فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۶۹۶ مورد.
بینامتنی در قصیده ""قل للدیار"" جریر . قصیده ""خف القطین"" الأخطل (التناص فی قصیدة ""قل للدّیار"" لجریر مع قصیدة ""خفّ القطین"" للأخطل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعدّدت الدراسات النقدیة فی الأدب المعاصر ونظریة التناص من أبرزها. وهو مصطلح نقدی حدیث وافد من الغرب إلی العالم العربی، وله أنواع متعدّدة ومنها: التناص الأدبی وهو تداخل نصوص أدبیة سابقة مع النص الأدبی اللاحق. وهذا النوع من التناص یبرز بروزاً واضحاً جلیاً فی النقائض. وهذا البحث یحاول أن یعالج التناص الأدبی فی قصیدة ""قل للدّیار"" لجریر – وهی من النقائض – مع قصیدة ""خفّ القطین"" للأخطل. ویهدف إلی إظهار حوار القصیدتین وتعالقهما وتداخلهما عبر التناص المضمونی والشکلی. ونری من خلال دراستنا أن التناص قد برز فی قصیدة جریر فی نوعیه الشکلی والمضمونی بروزاً واضحاً.
مقاله به زبان عربی: سبک شناسی مقامات حریری (مطالعه موردی: مقامه سمرقندیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
وصف الطبیعه عند الحلّی و وردزوث: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الموضوع الرئیس الذی یدور حوله البحث هو وصف الطبیعه لدى اثنین من الشعراء من مدرستین مختلفتین وبیئتین مختلفتین هما صفیّ الدین الحلّی، أشهر شعراء العصر المغولی فی العراق أو العصر المملوکی فی مصر والشام والشاعر الإنجلیزی ولیام وردزورث عمید المدرسه الرومانسیه فی بریطانیا، فکانا متعاندین فی نظرتهما للطبیعه. تناول البحث فی البدایه مختصراً من حیاه کلا الشاعرین والخصائص الأدبیه لعصریهما ثمّ عرّج على أسلوب وصف الطبیعه لدیهما.
أمّا الموضوع الأصلی للبحث فهو تحلیل ثلاث من قصائد الشاعرین من نواحی الألفاظ والمعانی والبناء والبلاغه والمقارنه بینهما لتبیین نقاط اشتراکهما واختلافهما، لیصل فی نهایه المطاف إلى هذه النتیجه، وهی أنّ العاطفه تکاد تنعدم فی صور صفیّ الدین الحلی لذلک لا یستطیع الانسجام مع الشاعر أو التواصل معه وهو یمثّل دور الراوی ولا نرى الرساله التی یرید الشاعر إیصالها للمتلقّی الذی یحسّ بلاهدفیه الشعر وغیاب الشاعر، بینما نرى فی قصائد ولیام وردورث صوراً کامله لحالات الشاعر المختلفه.
بررسی شعر عاشورایی در دو ادب فارسی و عربی با تکیه بر شعر شهریار و جواهری(مقاله علمی وزارت علوم)
دراسه صور التشبیه فی الکلام النبوی الشریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التشبیه أسلوب من أسالیب العرب البیانیه وفیه تکون الفطنه والبراعه لهم فی البیان. ویرجع بعض محاسن الکلام إلیه. بما أنّ رسول الله (ص) کان رأس الفصاحه، ومجمع البلاغه، وذروه البیان بلا منازع، فکان(ص) یخاطب العرب بلغاتهم علی اختلاف قبائلهم بأفصح بیان وأبلغه، فتحاول هذه المقاله البحث عن فن التشبیه ومظاهره فی الکلام النبوی الشریف حتی یصوّر نبذه من بلاغه النّبی (ص) وفصاحته. وطریقنا هواختیار عدد من أحادیث النبی (ص) الشریفه التی وجدنا فیها صور التشبیه، والإفصاحُ عن البیان النبوی فیها. یبدوأن استخدام هذا الفن والفنون البلاغیه الأخری والمشتمله علی المعانی السامیه المؤطره بإطار بلاغی فی کلام من کان یخاطب العرب التی تخضع لسلطان اللّسان أکثر من سلطان السّنان، کان من أبرز عوامل سیاده النبی (ص) علی القلوب ونجاحه فی رسالته، لأن الشکل وحده دون الأفکار والمعانی، قالب جامد لا روح فیه ولا حیاه، ویبرز هذا الأمر کثیرا عند علمنا أنّ روایه الحدیث کثیراً ما تتمّ حسب المعنی وقلّما جرت الروایه الحرفیه. نری أن النبی(ص) کان یستخدم التشبیه لتقریب المعانی السامیه إلی إدراک السامعین وکثیر من کلامه (ص) تشتمل صور التشبیه خاصه التشبیه البلیغ الذی احتلّ مکانه مرموقه فی کلامه الشریف. والجدیر للانتباه هوسهوله لغه التشبیه عنده (ص) ورقتها بحیث یمکن استخراج وجه الشبه فی أکثر التشبیهات النبویه بعد دقه وافیه.
