فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۱۷ مورد.
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلى مقاله حاضر این است که آیا قرآن کریم، در روابط خارجى دولت اسلامى با غیرمسلمانان، اصل را بر جنگ (اصالة الجهاد) مىگذارد یا بر همزیستى مسالمتآمیز (اصالة الصلح)؟ این مقاله ضمن اشاره به نظریهپردازان به طرح دو نظریه و نقد دلایل آنها پرداخته است. در اینباره سه گزاره «جهاد اسلامى فقط جهاد دفاعى است»، «قیود جهاد ابتدایى مانع تحقق گسترده آن مىشود» و «جهاد ابتدایى اختصاص به زمان تأسیس دولت اسلامى داشته است» مورد بررسى و تحلیل مستقل قرار گرفته است. نویسنده در نهایت موضعى میانه اتخاذ کرده و اصالت را متعلق به دعوت مؤثّر در جهت گسترش توحید دانسته است (اصالة الدعوة).
جنگ، انواع، انگیزهها و جنگ تحمیلى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
از جنگ، تعریف واحدى نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه علوم انسانى، مفهوم یکسانى وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشهاى جنگ را به گونهاى تعریف مىکند که با تعریف دیگرى ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقهبندى و انواع آن را نیز پدید مىآورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست. مقاله حاضر مىکوشد، تعریف جامعتر و قابل قبولتر از جنگ، انواع و انگیزههاى آن، با تکیه به جنگ تحمیلى ارائه کند.
حقوق جنگ در اسلام
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
واژه «جنگ» اگر چه ظاهرى زشت و دهشتآور دارد ولى در مواردى داراى بار ارزشى مثبت مىشود و هالهاى از تقدس به خود مىگیرد; چرا که در مواردى حیات انسان و هر موجود دیگرى از طریق جنگ با عوامل مخرب طبیعى یا انسانى دوام مىیابد . به همین جهت، قوانین و امور مربوط به آن، ذهن بشر را در ادوار مختلف تاریخ، به خود مشغول داشته است .
در این میان، اسلام که دین جامعى است و براى تمامى شؤون فردى و اجتماعى انسان، پاسخى فراخور حال او دارد، به طور کامل و دقیق به این مساله پرداخته است . این مقاله، به تبیین نگاه کلى اسلام به جنگ و توضیح شرایط، مراحل، نتایج و برخى مسائل جانبى آن پرداخته است و شمهاى از تاریخ فتوحات اسلامى و نوآوریها و تاکتیکهاى مسلمانان را در عرصه جهاد، بیان مىدارد .
جنگ و صلح در احادیث(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
جنگ و صلح از نگاه آموزههاى دینى مانند سایر رفتارهاى اجتماعى بشر، مشمول قوانین و قواعدى است که حاکمان، فرماندهان و لشکریان ملزم به رعایت آنها هستند. حصول اهداف انسانى و اسلامى جنگ و صلح زمانى میسور است که این پدیده غیر طبیعى که گاهى ناخواسته و گاهى بر اساس ضرورت رخ مىدهد، بر مبناى قوانین شریعت مدیریت شود.
نوشتار حاضر مشتمل بر گزیدهاى از قواعد، احکام، آیین جنگ و صلح و دیگر آموزههاى نظامى اسلام با تمرکز بر روایات موسوعه بزرگ حدیثى «بحارالانوار» مىباشد. لازم به ذکر است در ارجاعات احادیث به منابع اصلى، از تخریج بحارالانوار که در پىنوشت آن آمده استفاده شده است.
