیشتر در زبان رسمی و ادبی استفاده می شوند؛ اما این بدان معنا نیست که در زبان محاوره کاربرد ندارند.
به طور کلی، صفت های بلند به لحاظ صرف شدن، هماهنگی با اسم و کاربرد بیشتر در زبان روسی، برای دانشجویان خارجی ملموس ترند؛ بدین سبب، در پژوهش حاضر، بیشتر بر صفت های کوتاه و در صورت نیاز، مقایسه آن ها با صفت های بلند تأکید کرده ایم تا به کمک شیوه آموزشی گذر از مطالب آسان به سوی مطالب مشکلتر، این گونه صفت ها را نیز بیشتر بررسی و مطالعه کنیم.
ساخت نحوی بدل و بند موصولی توضیحی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت رفتار نحوی ای که بندهای موصولی و بدل فارسی براساس خوانش معناییِ خود در هر جمله نشان می دهند، توجیه نحوی دارد. به بیانی دیگر، این تفاوت ناشی از محل استقرار فرافکنِ متمم نما و گروه حرف تعریف در میان سایر فرافکن های نقشی جمله است. در این پژوهش بند موصولی، به صورت افزوده، و بدل ها، به صورت افزودگی یا همپایگی، ترسیم می شوند. در حالی که با ترسیم افزودگی به جای افزوده، نمودارهای بند موصولی و بدل یکی می شوند. بنابراین اگر به پیروی از زبان شناسانی همچون هگمن، که افزوده را به صورت افزودگی در نظر می گیرند، این حد افراط را قبول کنیم، تمایز آن ساخت ها مشخص نمی شود. بدل ها خود نوعی ساخت موازی در نظریه عمومی زبان تلقی می شوند. ملاک تشخیص این ساخت ها، ملاک های ساختاری و معناشناختی است. نمودار درختی و ویژگی معنایی آنها حاکی از تمایز این ساخت ها با ساخت های موصولی و متممی است. در این پژوهش سعی می شود پس از ارائه توصیفی جامع از ساخت های موازی، به خصوص بدل در زبان فارسی، کاراییِ رویکرد نحوی در این زمینه بررسی شود و تحلیلی جامع از این ساخت ها همراه با توصیف مقولات مورد نظر، برمبنای ویژگی های دستوری، به دست داده شود.
آیا هر جمله مثبت فارسی یک نظیر منفی دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه می توان به هر فعل مثبتی عنصر منفی ساز افزود و آن را منفی کرد، در این نوشته این پرسش مطرح شده است که آیا منفی کردن جمله، تنها با افزودن نشانه نفی به فعل آن است و آیا هر جمله مثبت، یک نظیر منفی نیز دارد؟ در این بررسی، صورت منفی چند جمله فارسی با رویکردی نقش گرا، براساس نظر گیون و میستامو، دو تن از نظریه پردازان زبان شناسی نقش گرا، مطالعه می شود و روش کار تحلیلی- توصیفی است. از آنجاکه جمله-های مثبت و منفی، بافت گفتمان و پیش انگاره های متفاوتی دارند و افزودن عنصر منفی ساز به فعلِ جمله مثبت، تمام یا بخشی از معنای آن را تحت تأثیر قرار می دهد، در مواردی تنها منفی کردن فعل کافی نیست و منفی سازی جمله با تغییرات ثانویه ای همراه است. همچنین در زبان فارسی همیشه چنین نیست که هر جمله مثبت یک قرینه منفی نیز داشته باشد.