أشکال الحنین إلی الماضی فی شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن تقنیه الحنین إلی الماضی إحدی التقنیات المهمّه التی ظهرت کمصطلح نقدی فی الأعوام الأخیره عند نقّاد الأدب. هذه التقنیه وإن کانت حدیثه الظهور فی النقد الأدبیّ العربی، لکنّ توظیفها فی النّصوص الأدبیه کان موجوداً، بدءً بالعصر الجاهلی ومروراً بالعصر الحدیث. فالحنین إلی الماضی عند الأدباء، وخاصه الشّعراء منهم، له أسباب مختلفه، وهو منبعث من دواعٍ وعوامل کثیره، کالعوامل الشخصیه، والسّیاسیه، والاجتماعیه، والعاطفیه، وغیرها. والشاعر الذی ین زع نحو هذا الفنّ تؤذیه الغربه والاغتراب عاده ویتضجّر من ظروفه الراهنه، شخصیه کانت أو اجتماعیه، إذن بمقدورنا أن نقسِّم الحنین، بناء على العوامل المذکوره، إلی قسمین رئیسین: الحنین الفردیّ والحنین الاجتماعیّ- السیاسیّ. وقد ظهرت هذه الظاهره فی عصرنا الحاضر عند الشعراء العرب فی ظلّ الأحداث السیاسیه والاجتماعیه والآلام النفسیّه الفردیه فی البلاد العربیه.
ومن أبرز هؤلاء الشعراء الذین یتجلّی الشعور بالشوق والحنین فی أشعارهم هو بدر شاکر السیاب (1926– 1964م)، رائد الشعر الحرّ، حیث حنّ إلی الطفوله والشباب والأهل والوطن. وقد توصل البحث إلى أن السیّاب، لعوامل عدیده، التجأ إلی ماضیه المفعم بالأفراح والراحه، تسلیه لهمومه التی ألمّت به من کلّ جانب، ومن أهمّ تلک العوامل عاطفته الجیّاشه العمیقه التی کانت تجرُّه إلی الأیام الحالمه الجمیله التی لم تتکرّر أبداً. وهذه المقاله تعمد إلی دراسه هذه الظاهره فی شعر الشاعر وأسبابها وأنواعها.
مقاله به زبان عربی: بررسی جلوه های پسامدرن در رمان «براری الحمی» اثر ابراهیم نصرالله (دراسه ملامح ما بعد الحداثه فی روایه ""براری الحمّی"" لابراهیم نصرالله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جلوه های پسامدرن در رمان «براری الحمی» اثر ابراهیم نصرالله احمد رضا صاعدی* عالیه جعفری زاده** واژه ی پسامدرن بیانگر فصل نوینی در تاریخ تمدن غرب است، که شاخصه آن احساس سرخوردگی از مدرنیسم و نقد آن و تلاش در راستای انتخاب جایگزین های نوین می باشد.این دوره تاثیر گسترده ای بر عرصه های مختلف فرهنگی،اقتصادی،سیاسی واز جمله حوزه ادبیات داشته است.بنابراین در دوره پسامدرنیسم ادبیات داستانی نیز،در ساحت ساختار و درونمایه، شاهد تغییر و نحولاتی بنیادین بوده است.بر این اساس؛هدف از این پژوهش، بررسی پدیده پسامدرن در رمان «براری الحمی» اثر ابراهیم نصر الله است، زیرا متنی ادبی است که توانایی برخورداری از ویژگی های بارز پسامدرن را داراست.بنابراین و درابتدا به طور مختصر به پدیده پسامدرنیسم و ظهور آن در ادبیات داستانی اشاره ای می شود و سپس بازتاب برخی از بارزترین ویژگی های پسامدرن دراین رمان مانند:غلو واغراق در خیال،زمان پریشی، نبود موضوع اصلی، ضد قهرمان، احساس خشم و وهمی بودن روایت، و نفی سببیت موردبررسی و تحلیل قرار می گیرد و سرانجام به این نتیجه می رسد که کاربست پسامدرنیسم در این رمان کاملا محسوس است و این رمان جریان غالب بر آثار پسامدرن وگرایش های فکری و هنری این پدیده را به تصویر می کشد، به خصوص این که ابراهیم نصرالله توانسته است این پدیده را به طور کاملا هنرمندانه و متمایز ،در این رمان به نمایش بگذارد و این گونه این رمان را در زمره ادبیات داستانی پسامدرن قرار دهد. واژگان کلیدی : ابراهیم نصرالله، براری الحمی، ادبیات داستانی، رمان پسامدرن.