نظریه صلح دموکراتیک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۷ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار، بررسى نظریة صلح دموکراتیک از دیدگاه نظریة "مردم سالارى دینى" است. نظریة صلح دموکراتیک را کانت، فیلسوف برجسته آلمانى در سدة هجدهم وارد مباحث علوم سیاسى نمود و سپس شومپیتر، اقتصاددان اتریشى در قرن بیستم از زاویة اقتصادى، آن را تأیید نمود. با توسعة نظام دموکراسى لیبرال-سکولار در نیمه دوم قرن بیستم، توجه بیشترى به رابطه صلح و دموکراسى معطوف گردید. در این مقطع، گروه هاى بیشمارى از اساتید علوم سیاسى با بکارگیرى روش هاى گوناگون پژوهش هاى آماری، نظریة صلح گرایى دموکراتیک را تقویت نمودند.
قرائت محکم این نظریه که طرفداران اندکى دارد ادعا مى کند که کشورهاى دموکراتیک، اصولاً در روابط خارجى خود، صلح جو هستند. بر پایة قرائت ضعیف، کشورهاى دموکراتیک، تنها در روابط میان خود، گرایش به حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات دارند. در عین حال این قرائت، اذعان مى کند که کشورهاى دموکراتیک، در روابط خود با کشورهاى غیر دموکراتیک تفاوتى با کشورهاى غیر دموکراتیک در صلح جویى ندارند.
در این مقاله، ضمن بررسى نقادانة نظریة صلح دموکراتیک، این اصل مطرح خواهد شد که استقرار فرهنگ احترام برابر متقابل میان دولتها، عاملى کلیدى در برقرارى صلح جهانى است؛ خواه در این مجموعه، دولتهاى مردمسالار سکولار باشند یا دولتهای مردمسالار دینى. لذا تنها راه توسعة صلح بین المللى، دست برداشتن جامعة امنیتى غرب از این تصور عمومى است که فرهنگ خاص غیر دینى غربى با مولفةهاى مختلف آن بر سایر فرهنگها برترى دارد. این تصور دولتهاى غربى، منجر به انکار عملى اصل احترام برابر متقابل در تنظیم روابط میان غرب و غیر غرب شده و مانع اصلى بر سر راه توسعة صلح بین المللى است.
معناشناسی واژة «جهاد» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی به عنوان یکی از شاخه های دانش زبان شناسی به تحلیل معنایی واژه ها و جمله های یک متن می پردازد و با آن می توان جایگاه دقیق کلمه ها و ترکیب های آن را از طریق نظام معنایی به دست آورد. یکی از واژه های بسیار مهم قرآنی که از این منظر مورد مداقّه قرار گرفته، کلمة «جهاد» است. این عبارت از مفاهیم پیچیده ای است که از گذشته تا حال مورد توجه مکاتب اسلامی و الهی بوده است و تکرار آن در جای جای قرآن کریمبیانگر اهمیت آن می باشد. با در نظر گرفتن این موارد، گفتار حاضر در پی پاسخ به این دو پرسش است: واژگان همنشین و جانشین واژة جهاد و با ملاحظة این واژگان، مؤلفه های معنای جهاد کدامند؟ لذا با بررسی حدود چهل ویک آیه از قرآن کریمو تحلیل کاربردهای واژة «جهاد» از این منظر، چنین به دست آمد که برخلاف رویکرد عمومی که واژة جهاد را مطابق با جنگ (مسلحانه) مفهوم گذاری کرده است. این واژه غالباً معنای قدرت و جنگ نرم افزار گونه دارد؛ یعنی تلاش با مفاهیم تئوریک از قبیل قول، وعظ، ارشاد و... . بنابراین، بدین صورت می توان تبلیغات مغرضان و دشمنان اسلام باطل دانست، به ویژه در عصر کنونی که مبلّغ گسترش اسلام با قدرت زور و شمشیر می باشند.
جهاد؛ از ابن تیمیه تا بن لادن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
بعد از حملات تروریستى 11 سپتامبر به برجهاى دوقلوى سازمان تجارت جهانى از سوى القاعده، واژه «جهاد» به طور وسیعى در رسانههاى غرب به کار رفت که در اغلب موارد، معناى واقعى آن تحریف شده و بعضاً اسلام را مترادف با خشونت نشان مىداد. این مقاله به سیر تکوینى معناى «جهاد» از صدر اسلام تا عصر حاضر و بیشتر به معناى «جهاد» در گروههاى اسلامگراى نظامى تکیه خواهد کرد. در این مقاله این مطلب تبیین شده است که برداشت کسانى از قبیل اسامه بن لادن از جهاد با معناى آن در میان شیعه متفاوت است.