نحو کودک؛ نحو تمام عیار شواهدی از روند فراگیری بخش مقوله ای و ساخت اطلاع زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
دربارة ماهیت دستور جهانشمول در بدو تولّد، دو دیدگاه کلی مطرح است که به دیدگاه واژگان گرا و دیدگاه درخت کامل معروف اند. طرفداران دیدگاه واژگان گرا، دستور جهانشمول را ناقص و بلوغ را عامل اصلی تکوین آن می دانند. اما پیروان دیدگاه درخت کامل، بر کامل بودن درخت زبانی کودک از بدو تولّد تأکید نموده و تعامل و درونداد را عامل فعلیت و توسعة آن فرض می کنند. فرض قطعی هر دو دیدگاه این است که در فرایند رشد زبان، کودک مقوله های واژگانی را زودتر از مقوله های نقشی فرا می گیرد. پیامد طرح این ایدة مشترک، اعتقاد به عدم بازنماییِ گره های نقشی مثل زمان/ تصریف، متمم نما ، مبتدا و کانون در نحو اولیة کودک است. پژوهش حاضر، با بررسی طولی روند فارسی آموزی یک کودک فارسی زبان، به ارزیابی این ایدة مشترک پرداخته و با ارائة چندین شاهد قابل اعتنا نشان داده است که در فراگیری زبان فارسی، اولاً مقوله های نقشی همزمان با مقوله های واژگانی، و نه پس از آن ها، فراگرفته می شوند و ثانیاً گره های نقشی به طور کامل در زبان کودک قابل مشاهده هستند و فعالیت مقوله های نقشی به حدی گسترده است که شواهدی از دسترسی کودک به ساخت اطلاع نیز قابل ارائه است
بررسی نحوی و معنایی فعل های ایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبان های مختلف دارای ویژگی های نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریه های دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نموده اند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقه بندی شده اند. هدف ما در این تحقیق بررسی افعال ایستا در زبان فارسی است. افعال ایستا افعالی هستند که بیانگر کنش نبوده و بر خلاف فعل هایی که هنگام انجام گرفتن در هر مرحله نیازمند گذر زمان هستند، به مطلق زمان مربوط می شوند. این فعل ها از لحاظ زمانی نامحدود هستند، به عبارت دیگر نمود پایانی ندارند. با وجود اینکه این دسته از افعال لحظه ای نیستند و برای به انجام رسیدن، نیازمند گذر زمان هستند، قابلیت استمرار ندارند؛ چون یک فعل ایستا دارای مراحلی نیست که یکی پس از دیگری انجام گیرد. در این مقاله طبقه بندی افعال بر اساس نظام دستور نقش و ارجاع صورت می پذیرد و با استفاده از آزمون های نحوی و معنایی خاصی افعال ایستا از دیگر طبقات فعل متمایز شود و ویژگی های خاص این دسته از فعل های زبان فارسی را مشخص می شود و رفتار دستوری متفاوت این دسته از افعال با توجه به ویژگی های طبقه ای توجیه می شود.
Cross-linguistic Influence at Syntax-pragmatics Interface: A Case of OPC in Persian(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Recent research in the area of Second Language Acquisition has proposed that bilinguals and L2 learners show syntactic indeterminacy when syntactic properties interface with other cognitive domains. Most of the research in this area has focused on the pragmatic use of syntactic properties while the investigation of compliance with a grammatical rule at syntax-related interfaces has not received due attention. In this study, the compliance of 67 Persian native speakers and 52 Persian speaking L2 learners of English with the Overt Pronoun Constraint (OPC, henceforth) a proposed UG principle, at the syntax-pragmatics interface is investigated. Both groups of participants demonstrated violations of the OPC at the syntax-pragmatics interface. It is argued that the results of this study both confirm and complement Sorace and Filiaci’s (2006) Interface Hypothesis while showing that difficulties at interface contexts are more a result of interface complexities than cross-linguistic influence.
تحول ساخت کُنایی در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازم و متعدی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه و کارکرد مقوله نفی در تحلیل ساختی فارسی و تبیین فرایند منفی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تمایز های مهم در تحلیل های نحوی تمایز میان مقوله های واژگانی و مقوله های نقشی است. همچنان که دستور زایشی مراحل سیر خود را طی می کند، اهمیت مقوله های نقشی در تحلیل ساختی و توضیح و تبیین مراحل اشتقاق عبارت ها و جملات بیش از پیش مورد تأکید قرار می گیرد. در این پژوهش، ضمن بررسی آرای مختلف در زمینه جایگاه و نحوه عملکرد یکی از مقوله های نقشی، یعنی مقوله نقشی نفی، با ارائه شواهدی به ردّ نظریه ای می پردازیم که جایگاه مقوله یاد شده را بر فراز گروه زمان در نظر می گیرد. بر این اساس، فرافکن نفی در فارسی را سازة بلافصل مشرف برگروه فعلی بالایی(vP) در نظر می گیریم. در این تحلیل، هنگامی که در جمله فعل کمکی (پس از فعل اصلی) یا فعل وجهی (پیش از فعل) وجود دارد، مجموعة v که شامل فعل اصلی است به فعل کمکی یا وجهی منضم می شود. سپس عنصر نفی از گره Neg حرکت کرده و به ساخت حاصل از این اشتقاق افزوده می شود. پس از حرکت عنصر نفی از Neg به T، این عنصر به سازه متشکل از فعل وجهی و فعل اصلی متصل می شود و صورت دستوری منطبق بر ترتیب خطّی روساختی فعل منفی (ن + خواهد + نوشت) را تولید می کند. همچنین برای نخستین بار فرمولی مبتنی بر برنامه کمینه گرا جهت منفی سازی جمله های فارسی ارائه می شود.