نقدی بر مقالة «نقش علم نحو در دستیابی به قرائت صحیح قرآن» و پاسخ آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر نقدی است بر مقالة «نقش علم نحو در دستیابی به قرائت صحیح قرآن» که در شمارة هفتم مجلة قرآن شناخت (ص 85ـ104) به چاپ رسیده است.
ناقد بعد از مقدمه ای ملاحظات خود را به ترتیب عناوین مقاله بیان و در پایان نتیجة ملاحظاتش را ذکر کرده است. نویسنده بعد از بیان نکاتی کلی در پاسخ ناقد، ملاحظات ناقد را طی شماره هایی بیان کرده و به آنها پاسخ داده است.
مواضع اللبس وتحقیق أمنه فی البناء الصرفی والرسم الإملائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن اللغه العربیه کغیرها من اللغات لغه التفاهم والتخاطب؛ غایتها القصوى إیصال المعنى؛ لأنها تهجر التعمیه واللبس فی الغالب لیسهُل على منسوبیها التواصل فی ما بینهم، وقد بیّن البحث أن بعض مواضع اللبس یعود إلى البناء الصرفی فی کثیر من الصیغ، وأن بعضها الآخر یرجع لبسُه إلى المماثله فی الرسم الإملائی.
هذا البحث حاول أن یقف على أهم الوسائل التی تحقق الأمن لمواضع اللبس، فبیّن أن للحرکه الصرفیه، والقرائن المعنویه واللفظیه دوراً رئیساً فی تحقیق أمن اللبس وتوضیح المعنى للأبنیه الصرفیه المختلفه، وأظهر أیضاً أن للالتزام بالرسم الاصطلاحی أثراً مهماً فی وضوح المعنى وجلائه.
ودعا البحث إلى عدم الحذف أو الزیاده أو المغایره فی الرسم الإملائی فی بعض الألفاظ لأمن اللبس.
ازدواجیّه الأنا والآخر فی التکوینات الرمزیّه لشعر الخمر الصوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول البحث مجموعه من نصوص الخمر الصوفیّه فی القرنین السادس والسابع الهجریّین، فیقف على خصائص الخمر وثیماتها وأوصافها، على المستویین الحسّیّ والروحیّ، کما لو أننا بصدد نصّین اثنین: الأوّل منهما ذو دلالات ظاهره مباشره، تکون الخمر فیه حسیّه تقتضی السکر، وتؤدی بمعاقرها إلى الهذیان والجنون، والثانی منهما ذو دلالات محجوبه باطنه، تکون الخمر فیه رمزاً للمعرفه والمحبّه والخلق، ممّا یعنی أنّنا إزاء ازدواجیّه بین المعنى الموجود والمعنى المفقود، بوصف الأوّل منهما یحیل على ما أحال علیه أهل الفقه والشریعه، والثانی منهما یحیل على ما أحال علیه أهل التصوّف، مثلما نحن إزاء جدلیّه تدور رحاها حول علاقه الأنا بالآخر ""الذات الإلهیّه""، صعوداً وقد تمثّل بالاتصال معه، أو هبوطاً وقد تمثّل بالانفصال عنه، فی محاوله جادّه من قبل الشاعر الصوفیّ للحفاظ على دیمومه التجربه وحمایتها من الموت والبوار.
فراخوانی شهرها در شعر یحیی سماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر از بارزترین موضوعاتی است که شاعران در شعر معاصر عرب به آن پرداخته اند. فراخوانی شهرها در بین شاعران متفاوت است. اغلب دارای دلالت های نمادین و مناسب با گرایش های فکری و دیدگاه های آنها نسبت به زندگی است. یحیی سماوی شاعر معاصر عراقی از بارزترین شاعران نوگراست که در شعر خود به مفهوم نمادین شهرها پرداخته است. بیشتر شهرها و روستاهای کشور عراق را در شعر خود ترسیم کرده و از فقر، بیماری و وضعیّت نابسامان آنها شکایت می کند.
مقالة حاضر برآن است که بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی، به مهم ترین شهرهای عربی و دلالت های نمادین آنها در شعر سماوی بپردازد. «بغداد»، «سماوه» و «مکّه» به ترتیب بیشترین شهرهای به کار رفت ه در شعر اوست. «بغداد» یایتخت با پیشینه تاریخی، نماد تمام شهرهای عراق، بلکه نماد کیان عربی به شمار می رود. «سماوه» زادگاه شاعر و آرمان شهر وی، نماد زیبایی و سرسبزی، عفّت و دلاوری می باشد؛ و «مکّه» به عنوان یکی از شهرهای عربی و پایتخت معنوی اسلام بوده که شاعر پس از ترک کشور عراق، در آنجا اقامت گزید و برای نخستین بار طعم امنیّت را در این شهر چشید.