فضیلت جهاد
اسلام و صلح
دعوت به حق گفتمان غالب در سیره نظامی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)
منبع:
معرفت ۱۳۸۵ شماره ۱۰۸
حوزه های تخصصی:
در سیره معصومان(علیهم السلام)، برای دعوت دشمن به هدایت الهی، ابتدا سعی بر این بوده است که زمینه گفتوگو فراهم شود و با تخریب دیوار بی اعتمادی بین خود و دشمن، زمینه توجه آنان به سپاه اسلام و گوش فرادادن به منطق رسای آن فراهم گردد. پس از این مرحله، باید پیام الهی و کلام حق را به او ابلاغ کرد.
عده ای با شنیدن پیام حق، دست از جنگ و نزاع برداشته، گم شده خود را پیدا می کنند و با آغوش باز پذیرای اسلام می شوند و در پناه اسلام و اردوگاه مسلمانان بار می یابند. اما دسته ای دیگر، که نور هدایت در قلبشان نفوذ نکرده و احتیاج به نورافشانی بیشتر و عمیق تر است، نیازمند نصیحت و دعوت مستقیم و چهره به چهره اند. معصومان(علیهم السلام) در این مرحله، با دشمنانی که برای ریختن خون آنها اجتماع کرده بودند سخن می گفتند و با نصایح مشفقانه، آنها را به سرای اسلام و اردوی خداپرستان دعوت می کردند. عده ای که راه نفوذی به قلبشان باقی مانده بود در این مرحله، راه حق را یافته، به دامن اسلام وارد می شدند. اما آنها که تمایلی به پذیرش حق نداشتند و لجاجت و استکبار تمام وجودشان را پر کرده بود، از هدایت الهی محروم می شدند.
آنچه تمام همّت رهبران معصوم اسلام را به خود اختصاص داده، هدایت مردم است و هیچ متاعی را ارزشمندتر از آن نمی دانند.
مطالعه فقهی حقوقی اصول سیاست خارجی دولت اسلامی بررسی تطبیقی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی امنیت ملی،صلح و جهاد
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی حکومت اسلامی امور خارجی و روابط بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
بنیان اصول سیاست خارجی دولت اسلامی بر محوریت رابطه آزاد و متقابل با سایر دولت ها، ملت ها و گروه های جهان استوار گشته است؛ زیرا رسالت دین اسلام، یک رسالت جهانی است و مخاطبان این دین، همه ابنای بشر از هر نژاد و قومی می باشند. البته اسلام در این نوع از روابط، قائل به نوعی طبقه بندی رتبی و کیفی است؛ بدین معنا که سطح و کیفیت رابطه را بر اساس ماهیت و نوع اعتقادات فکری و عملی مخاطب برنامه ریزی می کند. در هر صورت، اسلام با هدف رسانیدن پیام خویش به گوش جهانیان، اصل را بر ایجاد و گسترش روابط برابر و متقابل قرار می دهد به شرطی که دولت ها و نهادهای طرف رابطه بر اساس اصل حسن نیت، از خصومت، نفاق و اعمال غیر مشروع بپرهیزند و مانع گسترش روابط قانونی و قراردادی نشوند. بر همین اساس، نگارنده این مقاله با تقسیم دولت ها به سه دسته زیر، بر آن است تا سطح و کیفیتی خاص از سیاست خارجی دولت اسلامی را برای هر یک از آنها مبتنی بر اصول حقوق اسلامی تعریف کند:
1. دولت های دارالاسلام؛ 2. دولت های دارالکفر؛ 3. دولت های دارالحرب و نامشروع.