کمیت نمایی نشانة جمع «– ها» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی آراء دستورنویسان و زبان شناسان در مورد تکواژ جمع «– ها»، زمان واژه های جمع زبان فارسی را به دو گروه تقسیم می کنیم. در ادامه، ضمن تمرکز بر زمان واژه های دارای نشانة جمع «– ها»، ابتدا با استفاده از تعامل میان این گروه از زمان واژه ها، از یک سو با سورها، و از سوی دیگر با عبارات استفهامی، نشان خواهیم داد که نشانة جمع «– ها» به زمان واژة میزبان خود ویژگی گروه های سور را می بخشد. سپس ساختاری را برای گروه های سور در زبان فارسی پیشنهاد می کنیم که در آن هستة اسمی زمان واژه که دارای مشخصة قوی [+ سور] است، باید در حرکت چرخه ای خود ضمن عبور از هستة گروه شمار به هستة گروه سور متصل شود و این مشخصة قوی خود را در نحو آشکار بازبینی کند. این توصیف جدید از نشانة جمع «-ها» در چارچوب نظریة کمینه گرا و باتوجه به اصول دستور جهانی ارائه می شود.
زبان فارسی و ضمیر پوچ واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمایر پوچواژهای ضمایری هستند که به هیچ چیز در جهان خارج ارجاع داده نمیشوند و حضورشان در جمله تنها برای اغنای ویژگیهای نحوی است، به همین دلیل به آنها جاپرکن نیز اطلاق میشود. این ضمایر برخلاف اکثر واحدهای واژگانی که سه ویژگی نحوی، واجی و معنایی دارند، ازنظر معنایی تهی قلمداد میشوند. لذا کاربردشان در جمله بیشتر به دلایل نحوی صورت میگیرد و بیش از همه با اصل فرافکن بیشینه ارتباط پیدا میکنند. این ضمایر در زبان های هند و اروپایی از تنوع چشمگیری برخوردارند و معمولاً در سه ساخت آب و هوایی، ارتقایی و غیرشخصی مورد استفاده قرار میگیرند. در این مقاله به این پرسش اساسی پرداخته شده است که چنین ضمایری در زبان فارسی نیز وجود دارند یا خیر و در صورت وجود، کاربرد آنها در چه ساختهایی صورت میگیرد؟ با در نظر گرفتن این فرض که زبان فارسی نیز دارای ضمیر پوچواژهای است، به بررسی ساختهای مختلف این زبان پرداخته شد و مشخص شد که ضمیر پوچواژهای در بعضی از ساختهای این زبان وجود دارد. اگر چه از آنجاکه زبان فارسی یک زبان ضمیرانداز است، این ضمیر میتواند به صورت پنهان و بدون تظاهر آوایی به کار برده شود.
هدف از این مقاله ، بررسی وجود و یا عدم وجود ضمیر پوچواژه ای در زبان فارسی است که در طول مقاله به آن پرداخته شده است.
نقش نمود فعل در ترجمه ساختارهای بیان نهی و تحذیر از زبان روسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی برای بیان نهی، تحذیر، منع و ... ساختارهای مختلفی به کار می رود که هریک ویژگی های معنایی ظریف و متفاوت دارند. کاربرد نمود فعل (مطلق و استمراری) نیز در هریک از این ساختار ها تابع قواعد دستوری خاصی است که عدم رعایت آن ها به اشتباهات دستوری یا معنایی خواهد انجامید. از آنجا که مقوله نمود فعل، به آن شکل که در زبان روسی وجود دارد، در زبان فارسی دیده نمی شود، کاربرد آن همواره برای زبان آموزان ایرانی با دشواری همراه است. هدف از نگارش مقاله حاضر است که با طبقه بندی ساختارهای بیان نهی و تحذیر و بررسی نمود فعل در هریک از آن ها تفاوت های معنایی این ساختار ها روشن شود و بر این اساس بهترین روش برای معادل یابی نحوی و ترجمه هر ساختار ارائه شود، به ویژه آنکه در هر دو زبان روسی و فارسی، برخی از این ساختار ها از لحاظ فرم و ظاهر، نهی به شمار نمی آیند و معنای نهی و تحذیر را از طریق دیگر ساختارهای نحوی به شنونده منتقل می کنند.
تبیین نقشی از حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات هم پایه زبان فارسی است. ابتدا به بررسی این نکته پرداخته ایم که حذف به قرینه در کدام یک از بخش های جملات مرکب زبان فارسی امکان پذیر است، و این الگو چه نسبتی با ویژگی های رده شناختی حذف به قرینه در زبان های مختلف دارد. این مقایسه نشان می دهد در زبان های مختلف برای حذف به قرینه قاعده خاصی وجود دارد. در ادامه به تبیین نقشی حذف به قرینه در جملات فارسی پرداخته ایم این بررسی نشان می دهد که اولاً امکان حذف به قرینه در جملات مرکب فارسی تصادفی نیست و تابع قواعد خاص سلسله مراتبی است و ثانیاً پاسخ چرایی آن را می توان در عواملی نقشی، مانند سادگی درک و ترتیب زمانی، جستجو کرد.
