فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
بررسی آوایی تکیه واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر پژوهش های انجامشده درباره تکیه واژگانی در زبان فارسی، تغییر های آوایی ناشی از جا به جایی محل تکیه در محیط دارای تکیه زیر و بمی بررسی شده و به همین سبب، F0 مهم ترین هم بسته آوایی تکیه واژگانی در نظر گرفته شده است؛ در حالی که F0 هم بسته آوایی تکیه زیر و بمی است؛ نه تکیه واژگانی؛ بهعلاوه، در پژوهش های انجامشده، میزان اعتبار عوامل دیگر از جمله تغییر شدت انرژی و دیرش، به عنوان هم بستههای محتمل تکیه واژگانی آزموده نشده است. در این مقاله، هم بستههای آوایی تکیه واژگانی را در زبان فارسی، در دو بافت نوایی متفاوت بررسی کرده ایم: یکی بافت دارای تکیه زیر و بمی و دیگری بافت بدون تکیه زیر و بمی؛ بدین منظور، یک آزمایش تولیدی انجام دادیم و در آن، دیرش هجا، شدت انرژی کل، شدت انرژی بسامد های بیش از پانصد هرتز و بسامد سازهها (به عنوان هم بسته های کیفیت واکه)، واکههای تکیهبر و بدون تکیه در جفتواژههای تکیهای زبان فارسی و معادل بیمعنی آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که تغییر بسامد سازهها و همچنین تغییر شدت انرژی طیف بسامدی، چه در همه نواحی بسامدی و چه در نواحی بسامدی میانی و بالا، تابعی از تغییر زیر و بمی است و به همین دلیل، این عوامل، هم بستههای تولیدی- صوتشناختی برای تکیه زیر و بمی به شمار می روند؛ نه تکیه واژگانی؛ در مقابل، دیرش هجا در هر دو بافت نوایی، هجا های تکیهبر را از هجا های بدون تکیه متمایز میکند و بدین ترتیب، این عامل، مستقل از تغییر در زیر و بمی، معتبر ترین نشانه تولیدی- صوتشناختی برای تکیه واژگانی فارسی به شمار می رود.
Инкорпорация как проявление закона языковой экономии (بررسی پدیده زبانی تلفیق درگفتار به عنوان نمادی از قانون کم کوشی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، اصل صرفه جویی در گفتار به عنوان یک قانون جهان شمول در زبان شناسی تجزیه و تحلیل می شود. صرفه جویی در مصرف انرژی به هنگام گفتار معمولاً در مواردی عینیت پیدا می کند که گوینده ناگزیر است دو واحد زبانی نامتقارن با هم را در گفتار خود به کار گیرد. موضوع اصلی بحث در این مقاله، پدیده زبانی تلفیق است که به وضوح در گروه زبان های هند و اروپایی و به ویژه در زبان های روسی و انگلیسی دیده می شود. نگارنده در این پژوهش مانند بسیاری از زبان شناسان بر این باور است که وجود دوگانگی نامتقارن در نشانه های زبانی، موجب پیشرفت و پویایی نظام زبان می شود. پدیده تلفیق به عنوان نتیجه و نمادی از کارکرد اصل صرفه جویی در گفتار، در ساختارهای نحوی همه زبان های دنیا یک اصل تأثیرگذار است. بر اساس نتایج به دست آمده، گویندگان استفاده از پدیده زبانی، تلفیق واحدهای زبانی با یکدیگر را بهترین شیوه برای صرفه جویی در مصرف انرژی و زمان گفتار می دانند. این واحدهای زبانی ممکن است از نظر معنایی به طور همزمان با نهاد و گزاره در زنجیره گفتار مرتبط باشند و از نظر مورفولوژیکی نیز ساختمانی شبیه ترکیب و گروه واژه داشته باشند.
صفت تفضیلی در حوزه ی کسره ی اضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ضمن معرفی حوزه ی کسره ی اضافه و پذیرش تحلیل معظمی (1385)، با قائل شدن به گروه درجه در زبان فارسی، به مقایسه ی دو فرضیه در خصوص ساخت درجه در صفات تفضیلی این زبان می پردازیم. بر خلاف نظر کندی (1999) که معتقد است گروه درجه [DegP] در درون فرافکن مستقل خود گروه صفتی را به عنوان متمم میپذیرد، به پیروی از جکنداف (1977)، هلان (1981)، هایم (1985)، مک کاولی (1994) و هازوت (1995) گروه درجه را در جایگاه مخصص گروه صفتی در زبان فارسی در نظر می گیریم که هسته ی صفت، گروه حرف اضافه ای با هسته ی ""از"" را به عنوان متمم خود پذیرفته است. آنگاه با قائل شدن به این که هسته ی گروه درجه دارای مشخصه ی قوی و تفسیر نا پذیر [Adj] هست، در نحو آشکار هسته ی گروه صفتی را به خود جذب می کند تا مشخصه ی [Adj] خود را بازبینی و حذف کند. بدین ترتیب فرافکن درجه، خود در درون فرافکن گروه صفتی قرار میگیرد و همراه با آن وارد حوزه ی اضافه می شود.