درآمدی توصیفی- تحلیلی بر اسطورة سندباد در شعر صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورة سندباد در هفت قصیده از دیوان صلاح عبدالصّبور آمده است. این اسطوره در شعر وی بر مضمون هایی همچون: سرگشتگی، فرار از واقعیّت های تلخ زندگی، شناخت و معرفت و سرکشی و نوآوری دلالت دارد.
سندباد به روش های گوناگونی در شعر عبدالصّبور آمده است؛ گاهی نقاب شاعر است و گاهی قهرمان روایت اوست. حضور وی اشاره وار، نمادین و با گفتگوهایی گاه عامیانه و گاه عالمانه است.
سندباد در شعر عبدالصّبور سه چهرة مختلف دارد: 1- مبارز، شجاع و مسافری که در پی ن اشن اخته های جه ان است و م ردم را نی ز ب ه جنبش ف رامی خواند. 2- ترسو و بزدل که از سفر می هراسد و 3- صوفی مسلکی است که به سفرهای درون می پردازد و در پی گمشده های معنوی است.
الثنائیات الضدیه وأبعادها فی نصوص من المعلّقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الثنائیّه الضدیّه بنیه لغویه متقاطعه اللفظ والمعنى، متباینه، ظاهره فی النسق، مضمره، تظهر فی تباینها إبداعاً وجمالاً شعریین، تعتمر نسیجاً لغویّاً یعدّ ترجمهً لنفسیه الشاعر ومکنوناته الداخلیه. والثنائیه: مصطلح یقوم على الربط بین الظواهر المنفصله والتعالق بینها، نشأت من شعورین مختلفین عاشهما الشاعر فی بیئه فرضت معطیاتها نمطاً معیشیاً أیقظ عنده إحساسین متضادین هما: الشعور بالذات، والشعور باستلابها، عکسهما الشاعر فی صور ظاهره ومستتره تعدُّ رکائز ینهض بها البحث، أهمُّها: البقاء/الفناء، والوصل/الفصل، والعوده /الرّحیل، الظّلمه /الضّیاء، الحیاه /الموت. ویتقابل الطرفان المتضادان وقد یتکاملان، ولا أهمیه لطرف منهما بمعزل عن الآخر.
یعدّ هذا البحث قراءهً جدیده ًمن مجموعه قراءات تناولت نماذج شعریه لبعض شعراء المعلقات بالدراسه والتحلیل والتفسیر، عبرالتعمق فی البنیه اللغویه الشعریه، واکتشاف الدلالات والرموز، اعتماداً على الثنائیات الضدیه التی تُعالَج فی ضوء دراسه نصّیه تتناول الثنائیات، وتقف على أبعادها النفسیه.
بررسی کاربرد واژگان فارسی در متن سفرنامة ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تأثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تأثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامه ها استمرار داشته است. تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه به عنوان یکی از مهم ترین آثار عربیِ به جای مانده از قرن هشتم کاملاً مشهود است. تأثیرگذاری مزبور در حوزة واژه های معرّب قابل توجّه است. بررسی میزان و نوع واژه های فارسی به کار رفته در این سفرنامه، موضوعی است که نگارندگان این مقاله از رهگذر روش تحلیل فنّی، لغوی و آماری بدان پرداخته اند. این مقاله نشان می دهد که با توجّه به میزان کاربرد واژگان و نوع آنها کدام جنبه از فرهنگ و تمدّن ایرانی بر زبان و ادبیّات عربی تأثیر بیشتری گذاشته است. با بررسی این واژگان در سفرنامة ابن بطوطه روشن شد که بیشترین کاربرد را واژگان ادوات، وسایل و ظروف به خود اختصاص داده اند؛ از نظر لفظی، بیشتر واژگان ساده و به دور از پیچیدگی لفظی است و حدود یک سوّم آنها از واژه های ترکیبی و پسونددار می باشد.
قراءه نقدیه فی کتاب النقد الثقافی للدکتور عبد الله الغذامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یهدف کتاب النقد الثقافی إلى الکشف عن المضمر النسقی فی النصوص الأدبیه التی تشکل بنیه الثقافه السائده، ویطرح مشروعه النقدی بوصفه بدیلاً من النقد الأدبی الذی تقتصر مهمته على البحث فی جمالیات هذه النصوص، لیمارس فعل التعمیه على مضمراتها التی تمثل جوهرها الحقیقی.
من هنا یأتی النقد الثقافی لیکشف عن تلک الأنساق الثقافیه، ویقوم بتعریه مضامینها، وکشف أنماطها التی تتداخل مع أنماط المجتمع، فترسخ من خلال ذلک هیمنتها علیها، ثم تعمم هذه الهیمنه عبر وسائل الإنتاج الثقافی والاجتماعی المختلفه. وقد قمنا بمناقشه مضمون هذا الکتاب فی أهم مفاصله وعملنا على تصویب بعض مساراته.