بررسی تأثیر پارامتر تشخیص(نا)پذیری بر روی نمود زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه ساخت اطلاع، موضوعات و مفاهیم متنوعی مطرح هستند که یکی از این موضوعات، مفهوم شناختیِ «تشخیص پذیری » است. مفهوم ذهنی تشخیص پذیری در زبان دارای نمود است. در این مقاله، تأثیر پارامتر تشخیص پذیری بر روی نمود زبانی در حوزه های صرف، نحو و نوا به صورت مقابله ا ی در انگلیسی و فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد میزان تشخیص پذیری مصادیق بر روی نمود صرفی آن ها در دو زبان انگلیسی و فارسی تأثیرگذار بوده است؛ مشخصاً اینکه مصادیق تشخیص پذیر به صورت ضعیف (ضمایر) و مصادیق تشخیص ناپذیر به صورت قوی (گروه های اسمی کامل) نمود پیدا می کنند. یافته دیگر اینکه صورت های صرفی ارجح در انگلیسی و فارسی با هم متفاوت هستند. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که پارامتر تشخیص پذیری در حوزه های نحو و نوا بر چگونگی نمود زبانی تأثیرگذار بوده است؛ مثلاً عباراتی که دارای مصداق تشخیص پذیر بوده اند، بیشتر با جایگاه نحوی نهاد منطبق شده اند یا به صورت فاقد تکیه نمود یافته اند. یافتة دیگرِ پژوهش این است که برخلاف نحوه نمود صرفی، تأثیر پارامتر فوق الذکر در حوزه های نحو و نوا در دو زبان انگلیسی و فارسی به صورت بندی های زبانی تقریباً مشابهی منجر شده است. در این پژوهش از آزمون های مجذور خی و Z برای تشخیص معنی دار بودن رابطه ها استفاده شده است.
تحول سازوکار صورت منطقی از نظریه اصل ها و پارامتر ها تا برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صورت منطقی در دو نظریه متاخر چامسکی نظریه اصل ها و پارامترها وبرنامه کمینه گرا -، سطحی از دستور است که به آن نحو پنهان گفته می شود. این سطح با الگوگیری از منطق محمولات عهده دار تعبیر ساخت هایی نحوی در سطح معنای منطقی است. صورت منطقی برخلاف منطق محمولات مبتنی بر اصل ها و قاعده های نحوی است و به همین دلیل به آن صورت منطقی گفته می شود. صورت منطقی هر چند به تعبیر سازه برحسب دامنه ، می پردازد؛ اما بخش کامل معنایی نیست و معنای نهایی جمله با توجه به عوامل چندگانه معنایی تعیین می شود که صورت منطقی تنها یکی از آن هاست. صورت منطقی دارای دو روش متفاوت تعبیری در نظریه اصل ها و پارامتر ها و برنامه کمینه گراست. این مقاله با بررسی این موضوع در دو زیر بخش جداگانه، چنین نتیجه گیری کرده است که قاعده اصلی در نظریه اصل ها و پارامترها قاعده ارتقاء توانایی تعبیر همه ساخت های دارای سور را ندارد. اما برنامه کمینه گرا علاوه بر اینکه چنین سازه هایی را می تواند تعبیر کند از روش های کمتری هم استفاده می کند؛ بنابراین نسبت به نظریه نخست، کارآمدتر است
تأثیر معرفگی بر نشانة مفعولی در زبان های تاتی، تالشی و بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از زبان ها که نظام حالت نمایی آشکار مفعول های مستقیم دارند، همة مفعول ها را به شیوة یکسان نشان نمی دهند و تنها حالت زیرمجموعه ای از مفعول های خود را بسته به ویژگی های معنایی و کاربردی آن نشان می دهند؛ این پدیده، مفعول نمایی افتراقی نامیده می شود. ویژگی های مرتبط با مفعول نمایی افتراقی شامل جانداری و معرفگی مفعول های مستقیم است. در این مقاله مفعول نمایی افتراقی در سه زبان ایرانی نو شمال غربی، یعنی تاتی، تالشی و بلوچی بررسی شده و از تحلیل آیسن (2003) از مفعول نمایی افتراقی بر اساس نظریه بهینگی و بر مبنای دو پیوستار جانداری و معرفگی برای بررسی نظام حالت نمایی در این سه زبان استفاده شده و استدلال شده که در هر سه زبان مفعول نمایی افتراقی وجود دارد و نقطة برش در امتداد دو پیوستار معرفگی و جانداری در آن ها نشان داده شده است.