ترجمة عناصر فرهنگی از زبان فارسی به زبان فرانسه: تحلیل و بررسی ترجمة نشانه های فرهنگی در داستان مهمان مامان اثر هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با تکیه بر اثری که رابطة مستقیمی با فرهنگ و جامعة ایرانی دارد، به تحلیل و بررسی ترجمة عناصر فرهنگی از زبان فارسی به زبان فرانسه می پردازیم. مهمان مامان اثر هوشنگ مرادی کرمانی است که ماری بل باهیا آن را در سال 2008 به فرانسه ترجمه کرد. هدف نگارندگان از برگزیدن این کتاب، نمایش دنیایی از انسانیت، عشق و دوستی میان انسان ها در جامعة ایرانی است که نویسنده با سبک خاص و زبان عامیانة خود به خوبی آن را به تصویر کشیده است. آثار او که بیشتر درزمینة ادبیات کودک و نوجوان هستند، بسیار مورداستقبال محافل ادبی و مطبوعات در داخل و خارج از ایران قرار گرفته اند و به زبان های بسیاری ترجمه شده اند. در این پژوهش، به بررسی ترجمة عناصر فرهنگی پرداخته ایم و دو پرسش اساسی را مطرح کرده ایم: آیا نشانه های فرهنگی و معنای غیرصریح (تلویحی) آنان ترجمه پذیر هستند؟ چگونه این امر محقق می شود؟ هدف ما بررسی این است که آیا می توان فرهنگ یک جامعه را ترجمه کرد. با این هدف، ازنظریة معنی شناسی زاویة دید بهره برده ایم و براساس این نظریه به بررسی ترجمه پرداخته ایم. این نظریه، نظریة نوینی است که پیش از این بیشتر در مطالعات زبان شناختی استفاده شده است؛ اما درزمینة ترجمه-شناسی نیز کاربردی است.
بررسی آموزه های ایدئولوژیک در پاره ای از آثار ادبیات کودک ایران در گروه های سنی «د» و «ه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است عقاید، نگرش ها، و ایدئولوژی هایی بررسی شود که نویسندگان از طریق کتاب های خود به کودکان و نوجوانان منتقل می کنند. از این رو، تلاش شده است مشخص شود مفاهیم، عقاید، نگرش ها و ایدئولوژی های موجود در کتاب های دینی کودکان و نوجوانان کدامند؟ و این ایدئولوژی ها و مفاهیم از طریق چه ساختارهای زبانی در کتاب های کودکان بیان و به آن ها منتقل می شوند؟ در این پژوهش از رویکرد تامپسون (1990) استفاده شده است که پنج روش کلی عملکرد ایدئولوژی مشروع سازی، پنهان سازی، یکی سازی، پراکنده سازی، و چیزوارگی به همراه تعدادی راهبرد ترسیم نمادین متناسب با آن ها را بیان می کند. همچنین برای تحلیل ساختارها در متون از مفاهیم مطرح شده در دستور نقش گرای هلیدی نیز بهره گرفته شده است. نمونه بررسی شده شش داستان مربوط به گروه های سنی «د» و «ه» است که جزو داستان های دینی محسوب می شوند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. ازجمله یافته های این نوشتار این است که نویسندگان در کتاب های بررسی شده، برای بیان و آموزش مفاهیم دینی و معنوی، گاهی از روایت سازی و بیان روایی و داستانی و گاهی از عقلانی سازی و آوردن مجموعه ای از دلایل عینی و مشاهده پذیر برای بیان این مسائل استفاده کرده اند؛ آن ها همچنین از راهبردهای افتراق و همگانی سازی نیز بهره برده اند. مسائلی چون عقوبت گناه و مجازات، به علت ناخوشایند و منفی بودن، با راهبرد مجهول سازی بیان شده اند و گاهی نیز از حسن تعبیر و استعاره و پنهان سازی برای بیان مسائل دردناک استفاده شده است.
نظام آوایی زبان فارسی در آینة آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با تحلیل آماریِ ویژگی های واجیِ موجود در 54391 واژة فارسی، کوشیده ایم تا جنبه هایی از سازوکار نظام آوایی زبان فارسی را با زبان آمار بیان کنیم. جنبه های واجی-آماریِ موجود در واژگان (ذهنی) فارسی زبان ها، که در این تحقیق به آن پرداخته ایم، مواردی مانند الگوی تکیة واژه در زبان فارسی، هجا و تعداد هجا در واژة فارسی، واج آراییِ واژه های فارسی، بسامد طبقات طبیعی واجی در کل داده ها، بسامد طبقات طبیعی واجی در درون هجا، واج آراییِ خوشه های همخوانی، هجای بی نشان و بهینه در زبان، فراوانی واج ها در زبان فارسی و مسائل مشابه را دربرمی گیرد. در انتخاب واژه ها، ابتدا یک پیکرة متنی ده میلیون کلمه ای مورد تجزیة ساختواژی قرار گرفت و در ادامه با حذف صورت کلمه ها و نیز کلمات خارجی فهرست واژه ها به دست آمد و سپس این فهرست با فرهنگ معاصر فارسی امروز مقابله شد و مدخل های جدید با بسامد 1 به فهرست واژگان اضافه شد و سپس کل واژه ها از نظر اطلاعات واجی فوق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق واجی-آماری از یک سو مؤید اصول و مفاهیم واج شناختی مانند طبقة طبیعی واجی، فرایندهای واجی، ساختمان سلسله مراتبیِ هجا و غیره است و از طرف دیگر بسامد واج ها و زنجیره های واجی را بازگو می کند، که در نتیجة آن پیوستار بی نشانی و نشان داری در نظام آوایی زبان مشخص می شود.
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
مقاله به زبان عربی: تحلیل سبکی و معناشناختی سوره نوح (سورة ""نوح""؛ دراسة أسلوبیة دلالیة فی مستوى الصوت والصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی یکی از روشهای مهم نقدی است که بسیاری از پژوهشهای زبان شناسی در مورد قرآن کریم بر اساس آن انجام میشود. در این روش فقط تأکید بر شکل الفاظ نیست بلکه در کنار آن، دلالتهای عمیق و پنهان متن نیز، از ورای سطوح زبانی بررسی می شود.
جستار حاضر میکوشد با به کارگیری روش سبک شناسی آماری، به کشف دلالتهای زبانی سوره ""نوح"" از طریق بررسی سطوح زبانی آن، بپردازد. با توجه به ویژگیهای زبانی این سوره، دو سطح آوایی و صرفی از میان سطوح زبانی دیگر بررسی شدند. در سطح آوایی، دلالت انواع آواها و تکرار آنها و دلالت بخشهای زبانی, و در سطح صرفی دلالت اسمهای معرفه و نکره، دلالت برخی از صیغههای صرفی و دلالت فعلهای ماضی، مضارع و امر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده زیاد از آواهای بم و شدید و تکرار برخی آواها مثل «راء» با سیاق کلی سوره هماهنگ هستند. مقاطع آوایی کوتاه در سوره, دلالت بر سرعت وقایع و مقاطع بلند دلالت بر انذار و تهدید دارد. در سطح صرفی، ضمایر به صورتی به کار رفتهاند که در آغاز سوره, دلالت بر تلاش نوح A برای نزدیک کردن خود به قومش و برانگیختن عواطف آنان دارد در حالی که در پایان سوره دلالت بر تلاش نوح A برای دور کردن خود از قومش به خاطر رد کردن دعوتش دارد.
عوامل موثر بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.
«جهش» و اشتقاق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جهش» (در فارسی میانه ĵahišn)، که علاوه بر معنای مشهور آن در معنای «بخت و اقبال» هم شواهد بسیاری در فارسی میانه و دری دارد، لغتی است با اشتقاق نامعلوم و اگرچه بعضی دانشمندان از سال ها قبل به جست وجوی ریشه آن برآمده اند، رأی هیچ یک از آنها در این باب درست نیست. در این نوشته کوشش در اثبات این نکته بوده که اشتقاق «جهش» و بعضی کلمات هم ریشه با آن چون «جستن» (در فارسی میانه ĵastan) و ĵadag را باید در ریشه yat- یافت که معنای اصلی آن «محکم ایستادن» است و بر اثر بعضی تحولات معنایی معانی تازه به خود گرفته است.